08-31-2016, 09:26 PM
از زمانی که بازی های رایانه ای پا به این دنیا گذاشته اند بازی سازان همواره به فکر این بوده اند چگونه می توان طرفداران را به وجد اورد!
پس این طور شد که سبک Role Playing-Game یا به اختصار RPG(نقش افرینی) ساخته شد.
در این سبک از بازی ها گیمر می بایست شخصیت خود با خصوصیات مورد علاقه اش را می ساخت و پا به جهان بزرگ بازی می گذاشت.
در این بین همواره بازی هایی بوده اند که این سبک را رونق دادند و ان را بالاتر بردند طوری که شانس اول برنده شدن جایزه سال همواره با عناوین نقش افرینی بود. یکی از این بازی ها عنوان تحسین شده Fallout 4 می باشد که وقایع پس از نابود شدن زمین در اثر انفجار بمب اتمی را نشان می دهد. در اوایل این بازی را می توانستیم به نوعی هم استراتژیک صدا بزنیم ولی پس از دو نسخه این بازی تبدیل به یک نقش افرینی خالص شد و دل هواداران را پیش از پیش از ان خود کرد.
یکی از نسخه های محبوب این سری عنوان New Vegas نام داشت که توانست نظر منتقدین را جلب کند، حال پس از چند سال نسخه ای دیگر از این سری به نام Fallout 4 منتشر شده است که می خواهیم با هم ببینیم ایا این نسخه هم به اندازه نسخه پیشین توانست موفق شود یا یک بازی پوچ دیگری را در نسل هشتم منتشر می کند؟
جنگ، جنگ هیچ وقت تغییر نمی کند!
داستان بازی در ابتدا با یک کات سین سیاه و سفید شروع می شود که شخصیت اصلی درباره جنگ سخن می گوید که همواره با هر بار شروع بازی برای بنده خرد کننده اعصاب می شد چون اصلا دلیلی برای این کات سین اغازین دیده نمی شد. پس از کات سین داستان این طور بازگو می شود: شما به همراه همسر و فرزند خود و ربات خدمتکار خود در خانه هستید که یکی از ماموران شرکت Vault-Tec به سراغ شما می اید و خبر برگزیده شدن شما و همسر و فرزندتان درون یک مکان زیر زمینی به نام Vault 111 می دهد که اگر حمله اتمی به کشورتان شد شما و تعدادی دیگر از انسان های برگزیده در امنیت باشند. در این لحظه داستان بازی به ما می گوید:(( چند لحظه دیگر حمله اتمی می شود!! )) سوالی که برای گیمر به وجود می اید این است که چرا دقیقا چند لحظه قبل از انفجار مامور ان شرکت ذکر شده می اید و خبر از برگزیده شدن شما را می دهد؟ در ادامه داستان، یک خبر از تلویزیون شما پخش می شود که حاکی از این است که چند لحظه دیگر انفجار اتمی صورت می گیرد! حال شما و همسر و فرزند نوزادتان به Vault 111 می روید و قبل رفتن به داخل مکان شاهد انفجار اتمی خواهید بود.
پس از ملاقات کردن با اعضای ان زیر زمین، شما را به درون یک محفظه ای منجمد کننده می فرستند به منظور حفاظت بدن شما در برابر زمان که چند سال(دویست سال!) را بگذرانید بدون این که از گذشت زمان با خبر شوید. پس از یک لحظه شما به هوش می ایید و می بینید دو نفر که یکی از ان ها دانشمند است محفظه همسرتان را باز می کند و فرزندتان را می گیرد و همسرتان را می کشد! به همین سادگی!
حال پس از چند لحظه شما از به هوش می ایید و در به در انتقام از کسانی که اینکار را با شما و همسرتان کرده اند می باشید!
داستان بعد از این اتفاق جذاب می شود و تا قبل از این یک ProLogue بی معنی بود که هدف، در جا داشتن نسخه نهایی نداشت و این ضعف سازندگان بازی در داستان سرایی را اشکار می کند.
دنیای اتمی!
می توان این بازی را یکی از بهترین ها در نشان دادن دنیای پس از انقراض را نام برد، و بدترین نسخه از بازی از نظر گرافیک فنی، چون پورت این بازی بر روی نسخه رایانه های شخصی فوق العاده بد و افتضاح هست که فریم بازی پس از ده دقیقه بازی کردن از 30 به 10 می رسد و چه بسا شانس بیاورید که در برابر یک لشکر از دشمنان قرار نگیرید چون در این صورت بازی کرش کرده و شما را به بیرون از بازی منتقل می کند.
خب هر چقدر از بدی پورت این بازی حرف زدیم، حال بیایم درباره به تصویر کشیدن بازی پس از انقراض را بازگو کنیم.
این نسخه از بازی بر خلاف نسخه های پیشین که اتمسفر بازی را سبز رنگ و بی روح نشان می دادند فرق دارد و روح افتابی به خود گرفته و فضا را شاد تر کرده است. در طول بازی درخت هایی را می بینید که شکست اند و یا نصف شده اند، گیاهانی می بینید که تا به حال نظیرش را ندیده اید، به طوری که ترجیح می دهید که در طول بازی از این طرف نقشه به ان طرف نقشه Fast Travel نکنید. دریاچه های بازی را می بینید که رادیواکتیوی شده اند و شنا کردن در میان ان ها خطرناک است. ماشین های غراضه شده ای را می بینید که پس از دویست سال چه بلایی سر ان ها امده است. دیدن این همه زیبایی می تواند باعث فراموش کردن اشتباهات سازنده در مورد پورت بد این بازی شده و به استقبال گرم از بازی رفت و ساعت ها از فضای این عنوان لذت برد.
تکرار مکررات به همراه اتمی کوچک!
گیم پلی هر بازی را می توان نقطه اوج هر بازی دانست و خلاصه بگویم، اگر بازی ای گیم پلی خوب نداشته باشد، نمی تواند موفق شود!
این بازی هم مثل بازی قبلی بتسدا از یک گیم پلی تکراری پشتیبانی می کند و از نسخه قبلی این سری و همچنین از عنوان Skyrim استفاده می کند، فقط فرقش این است که به جای سلاح سرد، بازی به شما سلاح گرم داده است و از شما می خواهد با همین روند تکراری بازی را ادامه دهید! البته از حق نگذریم، این نسخه هم ویژگی های تازه ای به این مجموعه اضافه کرده است. ویژگی ساخت و ساز در محیط بازی یکی از نقاط قوت این نسخه محسوب می شود، که نظر منتقدان از به خود جلب کرده است. یکی دیگر از ویژگی های این نسخه سیستم گفت و گو با شخصیت های بازی است که از سیستم قبلی این سری فاصله گرفته است و به بازی های شرکت Bioware نزدیک شده است.
البته این هم باید اضافه کنم در بعضی از موقعیت ها که باید تصمیم گیری کنید، بازی به شما در هر صورت یک نتیجه را نشان می دهد و این به خودی خود یکی نقطه ضعف محسوب می شود.
این را بگویم که گیم پلی بازی به غیر از چند مورد ویژگی، همان تکرار مکررات عنوان های دیگر شرکت Bethseda هستند که برای بنده به شدت خسته کننده بود و انگار مکانیک نسخه های قبلی را در این نسخه گذاشته اند بدون این که یک تغییر در ان ایجاد کنند. باید امیدوار بود و دید که عنوان های های بعدی این سری چه می کند و ایا تغییری در خود ایجاد می کند و یا همین مکانیک تکراری با چند ویژگی جدید تر در خود قرار می دهد!
نوایی از جنس بحران!
شاید بتوان یکی از نقطه های قوت این بازی را موسیقی های تاثیر گذار بازی دانست. در بازی دو شبکه رادیویی اصلی وجود دارد که یکی از ان ها اهنگ های دهه 60 را برای شما پخش می کند و دیگر اهنگ های کلاسیک بازی که شما را به عمق بازی فرو می برد. شخصا برای بنده پیش امده که خواسته ام از بازی بیرون بیایم ولی در همان لحظه یکی از موسیقی های بازی پخش شد که مرا مجاب کرد تا پایان ان موسیقی در بازی باقی بمانم و چه بسا بازی را ادامه دادم.
بگذریم از موسیقی های بازی می رسیم به صدا گذاری و حرکات لب مصنوعی شخصیت های بازی که به شدت ازار دهنده هست و گیمر ذره ای از احساس غم یا شادی را در چهره شخصیت های بازی نمی بیند و اگر هم ببینید یاد بازی های 13 سال پیش می افتد که کات سین های ان ها به شدت افتضاح بود اما برای ان دوران بسیار جالب بود. این نسخه از سری به به مانند نسخه های 13 سال پیش توجه کرده و از ان ها الگو برداری کرده است، البته فقط یک شخصیت تاثیر گذار در بازی وجود دارد که ان شخصیت اسمش Father است و به وضوح اوج شخصیت پردازی را در چهره ان Npc می بینیم.
اوا های دنیا هم بسیار عالی هستند و همواره صدای باد و یا رعد و برق و حتی صدا حیوانات بازی را می شنوید.
دنیای شکست خورده!
این بازی را می توان یکی از بازی های زیبای این نسل خواند اما مشکلات خود را دارد و به عنوانی تبدیل شده که از بازگو کردن ایده خود باز مانده است، اگر این بازی هم می توانست به مانند بازی های نقش افرینی دیگر اشکالات خود را بپوشاند و ویژگی های بهتری را به خودش اضافه کند قطعا می توانست یکی از بهترین بازی های این نسل و جه بسا تاریخ تبدیل شود. این بازی از بنده نمره 8 از 10 را می گیرد
نقاط مثبت:
1-سیستم ساخت و ساز عالی
2-داستان جذاب
3-گرافیک هنری عالی
4-صداگذاری معرکه
5-سیستم گفت و گو جذاب
نقاط منفی:
1- ProLogue افتضاح
2-گرافیک فنی ضعیف
3- پورت بد
4-گیم پلی تکراری
نمره از10: 8