07-16-2017, 04:31 PM
(آخرین ویرایش: 07-16-2017, 04:34 PM، توسط daryayeomid.)
هدف در كتاب برتري خفيف
در حال مطالعهی كتاب برتري خفيف نوشتهی جف اولسون منتشرشده توسط انتشارات ققنوس بودم، كتاب برتري خفيف هم مانند كتاب اثر مركب نوشتهی دارن هاردي میخواهد مفهوم سادهای را به ما يادآوري كند:
تبديل اقدامات منظم ساده به موفقيت و خوشبختي نامحدود
اين كتاب بهشدت بر مفهوم استمرار در انجام اقدامات كوچك تأکید دارد، در اين مقاله قصد نداريم كتاب را بررسي كنيم يا در مورد اثر مركب بنويسيم، در اواسط كتاب به نکتهی بسیار جالبي برخوردم كه میخواهم آن را با شما به اشتراك بگذارم، مقاله اي بسيار كوتاه كه در آن به اهميت داشتن هدف،ميزان تاثير اطرافيان ما در رسيدن ما به اهدافمان،اشتياق و قطعيت هدف اطلاعات بسيار مفيدي به ما مي دهد
مقالهی زير را كه عیناً از كتاب زير برداشتهشده است را بخوانيد و لطفاً برداشت خود از مقاله را براي ما در قسمت نظرات بنويسيد تا دوستان ديگر سايت نيز ازنظر و تجربهی شما استفاده كنند.
در ادامه میتوانید قسمت موردنظر را مطالعه كنيد:
خواستن:
ناپلئون هيل در كتاب جاودانه اش بيانديشيد و ثروتمند شويد مینویسد:
“هركس براي پيروز شدن بايد واجد یک خصوصیت باشد و آن خصوصيت،قطعيت هدف و مشخص بودن آن است،يعني آگاهي ازآنچه میخواهد و اشتياقي سوزان براي دستيابي به آن”
آگاهي ازآنچه میخواهید(هدف) بسيار مهم است.همهی ما در تصوراتمان دوست داريم كه اوضاع بهگونهای خاص باشد و آن تصور با وضعيت امروز کاملاً متفاوت است.اين موضوع میتواند بهسادگی آرزوي كم كردن پنج كيلوگرم از وزنمان باشد يا چيزي بسيار دور از دسترس مانند آرزويِ غذا دادن به میلیونها كودك كه در سراسر جهان هر شب با شکمگرسنه سر روي بالش میگذارند.
آيا تاکنون هدف اي را آنقدر مشتاقانه خواستهاید كه باعث ناراحتي و آسيبتان شود؟البته كه خواستهاید.همهی ما خواستهایم.گاهي اوقات يك درد شیرین و لذتبخش است و گاهي اوقات چندان شيرين نيست،اما درهرحال يك نيروي قدرتمند است.من به آن دردِ خواستن میگویم.
داشتن رويا ،هدف يا آرمان هميشه موضوعي شيرين و مطلوب نيست.جاهطلبیها،آرمانها و خواستهها میتوانند ناراحتکننده يا حتي دردناك باشند.
کلمهی”خواستن”به دو معناست.میتواند به اين معنا باشد كه شما آرزوي چيزي رادارید يا به آن معنا كه شما نيازمند و فاقد چيزي هستيد.معنا دوم تعريف اصلي و بسيار قدیمیتر است.اما به تعبيري،آنها دو معناي متفاوت نيستند،بلكه دو جنبهی متفاوتِ يك معناي يكسان هستند.
ما تمايل داريم تا آرزومند چيزي باشيم كه به آن نياز داريم و نيازمند چيزي باشيم كه آرزومندش هستيم.به همين دليل است كه رویاها میتوانند دردناك باشند.فكر كنيد چه چيزي است كه آرزویش رادارید اما در حال حاضر به همان اندازهی “آرزومندیاش” به آن “نياز”نداريد.منظورم اين است كه دربارهی چيزهايي كه نداريد کاملاً آگاهي پيدا كنيد،با چشمهایی باز و واقعبین به واقعيت فعلیتان خيره شويد و از فريبِ خودتان امتناع كنيد.توجه داشته باشيد اینکه شما درجایی نيستيد كه میخواهید باشيد،میتواند ناراحتکننده و ناخوشايند باشد.وقتیکه ناپلئون هيل میگوید:”اشتياقي سوزان براي دستيابي به آن” شوخي نمیکند،و سوزان بودن یکچیز مطلوب و خوشايند نيست.خواستن،دردناك است.
در اینجا نکتهی جالب و ظريفي وجود دارد:اگر براي شما كمي ناخوشايند و ناراحتکننده است كه مشتاقترین روياهايتان (هدف هايتان)را با صداي بلند بيان كنيد،بدانيد كه آن كار میتواند افراد پيرامونتان را نيز ناراحت كند.بزرگترین آرزويتان را به پنج نفر از صمیمترین و نزدیکترین دوستانتان بگوييد و ببينيد كه چند نفر از آنها ناراحت میشوند،چرا؟
پيشنهاد مي كنيم حتما مقاله ي “هرگز به گفته ی دیگران دست از هدف نمی کشم” را نيز مطالعه نماييد
زيرا وقتیکه به آنها میگویید چه میخواهید(آرزومندي)،آنها را نيز کاملاً از خواستههايشان(نياز)آگاه میکنید.به همين دليل است كه وقتي اهدافتان را برنامهریزی میکنید و چشماندازی را براي آیندهتان مشخص میکنید،بايد مواظب باشيد كه آنها را با چه كساني در ميان میگذارید.البته کاملاً طبيعي است كه شور و اشتياقتان را با اطرافیانتان و بهخصوص كساني كه با آنها نزديك و صميمي هستيد در ميان بگذاريد،اما يادآوري اين نكته مفيد و ضروري است كه مردم اغلب تمايل دارند تا شمارا از برنامههایتان دلسرد كنند.آنها اين كار را از روي بدخواهي و کینهتوزی يا با خواست آگاهانه براي از بين بردن هيجان شما انجام نمیدهند در بيشتر مواقع،اين كار فقط شكلي از دفاع شخصي است.آنها ترجيح میدهند دربارهی چشمانداز شما چیزی نشنوند،زيرا آنها را به ياد چشماندازی میاندازد كه ازدستدادهاند.
در حال مطالعهی كتاب برتري خفيف نوشتهی جف اولسون منتشرشده توسط انتشارات ققنوس بودم، كتاب برتري خفيف هم مانند كتاب اثر مركب نوشتهی دارن هاردي میخواهد مفهوم سادهای را به ما يادآوري كند:
تبديل اقدامات منظم ساده به موفقيت و خوشبختي نامحدود
اين كتاب بهشدت بر مفهوم استمرار در انجام اقدامات كوچك تأکید دارد، در اين مقاله قصد نداريم كتاب را بررسي كنيم يا در مورد اثر مركب بنويسيم، در اواسط كتاب به نکتهی بسیار جالبي برخوردم كه میخواهم آن را با شما به اشتراك بگذارم، مقاله اي بسيار كوتاه كه در آن به اهميت داشتن هدف،ميزان تاثير اطرافيان ما در رسيدن ما به اهدافمان،اشتياق و قطعيت هدف اطلاعات بسيار مفيدي به ما مي دهد
مقالهی زير را كه عیناً از كتاب زير برداشتهشده است را بخوانيد و لطفاً برداشت خود از مقاله را براي ما در قسمت نظرات بنويسيد تا دوستان ديگر سايت نيز ازنظر و تجربهی شما استفاده كنند.
در ادامه میتوانید قسمت موردنظر را مطالعه كنيد:
خواستن:
ناپلئون هيل در كتاب جاودانه اش بيانديشيد و ثروتمند شويد مینویسد:
“هركس براي پيروز شدن بايد واجد یک خصوصیت باشد و آن خصوصيت،قطعيت هدف و مشخص بودن آن است،يعني آگاهي ازآنچه میخواهد و اشتياقي سوزان براي دستيابي به آن”
آگاهي ازآنچه میخواهید(هدف) بسيار مهم است.همهی ما در تصوراتمان دوست داريم كه اوضاع بهگونهای خاص باشد و آن تصور با وضعيت امروز کاملاً متفاوت است.اين موضوع میتواند بهسادگی آرزوي كم كردن پنج كيلوگرم از وزنمان باشد يا چيزي بسيار دور از دسترس مانند آرزويِ غذا دادن به میلیونها كودك كه در سراسر جهان هر شب با شکمگرسنه سر روي بالش میگذارند.
آيا تاکنون هدف اي را آنقدر مشتاقانه خواستهاید كه باعث ناراحتي و آسيبتان شود؟البته كه خواستهاید.همهی ما خواستهایم.گاهي اوقات يك درد شیرین و لذتبخش است و گاهي اوقات چندان شيرين نيست،اما درهرحال يك نيروي قدرتمند است.من به آن دردِ خواستن میگویم.
داشتن رويا ،هدف يا آرمان هميشه موضوعي شيرين و مطلوب نيست.جاهطلبیها،آرمانها و خواستهها میتوانند ناراحتکننده يا حتي دردناك باشند.
کلمهی”خواستن”به دو معناست.میتواند به اين معنا باشد كه شما آرزوي چيزي رادارید يا به آن معنا كه شما نيازمند و فاقد چيزي هستيد.معنا دوم تعريف اصلي و بسيار قدیمیتر است.اما به تعبيري،آنها دو معناي متفاوت نيستند،بلكه دو جنبهی متفاوتِ يك معناي يكسان هستند.
ما تمايل داريم تا آرزومند چيزي باشيم كه به آن نياز داريم و نيازمند چيزي باشيم كه آرزومندش هستيم.به همين دليل است كه رویاها میتوانند دردناك باشند.فكر كنيد چه چيزي است كه آرزویش رادارید اما در حال حاضر به همان اندازهی “آرزومندیاش” به آن “نياز”نداريد.منظورم اين است كه دربارهی چيزهايي كه نداريد کاملاً آگاهي پيدا كنيد،با چشمهایی باز و واقعبین به واقعيت فعلیتان خيره شويد و از فريبِ خودتان امتناع كنيد.توجه داشته باشيد اینکه شما درجایی نيستيد كه میخواهید باشيد،میتواند ناراحتکننده و ناخوشايند باشد.وقتیکه ناپلئون هيل میگوید:”اشتياقي سوزان براي دستيابي به آن” شوخي نمیکند،و سوزان بودن یکچیز مطلوب و خوشايند نيست.خواستن،دردناك است.
در اینجا نکتهی جالب و ظريفي وجود دارد:اگر براي شما كمي ناخوشايند و ناراحتکننده است كه مشتاقترین روياهايتان (هدف هايتان)را با صداي بلند بيان كنيد،بدانيد كه آن كار میتواند افراد پيرامونتان را نيز ناراحت كند.بزرگترین آرزويتان را به پنج نفر از صمیمترین و نزدیکترین دوستانتان بگوييد و ببينيد كه چند نفر از آنها ناراحت میشوند،چرا؟
پيشنهاد مي كنيم حتما مقاله ي “هرگز به گفته ی دیگران دست از هدف نمی کشم” را نيز مطالعه نماييد
زيرا وقتیکه به آنها میگویید چه میخواهید(آرزومندي)،آنها را نيز کاملاً از خواستههايشان(نياز)آگاه میکنید.به همين دليل است كه وقتي اهدافتان را برنامهریزی میکنید و چشماندازی را براي آیندهتان مشخص میکنید،بايد مواظب باشيد كه آنها را با چه كساني در ميان میگذارید.البته کاملاً طبيعي است كه شور و اشتياقتان را با اطرافیانتان و بهخصوص كساني كه با آنها نزديك و صميمي هستيد در ميان بگذاريد،اما يادآوري اين نكته مفيد و ضروري است كه مردم اغلب تمايل دارند تا شمارا از برنامههایتان دلسرد كنند.آنها اين كار را از روي بدخواهي و کینهتوزی يا با خواست آگاهانه براي از بين بردن هيجان شما انجام نمیدهند در بيشتر مواقع،اين كار فقط شكلي از دفاع شخصي است.آنها ترجيح میدهند دربارهی چشمانداز شما چیزی نشنوند،زيرا آنها را به ياد چشماندازی میاندازد كه ازدستدادهاند.