امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 3.2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بیوگرافی تمام شخصیت های سری بازی RESIDENT EVIL
#11
به نام خدا
دوست عزیز منظور من همون داستان شخصیتها بود.(بیوگرافی)
با این حال من جایی پیدا نکردم که درست و حسابی داستان کل بازیها رو توضیح داده باشه. پس اگه شما اینکارو بکنی، عالی میشه.

در ضمن تو بیوگرافی کریس، ماجراهای ‏RE5‏ و ‏RE:R‏ رو جا انداختی.
برای لیان هم از بقیه بهتر و مفصل تر بود. موفق باشی
در پناه حق
[تصویر:  8f3_sfv_ed.jpg]
?So who you gonna be when the reaper come knocking
Actions speak louder than words, so stop talking
So watch me break out of this cage
I fight now, I wont change
پاسخ
#12
لطفا بیوگرافی ولنتاین رو هم بنویسید
پاسخ
#13
(08-27-2013, 11:28 PM)'PWLG' نوشته است: به نام خدا
دوست عزیز منظور من همون داستان شخصیتها بود.(بیوگرافی)
با این حال من جایی پیدا نکردم که درست و حسابی داستان کل بازیها رو توضیح داده باشه. پس اگه شما اینکارو بکنی، عالی میشه.

در ضمن تو بیوگرافی کریس، ماجراهای ‏RE5‏ و ‏RE:R‏ رو جا انداختی.
برای لیان هم از بقیه بهتر و مفصل تر بود. موفق باشی
در پناه حق



آقای hitman- 47 بیوگرافی کریس رو نوشته من ننوشتم بهش میگم کامل کنه شخصیت های اصلی اویل رو تموم کردم میرم رو داستان نگران نباشید
 

آقای The Godfather قرار بود بیوگرافی جیل ولنتاین رو hitman- 47 بنویسد که هنوز کارش رو انجام نداده اگه ننوشت خودم مینویسم نگران نباشید.
[تصویر:  40738063738955273913.gif]
پاسخ
#14
(08-27-2013, 11:28 PM)'PWLG' نوشته است: به نام خدا
دوست عزیز منظور من همون داستان شخصیتها بود.(بیوگرافی)
با این حال من جایی پیدا نکردم که درست و حسابی داستان کل بازیها رو توضیح داده باشه. پس اگه شما اینکارو بکنی، عالی میشه.

در ضمن تو بیوگرافی کریس، ماجراهای ‏RE5‏ و ‏RE:R‏ رو جا انداختی.
برای لیان هم از بقیه بهتر و مفصل تر بود. موفق باشی
در پناه حق

 

دوست عزیز آخه وقایع خواسی نداشت بعدشم اگه او نارو مینوشتم میشد مثل مال ویکی پدیا بعد همه ایراد میگرفتن [img]images/smi/s0 (25).gif[/img]
پاسخ
#15
[تصویر:  2c91a4babae0ee291.jpg]

شناسنامه

نام: Jill Valentine
ملیت: آمریکایی
گروه خونی: B
شغل در گذشته: یکی از افراد تیم استارز بوده است
وضعیت: مرده
صدا پیشه ها: Catherine Disher (RE3, MvC2)
Heidi Anderson (REmake)
Tara Platt (Pachislot)
Patricia Ja Lee (UC, RE5, RE The Mercenaries 3D)
Michelle Ruff (Rev, ORC)
Kari Wahlgren (MvC3 Eng) 
Atsuko Yuya (MvC3 Jap)
اولین حضور: RESIDENT EVIL 1

جیل یکی از شخصیت های اصلی قابل بازی دیگر این سری بازی است.
او در وقایع عمارت اهریمنی هم قابل بازی بوده است و همانطور هم که در زیر به طور کامل به او و شخصیتش خواهیم پرداخت او در نسخه سوم این بازی شخصیت اصلی بازی را برعهده داشته است و نمیس هم در آن حضور داشته است که در زیر به تمام جزییات مو به مو خواهیم پرداخت.

[تصویر:  186px-Jill_Valentine_-_remake.jpg]

Mansion Incident

در شب جولای سال 1998,جیل یکی از اعضای گروه استارز است که برای پیدا کردن تیم براوو به آرکی میروند آنها در راه در حالی که به دنبال افراد این گروه هستند به طور ناگهانی لاشهی هلیکوپتر آن ها را مشاهده میکنند و بعد از اندکی جستجو سگی وحشی به طور وحششیانه به یکی از افراد تیم استارز حمله میکند و یکی از آن ها را به طور درسته و زنده زنده میخورد.جیلی که از ترس زهر ترک شده بود حتی نتانست خشاب تنگ خود را عوض کند و فقط به سگ خیری شده بود و یکی از آنها متوجه شد که گویا او قصد کشتنش را دارد و به طرف او حمله کرد اما خوشبختانه کریس او را نجات داد.
سپس وسکر چشمش به عمارتی خورد و به آنها گفت که به داخل این عمات بروند سپس کریس گفت که ما برای پیدا کردن افرادمان باید از هم جدا بشیم و جیل هم به سمت راست عمارت نفوذ کرد.او پس از کشتن زامبی های بسیار و جستجو بالاخره دوباره کریس را ملاقات کرد و آنها با افرادی از تیم براوو به پشتبام رفتن و آنجا بود که وسکر هیولایی را به نام تایرنت را رها کرد البته تایرنت اول وسکر را کشت که آنها فکر کنند دیگر وسکری وجود ندارد اما همه اینها ساختگی بوده است.
کریس و جیل به کمک تیم براوو توانستند این هیولا را از پای در بیاورند و از این مخمصه هم خود را رها کنند.

[تصویر:  180px-Jill_Valentine_Resident_Evil_3.jpg]

Raccoon's Destruction

بعد از حوقایع اون عمارت کریس میخواست که مدارکی بر علیه امبرلا پیدا کند تا این شرکت را نابود کند و به همین دلیل هم به اروپا رفت تا مدارکی را بر علیع آنها پیدا کند.
دو ماه بعد از از وقایع آن عمارت,چندی بعد از این که کریس به اروپا سفر کرده بود شهر راکنو سیتی را ویروس t فرا گرفت و شب 27 سپتامبر جیل قصد داشت که از آارتمانش بیرون برود و فرار کند دید که تمام شهر را زامبی هادر دست خود گرفته اند و تفنگش را برداشت و از آپارتمان خارج شد و شروع به جستجو راه فرار کرد او پس از جستجو بسیار با یکی از افراد تیم آلفا به نام Brad Vickers در Jack's Bar که زامبی او را گاز گرفته بود ملاقات داشت و بعد جیل از بار بیرون آمد و مسیرش را به سمت کلانتری راکون سیتی تغییر داد و سپس با هیولایی به نام نمیس آشنا شد و دید که جنازهی Brad Vickers در دستان اوست.
او بعد از فرار و قایم شدن در r.p.d با شخصی به نام Marvin Branagh آشنا شد سپس او کارتی را بداشت و به طبقه دم به سمت اتاق Carlos رفت و نمیس اینبار شیشه را شکست و وارد آن مکان شد و جیل شروع به فرار از او کرد.بالاخره توانست از دست نمیس جان سالم به در ببرد و از کلانتری خارج شد و تمام تمرکزش را بر روی پیدا کردن کارلوس کرد و دوباره جنازهی Brad را که دیگر چیزی ازش نمانده بود را مشاهده کرد.
دوباره نمیس به دنبال جیل آمد و جیل مجبور شد که مسیرش را تغییر بده و به سمت پایین شهر راکون سیتی برود.سپس او با Carlos Oliveira یکی از بازماندگان شرکت آمبرلا ملاقات کرد.
بالاخره بعد از مدت زمانی طولانی او با دو نفر دیگر نیز ملاقات کرد و برای بار دوم هم کارلوس را دید و آن تصمیم گرفتن تا از کابل ماشین استفاده کنند و وایسند تا منتظر یک هلیکوپتر باشند اما متاسفانه کابل ماشین چند تا از قطعات مهمش را از دست داده بود و کار نمیکرد به همن دلیل به دنبال وسایلش رفتن سر انجام پس از گشت و گذار در بیمارستان شهر راکون سیتی آنها توانستند با مرگ بعضی از دوستانشان از جهنم راکون سیتی جان سالم به در ببرند.

[تصویر:  210px-JillWinterREUC.jpg]
The Fall of Umbrella

در سال 2003 کریس و جیل بالاخره توانستند مدارکی علیه آمبرلا پیدا کنند اما آن ها دوباره با ویروش جدید با نام رمزی t.al.o.s آشنا شدند و با هزار جور مکافات و بد بختی توانستند آن را از سد راه  خود بر دارند و فعالیت های آمبرلا را متوقف کنند اما باز هم تمام پریشانی آن ها از سوی زنده بودن آلبرت وسکر بود.

[تصویر:  250px-Jill_Valentine_BSAA.jpg]

بعد از وقایع Il Veltro Conspiracy سرانجام جیل در وقایع Disappearance که در سال 2006 روی داد به یک فرد ویروسی تبدیل شد و این وقایع عبارت از این بود که آنها با آلبرت وسکر ملاقاتی داشتند و کریس با اولین مشتی که از آلبرت خورد فهمید که زن های او متفاوت و قوی تر از قبل شده است و سپس جیل به کمک کریس آمد که در یک لحظه آلبرت وسکر جیل را از پنجره به بیرون نداخت ولی آلبرت وسکر کریس را رها کرد.

[تصویر:  Re5_jill.jpg]

کریس هم که فکر میکرد گویا که دیگر مرده است برای او قبری ترتیب داد.

[تصویر:  Jill_Valentine_in_her_test_tube.jpg]

تصویری که در بالا مشاهده میکنید تصویری از جیل در cryostasis است.

[تصویر:  200px-Cloaked_Woman.jpg]

Kijuju Incident

در وقایع رزیدنت اویل 5 جیل هنوز زنده بود اما توسط آلبرت وسکر ویروسی شده بود و برای او هم کار میکرد و کریس در آخر بازی زمانیکه با آلبرت وسکر روبرو شد آلبرت وسکر جیل ویروسی را به او نشان داد اما دیگر او ویروسی شده بود و راهی بریا برگشتش نبود و کریس واقعا غمگین بود که چگونه آخه جیل را بکشد اما با سختی و اشک های بسیار توانست جیل را بکشد و متاسفانه نتوانست او را نجات دهد و کارنامه شخصیت جیل هم که کریس عاشق او بود به پایان رسید اما قبل از اینکه بمیرد او دوباره به یک انسان تبدیل شد و کریس او را در آغوش خود گرفت و ... .

[تصویر:  250px-Jillvalentinedevice.jpg]
دوستان اگر بیشتر از این میخواستم براتون این شخصیت را باز کنم دیگر مطالب برایتان تکراری بود به همین دلیل هم به طوری نوشتم که با خواندنش از خواندان ادامه اش خسته نشوید و برایتان تکراری نشود
پاسخ
#16
دوستان اصلا همکاری نمیکنید یه تشکری بزنید کله وقتمو برای اینا گذاشتم [img]images/smi/s0 (25).gif[/img]
پاسخ
#17
[تصویر:  73095132076054027657.jpg]
نام: ایدا وانگ
تاریخ تولد: 1974
گروه خونی: AB
نژاد: چینی-آمریکایی
شغل : مامور و جاسوس سازمانی نامشخص
وضعیت حیات: زنده
اولین حضور و حضور فعلی به ترتیب: Resident Evil 2 - Resident Evil 6
صداپیشه در RE6 :
Courtenay Taylor
حرکات اکشن درMichelle Lee:RE6
Ada Wong زنی مرموز و قرمز پوش که زنی زیبا و باهوش کسی که مهمترین چیز برایش تمام کرد ماموریتش است او برای سازمانی ناشناص کار میکند.

نفوذ به آمبرلا
از سوی سازمانی به ایدا ماموریتی داده میشود که باید به آمبرلا نفوذ کند برای این کار ایدا خود را به شخصی به نام John نز دیک میکند او تا حدی به جان نزدیک کیشود که جان رمز درهای آزمایشگاه را به نام Ada میگذارد و به آمبرلا نفوذ میکند
آلبرت وسکر که نمیتواند بخاطر مرگ نمایشی خود خود را نمایان کند از ایدا می خواهد که برایش ویروس G را بدست بیارد ولی نمی داند که ایدا برای سزمانی دیگر کار می کند
[تصویر:  93718270259055978511.png]
راکون سیتی اویل 2
ایدا ببه راکون سیتی می آید تا جان را پیدا کند او به اداره R.P.D(پلیس راکون سیتی) میرود او شخصی را میبیند فکر میکند که زامبی است به سمتش تیراندازی میکند ولی او کسی به غیر از لیان نبود(دیگه از اینجا علاقه این دو نفر کم کم شروع میشه) ایدا از لیان معذرت خواهی میکند و میگوید به دنبال کسی به نام Ben است ولی کامیونی جلوه راهش رو گرفته لیان به او کمک میکند و به سمت Ben حرکت میکنند او را میبیه و ازش سوال میکنه که تو از جان که دوست پسرشم بود خبر داری  ایدا 6 ماه بود جان را ندیده بود ولی Ben جوابی نداشت
لیان و ایدا از یک دیگر جدا شدن آخه راهی برای اینکه ایدا پروی لیان برگرده نبود
لیان و ایدا دوباره هم دیگر رو میبینند لیان در مورد وضعیت وحشتناک شهر به ایدا میگوید او میگید  به ایدا تاکید میکند که در چنین شرایطی وظیفه ی من محافظت از تو هست.
 [تصویر:  27513007631695040817.jpg]
لیان و ایدا در حالی که به مسیر خود ادامه میدادن زنی ناشناس را دیدن ایدا به سمت زن رفت ولی زن در حال و ایدا هم نمی دانست که او مسلح است او به سمت ایدا شلیک کرد ولی لیان با فداکاری جلو گلوله را میگیرد و به خودش برخورد میکند ولی ایدا وقت ندارد که نزد لیان صبر کند او به سمت زن میرود تا شاید اصلاعاتی در مورد John به دست بیارد آخر ایدا زن را میگیرد و زن خود را معرفی میکند او همسر DR William Birkin و مادر Shervy Birkin . ایدا نیز خودش را به او معرفی میکند.
آنت به ایدا میگوید که همسرش ویلیام ویروس G را خلق کرده و این ویروس کامل تر از T است و نخواد گذاشت که دست کسی به ویروس برسد آنت به سوی ایدا اسلحه میکشد ولی ایدا با حرکتی سریع خود را نجات میدهد ایدا بعد از نجات یک تمساح بهش حمله میکند ولی باز هم لیان تازه به هوش آمده ایدا را نجات میدهد ایدا به لیان میگه تو دوباره جان من را نجات دادی.

بعد از مدتی ویلیام بیرکین که اینبار خود نوعی Tyrant شده است به لیان و ایدا حمله میکند و به شدت ایدا را زخمی میکند لیان ایدا را رها میکند تا به نبرد با ویلیام بیرکین برود لیان از دست ویلیام بیرکین خلاص میشه و پیش ایدا میرود لیان ایدا را روی تختی میگذارد و دوباره همان جمله ی را به ایدا میگوید. این وظیفه ی من هست که از تو مواظبت کنم اما این بار ایدا به لیان می گوید ایدا به لیان هشدار میدهد و به او اخطار میکند که در بازی خطرناکی قرارگرفته است.
لیان ایدا را رها میکند و آنت را میبیند و آنت همه رازهای ایدا را به لیان میگوید که او هدف اصلیش به دست آوردن ویروس G است ولی لیان اول حرفهای آنت را باور نکرد.
یان به مسیرش ادامه میدهد ولی ایدا به روی لیان اسحله میکشد به لیان میگوید که من به تو درباره ی این بازی خطرناک هشدار داده بودم. بعد از این حرف لیان را تهدید می کند که در صورت ندادن ویروس G تو را میکشم
اما قدرت کشدن لیان را ندارد زیرا لیان در قلب ایدا قرار گرفته و ایدا عشقی به لیان دارد به خاطر همین اسلحه را به پایین می آورد آنت که به آخر عمر خود نزدیک شده است به ایدا شلیک میکند و ایدا در خطر سقوط از بلندی قرار میگیرد ولی اوج عشق این دو نفر در این صحنه به نمایش می آید این صحنه یکی از به یاد ماندیی ترین صحنه های سری بازیهای اویل است لیان به ایدا میگوید که نمیتونم از دستت بدهم. ایدا هم در پاسخش میگوید که هر وقت با تو بودم لذت میبردم. حالا دست منو ول کن و بذار من برم. لیان هم بعد از مدتی ول کرد.
[تصویر:  94180473422224547362.jpg]

Ada بعد از خداحافظی با Leon
اما در حقیقت ایدا نمرده بود چون پس از چند دقیقه با پرت کردن یک راکت لانچر برای لیان تا بتواند T-103R را بکشد کمک میکند یان هم تا حد زیادی شک میکند و فکر میکند که او همان ایداست.

داستان زنده ماندن ایدا از این قرار است که بعد از اون سانحه , ایدا به شدت زخمی میشود اما هنوز نمیمیرد او با وسکر ارتباط بر قرار میکند و راه خروج از شهر را از وسکر میگیرد و با هلیکوپتر از شهر فرار میکند
[تصویر:  05150339361456538007.jpg]
Ada در ماموریتی 6 سال بعد از نابودی RaccoonCity
بعد از 6 دوباره ایدا ماموریتی دیگر از سوی سازمان دارد او این بار باید به روستایی در اسپانیا برود تا نمونه ای از انگل جدید را به دست بیارد و او حال از سوی وسکر هم ماموریت دارد برای ایدا ماموریتش از همه چیز مهم تر است زیرا ایدا میداند زندگیش به انجام این ماموریت بستگی دارد.
[تصویر:  74176088957799082591.jpg]
ایدا به روستا میرسد و صدای شلیک گلوله را میشنود او تعجب کرده آخه کسی که در محاصره است و دارد شلیک میکند کسی به غیر از Leon S Kennedy نیست ایدا برای نجات لیون ناقوس کلیسای روستا را به صدا درآورد. روستاییان با شنیدن این صدا و با زمزمه ی Lord Sadler از پیش لیان رفتند.
ایدا میفهمد اطلاعات جدیدی در مرد انگل کشف میکنه که میفهمه مردم این روستا به وسیله امواج صوتی کنترل میشن وسکر دوباره با ایدا ارتباط بر قرار میکنه او در مورد شخصی به نام Luis Sera با ایدا صحبت میکنه که ایدا باید لوییس را راضی کند که نمونه انگل را بهش تحویل بده اما ایدا لیان و لوییس را در حالی که بیهوش هستند و توسط روستاییان حمل میشود میبیند. ایدا بعد از مدتی میبیند که لیان به وسیله Bitores Mendez در خطر است و با شلیک گلوله او را نجات میدهد
[تصویر:  41025799526921404215.jpg]
در نهایت ایدا موفق میشود لوییس را در حالی که از لیون جدا شده پیدا کند .ایدا در باره ی نمونه از او سوال میکند. لوییس هم از ایداسوال میکند که تو در برای کی کار میکنی؟ ایدا هم به او گفت بعضی از چیزها در دنیا هست که نباید بدونی. این هم یکی از اونهاست. بعد از این جمله از هم جدا شدند  وپس از مدتی لوییس به دست سدلر کشته شد
بلاخره لیان و ایدا هم دیگر را دیدن ولی لیان دیگر مانند قدیم نبود او از ایدای که در قلبش عاشق لیان بود با حرف های بدون هیچ علاقه ای و از روی ناراحتی صحبت کرد او از این ناراحت بود که ایدا با وسکر کار میکند لیان برای ایدا خیلی مهم بود چون ماموریتش به لیان بستگی داشت و این بار این ایدا بود که به لیان گفت که باید از لیان محافظت کنم.
[تصویر:  47009177723036942279.jpg]
ایدا کرازور را میبیند و از او در مورد نمونه میپرسد و او بهش میگه نمونه دست سدلر است کرازور به ایدا میگه من به تو اعتماد ندارم وا گه بخواهی زرنک بازی در بیاری میکشمت و از هم جدا میشن
[تصویر:  93974910389900410063.jpg]
وسکر دوباره با ایدا تماس میگرد و بهش میگه که کرازور لیان را می خواهد بکشد ایدا از شنیدن این خبر میترسد و به سمت لیان میرسد ایدا به موقع میرسد و لیان را نجات میدهد لیان از ایدا میپرسد که الان بهتره بگی برای چه اینجا هستی. ایدا در جوابش گفت بمونه واسه ی بعد
وسکر دوباره با ایدا تماس میگیرد ایدا خبر مرگ کرازور را میدهد(لیان او را کشت) وسکر با عصبانیت به ایدا میگه هر چیری که مانع ماموریت میشه از بین بری. وقتی که ایدا میبینه وضعیت انگل لیان بحرانی شده روش درمان را به او میگویید و بهش میگه ممکن جانت را از دست بدی لیان بعد از درمان به نبرد با سدلر میره که ایدا با دادن یک راکت لانچر مثل اویل 2 به او کمک میکند تا سدلر را شکست دهد لیان نمونه انگل را از جسد سدلر برمیدارد ما دوباره ایدا روی لیان اسلحه کشید و اون رو تهدید کرد. لیان مجبور میشود تا نمونه را به ایدا بدهد. ایدا هم در عوض کلید یک قایق موتوری را به لیان میدهد و بهش میگوید که باید سریع از این منطقه خارج بشی. با گفتن جمله ی "میبینمت" از لیان جدا شد.
[تصویر:  07809044077824742632.png]
ایدا گزارش کار و در واقع موفقیت در ماموریت را برای وسکر بازگو میکند. در آخر هم میگوید که کار سختی انجام داده و این نکته رو هم میگوید که بجای نمونه برای وسکر چیز دیگری فرستادم !
انیمیشن Resident Evil: Damnation
[تصویر:  26484111826124096086.jpg]
ایدا از جمهوری شرقی اسلاو به عنوان یک مامور ویژه از طرف BSAA سازمان ملل دیدار می کند. رئیس جمهور میفهمد که ایدا یک شخصیت ساختگی است رئیس جمهور او را یک جاسوس معرفی میکند ایدا با او درگیر میشود و ایدا را دستگیر میکنن ولی ایدا موفق به فرار میشود وسیله چاقوی درون کفشش او در حین فرار باز هم با لیان روبرو میشود و باز هم با تیکه انداختن به یک دیگر کار خود را شروع میکنن ایدا و لیان به محل شبیه کندو میرسن که نمونه های انگل در آن نگهداری میشود نیروهای رئیس جمهور لیان و ایدا را محاصر میکنن هر دو از لحضه ای استفاده میکنن و ایدا موفق به فرار میشون در حالی که Leon با Buddy و Tyrant ها نبرد می کند, Ada مخفیانه تلاش میکند تا در آسانسور را برای Leon باز کند تا او نیز فرار کند ایدا در آخر در حال تماس با شخی نامشخص دیده شد درخواست می کند که در عوض دادن نمونه ای از انگل دزدیده شده, حکم دستگیری ای که توسط ریئس جمهور و BSAA در حالی که او بیگناه بود و به او داده شده بود, این جرم را از پرونده او پاک کنند.
Resident Evil 6
[تصویر:  54258060022486579534.jpg]
[size=10pt]در سال 2013، Carla با Ada، در ظاهر Derek C. Simmons، که از دوستان قدیمی او بود، تماس گرفت. در 27 ژوئن، او به یک زیردریایی بزرگ در شمال اقیانوس اطلس رسید. به Ada اطلاع داده شد که اطلاعاتی در آن زیردریایی هست که برای او مهم است. زیردریایی به گونه ای طراحی و ساخته شده بود که به اثر انگشت و صدای Ada پاسخ دهد. Carla باز هم در ظاهر Simmons با Ada تماس گرفت تا از او بپرسد که آیا توانسته چیز مهمی پیدا کند یا نه و Ada را بخاطر همین، مورد تمسخر قرار داد که Ada نتوانسته است بفهمد که فردا ایالات متحده آمریکا، مورد یک حمله ی بیوتروریستی قرار خواهد گرفت و بعد از آن چین و سپس تمامی شهر های بزرگ جهان به همین سرنوشت دچار خواهند شد.

زمانی که به کلیسای جامع تال اوکس رسید، Ada وارد غارهای زیرزمینی شد و از آنجا Leon، Helena و Debrah Harper را یافت که در حال بیرون آمدن از پیله بود. Ada تیری به Debrah زد و خودش را به Leon و Helena نشان داد و گفت که Leon طوری به نظر میرسد که گویی شبح دیده است. زمانی که غار شروع به ریزش می کند، Debrah بیدار شد و زمین را سوراخ کرد. درحالی که هر سه نفر در حال خارج شدن از غارها بوند، Ada به Leon انگشتری از Simmons را که قبلا پیدا کرده بود، می دهد و می گوید که ممکن است بعدا به دردش بخورد. Ada و Helena با Leon در یک گاری معدن به هم میرسند و به راهشان برای خارج شدن از غارها، ادامه می دهند. اما Debrah به آنها می رسد و آنها برای باری دیگر با او می جنگند. پس از اینکه گاری به انتهای ریل می رسد، Leon و Ada به یک سکو می افتند که بالای Helena و Debrah است. آنها به دختر تغییر شکل یافته که به لبه افتاده شلیک می کنند و Helena را در حالی که دست خواهرش را رها می کند، تماشا می کنند که در نهایت باعث مرگ Debrah می شود.[/size]

[size=10pt]پس از اینکه Helena اعتراف می کند که در حمله به رئیس جمهور، به Simmons کمک کرده است، Ada می گوید که به نظر می رسد کار Simmons باشد، چرا که او را به خوبی می شناسد. Ada به Leon و Helena اخطار می دهد که آنها واقعا علیه کسانی هستند که ایالات متحده آمریکا را اداره می کنند. زمانی که Carla دوباره با او تماس گرفت، Ada با گرپل گان خود رفت و آن دو را تنها گذاشت.

با دریافت تماس، Ada توسط Carla برای پیدا کردن آزمایشگاه راهنمایی شد.زمانی که به آن رسید، Ada ویدیویی که تولد همسانش را شرح می داد، دید و فهمید که چرا Leon گیج شده است. وقتی انگشتر Simmons را در آخر ویدیو دید، فهمید که در واقع Simmons اصلا با او تماس نگرفته است، بلکه او Carla بوده است.

وقتی Carla دوباره با او تماس گرفت، Ada به او گفت که او Simmons نیست. Ada دلیل آورد که Simmons و خانواده اش می خواهند ثبات جهان را حفظ کنند، درحالی که Carla می خواهد آنها را نابود کند. Ada همچنین گفت که  چیزی که Carla را لو داد، این بود که Simmons هیچ گاه اهداف و اسرارش را فاش نمی کند و این ویدیو مال او بود.

Carla قبل از اینکه آخرین تماس خود را قطع کند، به سادگی پاسخ داد که جهان، Ada Wong واقعی را مقصر خواهد دانست. Ada وقتی فهمید که Carla می خواهد با او بازی کند، تصمیم گرفت که او هم، با او وارد بازی شود و برنده ی نهایی باشد.

سپس او با Simmons واقعی تماس گرفت و به او گفت که Carla قصد نابودی دنیا را دارد. Ada یک بمب در آزمایشگاه Simmons گذاشت که همه چیز را نابود کرد.

بعدا در لیانشنگ، Ada فهمید که BSAA، در حال تعقیب Carla به سمت اسکله بودند، جایی که کشتی باربری او قرار داشت. با تعقیب همسانش، Ada، Jake Muller و Sherry Birkin را پیدا کرد که توسط Ubistvo، که Ada قبلا با آن جنگیده بود، مورد حمله قرار گرفته بودند.

Ada تصمیم گرفت که بخاطر چیزی که پدر و مادرشان به Ada داده بودند، لطف آنها را جبران کند. Ada بدون اینکه دیده شود، به آنها کمک می کرد تا B.O.W ها را شکست دهند.
زمانی که او به کشتی Carla رسید، بی سر وصدا سوار آن شد تا توسط Chris Redfield و Piers Nivans ، که به اشتباه او را با Ada ایی که دنبالش بودند، تحت تعقیب قرار نگیرد.
زمانی که به دفتر کاری رسید، Ada گزارشی که مربوط به Carla و قبل از اینکه به همسان او تبدیل شود را، پیدا کرد.

وقتی او صدای هلی کوپتر را شنید، سریع بیرون آمد و Carla را دید که به پایین افتاد و مرد. وقتی او با Carla رو به رو شد، گفت که نفرت Carla از Simmons باعث شده که دنیایی که او ساخته را، نابود کند و اینکه اگر Carla به تنهایی می خواست از Simmons انتقام بگیرد، Ada حاضر بود تا به همسانش کمک کند.

Ada شوکه شد زمانی که دید Carla ظرف حاوی ویروس سی را انداخت و شروع به دگرگونی به یک ماده لزج سفید کرد. قبل از اینکه Carla به او حمله کند، Ada سعی کرد به وسیله ی یک در فلزی که نزدیکش بود، فرار کند، اما داخل کشتی، همسانش به تعقیب او، در حالی که دیوار های کشتی را به ماده لزج سفید تبدیل می کرد، ادامه داد.
بالاخره Ada، Carla را با شلیک گاز نیتروژن، او را به یخ تبدیل کرد و بدنش را تکه تکه کرد و او را شکست داد. Ada در حالی که، در حال فرار از کشتی با یک هلی کوپتر بود، Chris و Piers را در یک هواپیمای جت دید و گفت که تمیزکاری افتضاح Carla را به آنها می سپارد.

در حال پرواز به برج کوآد، Ada آشفتگی داخل خیابان ها را دید و گفت که Carla در مورد اینکه می خواست جهنم را به زمین بیاورد، شوخی نمی کرد. سپس او با Leon و Helena رو به رو شد و به آنها کمک کرد تا انبوهی از زامبی ها را نابود کنند. پس از نابودی تعدادی هلی کوپتر که به وسیله ی زامبی ها هدایت می شد، Ada به برج رسید که باز هم آنجا Leon و Helena را پیدا کرد و این بار آنها با Simmons رو به رو شدند. Simmons از دست Ada بخاطر کاری که با او کرده بود، عصبانی شد، با اینکه در واقع Carla مقصر دگرگونی او بود. او به شکلی که قابل مقایسه با  Theropod بود، تبدیل شد، اما توسط Ada، Leon و Helena شکست داده شد.

Ada به Leon اشاره کرد که به دنبال او، به سمت بام برود، Ada به سمت بالا پرواز کرد. پس از فرود، او جعبه  ی آرایشش را آنجا گذاشت که حاوی اطلاعاتی از جرایم Simmons بود و راکت لانچری برای Leon تا از آن بعدا علیه Simmons استفاده کند.

پس از طی مسیر او به سمت پایین، Ada، Leon و Helena را دید که توسط Simmons تحت تعقیب هستند. او با پرت کردن حواس مرد تغییر شکل یافته به آنها کمک کرد. سپس Simmons از سریق پشت بام ها، Ada را تعقیب کرد و موفق شد او را بیهوش کند تا Leon را مجبور کند که با او رو به رو شود. Simmons بر او غلبه کرد و سعی کرد Leon را از ساختمان به پایین پرت کند و از پیروزی اش لذت ببرد، اما جلوی او، توسط Ada ضربه ی چاقو خورد و Ada او را به پایین پرت کرد.[/size]
[تصویر:  83257857150656066467.jpg]
بعد از شکت دادن [size=10pt]Simmons او برای Leon پیامی مفرستد که میگوید من برای عشقم هدیه بر روی سقف گذاشته[/size] و مجبورم جدا شوم (هدیه یک راکت لانچر که برا لیان مخصوص کرده بودش و هلیکوپتر)
[size=10pt]پس از کشتن Simmons و جدا شدن راهش با Leon ، Ada به آزمایشگاه Carla رفت و شاهد یک صحنه ی ویدیویی که از کار های Carla ، که عنوانش " بهترین کار انجام شده تا کنون " بود؛ رو به رو شد.
با این حال قبل از اینکه مخلوق Carla از پیله بیرون بیاید، Ada آن را به همراه کل آزمایشگاه، نابود کرد. پس از چند لحظه با او در مورد یک پیشنهاد کاری، تماس گرفته شد که Ada با خوشحالی آن را قبول کرد.
Ada تنها شخصیتی است که هیچ گاه پایان مشخصی ندارد و حالا با این پایانی پر از رمز و راز، مکان Ada و اینکه هم اکنون مشغول انجام چه کاری است، همچنان نامشخص باقی می ماند. [/size]
[تصویر:  07173319608256153900.jpg]
فقط برای قسمت Resident Evil 6 از منبع: Wikia کمک گرفته شده به دلیل کمبود وقت و گرنه تمام بقیه مطالب خودم نوشتم

 
[تصویر:  40738063738955273913.gif]
پاسخ
#18
به نام خدا
جیل نمرده. آقای هیتمن، شیوا و کریس با درآوردن دستگاه کنترل کننده مغز از سینه اش، نجاتش میدن.
چجوری بعد از کشتن جیل، به بازی ادامه دادید؟ باید ‏GAMEOVER‏ میشدید.
[تصویر:  8f3_sfv_ed.jpg]
?So who you gonna be when the reaper come knocking
Actions speak louder than words, so stop talking
So watch me break out of this cage
I fight now, I wont change
پاسخ
#19
آقای hitman- 47 جیل نمرده [b]PWLG[/b] راست میگه در بازی شوا و کریس اون وسیله که کنترل میکرد جیلو روی سینه اس بود رو در میارن و مثل اول میشه حتی آخر بازی این جیل است که با هلیکوپتر دنبال کریس و شوا میاد و دو راکت لانچر بهشون میده تا آلبرت رو بکش ویرایش کن پست رو چون اشتباه بزرگی کردی.
[تصویر:  40738063738955273913.gif]
پاسخ


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  بررسی بازی The Quarry : فیلم خوب، بازی معمولی علی امینی 0 1,095 06-14-2022, 03:46 PM
آخرین ارسال: علی امینی
  زمین بازی خدایان،نقد بازی INJUSTICE GODS AMONG US Funny Man 29 14,503 11-28-2020, 06:39 AM
آخرین ارسال: saeid15
  دنیای خمیری (نقدی کوتاه از بازی بیاد ماندنی neverhood)+دانلود بازی ALAN PAYNE 14 9,508 04-11-2020, 02:31 PM
آخرین ارسال: peyman_eun
  مسترچیف، قهرمانی برای تمام بشریت… | نگاهی کامل به زندگینامه Master Chief قسمت 2 yazdandoost 0 1,318 08-21-2019, 10:47 AM
آخرین ارسال: yazdandoost
  مسترچیف، قهرمانی برای تمام بشریت… | نگاهی کامل به زندگینامه Master Chief yazdandoost 0 1,254 08-21-2019, 10:43 AM
آخرین ارسال: yazdandoost

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان