لی هوانگ
لی یکی از بهترین افرادان نیروی دریایی هنگ کنگ بود و در ماموریت های زیادی موفق میشد به همین خاطر از محبوبیت خاصی میان همکارانش برخوردار بود .
لی در یکی از ماموریت هایش همکارش را از دست داد او پس از مرگ همکارش جستجوی قاتل او را آغاز کرد در طی این جستجو او به شخصی رسید که ممکن بود در قتل همکارش دست داشته باشد و او کسی نبود جز کازویا .لی برای دستگیری کازویا وارد تورنمنت شد .
ميگوئل كابالرو روجو
پدر و مادر میگوئل او را از بچه گی بسیار خشن و سنگدل پرورش میدادند تا جایی که او با بیشتر اطرفیانش دعوا میکرد .
او فقط 15 سال داشت که تصمیم گرفت خانه اش را ترک کند . بعد از مدتی او تصمیمش را عملی کرد و از خانه رفت .
او به هیچچ کس اعتماد نداشت به جز خواهرش که بسیار خوشقلب و مهربان بود به همین خاطر بیشتر از هر کس دیگه ای مواظب او بود .
روزی خواهرش به او پیغام میدهد که میخواهد ازدواج کند و در این لحظه میگوئل بسیار خشن میشود و تصمیم میگیرد نامزد خواهرش را بکشد . او تا روز عروسی صبر میکند .
روز عروسی فرا میرسد و میگوئل از دیواره ی کلیسا عروسی خواهرش را تماشا میکند که دست بر قضاء باله ی هوا پیمایی به کلیسا برخورد میکند و عروسی را به هم میزند . کمی بعد میگوئل در کلیسا به دنبال خواهرش میگردد و جسم بیجان او را پیدا میکند .
او بعد از کمی تحقیق کشف میکند که اون هوا پیما توسط میشیما زایباتسو یا همان جین سفارش داده شده بود و در ان لحظه او تصمیم میگیرد میشیما را از بین ببرد و در این بین او به دنبال میشیما وارد تورنمنت میشود .
برایان فیوری
برایان یکی از ماموران ماهر پلیس بود که در یک جریان تعقیب و گریز در هنگ کنگ با گلوله ی تیر کشته شد .
بعد از این ماجرا کسی به نام دکتر بسکنوتیک جسد برایان را به ازمایشگتهش برده و او را زنده میکند . بعد از مدتی برایان وارد تورنمت میشود .
منتظر نظــــــراتتون هستم
لی یکی از بهترین افرادان نیروی دریایی هنگ کنگ بود و در ماموریت های زیادی موفق میشد به همین خاطر از محبوبیت خاصی میان همکارانش برخوردار بود .
لی در یکی از ماموریت هایش همکارش را از دست داد او پس از مرگ همکارش جستجوی قاتل او را آغاز کرد در طی این جستجو او به شخصی رسید که ممکن بود در قتل همکارش دست داشته باشد و او کسی نبود جز کازویا .لی برای دستگیری کازویا وارد تورنمنت شد .
ميگوئل كابالرو روجو
پدر و مادر میگوئل او را از بچه گی بسیار خشن و سنگدل پرورش میدادند تا جایی که او با بیشتر اطرفیانش دعوا میکرد .
او فقط 15 سال داشت که تصمیم گرفت خانه اش را ترک کند . بعد از مدتی او تصمیمش را عملی کرد و از خانه رفت .
او به هیچچ کس اعتماد نداشت به جز خواهرش که بسیار خوشقلب و مهربان بود به همین خاطر بیشتر از هر کس دیگه ای مواظب او بود .
روزی خواهرش به او پیغام میدهد که میخواهد ازدواج کند و در این لحظه میگوئل بسیار خشن میشود و تصمیم میگیرد نامزد خواهرش را بکشد . او تا روز عروسی صبر میکند .
روز عروسی فرا میرسد و میگوئل از دیواره ی کلیسا عروسی خواهرش را تماشا میکند که دست بر قضاء باله ی هوا پیمایی به کلیسا برخورد میکند و عروسی را به هم میزند . کمی بعد میگوئل در کلیسا به دنبال خواهرش میگردد و جسم بیجان او را پیدا میکند .
او بعد از کمی تحقیق کشف میکند که اون هوا پیما توسط میشیما زایباتسو یا همان جین سفارش داده شده بود و در ان لحظه او تصمیم میگیرد میشیما را از بین ببرد و در این بین او به دنبال میشیما وارد تورنمنت میشود .
برایان فیوری
برایان یکی از ماموران ماهر پلیس بود که در یک جریان تعقیب و گریز در هنگ کنگ با گلوله ی تیر کشته شد .
بعد از این ماجرا کسی به نام دکتر بسکنوتیک جسد برایان را به ازمایشگتهش برده و او را زنده میکند . بعد از مدتی برایان وارد تورنمت میشود .
منتظر نظــــــراتتون هستم