02-28-2014, 03:17 PM
به نام خداوند بخشنده و مهربان
انتقام پولادین
انتظار. کلمه ای که PC بازها بدجوری با آن آشنا هستند. (فقط کافیه بگی GTA V) البته قبول دارم که ارزش ما بیشتر از این حرف هاست و باید برای هدفی والاتر و فردی مهمتر انتظار بکشیم. (بدون شک انتظار خالی کافی نیست. ما باید به سمت او برویم.) ولی خب چه می شود کرد، ما در در دنیایی زندگی میکنیم که نوجوانانش کنسول یا رایانه شان را مانند خانه، بازی ها را مانند غذا و شخصیت های آن را مانند اعضای خانواده شان می دانند. (اینجا باید گفت The last of us)انتقام پولادین
از این بحث ها بیاییم بیرون، (دلم خیلی پره) درمورد انتظار به سبک PC بازها می گفتم؛ خیلی هامون دل خوشی از این شرکت های بازی سازی نداریم چون کلا پلتفرم رایانه را به حساب نیاورده و بسیاری از بازی های فوق العاده را از ما دریغ میکنند. (فقط عشق است یوبیسافت و بس) اما امسال (شمسی) برای ما سال خوبی بود. از Mortal Kombat و Castlevania گرفته تا جدیدترین نسخه از سری بازی های Metal Gear با نام کامل Metal Gear Rising: Revengeance که سال گذشته برای کنسول های نسل قبل عرضه شد. پس از کلی بالا پایین کردن (به قول معروف جون به لب کردن) بالاخره برای رایانه های شخصی نیز تایید شد.
اما خود بازی هم با فراز و نشیب هایی همراه بود. در ابتدا کوجیما علاقه داشت شخصیت اصلی Gray Fox باشد (که لباس و شمشیرش در بازی موجوده) ولی به اصرار قبول کرد که "جک رایدن" نقش اول را ایفا کند. داستان بازی، اتفاقات میان نسخه دوم (پسران آزادی Sons of liberty) و نسخه چهارم (سلاح میهن پرستان Guns of the patriots) را به نمایش می گذاشت. سپس تریلری از بازی در نمایشگاه E3 سال 2009 به نمایش درآمد و با نام Metal gear Solid Rising معرفی شد.
اکنون که یک سال (شاید کمتر، دقیق نمیدونم) از انتشار بازی میگذرد، شاید زیاد نیازی به نقد و بررسی نداشته باشد اما با این حال به تازگی برای PC منتشر شده و برای بسیاری از PC بازان خیلی قدیمی به نظر نمیاید. بهتر است که دیگر به بررسی بازی بپردازیم تا دریابیم آیا Platinum games توانسته از عهده ساخت "متال گیر" به سبکی جدید برآید یا نه.
نام: Metal Gear Rising Revengeance
توسعه دهنده: Platinum Games
ناشر: Konami
پلتفرم(ها): PS3, XBOX360, PC
تاریخ انتشار: February 19, 2013 for PS3 & XBOX360
January 9, 2014 for PC
سبک بازی: (Hack 'n Slash (Wild با کمی چاشنی مخفی کاری
توسعه دهنده: Platinum Games
ناشر: Konami
پلتفرم(ها): PS3, XBOX360, PC
تاریخ انتشار: February 19, 2013 for PS3 & XBOX360
January 9, 2014 for PC
سبک بازی: (Hack 'n Slash (Wild با کمی چاشنی مخفی کاری
خیزش سرباز آهنین
داستان بازی از نکات مثبت آن محسوب میشود. شما در حین دنبال کردن اتفاقات درون بازی، شاهد تحول شخصیت اصلی نیز خواهید بود. تعقیب و گریزها و مبارزه های نفس گیر، "جک" را تغییر میدهند. مردی که تصور میکرد میتواند گذشته ی خود را کنار بگذارد و یک زندگی بدون جنگ را تجربه کند؛ اما دست سرنوشت او را به جنگی دیگر میکشاند. چالشی سخت برای مبارزی که تصور می کند شمشیرش، وسیله ایجاد عدالت است.داستان، 4 سال پس از نسخه "سلاح میهن پرستان" روایت میشود. جایی که شرکت هایی با عنوان "شرکت های خصوصی نظامی" (Private Military Company, PMC) با ارائه خدمات آموزشی/حفاظتی نظامی مشغول به کار هسنتد. "جک رایدن" به عنوان محافظ اشخاص مهم (VIP) برای یکی از این شرکت ها با نام Maverick Security Consulting, inc (کمپانی مشاوره امنیتی "ماوریک") مشغول به کار است. او با این کمپانی قرارداد بسته تا با اینکار هم خانواده خود را تامین کند و هم از جنگ دوری کرده و از توانایی های خود برای محافظت از ضعیف ها استفاده کند. (جاش تو بهشته) اما به زودی ورق بر میگردد و "جک رایدن" مجبور میشود دوباره شمشیر خود را از قلاف بیرون آورده و برای محافظت از ضعفا به پاخیزد.
ما با فردی بی روح طرف نیستیم. کسی را میبینیم که در ظاهر شاید از کشتن و قطعه قطعه کردن لذت میبرد اما به هیچ وجه دوست ندارد افراد دیگری مانند او به وجود بیایند. در حین جلوگیری از سوءاستفاده افراد قدرتمند از کودکان، به نوعی درصدد گرفتن انتقام از آنان نیز است که سعی دارند کسانی مانند "Jack the reaper" خلق کنند. او به هیچ وجه نمی خواهد فرد دیگری به سرنوشت او دچار شود؛ پس می جنگد حتی اگر به قیمت جان خود تمام شود.
داستان بازی سر راست است و تا پایان بازی پیچیدگی خاصی را شاهد نیستیم ولی تقابل "جک" با خودش در حین مبارزه با دشمنان، خوب از کار درآمده است. از نکات بسیار خوب داستان این است که شخصیت اصلی، در پایان بازی نسبت به ابتدای آن دچار تغییر و تحول میشود و اهداف و انگیزه هایش تغییر میکند. بازی از میان پرده های بسیار و طولانی ای برخوردار است که بعضی اوقات حوصله سربر و خسته کننده هستند. تقریبا تمام بار داستان بازی بر عهده همین میان پرده هاست و بدون آن ها هیچ چیز از داستان را متوجه نمیشوید. شخصیت پردازی در MGR به خوبی انجام شده و حتی به افرادی که نقش کمرنگ تری دارند، (مانند میسترال) به خوبی پرداخته شده که البته به لطف میان پرده های طولانی بازی امکان پذیر است. پایان بازی تا حدودی قابل پیش بینی بود اما صحنه پایانی آن (بعد از تیتراژ) میتواند خبر از نسخه دوم این سری بدهد. جدا از میان پرده ها، شما میتواند با برقرار کردن ارتباط رادیویی با همکاران خود در "ماوریک" با اخلاق و روحیات آنها و همچنین بیشتر با "جک" آشنا شوید. متاسفانه به دلیل کوتاه بودن زمان بازی، با شخصیت هایی مانند "مانسون" و "میسترال" کمتر آشنا میشویم و آن ها به سرعت میآیند و میروند و نمیتوانیم مانند "سم" با آنها ارتباط برقرار کنیم. اما با همه این ایرادات، ما با داستانی مناسب سبک "هک اند اسلش" روبرو هستیم و می توان با داستان آن ارتباط برقرار کرد و درس هایی نیز گرفت.
یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی.
به قدرت رعد، به سرعت برق
گیم پلی بازی تاکید بسیاری بر روی سرعت دارد که البته در همه جای آن کاملا مشخص هست. (از مدت زمان بازی بگیرید تاااااا حرکات رایدن)به قدرت رعد، به سرعت برق
بازی ترکیبی است از هک اند اسلش وحشی و مخفی کاری که هر دو در نهایت تعجب و به خوبی پیاده سازی شده اند. (خدایی کی میتونه دوتا سبک مخالف رو با هم ترکیب کنه؟) گیم پلی پر است از نوآوری هایی که برای جلوگیری از کلیشه ای بودن و همچنین متمایز کردن خود نسبت به بازی های هم سبک، استفاده شده است. سیستم دفاع بازی برخلاف دیگر بازی ها از یک دکمه تشکیل نشده بلکه بسیار سخت تر هست تا شما بهتر درک کنید که در آن شرایط دفاع کردن ضربات نیاز به تمرکز دارد و کار ساده ای نیست. درکنار آن سیستم جاخالی دادن نیز برای شما طراحی شده که بسیار راحت تر از دفاع کردن است اما باید آن را ابتدا از قسمت "ارتقا" قدرت، بخرید. صحبت از سیستم "ارتقا" شد؛ این بخش نیز به خوبی طراحی شده است. شما می توانید قدرت های خود و سلاح هایتان را ارتقا دهید یا اسلحه و توانایی های جدید خریداری کنید. برای خرید، شما به امتیاز هایی که در طول بازی با کشتن دشمنان به دست میاورید، احتیاج دارید.
ویژگی بعدی گیم پلی (که یه جورایی مهمترینش هم هست) توانایی شما در بریدن و قطعه قطعه کردن اجسام هست. شما تقریبا قادر به بریدن همه چیز در بازی هستید. (از شیر مرغ تا جون آدمیزاد) البته نکته بسیار جالب تر این است که بریده شدن اشخاص و اشیا، از قبل طراحی نشده بلکه دقیقا همان زاویه ای که شما ضربه را وارد می کنید، بریده می شود. (یه مثال بزنم بهتره. شما fruit ninja رو تصور کنید؛ از هر طرف و زاویه ای که میوه رو ببرید، می بینید که باز هم فقط به یک صورت بریده میشه چون انیمیشنش از قبل طراحی شده و فرقی نمیکنه که شما چجوری میوه رو ببرید)
Blade mode از دیگر قابلیت فوق العاده بازی است که به شما این اجازه را می دهد که در از چند ثانیه اشخاص و اجسام را به صدها تکه تقسیم کنید. چیزی که این ویژگی را بهتر میکند، این است که در هنگام فعال بودن Blade mode می توانید با حرکت دادن دوربین از هر طرف که می خواهید، حریف را قطعه قطعه کنید که این کار در ماوس بسیار لذت بخش تر است. (اصلا انگار این قابلیت مخصوص ماوس هست) البته کنترل بازی در کیبورد و ماوس به خوبی پیاده سازی شده و شما مشکلی با آن نخواهید داشت. (البته بهتره جای چندتا دکمه رو عوض کنید تا راحت تر بشه بازی کرد) هنگامی که نوار انرژی شما تا انتها پر شود، شما میتوانید به حالت Ripper mode بروید که در این حالت شما به Jack the ripper تبدیل می شوید. جکی خشن تر، قوی تر و وحشی تر از همیشه. در این صورت شما نیازی به Blade mode برای تکه تکه کردن دشمنان نیازی ندارید، نیازی به دفاع هم ندارید چون سپرها برای "جک" معنایی ندارند و او فقط با هر ضربه شمشیر، دشمنان را درو می کند و جنازه های قطعه قطعه شده را روی زمین برجا می گذارد. شما قابلیت حمل سلاح نیز دارید که اصلا به خوبی دیگر بازی ها پیاده سازی نشده و حتی اگر تا پایان بازی متوجه این مسئله نشوید، باز هم مشکلی پیش برایتان نمیاید. (کلا الکی یه چیزی گذاشتن که فضا پر بشه)
جک، مانند گذشته ها هنوز هم توانایی مخفی کاری دارد که به انتخاب بازیکن بستگی دارد که چه حالتی را در پیش بگیرد. البته نباید انتظار مخفی کاری در حد Metal gear solid را داشته باشید (شوخیشم قشنگ نیست) چون اساس این بازی، اکشن سریع و کوبنده است. شما می توانید به آرامی از پشت یا بالا سر دشمنان (هنگامی که متوجه حضورتان نیستند) حمله کنید و با یک ضربه کارشان را تمام کنید. برای کمک در مخفی کاری، شما بشکه و جعبه در اختیار دارید تا در مواقع لازم در آنها پنهان شوید که این قابلیت برای ادای احترام به سری Metal gear در بازی وجود دارد. (ازشون قرض گرفتن)
اما بهتر است سراغ مهم ترین بخش هر بازی Hack 'n Slash برویم. "Boss fight". (همون غول آخر خودمون)
اگر از کشته مرده های این سبک هستید، پس حتما می دانید که مهمترین ویژگی های بازی باید غول آخر زیاد، چالش برانگیز و صد البته غول پیکر باشد. البته معمولا افرادی که هم اندازه خودمان هستند، قوی تر از غول ها هستند. (مثل ورژیل. اون غول هاش فقط هیکل گنده کردن)
از آن جایی که فضای بازی علمی است و از موجودات تخیلی استفاده نشده، متال گیر ها بزرگ جای این غول ها را پر کرده اند اما حریفان اصلی شما، افرادی مبارز مانند خودتان هستند که نبرد با هر کدام از آنها نیازمند استراتژی خاص است. هرکدام نقطه ضعفی دارند که با یافتن آن می توانید راحت تر از پسشان بر بیایید. پس از شکست دادن آنها، می توانید سلاح شان را از قسمت Costumize خریداری کنید (نکنید بهتره) و از آن استفاده کنید.
بهتر است حالا به سراغ ایرادات گیم پلی برویم. دوربین بازی بسیار آزار دهنده است و نمای خوبی از اطراف به ما نمی دهد. این مسئله در درجات سختی بالا بیشتر آزار دهنده است. در بازی combo های بسیاری وجود دارد اما به دلیل سختی اجرای آنان معمولا از همان چند فنون ابتدایی بازی استفاده خواهید کرد. سلاح های اضافی که پس از شکست غول آخرها به دست می آوریم، عملا بی خاصیت هستند و شما را به هیچ وجه ترغیب به استفاده نمی کنند. (آشغال تر از همه سلاح مانسون بود) نکته بدتر این است که سازندگان به جای قراردادن دکمه ای جدا، از دکمه ضربات سنگین برای مبارزه با سلاح دوم، استفاده کرده اند. در کل ویژگی های زیادی در بازی وجود دارد اما سازندگان نتوانسته اند تعادل بین این ویژگی ها را حفظ کنند و اکثر آنان بی استفاده می مانند.
این عکس خودش گویای گیم پلی هست
درخشش عدالت
به جرئت می توان گفت که ضعیف ترین بخش بازی، گرافیک آن است. سازندگان تمام سعی خود را کرده اند تا بازی بر روی 60 فریم اجرا شود اما به این بهانه، تا حد زیادی از گرافیک بازی زده اند. بافت ها و طراحی شخصیت ها و دشمنان خوب است ولی طراحی محیط بسیار ضعیف است و به جزئیات توجه نشده است. برای رایدن حتی فیزیک حرکت روی پله ها و سطوح شیب دار طراحی نشده است. محیط ها هم شبیه هم و کم جزئیات هستند که حوصله بازیباز را سر می برند. جلوه های آتش، دود و برق، شمشیر و خون خوب و زیبا از آب درآمده اند. تکه تکه شدن اجسام و افراد نیز به خوبی طراحی شده اند اما نکته بسیار بد آن این است که پس از خرد کردن، اجسام بعد از چند ثانیه ناپدید می شوند که بسیار تو ذوق می زند.البته از نورپردازی بسیار خوب بازی نباید گذشت. همچنین دشمنان از تنوع خوبی برخوردارند و تکراری نمی شوند.
روی هم رفته در این عنوان با گرافیکی متوسط روبرو هستیم.
به کوبندگی صاعقه
خب، وارد بهترین بخش بازی می شویم. "موسیقی".موسیقی این عنوان دقیقا همان چیزی است که این سبک احتیاج دارد. این عنوان شامل 61 قطعه موسیقی می باشد (29 قطعه آهنگ و 32 قطعه موسیقی بی کلام) که در هنگام بازی، هیجان آن را چندین برابر می کند. هر غول، تم موسیقی خاص خود را دارد و زمانی که مبارزه با وی به قسمت های حساس می رسد، صدای خواننده آن قطعه به گوش می رسد و ضربآهنگ شدیدتری می گیرد. نکته جالب تر این است که اشعاری که برای موسیقی هر Boss استفاده شده، مناسب با ویژگی های آن شخص است. به عنوان مثال هنگام مبارزه با "lq-84i"، (همون گرگه) قطعه I'm my own master پخش می شود که اگر به ویژگی های این رباط توجه کنید، (تو صحبت های پس از مرگش و تک مرحله ی مربوط به خودش) می فهمید با اینکه او فقط یک هوش مصنوعی است ولی می خواهد که حق انتخاب و آزادی داشته باشد. (رئیس خودش باشه)
صداگذاری بازی نیز نقصی ندارد. از قدم زدن در باران گرفته تا درختان و شمشیر و تیر اندازی و... همه طبیعی و خوب کار شده اند.
صداپیشگان بازی نیز با شخصیت ها همخوانی دارند و نقش خود را بخوبی ایفا کرده اند.
در کل صداگذاری بهترین و بی نقص ترین بخش این بازی است.
وسیله عدالت، سلاح انتقام
درنهایت باید بگویم که Metal gear rising Revengeance عنوانی بسیار مناسب برای طرفداران سبک hack 'n slash است و می توانید از اکشن سریع و موسیقی عالی آن نهایت لذت را ببرید. پس از فراز و نشیب های بسیار platinum games با کمک kojima productions توانست سبکی جدید از متال گیر، به همگان معرفی کند و با وجود تمام اشکالات، بازی ای سرگرم کننده و لذت بخش تقدیم طرفداران این عنوان کند.از شما برای مطالعه این بررسی متشکرم.
نکات مثبت: اکشن سریع، موسیقی عالی، داستان خوب، Boss Fight های عالی، نورپردازی خوب، توانایی قطعه قطعه کردن
نکات منفی: عدم توجه به جزئیات گرافیکی، خلوت بودن محیط، بی استفاده بودن بعضی از امکانات بازی، دوربین بد، دفاع کردن مشکل (با توجه به دوربین بد، دفاع کردن زجر آوره)، کمی باگ
نمره من به این بازی: 8.7 (خیلی خوب)
در پایان جمله ای از رایدن تقدیم شما می کنم:
گفته بودم که شمشیرم وسیله اجرای عدالته. برای خشم نبوده، برای انتقام نبوده.
ولی خب، اینکه شمشیر من نیست.
درپناه حق
ولی خب، اینکه شمشیر من نیست.
درپناه حق