Forum Gamefa | انجمن بازی های کامپیوتری گيمفا
کابوس یک گیمر‍‍‍ | قسمت اول - نسخه‌ی قابل چاپ

+- Forum Gamefa | انجمن بازی های کامپیوتری گيمفا (https://forum.gamefa.com)
+-- انجمن: انجمن های عمومی (https://forum.gamefa.com/Forum-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C)
+--- انجمن: داستان نویسی| Game's Story (https://forum.gamefa.com/Forum-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-Game-s-Story)
+--- موضوع: کابوس یک گیمر‍‍‍ | قسمت اول (/Thread-%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B3-%DB%8C%DA%A9-%DA%AF%DB%8C%D9%85%D8%B1%E2%80%8D%E2%80%8D%E2%80%8D-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5


کابوس یک گیمر‍‍‍ | قسمت اول - Geralt-Of-Rivia - 08-16-2015

 به نام آفریدگار ترس




سخن نویسنده:

دیدم چند وقته بازار داستان نویسی تو گیمفا داغ شده و منم گفتم منم یه داستان بنویسم  وقبل این روم نمیشد که بنویسم.

 به هر حال شروع می کنم

خواستم یه داستان ترسناک روبنویسم که توش الهام زیاد گرفتم . تووش داستان یک گیمر را بیان می کنم.

شاید به نظر کلیشه بیاد ولی خب.....

شروع داستان:

امبر محمد با وحشت از خواب بیدار میشود.

 زیر لب میگه:همان کابوس همیشگی.

 دیگه خسته شدم و  بهتره چند وقت به دوراز مشکلات در جایی استراحت کنم.

امیر محمد به یاد دوستش احسان افتاد.

احسان در شمال ویلایی داره که حسابی میتونن در اونجا خوش بگذرونند.

تصمیم میگیرد به او زنگ بزند.

او از تخت خواب بلند میشود و موهای سیاه خود را تکانی میدهد و با چشمان قهوه ای رنگش نگاهی به تلفن

میندازد.

تلفن را بر میدارد و به دوستش احسان زنگ میزند و از او میخواهد که به ویلایش بروند.

احسان قبول می کند و می گوید که یکی از دوستانش نیز با آن ها میاید.

امیر محمد وسواس شدیدی به اموالش دارد و پس از تلفن بلند میشود و کنسولش را تمیز می کنم.

ساعت نه  شب

احسان با ماشین به دنبال امیرمحمد میاید.

امیر محمد با چشمان خواب الود با دوست امید سلام و علیکی میکند و سوار ماشین میشود.

اسم دوست احسان علیرضا بود.

علیرضا بلند قد بود و چشمان سبز و مو های قهوه ای داشت و موهایش به چشمانش میرسید.

آن ها به جاده چالوس میروند و امیرمحمد از شدت خستگی خوابش میرود.

هوا بارانی بود و باد شدیدی میوزید.

درختان تکان میخوردند و منظره وحشتناکی بوجود اورده بودند.

همه جا خلوت بود.

ناگهان امیر محمد  وحشت زده از خواب میپرد

احسان میگوید:باز هم آن خواب همیشگی؟

جواب امیرمحمد مثبت است وامیرمحمد و احسان تا چهار صبح به گفت و گو میپرداختند و در مورد بازی های جدیدی که میخواهد بیاید صحبت میکردند.

ان ها به جنگل های شمال رسیده بودند.

بر روی بعضی تابلو ها نوشته شده بود : شب رفت و آمد نکنید.

امیرمحمد با دیدن این تابلو ها به فکر فرو رفت.

ناگهان در وسط جاده موجودی بسیار وحشتناک را دید که نصف آن انسان و نصف آن بز بود و پاهای آن شکل سم مانندی داشت.

امیر محمد وحشت زده داد زد:احسان حواست به اون باشه و

احسان از شدت ترس فرمون را به سمت چپ برد و ماشین از جاده خارج شد و وارد جنگل شد.

و....
خوشحال میشم نظراتتونو در مورد قسمت بد بشنوم.
شاید هفتگی این داستانو منتشر کردم و شاید هم کمتر.
دوست دارم از ایده هاتون در داستان استفاده کنم.


RE: داستان ترس یک گیمر - BadBoy4Ever - 08-16-2015

S0 (17)  آقا یه استراحتی به ما خواننده های محترم هم بدین به خدا نمیکشیم اینهمه داستانو

ممنون خوب بود


RE: داستان ترس یک گیمر - Arash-Fire - 08-16-2015

بازار نویسندگی داغ شده D

ولی حس ترس رو به کسی که میخونه منتقل نمیکنه! یا حداقل برای من که اینطوری بود... شاید از قسمت‌های بعد ترس در داستان بیشتر بشه
ادامه بده...


RE: داستان ترس یک گیمر - Lamar Davis - 08-16-2015

بسم الله!!!!

اونوقت علی خودمم؟!
این امید کیه؟!


RE: داستان ترس یک گیمر - Geralt-Of-Rivia - 08-16-2015

(08-16-2015, 08:37 PM)Neil Druckmann نوشته است: بازار نویسندگی داغ شده D

ولی حس ترس رو به کسی که میخونه منتقل نمیکنه! یا حداقل برای من که اینطوری بود... شاید از قسمت‌های بعد ترس در داستان بیشتر بشه
ادامه بده...

داداش این تقریبا مقدمه بود
و اصل کاری از قسمت بعد شروع میشه
امیدوارم لذت ببرید


RE: داستان ترس یک گیمر - Zoom Hunter - 08-16-2015

داستان خوب بود اما ما اخر نفهمیدیم اسمش امیر بود یا علی.
اسم دوستش احسان بود یا امید :D


RE: داستان ترس یک گیمر - Geralt-Of-Rivia - 08-16-2015

(08-16-2015, 08:37 PM)Marvel Demon نوشته است: بسم الله!!!!

اونوقت علی خودمم؟!
این امید کیه؟!

بله داداش
تو پیش نویس اسم شخصیتا چیز دیگه بوده
و بعد تصمیم گرفتم اسم شخصیتا رو شبیه شما ها کنم


RE: داستان ترس یک گیمر - Lamar Davis - 08-16-2015

(08-16-2015, 08:42 PM)last of amir نوشته است:
(08-16-2015, 08:37 PM)Marvel Demon نوشته است: بسم الله!!!!

اونوقت علی خودمم؟!
این امید کیه؟!

بله داداش
تو پیش نویس اسم شخصیتا چیز دیگه بوده
و بعد تصمیم گرفتم اسم شخصیتا رو شبیه شما ها کنم

داداش اسم شخصیت ها تناقض داره.
بعضی جاها نوشتی امید بعضی جاها نوشتی احسان.
الان سه نفر بیشتر تو داستان نیستن تو 4 تا اسم آوردی!!!


RE: داستان ترس یک گیمر - Geralt-Of-Rivia - 08-16-2015

(08-16-2015, 08:40 PM)Mahanking80 نوشته است: داستان خوب بود اما ما اخر نفهمیدیم اسمش امیر بود یا علی.
اسم دوستش احسان بود یا امید :D
تو پبش نویس شکل دیگه بوده
ویرایش شد
علی=امیرمحمد
امید=احسان


RE: داستان ترس یک گیمر - hossein225 - 08-16-2015

خیلی ام عالی
قسمت بعد رو ترسناکتر بنویس
کارت عالیه