خیلی خیلی دور (نقد و بررسی RED DEAD REDEMPTION)

[ALAN PAYNE]

جان به اطرافش نگاهی انداخت.او در بیابان سردرگم شده بود.او را بازی داده بودند و هنوز هم او را بازی میدهند.هرروز او را برای کشن یا قتل عام به جایی میفرستند.جایی که سودش برای انهاست ولی برای جان تنها وقت تلف کردن است و چیزی که برای او مهم است   زمان است که میگذرد.جان احساس میکند که درباتلاقی گیر کرده که هرچه سعی میکند و دست و پا میزند باز دران فرو میرود.اما او چیز خاصی نمی خواهد.جان فقط میخواهد کنار خانواده اش باشد و یک زندگی معمولی داشته باشد.خانواده...
اما حیف که خانواده از او دور است.خیلی دور...

.:سرخپوست مرده در گذر رمان:.
اولین قسمت از سری بازیهای red dead با نام revolver کار ساختش را درسال 2002 توسط کپکام شروع کرد ولی راکستار گیمز (سازنده سری بازیهای gta) که چشمش این بازی با پتانسیل را گرفته بود ip انرا خریداری و بنام خود کرد وشروع به ساخت یک اسطوره در صنعت بازیسازی کرد.این بازی توسط استدیو راکستار سن دیگو توسعه داده شد و توسط سه غول صنعت گیم(یعنی راکستار, تیک تو و کپکام) در بهار 2004 برای دو کنسول نسل ششمی xbox و ps2 منشر شد.این عنوان یک بازی با سبک اکشن سوم شخص ماجرایی بود و توانست یک دنیای وسترن را به خوبی در بازی نشان دهد.از ویژگی های دیگر این بازی این بود که دران زمان بخش مالتی پلیر هم داشت.اما این بازی با همه ی امید و ارزو ها به یک اسطوره تبدیل نشد ولی توانست درحد یک بازی خوب عمل کند و متای74 را نصیب خود کند.(یک خبر خوب واسه ps3 دارا اینکه این بازی الان برروی psn در دسترس است).اما راکستار از ان دست برنداشت.این بار استدیو راکستار سن دیگو به کمک راکستار نورد(که ان زمان در حال ساخت gta iv بود) از سال 2004 شروع به کار برروی قسمت دوم این سری با نام redemption کردند و هدفشان خلق یک شاهکار بود.گفته شده که راکستار گیمز در طول ساخت این بازی(حدود 6 سال!) نزدیک به 100 میلیون دلار خرج این بازی کرده است که این برای یک بازی بسیار زیاد است.سر انجام این بازی در بهار 2010 برای کنسول های نسل هفتمی xbox360 و ps3 عرضه شد.در این قسمت از بازی خیلی چیز ها فرق کرده بود:این قسمت بودجه ای 100 میلیون دلاری داشت,این قسمت توسط موتور اختصاصی راکستار یعنی rage ساخته شده بود, برروی این بازی دو استدیو ی قدرتمند بشدت کار میکردند(گزارش ها حاکی از این است بازیساز ها برای ساخت این بازی خیلی زجر کشیده اند و ساعت کاری انها بسیار زیاد بوده تا جایی که همسران انها از راکستار شکایت کردند و...).بازیباز ها و منتقدها به سمت این بازی و نمایش هایش جذب شدند تا جایی که متای 95 به این بازی دادند و لقب شاهکار به این بازی تعلق گرفت.red dead بهترین بازی سال 2010 شد و در ان شکی نیست که جزو ده بازی برتر نسل هفتم است زیرا راکستار کار خود را بلد است!!!

.:اینجا خیلی دور است:.
اینجا جایی است به اسم غرب وحشی در سال 1911 میلادی.جان مارستون(یک گنگستر کهنه کار بازنشسته که چند سالی است کار خلاف را کنا گذاشته)به اجبار دو مامور دولت سوار بر قطار میشود.هدف او این است که یکی از دوستان قدیمی اش به اسم بیل ویلیامسون(که هنوز ادم نشده) را پیدا کند و تحویل قانون دهد(به نوعی او را ادم کند).جان برای بار اول نزدیک به قلعه ای که بیل و یارانش انرا تصرف کردند میشود که منجر به تیر خوردنش میشود ولی توسط زنی به اسم بانی مک فارلین نجات داده میشود.او در طی مراحلی بیشتر با بانی و خانواده اش اشنا میشود.اما پس از خوب شدن جراحتی که داشت به دنبال هدفش راه می افتد.جان به کلانتر مارشال(کلانتری مسن که هرروز مشغول دستگیری گنگستر هاست) هم سری میزند و از او برای دستگیری بیل کمک میخواهد اما مارشال بجای اینکه کمک باشد از جان برای حمله به خلافکاران کمک میخواهد.سرانجام جان در طی ماجراجویی های که داشت با یک کلاهبردار و یک گورکن و دزد اشنا میشود که راه حمله به قلعه ی بیل را به او نشان میدهند اما......
شهری که جان در ان است جایی است که مردمش خودشان را متمدن مینامند و انهم بدلیل یک خط راه اهن و انتخابات!این سرزمین دراستانه ی انتخاباتی متمدن وار است اما هنوز ادم کشی و گنگستر بازی یکی از قوانین زنده ماندن در این سرزمین است.به همین دلیل نامزدهای این انتخابات به فکر چاره ای افتادند که حتی برای مدتی هم که شده این گنگستر هارا خاموش کنند تا مردم تشنه ی عدالت کمی طعم تمدن را حس کنند و به نامزد مورد نظر رای دهند.که جان داستان ما گیر یکی از این نامزد های خودخواه افتاده.تمدن این است چهره اش زیباست اما درباطنش پر از جنایت و کثافت است!

.:یکی بود یکی نبود:.
همین داستان و سوژه ی زیبایی که برایتان تعریف کردم را با روایت بی نظیر راکستاری درهم بیامیزید تا به عظیم بودن این عنوان پی ببرید.روایت این داستان به همراه فیلمها و کات سینهای جذاب و مفصل و شخصیت های باور پذیر ان عالی کارشده است.نه تنها داستان در فیلمها روایت میشود بلکه باقدم زدن درشهر و بیابان و روستای این بازی یک داستان برای شما تعریف میشود.دیالوگ ها هم فرقی با فیلمهای برجسته ی هالیوود ندارد.تمام دیالوگ ها عالی هستند و نمایانگر شخصیتیست که انرا به زبان میاورد و هیچ تناقضی وجود ندارد.شخصیت ها را حس خواهید کرد و با درد جان همراه خواهید شد.به جرات میتوان گفت جان مارستون یکی از بهترین شخصیت های تاریخ گیم است.از ان که بگذریم مارشال و یارانش و خانم بانی هم نقش به سزایی در پیشبرد داستان دارند.فقط تنها ایرادی که میتوان گرفت شخصیت پردازی دشمنتان است(یعنی بیل) که انهم بدلیل نداشتن نقش زیاد در بازی است و این ایراد قابل گذر است.
حال کمی با شخصیت های داستان اشنا شویم:
.:جان مارستون:
چهره ای چروکیده دارد که پوست صورتش زخمی و افتاب سوخته است.مردی مسن که میشود سن ان را 40 تخمین زد.با یک کلاه لبه دار و یک پیراهن که روی ان جلیقه ای از خز پوشیده.او شلوار جین به پا دارد و دستکش و پوتین مخصوص سوارکاری و کمربندی که حاوی غلاف اسلحه است به کمر بسته.او یک جنگجو است؟یک هفتیر کش؟زمانی بود.او دوستانی داشت که تمام دزدی ها و جنایت هایش را بهمراه انها انجام میداد اما گویا پس از مدتی خسته شد و دست از این کار کشید تا بتواند مانند مردم معمولی زندگی کند و درکنار خانواده اش خوش باشد تا اینکه ماموران دولتی(به دستور کسی!)اورا مجبور به بازگشت به دنیای وحشی کردند به بهانه ی اینکه دوست قدیمی خودرا پیدا کند و تحویل قانون دهد در غیر اینصورت کشته خواهد شد.جان مارستون مردی است رک اما کم حرف و راز دار و خیلی کم میخندد..اما او هم بسیار مهربان است هم خشن!او یک پسر نوجوان هم دارد.

.:مارشال:.
او چهره ی ای چروکیده دارد با موها و ریش های سفید که میتوان سن او را 50سال پیش بینی کرد.بیشتر مواقع سیگار برگی بر دهان دارد و جلیقه ای به تن دارد که برروی ان ستاره ای میدرخشد(مخصوص کلانترها).او مردی است سخت کوش و تمام روزش را صرف پیدا کردن خلافکاران میکند.اومردی جدی است و پر از درد و ان قدر خود مشکل داردکه به کمک کردن به جان نرسد.او هم یکی از قربانیان این انتخابات و نامزدهاست.شما مراحل فوق العاده ای را کنار این مرد تجربه خواهید کرد.

.:بانی مک فارلین:.
زنی تقریبا 30 ساله با صورتی افتاب سوخته و موهای بور او بیشتر مواقع یک پیراهن و دامن میپوشد.ظاهر ان بیشتر شبیه مزرعه داران و گاوچران ها است؟! زیرا او مزرعه دار است.او به همراه پدرش(اقای مک فارلین) به کارشان میرسند.او زنی است که جان مارستون را نجات داد و او را مدیون کرد که پاسخ انرا هم خواهد گرفت.او زنی است مهربان ولی رک و جدی که بیشتر مواقع به جان تیکه می اندازد!

اما از داستان و شخصیت های فوقالعاده ی این بازی که بگذریم میرسیم به:
.:دنیای خشک:.
زمانیکه شما کنترل بازی را بدست میگیرید اولین چیزی که به چشمتان میخورد فضا و دنیای بازی است.محیط طراحی شده واقعا زنده و واقعی است.همه چیز از شهر ها گرفته تا کو ها و دشت ها زنده هستند.در شهر ها شما مرمانی را خواهید دید که هر کدام مشغول به کار خود هستند.کشاورزانی که درحال کار هستند.تاجران و مغازه داران که درحال معامله هستند.حتی قماربازها و مست ها و بدکاره ها که در می خانه ها هستند.این شهر ها همیشه همینجور نمی مانند که تکراری شوند بلکه در بعضی مواقع اتفاقاتی در این شهر ها می افتد مثلا گنگستر هایی که به شهر حمله میکنند و دچار هرج و مرج میشوند یا دعواهایی که بین شهروندان اتفاق می افتد یا دوئل ها که شما میتوانید در مقابل انها واکنشی نشان دهید.در بیرون از شهر ها شما حیات وحشی طبیعی خواهید دید.تنوع حیوانات بسیار زیاد است وشما میتوانید انواع پرندگان و خزندگان و پستانداران و...ببینید که هرکدام از خود حرکتی طبیعی نشان میدهند.بدون شک میتوانم بگویم طبیعی ترین رفتار و حرکت هایی که از یک حیوان دربازی دیدم در این بازی بوده است و بازیهایی مثل assassins creed 3 و farcry 3 در این زمینه اصلا به شبیه سازی فوق العاده محیط زیست این بازی نمیرسند.در بیرون از شهر ها هم روز ها یکنواخت نیست و شما در ماجراجویی هایی که دارید با گله سگ ها و گرگ ها روبرو میشوید که به شما حمله میکنند یا به کسی دیگری حمله ور شده اند که شما میتوانید انها را نجات دهید یا بگذارید که سگ ها انرا تکه پاره کنند.از حیوانات بیرون شهر که بگذریم میتوان به راه زنان و دزد ها اشاره کرد که دخالت درکار انها بستگی به تصمیم شما دارد.اگر از این میترسید که کل دنیای این بازی خشک و بیابان و یکجور باشد باید بگم که خیر.در طول این بازی شما به سرزمین های کوهپایه ای میروید که بیشتر مواقع درحال بارش برف و باران است که محیط را بسیار زیبا میکند.از ان طرف شما به سرزمین زیبای مکزیک سفر خواهید کرد که همین باعث تنوع در محیط می شود.و درکل اینکه شما میتوانید در دنیای زیبا و زنده ی redemption روز ها بگردید و خسته نشوید.

.:جان ماجراجو:.
از دنیای زیبای این بازی که بگذریم میرسیم به گیم پلی خط داستانی این بازی.دو چیز برای زنده ماندن در این دنیای وحشی لازم است.اولین چیز یک اسب است و دومین چیز هفتیر.اینها دوعنصر اصلی این بازی است.در چند مرحله ی اول بازی شما با دنیای بازی اشنا خواهید شد.دراولین مرحله اسب سواری را یاد خواهید گرفت و خواهید دید این عمل دربازی یک شبیه ساز به تمام معنا است.بطوریکه شما با دکمه ی A در x360 میتوانید به اسب تلنگر بزنید و با هربار زدن سرعت اسب بیشتر میشود اما اگر این دکمه زیاد زده شود اسب رم میکند و شما از اسب می افتید.دومین چیز که دربازی اشنا خواهید شد زمانی است که بانی(خانمی که جان را نجات داد) از شما برای کشتن خرگوش های باغچه اش کمک میخواهد و شما باید به کمک یک سلاح گرم کار خرگوش ها را تمام کنید.درطول مراحل بعدی شما می اموزید که چگونه خرید و فروش کنید و چگونه سنگر بگبرید و یک هفتیر کشی واقعی را تجربه کنید و حتی چگونه اسب خود را رام کنید.مراحل اول این بازی به دوبخش تقسیم میشود.مراحلی که با مارشال و یارانش برای دستگیری گنگستر ها کمک میکنید و یک کار گروهی خارق العاده را تجربه میکنید و مراحلی که به خانم بانی و پدرش کمک میکنید ازقبیل رام کردن اسب و هدایت گله ی گاو و کشتن حیوانات مزاحم.اما این مراحل پس از مدتی خسته کننده میشود تا زمانیکه با یک مرحله ی هیجان انگیز گرفتن قلعه روبرو میشوید.زمانیکه شما پشت مسلسلی قرار دارید و دشمنانتان را بگلوله میبندید.این هم نمونه ای از تنوع در مراحل است بسیار خوب عمل کرده است.

.:مکس مارستون:.
اما از تنوع محیط و مراحل بازیهم که بگذریم همه اینها بدوم قابلیت های شخصیت تکراری خواهند شد.کنترل شخصیت بسیار عالی (رادست بقول معروف) کارشده.شخصیت ما قابلیت کاور گرفتن و زوم کردن دارد مانند تمام شوتر های سوم شخص.اما جالب اینجاست که جان مارستون مانند مکس پین قابلیت بولت تایم دارد(گویا هرکسی خانواده اش را از دست میدهد اینجور میشود!!!).شما با زدن دکمه rs در x360 میتوانید زمان را کند میکنید و هدف هایتان را نشانه گذاری کرده و با زدن دکمه ی rt با شیرین کاری جان مواجه میشوید که در چند ثانیه تمام دشمنان نشانه گذاری شده و از بین میبرد که این واقعا جذاب است.ضمنا جان میتواند بپرد!!!!!!
از قابلیت های نفسانی جان که بگذریم میرسیم به اسلحه های او.اسلحه های پایه ی او یک چاقو و هفتیر است که بعدا یک طناب هم اضافه میشود که واقعا کارهای جالبی میشود باان کرد.شما با طناب میتوانید اسب ها را گرفته و رام کنید.میتوانید ادم ها را گرفته و ببندید.(این یکی مخصوصا وقتی میندازیشون رو ریل قطار خیلی حال میده!).شما دربازی اسلحه های گرم دیگری هم دارید مانند شات گان و مسلسل و کوکتل مولوتوف و...
فقط یک چیز جالب اینکه هیچ وقت ابتنی نروید چون جان شنا بلد نیست!

.:ولگردی:.
تمام این قابلیت ها تکراری میشود.خط داستانی بازی تمام میشود انوقت تو میمانی و اسبت.نگران نباش زیرا بازی تازه شروع شده.این بازی برای ولگردی و ماموریت های جانبی عالی است.بگونه ای که شما حتی اگر درحال اسب سواری در بیابان هم هستی برای شما یک ماموریت جانبی ازسوی راکستار نازل میشود!مثلا فردی که سگ ها یا راهزن ها به ان حمله کرده اند و اینجا شما هستید که میتوانید خود را نشان دهید.اگر او را نجات دهید به شما مقداری پول خواهد داد اما اگر خوش شانس باشید نقشه ی گنج گیرتان میاید.نقشه های گنج بسیار کم هستند و پیدا کردن گنج ها تاحدودی سخت و شما برای پیدا کردن انها باید فکر خودرا بکار بیندازید.اما در بیابان ها افرادی تنها هم هستند که برای ماموریت میتوانید به انها رجوع کنید.این افراد بیشتر در چادر زندگی میکنند.در شهر هم ماموریت هایی از قبیل مردمان شهر هستند برای مثال دریکی از این ماموریت ها زنی به شما التماس میکند که فرزندش را که در حوالی تپه بوده پیدا کنید و شما اگر دیر برسید میمیرد زیرا عده ای قصد کشتن اورا دارند.در شهر ها اعلامیه هایی هم گذاشته شده برای دستگیری یا کشتن خلافکاران که راهی خوب برای کسب پول است.هرچقدر این ماموریت ها و ماموریت های خط داستانی را بخوبی انجام دهید شهرت و افتخار شما بیشتر میشود .این دو عنصر که مانند دو نوار دربازی است هرچه کارهای خوشایند و خوب و به نفع مردم انجام دهید پر میشود و هرچه جنایت و کار خلاف کنید یا وظیفه تان را به اشتباه انجام دهید این نوار خالی میشود.اما هرچه بیشتر این نوار پرشود شما افتخار و شهرت شخصیتتان را حس خواهید کرد بگونه ای که زمانیکه در شهر قدم میزنید مردمی که شما را گمنام میدانستند حال به شما میگویند:عصر بخیر اقای مارستون!.که این واقعا لذت بخش است.از ماموریت های خودبازی که بگذریم شما میتوانید در دنیای وحش این بازی حیوان شکار کرده و گوشت و پوست انرا در مغازه ها بفروشید و پولش رابگیرید.از این مغازه ها میتوانید چیز های مختلف ازقبیل اسلحه و تیر و نقشه و غذای اسب و...بخرید.در این بازی مینی گیم هایی هم وجود دارد ازقبیل پوکر و دوئل و مسابقه ی اسب سواری و بازی که اسمشو نمیدونم(چاقو را باید دربین انگشتان خود بزنید!!!).همه ی اینها میتواند درکنار خط اصلی داستان شما را سرگرم کند.

.:غروب افتاب:.
داستان و گیم پلی فوقالعاده ی این بازی را بررسی کردیم و حال میرسیم به گرافیک.اولین چیز هایی از گرافیک بازی که چشم شما را میگیرد جزییات شخصیت و محیط و طراحی عالی اسب(که هنوز رودستش نیومده!)است.اما به همینجا خطم نمیشود زمانی که شما در این دنیا چرخ میزنید با بافت های عالی دشت و بیابان و کوه درختان روبرو خواهید شد.جزییات دراین بازی بیداد میکند.نورپردازی و سایه پردازی خیره کننده کار شده و اگر ایرادی هم بخواهیم بگیریم از بافت صورت اشخاص است که ان هم قابل گذر است.همه ی این خوبی ها به لطف تیم راکستار و موتور انحصاری راکستار است!

.:موتور خشم:
 موتور rage  مخفف rockstar advanced game engine و به معنی موتور انحصاری راکستار است.این موتور قدرتمند درسال 2004 با نمایشی از redemption معرفی شد.این موتور توسط راکستار سن دیگو توسعه داداه شد و ویژگی های نابی برای ساخت یک بازی دنیای بازی داشت ازقبیل وجود یک سیستم کارامد برای تعریف هوش مصنوعی,وجود سیستمی قوی برای تغییر اب و هوا,و وجود یک موتور انیمیشن و فیزیکی فوق العاده دربازی.از جمله بازی هایی که با این موتور ساخته شده اند میتوان به gta iv و red dead redemption و la.noir و rockstar presents table tennis و max payne3 اشاره کرد.بازی gta v هم اکنون توسط همین انجین درحال توسعه است و 26 شهریور منتشر خواهد شد.اما این موتور چیزی خلق کرده که هنوزم من هنگام بازی مات و مبهوت قدرت گرافیک این بازی میشوم و به طراحی اسب و محیط و نورپردازی نگاه میکنم.وباید بگم گرافیک این بازی هنوزم حرفی برای گفتن دارد.

.:فریاد جان:.
صداگذاری هم مانند بخش های دیگر بازی بی نظیر است.از صدای شهر گرفته که پر از هیاهو است و صدای مردم و حیوانات اهلی مانند سگ ها و اسب ها و زمانیکه وارد می خانه میشوید و صدای زیبای پیانو بگوشتان میخورد تا زمانیکه در بیابان هستیدو صدای سگ های هار و گرگ ها ها در تاریکی لرزه بر اندامتان میاندازد.صدای محیط حتی صدای دویدن اسب ها به جزییات ضبط و گذاشته شده است.از صدای محیط که بگذریم به صدا های عالی شخصیت ها میرسیم.صدای شخصیت ها علاوه بر اینکه درخور چهره ی انها است.صداگذار سعی کرده با لهجه و مدل حرف زدن ان منطقه و زمان صحبت کند.مثلا صداگذار جان مارستون(rob weithoff) سعی کرده با لهجه ی جنوبی و کمی لاتی صحبت کند که این به شخصیت پردازی کمک شایانی میکند.یا صداگذار خانم بانی هم به همین صورت است.ودرکل راکستار از صدای های زبده و کاربلد استفاده کرده که این ارزش بازی را بسیار بالا میبرد.

.:اینجا خیلی دوره:.
موسیقی در تمام لحظات این بازی وجود دارد.انهم موسیقی ناب کانتری که شما را به بیابان های امریکا و غرب وحشی میبرد(اگه مثه من کانتری خیلی دوست داشته باشید با اهنگاش خیلی حال میکنید!).کل البوم این بازی19 ترک است که توسط بیل الم و وودی جکسون تهییه شده و یکی از موسیقی های معروف البوم که دراواخر بازی شما را احساساتی میکند.موسیقی far away است که توسط jose gonzalez خوانده شده است.شما از لینک زیر میتوانید موزیک ویدیو این اهنگ را دانلود کنید:http://media.rockstargames.com/reddeadre...40x360.flv

.:مشخصات بازی:.
نام:RED DEAD REDEMPTION
سازنده:rockstar san diego - rockstar north
ناشر:rockstar games
کارگردان تکنیکی:ted carson
کارگردان هنری:josh bass - daren bader
نویسنده:dan houser - michael unsworth - christian cantamessa
انجین:rage(rockstar advanced game engine
پلتفرم:xbox360/playstation 3
سبک:شوتر سوم شخص-اکشن ماجرایی
تاریخ انتشار:می 2010

.:ارزش گذاری:.
این بازی نیازی به ارزش گذاری ندارد و یک شاهکار به تمام معنا است ولی برای تکمیل نقد این کار را میکنم.
متا:برروی هردو پلتفرم متا 95 شد!
game informer:9.75
gamespot:9.5
ign:9.7
eurogamer:8!!!!!!!!!(این چه فکری کرده!)
و اما امتیاز من:
نکات مثبت:جدا کردن چند نکته بین هزاران نکته ی مثبت عاقلانه بنظر نمیرسد!
نکات منفی:باگ های ناچیز (مثلا پرواز درشکه ها و اسب ها!!![img]images/smi/s0 (25).gif[/img])
گیم پلی:10
داستان:10
گرافیک:9.5
صدا و موسیقی:10
.:نمره ی کل:9.8:.
شاااااااااااهکاااااااااااااااار
ضمنا این بازی جزو ده بازی برتر نسل است!
و در اینجا ارزو میکنیم که راکستار سر عقل بیاد و اینقدر با pc بازا بد تا نکنه و امیدوارم gta v هرچه زودتر برای pc تایید شود!
ممنون که نقد منو مطالعه کردید.نظر یادتون نره.اشکالامو بهم بگید!

[Amir Knight]

فقط میتونم بگم یه شاهکار به تمام معنا بود و بی نظیر.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img] چه جالب من هم قصد نقد Red Dead Redemption رو داشتم.[img]images/smi/s0 (24).gif[/img] نقد بسیار عالی بود.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img][img]images/smi/s0 (24).gif[/img][img]images/smi/s0 (24).gif[/img]

---

ولی دیگه تو گذاشتی.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img][img]images/smi/s0 (24).gif[/img]

[ALAN PAYNE]

فقط میتونم بگم یه شاهکار به تمام معنا بود و بی نظیر.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img] چه جالب من هم قصد نقد Red Dead Redemption رو داشتم.[img]images/smi/s0 (24).gif[/img] نقد بسیار عالی بود.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img][img]images/smi/s0 (24).gif[/img][img]images/smi/s0 (24).gif[/img]

---

ولی دیگه تو گذاشتی.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img][img]images/smi/s0 (24).gif[/img]

 

داداش میخوای پاک کنم شما بنویسی؟![img]images/smi/s0 (25).gif[/img]

[Amir Knight]

فقط میتونم بگم یه شاهکار به تمام معنا بود و بی نظیر.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img] چه جالب من هم قصد نقد Red Dead Redemption رو داشتم.[img]images/smi/s0 (24).gif[/img] نقد بسیار عالی بود.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img][img]images/smi/s0 (24).gif[/img][img]images/smi/s0 (24).gif[/img]

---

ولی دیگه تو گذاشتی.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img][img]images/smi/s0 (24).gif[/img]


 

داداش میخوای پاک کنم شما بنویسی؟![img]images/smi/s0 (25).gif[/img]

 

نه بابا این حرفا چیه گفتم قصد داشتم یعنی هنوز ننوشتم.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img] دارم نقد Mafia 2 رو می نویسم.[img]images/smi/s0 (24).gif[/img]

[OLD GAMER]

شاهکار نسل هفتم.مقاله هم عالی بود،خسته نباشی[img]images/smi/s0 (74).gif[/img]

[Amir Knight]

راستی کاش مشخصات بازی رو در اول مقاله ات همراه با باکس آرت بازی می گذاشتی.[img]images/smi/s0 (74).gif[/img] این طوری هم بد نیست.[img]images/smi/s0 (24).gif[/img][img]images/smi/s0 (24).gif[/img]

[Wayne]

PC دار ها کجان پس ؟! [img]images/smi/s0 (25).gif[/img]

[suzaei]

ممنون داداش یه نقد کامل و بی نقص[img]images/smi/s0 (74).gif[/img] از یه بازی کامل بی نقص[img]images/smi/s0 (25).gif[/img]

[alirezam]

یکی دیگر از شاهکارهای rockstar

[hadiac]

تشکر!

من که اینو بازی نکردم! یعنی کنسول نداشتم[img]images/smi/s0 (74).gif[/img]