[font=Tahoma, sans-serif]یکی بود یکی نبود. دهکدهای زیبا در قلبِ جنگلهای سرسبز وجود داشت. در این دهکده، گرگهای زیادی زندگی میکردند و دهکده را مکانی امن برای زندگی کردن میدانستند. خورشید با چهرهی طلاییاش صبح بهخیر میگفت و در شب، ماه پاسبان آنها بود تا با خیالی راحت، استراحت کنند. ابرها مانند عقربههای ساعت، محترمانه از کنار هم رد میشدند بدون آنکه باهم دعوا کنند و یا فحش و ناسزایی بگویند. گرگهای دهکده فقط سه رنگ را دیده بودند؛ رنگ آبیِ آسمان، رنگ زردِ خورشید و رنگ سبزِ جنگلها. روزی از روزها از برخورد دو ابرِ مغرور، بارانی شدید شروع شد. همهی گرگها ترسیده بودند و هرکدام به خانههایشان پناه میبردند. در بینِ آنها فقط یک گرگ بود که شجاعانه در برابر ضربات شلاقیِ باران، ایستادگی کرد. باران تمام شد، بدنش زخمی شده بود و داشت درد میکشید در حالی که سایر گرگها در خانههایشان بودند. چیزِ عجیبی در آسمان نفش بست؛ یک رنگین کمان بود! او توانست چهار رنگ دیگر را ببیند در صورتی که بقیه سه رنگ را دیده بودند. فقط کسی که در برابر باران مقاومت میکند هفت رنگِ رنگین کمان را خواهد دید. شاید این داستانِ کوتاه، مرور مختصری بر داستان زندگی گرالت باشد؛ گرگی که باران را دید! [font=Tahoma, sans-serif]The Witcher 3: Wild Hunt توسط استدیو لهستانیِ CD Project RED توسعه یافته و براساس رمان فانتزیِ Andrzej Sapkowski( نویسنده لهستانی) خلق شده است. بازیکن، شخصیت گرالت را از دید سوم شخص کنترل و ماجراجوییهای او را در سرزمینهای شمالی دنبال میکند. ابتدا به معرفی شخصیتهای کلیدیِ بازی میپردازیم.[/font]
[/font]
[/font]
عنوان: The Witcher 3: Wild Hunt
پلتفرمها: PlayStation 4, XBOX 1, PC
سبک: اکشن، نقشآفرینی محیطباز
سازنده: CD Project RED
تاریخ انتشار: 19 مه، 2015
Geralt of Rivia، شخصیت اصلیِ سری The Witcher است. شغل و کارِ وی، سلاخی و کشتار انواع هیولاهاست و با اَلقاب Gwynbleidd( گرگِ سپید) و Butcher of Blaviken شناخته میشود. او در کودکی، توسط مادرش به «مکتب گرگها» در کائر مورهن فرستاده میشود. در این مدرسه، آموزشهای لازم به داوطلبان داده شده و آنها را برای ویچر شدن، آماده میکنند. دوران کودکیِ گرالت با دورانِ بقیه همسن و سالانش فرق داشت؛ وی به جای بازی کردن و شیطنتهای کودکی، با انواع معجونهای عجیب و تمرینهای سخت، دست و پنجه نرم میکرد. حال نوبت به معرفی مهمترین و کلیدیترین شخصیت بازی میرسد؛ Cirilla Fiona Elen Riannon! البته همه او را به اختصار، «Ciri» صدا میزنند و لقبِ وی، Lion Cub of Cintra( شیر کوچکِ سینترا) است. در The Witcher 3: Wild Hunt، سیری حدود 21 سال سن دارد. حتما برایتان این سئوال پیش آمدهاست؛ چگونه سیری، وارد زندگیِ گرالت شد؟ در پاسخ باید بگویم که وی، کاملاً ناخواسته وارد زندگی گرالت شدهاست و حتی گرالت هم علاقهای به او نداشت! به چند سال قبل؛ زمانی که هنوز سیری متولد نشده بود، برمیگردیم. طلسمی شیطانی، دامنگیرِ Duny( پدرِ سیری) شد و مُدام او را اذیت میکرد. دانی که کاسهِ صبرش لبریز شده بود، دست به دامان گرالت شد و از او یاری جست. گرالت، طلسم را از بین میبَرَد و در عوض، فرزندِ دانی که هنوز متولد نشده را به عنوان پاداش، درخواست میکند. دانی و همسرش، ناچاراً فرزندشان را پس از تولد به گرالت میدهند. از جایی که یک دختر نمیتواند ویچر شود، گرالت سیری را قبول نمیکند ولی به خاطر یکسری دلایل که بعدها اتفاق میاُفتد، وی به سیری علاقه پیدا کرده و او را به عنوان دخترِخوانده خود قبول میکند. مقولهی گرگِ سپید و شیرِ کوچک را در همینجا تمام میکنیم! بازی به بهترین شکل، بقیهی اطلاعات را برایتان بازگو خواهد کرد.
Yennefer of Vengerberg؛ جادوگرِ قدرتمند، معشوقهی گرالت و به نوعی مادرِ سیری است. وی قبلاً گوژپشت بوده و با سحر و جادو خود را زیبا و رویایی کرده است. جالب است بدانید، جادوی زیبایی فقط تا 94 سال دیگر بر روی چهرهی ینیفر باقی میماند و پس از آن، خورشید از پشتِ ابر بیرون میآید! در نسخههای پیشین، فقط اشارهای غیرمستقیم به شخصیتِ ینیفر شده بود ولی در این نسخه، یکی از برجستهترین شخصیتهای بازی به حساب میآید. وی جوانترین عضوِ انجمن جادوگران و مشاور ارشد پادشاه نیلفگاردین است. یکی دیگر از دوستان و معشوقههای گرالت؛ Triss Merigold است. او با ینیفر رابطه دوستانهای دارد و به عنوانِ یک خواهرِ بزرگتر، به سیری خدمت کرده است. تریس در التیام بخشی و جادوگری مهارت دارد ولی نمیتواند بر روی خودش این سحرها را انجام دهد؛ زیرا به اکسیرها و معجونهای جادویی حساسیت دارد. Vesemir؛ قویترین و با تجربهترین ویچر در کائر مورهن بود و اکثر ویچرهای آموزش دیده، زمانی شاگردِ او بودند. وی، یک شمشیرباز حرفهای است و دانشِ زیادی درباره هیولاها و نحوه کشتن آنها دارد. شما را نمیدانم، ولی من یادِ شخصیت استاد شیفو در سریِ «پاندای کونگفو کار» اُفتادم!
*معشوقه، استاد، پدر و فرزند*
حال که با شخصیتها آشنا شدهاید، به شرح داستان میپردازیم. The Witcher 3: Wild Hunt، نقلکنندهیِ وضعیت زندگی گرالت پس از رویدادها و وقایع نسخه پیشین است. با پایان یک کابوس تلخ، صبحی شیرین شروع میشود. گرالت به همراهِ استادش؛ وزمیر، دنبال عشقِ گمشدهاش است. سرانجام پس از گذراندن «هفتخانِ ویچر!»، گرالت موفق به پیداکردن ینیفر شده و میفهمد که وی با Emhyr( امپراطور فعلیِ نیلفگارد) معامله کرده تا سیری را پیدا کند. از آنطرف سوارکارانی خونریز به نام Wild Hunt برای استخراج دنیا، کنترل زمان و فضا نیازمند به خون دیرینه و ارشدِ سیری دارند و هم چالش بزرگی برای گرالت به حساب میآیند. خطِ اصلی داستان بر همین اساس دنبال میشود که با انجام ماموریتهای فرعی، جزئیات بیشتری به آن افزوده خواهد شد. بازی[font=Tahoma, sans-serif]، متشکل از صد ساعت گیمپلی است؛ پنجاه ساعت متعلق به خط داستانی و پنجاه ساعت متعلق به ماموریتهای فرعی است. نترسید! هرکدام از مراحل با رنگ و بوی متفاوتی طراحی شدهاند که مانع خمیازهکشیدنِ شما میشوند! برای مثال؛ در یکی از مراحل، شما باید یک بُز را پیدا کرده و از او پشتیبانی کنید، حتی بعضی از ماموریتها را میتوانید بدون مبارزه و فقط با چربزبانی به اتمام برسانید.[/font]
[font=Tahoma, sans-serif]کودکیِتان را به یاد میآورید؟ سؤالِ "مادرت را بیشتر دوست داری یا پدرت را؟" در کودکی از همهی ما این سؤال پرسیده شدهاست و ما هم از پاسخ دادن عاجز بودهایم؛ به عبارتی دیگر این یک تصمیمِ سخت است. پدر و مادر در کنار یکدیگر سمبل زندگی، عشق و محبت را میسازند و نمیشود گفت کدام یک از آنها بهتر است. دنیایی که در The Witcher 3 با آن طرف هستیم، ظرفی لبریز از تصمیمهای حیاتی است؛ تصمیمهایی کوچک که میتوانند دنیای بزرگ بازی را تغییر دهند؛ به گونهای که با همین انتخابها و تصمیمهایتان میتوانید 36 حالت مختلف را برای پایان بازی رغم بزنید. شخصیتهای فراوانی در بازی هستند که خلق و خوی خاص خود را دارند؛ خونسرد و سنگدل، خونگرم و همدل. البته اخلاق گرالت هم با توجه به دیالوگهایی که شما انتخاب میکنید، ساخته میشود. میتوانید یک ویچرِ مغرور باشید که با دوستش جایی نمیرود، میتوانید یک ویچرِ مهربان باشید که در قبال انجام کاری پاداش درخواست نمیکند، میتوانید یک ویچرِ ستیزهخو باشید که به کسی رحم نمیکند و همه را میکُشد و ...[/font]
[font=Tahoma, sans-serif][/font]
[font=Tahoma, sans-serif]*اسکورت یک بُز؟! کمی عجیب و غریب است!*[/font]
محیط عظیمِ بازی «The Elder Scroll V: Skyrim» را به یاد دارید؟ حال 20% وسیعتر از آن را تصور کنید؛ به دنیای ویچر خوش آمدید! البته مکانهایی به نام «سفر سریع» وجود دارند که میتوانید با استفاده از آنها به راحتی فواصل دور را در چند ثانیه طی کنید. محیطِ، مشمول از دریاها، دژها، جنگلها، غارها و بسیاری از پدیدههای طبیعی و تصنعی دیگر است که میتواند در نگاه اول شما را میخکوب کند. مکانهای بازی الهام گرفته از منابع مختلف تاریخی است و در تَک تَکِ آنها حسی متمایز دمیده شدهاست. بازی دارای چرخهی شبانهروزی و همچنین سیستم پویایِ آب و هوا میباشد. شب که میشود با گرالت کلنجار میروم، با دلتنگیهایش، با قلب له شدهاش، با غرورِ شکستهاش. به جرئت میتوانم بگویم؛ شبهای طوفانیِ Skellige واقعاً زیباست! NPCها کاملاً واقعی طراحی شدهاند و به رویدادهای بازی، واکنشهای مختلفی نشان میدهند؛ برای مثال هنگامِ بارش باران و یا طلوع خورشید کاملا عکسالعملهای گوناگونی دارند. نکته قابل توجهِ دیگر، سیستم اقتصادی بازیست. با جمعآوری آیتمهای باارزش و فروختن آنها، غارت کردن، بازیِ Gwent و حتی مبارزه با مردانِ آهنین (!) میتوانید کسبِ درآمد داشته باشید، البته مهمترین منبع درآمد هر ویچری کشتن و سلاخیِ هیولاهای بدترکیب و دریافت پاداش در قبال آن است. قیمت اجناس با توجه به شرایط منطقه فرق میکند؛ برای مثال، مغازهای که از دریا دور است ماهی را گرانتر از سایر دکانها میفروشد.
*اگر پولِ کافی داشته باشید، میتوانید لباسهای متنوع، معجونهای قوی و اسلحههای مرگبار بخرید*
در بازی شما میتوانید ضربات متفاوتی به دشمنان وارد کنید؛ ضربات سریع و ضربات سنگین. در ضربات سریع، آسیب کمتری به دشمنان وارد میشود ولی برای مهارکردن و جلوگیری از حالت تهاجمیِ آنها، انتخاب خوبی است. ضربات سنگین، کند هستند و شاید برای مبارزاتی که با گروهی از دشمنان روبهرو هستید، انتخاب خوبی نباشند ولی آسیب جدیتری به دشمنان وارد میکنند. بعضی از دشمنان، ضربات سریع را میتوانند دفع کنند ولی دربرابر ضربات قوی، ناچار هستند تا شرابِ تلخ مرگ را نوشِ جان کنند! طرق مختلفی هم برای هزیمت رفتن از حملاتِ مرگبار دشمنان وجود دارد؛ غلتزدن و جاخالی دادن. اگر با دشمنی مواجه شدید که ضربات کوتاهی دارد، جاخالی دادن انتخاب خوبی است ولی اگر با دشمنی برخورد کردید که ضربههای کشیده و بلندی دارد، غلت زدن به اطراف بهترین گزینه است. معجونها و آیتمهای فراوانی در بازی هستند که برای تزاید سلامتیِ گرالت استفاده میشوند، میتوانید انواع متفاوت و گوناگونی از آنهارا در فروشگاههایی که در سطحِ محیطِ بازی بنا شدهاند، پیدا کرده و خریداری کنید.
در مبارزاتِ بازی از چندین نوع اسلحه میتوان استفاده کرد که آشنایی با روش استفادهی آنها، امری کلیدی است:
شمشیرها: به طورِ کل در بازی، دو شمشیر خواهید داشت؛ شمشیر پولادین و شمشیر نقرهای. شمشیر پولادین بهترین اسلحه برای مبارزه با موجودات غیرجادویی، انسان و غیرانسان است و شمشیر نقرهای بهترین اسلحه برای جدال با هیولاها و موجودات جادویی است. اگر نوارِ سلامتی دشمنِتان، قرمز رنگ است باید از شمشیر پولادین استفاده کنید و اگر نقرهای رنگ است باید از شمشیر نقرهای استفاده کنید.
کمانِ پولادی: یک اسلحهیِ جدید برای ضربه زدن به دشمنانی که پرواز میکنند و یا در فواصل دوری قرار دارند، است. کمانِ پولادی، تنها اسلحهای است که در هنگامِ شنا کردن، قابل استفاده است. شایان ذکر است که با کمان پولادی، نمیتوان ضربات قابل توجهی به دشمن زد و صرفاً به عنوانِ یک ابزار، کاربرد دارد.
بمبها: مواد منفجره و قدرتمندی هستند که پتانسیلِ پرتاب کردن دشمن را به فواصلِ دور، دارا میباشند. در طولِ بازی با بمبهای مختلفی آشنا خواهید شد که هر کدام قابلیتهای مخصوصِ خود را دارند. بمبها در مواقعی که گروهی از دشمنان نزدیک شما هستند، بسیار مفید است.
نشانهای جادویی: ساده، ولی قدرتمند هستند! در مجموع پنج نشانِ جادویی وجود دارد که توضیحی مختصر در بابِ آن، به شما خواهم داد. «Aard» موجی قدرتمند، که باعث گیج شدنِ دشمن میشود. «Igni» به شما قابلیت سوزاندن و آتش زدن را میدهد. «Yrden» یک تله جادویی است که در قالب دایرهای بنفش بر سطح زمین نقش بسته و باعث کم شدن سرعت و آسیب دیدن دشمنان میشود. «Queen» نوعی سپر دفاعی است که میتواند در برابر یک ضربهی دشمن دوام بیآورد و بعد از برخورد با یک ضربه، ناپدید میشود. با «Axii» میتوانید دشمن خود را جادو کنید تا در جوارِ گرالت، با دوستانش مبارزه کند! دشمنِ دشمنِ من، دوستِ من است! البته این جادو، در مکالمهها هم تاثیرگذار است. مکانهایی به عنوان «Place of Power» در محیط بازی قرار دارند که برای ارتقاء نشانهای جادویی قابل استفاده هستند.در بازی، سیستمِ سطح بندی هم وجود دارد که به تدریج، با شکست دادنِ دشمنان و کارهای متفرقه میتوانید سطح خود را بالا و بالاتر ببرید.
مهمانی[font=Tahoma, sans-serif] که سرِ هر سفرهای مینشیند و شتری که در خانهی همه میخوابد؛ اینبار به خانهی گرالت آمده و سرِ سفرهاش نشسته است! بازی دارای باگهای وافری است؛ از معلق ماندن روچ( اسبِ گرالت) در هوا گرفته تا فرورفتن گرالت در دیوار! البته این باگها در برابر عظمت بازی، بسیار جزئی هستند و از لذت بازی چیزی کم نمیکنند؛ بلکه حتی میتوانند شما را وادار به خندیدن کنند. زمان لودینگ بازی، طولانی و بسیار اعصاب خردکن است؛ مخصوصاً اگر بر روی درجه سختی Death March بازی را تجربه کنید، البته به لطف بروزرسانیهایی که منتشر شد این مشکلات کمرنگ تر شدهاند.[/font]
*نشانهای جادویی در صورت ارتقاء، گرالت را به سوپرمن تبدیل میکند!*
انیمیشنهای صورتِ شخصیتها بسیار ستودنی کار شده و با صداگذاری هماهنگ است. بافتها واقعگرایانه طرحریزی شدهاند، به طوری که حتی منافذ روی پوست هم قابل مشاهده میباشد. جالب است بدانید؛ بافتِ برگ درختان به صورت دوبعدی طراحی شدهاست ولی به دلیل خطایدید شما آنها را سهبعدی خواهید دید، این موضوع به بهینهسازیِ بازی هم کمک شایانی کردهاست. گیاهان، درختان، موهای گرالت و ... به عوامل طبیعی؛ همچون باران، باد و طوفان عکسالعمل نشان میدهند. شفافیِ آب دریا، ضخامت لباسهای ژنده و ... کاملاً ملموس است. در حین جستوجو و کندوکاو در محیط، آهنگی مناسب با وضعیت فعلیتان در پیشزمینه بازی پخش میشود؛ برای مثال، اگر در حال مبارزه باشید موسیقی حماسی پخش میشود و یا اگر دارید از کوه و دشت لذت میبرید موسیقی آرامی با ضرب آهنگِ ملایم طبیعت پخش میشود که لذت مناظر طبیعی را چندین برابر میکند. خشخش برگها بر اثر وزش باد، زوزه و نعرهی موجودات وحشی، دویدن بر روی بافتهای گوناگون، برخورد شمشیرها و... بسیار واقعی صداگذاری شدهاند؛ منتظر چه هستید؟! همین الان CD ساندترکهای بازی را بخرید و به موسیقیهای زیبایش گوش فرا دهید!
آخرین ماجراجویی گرگِ پیر
از یک بازی نقش آفرینی چه انتظارهایی دارید؟! به جرئت، میتوانم بگویم The Witcher 3: Wild Hunt تمام انتظارات را برآورده کرد. گرگِ پیر، در آخرین ماجراجوییاش شاهکاری را برجای گذاشت که سالها بر سر درِ تاریخ بازیهای نقش آفرینی، نقش میبندد. قهرمانِ ما، در دنیای تضاد خود را باری دیگر نشان داد؛ دنیایی زیبا ولی آغشته به رنگِ قرمز خون! تنها چیزی که میتوانیم بگوییم این است: خداحافظ گرگ سپید! خداحافظ قهرمان جاویدان!
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
Over my dead body I'm taking you