تاپیک جامع اسپویل داستان بازی های ویدیویی

این بازی 17 پایان داره که با توجه به سرعت عمل شما در دکمه زنی ها و انتخاب هایتان پایان های متفاوتی می بینید اما این پایان بهترین هست.

اقای اتان و خانم مدیسون پس از نجات پسر بچه ی کوچولو یعنی شان با هم تشکیل یه زندگی جدید می دهند.(چه عاشقانه!)اقای رعیس پلیس یعنی همون قاتل اریگامی شکست می خوره و شان نجات پیدا می کنه.پلیس FBI یعنی نورمن جیدن که مسعول پروند بود هم ازش در برنامه تلویزیونی تقدیر میشه و ماده مخدری که موجب افزایش بهره هوشیش میشه را ترک می کنه و در اخرین میان پرده می بینیم که پس از استفاده از عینک واقعیت مجازی,روی میزش چند تا تانک اسباب بازی که قبلش نبودند ظاهر شده و شروع به حرکت می کنند که نشون میده مضرات استفاده بیش از حد از اون عینک روی مغزش تاثیرات مخرب گذاشته است.

خانم مدیسون یه نویسنده هست که تصمیم میگیره که زندگی اتان را در قالب یه کتاب بنویسه و وارد قضایای مربوط به قاتل اریگامی میشه.

اتان هم پدر جیسون و شان هست.که جیسون مدت ها پیش فوت میشه.پس از فوت جیسون,همسر اتان ترکش میکنه و او افسرده میشه و عذاب وجدان شدید باعث میشه ضربه روحی بخوره و دچار توهماتی در برخی از زمان های خاص بشه.یکی از همین مواقع که دچار توهم میشه,به همراه بچش به پارک رفته بوده و پس از توهم و به هوش اومدن بچش را دیگه نمیبینه.او متوجه میشه که قاتل اریگامی بچش را دزدیده و ممکنه بچش را به طرز فجیعی بکشه.قاتل اریگامی فردی بی رحم است که بچه های کوچک را با آب خفه می کند.او همان رعیس پلیس است.اما کسی این را نمی داند.بعد ها اتان را به جرم قاتل بودن دستگیر کرده و به او اتهام میزنند اما پلیس FBI که می داند او ی گناه است او را فراری می دهد.