"به نام خالق هستی"
مروری بر داستان سری بازی های "Resident Evil" + نقد و بررسی بازی "Resident Evil"
نویسنده : علی یوسف زادهنام سری : Resident Evil
سازنده : Capcom
ناشر : Capcom
سبک : اکشن سوم شخص ترسناک
انتشار اولین نسخه : 1996
انتشار آخرین نسخه (تاکنون) : 2013
مقدمه
کم تر کسی را می توان یافت که انیمیشن، فیلم یا بازی "Resident evil" را دیده یا بازی نکرده باشد؛ همچنین کمتر گیمری را می توان یافت که یک نسخه از سری بازی های "Resident Evil"را بازی نکرده باشد.
داستان سری بازی های "Resident Evil" مربوط به شیوع نوعی ویروس مرگبار در آمریکای شمالی در شهری خیالی به نام "راکون سیتی" است و پس از مدتی این ویروس همه واگیر شده و در نقاط مختلف جهان منتشر می شود. داستان بازی بسیار ابتکاری است؛ ماجرا های قبل از شروع این سری، یک دهه بعد از جنگ جهانی دوم است که "ازول ای"،"اسپنسر"،"ادوارد اشفورد"و"جیمز مارکوس" یک شرکت داروسازی تاسیس می کنند؛ ولی آن ها در شرکتشان تلاش بر ساخت ویروسی برای ساخت سلاحی بیولوژیکی دارند. ایده این افراد انتشار ویروسی است که مردم را بیمار کند و سپس توانایی کنترل آن فرد را داشته باشند.
در سال 1967 این ویروس به مرحله تولید می رسد. بعد از تولید این دارو، "آشفورد" به آن مبتلا شده و می میرد و در دسامبر سال 1975 "مارکوس" یک نوع ویروس دیگر به نام "پیشبرد" (progenitor) می سازد ولی برخلاف خواسته های "مارکوس"، "اسپنسر" دنبال پولی است که از این راه به دست می آید. این عامل سبب سرد شدن روابط این دو فرد می شود. مرکز تحقیقات این افراد در شهر خیالی در هشت کیلومتری شهر خیالی "راکون سیتی" است و "مارکوس" شب و روز را در آن جا می گذراند و اسپنسر نیز در ویلای خود در یکی از جنگل های نزدیک "راکون سیتی" تحقیقاتی را بر روی سلاح های میکروبی انجام می دهد. در نهایت در سال 1997 "مارکوس" موفق می شود، ویروسی با الهام از "پیشرو" بسازد که برخلاف آن می تواند در بدن میزبان زندگی کرده و آن را به موجودی وحشی و قدرتمند تبدیل کند. نام این ویروس "T-virus" است؛ اما برخلاف انتظار، "مارکوس" خبر موفقیت خود را به "اسپنسر" نمی دهد و بعد از مدتی "اسپنسر" متوجه می شود که "مارکوس" چیزی را از آن پنهان می کند، پس دستور دستگیری "مارکوس" را می دهد و بعد از یافتن آن ویروس "مارکوس" را به قتل می رساند و اسپنسر "آلبرت وسکر"(Albert Wesker) را جانشین "مارکوس" می کند.
این خلاصه از داستان مربوط به قبل از به وقوع پیوستن بازی بود که با معرفی نسخه های بازی، داستان بازی کامل و کامل تر می شود.
بیوگرافی شخصیت ها
قبل از این که به خواندن نقد و بررسی بازی یا داستان بازی ها کنیم؛ باید شخصیت های بازی را شناخته باشیم.
کریس ردفیلد (Chris Redfield)
از همان بچگی، بچه ای مبارز و عادل بود و در سنین نوجوانی (تقریباً هفده سالگی) به نیروی هوایی ارتش آمریکا پیوست و بعد از گذراندن مراحل آموزشی از قبیل راندن جنگنده ها از ارتش کناره گیری کرد و به نبروهای S.T.A.R.S ملحق شد و از این جا است که اتفاقات "Resident Evil 1" آغاز شد.
لئون اسکات کندی (Leon Scott Kennedy)
بدون شک از باطرفدارترین و خوش تیپ ترین شخصیت های سری "Resident Evil" است. او از نیروهای پلیس "راکون سیتی" بود که در اولین روز کاری خود یعنی 29 سپتامبر سال 1998 تاخیر داشت و به طور تصادفی با "کلر ردفیلد" (Clair Redfield) و "زامبی" (zombie) ها را می بینید، سپس او وارد گارد ویژه ریاست جمهوری شد.
جیل ولنتاین (Jill Valentine)
قبل از این که به نیرو های S.T.A.R.S ملحق شود، در ارتش و در واحد خنثی سازی بمب کار می کرد. از ماموریت های مهمش می توان به ماموریتی که با "کریس ردفیلد" در عمارت "اسپنسر" داشت اشاره کرد.
کلر ردفیلد (Clair Redfield)
او خواهر "کریس ردفیلد" است. در اوایل چیزی از مبارزه نمی دانست؛ ولی سرنوشت او به اجبار او را دچار این ماجراها کرد و نقش نسبتاً پر رنگی در بازی را ایفا می کتد.
پارکر لوچیانی
او از همراهان "جیل ولنتاین" در آخرین نسخه منتشر شده از این سری است. او یک دورگه آمریکایی-ایتالیایی است. او قبلاً در F.B.C بوده و ار همکاران "جسیکا شراورت" بوده است.
او از دیگر همراهان "جیل ولنتاین" است و همین طور که گفتیم از دوستان "پارکر لوچیانی است. اجداد او سرخ پوست بوده اند و از ماموریت های مهم آن می توان به رفتن او با "کریس ردفیلد" به کشتی "زنوبیا" اشاره کرد که اساس داستان نسخه جدید است.
آلبرت وسکر (Albert Wesker)
بعد از قتل "مارکوس" به جای وی نشست و بعد از مدتی از آزمایشگاه بیرون آمده و زیر نظر "اسپنسر" نیرویی ویژه برای تاسیس کرد. "وسکر" با جمع آوری نیرو ها هر روز بیش تر قدرتمند شد و هدف اصلی او ساخت کارخانه ای بهتر از "آمبرلا" است.
خلاصه ای کوتاه از داستان هر نسخه
نام بازی : Resident Evil 1
تاریخ انتشار : 1996
چند ماه بعد از "Resident Evil Zero" (که بعداً در مورد آن توضیح خواهیم داد) گزارشاتی مبنی بر وجود موجودات عجیب و غریبی به دست "آلبرت وسکر" می رسد؛ او نیز گروهی را برای کسب اطلاعات می فرستد؛ ولی در اواسط ارتباط عملیات روابط آن ها قطع می شود و برای دومین بار خود "آلبرت وسکر" هم به تیم "آلفا" ملحق می شود و با پیدا کردن سرنخ های مختلف به عمارت "اسپنسر" می رسند و متوجه وجود حیواناتی چون "زامبی" ها در آن جا می شوند. حضور پررنگ دو شخصیت "جیل ولنتاین" و "کریس ردفیلد" به آسانی در این بازی حس می شود.
نام بازی : Resident Evil 2
تاریخ انتشار : 1998
در نسخه دوم شاهد این هستیم که بر خلاف هدف "آمبرلا"، با حیله گری چند تن از کارکنان، ویزوس در شهر پخش می شود و بیش تر مردم تبدیل به "زامبی" می شوند و با دو قهرمان دیگر این سری یعنی "کلر ردفیلد" و "لئون اسکات کندی" آشنا می شویم. همین طور در این نسخه "ویلیام بیرکین" هم ویروس "G" را به خود تزریق می کند و به هیولایی بی شاخ و دم تبدیل می شود.
نام بازی : Resident Evil 3: Nemsis
تاریخ انتشار :1999
داستان بازی همزمان با "Resident Evil Zero" به وقوع می پیوندد و به غیر از "زامبی" ها که کنترل شهر را به دست گرفته اند، ویروس قوی تری به نام "Nemsis" هم منتشر شده است و در این بازی دوباره "جیل ولنتاین" ملاقات خواهیم داشت.
نام نسخه : Resident Evil : Code Veronica
تاریخ انتشار : 2000
"کلر ردفیلد" همچنان به دنبال برادرش "کریس ردفیلد" است و درحالیکه به جست و جوی خود ادامه می دهد، توسط نیروهای "آمبرلا" ربوده می شود و بعد متوجه می شود که دستور دستگیری را "آلفرد اشفورد" پسر "ادوارد اشفورد" دائه است و تنها شرکت "آمبرلا" خواستار ویروس ها نیست و در پایان بازی "کریس ردفیلد" خواهر خود یعنی "کلر ردفیلد" را آزاد کرده و "آلبت وسکر" به دشمن اصلی او تبدیل می شود.
نام بازی : Resident Evil Zero
تاریخ انتشار : 2002
اتفاقات این نسخه از بازی چند ماه بعد از نسخه اول و تقریباً همزمان با نسخه دوم اتفاق می افتد؛ هنگامی که کارکنان "آمبرلا" برخلاف هدف رئیسشان ویروسی را منتشر می کنند و ما برای مقابله با آنان به جنگل های "راکون سیتی" (مقر آمبرلا و عمارت اسپنسر) می رویم و طی جریاناتی متوجه می شویم که "مارکوس" نمرده است و قبل از مرگش خودش را به ویروس خود آلوده کرده و به هیولایی قدرتمند تبدیل شده است و برای کشتن "اسپنسر" پا به جنگل های "راکون سیتی" گذاشته است.
نام بازی : Resident Evil 4
تاریخ انتشار : 2005
داستان این بازی مربوط به 6 سال بعد از اتفاقات نسخه دوم و سوم اتفاق می افتد. در این بازی شایعاتی مبنی بر انهدام شرکت "آمبرلا" به گوش می رسد. در این بازی ما در نقش یکی ار خوش تیپ ترین شخصیت های این سری یعنی "لئون" هستیم و به دنبال دختر گمشده آقای رئیس جمهور که توسط نیروهای اهریمن ربوده شده به کشور اسپانیا می رویم. در طی جریاناتی ما با روستاییانی برخورد می کنیم که آلوده به ویروس "Las Plags" شده اند.
نام بازی : Resident Evil 5
تاریخ انتشار : 2009
خبر های متعددی مبنی بر شیوع انگل "Las Plags" در آفریقا به دست رسیده است؛ حال که "کریس ردفیلد" از نیرو های ضد سلاح های بیو ارگانیک به حساب می رود، اعزام آفریقا می شود، تا با این ویروس مقابله کند و این اتفاقات باعث دیدار دو دشمن خونی یعنی "کریس ردفیلد" و "آلبرت وسکر" می شود.
نام بازی : Resident Evil 5
تاریخ انتشار : 2012
اتفاقات نسخه ششم درست بعد از اتفاقاتی که در نسخه پنجم در آفریقا برای "کریس ردفیلد" رخ داد اتفاق می افتد. بازی سه خط داستانی دارد و همین طور سه شخصیت قابل بازی که عبارت اند از : "لئون اسکات کندی" و "کریس ردفیلد" و "جیک مولر". این سه شخصیت در طول بازی با شخصیت های مکمل یاری می شوند. در این نسخه به هرجا نگاه می کنید، هیولایی ساخته شده توسط ویروس ها را مشاهده می کینید.
نقد و بررسی بازی Resident Evil : Revelation
نام بازی : Resident Evil : Revelation
تاریخ انتشار : 2013
پلتفرم : PC و PS3 و XBOX 360 و Wii U و 3DS
داستان
در این بازی ما در نقش "جیل ولنتاین" بازی می کنیم و به همراه " پارکر لوچیانی" به دنبال "کریس ردفیلد" و "جسیکا شراورت" که توسط نیروهای B.S.A.A به کشتی خوفناک " کویین زنوبیا" (Queen Zenobia) اعزام شده اند می گردیم ؛ ولی بازی به همین جا ختم نمی شود؛ بلکه مثل همیشه یک حمله بیولوژیکی در کا است که توسط نیرو های "ولتو"(Velto) برنامه ریزی شده است. داستان بازی نسبتاً خوب و شخصیت پردازی شده است. این نسخه مانند یک سریال روایت می شود؛ به طوریکه در پایان هر فصل، نمایشی مانند "آنچه گذشت" نمایش داده می شود. البته شاید این کار برای کسانی که به طور متداول مراحل را پشت سر می گذارند، کمی خسته کننده باشد؛ ولی برای کسانی که در زمانی طولانی هرفصل را به پایان می رسانند، می تواند کار مفیدی باشد و مروری بر اتفاقات مهم بازی به حساب بیاید تا گیمر داستان بازی را به خوبی درک کند. این بار تروریست ها ویروسی دیگر به نام "T-Abyss" منتشر کرده اند که نوعی ویروس تکامل یافته از ویروس "T" است که افراد مبتلا به این ویروس را "اوز" (OOZE) می نامند. مراحل بازی در دو زمان متفاوت ادامه داده می شود، به طوریکه، در زمان حال کنترل "جیل" را برعهده داریم و در دیگری کنترل یکی از سه افراد "کریس ردفیلد" یا "پارکر لوچیانی" یا "کیس لاملی" را بر عهده داریم.
این نسخه شخصیت های همراه جذابی ندارد؛ "پارکر" که زیاد حرف نمی زند ولی یک یار وفادار است و "جسیکا" نیز اصلاً شباهتی به اعضای گروه ضدترور ندارد و بیشتر شبیه زن هایی است که علاقه زیادی به مراکز خرید دارند؛ به همین دلایل بیشتر منتقدها شخصیت های جدید را زیاد تحویل نگرفتند؛ البته "ریموند" و "جک ساو" از شخصیت های جذاب بازی به شمار می آیند که بازی را حالتی طنزگونه می کنند.
گرافیک
گرافیک بازی در مقایسه با "Resident Evil 6" پسرفت کرده است و دلیلش هم معلوم است؛ اول این که این نسخه،یک نسخه با کیفیت از نسخه 3DS است و دیگر این که بودجه "Resident Evil 6" بسیار بیشتر از این نسخه بود. درست است که بافت ها تقریباً بهتر از نسخه 3DS کار شده اند؛ اما مانند نسخه 3DS بازی سه بعدی نیست. همین طور باید گفت که گرافیک بازی در حدقابل قبول و استاندارد است. اما محیط بازی نسبتاً جالب بوده و اتمسفری جذاب را پدید آورده است. لباس های شخصیت ها نیز نسیت به رفتار شخصیت ها طراحی شده اند؛ همین طور نسبت به آب و هوای مناطق، لباس های شخصیت ها تغییر می کنند.
موسیقی و صدا
از اولین نسخه سری "Resident Evil" موسیقی و صدا بازی، نقش بسیاری در جذابیت بازی داشت و به جذابیت هرچه بیشتر بازی کمک میکرد و با کم و زیاد شدن موسیقی حس ترس را در بدنمان پدید می آورد ولی موسیقی و صدا در نسخه "REVELATION" موجب ترس می شود ولی نه به اندازه نسخه های قبلی.
دیالوگ های بازی هم چنان بسیار ضعیف اند؛ به طوریکه برای دادن اطلاعات به گیمر چیزی را که هردو شخصیت می دانند را برای یکدیگر توضیح می دهند؛ اما صداپیشگان مثل همیشه به خوبی انتخاب شده و کارخود را به درستی انجام داده اند.
گیم پلی
سری بازی های "Resident Evil" بازی های اکشن سوم شخص ترسناک هستند ولی در نسخه ششم بیشتر شبیه بازی های اکشن بود و این خبر بسیاری از طرفداران این سری را خوشحال و بسیاری دیگر هم ناراضی بودند و برای همین "Capcom" در این نسخه این دو سبک را با هم مخلوط کرده است تا جمعیت انبوهی از طرفداران را راضی کند؛ ولی "Capcom" در این کار موفق نبوده است، چون نه مانند بازی های گذشته (به جز ششم) ترسناک و نه مانند بازی های اکشن موفق است؛ مثلاً در بازی هیچ نوع مکانیکی جون دویدن، کله معلق زدن یا حتی سنگر گرفتن هم وجود ندارد و "جیل" یا دوستانش بسیار آرام حرکت می کنند که همه این مشکلات بر روی هم باعث خسته کنندگی بازی می شوند. در عوض در این نسخه دو زاویه دوربین وجود دارد و زاویه اولی به نام "کلاسیک" مانند چهارمین نسخه از بازی و دیگری به نام "شوتر" مانند ششمین نسخه از بازی است.
هرکسی که یکی از نسخه های این سری را بازی کرده باشد، نقش مهم کلیدها برای باز کردن در های مختلف را می داند، دراین نسخه چهار نوع در وجود دارد؛ اولین نوع از درها بدون نیاز به کلید یا هیچ چیز دیگری باز می شوند، دومین نوع از درها برای بازی شدن به کلید نیاز دارند، سومین نوع از درها که بر روی خود نشان قلاب دارند، برای باز شدن به کلیدهای مخصوصی دارند که نشان هایی بر روی خود دارند و چهارمین نوع از درها نیز برای باز شدن نیاز به حل معما های سیم کشی دارند. بدون شک چهارمین نسخه از این سری جزو به یاد ماندنی ترین نسخه ها از این سری است و دلیلش هم وجود معماهای جذاب بود که برای حل آن ها گیمر مجبور بود همه جا را زیرو رو کند تا بتواند معما ها را حل کند؛ اما متاسفانه در این نسخه معما ها حذف شده اند ولی به جای معما ها دستگاهی به نام "Genesis" اضافه شده است که به وسیله آن می توان "اور" ها را اسکن کرد و اگر میزان "اوز"های اسکن شده به صد در صد برسد، گیمر جایزه ای خواهد گرفت. از دیگر کار برد های این اسکنر می توان به توانایی او در یافتن وسایل مختلف اشاره کرد. (تقریباً مثل eagle vision در Assassin's creed) از دیگر مشکلات بازی می توان به عدم وجود بخش Co-op در بخش داستانی اشاره کرد که باعث ناراضی بودن جمعیتی از طرفداران شده است.
سازندگان سعی داشتند تا با عکس العمل یارانمان در بازی، بازی را واقع گرایانه تر کنند؛ مثلاً : اگر شما بخواهید "پارکر" را اسکن کنید، او می گوید: آیا می خواهی اطلاعاتی درباره باطن من کسب کنی؟
بحث دیگر در مورد سلاح ها است، سلاح های بازی متنوع هستند و شما می توانید آن ها را ارتقاء دهید و تنها مشکل آن ها در تعداد سلاح های قابل حمل است.
همین طور "Capcom" بسیاری از مکانیک های به درد نخور را از بازی حذف کرده است؛ مثلا: دیگر لازم نیست که از اسپری یا قوطی های درست شده توسط شما برای بازیابی سلامتتان استفاده کنید؛ بلکه فقط لازم است گیاهانی را جمع آوری کنید.
کلام آخر
با این که این نسخه مخصوص کنسول دستی 3DS بوده است؛ ولی "Capcom" در پورت خود موفق بوده است. این بازی مانند شخصیت های جدیدش در مزاق بسیاری از طرفداران ننشست ولی بسیاری دیگر نیز شیفته آن شدند و باید اعتراف کرد که "Capcom" با وجود پشتوانه مالی اندک خود و تعداد اعضای سازنده کم این نسخه، شاهکاری را روانه بازی کرده است.
نقاط مثبت : داستان جالب، روایت داستانی خوب، پیشرفت گرافیکی، حذف موارد اضافی، موسیقی نسبتاً خوب
نقاط منفی : دیالوگ های بسیار ابتدایی، جالب نبودن شخصیت های جدید
نمره اخذ شده توسط نویسنده : 8.5 از 10
کپی برداری با ذکر منبع و نام نویسنده هیچ مانعی نداشته و مجاز است.
منتظر تصاویر بعدی باشید[img]images/smi/s0 (24).gif[/img]