توجه:مقالهای که در زیر میخوانید، حاصل تلاش بنده حقیر، دانیال دهقانی و علیرضا نیک اندیش است. متاسفانه به دلیل وجود س.ی.استهای غلط سردبیر تحریریه، امکان انتشار این مقاله برروی صفحه اصلی وبسایت خبری و تحلیلی گیمفا وجود ندارد و به ما اجازه انتشار داده نشده است. شما عزیزان میتوانید مقاله مذکور را به راحتی در زیر بخوانید و امیدوارم از آن لذت ببرید.
دختر بچهای که هیچگاه خانواده واقعی خود را نشناخت. او در آسایشگاه بزرگ شد و زمانی که خبر قبولی سرپرستیاش را توسط یک خانواده دادند، غرق در خوشحالی و شادی شد. با خود میگفت که سرانجام میتوانم در کنار یک خانواده زندگی کنم و از زندگی خود لذت ببرم اما زندگی همیشه روی تلخش را در گاتهام به همه نشان میدهد. چیزی نگذشت که پدر خوانده تصمیم به زندانی کردن دخترک در زیرزمین مخفی کوچک و ترسناک خانه گرفت و شبانه با کمربند و وسایل شکنجه به جان دخترک میافتاد. دخترک نمیدانست چه گناهی کرده است که هر روز و هر شب در حال تاوان پس دادن است. به این فکر میکرد که دنیای بیرون چه شکلی است و سعی میکرد با همین تخیلات، گاتهام را روی دیوار زیرزمین با گچ طراحی کند. هر چه بیشتر میگذشت، دخترک سنگدل تر میشد. هر شب با این فکر به خواب میرفت که روزی بزرگ میشود و انتقام خود را از کل این شهر ظالم میگیرد و با خود عهد کرد که مهم نیست چه کسی در برابرش قرار بگیرد؛ حتی یک خفاش بزرگ ترسناک.
هشدار: خطر اسپویل داستان در کل متن
پس از نشستن پای قصه جدید تل تیل از شوایه تاریکی، سرانجام به پایان این عنوان رسیدیم و به تازگی قسمت پنجم و آخر Batman: A Telltale Games Series با نام City of Light منتشر شده است. بتمن تل تیل در اولین قدم، بازیبازان و مخصوصا طرفداران بتمن را نا امید نکرد و با ارایه یک داستان کاملا وابسته به ریشههای بتمن، نه تنها طرفداران قدیمی شوالیه تاریکی را راضی کرد، بلکه با روایت و اقتباس جدید (و در بعضی مواقع، متفاوت) خود، توانست بسیاری از بازیبازان دیگر را به سمت بازی سوق دهد.
دختر بچهای که هیچگاه خانواده واقعی خود را نشناخت. او در آسایشگاه بزرگ شد و زمانی که خبر قبولی سرپرستیاش را توسط یک خانواده دادند، غرق در خوشحالی و شادی شد. با خود میگفت که سرانجام میتوانم در کنار یک خانواده زندگی کنم و از زندگی خود لذت ببرم اما زندگی همیشه روی تلخش را در گاتهام به همه نشان میدهد. چیزی نگذشت که پدر خوانده تصمیم به زندانی کردن دخترک در زیرزمین مخفی کوچک و ترسناک خانه گرفت و شبانه با کمربند و وسایل شکنجه به جان دخترک میافتاد. دخترک نمیدانست چه گناهی کرده است که هر روز و هر شب در حال تاوان پس دادن است. به این فکر میکرد که دنیای بیرون چه شکلی است و سعی میکرد با همین تخیلات، گاتهام را روی دیوار زیرزمین با گچ طراحی کند. هر چه بیشتر میگذشت، دخترک سنگدل تر میشد. هر شب با این فکر به خواب میرفت که روزی بزرگ میشود و انتقام خود را از کل این شهر ظالم میگیرد و با خود عهد کرد که مهم نیست چه کسی در برابرش قرار بگیرد؛ حتی یک خفاش بزرگ ترسناک.
هشدار: خطر اسپویل داستان در کل متن
پس از نشستن پای قصه جدید تل تیل از شوایه تاریکی، سرانجام به پایان این عنوان رسیدیم و به تازگی قسمت پنجم و آخر Batman: A Telltale Games Series با نام City of Light منتشر شده است. بتمن تل تیل در اولین قدم، بازیبازان و مخصوصا طرفداران بتمن را نا امید نکرد و با ارایه یک داستان کاملا وابسته به ریشههای بتمن، نه تنها طرفداران قدیمی شوالیه تاریکی را راضی کرد، بلکه با روایت و اقتباس جدید (و در بعضی مواقع، متفاوت) خود، توانست بسیاری از بازیبازان دیگر را به سمت بازی سوق دهد.
[font=tahoma]اصلی ترین دلیلی که برای خرید بازیهای استودیوی تل تیل گیمز وجود دارد، روایت محکم و قدرتمند داستان است. تل تیل خوب داستان تعریف میکند و مخاطب را گاهی اوقات با همین عنصر، به دنبال خود میکشاند. این روایت داستان جذاب و استوار در بازی Batman: A Telltale Games Series نیز کاملا پا بر جا است و هر چند طرح کلی داستان در برخی مواقع در بازی مشکل دارد اما همین روایت، سرپوش بسیار خوبی برروی آن میگذارد. بتمن تل تیل از همان ابتدا با داستانی نو شروع شد. هیچ چیز بوی کلیشههای عناوین قبلی بتمن را نمیداد و کاملا مشخص بود که تل تیل قصد دارد آن طور که میخواهد (و با استایل خاص خود) از کامیکهای بتمن اقتباس کند.[/font]
[font=tahoma][/font]
تل تیل به خوبی توانسته تا از پتانسیلها و قابلیتهای بتمن استفاده کند. غار خفاشی محل مهمی در داستان محسوب میشود و تنها یک مکان تزئینی برای مخاطب جلوه نمیکند.
[font=tahoma]دلیل اساسی و مهمی که باعث میشود طرفداران و بازیبازان از بتمن تل تیل نا امید نشوند، این است که تل تیل سعی نکرده یک داستان جدا شده یا جدا شونده از ریشهها روایت کند و در عین حال، میگوید که «من یک داستان کلیشهای نیستم». اگر دقت کنید، مشاهده میکنید که همه چیز در چهارچوب اصلی قرار دارد اما این چهار چوب بعضی مواقع میچرخد و برعکس میشود. همین نوع روایت و اقتباس، اصلی ترین دلیل برای موفقیت بتمن تل تیل محسوب میشود.
پس از کشمکشهای داستان در قسمتهای پیشین، سرانجام در قسمت آخر به همه سوالات بازیباز پاسخ داده میشود. هویت شخصیت شرور اصلی بازی که پیش از این مشخص شده بود، حال، کاملا توجیه میشود و طرفدارانی که از انتخاب این شخصیت به عنوان لیدی آرکهام شوکه شده بودند، کاملا متوجه گذشته سخت و کابوس وار او میشوند و در واقع انگیزههای این شخصیت شرور را درک میکنند.
[/font]
[font=tahoma]اگر یادتان باشد در انتهای قسمت چهارم، میتوانستید بین متوقف کردن هاروی دنت (دو چهره) یا ازوالد کابلپات (پنگوئن)، یکی را انتخاب کنید و هر کدام از این انتخابها در قسمت پنجم عواقب خاص خود را دارد. پس از متوقف کردن هر کدام از این شخصیتها و مواجه شدن با عواقب خاص آن، نوبت به بخش اصلی کار میرسد ؛ متوقف کردن لیدی آرکهام. نویسندگان تل تیل میدانستند که اگر بخواهند صحنه رویارویی بتمن و لیدی آرکهام را در همان ابتدای کار به مخاطب نشان دهند، قطعا کسی نمیتواند این مبارزه را درک کند و تلاش فوقالعاده و خستگی ناپذیر لیدی آرکهام، بی معنی جلوه میکند. اما پیش از این قضیه سازندگان مقدمه چیزی خوبی را فراهم کردهاند.[/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]ربوده شدن آلفرد در اواسط قسمت آخر باعث میشود همه عناصر خوب بتمن تل تیل در ادامه خود را نشان دهند. بررسی صحنههای جرم که از همان قسمت اول بسیار عالی بودند و نظرات بسیاری را به خود جلب کردند. این سکانسهای بررسی صحنههای جرم در قسمت پنجم به وفور یافت میشوند و بسیار جدی تر نیز طراحی و ساخته شدهاند. به طور کلی میتوان گفت در قسمت پنجم تمام عناصری که در طول سری معرفی شده بود، قرار دارند و یک تجربه عالی را برای طرفداران و بازیبازان رقم زدهاند.
از آن جایی که تل تیل در بازیهای خود از داستانهای بستری استفاده میکند (یک داستان در دل یک دنیا یا داستان کلی دیگری جای میگیرد)، مجبور به شخصیت پردازی دوباره و از پایه شخصیتهای بازی ندارد. با این که در بسیاری از بازیها این کار انجام شده و تل تیل شخصیتهایی را کاملا نو خلق کرده است، اما بسیاری از آنها با توجه به استانداردهای موجود در آن دنیا و مجموعه خلق شدهاند. در Batman: A Telltale Games Series نیز جریان به همین گونه است و تل تیل هیچ کدام از شخصیتهای موجود در داستان را خلق نکرده است. این کار با این که شخصیت پردازی شخصیتها را کمی آسان تر میکند، اما باید همیشه در چهارچوبی خاص و تنظیم شده باشد. شخصیت پردازی شخصیتهای اصلی داستان در بتمن هیچ نقصی ندارند و کاملا آن گونه که باید در بازی قرار گرفته اند اما این قضیه زمانی به چالش کشیده میشود که پای ساختار شکنی در میان باشد. آیا واقعا شخصیت ویکی ویل (Vicki Vale) پتانسیل تبدیل شدن به هیولایی مانند لیدی آرکهام را دارد؟ درست است که پیش داستان و گذشته ویکی به خوبی برای بازیباز تعریف میشود اما هیچ نویسندهای نمیتواند از یک خبرنگار، یک شخصیت منفی فوقالعاده و بی نقص درآورد. هاروی و پنگوئن نیز شخصیتهای منفی سری هستند اما آنقدر در این سالها جا افتادهاند که حضورشان در یک بازی بتمن اجباری میشود. شاید تل تیل گیمز خواسته تا کاری که راک استدی با جیسن تاد در شوالیه آرکهام (Arkham Knight) انجام داد را با ویکی ویل تکرار کند اما واقعا این دو شخصیت قابل مقایسه هستند؟
[/font][/font][/font]
[font=tahoma]از داستان بازی که عبور کنیم، به کارگردانی بازی میرسیم. اگر Tales From the Borderlands تا به حال پرچمدار کارگردانی صحنههای اکشن در بازیهای تل تیل به حساب میآمد، حال، باید Batman: A Telltale Games Series را شایسته این عنوان بدانیم. به جرئت کارگردانی صحنههای اکشن و سریع بازی آن قدر خوب است که از مشاهده این صحنهها در بازی به وجد میآیید. بتمن خیلی خوب و حساب شده مبارزه میکند و اسلو – موشنهایی که در مبارزات برای دکمه زنی بازیباز استفاده شده، این سکانسها را بیش از پیش سینمایی کرده و پرورده است. این کارگردانی در قسمت آخر (مخصوصا در رویارویی نهایی با لیدی آرکهام) به اوج خود میرسد و دوست دارید برای تجربه سکانسهای به یاد ماندنی پایانی بازی چند بار آن را از ابتدای قسمت تجربه کنید. کاملا مشخص است که تل تیل این موضوع را دریافته که قصه و روایت خوب، بدون کارگردانی مناسب، نمیتواند یک درام تعاملی خوب بسازد.[/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]در بحث فنی، Batman: A Telltale Games Series یک عنوان با مشکلات فراوان است. وقتی با دیدن جلوههای بصری خوب و انیمیشنهای نرم بازی در قسمت آغازین مواجه شدیم، واقعا به تل تیل آفرین گفتیم اما نمیدانستیم که این پیشرفت، در پس خود، مشکلاتی نیز دارد. حتی اگر بهروزرسانی ۳ گیگابایتی بازی را دانلود کنید (از حجم یک قسمت کامل نیز بیشتر است)، نمیتوانید Batman: A Telltale Games Series را بدون افت فریم بازی کنید و حتی در قسمت پنجم شاهکاری به نام غیب شدن یکی از NPC ها نیز به چشم میخورد. دقت داشته باشید که این گفتهها در مورد نسخههای کنسولی بازی است و اطلاعی از نسخه رایانههای شخصی بازی در اختیار نگارنده نیست. شاید اگر همین مشکلات فنی بازی نبود، میشد خیلی بیشتر بتمن تل تیل را ستایش کرد و بیشتر از آن لذت برد.[/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]بد نیست در آخر به حضور ضعیف و کم رنگ جوکر در بازی اشاره کرد در قسمت اول تنها نقش یک وسیله را داشت. در این که سازندگان از جوکر تنها به عنوان یک عنصر تبلیغاتی برای بازی خود استفاده کردهاند شکی نیست اما آخرین سکانس بازی نشان میدهد که قطعا فصل دومی در کار خواهد بود و جوکر در آن شخصیت شرور اصلی است.
[/font][/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]پیش از عرضه Batman: A Telltale Games Series بود که تل تیل قول یک ویژگی و حالت جدید را در بازی داد. این ویژگی Crowd Play یا بازی جمعی نامیده شد و به نوعی بازیهای تک نفره تل تیل را به مرحله جدیدی میبرد. اما واقعا Crowd Play چیست؟ Crowd Play به بازیبازان و مردم مختلف اجازه میدهد که بازی یکی از دوستان خود را به صورت همزمان از دستگاههای خود تماشا کنند و همگام با بازیباز اصلی، انتخابها و مسیر داستان را پیشنهاد دهند. ۴ تا ۱۲ نفر میتوانند بازی یک دوست را تماشا کنند و به او برای چگونگی انتخابها و پیشبرد داستان مشاوره و پیشنهاد دهند.
[/font][/font][/font][/font][/font]
Crowd Play یک حالت کاملا جدید است و میتوان مخترع آن را به راحتی، تل تیل نامید. پیش از این که بازیباز، بازی را آغاز کند، گزینهای وجود دارد که میتوان Crowd Play را فعال کرد. پس از فعال کردن این گزینه و آغاز بازی، یک کد برای بازیباز به نمایش در میآید که میتوان آن را به دوستان خود داد. این کد همیشه در بالا و گوشه تصویر برای بازیکن به نمایش در میآید تا هر وقت مایل بود، دوستان و خانواده خود را برای بازی گروهی دعوت کند. اما در آخر انتخابها چگونه انجام میشوند؟ پس از ورود دیگران به بازی شما و آغاز بازی، همه حق رای دادن به گزینه مورد نظر خود را دارند و در آخر گزینهای انتخاب خواهد شد که بیشترین رای را از آن خود کرده باشد. البته در تنظیمات Crowd Play، میتوان اتخاب نهایی را وابسته به انتخاب بازیباز اصلی کرد و مشکلی نیز در روند بازی بازیکن اصلی پیش نخواهد آمد.
در ابتدای قسمت سوم، انتخاب مهم دیگری بر سر راه بازیباز قرار میگیرد. بتمن باید انتخاب کند که گروهبان مونتویا را از مخمصه نجات دهد یا هاروی دنت را حفظ نماید. اگر در انتهای قسمت دوم هاروی را نجات داده باشید و در ابتدای قسمت سوم نیز برای نجات هاروی اقدام کنید، او دیدی خوب و مثبت نسبت به بتمن پیدا میکند و از او به عنوان یک عدالت فکن یاد میکند اما در غیر این صورت (مخصوصا نجات ندادن هاروی هم در مناظره و هم در این جا)، دشمنی با دو چهره بیشتر و بیشتر میشود. در طرف دیگر، مونتویا در هر صورت نجات پیدا میکند (با کمک گوردون و GCPD) اما اگر هاروی حفظ نشود، مرتکب یک قتل شده (اولین قتل او) و روی شیطانی خود را بیش از پیش بیدار میکند. در قسمت سوم یک انتخاب احساسی نیز وجود دارد که البته تاثیر زیادی برروی مسیر اصلی داستان ندارد اما یکی از نقاط قوت این قسمت محسوب شده و رابطه خوبی را بین بروس و سلینا به مخاطب نشان میدهد.
[font=tahoma]اما انتخابی که در انتهای قسمت چهارم بازی وجود دارد، به جرئت بهترین و مهم ترین انتخاب آن است. جریان به این صورت است که دو چهره و پنگوئن از دو طرف به بتمن حمله کردهاند؛ پنگوئن دست به هک کردن گجتها و تجهیزات ویژه بتمن زده و به مخفیگاه او در برج وین نفوذ کرده است و در طرف دیگر، هاروی قصد تصاحب ملک شخصی وین را دارد و با نیروهای خود به عمارت وین حمله کرده است. انتخاب در این جا کاملا به عهده شماست و هر تصمیم عواقب و اتفاقات هیجان انگیزی را در پس خود خواهد داشت. در راه اول بتمن انتخاب میکند که سراغ خانه و عمارت خانوادگی خود برود و فعلا رسیدگی به پنگوئن و مسائل مربوط به هک گجتها را عقب بیندازد. هاروی دنت به همراه چند نفر نیروی ویژه به عمارت وین حمله میکنند و آلفرد تنها باید تنها با یک اسلحه در مقابل آنها بایستد. پس از ورود بتمن، سکانس فوقالعادهای آغاز میشود. مبارزه با هاروی و افرادش یکی از بهترین سکانسهای کارگردانی شده به وسیله تل تیل، آن هم در طول عمر آنها به حساب میآید و در آخر و با ورود خفاشها (با خارج شدن از غار خفاشی) به اوج خود میرسد. در آخر نیز بتمن هاروی را متوقف کرده و او را تحویل GCPD میدهد. از عواقب این تصمیم تنها این را بگویم که بروس تصمیم میگیرد کل ارتباطات شبکهای موسسه وین را از کار بیندازد. در طرف دیگر اگر انتخاب کنید که به سراغ پنگوئن بروید، یک مبارزه فوقالعاده دیگر خواهید داشت. پنگوئن که حال، به تجهیزات و گجتهای بتمن دسترسی کامل دارد، او را بسیار ضعیف میسازد. مبارزه تا جایی پیش میرود که ازوالد مجبور به پوشیدن دستکشهای مخصوص بتمن میشود و با قدرت بسیار آنها بتمن را زخمی میکند. در آخر بتمن کنترل را از ازوالد میگیرد و او را دستگیر میکند اما در طرف مقابل، در یک سکانس ناراحت کننده نشان داده میشود که عمارت وین به کلی به آتش کشیده شده است.[/font]
[font=tahoma][font=tahoma]شخصیتهای جان گرفته | نگاهی به بازیگران Batman: The Telltale Series علیرضا نیک اندیش
[/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma]تروی بیکر یکی از شناخته شدهترین صداگذاران و یا حتی میتوان گفت، یکی از شناخته شدهترین اشخاص در صنعت بازیهای ویدیویی است. وی در بازی Batman: Teltale Series نقش بروس وین را برعهده دارد و صدای تروی به عنوان بروس وین حس جالبی را به شما القا میکند! از آنجا میگویم جالب، زیرا که تروی در عناوین مختلفی از بتمن حضور پیدا کرده است، اما جالب است بدانید هیچوقت وی به عنوان صداگذار بتمن یا بروس وین در این عناوین حضور نداشته (اگر سریهای لگویی را فاکتور بگیریم) و از آن جالب تر این است که همیشه نقش صداگذارای دشمنان بتمن را برعهده داشته است. تروی بیکر در عنوان Batman: Arkham City و Batman: Arkham Knight نقش دو چهره را برعهده داشت و در عنوان Batman: Arkham Origins نیز نقش جوکر را در بازی ایفا میکرد اما با این وجود اصلا این مسئله در بازی شما را اذیت نخواهد کرد چرا که کاملا صدای تروی بیکر، حس بروس وین بودن را به شما القا خواهد کرد. از دیگر نقشهای ماندگار Troy Baker در عناوین بزرگ میتوان به نقش جوئل در The Last Of Us، آسلات در Metal Gear Solid V: The Phantom Pain، پگامین در Farcry 4 و سم دریک در Uncharted 4: A Thief’s End اشاره کرد. البته باید بگویم که تروی بیکر به غیر از کار صداگذاری در بازیهای بزرگ، سابقه صداگذاری در انیمههایی همچون، Dragon Ball Z، Naruto: Shippuden و One Piece را نیز دارد.
[/font][/font]
تراویس ویلینگهام – هاروی دنت:
تراویس “هامپتون” ویلینگهام، در بازی Batman: Teltale Series نقش صداگذاری هاروی دنت را برعهده دارد. وی از اشخاصی است که در صنعت بازیهای ویدیویی سابقه حضور چندانی ندارد و معمولا به صداگذاری نقشهای خیلی کوچک در این صنعت مشغول بوده است. نام وی در عناوینی همچون Sonic the Hedgehog، Dynasty Warriors 2، Halo Wars و Ratchet & Clank به چشم میخورد. اما باید بگویم که تراویس یکی از صداگذاران با سابقه در انیمههای ژاپنی محسوب میشود. اگر بخواهیم به چند انیمه که در آن تراویس ویلینگهام حضور پیدا کرده است بپردازیم میتوانیم به عناوینی همچون، One Piece، Ouran High School Host Club، Dragon Ball Zو BlazBlue Alter Memoryاشاره کنیم. اما نسبت به نقش تراویس ویلینگهام در بازی Batman: Teltale Series باید بگویم که وی از پس صداگذاری شخصیتی همچون هاروی دنت به خوبی بر آمده است و قوس شخصیتی جالبی که هاروی از یک دادستان عدالت جوی مهربان تا یک شهردار ظالم و ستمگر که توانایی گرفتن تصمیمهای قطعی ندارد را به خوبی به مخاطب نشان داده است. لازم به ذکر بوده که تراویس ویلینگهام همسر لورا بیلی، صداگذار شخصیت کت وومن در بازی Batman: Teltale Series نیز است.
ارین یوت – ویکی ویل:
ارین یوت یکی دیگر از صداگذاران بازی Batman: Teltale Series است. طرفداران، ارین را بیشتر بهخاطر حضور در نقش ملکه برفی در بازی The Wolf Among Us میشناسند. ارین در بازی Batman: Teltale Series نقش ویکی ویل را ایفا میکند و صدای وی بسیار متناسب با این شخصیت است و میتوانید از با شنیدن صدای وی از انتخاب ارین یوت به عنوان صداگذار این شخصیت توسط سازندگان اطمینان حاصل کنید. البته ارین یوت در بازیهای دیگری نیز همچون The Walking Dead، Tales from The Borderlands و Minecraft: Story Mode نیز حضور پیدا کرده است.
ان ریتل – آلفرد:
ان ریتل یکی از با سابقهترین و با تجربهترین افراد در میان صداگذاران بازی Batman: Teltale Seriesبه شمار میآید. وی که در بازی نقش آلفرد دستیار و خدمتکار همیشگی بروس وین را ایفا میکند، با صدای خود همان حس آلفرد خونسرد و اغلب دلسوز را برای شما تداعی میکند. در کارنامه ان ریتل، حضور در عناوینی همچون، ۰۰۷: Quantum Of Solace، Metal Gear Solid 4: Guns Of the Patriots و The Elder Scrolls V: Skyrim به چشم میخورد. البته ان ریتل نیز مثل سایر صداگذاران بازی Batman: Teltale Series در صنعت سینما سابقه صداپیشگی را دارد. از آثاری که او در سینما صداگذاری کرده است میتوانیم به Animal Madness، Dead Silence و سریالهایی چون، Drop The Dad Donkey، Hulk and The Agents Of S.M.A.S.H و Mr: Bean اشاره کنیم. میتوانیم در بین آثار برجسته ان ریتل از ماجراجوییهای تن تن نیز یاد کنیم.
مورفی گایر – جیمز گوردون:
مورفی گایر، نویسنده و بازیگر آمریکایی است که وی را بیشتر به خاطر هنرنمایی در فیلمهایی چون، The Devil’s Advocate، The Jackal و Arthur میشناسند. مورفی گایر در بازی Batman: Teltale Series نقش جیمز گوردون را برعهده دارد و به خوبی برای بازیبازان، صدای افسر همیشه نگران گاتهام را تداعی میکند. مورفی گایر چندان سابقه حضور در صنعت بازیهای رایانهای را ندارد ولی کتابها و آثار سینمایی زیادی در کارنامه او به چشم میخورد. از کتابهای مورفی گایر نیز میتوانیم به، The American Century و World of Mirth اشاره کنیم.
ریچارد مکگوناگل – کارماین فالکون:
ریچارد “فرانسیس” مکگوناگل ۷۰ ساله، از صدا پیشههای معروف صنعت بازیهای ویدیویی محسوب میشود که آخرین اثر وی مربوط به صداپیشگی در بازی Uncharted 4: A Theif’s End در نقش سالی میشود. ریچارد در بازی Batman: Teltale Series نقش کارماین فالکون را بر عهده دارد و کاملا صدای مکگوناگل با استایل فالکون جور در میآید؛ یک پیرمرد همه فن حریف با تجربه که خوب میداند چگونه از پس کارهای پیچیده مافیایی و تبهکاری گاتهام بربیاید. از آثار مشهوری که وی در آنها حضور پیدا کرده است میتوانیم به، سری Uncharted، Prototype، Just Cause و Metal Gear Solid 3: Snake Eater اشاره کنیم. همچنین، ریچارد مکگوناگل در آثاری سینمایی چون، Tom And Jerry: The Lost Dragon، Tattoo، Dad، ۲۱ Jump Street و Ben 10 سابقه حضور دارد.
لورا بیلی – سلینا کایل:
لورا داون بیلی، صداپیشه ۳۵ ساله آمریکایی است که در بازی Batman: Teltale Series نقش سلینا کایل یا همان کت وومن را برعهده دارد. لورا بیلی از صدا پیشگان معروف دنیای بازیهای ویدیویی به حساب میآید، زیرا زمانی که به کارنامه وی بیندازیم، متوجه حضور وی در عناوینی همچون، Sonic the Hedgehog، Final Fantasy XIII، The Elder Scrolls V: Skyrim، Gears Of War 4 و Uncharted 4: A Theif’s End میشویم. البته آثار لورا بیلی تنها به بازیهای ویدیویی ختم نمیشود و وی در دنیای انیمههای ژاپنی نیز در آثاری چون، Dragon Ball Z، Dragon Ball ، One Piece و Monster حضور پیدا کرده است. همان گونه که پیشتر اشاره شد، لورا بیلی همسر تراویس ویلینگهام، یکی دیگر از صداپیشگان بازی Batman: Teltale Series است.
مرزی به ضخامت یک تار مو | نگاهی به جهان تلتیل گیمز دانیال دهقانی
هیچ گاه یادم نمیرود که در سال ۲۰۱۲ و هنگامی که منتظر بودم تا بازی فاخر Dishonored به عنوان برترین بازی سال معرفی شود، ناگهان با یکی از بزرگترین سرخوردگیها و ناامیدیهای زندگیام مواجه شدم. در حالی که معجون شگفت انگیزی که آرکین (Arkane) تهیه کرده بود مرا مست و شیفته خود کرده بود و انتظار داشتم تا به راحتی برنده بهترین بازی سال شود و الحق و الانصاف هم شایستگیاش را داشت، ناگهان بازی جدید استودیویی به نام تلتیل گیمز (TellTale Games) که همنام با سریال تلوزیونی محبوب آن روزهای آمریکا یعنی The Walking Dead بود غوغایی به پا کرد و جایزه بهترین بازی سال را نصیب خود کرد. به هر حال کسب نمرات فوقالعاده و البته گرفتن جوایز بسیار از سوی مراجع مختلف، باعث شد نام تلتیل گیمز که البته قبل از آن هم سالها در زمینه توسعه بازیهای ماجرایی کوچک فعالیت داشت ناگهان بر سر زبانها بیفتد و سبک آنها تبدیل به سبکی خاص و منحصر به فرد در زمینه توسعه بازیهای ویدیویی شود. البته شاید شما هم با نگارنده همنظر باشید که “کمی” بیش از اندازه به تلتیل گیمز و اولین بازی مهماش بها داده شد، در حقیقت اگر چنین اتفاقی نمیافتاد احتمالاً اکنون شاهد پرکاری این شرکت تا این حد هم نبودیم و تا این میزان هم نام آن و سبک خاصاش بر سر زبانها نمیافتاد. به هر حال خوب یا بد، اکنون تلتیل گیمز را تقریباً هر بازیباز حرفهای و کاربلدی میشناسد و تلتیل گیمز توانست با The Walking Dead ره صد ساله را یک شبه طی کند. از همان زمان یک سوال بزرگ در محافل مختلف همیشه مطرح بوده است: “آیا بازیهای تلتیل گیمز را میتوان یک بازی ویدیویی خواند؟”
[font=tahoma]فقط چون که The Walking Dead در جهان همان سریال معروف رقم میخورد، سبک بازیهای تلتیل گیمز را با سریالهای تلوزیونی مقایسه نمیکنند. سبک تلتیل به شکل عجیبی با داستان و روایت داستانی در هم تنیده شده، یعنی گیم پلی بازیهای تلتیل گیمز دقیقاً متکی به داستان هستند و داستان هم متکی به گیم پلی. البته اینجا این مسئله مطرح میشود که مگر اصلاً بازیهای تلتیل گیمز گیم پلی هم دارند؟ این سوال را از دو جهت میتوان جواب داد. اولاً باید پرسید که تعریف شما از گیم پلی چیست؟ آیا هر گاه یک اسلحه به دست بگیرید، عدهای را به گلوله ببندید و مرحله تمام شود یک “گیم پلی” به وجود آمده است؟ یا حتماً باید سوار وسایل نقلیه شد و به فروشگاه رفت تا یک “گیم پلی” خلق شود؟ اگر این تعریف شما از گیم پلی است، به نظرم زیادی محدود و خام و نابالغ است. اولاً بهتر است به سبک هر بازی دقت کنیم، به طور مثال همین The Walking Dead که در موردش بحث میکنیم و دیگر بازیهای جدید تلتیل گیمز همگی ماجرایی (Adventure) هستند و به طور کلی گیم پلی بازیهای این سبک عناصر و مکانیزمهای سادهتری نسبت به Action – Adventure و حتی بازیهای ماجرایی کلاسیک دارد. با همین گزاره تقریباً میتوان به یک جمع بندی خوب و جامع رسید، یعنی یک بازی ماجرایی الزاماً نیازی به داشتن یک گیم پلی پیچیده و پر از مکانیزمهای مختلف در حد بازیهای نقش آفرینی ندارد. اگر هم شما انتظار یک گیم پلی پر تنش را دارید، دور این سبک را خط بکشید. اما سبک تلتیل گیمز باز هم اندکی با دیگر توسعه دهندگان فعال در ژانر ماجرایی تفاوت دارد. آنها عقیده دارند که گیم پلی و داستان را نباید از هم جدا کرد. آنها گیم پلی و داستان را از یک جنس میدانند و به دنبال جداسازی آنها از هم نیستند. یعنی آنها عقیده دارند که این داستان است که گیم پلی را میسازد و بالعکس.[/font]
[font=tahoma][font=tahoma]در بازیهای تلتیل گیمز گیم پلی یعنی پیش بردن داستان، و در آنها پیش بردن داستان هم فقط به کمک گیم پلی امکان پذیر است. مهم نیست که عمده گیم پلی بازی در راه رفتن یا انتخاب دیالوگ خلاصه میشود، مهم این است که به کمک آن داستان را پیش میبرید و به نوعی داستان و گیم پلی در هم تنیده شدهاند. این که عناوین تلتیل گیمز تا این حد داستان محور هستند به نظرم نکته مثبتی برای علاقه مندان به داستان است، و از آن جایی که در حقیقت به کمک گیم پلی شما آینده داستان را شکل میدهید، این گزاره که “بازیهای تلتیل همانند سریال تلوزیونی هستند” را نیز رد میکند چرا که سریال تلوزیونی یک داستان از پیش تعیین شده و مشخص دارد، نه مثل عناوین تلتیل گیمز که در آن خودتان سرنوشت ادامه داستان را تعیین میکنید، و باز هم تکرار میکنم، به کمک گیم پلی! بازیهای تلتیل گیمز اصلاً گیم پلی محور نیستند و در حقیقت گیم پلی ابزاری است برای پیشبرد داستان؛ ولی این که آنها را فاقد گیم پلی بدانیم و در زمره سریالهای تلوزیونی قرار دهیم هم بیانصافی محض است.[/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]اما آیا حال نیز سوال ابتدای بخش پاسخ داده شد؟ شاید برای همین باشد که نام درام تعاملی مناسب ترین نام برای این گونه بازیها است. بازیهای تل تیل را حتی نمیتوان رمان گرافیکی «Graphic Novel» خواند زیرا عناصر و در واقع حجم گیمپلی در این سبک بسیار کم تر و پایین تر است (با این حال، در بسیاری از مراجع به بازیهای تل تیل، رمان گرافیکی میگویند). نکته دیگری که باید در بازیهای تل تیل به آن توجه کرد، شکافی است که بین بازیهای ابتدایی و بازیهای اخیر افتاده است. به عنوان مثال وقتی به فصل اول The Walking Dead نگاه میکنیم، عناصر ماجرایی بسیاری را میبینیم، عناصری که شما در آن فرصت پیدا میکنید در محیط بگردید، با کمک اشیا و وسایل معماها را حل کنید و در واقع بازی وقتی نیز برای گیمپلی میگذارد اما وقتی ساختههای آخر آنها را بررسی میکنیم، مشاهده میشود که بازی مدام داستان روایت میکند و همه چیز در این راستا جریان دارد. دلیل این شکاف و تغییر چیست؟ آیا تل تیل تنها دوست دارد داستان سرایی کند و از مطرح شدن گیمپلی میترسد یا دلیل دیگری مسبب است؟ (البته این جریان در Batman: The Telltale Series خیلی حاکم نیست زیرا صحنههای بررسی صحنه جرم و عناصر دیگر را میتوان نمونه خوبی از گیمپلی در این سبک دانست). در هر صورت، جادوی داستان بازیهای تل تیل را زیر بال و پر خود میگیرد و باعث میشود با موفقیت یک عنوان، آنها چند پروژه دیگر را نیز آغاز کنند.[/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]در نهایت هم دوست دارم تا یادداشت را به سیاستهای کاری تلتیل گیمز ارجاع بدهم و به این نکته اشاره کنم که تلتیل گیمز حسابی در این روزها همه فن حریف شده و از مدیومهای مختلف سرگرمی همچون کمیک بوک یا سریال و حتی بازی (به ترتیب Batman: A TellTale Games Series و Game Of Thrones و Minecraft: Story Mode را به یاد آورید تا متوجه منظورم شوید!) ایده قرض میگیرد و عناوین خودش را توسعه میدهد زیادی سودجویانه است، حداقل از دیدگاه نگارنده. یعنی سازندگان میخواهند از این نامهای شناخته شده استفاده کنند (همان قضیه داستانهای بستری) تا فروششان تضمین شود، هرچند که به هر حال تلتیل گیمز روش کاری خودش را دارد و همان اسلوب را دنبال میکند.[/font][/font][/font][/font]
پس از کشمکشهای داستان در قسمتهای پیشین، سرانجام در قسمت آخر به همه سوالات بازیباز پاسخ داده میشود. هویت شخصیت شرور اصلی بازی که پیش از این مشخص شده بود، حال، کاملا توجیه میشود و طرفدارانی که از انتخاب این شخصیت به عنوان لیدی آرکهام شوکه شده بودند، کاملا متوجه گذشته سخت و کابوس وار او میشوند و در واقع انگیزههای این شخصیت شرور را درک میکنند.
[/font]
رابطه بین بروس وین و سلینا کایل در بازی فوقالعاده است. شاید خلاء زن گربهای در خلال جریانات اصلی داستان حس شد اما جریان عاطفی کاملا جای خالی آن را پر کرد.
[font=tahoma]اگر یادتان باشد در انتهای قسمت چهارم، میتوانستید بین متوقف کردن هاروی دنت (دو چهره) یا ازوالد کابلپات (پنگوئن)، یکی را انتخاب کنید و هر کدام از این انتخابها در قسمت پنجم عواقب خاص خود را دارد. پس از متوقف کردن هر کدام از این شخصیتها و مواجه شدن با عواقب خاص آن، نوبت به بخش اصلی کار میرسد ؛ متوقف کردن لیدی آرکهام. نویسندگان تل تیل میدانستند که اگر بخواهند صحنه رویارویی بتمن و لیدی آرکهام را در همان ابتدای کار به مخاطب نشان دهند، قطعا کسی نمیتواند این مبارزه را درک کند و تلاش فوقالعاده و خستگی ناپذیر لیدی آرکهام، بی معنی جلوه میکند. اما پیش از این قضیه سازندگان مقدمه چیزی خوبی را فراهم کردهاند.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma][font=tahoma]تل تیل، معنی «بهترین کارآگاه دنیا» را به خوبی در بازی برای بتمن تعریف میکند.[/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]ربوده شدن آلفرد در اواسط قسمت آخر باعث میشود همه عناصر خوب بتمن تل تیل در ادامه خود را نشان دهند. بررسی صحنههای جرم که از همان قسمت اول بسیار عالی بودند و نظرات بسیاری را به خود جلب کردند. این سکانسهای بررسی صحنههای جرم در قسمت پنجم به وفور یافت میشوند و بسیار جدی تر نیز طراحی و ساخته شدهاند. به طور کلی میتوان گفت در قسمت پنجم تمام عناصری که در طول سری معرفی شده بود، قرار دارند و یک تجربه عالی را برای طرفداران و بازیبازان رقم زدهاند.
از آن جایی که تل تیل در بازیهای خود از داستانهای بستری استفاده میکند (یک داستان در دل یک دنیا یا داستان کلی دیگری جای میگیرد)، مجبور به شخصیت پردازی دوباره و از پایه شخصیتهای بازی ندارد. با این که در بسیاری از بازیها این کار انجام شده و تل تیل شخصیتهایی را کاملا نو خلق کرده است، اما بسیاری از آنها با توجه به استانداردهای موجود در آن دنیا و مجموعه خلق شدهاند. در Batman: A Telltale Games Series نیز جریان به همین گونه است و تل تیل هیچ کدام از شخصیتهای موجود در داستان را خلق نکرده است. این کار با این که شخصیت پردازی شخصیتها را کمی آسان تر میکند، اما باید همیشه در چهارچوبی خاص و تنظیم شده باشد. شخصیت پردازی شخصیتهای اصلی داستان در بتمن هیچ نقصی ندارند و کاملا آن گونه که باید در بازی قرار گرفته اند اما این قضیه زمانی به چالش کشیده میشود که پای ساختار شکنی در میان باشد. آیا واقعا شخصیت ویکی ویل (Vicki Vale) پتانسیل تبدیل شدن به هیولایی مانند لیدی آرکهام را دارد؟ درست است که پیش داستان و گذشته ویکی به خوبی برای بازیباز تعریف میشود اما هیچ نویسندهای نمیتواند از یک خبرنگار، یک شخصیت منفی فوقالعاده و بی نقص درآورد. هاروی و پنگوئن نیز شخصیتهای منفی سری هستند اما آنقدر در این سالها جا افتادهاند که حضورشان در یک بازی بتمن اجباری میشود. شاید تل تیل گیمز خواسته تا کاری که راک استدی با جیسن تاد در شوالیه آرکهام (Arkham Knight) انجام داد را با ویکی ویل تکرار کند اما واقعا این دو شخصیت قابل مقایسه هستند؟
[/font][/font][/font]
نبرد پاپانی با لیدی آرکهام فوقالعاده است. طراحی ظاهری این شخصیت بسیار حساب شده و اصیل است و نه تنها نشانههایی از عروسک ویکی در کودکیاش را دارد، بلکه با نام Victoria Arkham نیز جور در میآید.
[font=tahoma]از داستان بازی که عبور کنیم، به کارگردانی بازی میرسیم. اگر Tales From the Borderlands تا به حال پرچمدار کارگردانی صحنههای اکشن در بازیهای تل تیل به حساب میآمد، حال، باید Batman: A Telltale Games Series را شایسته این عنوان بدانیم. به جرئت کارگردانی صحنههای اکشن و سریع بازی آن قدر خوب است که از مشاهده این صحنهها در بازی به وجد میآیید. بتمن خیلی خوب و حساب شده مبارزه میکند و اسلو – موشنهایی که در مبارزات برای دکمه زنی بازیباز استفاده شده، این سکانسها را بیش از پیش سینمایی کرده و پرورده است. این کارگردانی در قسمت آخر (مخصوصا در رویارویی نهایی با لیدی آرکهام) به اوج خود میرسد و دوست دارید برای تجربه سکانسهای به یاد ماندنی پایانی بازی چند بار آن را از ابتدای قسمت تجربه کنید. کاملا مشخص است که تل تیل این موضوع را دریافته که قصه و روایت خوب، بدون کارگردانی مناسب، نمیتواند یک درام تعاملی خوب بسازد.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma][font=tahoma]پس از نابود شدن سوییت ابتدایی بتمن، لوشس این سوییت را برای او آماده میکند که به نظر بنده بسیار اصیل تر و زیبا تر از لباس قبلی نیست هست. شباهت زیادی بین این بت سوییت و بت سوییت بن افلک در دنیای سینمایی DC وجود دارد.[/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]در بحث فنی، Batman: A Telltale Games Series یک عنوان با مشکلات فراوان است. وقتی با دیدن جلوههای بصری خوب و انیمیشنهای نرم بازی در قسمت آغازین مواجه شدیم، واقعا به تل تیل آفرین گفتیم اما نمیدانستیم که این پیشرفت، در پس خود، مشکلاتی نیز دارد. حتی اگر بهروزرسانی ۳ گیگابایتی بازی را دانلود کنید (از حجم یک قسمت کامل نیز بیشتر است)، نمیتوانید Batman: A Telltale Games Series را بدون افت فریم بازی کنید و حتی در قسمت پنجم شاهکاری به نام غیب شدن یکی از NPC ها نیز به چشم میخورد. دقت داشته باشید که این گفتهها در مورد نسخههای کنسولی بازی است و اطلاعی از نسخه رایانههای شخصی بازی در اختیار نگارنده نیست. شاید اگر همین مشکلات فنی بازی نبود، میشد خیلی بیشتر بتمن تل تیل را ستایش کرد و بیشتر از آن لذت برد.[/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]تیمارستان آرکهام انتخاب خوبی برای محل به تصویر کشیدن رویارویی نهایی بتمن با لیدی آرکهام بود. طراحیهای هنری دستی بازی زیبا هستند.[/font][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]بد نیست در آخر به حضور ضعیف و کم رنگ جوکر در بازی اشاره کرد در قسمت اول تنها نقش یک وسیله را داشت. در این که سازندگان از جوکر تنها به عنوان یک عنصر تبلیغاتی برای بازی خود استفاده کردهاند شکی نیست اما آخرین سکانس بازی نشان میدهد که قطعا فصل دومی در کار خواهد بود و جوکر در آن شخصیت شرور اصلی است.
[/font][/font][/font][/font][/font]
Batman: A Telltale Games Series یک عنوان خوب و ارزشمند است. روایت داستان بازی جذاب و پر کشش است، کارگردانی سکانسهای بازی دلچسب است و در مورد صداگذاری نیز علیرضا به صورت مفصل توضیح داده است. تجربه بتمن تل تیل را به همه بازیبازان و به خصوص طرفداران بتمن پیشنهاد میکنیم.
تصمیم همگانی | نگاهی به ویژگی Crowd Play
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]پیش از عرضه Batman: A Telltale Games Series بود که تل تیل قول یک ویژگی و حالت جدید را در بازی داد. این ویژگی Crowd Play یا بازی جمعی نامیده شد و به نوعی بازیهای تک نفره تل تیل را به مرحله جدیدی میبرد. اما واقعا Crowd Play چیست؟ Crowd Play به بازیبازان و مردم مختلف اجازه میدهد که بازی یکی از دوستان خود را به صورت همزمان از دستگاههای خود تماشا کنند و همگام با بازیباز اصلی، انتخابها و مسیر داستان را پیشنهاد دهند. ۴ تا ۱۲ نفر میتوانند بازی یک دوست را تماشا کنند و به او برای چگونگی انتخابها و پیشبرد داستان مشاوره و پیشنهاد دهند.
[/font][/font][/font][/font][/font]
Crowd Play یک حالت کاملا جدید است و میتوان مخترع آن را به راحتی، تل تیل نامید. پیش از این که بازیباز، بازی را آغاز کند، گزینهای وجود دارد که میتوان Crowd Play را فعال کرد. پس از فعال کردن این گزینه و آغاز بازی، یک کد برای بازیباز به نمایش در میآید که میتوان آن را به دوستان خود داد. این کد همیشه در بالا و گوشه تصویر برای بازیکن به نمایش در میآید تا هر وقت مایل بود، دوستان و خانواده خود را برای بازی گروهی دعوت کند. اما در آخر انتخابها چگونه انجام میشوند؟ پس از ورود دیگران به بازی شما و آغاز بازی، همه حق رای دادن به گزینه مورد نظر خود را دارند و در آخر گزینهای انتخاب خواهد شد که بیشترین رای را از آن خود کرده باشد. البته در تنظیمات Crowd Play، میتوان اتخاب نهایی را وابسته به انتخاب بازیباز اصلی کرد و مشکلی نیز در روند بازی بازیکن اصلی پیش نخواهد آمد.
این ویژگی بسیار جالب و سرگرم کننده است. با توجه به این که بازیهای خطی و داستان محور تل تیل گیمز را نمیتوان با شخص دیگری بازی کرد (به دلیل خسته کننده شدن بازی برای فرد تماشا کننده) این امکان فراهم شده است که دوستان و افراد دیگر تنها یک تماشاچی نباشند و در پیشبرد قصه حق انتخاب داشته باشند. با این که شاید بسیاری از بازیباز ها میانه خوبی با ویژگی Crowd Play نداشته باشند، اما پیش بینی میشود که تل تیل گیمز این ویژگی ابداعی را حتی به صورت تکامل یافته تر و بهتر در بازیهای آینده خود به کار ببرد.
دوراهی چالش برانگیز
بازیهای استودیوی تل تیل گیمز همیشه به خاطر انتخابها و نحوه پیشبرد داستان بازی مشهور بودهاند. شعار داستان نویسان تل تیل همیشه این است که «داستان خود را بسازید» یا «راه خود را انتخاب کنید». Batman: A Telltale Games Series نیز از این قاعده مستثنا نیست و انتخابهای جالب و خوبی در خود دارد. البته این نکته را در خاطر داشته باشید که انتخابهای کوچک (و تقریبا بی تاثیر) نیز در بازی یافت میشود اما بعضی از انتخابها و وجود دارند که مسیر داستان را تغییر داده و اتفاقات کاملا متفاوتی را در آینده به ما نشان میدهند. در این بخش قصد داریم مهم ترین انتخابهایی طی Batman: A Telltale Games Series به آنها بر میخوریم را به همراه عواقب آنها مرور کنیم. دیگر لازم نیست هشدار بدهیم که این بخش به کلی داستان بازی را اسپویل میکند.
اولین انتخاب بسیار مهم بازی در انتهای قسمت دوم قرار دارد. گروه فرزندان آرکهام بدون هیچ نشانهای قصد حمله به جلسه مناظره شهردار هیل و هاروی دنت را دارند و بتمن و زن گربهای برای جلوگیری از اجرای نقشه آنها دست به کار میشوند. از آن جایی که در آن زمان کسی گروه فرزندان آرکهام را نمیشناسد، آمادگی برای حمله و مبارزهای وجود ندارد. پنگوئن و افرادش به قصد کشتن شهردار و گروگان گرفتن شهردار آینده گاتهام به مناظره حمله میکنند ئ مبارزهای سخت و جذاب در این سکانس شکل میگیرد. در اواخر مبارزه است که انتخابی سخت پیش روی بازیباز (و بتمن) قرار میگیرد؛ نجات جان هاروی دنت، دوست قدیمی و شهردار آینده گاتهام یا نجان جان سلینا کایل، زن گربهای و کسی که به خاطر بتمن به این مسیر خطرناک پا گذاشته است. هر انتخاب، عواقب خاص خود را دارد اما اگر به جای هاروی دنت، زن گربهای را نجات دهید، آن وقت با دو چهره (Two Face) در داستان بازی برخورد میکنید و در واقع پنگوئن با سوزاندن نصف صورت هاروی، او را از عدالت متنفر میسازد. با این که هاروی دنت در هر صورت رفتارهای ظالمانهای از خود در آینده نشان میدهد اما این دو چهرگی در این صورت کاملا نمود پیدا نمیکند. در طرف دیگر اگر سلینا را نجات ندهید، علاوه بر این که او زخمی میشود، رابطه برقرار کردن (و در واقع راضی کردن او برای کمک) با او سخت تر میشود.در ابتدای قسمت سوم، انتخاب مهم دیگری بر سر راه بازیباز قرار میگیرد. بتمن باید انتخاب کند که گروهبان مونتویا را از مخمصه نجات دهد یا هاروی دنت را حفظ نماید. اگر در انتهای قسمت دوم هاروی را نجات داده باشید و در ابتدای قسمت سوم نیز برای نجات هاروی اقدام کنید، او دیدی خوب و مثبت نسبت به بتمن پیدا میکند و از او به عنوان یک عدالت فکن یاد میکند اما در غیر این صورت (مخصوصا نجات ندادن هاروی هم در مناظره و هم در این جا)، دشمنی با دو چهره بیشتر و بیشتر میشود. در طرف دیگر، مونتویا در هر صورت نجات پیدا میکند (با کمک گوردون و GCPD) اما اگر هاروی حفظ نشود، مرتکب یک قتل شده (اولین قتل او) و روی شیطانی خود را بیش از پیش بیدار میکند. در قسمت سوم یک انتخاب احساسی نیز وجود دارد که البته تاثیر زیادی برروی مسیر اصلی داستان ندارد اما یکی از نقاط قوت این قسمت محسوب شده و رابطه خوبی را بین بروس و سلینا به مخاطب نشان میدهد.
[font=tahoma]اما انتخابی که در انتهای قسمت چهارم بازی وجود دارد، به جرئت بهترین و مهم ترین انتخاب آن است. جریان به این صورت است که دو چهره و پنگوئن از دو طرف به بتمن حمله کردهاند؛ پنگوئن دست به هک کردن گجتها و تجهیزات ویژه بتمن زده و به مخفیگاه او در برج وین نفوذ کرده است و در طرف دیگر، هاروی قصد تصاحب ملک شخصی وین را دارد و با نیروهای خود به عمارت وین حمله کرده است. انتخاب در این جا کاملا به عهده شماست و هر تصمیم عواقب و اتفاقات هیجان انگیزی را در پس خود خواهد داشت. در راه اول بتمن انتخاب میکند که سراغ خانه و عمارت خانوادگی خود برود و فعلا رسیدگی به پنگوئن و مسائل مربوط به هک گجتها را عقب بیندازد. هاروی دنت به همراه چند نفر نیروی ویژه به عمارت وین حمله میکنند و آلفرد تنها باید تنها با یک اسلحه در مقابل آنها بایستد. پس از ورود بتمن، سکانس فوقالعادهای آغاز میشود. مبارزه با هاروی و افرادش یکی از بهترین سکانسهای کارگردانی شده به وسیله تل تیل، آن هم در طول عمر آنها به حساب میآید و در آخر و با ورود خفاشها (با خارج شدن از غار خفاشی) به اوج خود میرسد. در آخر نیز بتمن هاروی را متوقف کرده و او را تحویل GCPD میدهد. از عواقب این تصمیم تنها این را بگویم که بروس تصمیم میگیرد کل ارتباطات شبکهای موسسه وین را از کار بیندازد. در طرف دیگر اگر انتخاب کنید که به سراغ پنگوئن بروید، یک مبارزه فوقالعاده دیگر خواهید داشت. پنگوئن که حال، به تجهیزات و گجتهای بتمن دسترسی کامل دارد، او را بسیار ضعیف میسازد. مبارزه تا جایی پیش میرود که ازوالد مجبور به پوشیدن دستکشهای مخصوص بتمن میشود و با قدرت بسیار آنها بتمن را زخمی میکند. در آخر بتمن کنترل را از ازوالد میگیرد و او را دستگیر میکند اما در طرف مقابل، در یک سکانس ناراحت کننده نشان داده میشود که عمارت وین به کلی به آتش کشیده شده است.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma][font=tahoma]شخصیتهای جان گرفته | نگاهی به بازیگران Batman: The Telltale Series علیرضا نیک اندیش
[/font][/font]
از ارکانی که در Batman: Teltale Series همیشه مورد توجه بازیکنان قرار دارد، صداگذاری بازی است، چرا که تقریبا تمامی صداگذاران کارکترهای اصلی بازی، از افراد مشهور و با سابقه صنعت بازیهای رایانهای محسوب میشوند. از این مسئله بگذریم، نوع و احساسی که این صداگذاران در بازی به شما القا میکنند، برایتان بیش از پیش یک تجربه ناب را رقم میزند و قطعا نمیتوان این بخش را نادیده گرفت. بیشتر از این صحبتم را طولانی نمیکنم و میخواهم شما را با صداگذاران بازی و نقش تک تک آنها در عنوان Batman: Teltale Series آشنا کنم.
تروی بیکر – بروس وین:
[font=tahoma][font=tahoma]تروی بیکر یکی از شناخته شدهترین صداگذاران و یا حتی میتوان گفت، یکی از شناخته شدهترین اشخاص در صنعت بازیهای ویدیویی است. وی در بازی Batman: Teltale Series نقش بروس وین را برعهده دارد و صدای تروی به عنوان بروس وین حس جالبی را به شما القا میکند! از آنجا میگویم جالب، زیرا که تروی در عناوین مختلفی از بتمن حضور پیدا کرده است، اما جالب است بدانید هیچوقت وی به عنوان صداگذار بتمن یا بروس وین در این عناوین حضور نداشته (اگر سریهای لگویی را فاکتور بگیریم) و از آن جالب تر این است که همیشه نقش صداگذارای دشمنان بتمن را برعهده داشته است. تروی بیکر در عنوان Batman: Arkham City و Batman: Arkham Knight نقش دو چهره را برعهده داشت و در عنوان Batman: Arkham Origins نیز نقش جوکر را در بازی ایفا میکرد اما با این وجود اصلا این مسئله در بازی شما را اذیت نخواهد کرد چرا که کاملا صدای تروی بیکر، حس بروس وین بودن را به شما القا خواهد کرد. از دیگر نقشهای ماندگار Troy Baker در عناوین بزرگ میتوان به نقش جوئل در The Last Of Us، آسلات در Metal Gear Solid V: The Phantom Pain، پگامین در Farcry 4 و سم دریک در Uncharted 4: A Thief’s End اشاره کرد. البته باید بگویم که تروی بیکر به غیر از کار صداگذاری در بازیهای بزرگ، سابقه صداگذاری در انیمههایی همچون، Dragon Ball Z، Naruto: Shippuden و One Piece را نیز دارد.
[/font][/font]
تراویس ویلینگهام – هاروی دنت:
تراویس “هامپتون” ویلینگهام، در بازی Batman: Teltale Series نقش صداگذاری هاروی دنت را برعهده دارد. وی از اشخاصی است که در صنعت بازیهای ویدیویی سابقه حضور چندانی ندارد و معمولا به صداگذاری نقشهای خیلی کوچک در این صنعت مشغول بوده است. نام وی در عناوینی همچون Sonic the Hedgehog، Dynasty Warriors 2، Halo Wars و Ratchet & Clank به چشم میخورد. اما باید بگویم که تراویس یکی از صداگذاران با سابقه در انیمههای ژاپنی محسوب میشود. اگر بخواهیم به چند انیمه که در آن تراویس ویلینگهام حضور پیدا کرده است بپردازیم میتوانیم به عناوینی همچون، One Piece، Ouran High School Host Club، Dragon Ball Zو BlazBlue Alter Memoryاشاره کنیم. اما نسبت به نقش تراویس ویلینگهام در بازی Batman: Teltale Series باید بگویم که وی از پس صداگذاری شخصیتی همچون هاروی دنت به خوبی بر آمده است و قوس شخصیتی جالبی که هاروی از یک دادستان عدالت جوی مهربان تا یک شهردار ظالم و ستمگر که توانایی گرفتن تصمیمهای قطعی ندارد را به خوبی به مخاطب نشان داده است. لازم به ذکر بوده که تراویس ویلینگهام همسر لورا بیلی، صداگذار شخصیت کت وومن در بازی Batman: Teltale Series نیز است.
ارین یوت – ویکی ویل:
ارین یوت یکی دیگر از صداگذاران بازی Batman: Teltale Series است. طرفداران، ارین را بیشتر بهخاطر حضور در نقش ملکه برفی در بازی The Wolf Among Us میشناسند. ارین در بازی Batman: Teltale Series نقش ویکی ویل را ایفا میکند و صدای وی بسیار متناسب با این شخصیت است و میتوانید از با شنیدن صدای وی از انتخاب ارین یوت به عنوان صداگذار این شخصیت توسط سازندگان اطمینان حاصل کنید. البته ارین یوت در بازیهای دیگری نیز همچون The Walking Dead، Tales from The Borderlands و Minecraft: Story Mode نیز حضور پیدا کرده است.
ان ریتل – آلفرد:
ان ریتل یکی از با سابقهترین و با تجربهترین افراد در میان صداگذاران بازی Batman: Teltale Seriesبه شمار میآید. وی که در بازی نقش آلفرد دستیار و خدمتکار همیشگی بروس وین را ایفا میکند، با صدای خود همان حس آلفرد خونسرد و اغلب دلسوز را برای شما تداعی میکند. در کارنامه ان ریتل، حضور در عناوینی همچون، ۰۰۷: Quantum Of Solace، Metal Gear Solid 4: Guns Of the Patriots و The Elder Scrolls V: Skyrim به چشم میخورد. البته ان ریتل نیز مثل سایر صداگذاران بازی Batman: Teltale Series در صنعت سینما سابقه صداپیشگی را دارد. از آثاری که او در سینما صداگذاری کرده است میتوانیم به Animal Madness، Dead Silence و سریالهایی چون، Drop The Dad Donkey، Hulk and The Agents Of S.M.A.S.H و Mr: Bean اشاره کنیم. میتوانیم در بین آثار برجسته ان ریتل از ماجراجوییهای تن تن نیز یاد کنیم.
مورفی گایر – جیمز گوردون:
مورفی گایر، نویسنده و بازیگر آمریکایی است که وی را بیشتر به خاطر هنرنمایی در فیلمهایی چون، The Devil’s Advocate، The Jackal و Arthur میشناسند. مورفی گایر در بازی Batman: Teltale Series نقش جیمز گوردون را برعهده دارد و به خوبی برای بازیبازان، صدای افسر همیشه نگران گاتهام را تداعی میکند. مورفی گایر چندان سابقه حضور در صنعت بازیهای رایانهای را ندارد ولی کتابها و آثار سینمایی زیادی در کارنامه او به چشم میخورد. از کتابهای مورفی گایر نیز میتوانیم به، The American Century و World of Mirth اشاره کنیم.
ریچارد مکگوناگل – کارماین فالکون:
ریچارد “فرانسیس” مکگوناگل ۷۰ ساله، از صدا پیشههای معروف صنعت بازیهای ویدیویی محسوب میشود که آخرین اثر وی مربوط به صداپیشگی در بازی Uncharted 4: A Theif’s End در نقش سالی میشود. ریچارد در بازی Batman: Teltale Series نقش کارماین فالکون را بر عهده دارد و کاملا صدای مکگوناگل با استایل فالکون جور در میآید؛ یک پیرمرد همه فن حریف با تجربه که خوب میداند چگونه از پس کارهای پیچیده مافیایی و تبهکاری گاتهام بربیاید. از آثار مشهوری که وی در آنها حضور پیدا کرده است میتوانیم به، سری Uncharted، Prototype، Just Cause و Metal Gear Solid 3: Snake Eater اشاره کنیم. همچنین، ریچارد مکگوناگل در آثاری سینمایی چون، Tom And Jerry: The Lost Dragon، Tattoo، Dad، ۲۱ Jump Street و Ben 10 سابقه حضور دارد.
لورا بیلی – سلینا کایل:
لورا داون بیلی، صداپیشه ۳۵ ساله آمریکایی است که در بازی Batman: Teltale Series نقش سلینا کایل یا همان کت وومن را برعهده دارد. لورا بیلی از صدا پیشگان معروف دنیای بازیهای ویدیویی به حساب میآید، زیرا زمانی که به کارنامه وی بیندازیم، متوجه حضور وی در عناوینی همچون، Sonic the Hedgehog، Final Fantasy XIII، The Elder Scrolls V: Skyrim، Gears Of War 4 و Uncharted 4: A Theif’s End میشویم. البته آثار لورا بیلی تنها به بازیهای ویدیویی ختم نمیشود و وی در دنیای انیمههای ژاپنی نیز در آثاری چون، Dragon Ball Z، Dragon Ball ، One Piece و Monster حضور پیدا کرده است. همان گونه که پیشتر اشاره شد، لورا بیلی همسر تراویس ویلینگهام، یکی دیگر از صداپیشگان بازی Batman: Teltale Series است.
مرزی به ضخامت یک تار مو | نگاهی به جهان تلتیل گیمز دانیال دهقانی
هیچ گاه یادم نمیرود که در سال ۲۰۱۲ و هنگامی که منتظر بودم تا بازی فاخر Dishonored به عنوان برترین بازی سال معرفی شود، ناگهان با یکی از بزرگترین سرخوردگیها و ناامیدیهای زندگیام مواجه شدم. در حالی که معجون شگفت انگیزی که آرکین (Arkane) تهیه کرده بود مرا مست و شیفته خود کرده بود و انتظار داشتم تا به راحتی برنده بهترین بازی سال شود و الحق و الانصاف هم شایستگیاش را داشت، ناگهان بازی جدید استودیویی به نام تلتیل گیمز (TellTale Games) که همنام با سریال تلوزیونی محبوب آن روزهای آمریکا یعنی The Walking Dead بود غوغایی به پا کرد و جایزه بهترین بازی سال را نصیب خود کرد. به هر حال کسب نمرات فوقالعاده و البته گرفتن جوایز بسیار از سوی مراجع مختلف، باعث شد نام تلتیل گیمز که البته قبل از آن هم سالها در زمینه توسعه بازیهای ماجرایی کوچک فعالیت داشت ناگهان بر سر زبانها بیفتد و سبک آنها تبدیل به سبکی خاص و منحصر به فرد در زمینه توسعه بازیهای ویدیویی شود. البته شاید شما هم با نگارنده همنظر باشید که “کمی” بیش از اندازه به تلتیل گیمز و اولین بازی مهماش بها داده شد، در حقیقت اگر چنین اتفاقی نمیافتاد احتمالاً اکنون شاهد پرکاری این شرکت تا این حد هم نبودیم و تا این میزان هم نام آن و سبک خاصاش بر سر زبانها نمیافتاد. به هر حال خوب یا بد، اکنون تلتیل گیمز را تقریباً هر بازیباز حرفهای و کاربلدی میشناسد و تلتیل گیمز توانست با The Walking Dead ره صد ساله را یک شبه طی کند. از همان زمان یک سوال بزرگ در محافل مختلف همیشه مطرح بوده است: “آیا بازیهای تلتیل گیمز را میتوان یک بازی ویدیویی خواند؟”
[font=tahoma]فقط چون که The Walking Dead در جهان همان سریال معروف رقم میخورد، سبک بازیهای تلتیل گیمز را با سریالهای تلوزیونی مقایسه نمیکنند. سبک تلتیل به شکل عجیبی با داستان و روایت داستانی در هم تنیده شده، یعنی گیم پلی بازیهای تلتیل گیمز دقیقاً متکی به داستان هستند و داستان هم متکی به گیم پلی. البته اینجا این مسئله مطرح میشود که مگر اصلاً بازیهای تلتیل گیمز گیم پلی هم دارند؟ این سوال را از دو جهت میتوان جواب داد. اولاً باید پرسید که تعریف شما از گیم پلی چیست؟ آیا هر گاه یک اسلحه به دست بگیرید، عدهای را به گلوله ببندید و مرحله تمام شود یک “گیم پلی” به وجود آمده است؟ یا حتماً باید سوار وسایل نقلیه شد و به فروشگاه رفت تا یک “گیم پلی” خلق شود؟ اگر این تعریف شما از گیم پلی است، به نظرم زیادی محدود و خام و نابالغ است. اولاً بهتر است به سبک هر بازی دقت کنیم، به طور مثال همین The Walking Dead که در موردش بحث میکنیم و دیگر بازیهای جدید تلتیل گیمز همگی ماجرایی (Adventure) هستند و به طور کلی گیم پلی بازیهای این سبک عناصر و مکانیزمهای سادهتری نسبت به Action – Adventure و حتی بازیهای ماجرایی کلاسیک دارد. با همین گزاره تقریباً میتوان به یک جمع بندی خوب و جامع رسید، یعنی یک بازی ماجرایی الزاماً نیازی به داشتن یک گیم پلی پیچیده و پر از مکانیزمهای مختلف در حد بازیهای نقش آفرینی ندارد. اگر هم شما انتظار یک گیم پلی پر تنش را دارید، دور این سبک را خط بکشید. اما سبک تلتیل گیمز باز هم اندکی با دیگر توسعه دهندگان فعال در ژانر ماجرایی تفاوت دارد. آنها عقیده دارند که گیم پلی و داستان را نباید از هم جدا کرد. آنها گیم پلی و داستان را از یک جنس میدانند و به دنبال جداسازی آنها از هم نیستند. یعنی آنها عقیده دارند که این داستان است که گیم پلی را میسازد و بالعکس.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma][font=tahoma]در بازیهای تلتیل گیمز گیم پلی یعنی پیش بردن داستان، و در آنها پیش بردن داستان هم فقط به کمک گیم پلی امکان پذیر است. مهم نیست که عمده گیم پلی بازی در راه رفتن یا انتخاب دیالوگ خلاصه میشود، مهم این است که به کمک آن داستان را پیش میبرید و به نوعی داستان و گیم پلی در هم تنیده شدهاند. این که عناوین تلتیل گیمز تا این حد داستان محور هستند به نظرم نکته مثبتی برای علاقه مندان به داستان است، و از آن جایی که در حقیقت به کمک گیم پلی شما آینده داستان را شکل میدهید، این گزاره که “بازیهای تلتیل همانند سریال تلوزیونی هستند” را نیز رد میکند چرا که سریال تلوزیونی یک داستان از پیش تعیین شده و مشخص دارد، نه مثل عناوین تلتیل گیمز که در آن خودتان سرنوشت ادامه داستان را تعیین میکنید، و باز هم تکرار میکنم، به کمک گیم پلی! بازیهای تلتیل گیمز اصلاً گیم پلی محور نیستند و در حقیقت گیم پلی ابزاری است برای پیشبرد داستان؛ ولی این که آنها را فاقد گیم پلی بدانیم و در زمره سریالهای تلوزیونی قرار دهیم هم بیانصافی محض است.[/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]اما آیا حال نیز سوال ابتدای بخش پاسخ داده شد؟ شاید برای همین باشد که نام درام تعاملی مناسب ترین نام برای این گونه بازیها است. بازیهای تل تیل را حتی نمیتوان رمان گرافیکی «Graphic Novel» خواند زیرا عناصر و در واقع حجم گیمپلی در این سبک بسیار کم تر و پایین تر است (با این حال، در بسیاری از مراجع به بازیهای تل تیل، رمان گرافیکی میگویند). نکته دیگری که باید در بازیهای تل تیل به آن توجه کرد، شکافی است که بین بازیهای ابتدایی و بازیهای اخیر افتاده است. به عنوان مثال وقتی به فصل اول The Walking Dead نگاه میکنیم، عناصر ماجرایی بسیاری را میبینیم، عناصری که شما در آن فرصت پیدا میکنید در محیط بگردید، با کمک اشیا و وسایل معماها را حل کنید و در واقع بازی وقتی نیز برای گیمپلی میگذارد اما وقتی ساختههای آخر آنها را بررسی میکنیم، مشاهده میشود که بازی مدام داستان روایت میکند و همه چیز در این راستا جریان دارد. دلیل این شکاف و تغییر چیست؟ آیا تل تیل تنها دوست دارد داستان سرایی کند و از مطرح شدن گیمپلی میترسد یا دلیل دیگری مسبب است؟ (البته این جریان در Batman: The Telltale Series خیلی حاکم نیست زیرا صحنههای بررسی صحنه جرم و عناصر دیگر را میتوان نمونه خوبی از گیمپلی در این سبک دانست). در هر صورت، جادوی داستان بازیهای تل تیل را زیر بال و پر خود میگیرد و باعث میشود با موفقیت یک عنوان، آنها چند پروژه دیگر را نیز آغاز کنند.[/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][/font][/font][/font]
[font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma][font=tahoma]در نهایت هم دوست دارم تا یادداشت را به سیاستهای کاری تلتیل گیمز ارجاع بدهم و به این نکته اشاره کنم که تلتیل گیمز حسابی در این روزها همه فن حریف شده و از مدیومهای مختلف سرگرمی همچون کمیک بوک یا سریال و حتی بازی (به ترتیب Batman: A TellTale Games Series و Game Of Thrones و Minecraft: Story Mode را به یاد آورید تا متوجه منظورم شوید!) ایده قرض میگیرد و عناوین خودش را توسعه میدهد زیادی سودجویانه است، حداقل از دیدگاه نگارنده. یعنی سازندگان میخواهند از این نامهای شناخته شده استفاده کنند (همان قضیه داستانهای بستری) تا فروششان تضمین شود، هرچند که به هر حال تلتیل گیمز روش کاری خودش را دارد و همان اسلوب را دنبال میکند.[/font][/font][/font][/font]
Darkness travels along my sight...Opening the windows to reveal the light
BAT#