«کلام» یکی از چند اثر کارگردان بزرگ و گزیده‌کار دانمارکی یعنی تئودور درایر هست. اثری با مضامینِ معناگرایی که با نمادگرایی خاص خودش و دسته بندی کردن افراد مذهبی سعی در به چالش کشیدن دعواهای قومی و مذهبی داره. و حرف نهایی‌اش هم اینه که مهم نیست ایمان‌تون چیه و چجور آدمی هستید جواب گرفتن از خدا عملاً ربطی به این ریاکاریا نداره و اونی که انتظار معجزه از خدا داره باید خلوص ایمانش هم واقعی باشه. داستان این فیلم در مورد یه خونواده مزرعه‌دار در یه جای پرت توی دانمارک هست. صاحب مزرعه که خودش آدم خشک و مذهبیه (ولی جدیداً کمی در ایمانش به وجود معجزه به خاطر جنون پسرش به شک افتاده) و توی جریان فیلم هم می‌فهمیم که یکی از بنیان‌گذارا و زنده کننده‌های مسیحیت توی منطقه بوده، سه پسر داره. پسر بزرگ‌تر که میکل هست یه آدم خوش قلب و مهربونه که برخلاف دستورات و خواسته‌های پدرش آدمیه که هیچ اثری از ایمان توش دیده نمیشه و با بودن در کنار همسرش و بچه‌هاش احساس خوشبختی می‌کنه. پسر دوم مزرعه دار، الحق که دست پرورده و خواسته اصلی بوده که پدرش می‌خواسته، ولی به دلیل زیاده روی ها، یوهانس پسر دوم خونواده دچار یک نوع جنون شده و این باور رو داره که عیسا مسیح هست! توی همون سکانس اول هم این رو به خوبی مشاهده می‌کنیم! توی یکی از پلان‌ها هم وقتی کشیش جدید منطقه از میکل دلیل این جنون رو می‌پرسه، غرق شدن اون توی کتاب‌های سورن گیِّرِ کگارد (یکی از اولین کسانی که اگزیستانسیالیسم مذهبی رو مطرح کرد و دانمارکی هم هست) رو به عنوان جواب می‍گه. پسر سوم خونواده یعنی آندرس هم عاشق دختری شده که اعتقاداتش با این خونواده در تضاده و دعواهای عقایدی خونواده‌هاشون مانع این شده که این دو نفر با هم‌دیگه ازدواج کنن.

هر کدوم از شخصیت‌ها از یوهانس گرفته تا پدر دختری که آندرس عاشقشه، نشون دهنده قشری از اجتماع هستن که در اینجا عقیده‌شون هدف و موضوع مورد بحث فیلم هست. اگه کمی توی عمق این شخصیت‌ها کند و کاو کنید شاید گروه خودتونم پیدا کنید...

 در کنار دیالوگ‌های فوق‌العاده و کارگردانی عالی درایر، پلان‌های طولانی فیلم به هیچ وجه خسته کننده نمی‌شن و اگه با فیلم راه بیایند نهایت لذت رو ازش می‌برید. فقط من چون کلاً به معجزه، ایمان و تمام چیزایی که تو این فیلم گفته می‌شه اعتقادی ندارم نمی‌تونم باهاش کنار بیام. پایان فیلم هم اونجور که باید من رو به وجد نیورد و یه جورایی زد تو برجکم. (هرچند در رسوندن معنی و رسالت فیلم بی‌نقص عمل کرد.) 

7.5 از 10

کلاً تجربه خوبی بود و خیلی فراتر از سرگرم کردن عمل کرد. 

به کارگردانی گیلرمو دل تورو 

بااینکه به طور کلی با فلسفه فانتزی تاریک یا Dark Fantasy مخالف هستم اما لابیرنت پن به شدت داستان غنی و پرمحتوایی داشت. نمادگرایی فیلم در یک کلام بی نظیره و دو داستان و ژانر کاملاً متفاوت رو به بهترین شکل در یک فیلم پیاده میکنه. Pan's Labyrinth هم یک فیلم تاریخی/جنگی محسوب میشه و هم به خوبی به بُعد فانتزی میپردازه... در آخر فیلم هم کارگردان کلاً دو برداشت کلی جلوی شما قرار میده که میتونید به هرکدوم باور داشته باشید! (فیلم متای باورنکردنی ۹۹ رو داره که فکر میکنم کمی منتقدها در موردش اغراق کردن... تاحدودی overrated هست فیلم.) 

نمره: ۸/۱۰

Mystic River

فکر کنم آدرس غلط دادن بهم! قرار بود یه فیلم معمایی و جنایی در سطح شاهکارهای فینچر مثه Se7en و زودیاک باشه ولی در عوض با یه فیلم همراه با پیام های اخلاقی و انسان شناسی روبرو هستیم. این موارد از ارزش های فیلم کم نمیکنه و بازی فوق العاده پن و رابینز هم 100 درصد فیلمو تو اوج نگه داشته، اسکارم نوش جون جفتشون باشه!

خلاصه زیاد حال نکردم با فیلم ولی بازی های عالی فیلم موندگار میشه واسم.

نمره: 7.5 از 10

بگذار فلوتم را در دستم تشنه قطره‌ای نغمه‌ی دل‌نوازم...

کورم کن، نه حقیقت را خواهم دید نه شرارت را...

حتی اگر هر دو بسان خویش دروغین باشند...

تاب دیدن این همه جنون را ندارم...

چشمانم را بگیر، سیاهی ابدی را ترجیح می‌دهم...

نی خواهم زد و از دنیا رها...

گیتی بدصداست، گوشانم را هم کر کنید...

هیچ چیز نخواهم، نه حقیقت و نه دروغ...

فقط، رهــایـــم کـــن...

بدون شک ده از ده

(درود بر شرف پیــِر پائـولـو پازولیـنی. اگه تا الان هیچ‌کدوم از آثار این بزرگ‌مرد رو ندیدید، باید بگم کل وجودیت‌تون در بطالت غوطه‌ور بوده.)

کارگردان:Jon M. Chu

بازیگران:Woody Harrelson, Mark Ruffalo, Jesse Eisenberg

فیلم در مورد یه قاتلیه که بر اساس 7گناه کبیره کتاب "کمدی الهه دانته" 7نفر رو میخاد به قتل برسونه.

اوایل فیلم داستان خیلی آروم پیش میره. احتمالش هست که یکی فیلم رو ول کنه حتی. ولی صبر داشته باشید. فیلم به اوج هنر دیوید فینچر میرسه و پایانش شما رو میخ کوب میکنه. من یکی آخر فیلم فقط فحش داشتم میدادم یه یکی از شخصیت ها!

این فیلم بشدت پیشنهاد میشه.

امتیاز من: 9.5/10

فیلم در مورد زن پرستاریه که عاشق یک مرد فلج میشه.

داستان بنظر بشدت کلیشه ای میاد. شاید هم همینطوره. فیلم از یک کتابی الهام گرفته شده به همین اسم که بسیار هم پر فروش بوده. دوست عزیزمون هم تو صفحات قبل در مورد این فیلم نوشته بودن. کاملا معلومه که فیلم بسیار سلیقه ایه. بنده که خیلی خوشم اومد. بازیگری که عالی بود. فقط تنها مشکلی که تو فیلم دیدم اینه که فیلم خیلی ناقص تر از کتابه. حتی چندتا از شخصیت ها هم درون فیلم نیستند.

درکل اینکه اگه از طرفداران فیلم های درام هستید از فیلم بشدت پیشنهاد میشه. عالیه عالی.

امتیاز من: 8.5/10

داستان این سری از انیمشن دوست داشتنی عصر یخبندان مربوط به زمانی می‌شود که شهاب سنگ‌ها با سرعت هر چه تمام به سمت زمین می‌آیند. حال افرادی مثل "دیگو"، "سید"، "مندی" و... برای نجات جان خود و کره زمین باید راه حلی پیدا کنند.

متاسفانه داستان این سری واقعاً نسبت به نسخه‌های قبل ضعیف بود و زیاد ایده جالبی نداشت. طنزهای انیمیشن هم بعضاً خنده دار و گاهی اصلاً جالب نبود! درک داستان برای افرادی که از جاذبه و فضا و اینجور چیزا سر در نمیارن واقعاً سخته و چیزی رو نمیفهمن که اکثر این افراد هم سنین زیر 15 سال رو شامل میشه. در کل ارزش دیدن رو داره ولی بازم میگم نسبت به نسخه‌های قبل ایده جالبی نداشت.

نمره من: 7.5/10