ارسالها: 652
موضوعها: 14
تاریخ عضویت: Jun 2013
پلتفرم های شما:
من یه خاطره خیلی باحال دارم:
وقتی که من پنج سالم بود با داداشم دست به یکی کردیم که به بابامون گیر بدیم بره برامون بازی بخره. بابای ما هم که کلاً از دنیای بازی بی خبر بود با اصرار ما قبول کرد که بره برامون بازی بخره. خلاصه فرداش رسید و بابای ما با بازی های جدیدش اومد خونه. من و داداشمم عین وحشی ها حمله کردیم ببینیم چی برامون خریده. من که تصورم یه بازی رنگارنگ و پر کارتون و اسباب بازی که هر بچه ای دوست داره بود حالا داداشمو نمیدونم ولی اونم زیاد سن نداشت و احتمالاً یه چیزی تو مایه های کراش و NFS و اینا میخواست. آخر بابام بازیه رو از کیفش در آورد وحشتناک ترین چیزی بود که تو تمام عمرم دیده بودم! [img]images/smi/s0 (43).gif[/img][img]images/smi/s0 (43).gif[/img][img]images/smi/s0 (43).gif[/img][img]images/smi/s0 (43).gif[/img][img]images/smi/s0 (43).gif[/img][img]images/smi/s0 (43).gif[/img] دقیق یادم نمیاد اسم بازیش چی بود ولی خیلی وحشتناک بود. منوی اولش 5 تا جسد رو هم افتاده بودن که رو هر گزینه ای میرفتی یکیشون چششو باز میکرد نگات میکرد! یعنی سکته میکردی!!!!!!!!
حالا قضیه از این افتضاح ترم شد! بابام خواست که ترس ما بریزه بریم بازی کنیم خودش نشست یه ساعت باهاش بازی کرد!!!!!!!!!
انقدر از اون بازیه ترسیده بودم که تا چند سال حتی جرأت نمیکرد سی دیشو از ته کشوم بیارم بیرون. (لامصب کاور سی دیشم وحشتناک بود!)
ارسالها: 251
موضوعها: 16
تاریخ عضویت: Aug 2013
پلتفرم های شما:
مرحله اول assasins creed2
ارسالها: 424
موضوعها: 30
تاریخ عضویت: Aug 2012
پلتفرم های شما:
یک از خاطره هامو میگم.[img]images/smi/s0 (25).gif[/img]
اون اولا که سگا خریده بودم این بازی خرگوشه(tiny toonبود فک کنم) رو هم باهاش بابام خریده بود اقا این که سیو نمیشد.من هر روز مجبور بودم بازی رو از اول برم.خلاصه دهنم سرویس شد در عالم بچگی تا این بازی رو بالا خره یه روز تموم کردم[img]images/smi/s0 (43).gif[/img]اون لحضه که این بازی تموم شد از خوشحالی ده دقیقه تو خونه غلط می زدم[img]images/smi/s0 (43).gif[/img]حس فتح کننده اورست رو داشتم من اون موقع[img]images/smi/s0 (43).gif[/img][img]images/smi/s0 (43).gif[/img][img]images/smi/s0 (45).gif[/img]
گفتم کم باشه زود بخونید تموم شه[img]images/smi/s0 (43).gif[/img]
LIFE IS SHORT,PLAY MORE
gamertag in live : saboor007
________________________________________________________________________
ارسالها: 1,644
موضوعها: 97
تاریخ عضویت: Jun 2013
پلتفرم های شما:
یکی از بدترین خاطره های بنده از بازی Mortal Kombat 3 در کنسول به یادماندنی سگا :
توی بازی MK3 وقتی به صورت مرحله ای می رفتیم، باید با کارکترهای دیگه مسابقه میدادیم! فکر کنم چهارتا مرحله تا MOTARO مونده بودکه والدینم فرارسیدند! بعد از این که NOOB Sibot رو شکست دادم؛ دشمن بعدیم اومد! melina با اون لباس ....![img]images/smi/s0 (30).gif[/img] زود زود زدمش تا بره بعدش kitana اومد اون هم با لباس .... [img]images/smi/s0 (30).gif[/img]این رو هم یک جورایی ردش کردیم تا این که بعدی یعنی Jade اومد که لباسش دسته کمی از لباس دوتی قبلی نداشت!! [img]images/smi/s0 (30).gif[/img] این رو هم به زور با سرعت هرچه بیشتر شکستش دادم!! [img]images/smi/s0 (30).gif[/img] بعد از این Sheeva اومد که دیگه لباسش خیلی خیلی ...... بود!! از اون وقت به بعد، دیگه وقتی که کسی توی خونه بود، نزدیک بازی نمی رفتم![img]images/smi/s0 (25).gif[/img]
ارسالها: 258
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Sep 2013
پلتفرم های شما:
- PC
- Playstation 3
- PSVita
- Playstation 4
بازی مافیا 1 یادمه بابام برام نصبش کرد و از همون اول که دید یه صحنه میاد که مرده یه چیزی میخوره و خالکوبی میکنه بهم گفت به درد تو نمیخوره این بازی
یکی دیگه هم بازی gta vice city بد بختی از ذوقی که داشتیم وقتی اون خونه بزرگه رو میگیری میشه برای خودت به بابام گفتم ببین چه خونه ای با حال و بزرگیه یک دفعه همین طوری که داشتیم میگشتیم توی خونه و اینور و اون ور رو نشون میدادیم یک دفعه دوربین رفت طرف اون عکسه که توی اتاق اصلیه [img]images/smi/s0 (5).gif[/img][img]images/smi/s0 (5).gif[/img] بابام دیگه نزاشت بازی کنم [img]images/smi/s0 (41).gif[/img][img]images/smi/s0 (41).gif[/img]
ارسالها: 9
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2013
پلتفرم های شما:
پنجم دبستان بودم خداي جنگ 2 بازي ميكردم اولش كه اون مجسمه زنده ميشه
آقا مارو شوتمون كرد تو اون استخره منم نميتونستم زير آبي برم فك كردم بايد اون پرده هارو بتركونم ديگه تركونديمو آقا چشمت روز بد نبينه[img]images/smi/s0 (25).gif[/img][img]images/smi/s0 (25).gif[/img]
فقط شانس آوردم داداش كوچيكم پيشم بود
ولي از اون موقع هرچي ميشه ميگه برم به مامان بابا بگم[img]images/smi/s0 (41).gif[/img][img]images/smi/s0 (41).gif[/img][img]images/smi/s0 (41).gif[/img][img]images/smi/s0 (41).gif[/img][img]images/smi/s0 (41).gif[/img][img]images/smi/s0 (41).gif[/img]
ارسالها: 299
موضوعها: 49
تاریخ عضویت: Jun 2013
پلتفرم های شما:
من 6سالگی یه کنسولی خریدم نمیدونم اسمش چی بود اما 13هزار خریدم[img]images/smi/s0 (67).gif[/img][img]images/smi/s0 (5).gif[/img]
هم تفنگ داشت هم کیبورد هم دسته خلاصه چیز توپی بود یه هفته باهاش بازی کردم(فقط ماریو و اون شکار لک لک) اما اینقد خل و خنگ بودم، بردمش آزمایشگاه دل و رودش رو ریختم بیرون سیم تفنگش رو هم پاره کردم و بدون سیم به اهداف خیالی میزدم[img]images/smi/s0 (25).gif[/img]
کلا الاغی بودم واسه خودم
تمامی حقوق اینجانب متعلق به بنده می باشد. l:
گیمفا!لطفا نام کاربرینونو عوض نکنید
Error Dxgi.dll
we know everythings
ارسالها: 6
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2013
جاتون خالی امروز به پایان خوب dishonored رسیدم[img]images/smi/s0 (29).gif[/img][img]images/smi/s0 (29).gif[/img][img]images/smi/s0 (29).gif[/img]خیلی اضطراب داشتم یه وقت emily نمیره که خدا رو شکر زنده موند[img]images/smi/s0 (29).gif[/img]و این است سرنوشت کسانی که low chaos میروند[img]images/smi/s0 (25).gif[/img][img]images/smi/s0 (37).gif[/img]