03-21-2016, 09:24 PM
(آخرین ویرایش: 03-21-2016, 09:25 PM، توسط saeed aghababaee.)
یکی از مهمترین، شیرینترین و جالبترین مزایای بازیهای رایانه ی این است که میتوانیم کارهایی در این دنیا انجام دهیم که در هیچ کجای دیگر و در زندگی واقعی حتی نزدیک انجام آنها هم نمیتوانیم بشویم و در این مورد قبلا و به تفصیل در مقاله “افتخار میکنم که یک گیمر هستم…” با شما عزیزان صحبت کردهایم. اگر ریزبینانهتر و دقیقتر به این مسئله نگاه کنیم یکی از مواردی که در بازیهای رایانه ای مجاز هستیم که انجام دهیم و در زندگی عادی به هیچ وجه نمیتوانیم و نباید به سمت آنها برویم ارتکاب به جرائم مختلف در دنیای بازیهاست. جرائمی ریز و درشت که از عضویت در باندهای تبهکاری گرفته تا قتل و کشتار را شامل میشود و همه ما بیشک وقتی نام بازیباز را بر روی خود گذاشتهایم این کارها را هم انجام دادهایم، حال عدهای بیشتر و برخی کمتر.
Grand Theft Auto بدون شک یکی از بزرگترین و شاید بزرگترین عنوان سندباکس است که تاکنون خلق شده است. در بازی صدها کار برای انجام دادن وجود دارد، داستانی زیبا و عمیق دارد که شما را به ادامه بازی جذب میکند و پر است از شخصیتهای رنگارنگ با شخصیت پردازیهای مختلف و عمیق که بازیباز را شدیدا به خود علاقمند میکنند. یکی از جذابترین کارها و در حقیقت جرمهایی که هر شخصی که این عنوان را بازی کرده است قطعا مرتکب شده برداشتن یک اسلحه ی RPG و شلیک به مکانها و اشخاص مختلف در روز روشن و در خیابانهای شهر است که معمولا با ترکاندن ماشینهای پلیس و برادران عزیز نیروی انتظامی خاتمه مییابد! به محض این که بخواهید در بازی کمی احساس خستگی کنید اینجاست که اسلحهها به کمک شما میآیند و جذابیت بازی را برای شما دوچندان میکنند. گشت و گذار در خیابانهای Los Santos و پرتاب انواع مواد منفجره و شلیک RPG به ماشینهایی که تردد میکنند بسیار بسیار هیجانانگیز و لذتبخش است و تا میتواند از انجین فیزیک Havoc کار میکشد! خودمانیم، ما هم مجرمینی هستیم برای خود!
گاهی وقتها این جرائم در خود بازیها هستند و گاهی این جرمها را در حاشیه بازیها نسبت به خود یا دوستانمان و یا یک بازی انجام میدهیم. مثلا به جیب خود رحم نمیکنیم یا دوستانمان را در یک بازی تیمی نقره داغ میکنیم و یا در روز روشن مردم را با ماشین در بازی زیر میگیریم. همه اینها گاها جالب و جذاب هستند و گاها برای دوستانمان و خودمان واقعا حکم یک جرم را پیدا میکنند و به ما ضرر میزنند، چه مالی و چه مثلا به این صورت که دوستانتان دیگر به شما برای یک بازی تیمی اعتماد نکنند و با شما بازی نکنند. پس گاهی این جرمها در زندگی واقعی ما هم تاثیراتی کوچک میگذارند.
بزرگترین جرم سازندگان: “بیایید بهترین بازیها رو دقیقا وقت آغاز مدرسهها منتشر کنیم!”…. نامردا! خدا نگذره ازتون… الهی به زمین گرم بخورین!… ما که نمیبخشیم خدا هم نبخشتتون!
در این مقاله قصد داریم تعدادی از این جرائم جالب و جذاب را که اکثرا همه ما در دنیای بازیهای رایانهای در حق خودمان و دیگران مرتکب شدهایم بر شماریم و آنها را با یکدیگر مرور کنیم. در این لیست تعدادی از اعمال و کارهایی ذکر شدهاند که ما میتوانیم در این دنیای بیانتها انجام دهیم و شاید به نوعی بتوان گفت همه ما بعضیها را حداقل یک بار و بعضیها را به کرات انجام داده ایم و با خودمان کیف کردهایم و یا خیال کردهایم که کیف میکنیم! لازم به ذکر است که ۱۶ موردی که در این مقاله آورده شده و لیست شدهاند از ترتیب و رتبهبندی خاصی برخوردار نیستند و به صورت رندوم رتبهبندی شده اند و ردههای مختلف را اشغال کرده اند. بسیار خوشحال و مفتخر خواهم شد اگر در بخش نظرات، توضیحات خود را در این مورد و این که کدام یک از این جرمهای مختلف را انجام دادهاید و یا بهتر است بگویم انجام ندادهاید، با من در میان بگذارید و در این خصوص با یکدیگر به بحث و گفتگو بپردازیم. بیش از این وقت شما عزیزان گیمفایی را نمیگیرم و شما را به خواندن مقاله “جرائمی جالب که در صنعت بازی های رایانه ای مرتکب شده ایم” دعوت میکنم. با من همراه باشید.
۱۶ – به لینک بگویید زلدا!
جرات داری یه بار دیگه بهم بگو زلدا تا …….!
صنعت بازیهای رایانهای خانهای است برای صدها شخصیت دوست داشتنی و به یاد ماندنی که گاها آن قدر برای ما عزیز میشوند که روی آن ها تعصب و غیرت پیدا میکنیم. البته این قسمت مربوط به گیمرهای حرفهای است و از آنجا که در این صنعت بازیباز های Casual نیز فراوان هستند زمانی پیش میآید که تنها باید به اعصاب خود مسلط باشیم و آرام بمانیم. بیشک رنج دیدهترین شخصیت در مورد نامهای اشتباه یکی از بزرگترین و محبوبترین شخصیتهای تاریخ یعنی Link است. بسیاری از بازیبازهای معمولی و غیر حرفهای که اصلا نه نامها را می شناسند و نه بازیها را و فقط گاها بازی میکنند، به شخصیت محبوب و دوست داشتنی Link در بازی The Legend Of Zelda، زلدا میگویند و او را با این نام خطاب میکنند و برعکس! اینجاست که گیمرهای حرفهای و مخصوصا علاقمندان این سری بازی شاهکار و طرفداران کنسولهای نینتندو، ناخنهای خود را میجوند و یا کلا سر به بیابان میگذارند تا آن بیچاره را خرد و خاک شیر نکنند! خب تو که داری بازی میکنی اسمشون رو هم یاد بگیر دیگه مرد حسابی! اگر هم که بلد نیستی مگه مجبوری که نظر بدی و بخوای بگی اسم این شخصیت رو بلدم؟
۱۵ – خریدن کنترلرهای شرکتهای متفرقه
کنترلرهای اوریجینال چیز دیگری هستند…
زمانی که یک کمپانی در حال ساخت یک کنسول است زمان زیاد و انرژی زیادی را برای طراحی کنترلری مناسب و یا کیفیت خرج میکند. حس خوبی دارد که کنترلری را ببینیم که از دکمههایی با حساسیت مناسب و آنالوگهایی با کیفیت برخوردار است و بسیار محکم و با کیفیت طراحی شده است. شرکتهای متفرقه و Third Party معمولا وقتی میخواهند کنترلر بسازند تمام این نگرانیها و دغدغههایی که شرکت اصلی و صاحب کنسول برای طراحی کنترلری عالی داشته است را دور میریزند و فقط شکل اصلی کنترلر را کپی میکنند و زیاد به کیفیت بقیه موارد اهمیتی مثل شرکت اصلی نمیدهند و برای همین است که ارزانتر هستند. درست است که کنترلرهای اوریجینال گران هستند ولی ذخیره چند دلار برای خرید یک کنترلر متفرقه فکر خوبی نیست مخصوصا وقتی که روی تجربه و لذت گیمینگ شما تاثیر میگذارد، پس این جرم را در حق خود مرتکب نشوید و به جای کنترلرهای متفرقه و ارزان قیمت کنترل اصل و اوریجینال را خریداری کنید.
۱۴ – خریدن بستههای الحاقی به درد نخور در روز اول انتشار بازی (day one DLC)
بستههای الحاقی روز اول معمولا پس از چند روز برای همه در دسترس خواهند بود و فقط در اول انتشار جو بیهوده میدهند
در طول ۱۰ سال اخیر بستههای الحاقی به عضوی ثابت و اغلب منفور در صنعت بازیهای رایانهای تبدیل شده اند که گاهی واقعا مفید و با قیمت و محتوای مناسب هستند و در ۹۵ درصد مواقع تنها و تنها برای خالی کردن جیب بازیباز و سوء استفاده از او به جهت علاقه به یک فرنچایز میباشند و سازندگان با این کار دیگر گندش را در آوردهاند. گاهی از محتوای بازی میزنند تا آن را جداگانه در قالب یک مرحله اضافی و با پول جداگانه به بازیباز بفروشند و یا مانند اکتیویژن و بانجی یک بسته الحاقی را نزدیک به قیمت خود بازی اصلی میفروشند و یا بازیباز را با یک Season pass با قیمت ۴۰-۵۰ دلار روبرو میکنند که اوج بیمعرفتی و نامردی است. خریدن بسته الحاقی جرم نیست ولی خریدن اکثر آنها ارتکاب جرمی علیه جیب خودتان است و پولی است که به راحتی به دست نیاوردهاید.
یکی از بدترین انواع این بستههای الحاقی که پول بیزبان را بیهوده از جیب بازیباز بیرون میکشند بستههای الحاقی روز اول انتشار بازی هستند که تحت نام Day One DLC و Day One Edition به خورد ما داده میشوند و مانند horse-armor بدنام بازی Oblivion فقط پول ما را میگیرند و در ازای آن هیچ سرگرمی به تجربه ما اضافه نمیکنند.
۱۳ – رها کردن کیبورد و رفتن در وسط یک بازی تیمی!
خیلی ضد حال است که هم تیمی تان وسط بازی آن را رها کند!
همه ما اغلب سرمان شلوغ است و گاهی زندگی در مسیر بازی ما قرار میگیرد (نمیدانم چرا هر وقت بازی میکنیم زندگی در مسیر ما قرار میگیرد؟!). مخصوصا وقتی که در وسط یک مسابقه هستیم زندگی زیاد سر راه ما قرار میگیرد و مجبور میشویم (گاهی هم عمدا!) بازی را ترک کنیم. وقتی که در لحظهای حساس از یک مسابقه و مبارزه چند نفره هستید که نیاز به تمرکز بسیار بالایی نیز دارد هیچچیز بدتر از این نیست که یکی از همتیمی هایتان را ببینید که بدون هیچ حرکتی در یک نقطه ایستاده است و انگار در بازی نیست. این موضوع برای شما که همتیمی او هستید اصلا خندهدار و جالب نیست و یک جرم محسوب میشود ولی برای تیم حریف یک فرصت خوب است تا سریعا وی را با شلیکی به آن دنیا بفرستند و تیمتان را تضعیف کنند.
۱۲ – شکستن تمامی کوزه ها در خانههای مردم در Legend of Zelda
کوزه شکن!!!
Link بارها و بارها دنیا را نجات داده است و از اسلحههای مختلفی استفاده کرده است تا دشمنانش را شکست دهد و پازلها را حل کند ولی حتی قهرمان زمان هم سمت تاریک و شیطانی و مردمآزار دارد! دنیای Hyrule پر است از کوزههای سرامیکی شکننده که اغلب حاوی موارد و منابع و آیتمهایی ارزشمند هستند. به همین دلیل بازیبازان عزیز به کمک لینک وارد خانهای میشوند، جستجو میکنند و تمامی کوزهها و ظروف خانه را میشکنند تا جایی که یکی هم باقی نماند و خانه را ترک میکنند تا شهروندان Hyrule حتی یک کوزه هم برای نگهداری مواد و منابعشان نداشته باشند!
۱۱ – قربانی کردن یوشی در Super Mario World برای پریدن!
منو ببخش دوست قدیمی!!
Yoshi سالهاست که یار غار و وفادار ماریو بوده است در ماجراجوییهای بیپایان او برای شکست Koopa King و نجات پرنسس Peach محبوبش. البته همیشه هم این گونه نبوده است. وقتی برای اولین بار این دوست قدیمی در بازی Super Mario World معرفی شد، بازیبازان سریعا یاد گرفتند که می شود این دایناسور سبز را در وسط آسمان رها کرد و با استفاده از او یک پرش دیگر هم انجام داد! با این که امروزه این دایناسور سبز و دوست داشتنی تواناییهای زیاد دیگری را نیز دارد اما هنوز هم از او به عنوان یک سکوی پرتاب و یک دوست خرج کردنی! یاد میشود.
۱۰ – شلیک به یک نفر در بازی فقط محض دیدن مردن او؟!
خودمونیم ها….کم کله نترکوندیم!!!……کیییی؟ مننننن؟!
بهتر است در این مورد زیاد صحبت نکنیم. تنها خودمان و خدای خودمان میداند که در بازی های رایانه ای چه قاتلان و مزدوران و آدمکشان سنگدلی بوده ایم و هستیم و چند نفر را با گناه و بیگناه به آن دنیا فرستاده ایم! قطعا همه ما یادمان میآید که یک نفر بیگناه را در یک بازی فقط برای این که ببینیم میمیرد یا نه و یا این که چگونه میمیرد، مغزش را روی زمین ریختهایم و سپس با وجدانی آرام و گاها نا آرام راه خود را کشیدهایم و رفتهایم. گاهی هم که از این کارمان ناراحت شدهایم، ناراحتیمان باعث شده تا مغز چندین نفر دیگر را هم روی زمین بریزیم تا هم آرام شویم و هم مغز نفر اول کف خیابان تنها نباشد!
۹ – اعتراض و انتقاد و غر زدن در مورد عنوانی که اصلا آن را بازی نکرده اید! (بسیار شایع در ایران!)
نصف کسایی که غر می زدن این بازی رو انجام هم نداده بودن…
خدا رو شکر هر کس در اینترنت نظری دارد و خیلی از آنها هم حاضر نیستند تا دهان مبارک را بسته نگه دارند و نظرات پر مایهشان را بذل و بخشش نکنند. یکی از شایعترین مواردی که در فرومهای گیمینگ (در کشورمان هم بسیار شایع است) اتفاق میافتد حکیمان و منتقدان کاربلدی هستند که یک ضرب و بدون قطعی! در مورد یک سری بازی و یا یک نسخه شروع به بد گفتن میگفتند و آن را میکوبند در حالی که واقعا هیچ چیز (به معنای واقعی هیچ چیز) از آن بازی نمیدانند و آن را از نردیک هم ندیدهاند و فقط سوار بر جو میشوند. طرف چنان از یک بازی بد میگه و غر میزنه که انگار مقداری از داراییش رو سازندگان آن بازی بالا کشیدن. برادر من اگه میخوای یه بازی رو بکوبی به دیوار و به زمین بزنیش لااقل برای نظرات حکیمانهات یه کم دلیل و برهان واقعی که با تجربه خودت به دست اومدن هم جفت و جور کن نه این که فقط حدس بزنی فلان بازی خیلی بده. شاید بازی کردی و خوشت اومد و دیدی که بقیه حرف الکی میزنن. اتفاقی که برای بسیاری در بازی زیبای Assassin’s Creed Unity رخ داد.
۸ – کلی بازی در حراج تابستانی استیم میخرید، فقط چند عدد را بازی میکنید!
راهنمای اینترنتی نجات از steam Summer Sale!!!!!
حراج تابستانی استیم به جرات یکی از مرگبار ترین وقایع در صنعت بازیهای رایانهای و در تاریخ بشریت است! صدها بازی با قیمت باورنکردنی و پایین به فروش گذاشته میشوند و نتیجه این میشود که بازیبازان تقریبا هر چیزی که چشمشان به آن بیافتد را میخرند. این منتهی میشود به یک لیست بلند بالا از بازیهای استیم شما که البته اغلب آنها قرار است تا ابد دست نخورده باقی بمانند. با این وجود حتی نمیتوانیم به شما توصیه کنیم که لا اقل هر چیزی را که فکر میکنید بخرید چون مطمئن هستم که همه شما با این فکر دکمه خرید را میزنید که “بالاخره که یه روز بازیش میکنم!” در حالی که هیچ وقت این “بالاخره یه روز” نمیرسد و شما اسیر جادوی قیمت پایین شدهاید (حق هم دارید!).
۷ – یک کنسول بخرید، آن را بفروشید و دوباره بخرید!
آیا کنسول خود را میفروشید؟
کنسولهای بازی دستگاههای تقریبا گرانی هستند و زمانی هست که گیمرها عشق و حوصله بازی از سرشان میافتد و قصد میکنند تا از دست کنسول خود راحت شوند. اگر واقعا بخواهید بی خیال آن شوید فروختن کنسول ایرادی ندارد و کمی هم به وضع مالی کمک میکند ولی خریدن سریع یک کنسول دیگر واقعا اشتباه و جرمی نابخشودنی است و پولتان را هدر میدهد. این خیلی عقلانیتر است که کنسول خود را به کناری بگذارید تا زمانی که اگر خوره گیمینگ دوباره به جانتان بیافتد بتوانید خیلی راحت با آن بازی کنید به جای این که بروید و برای خریدن دستگاهی که قبلا داشتهاید و آن را با مبلغ کمتری فروختهاید حالا پول شاید بیشتری را پرداخت کنید و دوباره بخرید . پس اگر میدانید که شما را تا آخر عمر از گیمینگ خلاصی نیست بی خیال فروختن کنسول خود شوید!
۶ – خریدن راهنمای بازی برای آسانترین بازیهای دنیا!
هر بازی که راهنما لازم نداره عزیز من!
در جامعه بازیهای رایانهای استفاده از راهنماهای بازی نوعی تقلب و اصطلاحا Cheating و در حقیقت یک هنجارشکنی محسوب میشوند، لا اقل وقتی که برای پیشبرد روند اصلی و ساده بازی استفاده شوند، زیرا استفاده از راهنما برای آیتمهای مخفی و جمع کردنی بحث دیگری است. این موضوع وقتی بدتر و نابخشونیتر است که شما یک راهنما بخرید آن هم برای یک بازی بسیار سر راست و خطی مثل برخی عناوین ۲ بعدی پلتفرمر و یا عناوین Hack and Slash. این که شما یک راهنمای بازی را به صورت آنلاین دقایقی نگاه کنید (که قطعا همه ما این کار را کردهایم) یک چیز است ولی این که پول خود را که به سختی در آوردهاید برای خرید راهنمای آسانترین بازیهای ممکن خرج کنید اصلا فکر خوبی نیست و جرمی در حق خودتان مرتکب شدهاید.
۵ – تلاش برای کشتن حداکثر شخصیتهای ممکن در بازی، در عناوینی که این اجازه را به شما میدهند!
مدیونی اگه یه نفرو هم زنده بذاری!
انتخابهای بازیباز به خصوص در سالهای اخیر تبدیل به یکی از مهمترین المانها و فاکتورها در صنعت بازیهای رایانه ای شده است و رشد زیادی را با عناوین مختلف که همه جوره اختیار بازی را به دست بازیباز میدهند داشته است. میتوانید نحوه پیشبرد داستان بازی را کاملا کنترل نمایید و حتی انتخاب کنید که چه کسی زنده بماند و بمیرد. یک راه این است که شما این عناوین را کاملا جدی بازی کنید و سعی کنید تا در آخر شیطان را نابود کنید ولی یک راه دیگر هم هست. در عناوینی مثل بازی زیبای Until Dawn، شما میتوانید تمام تلاش خود را بکنید که حتی یک نفر را هم از شخصیتهای بازی زنده نگذارید! این کار دقیقا خلاف ذات و طبیعت بازیهای رایانهای است و به نوعی یک هنجار شکنی محسوب میشود ولی از طرفی یکی از راههای جذاب برای بالا بردن ارزش تکرار بازی محبوبتان است.
۴ – خراب کردن بازی تیمتان در یک بازی تیمی آنلاین از روی عمد!
لحظاتی پر استرس…
بازیهای آنلاین چند نفره معمولا به تیمهایی نیاز دارند که همگی از بازیبازان حرفهای که کار تیمی را بلد هستند و برای انجام ماموریتهای سخت و دشور به صورت تیمی آمادهاند، تشکیل شده باشند ولی این موضوع میتواند به یک کابوس برای بقیه تیم تبدیل شود وقتی یک بازیباز عمدا و با هدف قبلی قصد میکند تا بازی را به گند بکشد! با این که همه از این کار بدشان میآید ولی نمیدانم چه لذتی در این است که در یک بازی چند نفره و تیمی، به تنهایی شروع به پیشروی کنید و مشکلات بسیار زیادی را برای تیم خود ایجاد کنید! از آنجایی که بعد از این کار شما دیگر به چهرهای منفور تبدیل شدهاید پس در یکی از نقشهها بدوید و خود را به یک رگبار برسانید و پشت آن نشسته و به هر چیزی که تکان میخورد شلیک کنید! این راهی خوب برای جان دادن به یک بازی کسلکننده است. البته عواقب بعدی این جرم با خودتان!
۳ – دزدیدن همه چیز در روز روشن بدون هیچ شرم و حیایی در Skyrim
به یاد شاهکاری به نام اسکایریم!
بسیاری از عناوین نقشآفرینی جهان آزاد از ما میخواهند که ساعات زیادی را در محیط و مکانهای مختلف گشت و گذار و جستجو کنیم تا بتوانیم اسلحه و زره و تجهیزات مختلف به دست آوریم. مشکل اینجاست که به عنوان گیمر ما این را اینگونه ترجمه میکنیم که “هر وقت هر جایی هر چیزی رو که دیدی چه به دردت خود و چه نخورد، به چیز دیگه توجه نکن و بدزدش!”. در بازی زیبا و بینظیر اسکایریم، شهروندان و نگهبابانان همیشه با آرامش و مهربانی با این دزدیهای ما رفتار نمیکردند و برای همه ما در این بازی پیش آمده است که در دنیای بازی گشتهایم، هر چیزی را که میتوانستیم حمل کنیم برداشتهایم و بلافاصله شروع به فرار و در رفتن از دست گاردها و مردم کردهایم تا وقتی که دیگر رهایمان کنند! درست است که دزدی جرم است ولی خب در این مورد بسیار لذتبخش و البته اجتنابناپذیر بود! و تازه جیببرها هم به بهشت میروند در بازی!
۲ – بستن یک شخص به پشت اسبتان و کشیدن او روی زمین در Red Dead Redemption آن هم بیدلیل!
رستگار شدی جان مارستون!
عنوان شاهکار و تحسین شده Red Dead Redemption به بازیباز اجازه می دهد تا هر فانتزی و تخیلی را که در مورد زندگی در غرب وحشی دارد محقق کند. راه رفتن در شهر، انتخاب یک کابوی به صورت رندوم، انداختن طناب به گردن او و سپس بستن او به پشت اسب خود و سواری کردن در بیابانها در حالی که آن بیچاره روی زمین و سنگها کشیده میشود کاری است و در واقع جرمی است که هیچگاه در این بازی خسته کننده نمیشود و حتما هر کس این بازی را انجام داده آن رامرتکب شده است. با این که این کار تنها یک حواسپرتی ساده در بازی برای کسل نشدن است اما میتواند ساعتها سرگرمی را برای ما به ارمغان آورد. سواری کردن جلوی در ورودی یک saloon در حالی که یک شخص در پشت اسب شما و روی زمین در حال بالا و پایین پرت شدن و کشیده شدن است جرمی است که هیچ گاه خستهکننده نمیشود!… مریضم.نه؟!
۱ – شلیک RPG در در خیابانها در سری GTA
این است قدرت دنیای بازی ها…. تجربه ی غیر ممکن ها
Grand Theft Auto بدون شک یکی از بزرگترین و شاید بزرگترین عنوان سندباکس است که تاکنون خلق شده است. در بازی صدها کار برای انجام دادن وجود دارد، داستانی زیبا و عمیق دارد که شما را به ادامه بازی جذب میکند و پر است از شخصیتهای رنگارنگ با شخصیت پردازیهای مختلف و عمیق که بازیباز را شدیدا به خود علاقمند میکنند. یکی از جذابترین کارها و در حقیقت جرمهایی که هر شخصی که این عنوان را بازی کرده است قطعا مرتکب شده برداشتن یک اسلحه ی RPG و شلیک به مکانها و اشخاص مختلف در روز روشن و در خیابانهای شهر است که معمولا با ترکاندن ماشینهای پلیس و برادران عزیز نیروی انتظامی خاتمه مییابد! به محض این که بخواهید در بازی کمی احساس خستگی کنید اینجاست که اسلحهها به کمک شما میآیند و جذابیت بازی را برای شما دوچندان میکنند. گشت و گذار در خیابانهای Los Santos و پرتاب انواع مواد منفجره و شلیک RPG به ماشینهایی که تردد میکنند بسیار بسیار هیجانانگیز و لذتبخش است و تا میتواند از انجین فیزیک Havoc کار میکشد! خودمانیم، ما هم مجرمینی هستیم برای خود!