بیوگرافی توماس انجلو | وقتی که دیر بود - نسخهی قابل چاپ +- Forum Gamefa | انجمن بازی های کامپیوتری گيمفا (https://forum.gamefa.com) +-- انجمن: آژانس خبری (https://forum.gamefa.com/Forum-%D8%A2%DA%98%D8%A7%D9%86%D8%B3-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DB%8C) +--- انجمن: نقد و بررسی (https://forum.gamefa.com/Forum-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C) +--- موضوع: بیوگرافی توماس انجلو | وقتی که دیر بود (/Thread-%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%B3-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%84%D9%88-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%A8%D9%88%D8%AF) |
بیوگرافی توماس انجلو | وقتی که دیر بود - Destiny - 01-26-2016 نام : توماس آنجلو
تولد : 1900
وفات : 1951
شغل : راننده تاکسی - گنگستر
مثل اینکه پشیمان است ، با دستانی آلوده ، با عذاب وجدان در فکر این است که چطور در چشم عشقش نگاه کند ، سارا او را دگرگون کرده بود، مثل اینکه عاشق شده بود ، عشق او را عوض کرده بود میخواست از گناهانش دست بکشد اما دیر شده بود. می گویند هیچ وقت دیر نیست اما که می داند بالاخره باید تصمیم می گرفت یا باید درآن دنیای تنگ و تاریک می ماند و یا گناهانش را جبران می کرد
باید انتخاب می کرد و بالاخره تصمیم گرفت که جبران کند جبران بهترین و درست ترین راه پیش روی او بود که انتخاب کرد. توماس انجلو در سال 1900 در شهر لاست هون پا به جهان گشود . توماس وضع و اوضاع بدی نداشت و با تاکسیرانی خرج زندگی و گاهی سفر و تفریح خود را در می آورد. او در جنگ جهانی خوب اسلحه بدست بود و یک راننده تاکسی ماهر بدون هیچ سوء پیشینه ای بود. بعد از یک روز کاری حال وقت استراحت کنار تاکسی دوست داشتنی اش بود، مشغول روشن کردن سیگارش بود که صدای تیراندازی شنید و توجه اش را جلب کرد ناگهان دو نفر را دید که یکی از آنها زخمی بود اسم او پائلی بود نام دیگری سام ، سام پائلی را کول گرفته بود و به سمت ماشین میامد به تام گفت که آنها را از آنجا دور کند.تام آنها را سوار کردو از دست افرادی که دنبال آنها بودند نجات داد و آنها را به بار دون سالیاری رئیس گروه مافیا سالیاری برد. سام و پائلی از او تشکر کردند و به او گفتند که کمی صبر کند. تام دوباره سیگار خود را روشن کرد که دوباره سام آمد ، تام دچار دلهره شد در فکر آن بود که سام چه چیزی از جیبش در میاورد در آن هنگام سیگار از دستش افتاد که دید سام کیف پولی از طرف آقای دون سالیاری برای او آورده است تا هم خسارت اتومبیلش را جبران کند و هم هدیه ای از طرف سالیاری برای وی باشد.سام به او پیشنهاد کاری با درآمد خوب به او داد تام گفت که در موردش فکر میکند و ضمن تشکر آن مکان را ترک کرد.تام دوباره روزش را آغاز کرد در حال مسافرکشی بود و ماشینش را هم تعمیر کرده بود اما فکرش پیش پیشنهاد سالیاری بود که همان کسانی که تام، سام و پائلی را از دست آنها نجات داده بود ماشینش را داغان کردند و قصد جانش را داشتند که از قضا تام به بار سالیاری نزدیک بود و مجبور شد که به آنجا برود از دست آنها نجات یابد پس از چند دقیقه به بار سالیاری رسید و از آنها کمک خواست و افراد سالیاری درسی حسابی به او دادند . تام به سالیاری گفت که پیشنهادش را قبول میکند و با پائلی به بار مریلو رفت تا انتقامش را بگیرد و این چنین تام اولین ماموریت خود در گروه را با موفقیت پشت سر گذاشت.تام با جدیت کارش را پیش برد و به سرعت در گروه پیشرفت کرد. ماموریت هایش را گاه با سام ، گاهی با پائلی و گاهی هم به تنهایی انجام میداد. بالاخره تام به عضو بلندمرتبه ای در خانوداه سالیاری تبدیل شد و فقط ماموریت و ماموریت او دیگر عوض شده بود آن مرد معصوم و فقیر به یک گناه کار قاتل تبدیل شده بود اما با دیدن سارا همه چی تغییر کرد. لوئیجی از او خواست تا دخترش سارا را به خانه برساند و این آغاز عشق بین تام و سارا بود، اما تام از اینکه سارا قرار است با فردی گناه کار و قاتل ازدواج کند نگران بود و تخلفات تام شروع شد کم کم داشت خانواده بزرگ سالیاری از هم می پاشید. برای اولین با فرانگ (دست راست دون سالیاری) مدارک سالیاری را گرفت و فرار کرد و تام مامور به کشتن او ، تام او را پیاد کردو مدارک را گرفت اما او به دلیل زن و بچه فرانک او را نکشت. بعد ها ماموریت دیگری به وی داده شد تام باید هتلی را نابود می کرد که دختری در آن بود، تام هتل را نابود کرد ولی دختر را نکشت. پائلی و تام فکر می کردند که سالیاری به آنها دروغ می گوید و بی خبر از آن دست به سرقت بانکی زدند اما سام در این ماجرا نبود و حرف آنها را نپذیرفت. بعد این جریانها تام به خانه پائلی رفت تا پول هایی که دزدیدند را بین هم تقسیم کنند که پائلی را در خانه خودش کشتند سپس سام به تام زنگ زد تا به او کمک کند اما همه این ها نقشه بود می خواستند تام را هم از این میان ببرند که تام مجبور به قتل سام شد.
بالاخره تام تصمیم گرفت تا اندکی جبران گناهانش را بکند و سراغ پلیس رفت و تمام مدارک و اطلاعات را در اختیار آنها گذاشت و چند سالی را در زندان سپری کرد و پس از آزاد شدن زندگی جدید و خالی از هرگونه گناه و بدی را شروع کرد.همه چیز خوب پیش میرفت که در یکی از روز های خوب تابستان در سال 1951 وقتی تام درحال آب دادن به باغچه اش بود دو جوان اسلحه بدست با ماشینی قرمز به سمت او آمدند. آقای آنجلو؟بله خودم هستم.این یک پیغام از طرف آقای سالیاری و اینجا بود که کار توماس آنجلو به پایان رسید. نویسنده : شایان مددی (ash-1999) RE: بیوگرافی توماس انجلو | وقتی که دیر بود - isapor123 - 01-27-2016 یعنی این عنوان تو زمان خودش پارره ای از یک شاهکار بود که فقط با بازی کردنش میشه با شخصیت ها ارتباط برقرار کرد نه 2 خط متن :-|| ممنون RE: بیوگرافی توماس انجلو | وقتی که دیر بود - Destiny - 01-28-2016 (01-27-2016, 12:45 AM)isapor123 نوشته است: یعنی این عنوان تو زمان خودش پارره ای از یک شاهکار بود که فقط با بازی کردنش میشه با شخصیت ها ارتباط برقرار کرد نه 2 خط متن :-|| واقعا از همون لحظه ای که بازی شروع میشه ادم با شخصیت ها ارتباط برقرار می کنه به لطف نسخه دوبله فارسی دارینوس این بازی بازی قابل درک تر میشه با تشکر RE: بیوگرافی توماس انجلو | وقتی که دیر بود - Be the story - 01-28-2016 لاست هون غلطه درستش لایت هیون میباشد _______________________________________ صدای عالیه اقای مایکل سوروینو رو به هزار تا دوبله دارینوس نمیدم. یعنی یکی از بهترین بخش های بازی که باعث شد به یاد موندی و زیبا بشه صدای اقای سوروینو بود . در کنار صدای اقای سوروینو یکی از بهترین چیز های بازی این جمله بود: The guy who wants too much risks losing absolutely everything. Of course, the guy who wants too little from life might not get anything at all. RE: بیوگرافی توماس انجلو | وقتی که دیر بود - Destiny - 01-28-2016 (01-28-2016, 08:11 PM)Lincoln Clay نوشته است: لاست هون غلطه درستش لایت هیون میباشد اول از همه از شما تشکر میکنم دوست عزیز من کاری با نحوه دوبله دارینوس ندارم منظورم به فارسی بودن بازی برای گیمرهای ایرانی بود که راحت هر متوجه بشن هر چند شکی در دوبله ی اصلی بازی نیست و منظور من فقط به فارسی روایت شدن داستان بود دوما واژه ی heaven تلفظ درستش همون هون که من ذکر کردم هست که در گوگل ترنسلیت(Google Translate) و بینگ ترنسلیتور (Bing Translator) هم گوش کنید هون تلفظ میشه جلمه ای هم که گفتید: کسی که در زندگی ریسک زیادی انجام میده همه چیزش رو از دست میده کسی هم که چیزهای خیلی کوچیک میخواد به هیچ چیز نمیرسه واقعا جمله زیبایی هست RE: بیوگرافی توماس انجلو | وقتی که دیر بود - Mr.ISO - 01-28-2016 شاهکاری که هیچوقت تکرار نشد نقدت خیلی خلاصه و عالی بود. RE: بیوگرافی توماس انجلو | وقتی که دیر بود - Destiny - 01-29-2016 (01-28-2016, 11:16 PM)Hunterson نوشته است: شاهکاری که هیچوقت تکرار نشد مرسی با تشکر از وقتی که گذاشتید RE: بیوگرافی توماس انجلو | وقتی که دیر بود - tedy mehr shad - 01-29-2016 نقده قشنگی بود یادش بخیر چه زود گذشت :-( RE: بیوگرافی توماس انجلو | وقتی که دیر بود - Destiny - 01-29-2016 (01-29-2016, 01:42 AM)tedy mehr shad نوشته است: نقده قشنگی بود شما درست میگید واقعا بازی خاطره انگیزی بود با تشکر از وقتی که گذاشتید امیدوارم این مقاله خاطرات شما رو زنده کرده باشه |