با سلام
(متن زیر حاوی اسپویل است)
من بعد از زنده کردن دختر سنگ شده و بعد از به جنگل شدد وودز و رفتن به بن فایرش و بعد از اینکه از مه هم گذشتم و به بونفایر یک محلی رسیدم که اسمش یادم نمیاد انجا بعد از این طرف و ان طرف رفتن با یک پیرمردی که روی ویلچیر نشسته بود اشنا شدم و به نظرم مشکوک اومد به خصوص اینکه حرف از تاریکی و اینکه تارکی راهت را روشن کند و.. که یادم نمیاد حرف هاش بعد در انتهای غار بعد کشتن موجودات به دری خوردم که صدای ناله می امد و درش قفل بود ایا برای بازکردن باید پیرمرد را بکشم ؟ایا پیرمرد واقعا بد است و ظن من صحیح است؟ در ضمن در همان مکان در ان طرف نقشه با مردی که بدنش مثل عقرب بود ملاقات کردم که حمله نمی کرد و حرفم هم نمی زد ؟به نظرتان اورا بکشم(اما فکر کنم نفرین شده و بد نیست)
یک سوال دیگر در مورد کانونانت ها (دین) ها توضیحی بدهید .اینکه کدام مثبت است کدام منفی وویژگی هایشان؟ممنون
(متن زیر حاوی اسپویل است)
من بعد از زنده کردن دختر سنگ شده و بعد از به جنگل شدد وودز و رفتن به بن فایرش و بعد از اینکه از مه هم گذشتم و به بونفایر یک محلی رسیدم که اسمش یادم نمیاد انجا بعد از این طرف و ان طرف رفتن با یک پیرمردی که روی ویلچیر نشسته بود اشنا شدم و به نظرم مشکوک اومد به خصوص اینکه حرف از تاریکی و اینکه تارکی راهت را روشن کند و.. که یادم نمیاد حرف هاش بعد در انتهای غار بعد کشتن موجودات به دری خوردم که صدای ناله می امد و درش قفل بود ایا برای بازکردن باید پیرمرد را بکشم ؟ایا پیرمرد واقعا بد است و ظن من صحیح است؟ در ضمن در همان مکان در ان طرف نقشه با مردی که بدنش مثل عقرب بود ملاقات کردم که حمله نمی کرد و حرفم هم نمی زد ؟به نظرتان اورا بکشم(اما فکر کنم نفرین شده و بد نیست)
یک سوال دیگر در مورد کانونانت ها (دین) ها توضیحی بدهید .اینکه کدام مثبت است کدام منفی وویژگی هایشان؟ممنون