05-08-2014, 07:23 PM
مقدمه
ترس، به واقع ترس چیست؟ حسی در مقابل شجاعت است یا مکملش. از بین برنده هیجان است یا عامل بالا رفتنش. شجاع کسی است که ترسش را شناخته و بر آن غلبه کند، نه کسی که ادعا میکند از چیزی نمی ترسد. درد و ترس هر دو جزئی از انسان هستند. ترس با گوشت و خون حس میشود، حواس پنچگانه را در خدمت میگیرد. عملکرد مغز را مختل می کند. باعث ترشح هورمون می شود.عامل ترس چیست؟ رو به رو شدن با ناشناخته ها. قدم گذاشتن به دنیای جدیدی که هیچ چیز در آن قابل پیش بینی نیست. دنیایی سرشار از رمز و راز. عادت به یک چیز جدید آسان است اما اگر آن چیز جدید، ترسناک باشد چه؟ اگر آن دنیای جدید، یک کشتی با محیطی بسته و در میان اقیانوس باشد چه؟ همراه با Capcom باز می گردیم به دوران حکمرانی ترس بر Resident Evil.
داستان
داستان در بازه زمانی بین شماره 4 و 5 این سری رخ می دهد. اندکی پس از بنیان گذاری تیم مبارزه با بیوتروریست BSAA، Jill Valentin بهمراه Parker Luciani ماموریت پیدا میکنند، به دنبال Chris Redfield وارد کشتی Queen Zenobia شوند. اما با موجودات عجیبی به نام B.O.W رو به رو میشوند که با ویروس T-Abyss آلود شده اند. در حین جستجو جیل به در بسته ای برمیخورد و می بیند که کریس با دست بسته در آن است. او سعی میکند در را باز کند اما به کلید نیاز دارد. در همین حین به راهرویی میرسد که در اتاق انتهایی آن فردی با دو موجود B.O.W درگیر و کشته میشود. با ورود به اتاق و کشتن موجودات مشخص میشود که آن فرد Rachael Foley از نیروهای FBC است. پس از بازد کردن در ورود به اتاق و تکان دادن کریس، سر اون جدا میشود و گازی در اتاق پخش میشود که جیل و پارکر را بیهوش میکند. در همین حین جیل فردی با ماسک گاز را می بیند که از اعضای Il Veltroمی باشد و بعدها مشخص میشود که Raymond Vester از مامورین FBC و همکار جسیکا و پارکر بوده است. Chris Redfield و Jessica Sherawatدر حین ماموریت ارتباطشان را از دست داده اند. در فلاش بک توضیح داده میشود که یکسال قبل از اتفاقات بازی تیم FBC متشکل از پارکر و جسیکا برای کنترل وضعیت Terragrigia بعد از حمله بیوتروریستی Il Veltro اعضام شدند. این شهر با استفاده از انرژی خورشیدی اداره میشود و پس از حمله تروریست ها، با استفاده از همین انرژی موجودات و شهر را نابود می کنند. کریس و همکار جدیدش جسیکا برای جستجوی محل احتمالی مقر Il Veltro به Valkoinen Mökki رفته بودند.
بازی دارای شخصیت های فرعی است که تاثیر زیادی در داستان ندارند مانند. Keith Lumley • Quint Cetcham. بخش اعظمی از داستان بر دوش جیل ولنتاین می باشد. بازی دارای سورپرایزهایی هم هست. همچنین حفره های داستانی هم وجود دارد. از نکات بارز داستانی پخش آنچه گذشت مانند سریال های تلویزیونی است.
گیمپلی
کپ کام با عرضه این بازی بازگشتی داشته به سبک اصلی سری، که نسخه های بعد از Resident Evil 4 ریشه های خود را فراموش کرده و به سمت اکشن رفته است. سبک و دوربین بازی همانند دیگر بازیهای این سری سوم شخص، شوتر می باشد. در این بازی با موجودات جدیدی با نام B.O.W oرو به رو هستید که دارای 10 نوع مختلف شامل Ooze • Sea Creeper • Fenrir • Globster • Ghiozzo • Hunter • Farfarello • Scarmiglione • Wall Blister • Aculeozzo. پازل ، معما و مینی گیم هایی در بازی گنجانده شده است. در سطح Casual با چالش خاصی رو به رو نیستید اما در Infernal اوضاع کمی بهتر میشود. تنوع اسلحه ها متوسط است و میتوان آنها را ارتقا داد. مجاز هستید که هر تعداد اسلحه داشته باشید ولی فقط سه عدد از آنها را میتوانید حمل کنید. دیگر خبری از کاور گیری نیست. جاخالی دادن به معنای واقعی افتضاح است. و به دلیل سرعت پایین کارکتر عملا فرار معنایی ندارد. در حین نشانه گیری میتوانید حرکت کنید اما در حین تیراندازی این امکان وجود ندارد. بهتر است روی درگیری تن به تن و چاقو حساب نکنید. نوار سلامتی وجود ندارد و در صورت کم شدن تصویر خاکستری میشود. می توانید با Herb سلامتی خود را بازگردانید اما امکان ترکیب وجود ندارد زیرا فقط رنگ سبز موجود است. با اتمام بازی مود New Game+ اضافه میشود که با حفظ اسلحه ها و تجهیزات، بازی را از اول شروع کنید. همچنین امکان انتخاب Outfit نیز اضافه میشود. امکان بازی Co-op و مولتی پلیر در مود Raid Mode وجود دارد. از باس های بازی میتوان به Jack Norman آلوده و ریچل اشاره کرد. نوآوری خاصی در بازی مشاهده نمیشود به جز دستگاه Genesis که روش کار آن در اپیزود اول توضیح داده میشود. به کمک این دستگاه میتوانید آیتم های مخفی و اثر دست ها را پیدا کنید. همچنین میتوانید موجودات را اسکن کرده و با رسیدن به درصد 100 جان اضافه بگیرید. گیمپلی بازی به شدت تکراری میشود که فقط در یک ساعت اول شاید جذاب باشد. بخش بزرگی از گیمپلی تکرار یک مسیر ثابت است. برای مثال زمانی که ریموند زخمی میشود، از او حمایت کرده و او را به محل امنی می برید و باید همان مسیر را برگردید که برای او بانداژ پیدا کنید و دوباره نزد او برگردید. در باز کردن درهایی دوتایی لودینگ آزار دهنده میشود. گیمپلی زمانی جذاب میشود که موجودات ممکن از هر گوشه به شما حمله کنند. بهتر از موجودات دوری کنید زیرا ممکن است شما را به دام بیندازند.
گرافیک
باید بدانید که این عنوان پورت شده است، پس نباید انتظار گرافیک بالایی از آن داشته باشید. گرافیک این عنوان بر روی 3DS فوق العاده است اما در کنسول ها و پی سی چنگی به دل نمیزند. انجین استفاده شده MT Framework می باشد. تکسچرها و بافت بسیار بی کیفیت هستند. نه تنها گلوله تاثیری بر روی محیط ندارد بلکه روی همراه یا موجودات هم ندارد. لوکیشن های بازی تعداد محدودی و بسته دارند. نور پردازی تا حدودی مشکل گرافیک را پوشانده است. طراحی هنری قابل قبول است. شخصیت ها و موجودات از جزئیات بالایی ندارند و از مشکلات گرافیکی رنج می برند. به جز کات سین اول و آخر بازی بقیه کات سین ها نیز مشکلات گرافیکی دارند.
موسیقی و صداگذاری
موسیقی خاصی در بازی شنیده نمی شود همان چیزی که از این سبک بازی میتوان انتظار داشت، موسیقی دلهره آور. صداگذاری مشکلی ندارد. صدای شلیک و موجودات هم خوب کار شده است و گل سرسبد آن صدای ریجل است که واقعا ترسناک است.
نتیجه گیری
اگر طرفدار سرسخت Resident Evil هستید این بازی برای شما یادآور سبک اصلی این سری است، وگرنه به واقع ناامید خواهید شد. با وجود گیمپلی نه چندان جذاب، تنها دلیل برای ادامه بازی داستان است. به امید روزی که این سری به ریشه های خود بازگردد.
نقاط قوت: داستان پرپیچ و خم، بازگشت به سبک Survival horror
نقاط ضعف: گرافیگ ضعیف، گیمپلی تکراری، شخصیت پردازی نامناسب
داستان: 10/7 گیمپلی: 10/7 گرافیک: 10/5 موسیقی: 10/7
امتیاز: 6.5
ترس، به واقع ترس چیست؟ حسی در مقابل شجاعت است یا مکملش. از بین برنده هیجان است یا عامل بالا رفتنش. شجاع کسی است که ترسش را شناخته و بر آن غلبه کند، نه کسی که ادعا میکند از چیزی نمی ترسد. درد و ترس هر دو جزئی از انسان هستند. ترس با گوشت و خون حس میشود، حواس پنچگانه را در خدمت میگیرد. عملکرد مغز را مختل می کند. باعث ترشح هورمون می شود.عامل ترس چیست؟ رو به رو شدن با ناشناخته ها. قدم گذاشتن به دنیای جدیدی که هیچ چیز در آن قابل پیش بینی نیست. دنیایی سرشار از رمز و راز. عادت به یک چیز جدید آسان است اما اگر آن چیز جدید، ترسناک باشد چه؟ اگر آن دنیای جدید، یک کشتی با محیطی بسته و در میان اقیانوس باشد چه؟ همراه با Capcom باز می گردیم به دوران حکمرانی ترس بر Resident Evil.
داستان
داستان در بازه زمانی بین شماره 4 و 5 این سری رخ می دهد. اندکی پس از بنیان گذاری تیم مبارزه با بیوتروریست BSAA، Jill Valentin بهمراه Parker Luciani ماموریت پیدا میکنند، به دنبال Chris Redfield وارد کشتی Queen Zenobia شوند. اما با موجودات عجیبی به نام B.O.W رو به رو میشوند که با ویروس T-Abyss آلود شده اند. در حین جستجو جیل به در بسته ای برمیخورد و می بیند که کریس با دست بسته در آن است. او سعی میکند در را باز کند اما به کلید نیاز دارد. در همین حین به راهرویی میرسد که در اتاق انتهایی آن فردی با دو موجود B.O.W درگیر و کشته میشود. با ورود به اتاق و کشتن موجودات مشخص میشود که آن فرد Rachael Foley از نیروهای FBC است. پس از بازد کردن در ورود به اتاق و تکان دادن کریس، سر اون جدا میشود و گازی در اتاق پخش میشود که جیل و پارکر را بیهوش میکند. در همین حین جیل فردی با ماسک گاز را می بیند که از اعضای Il Veltroمی باشد و بعدها مشخص میشود که Raymond Vester از مامورین FBC و همکار جسیکا و پارکر بوده است. Chris Redfield و Jessica Sherawatدر حین ماموریت ارتباطشان را از دست داده اند. در فلاش بک توضیح داده میشود که یکسال قبل از اتفاقات بازی تیم FBC متشکل از پارکر و جسیکا برای کنترل وضعیت Terragrigia بعد از حمله بیوتروریستی Il Veltro اعضام شدند. این شهر با استفاده از انرژی خورشیدی اداره میشود و پس از حمله تروریست ها، با استفاده از همین انرژی موجودات و شهر را نابود می کنند. کریس و همکار جدیدش جسیکا برای جستجوی محل احتمالی مقر Il Veltro به Valkoinen Mökki رفته بودند.
بازی دارای شخصیت های فرعی است که تاثیر زیادی در داستان ندارند مانند. Keith Lumley • Quint Cetcham. بخش اعظمی از داستان بر دوش جیل ولنتاین می باشد. بازی دارای سورپرایزهایی هم هست. همچنین حفره های داستانی هم وجود دارد. از نکات بارز داستانی پخش آنچه گذشت مانند سریال های تلویزیونی است.
گیمپلی
کپ کام با عرضه این بازی بازگشتی داشته به سبک اصلی سری، که نسخه های بعد از Resident Evil 4 ریشه های خود را فراموش کرده و به سمت اکشن رفته است. سبک و دوربین بازی همانند دیگر بازیهای این سری سوم شخص، شوتر می باشد. در این بازی با موجودات جدیدی با نام B.O.W oرو به رو هستید که دارای 10 نوع مختلف شامل Ooze • Sea Creeper • Fenrir • Globster • Ghiozzo • Hunter • Farfarello • Scarmiglione • Wall Blister • Aculeozzo. پازل ، معما و مینی گیم هایی در بازی گنجانده شده است. در سطح Casual با چالش خاصی رو به رو نیستید اما در Infernal اوضاع کمی بهتر میشود. تنوع اسلحه ها متوسط است و میتوان آنها را ارتقا داد. مجاز هستید که هر تعداد اسلحه داشته باشید ولی فقط سه عدد از آنها را میتوانید حمل کنید. دیگر خبری از کاور گیری نیست. جاخالی دادن به معنای واقعی افتضاح است. و به دلیل سرعت پایین کارکتر عملا فرار معنایی ندارد. در حین نشانه گیری میتوانید حرکت کنید اما در حین تیراندازی این امکان وجود ندارد. بهتر است روی درگیری تن به تن و چاقو حساب نکنید. نوار سلامتی وجود ندارد و در صورت کم شدن تصویر خاکستری میشود. می توانید با Herb سلامتی خود را بازگردانید اما امکان ترکیب وجود ندارد زیرا فقط رنگ سبز موجود است. با اتمام بازی مود New Game+ اضافه میشود که با حفظ اسلحه ها و تجهیزات، بازی را از اول شروع کنید. همچنین امکان انتخاب Outfit نیز اضافه میشود. امکان بازی Co-op و مولتی پلیر در مود Raid Mode وجود دارد. از باس های بازی میتوان به Jack Norman آلوده و ریچل اشاره کرد. نوآوری خاصی در بازی مشاهده نمیشود به جز دستگاه Genesis که روش کار آن در اپیزود اول توضیح داده میشود. به کمک این دستگاه میتوانید آیتم های مخفی و اثر دست ها را پیدا کنید. همچنین میتوانید موجودات را اسکن کرده و با رسیدن به درصد 100 جان اضافه بگیرید. گیمپلی بازی به شدت تکراری میشود که فقط در یک ساعت اول شاید جذاب باشد. بخش بزرگی از گیمپلی تکرار یک مسیر ثابت است. برای مثال زمانی که ریموند زخمی میشود، از او حمایت کرده و او را به محل امنی می برید و باید همان مسیر را برگردید که برای او بانداژ پیدا کنید و دوباره نزد او برگردید. در باز کردن درهایی دوتایی لودینگ آزار دهنده میشود. گیمپلی زمانی جذاب میشود که موجودات ممکن از هر گوشه به شما حمله کنند. بهتر از موجودات دوری کنید زیرا ممکن است شما را به دام بیندازند.
گرافیک
باید بدانید که این عنوان پورت شده است، پس نباید انتظار گرافیک بالایی از آن داشته باشید. گرافیک این عنوان بر روی 3DS فوق العاده است اما در کنسول ها و پی سی چنگی به دل نمیزند. انجین استفاده شده MT Framework می باشد. تکسچرها و بافت بسیار بی کیفیت هستند. نه تنها گلوله تاثیری بر روی محیط ندارد بلکه روی همراه یا موجودات هم ندارد. لوکیشن های بازی تعداد محدودی و بسته دارند. نور پردازی تا حدودی مشکل گرافیک را پوشانده است. طراحی هنری قابل قبول است. شخصیت ها و موجودات از جزئیات بالایی ندارند و از مشکلات گرافیکی رنج می برند. به جز کات سین اول و آخر بازی بقیه کات سین ها نیز مشکلات گرافیکی دارند.
موسیقی و صداگذاری
موسیقی خاصی در بازی شنیده نمی شود همان چیزی که از این سبک بازی میتوان انتظار داشت، موسیقی دلهره آور. صداگذاری مشکلی ندارد. صدای شلیک و موجودات هم خوب کار شده است و گل سرسبد آن صدای ریجل است که واقعا ترسناک است.
نتیجه گیری
اگر طرفدار سرسخت Resident Evil هستید این بازی برای شما یادآور سبک اصلی این سری است، وگرنه به واقع ناامید خواهید شد. با وجود گیمپلی نه چندان جذاب، تنها دلیل برای ادامه بازی داستان است. به امید روزی که این سری به ریشه های خود بازگردد.
نقاط قوت: داستان پرپیچ و خم، بازگشت به سبک Survival horror
نقاط ضعف: گرافیگ ضعیف، گیمپلی تکراری، شخصیت پردازی نامناسب
داستان: 10/7 گیمپلی: 10/7 گرافیک: 10/5 موسیقی: 10/7
امتیاز: 6.5