08-25-2016, 01:06 PM
(آخرین ویرایش: 08-25-2016, 01:25 PM، توسط saeed aghababaee.)
زمانی که یک موضوع خاص را زیاد در فیلم ها، بازی ها و دیگر رسانه ها مشاهده می کنیم به آن معنی است که در آن برهه زمانی زیاد به آن موضوع در جامعه فکر می شود و اذهان زیادی را درگیر خود کرده است. حال، کسانی که در این بین توانایی به تصویر در آوردن افکار خود را دارند نیز این موضوعات و دغدغه های ذهنی را در قالب مولتی مدیاها و از طریق رسانههای مختلف به عموم مردم و جامعه نشان می دهند و همین کار به مانند یک چرخه باعث می شود که صحبت در مورد آن موضوع بیشتر هم بشود و ذهنهای بیشتری به سمت آن مورد سوق داده شوند.
اگر ۳۰ سال قبل به کسی می گفتند در چند دهه آینده شاهد مواردی مثل واقعیت مجازی و قرار گرفتن خود بازیباز در دنیای بازی خواهیم بود یا کیفیتی به اندازه نسل هشتم در بازی های رایانه ای وجود خواهد داشت یا مثلا مقداری از پیشرفتهای تکنولوژی در سال های اخیر را به وی وعده می دادیم قطعا باور نمی کرد و شاید دم از دیوانه بودن ما میزد. اما اکنون سالها گذشته است واگر کسی در خال حاضر به ما بگوید تا ۳۰ سال آینده رباتهای کاملا مانند انسان در جوامع زندگی خواهند کرد (مانند بازی Detroit: Become Human) دیگر نمی گوییم محال است زیرا تکنولوژی و سرعت پیشرفت و قدرت آن را باور کردهایم. حتی شاید از آن بترسیم. فکر می کنید دلیل ساخت این همه بازی و فیلم که بر محوریت موضوع "گرفتن گریبان بشر توسط تکنولوژی که خود تولید کرده است" یا "هوش های مصنوعی غیر قابل کنترل بشر" قرار دارند چیست؟ دلیل آن باز می گردد به نکته ای که در ابتدای مطلب خدمت شما عزیزان عرض کردم؛ ذهن مردم و جامعه با این موضوع درگیر است و دوست دارند تا ببینند اگر این موارد اتفاق بیافتند زندگی انسان ها چه می شود. ذهن کنجکاو بشر میخواهد کنکاش کند و بفهمد که اگر این موارد به وقوع بپیوندند چه بر سر حوامع انسانی رخ خواهد داد و به همین دلیل هم مدام احتمالات مختلف این وقایع را در قالب فیلم ها و بازی های مختلف مطرح می کند تا ذهن کنجکاو و درگیر خود را تسلی بخشد.
معمولا هم اگر دقت کرده باشید می بینید که این قبیل موضوعات همیشه در باره موارد منفی هستند و مثلا کسی نمی آید بررسی کند که اگر فلان اتفاق خیلی خوب در آینده رخ دهد زندگی انسان ها چه می شود؟ بلکه همواره این مطرح می شود که اگر فلان بلا بر سر انسانها بیاید آنها چه می کنند. می دانید چرا؟ چون از آنها می ترسیم. انسان وقتی می ترسد شروع به گمانه زنی می کند که اگر فلان اتفاق بیافتد چه می شود؟ چقدر احتمال رهایی داریم؟ چقدر احتمال دارد نابود شویم؟ آیا می توان امیدوار بود؟ انسان به همه این ها می پردازذ تا در این میان کورسوی امیدی برای خود پیدا کند و به خود آرامش بدهد.
یکی از همین موضوعات که در سالهای اخیر زیاد آن را می بینیم و به ان پرداخته می شود مسئله ازتقا یافتن فیزیکی و حتی ذهنی انسان ها به وسیله تکنواوژی است که از زیر شاخه های همان موضوع "جنگ تکنولوژی در برابر انسان" است و بسیار ذهن ها را به خود درگیر کرده است که اگر تعدادی از انسان ها و مثلا نیروهای نظامی و ارتشی ازتقا یابند و دستکاری شوند و ابر سربازها و ... خلق شوند چه رخ خواهد داد. شاید در ابتدا به عنوان نیت دفاع از کشور و ... مطرح شوند اما در نهایت صدمات جبران ناپذیری به جامعه و شاکله خانواده ها خواهد زد. به هر حال همان ابر سربازها باید با تمام مشکلاتی که ناشی از دستکاری شدن و ارتقا یافتن فیزیکی و ذهنی به آن دچار شده اند به خانواده خود بر گردند و در میان مردم عادی زندگی کنند. آیا دیگر کسی به آن ها به چشک یک انسان نگاه خواهد کرد یا یک ماشین؟ ایا آنها می توانند دوباره آغوش گرم خانواده خود را داشته باشند؟ هزاران اما و اگر دیگر نیز مطرح است که اگر بخواهیم خودمان را گول نزنیم می دانیم که جواب آنها همه منفی است و این قبیل موارد به پایان های خوشی ختم نخواهند شد.
یکی از بهترین عناوین و فرنچایزهایی که از جنبه های مختلف به این موضوع ازتقا یافتن انسان پرداخته است و صدمات و آسیب های شدید ناشی از این مورد را در زندگی آینده بشر بررسی کرده است سری عنوان زییا و محبوب Deus Ex است که به بهترین شکل به کنکاش در این موضوع از طریق یک بازی رایانهای زیبا پرداخته است و با اضافه کردن انتخاب های مختلف به این شرایط، کاری کرده است تا به فکر فرو رویم و کمی به معنای انسان بودن فکر کنیم. وقتی تمام این موضوعات را کنار هم می گذاریم به نتیجه ای جالب و حتی ساده می رسیم؛ انتخاب های ما است که این شرایط و چگونگی رقم خوردن آن ها را تعیین می کند.
هیچ چیز کامل نیست و همه چیز از قانون نسبیت پیروی می کند. یعنی یک انسان ارتقا یافته ممکن است تصمیماتی خوب بگیرد و این موضوع را در نظر کسانی که این روی مسئله را می بینند خوب جلوه دهد و یا از قدرت خود برای آزار مردم استفاده کند و کسانی که این سمت موضوع را می بینند بر ضد آن شوند اما باید دید که احتمال وقوع کدام مورد بیشنتر است. در سری Deus Ex که مشخص است انتخاب های منفی و استفاده غلط از این قدرت ها خیلی بیشتر رواج می یابد و احتمال بدبختی خیلی بیشتر از پایان خوش است که البته درست نیز به نظر می رسد. ما انسان ها آماده نابود کردن و ضربه زدن به خودمان هستیم و نوانایی گرفتن تصمیمات بد را خیلی بیشتر از تصمیمات درست داریم. اما در نهایت یک موضوع ثابت است؛ ما و انتخاب های ما تمام این شرایط را می سازند. خود انسان و انتخاب هایش است که باعث بدبختی و حتی نابودی وی خواهد شد..
با این مقدمه قصد داریم تا به سراع نقد و بررسی عنوانی برویم که محوریت اصلی آن بر همین موضوع است و جدال بین تکنولوژی و انسانیت را به تصویر می کشد و در قالب یک بازی فوق العاده به نام Deus Ex: Mankind Divided ما را به دل این داستان پرتاب می کند تا ببینیم اگر خودمان باشیم چه خواهیم کرد. Deus Ex: Mankind Divided دنباله ای بر عنوان انقلابی و بی نظیر Deus Ex: Human Revolution است که چند روز قبل منتشر شده است و در این مطلب قصد داریم تا به بررسی زوایای مختلف آن بپردازیم، نقاط قوت و ضعف آن را مرور کنیم تا در نهایت شما تصمیم بگیرید که ایا این عنوان مناسب شما خواهد بود یا خیر. پس در ادامه با بنده و وبسایت تحلیلی خیری گیمفا با مطلب "نقد و بررسی Deus Ex: Mankind Divided" همراه شوید.
عنوان Deus Ex: Human Revolution یکی از بازی های مورد علاقه من در نسل هفتم بود و از زمان معرفی نسخه جدید این سری بسیار منتظر بودم تا زمان انتشار آن فرا برسد و دوباره در نقش آدام جنسن نقش آفرینی کنم. سرانجام چند روز قبل بازی Deus Ex: Mankind Divided منتشر شد و فرصت دست داد تا دوباره سری به دیستوپیای Eidos Montreal بزنیم. اکنون و پس از مدتی تجربه بازی باید بگویم Deus Ex: Mankind Divided شاید به مانند عنوان قبلی خود انقلابی نباشد ولی هنوز یک بازی فوقالعاده عالی است که معدود ضعفهای نسخه قبل را نیز ندارد. در واقع هیچ گاه از عنوانی که بسیار شبیه به نسخه قبلی خود است تا این حد راضی نبوده ام.
دنیای Deus Ex همواره این هدف را دارد که کاری کند تا ما از خودمان سوال کنیم "انسان" بودن واقعا چه معنایی دارد؟ آیا همین چیزی است که ما هستیم و همین حسی را دارد که ما داریم؟ آیا همین رفتاری است که ما با دیگران می کنیم یا همین گونه که دیگران ما را درک می کنند؟ همین سوالات شالوده اصلی روایت داستان Mankind Divided نیز هستند و شما نیز باید در نقش آدام جنسن که خود به صورت سایبرنتیکی ارتقا داده شده است دنیا را نجات دهید، آن هم در حالی که بسیاری از مردم حتی شما را به خاطر استفاده از ارتقاهای سایبرنتیک لایق زنده بودن نیز نمی دانند و گویی هر دو طرف دشمن شما هستند.
بعد از وقایع انتهای Human Revolution که یک kill-switch مخفی (که دررون اعضا و ازتقاهای سایبرنتیکی پنهان شده بود) انسان ها را به قاتلانی آشفته کرد، اکنون دنیای بازی در Mankind Divided بسیار ناامن تر از قبل است زیرا که انواع و اقسام انسان های ارتقا یافته که خیلی از آن ها خطرناک هستند در میان مردم و در جامعه آزادانه پرسه می زنند و زندگی می کنند. هنوز هم داروی Neuropozyne یک مشکل بزرگ است و شهرهایی مثل Prague هم که قبلا انسان های ارتقا یافته و سایبرنتیک را با آغوش باز می پذیرفتند، اکنون به مانند دیترویت، توتالیتر و وابسته به حکومت مطلق و دیکتاتوری شده اند و مناطق و مجتمع هایی را برای "افراد ارتقا یافته و مکانیکی" جدا کرده اند و مردم را به صورت ایزوله نگاه می دارند.
بازی از لحاظ زمینه داستانی و تم موجود در آن بسیار خیره کننده و به یاد ماندنی است. زمین سال ۲۰۲۹ جهنمی ساخته خودمان است؛ یک چاه و مجرای فاضلاب چرکین که در آن انسانیت فقط آن قدری صدا دارد که خود را آزادانه محکوم اعلام کند. دنیا بسیار بی حفاظ به نظر می رسد و با وجود آن همه پیشرفت، غم زدگی از سر رو روی آن می بارد. ادام جنسن که تازه از ۲ سال ریکاوری در یک "مجتمع دولتی" در آلاسکا بازگشته است اکنون برای Task Force 29 کار می کند؛ یک سازمان نسبتا مخفی با توجه به کار آنها که شکار تروریست های ارتقا یافته تحت پوشش اینترپل است.
البته همان طور که حدس می زنید در این دنیا هیچ چیز آن طور که می گویند نیست و جنسن که نقش یک مامور دوجانبه را با گروهی از هکرها به نام “Juggernaut Collective” بازی می کند، متوجه توطئه ای می شود که خود در درون چندین توطئه دیگر پنهان است و اینجاست که نه تنها حس وظیفه و تعهد وی به قانون و به دوستانش آزمایش می شود بلکه حس تعهد او به کل انسانیت نیز در معرض آزمایش قرار می گیرد. جنگی بین ازتقایافته ها و انسان های طبیعی در راه است و مهم نیست که چه کسی پیروز می شود، زیرا کلی خون قرار است ریخته شود.
همانطور که مشاهده می کنید باز هم داستان یک المان بسیار مهم در Deus Ex است و همچنین به مانند قبل روایت آن به بهترین شکل بالانس شده است. هیچ گاه احساس خستگی یا بد بودن داستان به شما دست نمی دهد و همیشه داستان بازی چیزی برای شگفت زده کردن شما داراست. در واقع داستان Deus Ex: Mankind Divided کاری می کند تا شما طبیعت خود را نیز زیر سوال ببرید و شما را مجبور می کند انتخاب هایی انجام دهید و تصمیماتی بگیرید که حتی مشخص نیست کدام درست و کدام غلط هستند، کدام سفید و کدام سیاه هستند. زمینه داستانی و روایت آن هر دو بسیار قدرتمند هستند، حتی با این که انیمیشن های کات سین ها گاها آن طور که باید و شاید نیستند و می توانستند بهتر باشند.
۴ المان حیاتی دنیای Deus Ex بازگشته اند؛ مبارزه، مخفی کاری، روابط اجتماعی و هک کردن. مانند قبل این کاملا به عهده شماست که چگونه بازی کنید و کمتر عنوانی وجود دارد که این سطح از آزادی عمل را در اختیار بازیباز قرار دهد. در این عنوان بر خلاف نسخه قبلی، بازی شما را سریعا و مستقیما به دل اکشن می برد، جایی که جنسن و TF29 تحت فرماندهی Director Miller راهی درگیری با نقش منفی سختجان و قدرتمندی به نام McCready می شوند.
جنسن تک و تنها به سمت دیگر منطقه ماموریت می افتد و بلافاصله در اینجا باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید تجهیزات کشنده داشته باشید یا غیر کشنده. این ماموریت به نوعی آموزشی است و تمام ارتقاها و قابلیت ها در ان کاملا آزاد و شارژ شده هستند تا این گونه، چشمه ای از قدرتی که بعدا در انتظارتان است را به شما نشان دهد، اما حتی در اینجا نیز ماموریت های ثانویه و یک لشکر کوچک از دشمنان که باید با آنها دست و پنجه نرم کنید وجود دارند.
حتی وقتی که با یک مسلسل وارد مرحله می شدم باز هم نهایتا تصمیم می گرفتم تا آن را بدون خونریزی و به صدا در آمدن آلارم به اتمام برسانم؛ چیزی که اکثر شخصیت ها من را به انجام آن تشویق می کردند. وجود قابلیت ذخیره در هر نقطه بازی، کار را مقداری برای به دل دشمنان زدن و همه را به خاک و خون کشیدن آسان کرده است اما باز هم قابلیت مخفی کاری که در این بازی وجود دارد یکی از بهترین ها در چندین سال اخیر است که من تجربه کرده ام. حرکت از کاور به کاور بسیار نرم و روان است، از پا در آوردن های ناگهانی بسیار رضایت بخش هستند فارغ از این که کشنده یا غیرکشنده باشند.
هوش مصنوعی دشمنان برای جستجوی شما سفت و سخت است ولی اصلا رضایت بخش نیست و می توانست بسیار بهتر باشد. به عنوان مثال در یکی از مراحل جانبی اولیه بازی که در آن باید به دفتر مدیر یک بانک نفوذ کنید کاری می کند که به شما احساس پادشاه مخفی کاری بودن دست میدهد اما این به خاطر توانایی بالای شما نیست، زیرا گاردها تنها وقتی عمل می کنند که شما وارد یک منطقه ممنوعه شده یا با کسی درگیر شوید ودر غیر این صورت هیچ کاری به شما ندارند. شاید بارها المان های محیط را تغییر دهید و یا چندین بار با لباس استتار نوری خود ظاهر و غیب شوید، ولی هیچ کس از شما حتی نپرسد که چکار میکنی! این مورد ضربه غیر قابل جبرانی را به بازی نمی زند ولی آزار دهنده است؛ به هر حال شما از یک افسر سایبورگ ۶ متری انتظار دارید که همیشه چند نفر نیرو را به حالت آماده باش و "همیشه مشکوک" داشته باشد.
شاید تصمیم بگیرید که مثلا با روش دیگری به بانک نفوذ کنید و مثلا همه را در مسیر خود قتل عام کنید. این گونه کلی خون به گردن شما می افتد و این موضوع در نهایت بر روی بازی تاثیر می گذارد و بر حس پارانویایی که کل سیاره را در بر گرفته است می افزاید، اما خب شاید می گویید چه اهمیتی دارد؟ من میخواهم شوتر بازی کنم. در این حالت نیز سازندگان جای هیچ حرف و حدیثی نگذاشته اند و سیستم تیراندازی بازی نیز بسیار جذاب و هیجان انگیز و دقیق است. مانند قبل، زمانی که شما به کاور می روید زاویه دوربین بازی به حالت سوم شخص وارد می شود.
شما برای مبارزات، اسلحه های مختلف دارید که هر کدام کاملا قابل شخصی سازی هستند، نارنجک ها و همینطور گجت هایی نیز در اختیار دارید تا اتاق را کاملا از دشمنان پاکسازی کنید. تازه، ارتقاهای سایبرنتکی جنسن را فراموش نکنید که خود در مبارزات، دنیایی هستند. "قدرت بسیار بالا" یا Super strength، قابلیت دویدن با سرعت بسیار بالا، چرخش مرگبار ۳۶۰ درجه ای با اسلحه، از پا در اوردن بی صدا، پنهان شدن کامل از دید و... همه و همه قابلیت هایی هستند که در ازای امتیازات Praxis (که در کیت ها یافت می شوند یا در XP milestone ها پاداش داده می شوند) می توانید به دست آورید و همگی آن ها به نوبه خود عالی هستند، اما تفاوت عمده و اصلی که Mankind Divided با نسخه قبلی داشته است قابلیت “overclock” یا ماتریکس ارتقاهای (augmentation) جنسن است که در ادامه آن را برای شما عزیزان توضبح خواهم داد.
وقتی شما یک سری ارتقاهای خود را بر حسب داستان بازی دوباره نصب می کنید، گزینه ای برای شما ظاهر می شود که می توانید یک سری ارتقاهای آزمایشی مربوط به بازار سیاه را استفاده کنید، مانند یک پرتاب کننده تیغ با نیروی محرکه بالا که روی مچ دست بسته می شود. استفاده از این ها میزان استفاده جنسن از قدرتهایش را به بالاتر از ۱۰۰ درصد (overclock) می برد و بنابراین شما باید یک سری از قابلیت های دیگر خود را برای همیشه قربانی کرده تا بتوانید از این ها استفاده کنید. این کار شاید باعث مشکلاتی برای شما بشود و خوبی ها و بدی هایی دارد ولی اینجا نیز به مانند همه موارد دیگر انتخاب کاملا با شماست که از این ارتقاها استفاده کنید یا خیر.
قابلیت هک کردن دقیقا به همان شکلی که در عنوان Deus Ex: Human Revolution وجود داشت بازگشته است. این مسیر شامل باز کردن راه برای عبور یک node از بین موانع یک پازل الکترونیکی سیستم امنیتی است، اما هر پیشروی مقداری زمان می گیرد و همینطور خطر فعال کردن یک سیستم ضد هک که شما را عقب می اندازد را نیز دارید. اگر شما تعداد کافی از نرم افزارهای هک را داشته باشید (که کار شما را آسان می کنند و مواردی مثل مسیر های پنهان را اشکار می سازند یا حرکت بعدی شما را راحت تر می کنند)، می توانید بیشتر در محیط بچرخید و اکتشاف کنید و رازها و پاداش ها و ایستر اگ های زیادی را با استفاده از غارت بانک های اطلاعاتی کشف کنید.
اگر نه می خواهید مبارزه کنید، نه مخفی کاری کنید و نه اهل هک کردن هستید می توانید در بسیاری از موارد کار خود را گفتگو و روابط احتماعی قوی راه بیاندازید. برخی ارتقاهای خاص در بازی مخصوص این مورد هستند که آدام را تبدیل به یک ماشین زنده دروغ شناسی می کنند و وی می تواند فشار خون و ضربان قلب را بسنجد و یا از طریق فرومون ها برای اغوا کردن شخصیت های مختلف و پیدا کردن بهترین راه برای کشیدن اطلاعات از آن ها و ... اقدام کند. موفقیت در این مسیر و راضی کردن و گول زدن یک دشمن کله شق با استفاده از حرف زدن و کاریزمای خاص جنسن، لذتی دارد به اندازه پاکسازی یک مرکز اطلاعاتی بدون دیده شدن یا از بین بردن لشکری از دشمنان تنها با یک دست!
اما بالاخره تمام این انتخاب ها و آزادی عمل ها در این دنیای بزرگ و پر از جزییات (حتی گاهی در خیابان می ایستید تا پوستر یک فیلم تخیلی را بخوانید! ) مشکلات خاص خودش را نیز دارد. افت مقطعی فریم ریت و پارگی تصویر در بازی دیده می شوند (البته در نسخه پلی استیشن۴؛ در نسخه پی سی شواهد از این قرار هستند که بازی این مشکلات را ابدا ندارد). همچنین فیزیک بازی نیز مشکلاتی دارد و مثلا گاهی وقتی ایتمی که زیر یک ایتم دیگر قرار دارد را بر میدارید در کمال تعجب می بینید که آن ایتم روی هوا باقی می ماند! اینها همگی مشکلات و گلیچ های ریز بصری هستند اما هیچ یک به اندازه عدم هماهنگ سازی لبها هنگام انیمیشن های مکالمه آزار دهنده نیستند. مخصوصا در نسلی که در آن شاهکارهایی مثل Uncharted 4 را از این نظر داشته ایم.
اما باز هم باز هم می گویم که تمام هنر اصلی بازی این است که کاری میکند تا شما اصلا به این ایرادات ریز توجهی نکنید و روی موراد اصلی و بزرگتر تمرکز کنید که خوشبختانه این موارد اصلی و بزرگ تر بسیار عالی و بی نقص هستند. روایت جذاب و زیبای داستان بازی توسط صداگذاری و عملکرد حرفه ای صداپیشگان و گیم پلی فوق العاده هیجان انگیز و عالی این عنوان، حمایت می شود. زمان بارگذاری بین مناطق مختلف می تواند کمی آزاردهنده باشد (البته ریلودها یا بارگذاری های مجدد این طور نیستند) ولی دنیای بازی به قدری پر از جزییات و خیره کننده طراحی شده است که این موارد به چشم شما نمی آیند.
در این بازی هیچ علامت تعجب زرد و بزرگی روی سر مردم وجود ندارد و کاملا محتمل است که وقتی در حال رفت و آمد بین مناطق مختلف یک ماموریت، مثلا به جای سمت راست به سمت چپ بپیچید، بسیاری از ماموریت های جانبی را از دست بدهید. شاید چندین ماموریت جانبی را به صورت تصادفی و زمانی که در حال گشت و گذار در شهر هستید و فقط با صحبت کردن با مردم مختلف به دست آورید. مهم نیست که ماموریت را چطور انجام می دهید و چه دستاوردی دارد؛ پاداش ها همیشه ارزش آن را دارند.
اگر شما بخواهید که همین تجربه گیم پلی را خارج از کمپین داستانی بازی داشته باشید، مد Breach برای شما بسیار مناسب است که در ان باید به شبکه های کامپیوتری که به صورت محیطی ۳ بعدی خلق شده اند نفوذ کنید، با همان قوانین جذاب دنیای Deus Ex. در این مد (به مانند همین بخش های مشابه در کمپین بازی) شما باید آواتار خود را درون مسیرهایی با پازل های فیزیکی مختلف، هک کردن دیوارها و از بین موانع مختلف عبور دهید تا در نهایت مسیر دانلود داده ها را پیدا کنید. این بخش هم چیزی انقلابی را برای شما همراه ندارد ولی برخی از مراحل واقعا چالش های نبوغ آمیزی را برای شما در بر دارند.
هر طور که قصد داشته باشید تا بازی را پیش ببرید، Deus Ex: Mankind Divided بسیار لذت بخش و عالی است. سیستم گان پلی جذاب و محکم بازی و مخفی کاری عالی آن به همراه مینی گیم های جذاب هک کردن و برخی مکانیک های جالب مکالمات بازی را بسیار سرگرم کننده و لذت بخش کرده اند، اما کسانی که انتظار یک جهش بسیار بلند نسبت به آن چه که در نسخه قبلی این سری دیده اند را داشتند، احتمالا ناامید خواهند شد. اما یک نکته در این مورد وجود دارد که بسیار مهم است و آن ضربالمثل "وقتی چیزی خراب نیست آن را درست نکن" است که هیچ وقت این قدر در مورد یک بازی صدق نمیکرده است.
درست است که Mankind Divided بسیار شبیه به Human Revolution است اما بازی قبلی به قدری عالی و پرطرفدار و کم ایراد بود که واقعا نیازی به تغییرات خاصی نداشت و تنها باید کمی نسل هشتمی می شد که آن هم صورت گرفته است. Eidos دنیایی بسیار متنوع و جذاب خلق کرده است با انواع و اقسام فعالیت های مختلف و آزادی بی نظیر در روش انجام آنها؛ هر کدام از این فعالیتها را که انجام میدهید، بازی با پاداش هایی عالی از امتیاز تجربه گرفته تا ایستر اگ و آیتم های مختلف از شما قدردانی می کند و باعث پیشرفت هر چه بیشتر و سریعتر شما می شود.
جدا از چند مورد ایرادات کوچک که در مقاله مطرح شد، Deus Ex: Mankind Divided یک تجربه نقش آفرینی بی نظیر در دنیایی است که هر بار که از بازی خارج می شوید در یاد شما می ماند و یه آن فکر می کنید تا مجددا وارد بازی شوید. زیبایی ترسناک، فریبندگی بی اندازه، چشم اندازی از یک پادآرمان شهر، تجربه ای بسیار قانع کننده، ساختار و زیربنای محکم، داستان و روایت بی نقص؛ اینها همه و همه در Deus Ex: Mankind Divided جای گرفته اند و واقعا اگر حتی به عناوین نقش آفرینی علاقه هم نداربد باید آن را تجربه کنید، زیرا از آزادی عمل بی نظیر آن به وجد می آیید. هیچ توجیهی برای بازی نکردن Deus Ex: Mankind Divided برای هیچ بازیبازی واقعا وجود ندارد. حیف است اگر این بازی را از دست بدهید، حیف است ...
اگر ۳۰ سال قبل به کسی می گفتند در چند دهه آینده شاهد مواردی مثل واقعیت مجازی و قرار گرفتن خود بازیباز در دنیای بازی خواهیم بود یا کیفیتی به اندازه نسل هشتم در بازی های رایانه ای وجود خواهد داشت یا مثلا مقداری از پیشرفتهای تکنولوژی در سال های اخیر را به وی وعده می دادیم قطعا باور نمی کرد و شاید دم از دیوانه بودن ما میزد. اما اکنون سالها گذشته است واگر کسی در خال حاضر به ما بگوید تا ۳۰ سال آینده رباتهای کاملا مانند انسان در جوامع زندگی خواهند کرد (مانند بازی Detroit: Become Human) دیگر نمی گوییم محال است زیرا تکنولوژی و سرعت پیشرفت و قدرت آن را باور کردهایم. حتی شاید از آن بترسیم. فکر می کنید دلیل ساخت این همه بازی و فیلم که بر محوریت موضوع "گرفتن گریبان بشر توسط تکنولوژی که خود تولید کرده است" یا "هوش های مصنوعی غیر قابل کنترل بشر" قرار دارند چیست؟ دلیل آن باز می گردد به نکته ای که در ابتدای مطلب خدمت شما عزیزان عرض کردم؛ ذهن مردم و جامعه با این موضوع درگیر است و دوست دارند تا ببینند اگر این موارد اتفاق بیافتند زندگی انسان ها چه می شود. ذهن کنجکاو بشر میخواهد کنکاش کند و بفهمد که اگر این موارد به وقوع بپیوندند چه بر سر حوامع انسانی رخ خواهد داد و به همین دلیل هم مدام احتمالات مختلف این وقایع را در قالب فیلم ها و بازی های مختلف مطرح می کند تا ذهن کنجکاو و درگیر خود را تسلی بخشد.
آیا تکنولوژی واقعا دست بشریت را گرفته یا ما را به اعماق منجلاب نابودی فرستاده است؟
معمولا هم اگر دقت کرده باشید می بینید که این قبیل موضوعات همیشه در باره موارد منفی هستند و مثلا کسی نمی آید بررسی کند که اگر فلان اتفاق خیلی خوب در آینده رخ دهد زندگی انسان ها چه می شود؟ بلکه همواره این مطرح می شود که اگر فلان بلا بر سر انسانها بیاید آنها چه می کنند. می دانید چرا؟ چون از آنها می ترسیم. انسان وقتی می ترسد شروع به گمانه زنی می کند که اگر فلان اتفاق بیافتد چه می شود؟ چقدر احتمال رهایی داریم؟ چقدر احتمال دارد نابود شویم؟ آیا می توان امیدوار بود؟ انسان به همه این ها می پردازذ تا در این میان کورسوی امیدی برای خود پیدا کند و به خود آرامش بدهد.
یکی از همین موضوعات که در سالهای اخیر زیاد آن را می بینیم و به ان پرداخته می شود مسئله ازتقا یافتن فیزیکی و حتی ذهنی انسان ها به وسیله تکنواوژی است که از زیر شاخه های همان موضوع "جنگ تکنولوژی در برابر انسان" است و بسیار ذهن ها را به خود درگیر کرده است که اگر تعدادی از انسان ها و مثلا نیروهای نظامی و ارتشی ازتقا یابند و دستکاری شوند و ابر سربازها و ... خلق شوند چه رخ خواهد داد. شاید در ابتدا به عنوان نیت دفاع از کشور و ... مطرح شوند اما در نهایت صدمات جبران ناپذیری به جامعه و شاکله خانواده ها خواهد زد. به هر حال همان ابر سربازها باید با تمام مشکلاتی که ناشی از دستکاری شدن و ارتقا یافتن فیزیکی و ذهنی به آن دچار شده اند به خانواده خود بر گردند و در میان مردم عادی زندگی کنند. آیا دیگر کسی به آن ها به چشک یک انسان نگاه خواهد کرد یا یک ماشین؟ ایا آنها می توانند دوباره آغوش گرم خانواده خود را داشته باشند؟ هزاران اما و اگر دیگر نیز مطرح است که اگر بخواهیم خودمان را گول نزنیم می دانیم که جواب آنها همه منفی است و این قبیل موارد به پایان های خوشی ختم نخواهند شد.
Deus Ex: Mankind Divided شاید به مانند عنوان قبلی خود انقلابی نباشد ولی هنوز یک بازی فوقالعاده عالی است که معدود ضعفهای نسخه قبل را نیز ندارد.
یکی از بهترین عناوین و فرنچایزهایی که از جنبه های مختلف به این موضوع ازتقا یافتن انسان پرداخته است و صدمات و آسیب های شدید ناشی از این مورد را در زندگی آینده بشر بررسی کرده است سری عنوان زییا و محبوب Deus Ex است که به بهترین شکل به کنکاش در این موضوع از طریق یک بازی رایانهای زیبا پرداخته است و با اضافه کردن انتخاب های مختلف به این شرایط، کاری کرده است تا به فکر فرو رویم و کمی به معنای انسان بودن فکر کنیم. وقتی تمام این موضوعات را کنار هم می گذاریم به نتیجه ای جالب و حتی ساده می رسیم؛ انتخاب های ما است که این شرایط و چگونگی رقم خوردن آن ها را تعیین می کند.
هیچ چیز کامل نیست و همه چیز از قانون نسبیت پیروی می کند. یعنی یک انسان ارتقا یافته ممکن است تصمیماتی خوب بگیرد و این موضوع را در نظر کسانی که این روی مسئله را می بینند خوب جلوه دهد و یا از قدرت خود برای آزار مردم استفاده کند و کسانی که این سمت موضوع را می بینند بر ضد آن شوند اما باید دید که احتمال وقوع کدام مورد بیشنتر است. در سری Deus Ex که مشخص است انتخاب های منفی و استفاده غلط از این قدرت ها خیلی بیشتر رواج می یابد و احتمال بدبختی خیلی بیشتر از پایان خوش است که البته درست نیز به نظر می رسد. ما انسان ها آماده نابود کردن و ضربه زدن به خودمان هستیم و نوانایی گرفتن تصمیمات بد را خیلی بیشتر از تصمیمات درست داریم. اما در نهایت یک موضوع ثابت است؛ ما و انتخاب های ما تمام این شرایط را می سازند. خود انسان و انتخاب هایش است که باعث بدبختی و حتی نابودی وی خواهد شد..
با این مقدمه قصد داریم تا به سراع نقد و بررسی عنوانی برویم که محوریت اصلی آن بر همین موضوع است و جدال بین تکنولوژی و انسانیت را به تصویر می کشد و در قالب یک بازی فوق العاده به نام Deus Ex: Mankind Divided ما را به دل این داستان پرتاب می کند تا ببینیم اگر خودمان باشیم چه خواهیم کرد. Deus Ex: Mankind Divided دنباله ای بر عنوان انقلابی و بی نظیر Deus Ex: Human Revolution است که چند روز قبل منتشر شده است و در این مطلب قصد داریم تا به بررسی زوایای مختلف آن بپردازیم، نقاط قوت و ضعف آن را مرور کنیم تا در نهایت شما تصمیم بگیرید که ایا این عنوان مناسب شما خواهد بود یا خیر. پس در ادامه با بنده و وبسایت تحلیلی خیری گیمفا با مطلب "نقد و بررسی Deus Ex: Mankind Divided" همراه شوید.
نسخه کالکتورز ادیشن جذاب بازی برای علاقمندان.
عنوان Deus Ex: Human Revolution یکی از بازی های مورد علاقه من در نسل هفتم بود و از زمان معرفی نسخه جدید این سری بسیار منتظر بودم تا زمان انتشار آن فرا برسد و دوباره در نقش آدام جنسن نقش آفرینی کنم. سرانجام چند روز قبل بازی Deus Ex: Mankind Divided منتشر شد و فرصت دست داد تا دوباره سری به دیستوپیای Eidos Montreal بزنیم. اکنون و پس از مدتی تجربه بازی باید بگویم Deus Ex: Mankind Divided شاید به مانند عنوان قبلی خود انقلابی نباشد ولی هنوز یک بازی فوقالعاده عالی است که معدود ضعفهای نسخه قبل را نیز ندارد. در واقع هیچ گاه از عنوانی که بسیار شبیه به نسخه قبلی خود است تا این حد راضی نبوده ام.
دنیای Deus Ex همواره این هدف را دارد که کاری کند تا ما از خودمان سوال کنیم "انسان" بودن واقعا چه معنایی دارد؟ آیا همین چیزی است که ما هستیم و همین حسی را دارد که ما داریم؟ آیا همین رفتاری است که ما با دیگران می کنیم یا همین گونه که دیگران ما را درک می کنند؟ همین سوالات شالوده اصلی روایت داستان Mankind Divided نیز هستند و شما نیز باید در نقش آدام جنسن که خود به صورت سایبرنتیکی ارتقا داده شده است دنیا را نجات دهید، آن هم در حالی که بسیاری از مردم حتی شما را به خاطر استفاده از ارتقاهای سایبرنتیک لایق زنده بودن نیز نمی دانند و گویی هر دو طرف دشمن شما هستند.
آدام جنسن تمام ویژگیها برای یک نقش اول جذاب بودن را داراست.
بعد از وقایع انتهای Human Revolution که یک kill-switch مخفی (که دررون اعضا و ازتقاهای سایبرنتیکی پنهان شده بود) انسان ها را به قاتلانی آشفته کرد، اکنون دنیای بازی در Mankind Divided بسیار ناامن تر از قبل است زیرا که انواع و اقسام انسان های ارتقا یافته که خیلی از آن ها خطرناک هستند در میان مردم و در جامعه آزادانه پرسه می زنند و زندگی می کنند. هنوز هم داروی Neuropozyne یک مشکل بزرگ است و شهرهایی مثل Prague هم که قبلا انسان های ارتقا یافته و سایبرنتیک را با آغوش باز می پذیرفتند، اکنون به مانند دیترویت، توتالیتر و وابسته به حکومت مطلق و دیکتاتوری شده اند و مناطق و مجتمع هایی را برای "افراد ارتقا یافته و مکانیکی" جدا کرده اند و مردم را به صورت ایزوله نگاه می دارند.
بازی از لحاظ زمینه داستانی و تم موجود در آن بسیار خیره کننده و به یاد ماندنی است. زمین سال ۲۰۲۹ جهنمی ساخته خودمان است؛ یک چاه و مجرای فاضلاب چرکین که در آن انسانیت فقط آن قدری صدا دارد که خود را آزادانه محکوم اعلام کند. دنیا بسیار بی حفاظ به نظر می رسد و با وجود آن همه پیشرفت، غم زدگی از سر رو روی آن می بارد. ادام جنسن که تازه از ۲ سال ریکاوری در یک "مجتمع دولتی" در آلاسکا بازگشته است اکنون برای Task Force 29 کار می کند؛ یک سازمان نسبتا مخفی با توجه به کار آنها که شکار تروریست های ارتقا یافته تحت پوشش اینترپل است.
فضای شهر بسیار متشنج است و مردم احساس آرامش ندارند.
البته همان طور که حدس می زنید در این دنیا هیچ چیز آن طور که می گویند نیست و جنسن که نقش یک مامور دوجانبه را با گروهی از هکرها به نام “Juggernaut Collective” بازی می کند، متوجه توطئه ای می شود که خود در درون چندین توطئه دیگر پنهان است و اینجاست که نه تنها حس وظیفه و تعهد وی به قانون و به دوستانش آزمایش می شود بلکه حس تعهد او به کل انسانیت نیز در معرض آزمایش قرار می گیرد. جنگی بین ازتقایافته ها و انسان های طبیعی در راه است و مهم نیست که چه کسی پیروز می شود، زیرا کلی خون قرار است ریخته شود.
همانطور که مشاهده می کنید باز هم داستان یک المان بسیار مهم در Deus Ex است و همچنین به مانند قبل روایت آن به بهترین شکل بالانس شده است. هیچ گاه احساس خستگی یا بد بودن داستان به شما دست نمی دهد و همیشه داستان بازی چیزی برای شگفت زده کردن شما داراست. در واقع داستان Deus Ex: Mankind Divided کاری می کند تا شما طبیعت خود را نیز زیر سوال ببرید و شما را مجبور می کند انتخاب هایی انجام دهید و تصمیماتی بگیرید که حتی مشخص نیست کدام درست و کدام غلط هستند، کدام سفید و کدام سیاه هستند. زمینه داستانی و روایت آن هر دو بسیار قدرتمند هستند، حتی با این که انیمیشن های کات سین ها گاها آن طور که باید و شاید نیستند و می توانستند بهتر باشند.
به فضاسازی، نوجه به جزییات و گرافیک بالای بازی توجه کنید.
۴ المان حیاتی دنیای Deus Ex بازگشته اند؛ مبارزه، مخفی کاری، روابط اجتماعی و هک کردن. مانند قبل این کاملا به عهده شماست که چگونه بازی کنید و کمتر عنوانی وجود دارد که این سطح از آزادی عمل را در اختیار بازیباز قرار دهد. در این عنوان بر خلاف نسخه قبلی، بازی شما را سریعا و مستقیما به دل اکشن می برد، جایی که جنسن و TF29 تحت فرماندهی Director Miller راهی درگیری با نقش منفی سختجان و قدرتمندی به نام McCready می شوند.
جنسن تک و تنها به سمت دیگر منطقه ماموریت می افتد و بلافاصله در اینجا باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید تجهیزات کشنده داشته باشید یا غیر کشنده. این ماموریت به نوعی آموزشی است و تمام ارتقاها و قابلیت ها در ان کاملا آزاد و شارژ شده هستند تا این گونه، چشمه ای از قدرتی که بعدا در انتظارتان است را به شما نشان دهد، اما حتی در اینجا نیز ماموریت های ثانویه و یک لشکر کوچک از دشمنان که باید با آنها دست و پنجه نرم کنید وجود دارند.
دشمنان قدرتمندی انتظارتان را میکشند
حتی وقتی که با یک مسلسل وارد مرحله می شدم باز هم نهایتا تصمیم می گرفتم تا آن را بدون خونریزی و به صدا در آمدن آلارم به اتمام برسانم؛ چیزی که اکثر شخصیت ها من را به انجام آن تشویق می کردند. وجود قابلیت ذخیره در هر نقطه بازی، کار را مقداری برای به دل دشمنان زدن و همه را به خاک و خون کشیدن آسان کرده است اما باز هم قابلیت مخفی کاری که در این بازی وجود دارد یکی از بهترین ها در چندین سال اخیر است که من تجربه کرده ام. حرکت از کاور به کاور بسیار نرم و روان است، از پا در آوردن های ناگهانی بسیار رضایت بخش هستند فارغ از این که کشنده یا غیرکشنده باشند.
هوش مصنوعی دشمنان برای جستجوی شما سفت و سخت است ولی اصلا رضایت بخش نیست و می توانست بسیار بهتر باشد. به عنوان مثال در یکی از مراحل جانبی اولیه بازی که در آن باید به دفتر مدیر یک بانک نفوذ کنید کاری می کند که به شما احساس پادشاه مخفی کاری بودن دست میدهد اما این به خاطر توانایی بالای شما نیست، زیرا گاردها تنها وقتی عمل می کنند که شما وارد یک منطقه ممنوعه شده یا با کسی درگیر شوید ودر غیر این صورت هیچ کاری به شما ندارند. شاید بارها المان های محیط را تغییر دهید و یا چندین بار با لباس استتار نوری خود ظاهر و غیب شوید، ولی هیچ کس از شما حتی نپرسد که چکار میکنی! این مورد ضربه غیر قابل جبرانی را به بازی نمی زند ولی آزار دهنده است؛ به هر حال شما از یک افسر سایبورگ ۶ متری انتظار دارید که همیشه چند نفر نیرو را به حالت آماده باش و "همیشه مشکوک" داشته باشد.
استفادههای بسیاری از دست مصنوعی خود خواهید کرد
شاید تصمیم بگیرید که مثلا با روش دیگری به بانک نفوذ کنید و مثلا همه را در مسیر خود قتل عام کنید. این گونه کلی خون به گردن شما می افتد و این موضوع در نهایت بر روی بازی تاثیر می گذارد و بر حس پارانویایی که کل سیاره را در بر گرفته است می افزاید، اما خب شاید می گویید چه اهمیتی دارد؟ من میخواهم شوتر بازی کنم. در این حالت نیز سازندگان جای هیچ حرف و حدیثی نگذاشته اند و سیستم تیراندازی بازی نیز بسیار جذاب و هیجان انگیز و دقیق است. مانند قبل، زمانی که شما به کاور می روید زاویه دوربین بازی به حالت سوم شخص وارد می شود.
شما برای مبارزات، اسلحه های مختلف دارید که هر کدام کاملا قابل شخصی سازی هستند، نارنجک ها و همینطور گجت هایی نیز در اختیار دارید تا اتاق را کاملا از دشمنان پاکسازی کنید. تازه، ارتقاهای سایبرنتکی جنسن را فراموش نکنید که خود در مبارزات، دنیایی هستند. "قدرت بسیار بالا" یا Super strength، قابلیت دویدن با سرعت بسیار بالا، چرخش مرگبار ۳۶۰ درجه ای با اسلحه، از پا در اوردن بی صدا، پنهان شدن کامل از دید و... همه و همه قابلیت هایی هستند که در ازای امتیازات Praxis (که در کیت ها یافت می شوند یا در XP milestone ها پاداش داده می شوند) می توانید به دست آورید و همگی آن ها به نوبه خود عالی هستند، اما تفاوت عمده و اصلی که Mankind Divided با نسخه قبلی داشته است قابلیت “overclock” یا ماتریکس ارتقاهای (augmentation) جنسن است که در ادامه آن را برای شما عزیزان توضبح خواهم داد.
هک کردن هنوز هم یکی از قابلیتهای پرکاربرد و مفید است مخصوصا برای مخفیانه بازی کردن.
وقتی شما یک سری ارتقاهای خود را بر حسب داستان بازی دوباره نصب می کنید، گزینه ای برای شما ظاهر می شود که می توانید یک سری ارتقاهای آزمایشی مربوط به بازار سیاه را استفاده کنید، مانند یک پرتاب کننده تیغ با نیروی محرکه بالا که روی مچ دست بسته می شود. استفاده از این ها میزان استفاده جنسن از قدرتهایش را به بالاتر از ۱۰۰ درصد (overclock) می برد و بنابراین شما باید یک سری از قابلیت های دیگر خود را برای همیشه قربانی کرده تا بتوانید از این ها استفاده کنید. این کار شاید باعث مشکلاتی برای شما بشود و خوبی ها و بدی هایی دارد ولی اینجا نیز به مانند همه موارد دیگر انتخاب کاملا با شماست که از این ارتقاها استفاده کنید یا خیر.
قابلیت هک کردن دقیقا به همان شکلی که در عنوان Deus Ex: Human Revolution وجود داشت بازگشته است. این مسیر شامل باز کردن راه برای عبور یک node از بین موانع یک پازل الکترونیکی سیستم امنیتی است، اما هر پیشروی مقداری زمان می گیرد و همینطور خطر فعال کردن یک سیستم ضد هک که شما را عقب می اندازد را نیز دارید. اگر شما تعداد کافی از نرم افزارهای هک را داشته باشید (که کار شما را آسان می کنند و مواردی مثل مسیر های پنهان را اشکار می سازند یا حرکت بعدی شما را راحت تر می کنند)، می توانید بیشتر در محیط بچرخید و اکتشاف کنید و رازها و پاداش ها و ایستر اگ های زیادی را با استفاده از غارت بانک های اطلاعاتی کشف کنید.
شاهد ظلم و ستم بسیاری در حق مردم هستید و این که چگونه واکنش نشان دهید کاملا دست خود شماست.
اگر نه می خواهید مبارزه کنید، نه مخفی کاری کنید و نه اهل هک کردن هستید می توانید در بسیاری از موارد کار خود را گفتگو و روابط احتماعی قوی راه بیاندازید. برخی ارتقاهای خاص در بازی مخصوص این مورد هستند که آدام را تبدیل به یک ماشین زنده دروغ شناسی می کنند و وی می تواند فشار خون و ضربان قلب را بسنجد و یا از طریق فرومون ها برای اغوا کردن شخصیت های مختلف و پیدا کردن بهترین راه برای کشیدن اطلاعات از آن ها و ... اقدام کند. موفقیت در این مسیر و راضی کردن و گول زدن یک دشمن کله شق با استفاده از حرف زدن و کاریزمای خاص جنسن، لذتی دارد به اندازه پاکسازی یک مرکز اطلاعاتی بدون دیده شدن یا از بین بردن لشکری از دشمنان تنها با یک دست!
اما بالاخره تمام این انتخاب ها و آزادی عمل ها در این دنیای بزرگ و پر از جزییات (حتی گاهی در خیابان می ایستید تا پوستر یک فیلم تخیلی را بخوانید! ) مشکلات خاص خودش را نیز دارد. افت مقطعی فریم ریت و پارگی تصویر در بازی دیده می شوند (البته در نسخه پلی استیشن۴؛ در نسخه پی سی شواهد از این قرار هستند که بازی این مشکلات را ابدا ندارد). همچنین فیزیک بازی نیز مشکلاتی دارد و مثلا گاهی وقتی ایتمی که زیر یک ایتم دیگر قرار دارد را بر میدارید در کمال تعجب می بینید که آن ایتم روی هوا باقی می ماند! اینها همگی مشکلات و گلیچ های ریز بصری هستند اما هیچ یک به اندازه عدم هماهنگ سازی لبها هنگام انیمیشن های مکالمه آزار دهنده نیستند. مخصوصا در نسلی که در آن شاهکارهایی مثل Uncharted 4 را از این نظر داشته ایم.
اگر بخواهید به صورت یک عنوان شوتر بازی را انجام دهید هم هیچ مانعی برای شما وجود ندارد و کاملا آزاد هستید، آن هم با کیفیت بالا.
همچنین همانطور که قبلا نیز اشاره شد، قوانین این دنیا به واسطه هوش مصنوعی آن، گاهی عجیب هستند. مثلا ورود به یک منطقه قرمز، حمله به یک افسر پلیس، گارد و یا فردی غیر نظامی، یا سرقت و هک کردن در مقابل مردم، وضعیت هشدار را در کسانی که در اطراف شما هستند باعث می شود؛ اما پرش از ساختمان ها، پریدن از روی ماشین ها یا فعال کردن لباس استتار نوری درجه نظامی در وسط یک خیابان نظر نمی رسد هرگز باعث تعجب کسی شود. تازه نکته دیگری که عجیب است اینجاست که از پای در آوردن های غیر کشنده که در مسیر مخفی کاری انجام میدهید هر چیزی هستند به غیر از "ساکت"، اما همین حرکات را گاردهایی در فاصله نزدیک اگر فقط نبینند متوجه نخواهند شد و انگار که شنوایی ندارند.
تنوع در شخصی سازی کردن بیداد میکند
اما باز هم باز هم می گویم که تمام هنر اصلی بازی این است که کاری میکند تا شما اصلا به این ایرادات ریز توجهی نکنید و روی موراد اصلی و بزرگتر تمرکز کنید که خوشبختانه این موارد اصلی و بزرگ تر بسیار عالی و بی نقص هستند. روایت جذاب و زیبای داستان بازی توسط صداگذاری و عملکرد حرفه ای صداپیشگان و گیم پلی فوق العاده هیجان انگیز و عالی این عنوان، حمایت می شود. زمان بارگذاری بین مناطق مختلف می تواند کمی آزاردهنده باشد (البته ریلودها یا بارگذاری های مجدد این طور نیستند) ولی دنیای بازی به قدری پر از جزییات و خیره کننده طراحی شده است که این موارد به چشم شما نمی آیند.
در این بازی هیچ علامت تعجب زرد و بزرگی روی سر مردم وجود ندارد و کاملا محتمل است که وقتی در حال رفت و آمد بین مناطق مختلف یک ماموریت، مثلا به جای سمت راست به سمت چپ بپیچید، بسیاری از ماموریت های جانبی را از دست بدهید. شاید چندین ماموریت جانبی را به صورت تصادفی و زمانی که در حال گشت و گذار در شهر هستید و فقط با صحبت کردن با مردم مختلف به دست آورید. مهم نیست که ماموریت را چطور انجام می دهید و چه دستاوردی دارد؛ پاداش ها همیشه ارزش آن را دارند.
آدام قدرتهای بسیاری را بر یا استفاده کردن در مبارزات داراست و هرگز احساس کمبود نخواهید کرد.
اگر شما بخواهید که همین تجربه گیم پلی را خارج از کمپین داستانی بازی داشته باشید، مد Breach برای شما بسیار مناسب است که در ان باید به شبکه های کامپیوتری که به صورت محیطی ۳ بعدی خلق شده اند نفوذ کنید، با همان قوانین جذاب دنیای Deus Ex. در این مد (به مانند همین بخش های مشابه در کمپین بازی) شما باید آواتار خود را درون مسیرهایی با پازل های فیزیکی مختلف، هک کردن دیوارها و از بین موانع مختلف عبور دهید تا در نهایت مسیر دانلود داده ها را پیدا کنید. این بخش هم چیزی انقلابی را برای شما همراه ندارد ولی برخی از مراحل واقعا چالش های نبوغ آمیزی را برای شما در بر دارند.
هر طور که قصد داشته باشید تا بازی را پیش ببرید، Deus Ex: Mankind Divided بسیار لذت بخش و عالی است. سیستم گان پلی جذاب و محکم بازی و مخفی کاری عالی آن به همراه مینی گیم های جذاب هک کردن و برخی مکانیک های جالب مکالمات بازی را بسیار سرگرم کننده و لذت بخش کرده اند، اما کسانی که انتظار یک جهش بسیار بلند نسبت به آن چه که در نسخه قبلی این سری دیده اند را داشتند، احتمالا ناامید خواهند شد. اما یک نکته در این مورد وجود دارد که بسیار مهم است و آن ضربالمثل "وقتی چیزی خراب نیست آن را درست نکن" است که هیچ وقت این قدر در مورد یک بازی صدق نمیکرده است.
آزادی عمل یک شعار نیست بلکه Deus Ex: Mankind Divided یکی از برترین بازیهایی که تاکنون در زمینه آزادی دادن به بازیباز ساخته شده اند، است. درست مانند نسخه قبلی خود.
درست است که Mankind Divided بسیار شبیه به Human Revolution است اما بازی قبلی به قدری عالی و پرطرفدار و کم ایراد بود که واقعا نیازی به تغییرات خاصی نداشت و تنها باید کمی نسل هشتمی می شد که آن هم صورت گرفته است. Eidos دنیایی بسیار متنوع و جذاب خلق کرده است با انواع و اقسام فعالیت های مختلف و آزادی بی نظیر در روش انجام آنها؛ هر کدام از این فعالیتها را که انجام میدهید، بازی با پاداش هایی عالی از امتیاز تجربه گرفته تا ایستر اگ و آیتم های مختلف از شما قدردانی می کند و باعث پیشرفت هر چه بیشتر و سریعتر شما می شود.
جدا از چند مورد ایرادات کوچک که در مقاله مطرح شد، Deus Ex: Mankind Divided یک تجربه نقش آفرینی بی نظیر در دنیایی است که هر بار که از بازی خارج می شوید در یاد شما می ماند و یه آن فکر می کنید تا مجددا وارد بازی شوید. زیبایی ترسناک، فریبندگی بی اندازه، چشم اندازی از یک پادآرمان شهر، تجربه ای بسیار قانع کننده، ساختار و زیربنای محکم، داستان و روایت بی نقص؛ اینها همه و همه در Deus Ex: Mankind Divided جای گرفته اند و واقعا اگر حتی به عناوین نقش آفرینی علاقه هم نداربد باید آن را تجربه کنید، زیرا از آزادی عمل بی نظیر آن به وجد می آیید. هیچ توجیهی برای بازی نکردن Deus Ex: Mankind Divided برای هیچ بازیبازی واقعا وجود ندارد. حیف است اگر این بازی را از دست بدهید، حیف است ...