نقل‌قول:

همین که آمریکا اومده به جهان حکومت میکنه بسه

 ، لابد اینا هم اون موقع با گیوتین حکومت میکردن 

 دقت کردین به کاور بازی

[align=right]عاغا هر چرت و پرتی رو نیایین بزارید سر در تاپیک

[align=right]من بشدت معترضم ، لطفا اسم تاپیک رو عوض کنید و یه چرت دیگه بزارید

[align=right].

[align=right]اساسین ،،،،،،، 

(06-19-2014, 01:20 AM)'PWLG' نوشته است: میگم الان این متن رایزنبرگ احیانا اسپم نبود.
خسته نباشی دوست عزیز. متن کلی خوب بود ولی بخش اول ایراد داشت. اولا حساب حشاشین از اساسین های بازی جداست. اونا شیعه بودند ولی اینا بی دین. اونا مردونه میجنگیدند و اصلا خنجر مخفی نداشتند ودر کل عقایدشون هم با هم فرق داشت. صحبتهای اتزیو پس از کشتن اون کشیش رو کسی یادشه؟ گفت نه کتابی هست و نه معلمی که جواب سوالاتون رو بده پس راه خودتون رو برید و از کسی پیروی نکنید. خب مطمئنا منظورشو فهمیدید. شعار اصلی اساسین ها هم ربطی به تشیع نداره و بیشتر به ماسون ها میخوره.
در اصل دعوا بین دو گروه ماسون هست. مثل تمپلارها و هاسپیتالرها. نبرد بین ماسون های عصر جدید و قدیمه البته از نظر "تفکر".
مقر اصلی حشاشیون و حسن صباح در قلعه الموت و اگه اشتباه نکنم واقع در قزوین بود و قلعه مصیاف مقر رشیدالدین سنان( همون المعلم ) بود.
کلا تفاوت زیادی بین فرقه ایرانی/سوریه ای حشاشین با قاتلین معرفی شده در بازی هست.
متن زیر رو از جایی کپی کردم که داستان اصلی رو توضیح میده:
"ببینید اولا هنوز خیلی هاتون نمیدونید ماجرای اصلی بازی چیه .داستان از این قراره . هر چندین هزار سال یکبار ، طوفان خورشیدی زمین و همه چیزهایی که در اونه رو میسوزونه . قبل از نخستین طوفان خورشیدی خدایان اومدن اون رو متوجه شدن (توی این بازی میگه خدایان سل برتری از انسان ها بودن که انسان ها رو واسه بردگی خلق کردن) و سعی کردن تا با ایجاد یک لایه محافظ دور زمین از سوختن اون جلوگیری کنن . در همین حین جونو ، یکی از خدایان (که همه ما اقلا اسمش رو به عنوان اله رومی شنیدیم) سعی میکنه تا با غلبه بر دیگر خدایان خودش رئیس همشون بشه ، ضمن اینکه عاشق یکی از انسان ها شده بود اما اون انسان توسط خدایان تنبیه شد و مرد . میخواست انتقام اون رو بگیره . خدایان برای ساخت لایه محافظ دستگاهی به نام پدستال ساختن و اون رو در اتاق انرژی در محل کنونی آمریکا قرار دادن که مشهور شد به معبد اعظم . اتاق های انرژی دیگری هم در سراسر دنیا ساخته شد (جالبه بدونید در این بازی گفته شده تخت جمشید هم یکی از اون اتاق ها زیرشه !) اما به یک نفر نیاز بود که با فداکردن جون خودش پدستال رو به کار بندازه که اون یه نفر آدم بود . آدم فرار کرد و سیب بهشت رو هم کند و مار نگهبان رو هم با شمشیر بهشت کشت و همراه با حوا گریخت . به همین دلیل کار خدایان ناقص موند و زمین سوخت ولی در جریان این نابودی 55 قطعه عدن که شبیه هم هستن (شمشیر ، جام ، ردا ، عصا و سیب ها که قدرت همه بقیه قطعات در سیب ها هم هست و همچنین اسکلت های کریستالی) پراکنده شدن در سراسر زمین ضمن اینکه یکی از 5 سیب هم از جو خارج شد و به کره ماه رفت . از نسل آدم و حوا اساسین ها پدید اومدن که میخواستن اشتباهشون رو جبران کنن و زمین رو از طوفان بعدی نجات بدن . خدایان قبل از اینکه نابودی به سراغشون بیاد خودشون رو در معابد مخصوصی سیل (=مهر) کردن . اما جونو یک کلک هم زد : کاری کرد که با فعال شدن پدستال علاوه بر اینکه لایه محافظ تشکیل میشه خودش هم آزاد بشه .حالا تمپلارها گروهی دیگه از انسان ها هستن که از طوفان خورشیدی خبر ندارن ولی میدونن که با استفاده از این قطعات میتونن ذهن بقیه رو کنترل کنن و بر جهان حکومت کنن . اونا 3 ت سیب و بیشتر قطعات دیگه رو در اتیار دارن اما 2 تای دیگه رو هم میخوان تا با ماهواره ای به فضا بفرستن و از اون طریق ذهن مردم رو کنترل کنن . پنسل مستقیم حضرت آدم به الطیر میرسه . این نسل قابلیت ویژه ای با نا دید عقابی درن که میتونه بهشون اهداف ، مسیرها ، دوستان و دشمنان رو نشون بده و دوربینی رو هم بهشون اعطا کنه . نسل الطیر از طریق فرزند نامشروعش با ماریا ( تمپلاری که ابتدا دست راست روبرت دی سابل ، رئیس تمپلارها قبرس بود ، و بعد از مرگ روبرت سعی کرد از الطیر فرار کنه و به جانشین روبرت یعنی آرماندو بوخارت بپیونده اما در طی ماجراهای بازی bloodlines (که بازی کنسول psp هست) متوجه میشه اساسین ها بر حق هستن ) یعنی "داریم" به جووانی آدیتوره میرسه . جووانی سعی در منکوب کردن خانواده بورجیا داره . بورجیا ها تمپلار هستن . در همین راستا جووانی کشته میشه . فرزندش اتزیو نسلش رو ادامه میده ، و پس از ازدواج با سوفیا ، دختر دار میشه . این نسل از طریق این دختر به ادوارد کنوی میرسه که یک دزد دریایی بود ، و پس از اون فرزندش هیتم کنوی که به اساسیون خیانت میکنه و تمپلار میشه ، و پس از اون کانر کنوی که هیتم رو میکشه . از نسل کانر هم ویلیام مایلز ، و پسرش دزموند مایلز به وجود میان .تمپلارها برای پی بردن به محل دو سیب دیگه و همچنین معبد اعظم ، دزموند رو که در یازده سالگی از جامع کوچک اساسیون که مزرعه نام داره فرار میکنه ، به دام میندازن . اون ها با استفاده از جمجمه های کریستالی دستگاهی به نام انیمس میسازن که با استفاده از دی ان ای یک شخص میتونن خاطرات اجدادش رو به صورت زنده مشاهده کنن (پس دزموند هیچ وقت تاریخ رو اصلاح نکرده . بلکه همه اتفاقات بازی قبلا اتفاق افتاده و دزموند به صورت زنده جای جد خودش قرار میگیره و خاطرات رو مشاهده میکنه که بهش میگن مموری سینکرونایزیشن) و دزموند رو در این دستگاه قرار میدن . به این ترتیب با مشاهده خاطرات الطیر ، و تا زمانی که لوسی استیلمن خیانتکار زنده هست خاطرات اتزیو تا پایان برادرهود پی میبرن که یک سیب در زیر کلیزیوم هستش که معبد اختصاصی جونو هست . بعد از مرگ لوسی اساسیون با سیکرونایز بازی رولیشینز متوجه میشن سیب بعدی در کتابخانه الطیر هستش ، و جای معبد اعظم رو هم میفهمن . در بازی سه با سیکرونایز خاطرات کنر متوجه میشن که پدستال چطور فعال میشه و کلیدش رو پیدا میکنن و دزموند دستش رو بر روی پدستال میزاره و میمیره . در بازی بعدی یعنی بلک فلگ (پرچم سیاه) خاطرات دزموند رو احتمالا یکی از کارمندان آبسترگو سینکرونایز میکنه ، از طریق کنسول بازی آبسترگو اینترتینمنت که در جهت تکمیل کنترل ذهن مردم ساخته شده . الان هم آنتاگونیست اصلی از پرفوسور ویدیک به جونو تغیر پیدا کرده که از معبد آزدا شد و وارد دنیای انسان ها شد .ضمن اینکه با عرض معذرت خدمت برخی دوستان ، "استبداد شاه جورج" (نه شاه جورج ظالم) یک پچ اضافه شونده به بازیه که داستان رو از این دید که اگه واشنگتن یه مستبد بود چی مشد بررسی میکنه . و الا قبیله کانر آواره نشدن . مگه بعد از credits آخر بازی شما به محل قبلی قبیله نرفتی و با اون مرده که کنار آتیش نشسته صحبت نکردی ؟ جورج واشنگتن که در این بازی انسانی آرام و منطقی و عاقل نشون داده شده و بسیار تکریم شده ! کی میگه ظالم نشون داده شده ؟ مگه هگز سایفر ها رو ندیدی ؟"

---

متن پایین رو عزیز دیگری در جهت تکمیل و تصحیح متن بالا نوشته بود:

"دوستمون چند تا اشتباه داره.
1-معشوق جونو ، آیتا ، انسان نیست و یکی از خود خدایانه که به شکلی جدی در پی برتری جویی و به قدرت رسوندن زنشه یعنی همون جونو ! نمیکشنش بلکه به خاطر آزمایشات بسیار دچار bleeding effect میشه و از جونو میخواد که خلاصش کنه. جونو این کارو میکنه اما بعد پشیمون میشه و نسلی از اسنان ها رو به نام sage خلق میکنه که این نسل همشون به شدت شبیه آیتا هستن و در جزئیات ریش و سبیل باهاش فرق دارن ، اولین سیج همه مموری های آیتا رو داره ، و بقیه سیج ها علاوه بر خاطرات آیتا خاطرات سیج قبلی رو هم دارن. آیتا سازنده قطعات عدن و همچنین مبدا انیمس و آبزرویتری هستش.
2- آدم وحوا قرار نبوده به پدستال دست بزنن همینجوری فرار میکنن. آدم کشته میشه و انسان ها حوا رو به عنوان رهبر مبارزه خودشون علیه خدایان انتخاب میکنن. از نسل آدم که یه انسان بوده و حوا که یه خدا ، نسل نیمه خدای اساسین هایی مثل اتزیو و کانر و ... به وجود میان.
3- اون سیب بهشتی کره ماه ، بعد انفجار پرت نشد رو ماه بلکه ب عنوان یکی از راه های پیشگیری از طوفان خورشیدی فرستادنش و بعد پیغام "مارو نجات بده" رو بهش دادن که عمل نکرد و بعد سفینه آپولو رفت و اونو پیدا کرد و برگردوند.
4- نسل دزموند از سمت پدر به خانواده آدیتوره میرسه و از سمت مادر به خانواده کنوی. این دو تا خانواده از هم جدا هستن."