امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 3.2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خوشبختی من با یک گلوله مرد| نقد و بررسی بازی MaxPayne 3
#1
نقل‌قول: می‌خواهم ماندگار شوم،
وقت ادامه دادن است.
بازندگی‌ام کنار آمد
م.
بله کاملاً


حال، همان‌گونه که گفتم. خیلی وقت پیش بود.
بگذار بروم سر اصل مطلب
فکر کنم قطعاً بیشتر از پاناما یا هوبوکن به استیل من می‌خورد
حق با توست- هیچ منفعتی برای من نداشت
شاید احترام به خودم را گم‌کرده بودم؛ اما برگشته است. من واقعاً هیجان‌زده‌ام.
من واقعاً به شروعی تازه نیاز دارم.
فکر کنم تو راست می‌گویی.
فکر کنم ازاینجا خوشم بیاید.
اینجا قطعاً نیویورک نیست.
همان‌طور که تو گفتی، زندگی جدید من است.


 
 ما انسان‌ها چه گناهی کرده‌ایم؟ بله، با شما هستم دوست عزیز! مگر چقدر طاقت داریم؟ گرانی، درس، کار، آب‌وهوا، استاد، راننده تاکسی و صدها چیز دیگر که آرامش ما را بر هم می‌زنند. ما خلق‌شده‌ایم تا زندگی کنیم یا بدبختی بکشیم؟ چرا هر وقت فکر می‌کنیم روزگار به ما روی خوش‌نشان داده است و می‌خواهیم شروعی تازه را تجربه کنیم می‌بینیم باز از چاله به چاه افتاده‌ایم. مشکلات چه بزرگ و چه کوچک همه به‌یک‌باره بر سرمان آوار می‌شود و دراین‌بین تنها کارمان شده دلداری یکدیگر یا سرکوفت زدن برای یک اشتباه کوچک، مگر بزرگان تاریخ و اندیشمندان نگفته‌اند اولین اشتباه تجربه است؟ ما باید به خاطر کسب تجربه بسوزیم؟ لیکن بعضی‌اوقات برای هیچ و پوچ وارد منجلابی می‌شویم که راه نجاتی از آن نیست. یک پلیس ساده و وظیفه‌شناس که فقط سعی می‌کند وظیفه خود را انجام دهد چرا باید وارد ماجرایی شود که آخرش معلوم نیست به کجا خواهد کشید. زن و فرزند خردسال و بی‌گناه او چه گناهی داشتند که کشته شدند. آیا حق زندگی و لذت بردن از این دنیا را نداشتند؟ چرا عده‌ای دیوصفتِ پول‌پرست برای اهداف خود همه‌چیز را فدا می‌کنند، وجدانشان کجا رفته است؟ گاهی اوقات با خود می‌گوییم باید صبر کرد و دید روزگار چه چیزی رقم می‌زند اما تاریخ نشان داده است هرچقدر چنین افرادی بیشتر زنده بمانند جان افراد بی‌گناه بیشتری به خطر می‌افتد. گاهی اوقات باید کمر همت بست و خود به میدان کارزار رفت. مکس چنین تصمیمی گرفت و تمام  گنگسترهای شهر خود را قلع‌وقمع کرد اما این کار او زن و بچه مرده‌اش را زنده می‌کند؟ حالا که مزه انتقام را چشیده است و در این راه چند دوست صمیمی خود مثل مونا را دیگر هرگز نمی‌بیند وقتش نیست کمی استراحت کند؟ 8 سال از تمام این ماجراها گذشته است حال زمان آن نیست تا دنیا روی خوش به او نشان دهد. او می‌خواهد شروعی تازه را تجربه کند می‌خواهد ببیند یک زندگی عادی و به‌دوراز استرس چگونه است اما روزگار زن، بچه، شغل، دوستان و شهرش را گرفت او را الکلی و مست کرد اما انگار نمی‌خواهد دست از سر او برداد. دیگر چیزی برای او نمانده است، او کیلومترهای از خانه دور شده تا رنگ آسایش را ببیند اما باز روزگار آسایش را از او می‌رباید و او را در برابر لشگری از انسان‌های بی‌وجدان و خون‌خوار قرار می‌دهد. روزگار، می‌خواهی شرف و حیثیت او را بگیری؟ نه، دیگر بس است او دیگر کوتاه نمی‌آید برای دفاع از داشته‌هایش از سد گنگسترهای شهرش گذشت حال گروه‌های مافیایی را از سر راه برمی‌دارد و در آینده اگر سرنوشت بازهم برای او چنین رقم بزند با ارتش دنیا هم روبرو می‌شود. او از این دنیا هیچ‌چیز نمی‌خواست فقط:


نقل‌قول:
یک سیگار، ویسکی برای طلوع خورشید، می‌خواهم بخوابم و همه‌چیز را فراموش کنم. گذشته را تغییر دهم، همسرم و فرزندم برگردند. مهمات بی‌نهایت، مجوزی برای کشتن و بیشتر از هر چیز او (مونا) را می‌خواستم.


این حداقل آرزوهای یک مرد است که روزگار از  مکس  محروم کرده است. با تمام سختی‌های که کشید با تمام زخم‌های که بر بدنش به‌جای مانده است او سست نشد و در مقابل تمام مشکلات روزگار کمر خم نکرد اما به‌هرحال او هم انسان است خودتان را جای او بگذارید، حال بگویید شما چه‌کاری انجام می‌دادید شاید او راست گفت که:


نقل‌قول:
اگه یه نفر درزمانی که ازدواج نکرده بودم و در کافه‌های نیویورک مشغول مست کردن بودم و حتی پلیس هم نشده بودم به من می‌گفت زندگی‌ات این‌چنین می‌شود پول مشروبش را حساب می‌کردم و یک گلوله در سرم خالی می‌کردم.


[تصویر:  jncp_games_cover1_7052.jpg]


نام: Max Payne 3
سازنده: Rockstar Studio
ناشر: Rockstar Games
پلتفرم: PC-Xbox360-PS3
تاریخ انتشار: 1 june 2012
سبک: سوم شخص اکشن




 خانه جایی است که قلب تو در آنجا باشد| داستان
 
انگار دنیا ما نیز سر ناسازگاری با مکس دارد. Rockstar که حقوق این بازی را از Reamdy خریده بود مصرانه تصمیم به ساخت نسخه‌ای جدید از بازی گرفت ولی نتوانست Sam Lake را راضی به نوشتن داستان قسمت سوم بازی کند؛ اما Rockstar  به طرفداران قول داده بود که یک ماجراجویی فراموش‌نشدنی را با مکس تجربه خواهند کرد و به همین منظور بهترین نویسنده استودیو خود را که بدون شک هر بازیبازی یکی از شاهکاری‌های او را تجربه کرده است موظف به نوشتن داستان قسمت جدید بازی کرد و این شخص کسی نیست جزء Dan Houser نویسنده عناوین فوق‌العاده‌ای مثل Red Dead Redemption و سری GTA. اگر کاری‌های آقای Houser را تجربه کرده باشید با سبک داستان‌نویسی او آشنایی‌ات دارید بازی‌های منتشرشده به قلم ایشان معمولاً ریشه در واقعیت دارند و کاراکتر اصلی داستان‌هایش افرادی از میان همان جامعه واقعی هستند که معمولاً زندگی سخت و یا پرمخاطره داشته‌اند. 8 سال از ماجرایی که برای مکس پیش آمد گذشته است. او بیشتر شکسته و خسته به نظر می‌رسد تا پیر و فرتوت و حال از آن مکس قدیمی فقط یک کالبد بدون روح باقی‌مانده است. او دیگر مانند گذشته نیست حتی شغل خود را نیز ازدست‌داده است و صبح تا شب در حال مست کردن است یا در حال خوردن قرص‌های مسکن اما چه فایده که هزاران شیشه مشروب و صدها بسته قرص نمی‌توانند درد او را تسکین دهند. در این 8 سال مکس دست به هیچ کاری نزده است اما انگار اگر خودش هم گوشه‌نشین شود باز دنیا و آدم‌هایش او را به حال خود رها نمی‌کنند. هرچند او شهر نیویورک را از لوس وجود گنگسترهای بی‌رحم پاک‌کرده است اما بازهم چنین افراد پستی وجود دارند و انگار هر جا می‌رود به دنبال او هستند. داستان این بار این‌گونه شروع می‌شود که مکس طبق معمول در حال مست کردن در Bar اتفاقی با دوست قدیمی خود یعنی Raul Passoss دیدار می‌کند اما به نظر شما در ابتدا او را به یاد می‌آورد؟ در همین هنگام پسر یکی از بزرگ‌ترین گنگسترهای شهر توسط مکس کشته می‌شود اما فکر می‌کنید دلیل آنچه بود؟ او آدمی نیست که وقتی او را اذیت و حتی توهین کنند اسلحه بروی کسی بکشد؛ اما وقتی مسئله یک فرد بی‌گناه و مخصوصاً زن و بچه در میان باشد انگار دیگر هیچ‌کسی جلودارش نیست. مکس که حالا خود را در میان ماجرایی تازه می‌بیند تصمیم می‌گیرد به پیشنهاد Raul گوش کند و راهی کشور برزیل شود. انگار بدبختی هر جا برود او را پیدا می‌کند و دست از سرش بر‌نمی‌دارد چراکه مکس برای یک خانواده بانفوذ به نام Branco کار می‌کند و هنوز چند وقتی از  حضور او در سائوپائولو نمی‌گذرد که وارد بازی گروه‌های مافیایی برزیلی می‌شود که می‌خواهند Roudrigo Branco و همسرش Fabiana  را بدزدند و...
مکس وصف حال خود را این‌گونه بیان می‌کند:


نقل‌قول:
جوری که من می‌دانم. در دنیا ۲ دسته انسان وجود دارد. دسته‌ی اول انسان‌هایی هستند که زندگی‌شان را صرف ساختنِ آیندشان می‌کنند و دسته‌ی دوم کسانی هستند که زندگی‌شان را صرف ساختنِ گذشته‌هایشان می‌کنند. من مدتِ خیلی طولانی‌ای هست که بینِ این دو گیر افتادم، در تاریکی گم شدم، در ویران کده ای از غم گرفتار شدم...
اما زمان می‌گذرد و هیچ اتفاقی نمی‌افتد


داستان کاملاً در یک دنیای واقعی و یک شهر واقعی پیگیری می‌شود و کمی ساده و قابل پیش‌بینی به نظر می‌رسد اما سورپرایزهای داستان به همراه مونولوگ های معروف مکس و روایت نفس‌گیر آن مانع از این می‌شود تا شما کوچک‌ترین ایرادی را در داستان احساس کنید. فضای داستان از  تاریک و سرد به محیطی گرم و روشن تغییر هویت داده است لیکن بازهم شاهد داستانی با تم غمگین هستیم مکس در داستان دیگر به دنبال انتقام برای عشق ازدست‌رفته خود نیست و او این بار می‌خواهد از حیثیت خود دفاع کند. وقتی او یکی از افراد گروه مافیایی را در حال مرگ پیدا می‌کند و از او می‌پرسد:«شما دنبال چه کسی هستید» و او جواب می‌دهد:«تو، برای اینکه بسیاری از ما را کشتی» مکس خود را در مخمصه‌ای جدید گرفتار می‌بیند. داستان انسجام خوبی دارد و فلش بک‌هایی که گذشته مکس را قبل سفر به سائوپائولو نشان می‌دهد باعث می‌شود روایت داستان پویاتر و متنوع‌تر جلوه دهد. دیگر خبری از آن صفحات کمیک مانند برای روایت داستان نیست و داستان به‌وسیله Cutsence روایت می‌شود اما سازندگان با تکه‌تکه کردن تصویر در حین پخش آن و برجسته کردن دیالوگ‌ها باعث شده‌اند تا روایت داستان کمی شبیه به قسمت‌های قبلی شود. شخصیت‌پردازی مکس واقعاً بی‌نظیر صورت گرفته است تا حدی که اگر شما 2 قسمت قبلی را تجربه نکرده باشید به‌راحتی پی به اینکه مکس درد و زخمی بزرگ در قلب خود دارد و دنیا چه بلایی بر سر او آورده است می‌برید. شخصیت‌پردازی بقیه کاراکترها هم قابل‌قبول است و ضعف خاصی در این بخش دیده نمی‌شود. با توجه به تمام این نکات برجسته و عالی که باعث شده داستان بازی در زمان انتشار هیچ‌چیز از یک عنوان عالی کم نداشته باشد؛ اما یک ضعف دارد و آن ضعف در شخصیت‌ها و خود داستان نیست، ضعف در روح داستان است در داستان نسخه جدید بازی Max Payne دیگر Max Pain نیست.
مکس دو قسمت اول یک انسان دردکشیده و بریده از این دنیا بود او به حدی از این دنیا متنفر بود که حتی کشتن صدها گنگستر نتوانست او را کاملاً آرام کند شاید نتوان با کلمات، احساسی را که هنگام تجربه دو نسخه اول داشتم بیان کنم وقتی این دو عنوان را تجربه کردم انگار درد مکس به من نیز سرایت کرده بود وقتی به حالت BulletTime می‌رفتم احساس می‌کردم زمان به احترام او کندتر حرکت می‌کند تا بتواند انتقام خود را از انسان‌های پستی که روزگار مکس را سیاه کرده بودند بگیرد. داستان نسخه سوم بازی بدون ایراد است اما به‌پای داستان 2 عنوان ابتدایی این سری نمی‌رسد برای مثال کدام‌یک از شما که نسخه دوم بازی را تجربه کرده‌اید شخصیت مونا و برگشت غیرمنتظره او را از یاد می‌برید؟ شاید باید Sam Lake را ملامت کرد که چرا داستان مکس را در همان دو عنوان نخست تمام کرد و ما را می‌خواست از دیدن دوباره او محروم کند اما بازهم کار Dan Houser و تیمش قابل‌ستایش که شجاعت داشتند و توانستند تا داستانی درخور شخصیت مکس برای ما روایت کنند. آن‌ها تمام سعی خود را کردند و از جزئیات کوچک هم غافل نشدند کافیست یک تلویزیون در هر مرحله پیدا و روشن کنید تا ببینید که حتی یک سریال دوقسمتی هم در آن پخش می‌شود! سازندگان بازی مونولوگ های معروف مکس را از یاد نبرده است اما این بار مکس بیشتر از گذشته خود حرف می‌زند:


نقل‌قول:
گذشته تو مثل تیکه‌های شکسته یک آینه است. تو سعی می‌کنی که آن‌ها را برداری اما درنتیجه تنها کاری که می‌کنی دست خودت رو می‌بری و وقتی تمام تکه‌ها می‌زاری کنار هم بازم مثل اولش نمی شه.
 



[تصویر:  587e_111.jpg]



نابرده مکس گنج میسر نمی‌شود!(No Payne-No Gain)| گیم پلی

 
نقل‌قول:
انیشتین راست میگه... زمان از دیدگاه ناظر متغیره... وقتی یه لوله اسلحه روبه‌رو ته و صدای شلیکشو می شنوی، در یه لحظه زمان وامیسته...تمام زندگیت، خاطراتت، غم هات، شادی هات، همه از جلوی چشمت رد میشن...و همه اینها تو فاصله چند دهم ثانیه ای برخورد گلوله با مغز توست


شاید مکس بیراه هم نگفته باشد و زمان برای هرکدام از ما تعریفی جداگانه، با توجه به دیدگاهمان دارد ولی زمانی که مکس پرشی انجام می‌دهد و می‌بینیم که گلوله دشمنان چگونه به سمت او روانه می‌شوند درحالی‌که زمان به‌آرامی در حال گذر است احساس می‌کنیم همیشه هم‌زمان به‌سرعت نمی‌گذرد و این نشان می‌دهد در لحظات مختلف زندگی زمان معنای خاص خود را به‌وسیله تعویض سرعتش نشان می‌دهد. در بازی زخم‌های مکس خودکار درمان نمی‌شود و فقط PainKiller ها) قرص‌های مسکن) هستند که می‌توانند دردهای جسمی او را التیام دهند. مکس دیگر قدرت گذشته را ندارد و با توجه به اینکه دیگر در شهر برفی و تاریک نیویورک نیست او هم‌بارانی خود را از تن درآورده است و به همین دلیل دیگر خبری از گنجینه‌ای از سلاح‌های متنوع او نیست و باید با دو سلاح سبک و یک سلاح سنگین جلوی ارتشی از افراد مافیایی و پلیس بایستد. مکس حالا که پیرتر شده است تجربه‌اش در پرش، حرکت کردن و مخصوصاً تیراندازی کاملاً نمایان است و به لطف تیم سازنده بازی او روان‌تر و خوش‌فرم تر راه می‌رود و حرفه‌ای‌تر و با دقت بیشتری تیراندازی می‌کند. مکس انگار دیگر آن شادابی گذشته را ندارد و وقتی از ارتفاع بلند پرش انجام دهد بعد از برخورد به زمین کمی صدمه به او وارد می‌شود اما در عوض با استفاده تجربه‌اش در حال درازکش همچنان دشمنان خود را از سر راه برمی‌دارد. جایی تجربه مکس خود را نشان می‌دهد که اگر او حداقل یک PainKiller به همراه داشته باشد و به حدی صدمه ببیند که مرگش حتمی است می‌تواند با استفاده از قابلیتی به نام Shoot-Dodge فردی که تیر آخر را به او زده است در حالت BulletTime بکشد و بعد با مصرف داروی مسکن مبارزه را ادامه دهد البته باید این نکته را هم در نظر گرفت که در صورتی او نتواند فرد ضارب را از بین ببرد خود می‌میرد. مکس حال دیگر مانند گذشته نمی‌تواند تنهایی در مقابل ارتشی از افراد تادندان‌مسلح مقابله کند برای همین تیم سازنده قابلیت کاور گیری را به او افزوده‌اند تا بتواند خود را از گزند تیر دشمنان در امان بدارد؛ اما متأسفانه اصرار به کاور گیری در نیمه دوم بازی واقعاً روند فوق‌العاده گیم پلی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به مکانیک اول بازی به‌جای BulletTime تبدیل می‌شود. او این بار دیگر با عده‌ای دزد و گنگستر روبرو نیست و دشمنان او را در ابتدا کارتل و مافیای برزیلی و در اواخر بازی نیروهای ویژه پلیس تشکیل می‌دهند که ازنظر هوش مصنوعی و تجهیزات هیچ کم کاستی ندارند و بدون فکر مواجه‌شدن با آن‌ها فقط مرگ را برای شما به همراه خواهد داشت. مکس در محیط مراحل با جست‌وجو می‌تواند تکه‌های طلایی سلاح‌های موجود در بازی را پیدا کند که بعد از پیدا شدن تمام قطعات سلاح مربوطه به رنگ طلایی در درست او دیده می‌شود. سازندگان زحمت زیادی برای اینکه شما کاملاً با مکس همزادپنداری کنید کشیده‌اند و چند مرحله فلش بک طراحی کرده‌اند که باعث می‌شود دوباره حس حضور در شهر نیویورک را داشته باشید.


نقل‌قول:
گذشته مثله یه سایس که هرچی بخوای ازش فرار کنی اون سایه بزرگ و بزرگ‌تر میشه


[تصویر:  25ft_111111111111.jpg]






مرگ اجتناب ناپذیره!| بخش آنلاین

 
در مقدمه از شما خواستم خود را به‌جای مکس قرار دهید حال واقعاً حاضر هستید؟ البته منظور من نه ازنظر شرایط زندگی ملال‌آور او بلکه به دست آوردن توانایی‌های او است. Rockstar برای بخش MultiPlayer یا همان آنلاین بازی بخش داستانی قرار نداده است و فقط اکشن ناب مکس پینی را در اختیار شما قرار می‌دهد. شما می‌توانید کاراکتر خود را طراحی کنید و به جدال با حریفان خود که توانایی شبیه شما دارند بروید. در این بخش تمام سعی سازندگان لذت بردن شما از گیم پلی بازی بوده است و قرار دادن هزاران لباس و سلاح مختلف این بخش را مهیج‌تر کرده‌اند. همزمان 16 بازیباز می‌تواند وارد نقشه بازی شوند و این نکته را هم در نظر داشته باشید که همه از قابلیت BulletTime برخوردارند. هنگام بازی اگر شخصی در نزدیکی شما حالت BulletTime خود را فعال کند هاله‌ای قرمز دور صفحه برای شما نمایش داده می‌شود که در این صورت باید خود را آماده نبرد در زمان کنید. وجود پرک‌های متنوع و کارآمد به همراه اچیومنت های جالب و خاص مثل مدال انتقام که بعد از کشتن فردی که شمارا 2 بار به قتل رسانده به دست می‌آورید باعث می‌شود بخش چندنفره این عنوان از بازی‌های دیگر هم سبک خود هیچ کم و کاستی نداشته باشد. بازی در این بخش به حدی نفس‌گیر و سریع است که شاید این جمله کوتاه بتواند بهتر حال و هوای گیم پلی آن را شرح دهد:


نقل‌قول:
مرگ اجتناب ناپذیره. ترس ما ازش باعث میشه با احتیاط بازی کنیم، مانع ورود احساسات بشیم
این یه بازیه از پیش باخته است، بدون شور و اشتیاق تو پیش از این مردی
 

[تصویر:  en4k_18j0n1f0ft4kgjpg.jpg]




تو سرزمین کورها، مرد یک‌چشم شاهه!| گرافیک

 
شاید این دنیا زیاد با مکس راه نیامده باشد اما نمی‌توان منکر زیبایی‌های آن شد. سازندگان به لطف موتور پرقدرت RAGE(مخفف Rockstar Advenced Game Engine) که برای بازی‌های Open-World بهینه‌سازی شده است توانستند کیفیتی را به نمایش بگذارند که جزء بهترین گرافیک در بین بازی‌های منتشرشده در سال انتشار بازی بود. کیفیت بافت‌های ساختمانی و تخریب پذیری آن‌ها واقعاً بی‌نقص و دیدنی است. هنر اصلی سازندگان در بخش گرافیکی را وقتی متوجه می‌شود که به مکس کامل دقت کنید جزئیات او دیوانه کننده است حالت‌های صورت او کاملاً یک انسان دردکشیده را برای شما تداعی می‌کند. راه رفتن، پرش، شلیک کردن و غلت زدن او به حدی زیبایی طراحی‌شده است که اگر شما دوباره این بازی را نصب و تجربه کنید بعد از گذشت 3 سال بازهم قدیمی به نظر نمی‌رسد. Rockstar برای طراحی او از هزاران Motion Capcure استفاده کرده است تا توانسته چنین کیفیتی را به نمایش بگذارد. یکی از نکات جالب نبود بارگذاری بین مراحل بازی است اما حقیقت این است که بارگذاری وجود دارد ولی در حین نمایش  Cutsence های بین مراحل و روایت داستان این عمل انجام می‌شود و شما درحالی‌که محو تماشا داستان بازی هستید بدون اطلاع از اینکه در اصل موتور بازی در حال بارگذاری مراحل بازی است به Rockstar آفرین می‌گویید. نورپردازی و انفجار در بازی توجه شمارا به خود جلب می‌کنند و در فضای باز سایه شخصیت به زیبایی بر روی دیوار و زمین با توجه به موقعیت ایستادنشان تغییر می‌کند؛ اما هیچ زیبایی به عیب نیست طراحی بافت‌های گیاهی به‌اندازه بافت‌های ساختمانی عالی نیست و بعضی پرش‌های تصویر موجود در بازی که برای نشان دادن مست بودن مکس یا بعد از مصرف PainKiller رخ می‌دهد باعث افت کیفیت گرافیکی می‌شود که البته با توجه به اینکه بسیار کم با آن مواجه می‌شوید قابل‌گذشت است. مراحل فلش بک و طراحی آن قابل وصف نیست و وقتی مکس را با بارانی در کوچه‌های سرد نیویورک می‌بینید ناخودآگاه این جمله در ذهن شما پدیدار می‌شود:
نقل‌قول: هوا از هوای یه سردخونه سردتر بود ... سرد مثل یه اسلحه...
درست است انگار تمام خاطرات شما دوباره زنده شده است وقتی صدای باد را می‌شنوید و محو تماشای شهر می‌شوید انگار تمام ماجراهای گذشته دوباره در حال تکرار شدن است. ما این حس را مدیون اتمسفر زیبایی هستیم که سازندگان برای زنده نگه‌داشتن خاطرات مکس برای ما طراحی کرده‌اند واقعاً انگار نیویورک بعد از 8 سال تغییری نکرده است و هنوز هر قدم که در این شهر برمی‌داریم بیشتر درد و غم او را درک می‌کنیم.
 
[تصویر:  e07l_max6_05.jpg]






شاید بخوام بخندم! البته اگر بدونم چطوری؟| موسیقی و صداگذاری:
 
تنها چیزی که در دنیا برای مکس شاید هنوز زیبا باشد صدا و موسیقی اطراف اوست او دیگر به صدای گلوله عادت کرده است و انگار هر گلوله که از اسلحه او رها می‌شود در حال نواختن سنفونی درد و رنج اوست. خوشبختانه صداگذاری محیط و اطراف او به لطف زحمت سازندگان شنیدی و دل‌نشین است. بالاخره یک‌بار هم که شده این مکس است که روزگار را شکست می‌دهد بله با تمام سخنان زد و نقیض سازندگان آقای جیمز مک کفری دوباره به‌عنوان صداپیشه شخصیت مکس انتخاب شد. شنیدن دوباره صدای آقای مک کفری که او هم به‌اندازه مکس پیر شده به‌خوبی توانست این حس پختگی در شخصیت مکس را برای ما جای بیندازد بدون شک یکی از مهم‌ترین دلایلی که شخصیت مکس تا به این حد محبوب و پرطرفدار است صداپیشگی فوق‌العاده آقای مک کفری می‌باشد. موسیقی بازی که توسط گروه طراحی‌شده است کاملاً با حس و حال بازی و محیط روشن و گرم آن مطابقت دارد موسیقی بازی به زیبایی ریتم مبارزات بازی را حفظ می‌کند و باعث می‌شود شما ضعف تکراری شدن گیم پلی را کمتر احساس کنید. صداهای اطراف مکس، سلاح‌ها و دشمنان شما که به برزیلی صحبت می‌کنند همه بدون کوچک‌ترین نقصی طراحی‌شده است نمی‌توان از این بخش بازی ایراد گرفت.
 


[تصویر:  zbl6_maxpayne3_research_mccaffrey.jpg]





این عشق است... عشقی که تو را از بین می‌برد| سخن پایانی


آری این‌گونه ماجرایی دیگر با مکس را تجربه کردیم و انگار تمام خاطرات گذشته برای ما مرور شد مکس تغییرات زیادی به خود دید البته ازنظر ظاهر خود اما انگار هنوز از داخل درد و زخم و او را حس می‌کنیم. باید خوشحال باشیم که بعد از 8 سال توانستیم دوباره او را ببینیم، مکس بازگشتی شکوهمند و درخور شخصیتش داشت و این نکته را به ما یادآور شد که هرگز برای شروعی دوباره دیر نیست. همیشه نمی‌توان گذشته را مرور کرد و حسرت خورد باید روبه‌جلو حرکت کرد و حتی اگر مانع بزرگ‌تری بر سر راه دیدیم ناامید نشویم. باید از اتفاقات رخ‌داده درس بگیریم و فرقی نمی‌کند مشکل چه مقدار بزرگ باشد اما باید سعی کنیم تا با رفع آن راه آینده را برای خود بازکنیم چراکه در اگر درگذشته تفکر کنیم:
نقل‌قول: گذشته تو همیشه یه راهی یه درونت داره، از همه‌جا صداهای شکسته شده (اکو) می‌شنوی، مثل یه بازخورد بد، کم‌کم از اینکه همه دارن اون رو به تو یادآوری می کنن دیوونه میشی، حتی اگه همه اینا تو ذهنت باشه
آری، جزء پشیمانی و درد کشیدن چیزی عایدمان نمی‌شود.
[تصویر:  qcw0_21.jpg]



 
خسته نباشید می گم به تمام دوستانی که لطف کردن و مقاله مطالعه کردن جا داره از آقا شاهین عزیز(Ainur) به خاطر کمکی که تو ترجمه کردن
و از سجاد جان( Last Warrior) به خاطر راهنمایش تشکر کنم که واقعا زحمت کشیدن
امیدوارم تونسته باشم بعد 2 ماه فعالیت تو آکادمی با این مقاله کمی از زحمات اساتید محترم جبران کنم( تازه اگه خوب باشه مقاله)


با تشکر
[تصویر:  238bc43956c72bf464ad6f90c9ccaa6c.jpg]

پاسخ
#2
سلام .
نقد کامل و جامعی است .
 هنوز تا آخر نخوندم اما تا جایی که خوندم واقعا خوب نوشته بودی .
این بازی واقعا یکی از شاهکار های صنعت بازی های ویدیویی بود .
خسته نباشید و منتظر کار های بعدیت هستم .
[تصویر:  anime-psycho-pass_1436198.jpg]
پاسخ
#3
من نفميدم اين نقد به زبان محاوره اي هستش يا رسمي؟
بعضي بخش ها محاوره اي ( به غير نقل قول ها) بود
بعضي بخش ها هم رسمي بود
براي بعضي كلمه ها مي تونستي از معادل بهتر استفاده كني ولي بازم عالي بود نقد
ممنون

گذشته تو همیشه به راهی یه درونت داره
يه راهي به درونت درستش
[تصویر:  image.jpg]
پاسخ
#4
نمره به بازی ندادیا!!
باید بگم حال به هم زن ترین بازی عمرم بود، به قول معروف خاطرات مکس پین 1 و 2 رو نابود کرد 
تشکر بابت نقد نسبتا زیبات

++++++
چرا دادی!!!
حواسم نبود !
پاسخ
#5
اره منم با بازیش حال نکردم خیلی داستان گندی داشت باز جی تی ای آی وی ازین قشنگ تر بود باگ هم که تا دلت بخواد داشت
......
نقدت good بود دادا مرسی
پاسخ
#6
متن بسیار خوب بود و واقعا پیشرفتش ملموسه
اما بعضی غلط های املایی و جا افتادن یا اضافه آوردن حروف دیده میشه که برمیگرده به ویراستاری که باید وقت بیشتری بزارید
در متن بیشتر به نکات منفی گفته شده در بخش نمرات اشاره داشته باشید
- جملات ابتدایی بخش گیم پلی بسیار خوب نوشته شده بود و مقدمه هم جای تعریف داره
اما زیاد درون مایه های داستانی رو به بخش های دیگه کشوندید

خسته نباشید میگم به نویسنده و امیدوارم همینطوری در کارش پیشرفت داشته باشه
پاسخ
#7
بسیار عالی
استفاده کردیم
خصوصا عکس ها



پاسخ
#8
داداش دستت درد نکنه نقدت عالی بود.این بازی حرف نداشت.دیالوگ های خیلی احساسی و پر معنا داشت که شما لطف کردی بیشترشو تو نقل قول آوردی.نمره هم که خوب دادی.بازم دستت درد نکنه خسته نباشی.
[تصویر:  e4f7_3ea4f3ff8d45616e224e2b324bba4603.png]
پاسخ
#9
با درودی بی پایان
نقد بسیار عالی و زیبایی بود بسیار لذت بردم از خوندنش واقعا نقد عالی ای بود.
از جمله هایی هم که در داخل بازی گفته شده بود و شما اون رو توی نقد خودتون آوردید به نحوی که هر کدوم دقیقا مربوط به جمله ای که می خواستید بگید میشد بسیار تحسین بر انگیز بود.
و اینکه بخش آنلاین بازی رو هم حالا چه کوتاه و چه بلند نقد کردی بسیار عالی بود چون کمتر کسی این کار رو می کنه و تا جای هم که من نقد خوندم ندیدم کسی بخش آنلاین نقد کنی.
فقط تنها ایراد بسیار جزئی که می تونم بگیرم این هست که در قسمت نکات مثبت و منفی فونت رو مقداری بزرگ کن و توی عکس ها هم همین جور بعضی موقع ها باید خیلی دقت می کردی تا بخونی نوشته داخل عکس ها رو و در آخر هم از رنگ زرد استفاده نکن بسیار چشم رو آزار میده.
با سپاسی بی پایان از شما
[تصویر:  bazb_thevideogamegallery_29143_1200x1697.jpg]
پاسخ
#10
مقاله از لحاظ کیفی در سطح بالایی قرار داشت و جای تحسین داره. استفاده از دیالوگ های بازی متناسب با موضوعی که می خوای بگی و همچنین نوشته در تصاویر هم یکی دیگه از نکات مثبت مقاله ات بود اما مقاله دارایغلط های املایی و تعداد زیادی مشکل نگارشی هست. برای مثال جمله ی زیر کلا فاقد علائم نگارشی هست در حالی نیاز مبرم به علائم نگارشی داره :


نقل‌قول: این حداقل آرزوهای یک مرد است که روزگار از  مکس  محروم کرده است. با تمام سختی‌های که کشید با تمام زخم‌های که بر بدنش به‌جای مانده است او سست نشد و در مقابل تمام مشکلات روزگار کمر خم نکرد اما به‌هرحال او هم انسان است خودتان را جای او بگذارید، حال بگویید شما چه‌کاری انجام می‌دادید

یا مثلا کلمه ی آشنایی رو نوشتی آشنایی ات :exclamation: اصلا من نمی فهم مگه کلمه ی آشنایی ات هم داریم :exclamation:

در کل راضیم ولی باید این اشتباهات بر طرف بشه چون در موردشون مفصل در تاپیک های آموزشی صحبت شده
[تصویر:  sgxkn2e1hxo6xwa6yjbm.jpg]
پاسخ


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نقد و بررسی بازی مافیا officialamir 1 1,778 05-10-2023, 04:01 PM
آخرین ارسال: برنا زرین
  بررسی بازی The Quarry : فیلم خوب، بازی معمولی علی امینی 0 952 06-14-2022, 03:46 PM
آخرین ارسال: علی امینی
  بررسی بازی Lego Star Wars: The Skywalker Saga ساسان گیمر 0 974 04-18-2022, 11:40 AM
آخرین ارسال: ساسان گیمر
  زنگ ورزش | نقد و بررسی FIFA 14 White Fang 23 7,879 02-28-2022, 03:36 PM
آخرین ارسال: alireza663
  نقد و بررسی گوشی سامسونگ a51 pishrotech 0 1,117 10-20-2021, 07:48 PM
آخرین ارسال: pishrotech

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان