03-22-2016, 05:01 PM
(آخرین ویرایش: 03-28-2016, 01:07 PM، توسط Writer Bot.)
اکثر ما در دوران شیرین کودکی هنگام خواب بهانه های مختلفی برای توجیه پدر و مادر مرتبط با موجودات تاریکی داشتیم، هیولاهایی که به تصور ما گاه پشت پرده بودند یا زیر تخت منتظر عکس العمل ما می ماندند. در این مواقع لحاف ما بهترین راه حل بود و فکر می کردیم اگر زیرش قایم شویم هیولا ما را پیدا نمی کند، یا پتو قدرت خارق العاده ای دارد که نمی گذارد هیولا نزدیک ما شود. اما الان که آن زمان را گذرانده ایم با خود می گوییم: چه خیال مضحکی، چون درک ما از مسائل مختلف همزمان با بالارفتن سنمان بالاتر می رود و صلاحیت لازم را به دست می آوریم، گویا که دیگر ترسی در درونمان فریاد نمی زند.
عناوین ترسناک و بعضا بقا باید استرانژیشان گونه باشد که نفس ما را بدزدند و کاری کنند که لحظه ای خودمان را جای شخصیت بازی تصور کرده و به چالش بکشیم.
عناوین پرچمدار ژانر وحشت را تجربه کرده ام و به صورت مکرر طعم شکست را در مبارزات با بیگانه های آن ها که همان موجودات زشت و غول پیکر هستند، تجربه کرده ام . بدترین حالت زمانی است که می فهمید این هم آن چیزی نبود که می خواستم، انگار آنقدر دیده ایم و شنیده ایم که دیگر حالت عادی برای ما دارد و وقتی آن را تجربه می کنید می گویید: کاشکی سازنده ابداعی کند که من از ترس خود را خیس کنم، در واقع دیدن بیگانه ها دیگر لذتی برای ما ندارد و آنقدر به طعمش چاشنی تکراری زده اند که تحملش هم زجر آور است.
در واقع عنوانی با محوریت بقا و کمی چاشنی ترس را امروز نقد می کنیم که در دمو ها و تریلر هایش به ما القا می شود که بله این عنوان غول ژانر وحشت است
Alien Isolation عنوانی است که در اواخر سال 2014 توسط SEGA انتشار و اثر Creative assembly، استودیویی که با عناوین خاص خود مانند مجموعه Total war از محبوبیت خاصی برخورددار است ، عنوانی که در ابتدا با آن موجود مخوفش که اکثر ما آن را در فیلم معروف Aliens دیده بودیم همراه با دموهای بسیار دهشتناکش لرزه بر اندام بازیبازان انداخته بود و ما بی صبرانه منتظر انتشار آن بودیم. عنوانی که این بار دارای شخصیت مونث و موجودی به نام Xenomorph بود که خود باعث ترغیب علاقه مندان به تهیه بازی بود با این حال من این بازی را تهیه و به ایستگاه فضایی سواستوپول سفر کردم; اما آیا سازنده توانسته جواب انتظارات طرفداران خود را بدهد؟ یا توانسته ترس درون ما را مجدد مانند دوران کودکی فعال سازی کند و باعث شود باز هم طعم ترسی مثل آن زمان بچشیم؟ جواب آن را در ادامه نقد بدست می آوریم. با هم نگاهی به این عنوان سینمایی و سبک بقا می اندازیم.
این کاور با بنده درد و دل می کند
سازنده: Creative Assembly
ناشر:Sega
تاریخ انتشار:2014 ،October 7
پلتفرم ها: PC،PS4،PS3،Xbox One،Xbox 360،Linux،Mac Os
اتفاقات رخ داده عنوان Alien Isolation در یک سفینه و ایستگاه فضایی رخ می دهد جایی که در سال 2137 یعنی پانزده سال بعد از فیلم آن آغاز می شود و سرآغاز اتفاقات و حوادث جدیدی است. Amanda این نام شخصیت اصلی بازی است که شما وظیفه هدایت و حفظ جان آن را دارید، اسم کامل آن Amanda ripley است. وی مهندس می باشد. حالا مهندس چیست خودش می داند و خدایش، در واقع او در سفینه مشغول انجام وظایفش بود؛ به او خبر می رسد اخباری از مشاهده شدن سفینه مادرش که نام او Ellen است، در واقع این پیغام توسط Samuel به او می رسد و قصدش پیدا کردن مادر آماندا است که سفینه اش گمشده و حالا خبرهایی حاکی از پیدا شدن به او می رسد. این پیغام توسط ساموئل به ایستگاهی که آماندا مشغول فعالیت است می رسد و آماندا با شنیدن این خبر در خواست آن ها را قبول و همراه با تیمی دونفره دیگر یعنی ساموئل و تیلور به جست و جوی سفینه می پردازند تا این که سرانجام آن را پیدا می کنند اسم آن ایستگاه سواستوپول است. اوضاع خیلی مشکوک است قطعات زیادی از سفینه آسیب دیده و یک بخش آن کامل از بین رفته. جایی که حتی راه های ارتباطی با سفینه قطع شده و امواج رادیویی از کار افتاده اند.
حادثه ای که در وهله اول برای آماندا اتفاق می افتد ساده و جذاب روایت می شود و آغازگر سفری دور و دراز برای وی می شود در واقع تیم Creative assambley از وظیفه خود به درستی برآمده و توانسته اند حالا با کمبود بودجه یا در اختیار نداشتن امکانات زیاد کار خود را به درستی انجام دهند. داستان بازی را اگر همان اول بررسی کنیم میبینم یک عنوان با داستانی گنگ است و می تواند ما را مدت ها سرگرم کند و مشاهده کنیم پایانش چه خواهد بود؛ اما آیا با همان تجربه کردن ساعت اولیه می شود فهمید که داستان جذاب هست؟ حقیقتا عالی به بخش هایش رسیده اند و باعث می شود ذهن ما درگیر ماجراهای آماندا شود این را بگویم که با ماجراجویی تقریبا طولانی سر و کار دارید و چیزی نزدیک به بستگی به حالت آسانی و سختی 10-15 ساعت روند بازی است؛ اما فقط 5 ساعت اولیه اش ما را جذب خود کرد و بعد از مدتی چنان روند طولانی گرفت که دوست داشتم سرم را به مانیتور بکوبم و با خود گفتم: حیف آن ده ساعتی که وقت خود را برایش تلف کرده ام. کاش سازندگان همان پنج ساعت را مد نظر می گرفتند و بقیه را برای ادامه اپیزودهای بعدی به جا می گذاشتند
در واقع سازنده آن انگار دیگر خلاقیتی نداشته و همان روند را در طول بازی مجدد تکرار می کند. دلیلش هم واضح است کل بازی فقط از این سه بخش تهیه شده، صدای هیولا از درون کانال ها می آید و آماندا صدای پای آن را می شنود، سپس مکانی برای پنهان شدن پیدا می کند و از دید هیولا غیب می شود چون اگر آن جانور بیگانه شما را بگیرد سر از تنتان جدا می کند. حالا وقتی هیولا رفت و آماندا دید که خطری در دل تاریکی نیست دل به دریا زده و مسیر پر خطر خود را ادامه می دهد. کل بازی فقط و فقط همین سه بخش است و چیز خاصی ندارد. تیم سازنده باید با آرامش خاطر بیشتری به این بخش تکراری رسیدگی می کردند.
این بازماندگان روانی من هم مثل خود دیوانه کرده اند
قسمت روند بازی یا همان ( گیمپلی ) آن هم فوق العاده است و آماندا خوب از پس مراحل بر می آید با اینکه او یک موجود تخیلی نیست که در بعضی از بازی های مضحک اول یک مهندس باشی سپس بعد از چند دقیقه به تیراندازی ماهر تبدیل شود. در این بازی خبری از این خیالات نیست و آماندا یک مهندس است و بس.
او از پس وظیفه هایش به خوبی بر می آید، بازی به گونه او را طراحی کرده که جلوی شما در قسمت ها سینماتیک های بازی دارای شخصتی ضعیف است که از پس هیچ کاری بر نمی آید. درست است که آماندا در بازی هیچ سلاح گرمی ندارد؛ اما خوب از پس سلاح های سرد بر می آید و مغز دشمن را با خنگی از هم می پاشاند.
او که در جنگ مهارت ندارد دست به گریمان سلاح های سرد می شود، تیم سازنده این را به خوبی به تصور عموم در آورده اند و یک جورایی شما حس می کنید جای آماندا هستید نه یک شخصیتی که بعد از چند دقیقه به تک تیراندازی کارکشته تبدیل می شود. همه شما منظور مرا می فهمید و بسیاری از ما این نوع بازی ها را تجربه کرده ایم.
اما خودمانیم وقتتان را صرف بردادشتن یک مشت آشغال و وسایل بیهوده نکنید، آنقدر وسایل بی استفاده در بازی ریخته که حتی بگویم تکراری هم نمی شوند پس بیهوده وقت را هدر ندهید و وسایل مورد نیاز را بردارید.
یکی از نکاتی که در بازی به چشم می خورد و اعصاب بنده را بسیار زیر سوال برد، در های سفینه هستند. اگر در همان اول بازی هستید متوجه می شوید که شاید 10 در وجود دارد که هر کدام آن ها هم به یک راه ختم می شوند و یک سری هم بی استفاده هستند و درشان قفل پس به دنبال نکته نگردید نیست، همان راه را به قصد صرفه جویی در وقت مستقیم بروید کافی است.
سازندگان توانسته اند که تا حد امکان محیطی بسازند که وحشت کنید، باید بگویم تا 5 ساعت اولیه شما با خصوصیات و نحوه حمله دشمن مواجه می شوید البته دشمن انسان که یک چراغ قوه و اسلحه گرم دارد، شاید خیلی از شما منظور من را نفهمیده باشید؛ اما در بازی دو نوع دشمن وجود دارد، اول دشمنی که انسان است و از بازماندگان این ایستگاه است که شانس یارشان بوده کشته نشده اند، ولی گونه دوم که بسیار خطرناک است و همان موجود مخوف عظیم الجثه که یکی از نام هایش Alien و دیگری Xenomorph است، شاید آنقدر بازی های شبیه به آن را انجام داده اید که باید می گویید این هم یکی از آن هیولاهای شل و ول است که با یک تیر به زمین می افتد؛ اما صبر کنید کی میره این همه راه رو. گویا این موجود خبیث مثل بشر عقل دارد و به همه کارهایش مسلط است او چابک است و آنقدر تیز فرار می کند که خودتان شگفت زده می شوید وقتی بازی را تجربه کنید می فهمید که شما مثلا در کانال هستید و صدای پاهایش بالای سرتان است از کانال بیرون می آیید و می بینید هیچ جسمی در آن مکان قرار ندارد، او سرعت عمل بسیاری داراست و آماندا باید جلویش لنگ بندازد.
لوازمی که بازی به شما ارائه می دهد هم در نوع خود کارایی جالبی دارند از حسگر گرما یا Mation Tracker گرفته که وجود آلینس را تشخصی می دهند و کار هایی مانند هک درها و خیلی از چیزی دیگر که آماندا در این کار خبره است و ایندفعه آلینس باید جلوی آماندا لنگ بندازد چون اینجا دیگر کارش را خوب بلد است.
در مواقع آمدن هیولا هم دو راه دارید یا اگر شما را دید فرار کنید و آنقدر بروید که دیگر دنبالتان نیاید؛ اما در طرفی دیگر اگر شما را مشاهده نکرد می توانید پنهان شوید تا تشریفشان برده شود و دست از سرتان بردارد، ولی اگر شما را ببیند یک حالت عجیب پیدا می کند و بار ها و بار ها به دنبال شما به همان جایی می آید که آخرین بار شما را دیده و دنبالتان می گردد پس کاملا مسلط و با شکیبایی بازی کنید و وقت بیشتری برای پنهان شدن بگذارید چون ممکن است که فکر کنید رفته است و از جایتان بیرون آیید ولی یک باره سر و کله اش پیدا می شود و شما می بازید.
در واقع می بینید که هر دو خصوصیات متفاوتی دارند و هرکدام مهارت خاصی برای نشانه گرفتن نقطه ضعف های یکدیگر. مکان های پنهان شدن زیاد هستند و شما برای پنهان شدن لازم نیست بگردید شما همان جلو یا عقب میزی باشد که شما پنهان شود؛ اما اصلی ترین مکان ها کمد هایی هستند که روی درهایشان علامت قرمز یا سبز دارند به این نشانه است قرمز در قفل است یا سبز در باز است و شما می توانید به راحتی قایم شوید البته باز کردن آن ها هم دردسری هست و هیولا صدای آن را می شنود چون آماندا آنقدر عصبانی هست که درش را با قدرت تمام می کوبد گویی که روانی است.
تکون نخور، چون سرتو به باد میدی
گرافیک بازی ها اصولا به سه نقطه می رسد. یا مثبت است و نکته منفی در آن دیده نمی شود، یا منفی است و نباید به جست و جوی نکته مثبتی در آن بود، شاید هم مخلوطی از این دو باشد یعنی هم مثبت و هم منفی است این بهترین حالت برای یک سازنده است چون عنوانی نیست که در گرافیکش نکته منفی یافت نشود از آن طرف اگر باشد باید نکته مثبت هم داشته باشد که بازیکن را قانع کند.
بازی نکات مثبت فراوانی دارد، از محیط دینامیک گرفته تا طراحی Alien و آتش ها و همین طراحی ایستگاه فضایی و دستگاه های همراه مانند ردیاب و حسگر
این خصوصیات گرد هم آمده اند تا فضایی کلاسیک و تاریک به ما دهند و به ما برسانند که تنها هستیم و ضعیف آن هم در دل تاریکی و با یک موجود مخوف و هدف ما فقط بقا هست.
محیط های بازی زنده و پویا هستند؛ اما اتمسفری سنگین هم داراست و کاملا با فضای بازی همخوانی دارد. اگر به طراحی آتش ها در بعضی مراحل دقت کنید می بینید که چقدر عالی طراحی شده و جلوه واقعی بودن نشان می دهد.
چالش سازندگان طراحی محیطی سازگار با توجه به آن سال و طراحی Alien بود که طراحی هیولا عالی صورت گرفته، البته زیاد نمی شود فهمید چون در بازی به وقور مشاهده می شود؛ اما عکس های در اینترنت هستند و می توانید کیفیت بافت های آن را ببینید و لذت ببرید؛ اما نکات منفی آنقدر بد خود را نشان می دهند که همان اول بازی حالتان بد می شود
افت فریم یکی از نکاتی منفی است که بازی درگیر آن است کنسول یا غیر کنسول هم نمی شناسد و در همه پلتفرم ها شاهد این افت فریم ها هستیم، حتی تیم سازنده در اوایل انتشار بازی اپدیتی را برای رفع آن در کنسول Ps4 برای دسترس عموم گذاشت ولی هیچ وقت برای PC این امکان صورت نگرفت و تقریبا در همه مراحل این ها وجود دارد. پیشنهاد می کنم برای بازی کردن تنظیمات گرافیکی را به حداقل پایین خود برسانید تا شاید کمی از این مشکل رفع شود.
پرده های سینمایی بازی قابل قبول هستند و شما را تا مرز واقعیت هدایت می کنند، در همین بخش ها ما فهمیدیم جزئیات چهره ها و بافت آن ها به چه صورت است. اکثر دقایق یک هیجانی در سینمای بازی اتفاق می افتد که هر لحظه می ترسید آماندا را بکشند چه هیولا و چه انسان همه و همه در سینمای بازی حضور دارند و نقش اصلی را ایفا می کنند
مراسم E3 و معرفی Alien به حاضران تماشاگر
تا اینجای کار در هر بخش یک نکته منفی دیده ایم که هر کدام خیلی رو اعصاب بوده اند اما اگر بخواهم بگویم بی نقص ترین پکیج آن صداپردازی آن است کم نگفته ام.
در واقع ما در این بخش با یکی از بهترین و برجسته ترین آثار صداگذاری این سال طرف هستیم. صداگذاری بازی پر جزئیات و بدون کم و کاستی در گفتن فعل و کلمات از وظیفه خود به درستی بر می آید، همچنین یکی از اساس مهم بازی است زیرا Alien هر لحظه با شنیدن صدای شما یا ردیاب به جست و جوی شما می پردازد و شاید همین ردیاب باعث شود شما را پیدا کند چون با وجود یک جسم شروع به سر و صدا می کند و بیب بیبش همه جا را فرا می گیرید. موسیقی کار شده کاملا با اتمسفر تطابق دارد و آلمان های آن به خوبی کار شده و انتقال گر حس ناب وحشت است، شاید شما با همین موسیقی ها وجود Alien را حس کنید اما این موسیقی است که این درک را به شما منتقل و می ترساند.
رادیو و ضبط هایی در بازی وجود دارند که با دیالوگ هایی شما را به مقصد راهنمایی میکنند.
همانطور که می بینید موسیقی و صداپردازی نقش کلیدی در پردازش بازی دارند.
Alien Isolation یک بازی با اساس های مهم است که در کار خود بسیار موفق بوده و هدف آن خلق اتمسفری کوبنده است که تمام کردنش کار هرکسی نیست. در کنار نکات مثبت و منفی این عنوان خوب عمل کرده و اثری متفاوت ارائه داده و مانند طلا آن هم با این همه عناوین ژانر وحشت که همه یک نوع هستند، می درخشد.
خلاقیت و ایده ها طوری به کار رفته اند که هیچ عنوان ژانر وحشتی از آن ها استفاده نکرده و بقدری جالب هستند که خود باعث تشویق ما برای ادامه بازی هست.
حس 15 ساعته ای که دیگر شاید مثلش را نخواهیم دید و به طرفداران دنیای بیگانه و همچنین کل بازیکنانی که دنبال یک سبک متفاوت هستند پیشنهاد می کنیم.
نمره این اثر: 90
+ داستان پیچیده - افت فریم
+ گرافیک دینامیک - تکرار زیاد
+ موسیقی و صداگذاری بی نقص هستند. آرشیو مقاله های بنده: