Forum Gamefa | انجمن بازی های کامپیوتری گيمفا

نسخه‌ی کامل: اساسین ها یا فداییان مطلق؟ قسمت دوم
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
در قسمت قبلی تعدادی از شباهت هاب بازی فرقه ی قاتلان 1 رو با تاریخ ایران در زمان حسن صباح بررسی کردیم و متوجه شباهت های آشکاری بودیم در ادامه چندین شباهت مهم دیگر را هم به نمایش میگذاریم.
7=لباس جالب بازی: حتما شما یکی از جاذبه های نسخه ی اول را لباس الطاهر میدانید که بسیار زیبا و جالب طراحی شده است اما آیا این طرح نوآوری کامل بود؟ جواب خیر است! در کتاب خداوند الموت اشاره شده است که فداییان مطلق لباسی سفید بر تن میکردند که کمربندی قرمز داشت اما با لباس مردم عادی کمی تفاوت داشت اما باید ذکر کنم که لباسی که در بازی طراحی شده بود شباهت زیادی با لباس فداییان مطلق نداشت بلکه طرح لباس تقزیبا نوآوری بود ولی رنگ های لباس به طرز عجیبی مشابه با لباس فداییان مطلق بود. به نظر من لباسی که یوبیسافت طراحی کرد بسیار منحصر به فرد بود اما این منحصر به فردی باید در بازی مشکل ایجاد میکرد!! همانطور که میدانید داخل هر شهری تعدادی سرباز سر پست هایشان از یک طرف به طرف دیگر میروند و اگر شما از کنارشان رد شوید کاری با شما ندارند اما این لباسی که یوبیسافت طراحی کرده بود در بازی تک بود و فقط اساسین ها این لباس را بر تن میکردند پس هر نگهبانی با دیدن لباس شما باید متوجه میشد که قصدتان یک ترور است و باید به شما حمله میکرد ولی خب چنین اتفاقی دربازی نیفتاد برای همین اگر مثلا برای ترور کردن لباس دیگری الطاهر به تن میکرد که بیشتر شبیه مردم عادی شود شاید بازی را واقعی تر میکرد.
8= سازمان جاسوسی ها: همانطور که دربازی دیدی قاتلان در هر شهر یک سازمان جاسوسی عظیم داشتند اما این سازمان ها خیلی به  سازمان های حسن صباح شباهت داشت زیرا در آن ها یک نفر مسئول نوشتن اطلاعات بود و جاسوسان دیگر درون شهر میچرخیدند و اطلاعاتی را که به دست می آوردند به شخصی که اطلاعات را یادداشت می کرد اطلاعات را می گفتند و آن فرد نیز در کتابی بزرگ همه ی شواهد و اطلاعات را درج میکرد تا در موقع نیاز از آنها استفاده کنند و جاسوسان نیز لباس مردم شهر را میپوشیدند و خود را به طرز های مختلفی به مردم معرفی میکردند این اشخاص نام های مستئار داشتند پس با اطمینان نمیشود گفت که آنها چه کسانی بودند در بازی ما شاهد آن بودیم که الطاهر پیش شخصی میرفت و اطلاعات خاصی را میگرفت بعد خودش جاسوسی میکرد و اطلاعات جدید را به شخص نویسنده میداد تا آینده مورد استفاده شاید قرار گیرد. افرادی هم که در شهر جاسوس بودند معمولا یک پوشش روی صورت خود داشتند تا شناخته نشوند و لباس آنها زرق و برق کمتری داشت!! مثلا کمربند قرمزشان خیلی کوچک و نازک بود تا با بقیه ی قاتلان کمی تفاوت داشته باشند.
9= رساندن پیام قتل:فداییان مطلق برای رساندن خبر قتل خنجر خود را با خون گردن مقتول آلوده میکردند تا پیام برسانند البته حسن صباح آنقدر جاسوس داشت که بعد از 1 یا 2 روز بدون آنکه فدایی مطلق به او خبر دهد از همه چیز آگاه میشد و این خنجر فقط به عنوان نماد بود که دربازی از یک پر استفاده میکردند و آن را خونی کرده و به جاسوس نویسنده شهر تحویل میدادند. فداییان مطلق مثل الطاهر خوش شانس نبودند!! احتمال داشت که آنها دستگیر شوند و اطلاعات را به دشمن دهند که باعث سرنگونی شود ولی حسن صباح فکر این را هم کرده بود! او به فداییان مطلق قبل از اینکه به ماموریت بروند مقداری جوهر تریاک میداد که هنگام خطر آن را بخورند تا با افتخار بمیرند و هیچ اطلاعاتی به دشمن نرسد. البته فداییان بعد از ترور کردن شناخته میشدند پس اگر گیر می افتادند بعد از به اتمام رساندن ماموریت خودشان بود. در بازی اگر یادتان باشد در یک قسمت یک اساسین به دام دشمن افتاده بود و شما ماموریت داشتید تا سریع یک تمپلار را از بین ببرید تا اطلاعاتی از شخص درز نکند.
10= یک شباهت جالب اما تصادفی: همانطور که میدانید اشخاصی به نام اساسین ها در بازی وجود دارد و جالب است که به پیروان حسن صباح (پیروان حسن صباح شامل همه ی پست ها در قلعه هست و فقط شامل فداییان مطلق نیست) حشاشین میگفتند که برای من خیلی جالب بود که هرد دو کلمه ی اساسین و حشاشین کاملا روی یک وزن هستند البته باز هم میگویم که این یک شباهت اتفاقی است.
11=پست های افراد در قلعه: قلعه ی الموت فقط به فداییان مطلق ختم نمیشد بلکه فداییان،آهنگران،نگهبانان،مسئولان تمرین فداییان و ... نیز در قلعه فعالیت میکردند همانطور که دربازی دیدیم شخصی در وسط قلعه مسئول تمرینات بود و 2 اساین درون یک میدان در حال مبارزه هستند البته در الموت تمام فداییان با هم مشغول تمرین بودن اما اگر یوبیسافت میخواست تمام افراد قلعه را در تمرین با هم نشان دهد منظره ای مانند جنگ بوجود می آمد و خیلی خسته کننده میشد منظره ی داخل قلعه پس کار یوبیسافت برای قرار دادن فقط 2 سرباز در حال تمرین خیلی خوب بود.در بازی نگهبانان در قسمت های مختلفی مانند بالای قلعه و دروازه ی قلعه و جلوی مکانی که کمی مار پیچ به سمت بالا بود که به دروازه ختم میشد که 4 اساسین نگهبان آنجا بودند نمونه از محل نگهبانان است.
12= مهمترین شباهت اساسین ها با فداییان مطلق: شعار آنها و اهدافشان از مهمترین شباهت ها میباشد. شعار اساسین ها: Nothing is true every thing is permited و حال قسمتی از شعار فداییان مطلق: روزی حسن صباح تمام فداییان مطلق را جمع نمود و بلند خطاب به آنها گفت که ما دشمنان زیادی داریم و آنها میخواهند شما را از مسیر ماموریتتان منحرف کنند پس به آنها اعتماد نکنید و سخنانشان را نادیده گرفته و توجهی به هیچکس در بین راه خود نکنید...... در جایی میرسیم که شما حق دارید دشمنان خود را که درمسیرتان قرار میگیرند را از بین ببرید و نیز در شخص مورد نظر را هر جور که میخواهد از بین ببرید شما برای هرکاری مجاز هستید فقط کاری احمقانه انجام ندهید که به مرگتان تبدیل میشود و...
هدف: هدف اساسین ها در بازی از میان بردن ریشه های ظلم و ستم و فساد بوده که منشا این ها تمپلار ها بودند. اشخاصی اغلب مسیحی که در میان مسلمانان اختلاف می انداختند و خود را مسلمان خطاب میدادند. آنها زندگی مردم را سخت میکنند اما مردم اغلب نمیدانند که منشا این بدبختی ها این اشخاص دیو صفت است. تعداد زیادی از مردم هم فکر میکنند اساسین ها اشخاص خون خوار و خشن هستند. در زمان حسن صباح نیز فداییان برای حفظ کردن زبان پارسی و فرهنگ ایرانی بود زیرا حاکمان عباسی میخواستند ایران را رسما یک کشور عربی کنند و همانطور که میدانید آنها امام های زیادی را از سر راه خود برداشتند تا خود را بالاتر ببرند تا منتقدی وجود نداشته باشد.آنها مردم را آزار داده و زندگی را برایشان سخت کرده بودند. عباسی ها فداییان را اشخاصی منحرف از دین خطاب میدادند که سرنوشتی جز مرگ نداشتند پس بخاطر حفظ حشاشیون حسن صباح اعلام کرد که تقیه بر حشاشیون آزاد است و اگر مسئله ی جانشان در میان بود تقیه کنند و بگوند که از حشاشین نیستند.
سخن آخر: با تشکر از تمام کسانی که این مقاله را دوست دارند من سعی میکنم تا بقیه ی 600 صفخه ی کتاب را بخوانم و اگر به چیز جدید و جالبی بر خوردم در قسمتی دیگر برایتان بنویسم. با تشکر از همه. نظر یادتون نره دوستان![img]images/smi/s0 (74).gif[/img]
داداش دمت گرم.میگم من برم مقالمو(اساسین ها از کجا امده اند؟) پاک کنم.با این توضیحات کاملی که شما دادی[img]images/smi/s0 (62).gif[/img]
(07-25-2013, 03:02 PM)'ALAN PAYNE' نوشته است: [ -> ]داداش دمت گرم.میگم من برم مقالمو(اساسین ها از کجا امده اند؟) پاک کنم.با این توضیحات کاملی که شما دادی[img]images/smi/s0 (62).gif[/img]
 
داداش ممنون[img]images/smi/s0 (74).gif[/img] نه بابا من خودم بخاطر توضیحات شما در اون مقاله بعضی چیزا رو ننوشتم. درود.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img]
مقاله ی خوبی بود. ولی کاش یه چندتا عکس می گذاشتی.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img][img]images/smi/s0 (24).gif[/img]
فوق العاده بود
دمت گرم .داداش عالی بود .چه حوصله ای داری .ادامه بده فوقلعاده بود .خیلی حال کردم
دمت گرم حال دادی بهمون
به نام خدا
داداش واقعا خسته نباشی. من با این جور مطالب بیشتراز نقد حال میکنم.
فقط درباره شباهت کلمه حشاشین و اساسین باید بگم اصلا اتفاقی نیستند. اگه درباره ریشه این دوکلمه تحقیق کنید، خودتون میفهمید. من نمیتونم زیاد باگوشی، توضیح بدم.
در پناه حق
مطلبتون تصویر نداره و ارزش یک نقد و بررسی را اصلا نداره در قرار دادن مطلب دقت کنید

بسته شد