04-03-2016, 07:16 PM
بانوی اکشن | Bayonetta سعید آقابابایی
Bayonetta را اصلا با دید خوبی آغاز نکردم. در همان ابتدای بازی که دیدم شمع و گل و پروانه از کمبوهای بانو ساحره محترم بیرون می ریزند با خودم گفتم خجالت نمیکشند این بازی را با Devil May Cry مقایسه میکنند. خلاصه این که با دیدی منفی پیش رفتم و بازی را ادامه دادم. پس از مدتی کاملا به این حرف رسیدم که هیچ گاه نباید زود قضاوت کرد. پس از مدتی که از بازی گذشت نه تنها من را شیفته خود کرده بود بلکه از نظر من توانسته بود کاملا از زیر سایه نام Devil May Cry بیرون بیاید و یک شخصیت کاملا مجزا برای خود داشته باشد. به همین ترتیب هر چه از بازی گذشت علاقه من به بازی بیشتر و بیشتر شد و تمامی تحسین هایی که تا آن روز از بازی شنیده بودم و گمان می کردم اغراق است در نظرم منطقی جلوه کرد. هیدکی کامیا در Bayonetta از تجربه ساخت فرنچایز “شیطان هم میگرید” به درستی در راستای خلق یک فرنچایز جدید استفاده کرده است و این روند ساخت صحیح وقتی همراه با سازنده ای بزرگ و خبره مخصوصا در زمینه عناوین Hack and Slash یعنی استودیو Platinum Games باشد قطعا نتیجه کار امیدوار کننده خواهد بود، آن هم نه یک امیدواری بیهوده بلکه امیدی به قدرت Bayonetta. نام هیدکی کامیا و استودیو Platinum خود می تواند گویای همه چیز باشد و موفقیت یک اثر را تضمین کند. در این مقاله که به طور کلی در مورد استودیو Platinum و عناوین مختلف آن صحبت می کنیم باید به این نکته اشاره کنیم که یکی از فرنچایزهایی که موفقیت و قدرتمند بودن این استودیو را بیش از پیش تضمین و اثبات کرد همین سری Bayonetta بود که با نسخه اول و دوم خود (که متاسفانه تنها برای Wii U منتشر شد) توانست بار دیگر مهر تاییدی بر کارنامه پربار و موفق Platinum Games باشد.
اغراق نکردهایم اگر بگوییم که شخصیت Bayonetta بخش عمدهای از محبوبیت این بازی را تشکیل میدهد.
[font=tahoma]وقتش است که کمی به صحبت در مورد بازی و گیم پلی و موارد مختلف آن بپردازیم البته نه در حد یک نقد و بررسی کامل بلکه بسیار تیتروار و خلاصه. Bayonetta یک اکشن Hack and Slash بسیار سریع و جذاب است که سال ۲۰۱۰ توسط سگا برای پلتفرم های پلیاستیشن۳ و اکسباکس۳۶۰ منتشر گردید. نام این بازی بر اساس نام شصیت اصلی و محوری بازی و سری است که ساحره ای زیبا و جذاب و البته بسیار قدرتمند به نام بایونتا است که از اسلحه های گرم دستی و انواع جادوها برای مقابله با دشمنان مختلف و عجیب و غریب خود استفاده می کند. داستان بازی در شهر Vigrid که شهری خیالی در اروپا است جریان دارد. بایونتا پس از یک خواب ۵۰۰ ساله بیدار می شود و خود را در محیطی نا آشنا می بیند در حالی که نه خاطره ای دارد و نه می داند کیست. وی در طول بازی تصمیم دارد که دلیل و باعث و بانی این اتفاق را بشناسد و کم کم نیز خاطراتی از گذشته یادش میآید که دو فرقه و گروه خاص بودهاند که مسئول حفظ تعادل بین تاریکی و روشنایی بودند. گروه Umbra Witches که پیروان تاریکی هستند و گروه Lumen Sages که رهروان روشنایی هستند و این دو گروه ۲ گنج مجزا را پیش خود نگاه میدارند… همانطور که مشاهده می کنید داستان بازی کاملا جذاب است و در ادامه جذاب تر نیز می شود و یکی از نقاط قوت و قدرت بازی Bayonetta محسوب می شود. در بخش گیم پلی باید گفت مهم ترین خصیصه بازی مبارزات بسیار بسیار سرعتی و تعداد بیشماری کمبو مختلف و خوش دست است که انجام دادن هر یک به راحتی در دسترس شماست و به راحتی نیز می توانید انها را یاد بگیریدو استفاده کنید. در هیچ عنوان اکشن Hack and Slash تاکنون این تعداد کمبو فنون مختلف و متنوع وجود نداشته است و هیدکی کامیا و استودیو پلاتینوم گیمز با این عنوان انقلابی در این مورد به پا کردند. بازی باز انواع فنون نزدیک و دور و سلاح های گرم و انواع جادوهای مختلف را برای مبارزه با دشمنان در اختیار دارد و گاها نیز حملات خوفناکی را از طریق گیسوان بلند خود و تبدیل کردن انها به شکل هیولاهای مختلف انجام می دهد که برای شکست دادن برخی باس های بازی الزامی و ضروری است.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma][font=tahoma]اکشنهای Bayonetta تنها فوقالعاده هستند… فقط همین[/font][/font]
به طور کلی برترین بخش بازی بایونتا بدون شک گیم پلی آن است که آن را از تمامی عناوین هم سبک خود جدا کرده است و طعمی شیرین و تازه را به بازی باز می چشاند. صحبتهای بسیار زیادی در مورد بخشهای مختلف این بازی و به ویژه گیم پلی آن میتوان انجام داد ولی از حوصله این مطلب که قرار است تنها ارائه اجمالی از عناوین استودیو Platinum Games باشد خارج است و البته گمان نیز نمی کنم که کسی از شما عزیزان با بازی بایونتا آشنا نباشد. اما اگر احیانا تا به امروز این عنوان را تجربه نکرده اید حتما به انجام آن بپردازید تا طعم یک بازی لذتبخش Hack and Slash را بچشید به ویژه با توجه به این که نسخه دوم تنها برای کنسول Wii U منتشر شده، بسیاری از ما ایرانی ها نمی توانیم آن را بازی کنیم با توجه به محبوبیتی که این کنسول در کشورمان دارد!
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]ملکه کشتار | Bayonetta 2 اشکان عالیخانی
به یاد میآورم روزهایی را که با سعید آقابابایی در مورد بهترین بازی Hack & Slash تاریخ بحث و دعوا میکردیم (از درگیریهای تن به تن گرفته تا درگیری با سلاح گرم). او سری بازیهای God of War را مناسب این عنوان میدانست و من برروی Bayonetta 2 تاکید داشتم. از سلیقههای شخصی و نظرهای منتقدان که بگذریم، قسمت دوم Bayonetta آنقدر خوب است که در نوع خود تبدیل به الگو شده است. حتی اگر این بازی بهترین Hack & Slash تاریخ نباشد، قطعا بهترین بازی استودیوی پلاتینیوم است و بهترین بازی پلاتینیوم، برابر است با یک عنوان شاهکار. Bayonetta 2 کمی پس از اتفاقات نسخه اول آغاز میشود. در اولین برخورد با این عنوان، شاهد ظاهر جدید و زیبای بایونتا، بانوی اکشن، هستیم. عمده محبوبیت شخصیت بایونتا در این سری بازی، قطعا به دلیل ظاهر و استایل خاص او است. حال، ظاهر خاص و زیبای این بانو در قسمت دوم خاص تر و زیبا تر شده است. Byonetta 2 از همان فصل افتتاحیه، طوفانی و فوقالعاده آغاز میشود. حمله فرشتههای مرگ به شهر و خونسردی همیشگی بانو، شاید بهترین افتتاحیه ممکن برای این بازی باشد. به طور کلی فلسفه داستانهای سری Bayonetta بر مبنای حمله موجودات شیطانی و جهنمی به مردم بی گناه و نجات دادن آنها به وسیله یک ناجی است. البته با اینکه ظاهر این حوادث جدی و نگران کننده به نظر میرسد اما با قالبی فانتزی، کاملا شکل طنز را به خود گرفتهاند و آنقدر در بازی استعارههای خنده دار و حرکات فانتزی میبنید که داستان برایتان به یک جوک تبدیل میشود. در کل با اینکه سازندگان برای پیچیده کردن داستان Bayonetta و اضافه کردن شخصیتهای مختلف در طول داستان برای پردازش بیشتر آن، زحمت زیادی کشیدهاند اما بازیبازان هیچگاه خط داستانی Bayonetta را جدی نگرفته و آن را تنها وسیلهای برای پیشبرد اکشنهای بازی در نظر میگیرند.
[/font][/font][/font][/font]
بانوی اکشن با ظاهری جدید و جذاب تر به ملکه کشتار تبدیل میشود و بسیار قدرتمند تر بازمیگردد.
[font=tahoma]اکشنهای نفس گیر و فوقالعاده نسخه اول را یادتان میآید؟ در Bayonetta 2 همه آنها را به توان ۲ کنید. هر مکانیک و سیستمهای اکشن بازی رشد دیوانه کنندهای داشتهاند و همه ویژگیها اینجا به بلوغ رسیدهاند. در واقع از آتسوشی اینابا نیز چنین چیزی انتظار میرفت. سیستم مبارزات Bayonetta 2 در یک کلام شاهکار است. در بازی تعداد زیادی ضربه (اعم از سبک، سنگین و…) وجود دارد که هر کدام از آنها به شاخههای متفاوت تقسیم میشوند. به عنوان مثال بازیبازی که علاقه زیادی به استفاده از اسلحه گرم دارد، میتواند چند ضربهایش را بر آن اساس بسازد و یا بازیبازی که در Dogde یا جاخالی به موقع حرفهای است میتواند بدترین بلاها را بر سر دشمنان بیاورد. اما بزرگترین شاخه در اسلحههای بازی، با استفاده از سلاح اصلی بایونتا شکل میگیرد. تنوع ضربهها با شمشیرهای اصلی بایونتا و ساختن چند ضرب با آنها آنقدر فرار و گسترده است که تا آخر بازی هنوز برایتان تازگی و جذابیت دارد. گل سرسبد اکشنهای Bayonetta 2، ترکیب کردن سبکهای مبارزه و ساختن چندضربهای افسانهای است؛ چند ضرب شمشیر را کامل کنید، اسلحه را با آن ترکیب کنید، در این بین از جاخالیهای به موقع بهره ببرید، یک پورتال در هوا ایجاد کنید، دشمنان را با انواع و اقسام فنون در هوا قلع و قمع کنید، از تمام کننده افسانهای استفاده کنید و…. همانطور که میبینید تنوع اکشنهای Bayonetta 2 به حدی است که بازیباز را تا مرز دیوانگی میبرد. نکته اینجا است که این در واقع یکی از شاخههای مبارزهای بازی بود و بازیبازان بنا بر سلیقه خود میتوانند صد ها چند ضرب مختلف بسازند. در Bayonetta 2 یک تمام کننده بسیار جالب نیز به بازی اضافه شده که در واقع مزد چندضربهای طولانی و زنجیره وار بازیبازان است. اگر تعداد چندضربهای خود را در بازی بالا ببرید، این امکان را خواهید داشت که یک تمام کننده برروی دشمنان پیاده کنید. به عنوان مثال با ساخت یک اهرم بزرگ، دشمنان را له کنید یا یک هیولای بزرگ احضار کنید که دشمنان را برایتان ببلعد (البته قبل از آن باید یکی از غولآخرهای بازی را شکست دهید). اما Bayonetta 2 فقط سیستم مبارزه و اکشن نیست. مراحل بازی آنقدر متنوع، جذاب و زیبا طراحی شدهاند که به سازندگان درود میفرستید و هیچگاه خسته نمیشوید. تعداد و تنوع دشمنان نیز بسیار خوب است؛ به طوری که با یک نوع دشمن، بیش از ۲ سری مبارزه نمیکنید و در هر مرحله و هر فصل دشمنان شیطانی جدیدی را مشاهده خواهید کرد. مانند شماره اول، سرعت اکشنهای بازی به قدر دیوانه کنندهای بالا است و آن جمله معروف «پلک زدن ممنوع» را تا عمق وجود حس میکنید.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma][font=tahoma]تنوع چند ضربها و در کل تنوع بازی به طرز دیوانه کنندهای گسترده است. فصل افتتاحیه بازی با آن گیمپلی سریع هیچگاه از خاطرمان نمیرود. لذت بازی دو نفره در Bayonetta 2 نیز از نکات مثبت آن است.[/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]جلوههای بصری بازی خوب و رنگارنگ هستند. بازی با اینکه برروی کنسول Wii U اجرا میشود، اما برروی فریم ۶۰ قفل شده و تجربه خوبی را به بازیبازان ارائه میدهد. طراحیهای هنری بازی نیز به مانند بسیاری دیگر از بازیهای پلاتینوم خوب هستند؛ مخصوصا در هنگام مبارزات که در هر لحظه، یک رنگ و افکت متفاوت را برروی صفحه نمایشگر مشاهده میکنید .قسمت دوم Bayonetta یک شاهکار است. شاید این بازی بهترین Hack & Slash تاریخ نباشد ( که به نظر من هست)، اما قطعا یکی از بهترینها است و طرفداران این سبک را به شدت راضی میکند. در آخر باز هم به این موضوع میرسیم که چرا شاهکاری مانند Bayonetta 2 تنها برای کنسول Wii U منتشر شده و بسیاری دیگر از بازیبازان را از تجربه این عنوان منع کرده است.[/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]هرج و مرج با درصد خلوص ۹۹٫۵ درصد | Anarchy Reigns سامرند قهرمانی
قتل، قتل موضوعی است که ضعیفه ها از آن استفاده می کنند. قتل چیزی است که بی قدرتی و ناثباتی روانی یک فرد را ذکر می کند. چرا چنین چیزی در جامعه وجود دارد؟ این یک نکته ضعف است که در هر گونه جامعه ای که تصورش را بکنید وجود دارد. وقتی که بدانید یکی از عزیزانتان، توسط معتادی با مشکلات روانی، که به قول خود در سازمان امنیت نیز کار می کرده، به قتل برسد؟ آن وقت چه می شود؟ معلوم است! کلمه انتقام در ذهن شما نقش می بندد؛ همه چیزتان، کل زندگیتان در یک کلمه خلاصه می شود، انتقام. این اتفاقی بود که برای شخصیت اصلی عنوان Anarchy Reigns یعنی Jack Cayman رخ داد (شخصیت اصلی بازی Mad World نیز همین شخصیت است). دختر خوانده وی، دختری کوچک که تنها ۶ سال عمر دارد، توسط فردی به نام Maximillian که در سازمان امنیتی به نام BPS کار می کند، به قتل می رسد. آن فرد به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر و از دست دادن قدرت تفکر خود، دست به عملی کثیف می زند که ننگی بزرگ به سازمان مذکور وارد می آورد، و نیز زندگی مردی را به ویرانه می کشاند. همانطور که پیداست، بخش داستان در این عنوان به خوبی کار شده، گرچه ایرادات کوچکی در نحوه روایت آن به چشم می خورد اما در مقایسه به دیگر بخش ها بسیار عالی است.
[/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]با اینکه نمیتوان عنوان Anarchy Reigns را پسرفتی نسبت به Mad World نامید اما شاید انتظارها کمی از این عنوان بیشتر بود.[/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]بزرگترین منفعت این عنوان، گیم پلی سریع و زیبای آن است. در بازی دو جناح وجود دارد که در ابتدای بازی می توانید انتخاب کنید عضو کدام یک شده و شخصیت آن را کنترل کنید. شخصیت جناح سیاه Jack Cayman و شخصیت جناح سفید ماموری دیگر از سازمان BPS به نام Leo است که او نیز مسئول کشتن Maximillian است. بدترین ایراد این بخش این است که پس اتمام بازی با یکی از جناح ها، باید حتماً با جناح دیگر نیز بازی را به اتمام برسانید و در واقع باید در تمام محیط های تکراری به انجام دوباره بازی با شخصیتی متفاوت بپردازید و حتی در بعضی مواقع باس های اضافه را نیز شاهد خواهید بود. بازی از ۴ Stage مختلف تشکیل شده که در هر کدام شاهد ۴ الی ۶ ماموریت فرعی و ۳ ماموریت اصلی هستیم. متاسفانه انجام ماموریت های فرعی اجباری است و باید برای باز شدن ماموریت های اصلی، در آن ها امتیاز لازم را جمع کرد. این عنوان، همانطور که ذکر شد از گیم پلی سریعی بهره می برد که بسیار جذاب و اعتیاد آور بوده و ممکن است حتی بخواهید یک مرحله را چند بار فقط برای کشتن دشمنان بخت برگشته انجام دهید! گرچه قابل ذکر است که گیم پلی، مخلوطی از باس های گوناگون با قدرت ها و شکل شمایل مختلف است که ممکن است نابودی برخی از آن ها بسیار سخت، و عده ای دیگر نیز بسیار آسان باشد. نمی توان گفت گرافیک این عنوان یکی از بهترین بخش های آن است، زیرا مشکلات ریز و درشت زیادی دارد که نمی توان به آسانی از آن ها گذشت. گرافیک بازی بیشتر هنری است و به برخی از اجسام و بخش های بازی بی توجهی شده و نگاه به آن ها نیز گاه باعث تعجب است! بدترین بخش گرافیک، نورپردازی آن است. نورپردازی، به شدت ضعیف واقع شده و ممکن است از لذت شما از تجربه بازی، تا حد زیادی بکاهد.[/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]اکشن محض…[/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]موسیقی، به جرات می توان گفت افتضاح ترین بخش بازی است! در چنین عناوینی که نیازمند ریتمی تند هستند کاملاً درست و دقیق رعایت شده است، اما بسیار تکراری هستند و سازندگان زحمت قرار دادن تعداد بیشتری موسیقی را به خود نداده اند و ممکن است شما که کمی قبل نوعی ضربه به دشمن وارد کرده اید، باز هم همان موسیقی را بشنوید. صداگذاری نیز، به مانند بخش موسیقی افتضاح است! صدای شمشیر، شکستن اجسام و گاه انفجار اصلاً به خوبی ساخته نشده و کاملاً می توان گفت که مصنوعی و بی روح است و مطمئناً اگر کمی به آن می پرداختند شاهد عنوان بهتری بودیم. در طرف دیگر، صداگذاری شخصیت ها بسیار عالی صورت گرفته و صدای هر شخص، با چهره و هیکل او، کاملاً تطابق دارد.در کل، عنوان Anarchy Reigns عنوانی است که اگر از طرفداران پر و پا قرص سبک Beat’em Up باشید می توانید مشکلاتش را نادیده گرفته و از گیم پلی بسیار زیبای آن نهایت لذت را ببرید، ولی برای یک طرفدار سبک ماجراجویی اصلاً عنوان زیبایی محسوب نمی شود و بسیار نیز ممکن است افتضاح باشد! پس تصمیم گیری در مورد تجربه کردن یا نکردن این عنوان را به خود شما می سپارم.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]Raiden قطعا یکی از بهترین شخصیتهای سری Metal Gear Solid بود که پتانسیلهای شخصیت پردازیاش در Metal Gear Rising آشکار شد. ظاهر و قدرتهای سایبورگی او فوقالعاده هستند.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]اتفاقات بازی Metal Gear Rising Revengeance چهار سال پس از پایان نسخه Metal Gear Solid 4 : Guns of The Patriots رخ می دهند و داستان Raiden که در شرکت Maverick Security Consulting مشغول به کار است را روایت میکند. گروه میهن پرستان متلاشی شده است و هرج و مرج و درگیری همه جا را فرا گرفته. یک گروه از نینجاهای سایبورگ به رهبری شخصی به نام ساموئل به Raiden و دیگر افراد گروه او حمله میکنند و همه را میکشند. Raiden که قصد انتقام گرفتن از آن ها را دارد به سراغشان می رود و طی مبارزه ای، شکستی شدید و تحقیر آمیز از ساموئل متحمل شده و زخم های شدیدی به او وارد میشود. در ادامه وی نجات داده میشود و این بار قصد میکند تا قدرتمندتر از قبل به سراغ ساموئل و دار و دسته اش برود و…. داستان بازی کاملا قابل قبول است و البته مگر می شود که عنوانی از دنیای متال گیر و شخصیت های آن استفاده کند و داستان ضعیفی داشته باشد. شاید داستان در سطح عناوین اصلی سری که شخص کوجیما کارگردان آنها بوده است نباشد ولی کاملا زیبا و جذاب است و ایراد خاصی به آن وارد نیست.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]گیمپلی بازی فوقالعاده استاندارد است. بازی نمیخواهد شما جاخالی دهید؛ بلکه میخواهد در برابر شدید ترین ضربات مثل مرد بایستید و مقابله کنید.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]گیم پلی رکن اصلی Metal Gear Rising Revengeance است و مانند سایر عناوین استودیو Platinum Games قدرتمندترین بخش بازی به شمار می رود. بار اصلی گیم پلی بازی بر دوش سیستم Blade Mode است که به زیبایی کار شده است و قدرت واقعای شمشیر یک نینجای سایبورگ را به بازیباز منتقل می کند و به وی اجازه می دهد تا دشمنان و انواع و اقسام آیتمها و … که در محیط بازی هستند را از هر زاویه ای که می خواهد و با هر دقتی قطعه قطعه کند و از انواع جهت های افقی و عمودی برش هایی بر روی دشمن بخت برگشته ایجاد کند. این سیستم بسیار دقیق و زیبا و خوش دست در بازی پیاده شده است و از بریدن هندوانه! تا تانک را با آن می توانید انجام دهید. گیم پلی بازی بسیار سریع است که البته این خاصیت عناوین Platinum Games است. به طور کلی باید گفت این استودیو در انجام ماموریت دشوار و نفس گیر خود که ساختن یک بازی با نام متال گیر بود کاملا موفق عمل کرد و نکته مثبت این جاست که امضای عناوین خود را نیز بر روی این بازی کاملا بر جای گذاشت و یک تقلید محض از دیگر عناوین سری نبود بلکه از طرفی یک متال گیر بود و از طرفی دیگر عنوانی کاملا جدید و متفاوت. این هنر یک استودیو است که بتواند عنوانی از یک سری بزرگ و محبوب را به روش خود و با استایل خاص خود بسازد و بتواند طرفداران و منتقدان را نیز راضی کند. Metal Gear Rising Revengeance یکی از برترین عناوین استودیو Platinum Games است و تجربه نکردن آن اشتباهی بزرگ برای یک بازیباز است.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]عملیات نجات ۱۰۱ نفره | The Wonderful 101 اشکان عالیخانی
The Wonderful 101 یکی از متفاوت ترین بازیهای استودیوی پلاتینیوم گیمز است. یک عنوان ماجرایی با مکانیکهایی که همگی بوی تازگی داده و خلاقیت بی نظیر هیدکی کامیا را نشان میدهد. داستان در The Wonderful 101 از جایی آغاز میشود که یک گروه بیگانه با نام Geathjerk Federation Armada یا GFA به شهر حمله میکنند و مردم و دولت دست به دامن ۱۰۰ قهرمان داستان ما میشوند. این قهرمانان با قدرتهای فوقالعادهای که دارند برای شکست دادن دشمنان دست به کار میشوند و ماجراجوییهای جالبی را میسازند. بسیاری اعتقاد دارند که The Wonderful 101 در واقع یک عنوان شبیه سازی شده از viewtiful joe است. همانطور که میدانید، viewtiful joe نیز با دستان توانای کامیا و تیم او در استودیوی Clover ساخته شده بود و شباهت جزئی The Wonderful 101 و viewtiful joe کاملا طبیعی است.
[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
The Wonderful 101 یک بازی به شدت سرگرم کننده و دوست داشتنی است.
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]اما طبق رسم همیشگی بازیهای پلاتینیوم گیمز، گیمپلی حرف اول را در بازیهای این استودیو میزند. در The Wonderful 101 بازیبازان، قهرمانان بازی را از زاویه دوربین ایزومتریک کنترل میکنند و میتوانند آنها را ترکیب کردن با یکدیگر به اشیا به درد بخوری تبدیل کنند. در هر مرحله از بازی هدف این است که شهروندان گیر افتاده را با حل معماهای گوناگون و مبارزه با دشمنان نجات دهید. هر چه بیشتر بتوانید این کار را انجام دهید، قدرت بیشتری کسب میکنید و توانمند تر میشوید. با از بین بردن غولآخرهای بازی، باتریهایی از آنها جدا میشود که میتوانید از آنها برای انرژی دادن به قهرمانان و ارتقا دادن آنها استفاده کنید. بازی با قدرتهای این گروه ۱۰۰ نفره، اصلی ترین مکانیک بازی است و بسیار سرگرم کننده است. به عنوان مثال میتوانید با متصل کردن قهرمانان به یک دیگر، یک پل بسازید تا مردم از روی آن عبور کنند. یا همین کار، یک مشت محکم بسازید و ضربه مهیبی به دشمنهای بزرگ وارد کنید. گیمپلی سرگرم کننده بازی با استفاده از قابلیتهای Wii U بسیار خلاقانه تر شده است. با استفاده از گیم پد این کنسول میتوان فرمانهای متفاوتی به قهرمانان داد و یا از زاویه سوم شخص قهرمانان به جست و جو در محیطهای شلوغ پرداخت. The Wonderful 101 علاوه بر بخش تک نفره، یک بخش چند نفره جمع و جور نیز دارد. در بخش تک نفره، هر مرحله با برآورده کردن انتظارات آن مرحله مانند زمان اتمام مرحله یا میزان آسیب وارد شده، به پایان میرسد. بخش چند نفره به شما اجازه میدهد که با کمک ۵ نفر از دوستانتان بازی کنید و لذت تجربه بازی را به شدت افزایش میدهد.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]با بازی کردن The Wonderful 101 ضربالمثلهای «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود» و «فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه» همواره به یادتان میآید.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]جلوههای بصری The Wonderful 101 به صورت کاملا کارتونی و فانتزی طراحی شدهاند. افکتهای بصری و انیمیشن ضربههای قهرمانان ما را به یاد viewtiful joe میاندازند. طراحی با حوصله و دقیق هر قهرمان (چه از لحاظ گرافیکی و چه از لحاظ استایل)، نشان میدهد که پلاتینیوم این عنوان را به شدت جدی گرفته است. موسیقیهای بازی به وسیله آهنگ سازان شناخته شدهای مانند ری کاندو، آکیرا تاکیزاوا و چند نفر دیگر ساخته شده است. تمهای اصلی بازی The Won-Stoppable Wonderful 100 و The Won-Stoppable Wonderful 101 نام گذار شدهاند و بسیار زیبا هستند. در کل میتوان The Wonderful 101 را یک عنوان بسیار سرگرم کننده و دوست داشتنی نامید. عنوانی که میتوان گفت هیدکی کامیا آن را اینگونه دلنشین ساخت و هنر او بود که The Wonderful 101 محبوب شد.
[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]Scalebound قطعا مورد انتظار ترین عنوان حال حاضر استودیوی پلاتینیوم گیمز است.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]متشکر و ممنون هستیم که تا پایان با این پرونده همراه ما بودید. قطعا اگر عشق و علاقه به کاربرانی مانند شما نبود، این چنین پروندهای که حاصل زحمت ۳ نفر است، ساخته نمیشد. پرونده را با بخشی جالب به اتمام میرسانیم؛ اولین کلمه یا عبارتی که پس از شنیدن «پلاتینیوم گیمز» به خاطر میآورید چه کلمه یا عبارتی است؟ ابتدا از خودمان آغاز میکنم:
[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]پایان[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
Bayonetta را اصلا با دید خوبی آغاز نکردم. در همان ابتدای بازی که دیدم شمع و گل و پروانه از کمبوهای بانو ساحره محترم بیرون می ریزند با خودم گفتم خجالت نمیکشند این بازی را با Devil May Cry مقایسه میکنند. خلاصه این که با دیدی منفی پیش رفتم و بازی را ادامه دادم. پس از مدتی کاملا به این حرف رسیدم که هیچ گاه نباید زود قضاوت کرد. پس از مدتی که از بازی گذشت نه تنها من را شیفته خود کرده بود بلکه از نظر من توانسته بود کاملا از زیر سایه نام Devil May Cry بیرون بیاید و یک شخصیت کاملا مجزا برای خود داشته باشد. به همین ترتیب هر چه از بازی گذشت علاقه من به بازی بیشتر و بیشتر شد و تمامی تحسین هایی که تا آن روز از بازی شنیده بودم و گمان می کردم اغراق است در نظرم منطقی جلوه کرد. هیدکی کامیا در Bayonetta از تجربه ساخت فرنچایز “شیطان هم میگرید” به درستی در راستای خلق یک فرنچایز جدید استفاده کرده است و این روند ساخت صحیح وقتی همراه با سازنده ای بزرگ و خبره مخصوصا در زمینه عناوین Hack and Slash یعنی استودیو Platinum Games باشد قطعا نتیجه کار امیدوار کننده خواهد بود، آن هم نه یک امیدواری بیهوده بلکه امیدی به قدرت Bayonetta. نام هیدکی کامیا و استودیو Platinum خود می تواند گویای همه چیز باشد و موفقیت یک اثر را تضمین کند. در این مقاله که به طور کلی در مورد استودیو Platinum و عناوین مختلف آن صحبت می کنیم باید به این نکته اشاره کنیم که یکی از فرنچایزهایی که موفقیت و قدرتمند بودن این استودیو را بیش از پیش تضمین و اثبات کرد همین سری Bayonetta بود که با نسخه اول و دوم خود (که متاسفانه تنها برای Wii U منتشر شد) توانست بار دیگر مهر تاییدی بر کارنامه پربار و موفق Platinum Games باشد.
اغراق نکردهایم اگر بگوییم که شخصیت Bayonetta بخش عمدهای از محبوبیت این بازی را تشکیل میدهد.
[font=tahoma]وقتش است که کمی به صحبت در مورد بازی و گیم پلی و موارد مختلف آن بپردازیم البته نه در حد یک نقد و بررسی کامل بلکه بسیار تیتروار و خلاصه. Bayonetta یک اکشن Hack and Slash بسیار سریع و جذاب است که سال ۲۰۱۰ توسط سگا برای پلتفرم های پلیاستیشن۳ و اکسباکس۳۶۰ منتشر گردید. نام این بازی بر اساس نام شصیت اصلی و محوری بازی و سری است که ساحره ای زیبا و جذاب و البته بسیار قدرتمند به نام بایونتا است که از اسلحه های گرم دستی و انواع جادوها برای مقابله با دشمنان مختلف و عجیب و غریب خود استفاده می کند. داستان بازی در شهر Vigrid که شهری خیالی در اروپا است جریان دارد. بایونتا پس از یک خواب ۵۰۰ ساله بیدار می شود و خود را در محیطی نا آشنا می بیند در حالی که نه خاطره ای دارد و نه می داند کیست. وی در طول بازی تصمیم دارد که دلیل و باعث و بانی این اتفاق را بشناسد و کم کم نیز خاطراتی از گذشته یادش میآید که دو فرقه و گروه خاص بودهاند که مسئول حفظ تعادل بین تاریکی و روشنایی بودند. گروه Umbra Witches که پیروان تاریکی هستند و گروه Lumen Sages که رهروان روشنایی هستند و این دو گروه ۲ گنج مجزا را پیش خود نگاه میدارند… همانطور که مشاهده می کنید داستان بازی کاملا جذاب است و در ادامه جذاب تر نیز می شود و یکی از نقاط قوت و قدرت بازی Bayonetta محسوب می شود. در بخش گیم پلی باید گفت مهم ترین خصیصه بازی مبارزات بسیار بسیار سرعتی و تعداد بیشماری کمبو مختلف و خوش دست است که انجام دادن هر یک به راحتی در دسترس شماست و به راحتی نیز می توانید انها را یاد بگیریدو استفاده کنید. در هیچ عنوان اکشن Hack and Slash تاکنون این تعداد کمبو فنون مختلف و متنوع وجود نداشته است و هیدکی کامیا و استودیو پلاتینوم گیمز با این عنوان انقلابی در این مورد به پا کردند. بازی باز انواع فنون نزدیک و دور و سلاح های گرم و انواع جادوهای مختلف را برای مبارزه با دشمنان در اختیار دارد و گاها نیز حملات خوفناکی را از طریق گیسوان بلند خود و تبدیل کردن انها به شکل هیولاهای مختلف انجام می دهد که برای شکست دادن برخی باس های بازی الزامی و ضروری است.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma][font=tahoma]اکشنهای Bayonetta تنها فوقالعاده هستند… فقط همین[/font][/font]
به طور کلی برترین بخش بازی بایونتا بدون شک گیم پلی آن است که آن را از تمامی عناوین هم سبک خود جدا کرده است و طعمی شیرین و تازه را به بازی باز می چشاند. صحبتهای بسیار زیادی در مورد بخشهای مختلف این بازی و به ویژه گیم پلی آن میتوان انجام داد ولی از حوصله این مطلب که قرار است تنها ارائه اجمالی از عناوین استودیو Platinum Games باشد خارج است و البته گمان نیز نمی کنم که کسی از شما عزیزان با بازی بایونتا آشنا نباشد. اما اگر احیانا تا به امروز این عنوان را تجربه نکرده اید حتما به انجام آن بپردازید تا طعم یک بازی لذتبخش Hack and Slash را بچشید به ویژه با توجه به این که نسخه دوم تنها برای کنسول Wii U منتشر شده، بسیاری از ما ایرانی ها نمی توانیم آن را بازی کنیم با توجه به محبوبیتی که این کنسول در کشورمان دارد!
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]ملکه کشتار | Bayonetta 2 اشکان عالیخانی
به یاد میآورم روزهایی را که با سعید آقابابایی در مورد بهترین بازی Hack & Slash تاریخ بحث و دعوا میکردیم (از درگیریهای تن به تن گرفته تا درگیری با سلاح گرم). او سری بازیهای God of War را مناسب این عنوان میدانست و من برروی Bayonetta 2 تاکید داشتم. از سلیقههای شخصی و نظرهای منتقدان که بگذریم، قسمت دوم Bayonetta آنقدر خوب است که در نوع خود تبدیل به الگو شده است. حتی اگر این بازی بهترین Hack & Slash تاریخ نباشد، قطعا بهترین بازی استودیوی پلاتینیوم است و بهترین بازی پلاتینیوم، برابر است با یک عنوان شاهکار. Bayonetta 2 کمی پس از اتفاقات نسخه اول آغاز میشود. در اولین برخورد با این عنوان، شاهد ظاهر جدید و زیبای بایونتا، بانوی اکشن، هستیم. عمده محبوبیت شخصیت بایونتا در این سری بازی، قطعا به دلیل ظاهر و استایل خاص او است. حال، ظاهر خاص و زیبای این بانو در قسمت دوم خاص تر و زیبا تر شده است. Byonetta 2 از همان فصل افتتاحیه، طوفانی و فوقالعاده آغاز میشود. حمله فرشتههای مرگ به شهر و خونسردی همیشگی بانو، شاید بهترین افتتاحیه ممکن برای این بازی باشد. به طور کلی فلسفه داستانهای سری Bayonetta بر مبنای حمله موجودات شیطانی و جهنمی به مردم بی گناه و نجات دادن آنها به وسیله یک ناجی است. البته با اینکه ظاهر این حوادث جدی و نگران کننده به نظر میرسد اما با قالبی فانتزی، کاملا شکل طنز را به خود گرفتهاند و آنقدر در بازی استعارههای خنده دار و حرکات فانتزی میبنید که داستان برایتان به یک جوک تبدیل میشود. در کل با اینکه سازندگان برای پیچیده کردن داستان Bayonetta و اضافه کردن شخصیتهای مختلف در طول داستان برای پردازش بیشتر آن، زحمت زیادی کشیدهاند اما بازیبازان هیچگاه خط داستانی Bayonetta را جدی نگرفته و آن را تنها وسیلهای برای پیشبرد اکشنهای بازی در نظر میگیرند.
[/font][/font][/font][/font]
بانوی اکشن با ظاهری جدید و جذاب تر به ملکه کشتار تبدیل میشود و بسیار قدرتمند تر بازمیگردد.
[font=tahoma]اکشنهای نفس گیر و فوقالعاده نسخه اول را یادتان میآید؟ در Bayonetta 2 همه آنها را به توان ۲ کنید. هر مکانیک و سیستمهای اکشن بازی رشد دیوانه کنندهای داشتهاند و همه ویژگیها اینجا به بلوغ رسیدهاند. در واقع از آتسوشی اینابا نیز چنین چیزی انتظار میرفت. سیستم مبارزات Bayonetta 2 در یک کلام شاهکار است. در بازی تعداد زیادی ضربه (اعم از سبک، سنگین و…) وجود دارد که هر کدام از آنها به شاخههای متفاوت تقسیم میشوند. به عنوان مثال بازیبازی که علاقه زیادی به استفاده از اسلحه گرم دارد، میتواند چند ضربهایش را بر آن اساس بسازد و یا بازیبازی که در Dogde یا جاخالی به موقع حرفهای است میتواند بدترین بلاها را بر سر دشمنان بیاورد. اما بزرگترین شاخه در اسلحههای بازی، با استفاده از سلاح اصلی بایونتا شکل میگیرد. تنوع ضربهها با شمشیرهای اصلی بایونتا و ساختن چند ضرب با آنها آنقدر فرار و گسترده است که تا آخر بازی هنوز برایتان تازگی و جذابیت دارد. گل سرسبد اکشنهای Bayonetta 2، ترکیب کردن سبکهای مبارزه و ساختن چندضربهای افسانهای است؛ چند ضرب شمشیر را کامل کنید، اسلحه را با آن ترکیب کنید، در این بین از جاخالیهای به موقع بهره ببرید، یک پورتال در هوا ایجاد کنید، دشمنان را با انواع و اقسام فنون در هوا قلع و قمع کنید، از تمام کننده افسانهای استفاده کنید و…. همانطور که میبینید تنوع اکشنهای Bayonetta 2 به حدی است که بازیباز را تا مرز دیوانگی میبرد. نکته اینجا است که این در واقع یکی از شاخههای مبارزهای بازی بود و بازیبازان بنا بر سلیقه خود میتوانند صد ها چند ضرب مختلف بسازند. در Bayonetta 2 یک تمام کننده بسیار جالب نیز به بازی اضافه شده که در واقع مزد چندضربهای طولانی و زنجیره وار بازیبازان است. اگر تعداد چندضربهای خود را در بازی بالا ببرید، این امکان را خواهید داشت که یک تمام کننده برروی دشمنان پیاده کنید. به عنوان مثال با ساخت یک اهرم بزرگ، دشمنان را له کنید یا یک هیولای بزرگ احضار کنید که دشمنان را برایتان ببلعد (البته قبل از آن باید یکی از غولآخرهای بازی را شکست دهید). اما Bayonetta 2 فقط سیستم مبارزه و اکشن نیست. مراحل بازی آنقدر متنوع، جذاب و زیبا طراحی شدهاند که به سازندگان درود میفرستید و هیچگاه خسته نمیشوید. تعداد و تنوع دشمنان نیز بسیار خوب است؛ به طوری که با یک نوع دشمن، بیش از ۲ سری مبارزه نمیکنید و در هر مرحله و هر فصل دشمنان شیطانی جدیدی را مشاهده خواهید کرد. مانند شماره اول، سرعت اکشنهای بازی به قدر دیوانه کنندهای بالا است و آن جمله معروف «پلک زدن ممنوع» را تا عمق وجود حس میکنید.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma][font=tahoma]تنوع چند ضربها و در کل تنوع بازی به طرز دیوانه کنندهای گسترده است. فصل افتتاحیه بازی با آن گیمپلی سریع هیچگاه از خاطرمان نمیرود. لذت بازی دو نفره در Bayonetta 2 نیز از نکات مثبت آن است.[/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]جلوههای بصری بازی خوب و رنگارنگ هستند. بازی با اینکه برروی کنسول Wii U اجرا میشود، اما برروی فریم ۶۰ قفل شده و تجربه خوبی را به بازیبازان ارائه میدهد. طراحیهای هنری بازی نیز به مانند بسیاری دیگر از بازیهای پلاتینوم خوب هستند؛ مخصوصا در هنگام مبارزات که در هر لحظه، یک رنگ و افکت متفاوت را برروی صفحه نمایشگر مشاهده میکنید .قسمت دوم Bayonetta یک شاهکار است. شاید این بازی بهترین Hack & Slash تاریخ نباشد ( که به نظر من هست)، اما قطعا یکی از بهترینها است و طرفداران این سبک را به شدت راضی میکند. در آخر باز هم به این موضوع میرسیم که چرا شاهکاری مانند Bayonetta 2 تنها برای کنسول Wii U منتشر شده و بسیاری دیگر از بازیبازان را از تجربه این عنوان منع کرده است.[/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]هرج و مرج با درصد خلوص ۹۹٫۵ درصد | Anarchy Reigns سامرند قهرمانی
قتل، قتل موضوعی است که ضعیفه ها از آن استفاده می کنند. قتل چیزی است که بی قدرتی و ناثباتی روانی یک فرد را ذکر می کند. چرا چنین چیزی در جامعه وجود دارد؟ این یک نکته ضعف است که در هر گونه جامعه ای که تصورش را بکنید وجود دارد. وقتی که بدانید یکی از عزیزانتان، توسط معتادی با مشکلات روانی، که به قول خود در سازمان امنیت نیز کار می کرده، به قتل برسد؟ آن وقت چه می شود؟ معلوم است! کلمه انتقام در ذهن شما نقش می بندد؛ همه چیزتان، کل زندگیتان در یک کلمه خلاصه می شود، انتقام. این اتفاقی بود که برای شخصیت اصلی عنوان Anarchy Reigns یعنی Jack Cayman رخ داد (شخصیت اصلی بازی Mad World نیز همین شخصیت است). دختر خوانده وی، دختری کوچک که تنها ۶ سال عمر دارد، توسط فردی به نام Maximillian که در سازمان امنیتی به نام BPS کار می کند، به قتل می رسد. آن فرد به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر و از دست دادن قدرت تفکر خود، دست به عملی کثیف می زند که ننگی بزرگ به سازمان مذکور وارد می آورد، و نیز زندگی مردی را به ویرانه می کشاند. همانطور که پیداست، بخش داستان در این عنوان به خوبی کار شده، گرچه ایرادات کوچکی در نحوه روایت آن به چشم می خورد اما در مقایسه به دیگر بخش ها بسیار عالی است.
[/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]با اینکه نمیتوان عنوان Anarchy Reigns را پسرفتی نسبت به Mad World نامید اما شاید انتظارها کمی از این عنوان بیشتر بود.[/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]بزرگترین منفعت این عنوان، گیم پلی سریع و زیبای آن است. در بازی دو جناح وجود دارد که در ابتدای بازی می توانید انتخاب کنید عضو کدام یک شده و شخصیت آن را کنترل کنید. شخصیت جناح سیاه Jack Cayman و شخصیت جناح سفید ماموری دیگر از سازمان BPS به نام Leo است که او نیز مسئول کشتن Maximillian است. بدترین ایراد این بخش این است که پس اتمام بازی با یکی از جناح ها، باید حتماً با جناح دیگر نیز بازی را به اتمام برسانید و در واقع باید در تمام محیط های تکراری به انجام دوباره بازی با شخصیتی متفاوت بپردازید و حتی در بعضی مواقع باس های اضافه را نیز شاهد خواهید بود. بازی از ۴ Stage مختلف تشکیل شده که در هر کدام شاهد ۴ الی ۶ ماموریت فرعی و ۳ ماموریت اصلی هستیم. متاسفانه انجام ماموریت های فرعی اجباری است و باید برای باز شدن ماموریت های اصلی، در آن ها امتیاز لازم را جمع کرد. این عنوان، همانطور که ذکر شد از گیم پلی سریعی بهره می برد که بسیار جذاب و اعتیاد آور بوده و ممکن است حتی بخواهید یک مرحله را چند بار فقط برای کشتن دشمنان بخت برگشته انجام دهید! گرچه قابل ذکر است که گیم پلی، مخلوطی از باس های گوناگون با قدرت ها و شکل شمایل مختلف است که ممکن است نابودی برخی از آن ها بسیار سخت، و عده ای دیگر نیز بسیار آسان باشد. نمی توان گفت گرافیک این عنوان یکی از بهترین بخش های آن است، زیرا مشکلات ریز و درشت زیادی دارد که نمی توان به آسانی از آن ها گذشت. گرافیک بازی بیشتر هنری است و به برخی از اجسام و بخش های بازی بی توجهی شده و نگاه به آن ها نیز گاه باعث تعجب است! بدترین بخش گرافیک، نورپردازی آن است. نورپردازی، به شدت ضعیف واقع شده و ممکن است از لذت شما از تجربه بازی، تا حد زیادی بکاهد.[/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]اکشن محض…[/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]موسیقی، به جرات می توان گفت افتضاح ترین بخش بازی است! در چنین عناوینی که نیازمند ریتمی تند هستند کاملاً درست و دقیق رعایت شده است، اما بسیار تکراری هستند و سازندگان زحمت قرار دادن تعداد بیشتری موسیقی را به خود نداده اند و ممکن است شما که کمی قبل نوعی ضربه به دشمن وارد کرده اید، باز هم همان موسیقی را بشنوید. صداگذاری نیز، به مانند بخش موسیقی افتضاح است! صدای شمشیر، شکستن اجسام و گاه انفجار اصلاً به خوبی ساخته نشده و کاملاً می توان گفت که مصنوعی و بی روح است و مطمئناً اگر کمی به آن می پرداختند شاهد عنوان بهتری بودیم. در طرف دیگر، صداگذاری شخصیت ها بسیار عالی صورت گرفته و صدای هر شخص، با چهره و هیکل او، کاملاً تطابق دارد.در کل، عنوان Anarchy Reigns عنوانی است که اگر از طرفداران پر و پا قرص سبک Beat’em Up باشید می توانید مشکلاتش را نادیده گرفته و از گیم پلی بسیار زیبای آن نهایت لذت را ببرید، ولی برای یک طرفدار سبک ماجراجویی اصلاً عنوان زیبایی محسوب نمی شود و بسیار نیز ممکن است افتضاح باشد! پس تصمیم گیری در مورد تجربه کردن یا نکردن این عنوان را به خود شما می سپارم.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
متال گیر با طعم اکشن محض | Metal Gear Rising Revengeance سعید آقابابایی
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]یک سری از کلمات و مفاهیم جوری به هم وابستهاند که کافیست نام یکی از آن کلمات را بشنوید تا بلافاصله کلمه دیگر در ذهنتان تداعی شود. قطعا یکی از مثال های این مورد، کلمات Metal Gear و Hideo Kojima هستند. محال است که بتوانید نام سری محبوب Metal Gear را بدون نام استاد کوجیما تصور کنید و برعکس وقتی حرف از کوجیما می شود بی درنگ به یاد Metal Gear می افتید. تصور این که یک بازی از سری یاد شده را به استودیو یا شخص دیگری بدهیم تا بسازد بسیار عجیب و دور از ذهن به نظر می رسید تا این که چند سال قبل شنیدیم قرار است این اتفاق رخ دهد و عنوانی از این سری هر چند با سبک و سیاقی متفاوت از عناوین اصلی سری، توسط استودیویی دیگر و به کارگردانی شخصی غیر از کوجیما ساخته شود. همه فکر می کردیم که کدام استودیویی حاضر است چنین ریسکی را بپذیرد و دست به عنوانی از سری متال گیر بزند اما وقتی شنیدیم نام این استودیو Platinum Games است و سبک بازی هم Hack and Slash است و شخصیت اصلی نیز Raiden است خیالمان تا حدود زیادی راحت شد و پس از آن وقتی ویدئوی گیم پلی بازی را دیدیم و با سیستم شمشیر زنی و برش فوق العاده عالی که با نام Blade Mode در بازی قرار داده شده بود آشنا شدیم، متوجه شدیم که کار به دست کاردان سپرده شده است و چه استودیویی بهتر از Platinum Games برای ساخت یک عنوان بسیار سریع اکشن Hack and Slash آن هم در قالب دنیای بی نظیر متال گیر و شخصیت نینجای محبوب این سری یعنی Raiden. خلاصه این که گذشت تا بازی منتشر شد و مشاهده کردیم که انصافا Platinum Games گل کاشته است و صنعت بازی های رایانه ای یکصدا این عنوان را تحسین کردند. باور کنید کار راحتی نیست که یک استودیو غیر از استودیوی هیدئو کوجیما بیاید و عنوانی که نام متال گیر را یدک می کشد بسازد و این گونه همگان را به تحسین وادار کند آن هم همان کسانی که شاید در ابتدا دید مثبتی به این بازی نداشتند.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]Raiden قطعا یکی از بهترین شخصیتهای سری Metal Gear Solid بود که پتانسیلهای شخصیت پردازیاش در Metal Gear Rising آشکار شد. ظاهر و قدرتهای سایبورگی او فوقالعاده هستند.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]اتفاقات بازی Metal Gear Rising Revengeance چهار سال پس از پایان نسخه Metal Gear Solid 4 : Guns of The Patriots رخ می دهند و داستان Raiden که در شرکت Maverick Security Consulting مشغول به کار است را روایت میکند. گروه میهن پرستان متلاشی شده است و هرج و مرج و درگیری همه جا را فرا گرفته. یک گروه از نینجاهای سایبورگ به رهبری شخصی به نام ساموئل به Raiden و دیگر افراد گروه او حمله میکنند و همه را میکشند. Raiden که قصد انتقام گرفتن از آن ها را دارد به سراغشان می رود و طی مبارزه ای، شکستی شدید و تحقیر آمیز از ساموئل متحمل شده و زخم های شدیدی به او وارد میشود. در ادامه وی نجات داده میشود و این بار قصد میکند تا قدرتمندتر از قبل به سراغ ساموئل و دار و دسته اش برود و…. داستان بازی کاملا قابل قبول است و البته مگر می شود که عنوانی از دنیای متال گیر و شخصیت های آن استفاده کند و داستان ضعیفی داشته باشد. شاید داستان در سطح عناوین اصلی سری که شخص کوجیما کارگردان آنها بوده است نباشد ولی کاملا زیبا و جذاب است و ایراد خاصی به آن وارد نیست.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]گیمپلی بازی فوقالعاده استاندارد است. بازی نمیخواهد شما جاخالی دهید؛ بلکه میخواهد در برابر شدید ترین ضربات مثل مرد بایستید و مقابله کنید.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]گیم پلی رکن اصلی Metal Gear Rising Revengeance است و مانند سایر عناوین استودیو Platinum Games قدرتمندترین بخش بازی به شمار می رود. بار اصلی گیم پلی بازی بر دوش سیستم Blade Mode است که به زیبایی کار شده است و قدرت واقعای شمشیر یک نینجای سایبورگ را به بازیباز منتقل می کند و به وی اجازه می دهد تا دشمنان و انواع و اقسام آیتمها و … که در محیط بازی هستند را از هر زاویه ای که می خواهد و با هر دقتی قطعه قطعه کند و از انواع جهت های افقی و عمودی برش هایی بر روی دشمن بخت برگشته ایجاد کند. این سیستم بسیار دقیق و زیبا و خوش دست در بازی پیاده شده است و از بریدن هندوانه! تا تانک را با آن می توانید انجام دهید. گیم پلی بازی بسیار سریع است که البته این خاصیت عناوین Platinum Games است. به طور کلی باید گفت این استودیو در انجام ماموریت دشوار و نفس گیر خود که ساختن یک بازی با نام متال گیر بود کاملا موفق عمل کرد و نکته مثبت این جاست که امضای عناوین خود را نیز بر روی این بازی کاملا بر جای گذاشت و یک تقلید محض از دیگر عناوین سری نبود بلکه از طرفی یک متال گیر بود و از طرفی دیگر عنوانی کاملا جدید و متفاوت. این هنر یک استودیو است که بتواند عنوانی از یک سری بزرگ و محبوب را به روش خود و با استایل خاص خود بسازد و بتواند طرفداران و منتقدان را نیز راضی کند. Metal Gear Rising Revengeance یکی از برترین عناوین استودیو Platinum Games است و تجربه نکردن آن اشتباهی بزرگ برای یک بازیباز است.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]عملیات نجات ۱۰۱ نفره | The Wonderful 101 اشکان عالیخانی
The Wonderful 101 یکی از متفاوت ترین بازیهای استودیوی پلاتینیوم گیمز است. یک عنوان ماجرایی با مکانیکهایی که همگی بوی تازگی داده و خلاقیت بی نظیر هیدکی کامیا را نشان میدهد. داستان در The Wonderful 101 از جایی آغاز میشود که یک گروه بیگانه با نام Geathjerk Federation Armada یا GFA به شهر حمله میکنند و مردم و دولت دست به دامن ۱۰۰ قهرمان داستان ما میشوند. این قهرمانان با قدرتهای فوقالعادهای که دارند برای شکست دادن دشمنان دست به کار میشوند و ماجراجوییهای جالبی را میسازند. بسیاری اعتقاد دارند که The Wonderful 101 در واقع یک عنوان شبیه سازی شده از viewtiful joe است. همانطور که میدانید، viewtiful joe نیز با دستان توانای کامیا و تیم او در استودیوی Clover ساخته شده بود و شباهت جزئی The Wonderful 101 و viewtiful joe کاملا طبیعی است.
[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
The Wonderful 101 یک بازی به شدت سرگرم کننده و دوست داشتنی است.
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]اما طبق رسم همیشگی بازیهای پلاتینیوم گیمز، گیمپلی حرف اول را در بازیهای این استودیو میزند. در The Wonderful 101 بازیبازان، قهرمانان بازی را از زاویه دوربین ایزومتریک کنترل میکنند و میتوانند آنها را ترکیب کردن با یکدیگر به اشیا به درد بخوری تبدیل کنند. در هر مرحله از بازی هدف این است که شهروندان گیر افتاده را با حل معماهای گوناگون و مبارزه با دشمنان نجات دهید. هر چه بیشتر بتوانید این کار را انجام دهید، قدرت بیشتری کسب میکنید و توانمند تر میشوید. با از بین بردن غولآخرهای بازی، باتریهایی از آنها جدا میشود که میتوانید از آنها برای انرژی دادن به قهرمانان و ارتقا دادن آنها استفاده کنید. بازی با قدرتهای این گروه ۱۰۰ نفره، اصلی ترین مکانیک بازی است و بسیار سرگرم کننده است. به عنوان مثال میتوانید با متصل کردن قهرمانان به یک دیگر، یک پل بسازید تا مردم از روی آن عبور کنند. یا همین کار، یک مشت محکم بسازید و ضربه مهیبی به دشمنهای بزرگ وارد کنید. گیمپلی سرگرم کننده بازی با استفاده از قابلیتهای Wii U بسیار خلاقانه تر شده است. با استفاده از گیم پد این کنسول میتوان فرمانهای متفاوتی به قهرمانان داد و یا از زاویه سوم شخص قهرمانان به جست و جو در محیطهای شلوغ پرداخت. The Wonderful 101 علاوه بر بخش تک نفره، یک بخش چند نفره جمع و جور نیز دارد. در بخش تک نفره، هر مرحله با برآورده کردن انتظارات آن مرحله مانند زمان اتمام مرحله یا میزان آسیب وارد شده، به پایان میرسد. بخش چند نفره به شما اجازه میدهد که با کمک ۵ نفر از دوستانتان بازی کنید و لذت تجربه بازی را به شدت افزایش میدهد.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]با بازی کردن The Wonderful 101 ضربالمثلهای «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود» و «فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه» همواره به یادتان میآید.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]جلوههای بصری The Wonderful 101 به صورت کاملا کارتونی و فانتزی طراحی شدهاند. افکتهای بصری و انیمیشن ضربههای قهرمانان ما را به یاد viewtiful joe میاندازند. طراحی با حوصله و دقیق هر قهرمان (چه از لحاظ گرافیکی و چه از لحاظ استایل)، نشان میدهد که پلاتینیوم این عنوان را به شدت جدی گرفته است. موسیقیهای بازی به وسیله آهنگ سازان شناخته شدهای مانند ری کاندو، آکیرا تاکیزاوا و چند نفر دیگر ساخته شده است. تمهای اصلی بازی The Won-Stoppable Wonderful 100 و The Won-Stoppable Wonderful 101 نام گذار شدهاند و بسیار زیبا هستند. در کل میتوان The Wonderful 101 را یک عنوان بسیار سرگرم کننده و دوست داشتنی نامید. عنوانی که میتوان گفت هیدکی کامیا آن را اینگونه دلنشین ساخت و هنر او بود که The Wonderful 101 محبوب شد.
[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
۱۰ سال پر فراز و نشیب؛ همچنان در حال پیشرفت اشکان عالیخانی
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]چندی پیش بود که جشن تولد ۱۰ سالگی استودیوی پلاتینیوم برگزار شد. این استودیو ۱۰ ساله شد اما هنوز جوان است. پر از افراد با تجربه و نابغه است اما هنوز به اندازه یک اقیانوس بی کران، برای پیشرفت جا دارد. این استودیو، آنقدر خوب بوده که ناشرها و تهیه کنندهها برای انتشار بازیهایش، سر و دست میشکانند. از اسکوئر انیکس گرفته تا سگا و نینتندو، بازیهای پلاتینیوم را تامین میکنند. هر سال، قرار دادهای جدید، بازیهای تکامل یافته تر و بزرگ تر شدن پلاتینیوم گیمز را شاهد هستیم. به قول سامرند، این استودیو کلاس درسی برای دیگر شرکتهای بازی سازی است. پلاتینیوم هیچگاه هایپ نمیکند، هیچگاه قولی نمیدهد که در زمان انتشار بازی زیر آن بزند و هیچگاه فراموش نمیکند که تعریف اصلی یک بازی ویدیویی، روند بازی یا همان گیمپلی است. بازیهای زیادی هماکنون در استودیوی پلاتینیوم گیمز ساخته میشوند. Star Fox Zero و Neir Automata بازیهای بزرگی هستند اما قطعا مورد انتظار ترین عنوان پلاتینیوم، بازی Scalebound است. عنوانی که در انحصار مایکروسافت و اکسباکسوان بوده و نمایشهای آن، بازیبازان را انگشت به دهان گذاشته است. ۱۰ سال پر فراز و نشیب؛ همواره در حال پیشرفت.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]Scalebound قطعا مورد انتظار ترین عنوان حال حاضر استودیوی پلاتینیوم گیمز است.[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]متشکر و ممنون هستیم که تا پایان با این پرونده همراه ما بودید. قطعا اگر عشق و علاقه به کاربرانی مانند شما نبود، این چنین پروندهای که حاصل زحمت ۳ نفر است، ساخته نمیشد. پرونده را با بخشی جالب به اتمام میرسانیم؛ اولین کلمه یا عبارتی که پس از شنیدن «پلاتینیوم گیمز» به خاطر میآورید چه کلمه یا عبارتی است؟ ابتدا از خودمان آغاز میکنم:
[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
سعید آقابابایی: Hack & Slash
اشکان عالیخانی: بهترین اکشنسازان دنیا
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]سامرند قهرمانی: کالکشنی از نوابغ بازیسازی[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]پایان[/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font][/font]
Darkness travels along my sight...Opening the windows to reveal the light
BAT#