07-17-2017, 03:56 PM
ریکور بازیای است که یک سری از المان های اوپن ورلدهای کلاسیک مانند Prince of Persia را با مکانیکهای غارنوردی بازیهایی مانند زلدا ترکیب کرده و همه اینها را در پوششی sci-fi و با کمی رمز و راز بسته بندی کرده است.
تمام اینها باید ریکور را به یک بازی ایده آل برای خوره ای مثل من تبدیل کند. اگرچه مشکلاتی که در سیستم مبارزه، فریم ریت و تعداد معماهای بازی وجود دارد کمی از آن لذت تمام و کمالی که می توانستم از بازی ببرم می کاهد.
بازی بسیار پرقدرت شروع میشود و داستان یک دختر و رباتش را بازگو می کند. مخصوصا اینکه شما را بلافاصله در نقش جول آدامز قرار میدهد که پس از دو قرن خواب مصنوعی در یک جهان بیگانه بیدار شده است.
بیدار شدن جول خیلی خوشایند نبود. چرا که این سرزمین که Far Eden نام دارد، قرار بود در مدت خوابیدن او توسط رباتها ساخته شده و آماده زندگی شده باشد ولی گویا در نیمه راه مشکلی پیش آمده است. در نتیجه، جول به تنهایی در یک سیاره شنی که کمی بازسازی شده است بیدار میشود و با رباتهایی که به کلی دیوانه شدهاند همنشین است.
تنها سرنخهای او از مشکلی که برای رباتها پیش آمده تعدادی ویدیو و پیامهای صوتی از پدرش است، که گویا یکی از دانشمندان ارشدی است که بر روی پروژه Far Eden کار میکند و در حال حاضر ناپدید شده است.
از اینجا به بعد جول میماند و اسلحه و سگ رباتیش تا سر از رمز و راز داستان بازی درآورد.
سیستم جستجو در بازی همانند بسیاری دیگر از بازی های جهان باز است. جهان بازی در اختیار شماست ولی ماموریتهای اصلی داستان با آیکن های بزرگ سبز رنگی مشخص شدهاند. ماموریتهای جانبی حالت چالشهایی انتخابی و غارهای کشف نشدهای را دارند که در صورت اتمام موفقیت آمیز به شما برخی آیتم ها را جایزه میدهند.
گرافیک غنی و طراحی فوق العاده بازی باعث میشود که مدتها آن آیکن های سبزرنگ ماموریت اصلی بازی راا فراموش کنید و به گشت و گذار در محیط بازی بپردازید. در مدت زمان کوتاهی من همه چیز دیدم، از خرابه های سقوط یک سفینه فضایی تا یک غار پر پیچ و خم که از پایین تا بالایش را تله گذاشته بودند.
جول به لطف اگزواسکلتی که به تن دارد راه های زیادی برای گشت و گذار در محیط بازی پیش رویش باز است. اگزواسکلت به شما کمک میکند که دابل جامپ داشته باشید یا با سرعت زیاد به سمت جلو حرکت کنید. غیر از این جول یک قلاب هم دارد که می تواند از آن برای کشیدن اشیا و باز کردنشان استفاده کند.
دوستان رباتی او هم به حرکت او در محیط بازی کمک می کنند. مک یکی از چندین رباتی است که می توانید در طول بازی به دست آورید. هر کدام از این ربات ها توانایی ها و شخصیت به خصوصی دارند که در نوع خود بسیار جالب است.
تنها محدودیتهایی که در گشت و گذار در بازی دارید این است که دشمنان آن منطقه چقدر قوی هستند و شما چندتا Prismatic Core در اختیار دارید. Prismatic Core ها مانند کلید هایی عمل میکنند که برای باز کردن غارها و درها استفاده میشوند. هر غار یا دری که پیش روی شما قرار میگیرد یک لول پیشنهادی و یک تعداد Core دارد که به شما راجبه میزان سختی آنجا هشدار میدهد.
سیستم آپگرید بازی هم خیلی خوب طراحی شده است. جول میتواند رباتهای همراهش را در میز مهندسی که در خانهاش قرار دارد آپگرید کند ولی برای این کار به نقشهها و آیتم هایی که پیدا میکند نیاز خواهد داشت.
هر کدام از نقشهها ظاهر ربات و تواناییهایش را تغییر میدهد و هرچه آیتم لول بالاتری داشته باشد، قدرتهای بهتری نیز به ربات اضافه میکند. البته با تمام کردن مراحل و شکست دادن دشمنان نیز رباتهایتان لولآپ میشوند.
تمام این ویژگیهای خوب وجود دارند ولی متاسفانه مشکلاتی هم در بازی هست که نمیتوان از آنها چشم پوشی کرد. پلتفرمرها معمولا سابقه درخشانی در سیستم مبارزه ندارند و ریکور هم در بهبود این سابقه خیلی موفق نبوده است.
دشمنان متنوعی در بازی وجود دارند که از رباتهای پرنده تا رباتهای گوریل مانند تغییر میکنند ولی سیستم شکست دادن همه آنها یکسان است، گلوله مناسب را انتخاب کن، روی هدف قفل کن و شلیک کن. اسلحه جول گلوله هایی با رنگ های مختلفی شلیک می کند، قرمز، سفید، زرد و آبی، که برای شکست دادن دشمنانی به همان رنگ استفاده میشود، تا این جای کار خوب است ولی در برابر باس ها و بعد از آن هایبریدها که مدام رنگشان تغییر میکند این کار فقط اعصاب خورد کن است!
اگر در این بازی هم مانند شاهزاده ایرانی سیستم مبارزه اولویت دوم بازی بود میشد با خوب نبودنش کنار بیاییم ولی به نظر میرسد در ریکور تمام فشار بر روی سیستم مبارزه است و بعضی مواقع مبارزات آنقدر طولانی میشوند که شما فراموش میکنید از آن لذت ببرید.
مشکل بعدی بازی لودینگهای طولانی آن است، هر صفحه لودینگ هر چقدر هم که جزیی باشد حداقل سه دقیقه طول میکشد، حتی اگر بخواهید کارهای سادهای مانند رفتن از یک منطقه به منطقه دیگر را انجام دهید، یا یک منطقه بخواهد بعد از مردن شما دوباره لود شود!
خلاصه، ریکور خیلی ویژگیهای خوبی دارد که آن را به یک بازی دوست داشتنی تبدیل میکند. جول شخصیت خوب و جالبی دارد و دوستان رباتی او بسیار دوست داشتنی هستند. جست و جو و سیستم پلتفرمینگ بازی هم به زیبایی هرچه تمام تر طراحی شده است.
اگرچه همه اینها با یک سیستم مبارزه ضعیف خراب شده و نتیجه نهایی آن یک بازی جذاب ولی گاها خسته کننده است.
در نهایت اگر شما عاشق پلتفرمرهای قدیمی سبک نینتندو هستید یا همیشه دوست داشتید زلدا را در فضا تجربه کنید این موقعیت خوبی است که کمی وقت خود را در Far Eden بگذارنید. در غیر اینصورت بهتر است دنبال بازی دیگری بگردید.
لپتاپ: من این بازی را روی MSI PE60 7RD تست کردم. این دستگاه به دلیل استفاده از پردازنده نسل هفتم اینتل، رم 16 گیگابایتی و کارت گرافیک 1050 و بدون آن زرق و برقهای اضافی سایر دستگاههای گیمینگ، گزینه بسیار مناسبی برای گیمرهایی است که به دنبال یک دستگاه گیمینگ خوش قیمت میگردند.
بدنه دستگاه در طول بازی کمی داغ میشود که به نظر من طبیعی است ولی برای اطمینان پیشنهاد میکنم از یک کولپد مناسب استفاده کنید. میانگین فریم ریت بازی برای من 50fps بود و مشکلی از نظر تصویر نداشتم. کیفیت کیبورد هم برخلاف انتظارم خوب بود، البته به کیبوردهای مکانیکی نمیرسد ولی جزو کیبوردهای لپتاپی خوبی است که تا کنون استفاده کردهام. کیفیت و حجم صدا چندان دلچسب نیست و پیشنهاد میکنم از یک هدفون با کیفیت استفاده کنید.
در کل تا جایی که میتوان از یک لپتاپ انتظار داشت یک تجربه گیمینگ قابل قبول را از این دستگاه کسب خواهید کرد.
لطفا نظرات و سوالات خود در مورد این بازبینی، بازی یا لپتاپ PE60 را با من در میان بگذارید...
تمام اینها باید ریکور را به یک بازی ایده آل برای خوره ای مثل من تبدیل کند. اگرچه مشکلاتی که در سیستم مبارزه، فریم ریت و تعداد معماهای بازی وجود دارد کمی از آن لذت تمام و کمالی که می توانستم از بازی ببرم می کاهد.
بازی بسیار پرقدرت شروع میشود و داستان یک دختر و رباتش را بازگو می کند. مخصوصا اینکه شما را بلافاصله در نقش جول آدامز قرار میدهد که پس از دو قرن خواب مصنوعی در یک جهان بیگانه بیدار شده است.
بیدار شدن جول خیلی خوشایند نبود. چرا که این سرزمین که Far Eden نام دارد، قرار بود در مدت خوابیدن او توسط رباتها ساخته شده و آماده زندگی شده باشد ولی گویا در نیمه راه مشکلی پیش آمده است. در نتیجه، جول به تنهایی در یک سیاره شنی که کمی بازسازی شده است بیدار میشود و با رباتهایی که به کلی دیوانه شدهاند همنشین است.
تنها سرنخهای او از مشکلی که برای رباتها پیش آمده تعدادی ویدیو و پیامهای صوتی از پدرش است، که گویا یکی از دانشمندان ارشدی است که بر روی پروژه Far Eden کار میکند و در حال حاضر ناپدید شده است.
از اینجا به بعد جول میماند و اسلحه و سگ رباتیش تا سر از رمز و راز داستان بازی درآورد.
سیستم جستجو در بازی همانند بسیاری دیگر از بازی های جهان باز است. جهان بازی در اختیار شماست ولی ماموریتهای اصلی داستان با آیکن های بزرگ سبز رنگی مشخص شدهاند. ماموریتهای جانبی حالت چالشهایی انتخابی و غارهای کشف نشدهای را دارند که در صورت اتمام موفقیت آمیز به شما برخی آیتم ها را جایزه میدهند.
گرافیک غنی و طراحی فوق العاده بازی باعث میشود که مدتها آن آیکن های سبزرنگ ماموریت اصلی بازی راا فراموش کنید و به گشت و گذار در محیط بازی بپردازید. در مدت زمان کوتاهی من همه چیز دیدم، از خرابه های سقوط یک سفینه فضایی تا یک غار پر پیچ و خم که از پایین تا بالایش را تله گذاشته بودند.
جول به لطف اگزواسکلتی که به تن دارد راه های زیادی برای گشت و گذار در محیط بازی پیش رویش باز است. اگزواسکلت به شما کمک میکند که دابل جامپ داشته باشید یا با سرعت زیاد به سمت جلو حرکت کنید. غیر از این جول یک قلاب هم دارد که می تواند از آن برای کشیدن اشیا و باز کردنشان استفاده کند.
دوستان رباتی او هم به حرکت او در محیط بازی کمک می کنند. مک یکی از چندین رباتی است که می توانید در طول بازی به دست آورید. هر کدام از این ربات ها توانایی ها و شخصیت به خصوصی دارند که در نوع خود بسیار جالب است.
تنها محدودیتهایی که در گشت و گذار در بازی دارید این است که دشمنان آن منطقه چقدر قوی هستند و شما چندتا Prismatic Core در اختیار دارید. Prismatic Core ها مانند کلید هایی عمل میکنند که برای باز کردن غارها و درها استفاده میشوند. هر غار یا دری که پیش روی شما قرار میگیرد یک لول پیشنهادی و یک تعداد Core دارد که به شما راجبه میزان سختی آنجا هشدار میدهد.
سیستم آپگرید بازی هم خیلی خوب طراحی شده است. جول میتواند رباتهای همراهش را در میز مهندسی که در خانهاش قرار دارد آپگرید کند ولی برای این کار به نقشهها و آیتم هایی که پیدا میکند نیاز خواهد داشت.
هر کدام از نقشهها ظاهر ربات و تواناییهایش را تغییر میدهد و هرچه آیتم لول بالاتری داشته باشد، قدرتهای بهتری نیز به ربات اضافه میکند. البته با تمام کردن مراحل و شکست دادن دشمنان نیز رباتهایتان لولآپ میشوند.
تمام این ویژگیهای خوب وجود دارند ولی متاسفانه مشکلاتی هم در بازی هست که نمیتوان از آنها چشم پوشی کرد. پلتفرمرها معمولا سابقه درخشانی در سیستم مبارزه ندارند و ریکور هم در بهبود این سابقه خیلی موفق نبوده است.
دشمنان متنوعی در بازی وجود دارند که از رباتهای پرنده تا رباتهای گوریل مانند تغییر میکنند ولی سیستم شکست دادن همه آنها یکسان است، گلوله مناسب را انتخاب کن، روی هدف قفل کن و شلیک کن. اسلحه جول گلوله هایی با رنگ های مختلفی شلیک می کند، قرمز، سفید، زرد و آبی، که برای شکست دادن دشمنانی به همان رنگ استفاده میشود، تا این جای کار خوب است ولی در برابر باس ها و بعد از آن هایبریدها که مدام رنگشان تغییر میکند این کار فقط اعصاب خورد کن است!
اگر در این بازی هم مانند شاهزاده ایرانی سیستم مبارزه اولویت دوم بازی بود میشد با خوب نبودنش کنار بیاییم ولی به نظر میرسد در ریکور تمام فشار بر روی سیستم مبارزه است و بعضی مواقع مبارزات آنقدر طولانی میشوند که شما فراموش میکنید از آن لذت ببرید.
مشکل بعدی بازی لودینگهای طولانی آن است، هر صفحه لودینگ هر چقدر هم که جزیی باشد حداقل سه دقیقه طول میکشد، حتی اگر بخواهید کارهای سادهای مانند رفتن از یک منطقه به منطقه دیگر را انجام دهید، یا یک منطقه بخواهد بعد از مردن شما دوباره لود شود!
خلاصه، ریکور خیلی ویژگیهای خوبی دارد که آن را به یک بازی دوست داشتنی تبدیل میکند. جول شخصیت خوب و جالبی دارد و دوستان رباتی او بسیار دوست داشتنی هستند. جست و جو و سیستم پلتفرمینگ بازی هم به زیبایی هرچه تمام تر طراحی شده است.
اگرچه همه اینها با یک سیستم مبارزه ضعیف خراب شده و نتیجه نهایی آن یک بازی جذاب ولی گاها خسته کننده است.
در نهایت اگر شما عاشق پلتفرمرهای قدیمی سبک نینتندو هستید یا همیشه دوست داشتید زلدا را در فضا تجربه کنید این موقعیت خوبی است که کمی وقت خود را در Far Eden بگذارنید. در غیر اینصورت بهتر است دنبال بازی دیگری بگردید.
لپتاپ: من این بازی را روی MSI PE60 7RD تست کردم. این دستگاه به دلیل استفاده از پردازنده نسل هفتم اینتل، رم 16 گیگابایتی و کارت گرافیک 1050 و بدون آن زرق و برقهای اضافی سایر دستگاههای گیمینگ، گزینه بسیار مناسبی برای گیمرهایی است که به دنبال یک دستگاه گیمینگ خوش قیمت میگردند.
بدنه دستگاه در طول بازی کمی داغ میشود که به نظر من طبیعی است ولی برای اطمینان پیشنهاد میکنم از یک کولپد مناسب استفاده کنید. میانگین فریم ریت بازی برای من 50fps بود و مشکلی از نظر تصویر نداشتم. کیفیت کیبورد هم برخلاف انتظارم خوب بود، البته به کیبوردهای مکانیکی نمیرسد ولی جزو کیبوردهای لپتاپی خوبی است که تا کنون استفاده کردهام. کیفیت و حجم صدا چندان دلچسب نیست و پیشنهاد میکنم از یک هدفون با کیفیت استفاده کنید.
در کل تا جایی که میتوان از یک لپتاپ انتظار داشت یک تجربه گیمینگ قابل قبول را از این دستگاه کسب خواهید کرد.
لطفا نظرات و سوالات خود در مورد این بازبینی، بازی یا لپتاپ PE60 را با من در میان بگذارید...
»» همین الان عضو شوید «« . »» معرفی و نقد بازی ها ««