امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان کامل بتمن آرخام سیتی : Arkham City
#1
سلام ,
میدونم که یکم دیره ، ولی چند وقت پیش تصمیم گرفتم یه بار دیگه آرخام سیتی رو بازی کنم و اینبار داستان کاملشو بنویسم ,
البته هنوز کامل نیست ولی قول میدم سریع تمومش کنم ,
راستی بعضی از دوستانی که ترفدار پر و پا قرص بتمنن اگه مشکلی دیدن ببخشن ,
اگرهم به نظرتون مشکلی هست ، بگین تا برطرف کنم ,
اینم از داستان:
Part 1 :
http://img.ir/PrP.jpg
بازی از این عکس شروع میشه وقتی که دوربین عقب تر میاد چند نفر و می بینیم که نقاب TwoFace رو به صورت دارند:
  • ببین چی پیدا کردم!
  • بهش دست نزن مزد . اون میکشتت!
  • چه قدر طول میکشه تا رئیس بیاد اینجا ؟
  • میاد .
  • Rily گفت Bat رو دیده . اونم اینجاست ؟
 
  • تو Arkham City ؟ چرا اون باید بیاد اینجا ؟ شما فقط باید آرامش خودتونو حفظ کنین.
ناگهان صدای شکستن شیشه میاد:
  • اون   Batmanـه !
  • چی ؟
  • ببخشید که مایوستون میکنم ، پسرا.
 

CatWoman همه ی اونها رو از پا در میاره و بعد:
  • حالا همشون مراقبن ، وقتشه چیزی رو که به خاطرش اومدم رو بگیرم.
بعد اون میره سراغ گاو صندوق و درشو باز میکنه  و نقشه Park Row  رو بدست میاره.
در این هنگام Two Face  اونو میگیره
  • پنجول کثیفتو از اون بردار ، حالا.
بعد تصویر سفید میشه و یه صدا پخش میشه:
  • بیدار شو اقای وین . ما با هم صحبت های زیادی داریم.
  • Strang؟ تو از این دور نمیشی ...
  • من قبل از این شدم ...
بعد دوباره تصویر عوض می شه و یه گزارشگرو میبینیم:
  • من ویکی ویل هستم و دارم به طور زنده از آرخام سیتی : فوق زندان هم ستيزگر که دقیقا در اینجا در قلب gothom ساخته شده  گزارش میدم. تا چند دقیقه دیگر بروس وین به صورت زنده در استیج قرار میگیره تا درباره ی نقطه نظرات خودش درباره ی سیاست گاتهام رو بیان کنه . جوان عیاش بد نام میلیونر هیچ وقت کسی نبود که
  • بروس:بلیونر ، ویکی . میلیونر ها خیلی سال پیش بودند .   
دوباره صفحه سفید میشه:
  • من فکر میکردم خودتو غیر قابل لمس گمان میکردی. خوب ، همون طور که میتونی بببینی هیچ کس غیر قابل لمس نیست.
باز به محل سخنرانی میریم:
  • ممنون !ممنون ، گاتهام . پشت این دیوار ها ، وسط یکی از شهر های بزرگمون رهبران جنایتکاران دارند در یک جنگ خونین میجنگند .هرساکنی از تیمارستان آرخام و زندان بلک گیت از این وسیله استفاده کردند.این چطور میتونه برای مردم گاتهام ایمن باشه؟
باز تصویر سفید میشه و وین میگه:
  • ارخام سیتی رو تعطیل کن.اون خارج از کنترله !
  • تعطیلش کنم ؟ با پایان امشب ، من دقیقا مثل تو میشم ...بتمن !
بر میگردیم به سخنرانی:
  • امروز ، من لشگر کشی رو شروع میکنم تا آرخام سیتی رو ببندم و گاتهام رو دوباره ایمن میکنم.
  • یادتون باشه وین تو اولویته.
  • محاصرش کنید !
  • دستا بالا وین.
  • ما  وین رو داریم.
  • هدف امنه.
بعد یه سرباز با ته تفنگش به صورت وین میزنه و او از هوش میره.
صفحه سیاح میشه و بعد چهره Hugo Strange رو میبینیم که داره با بتمن صحبت میکنه :
  • احساس میکنم که باید ازت تشکّر کنم ، گرفتن بروس وین خیلی راحت تر از بتمنه. حالا که ما تورو داریم protocol 10 اماده ی شروع شدنه. اون به اری من تبدیل میشه ، یه مقبره برای درماندگی تو و اگر سعی کنی که منو متوقّف کنی ، من بهت ضمانت میکنم که همه رازت رو بفهمن.
بعد از اینکه استرینج از اتاق خارج میشه ، بروس وین صندلی رو تکون میده تا بیوفته و بعد یه تایگر گارد میاد داخل و به بروس حمله میکنه ولی بروس به اون ضد حمله میکنه و بیسیمش رو برمیداره و چیپ تو بیسیم رو برمیداره بعد یه تایگر گارد دیگه میاد و بروس رو مغلوب میکنه و بعد اونو به سمت یه اسانسور راهنمایی میکنن ولی وقتی از یه دستگاه رد میشه دستگاه اختار میده و یه تایگر گارد دیگه به اون حمله میکنه و اینجا دوباره استرینج رو میبینیم که به تایگر گارد میگه که :
  • اصلحتو بیار پایین. آقای وین هیچ مشکلی بوجود نمیاره . اینطور نیست ، آقای وین ؟ دست بند ها روباز نکنین. ما نمیخوایم چیز ها رو خیلی آسون کنیم ، میخوایم ؟
بعد از اینکه بروس سوار اسانسور میشه ، دو نفر رو اونجا میبینه و وقتی در باز میشه ، زندانی ها به اونا حمله میکنن ولی بروس اونا رو شکست میده و وقتی که بروس داره به یکی از اونایی که با وین تو اسانسور بودن کمک میکنه که راه بره ، یکی از پشت با میله اونو میزنه و مستر پنگوئن رو میبینه که با لگد اونو بیهوش میکنه.

بعد وقتی بروس به هوش میاد ، پنگوئن رو مقابل خودش میبینه و بعد وقتی پنگوئن قصد حمله به اون رو میکنه ، بروس دستشو میپیچونه و بعد با مقلوب کردن افراد پنگوئن دست بند خودشو پاره میکنه و از اونجا فرار میکنه.
وقتی که بروس به پشت بوم ساختمون میرسه با استفاده از همون کارتی که از اون تایگر گارد دزدیده بود ، با الفرد ارتباط برقرار میکنه :
  • Alfred ، موقعیت منو پیدا کردی ؟
  • یه لحظه قربان . فضولی ها بیشتر از حالت عادّی هستن.
  •  میخوام فورا اونو رو سقف ساختمان  Ace chemical بندازی. من الان تو راه اونجام.
  • البته.
بعد بروس به بالای ساختمون میره و الفرد وسایلشو به موقع میرسونه و بروس هم لباسشو میپوشه و به بتمن تبدیل میشه.
بروس که میدونه Catwoman  از همه چیز خبر داره با وسایلش محل کت وومن رو پیدا میکنه و پیش اون میره وقتی که به اونجا میرسه ، Two Face  رو میبینه که رو به جمعیتی که تو اون ساختمون هستن میگه:
  • تنها راه اینکه تو این مکان بمونیم اینه که برای خودمون کمی احترام بدست بیاریم . وحشت . این راهیه که بتونیم احترام بدست بیاریم . به همشون نشون بدیم که چطور کار ها رو انجام میدیم. فکرکنم ، باید یکم منصف باشیم. به هر حال اینجا محل  انصافه . عدالت رو دور بزن . اونو بکش و بعد همه شون از ما میترسن. مدعی رو بیرون بیارین !
بعد کت وومن در حالی که بر عکس روی یه استخر مواد شیمیایی اویزونه ظاهر میشه و به توفیس میگه :
  • تو دقیقا میدونی که یه دختر رو چطور اویزون نگه داری ، Harv . هی ، تو کاری کردی ؟
تو فیس با پشت دست میزاره تو صورتش  و میگه :
  • این بخاطر این بود که از ما دزدی کردی . هیچ کس از ما دزدی نمی کنه.
  •  ببخشید ، من پیشی بدی بودم. منو باز کن بعد به تو واگذار میکنمش .
  • بزار ببینم که سکّه فکر میکنه که تو راست میگی . اکنون دادگاه برپاست.
بتمن افراد توفیس رو از پا درمیاره و بعد تو فیس به بتمن شلیک میکنه :
  •  مسلط شدیم. شیر یا خط پیشی کوچولو.
  • کدومشون زنده نگهم میداره.
بعد توفیس سکه رو میندازه و به کت وومن میگه :
  •  این یکی نیست ، وقت مردنه .
  • من اعدام رو انتخاب کردم.
بعد کت وومن تناب دستشو پاره میکنه و با پنجولاش صورت توفیسو خط میندازه و تفنگ توفیس از دستش میوفته:
  • تفنگی نداری ؟ رقت انگیزه .
  • دو تا دارم ، **** !
بعد بتمن توفیسو میگیره و اویزونش میکنه و کت وومن به بتمن تیکه میندازه :
  • من فکر میکردم گربه ها 9 تا جون دارن. اویزون بودن چه حسی داره  Harve؟ کس دیگه ای بهت گفته که تو سرشار از سورپرایزی؟ ( خطاب به بتمن )
  • فکر کردم میتونی از کمکم استفاده کنی Selina .
  •  فکر کنم یکی  رو اونجا با ناخونم ورقه کردم.(I think I chipped a nail back there)
  • با مزه بود.
  • حالا چی میخوای ، آقای  کارآگاه ؟
  • Porotocal 10. چی دربارش میدونی سلینا ؟
  • هیچ وقت نشنیدم.
  • این چیزی نبود که میخواستم بشنوم . درباره ی Strange چطور؟
  • من بهش اعتماد ندارم . اون برای سال ها خودشو قایم کرده بود و بعد یهو تو Arkham City پیداش شد. شایعات میگن اون داره با joker کار میکنه ، و روی یه چیزی مخصوص تو کار میکنه . شاید همون Porotocal 10 باشه.
ناگهان صدای جوکر میاد:
  • برق بزن ، برق بزن ، خفاش کوچولو ، منو نگاه کن که گربه مورد علاقتو میکشم!
بتمن لیزر اسنایپر رو رو صورت کت وومن میبینه و اونو نجات میده :
  • اینجا خطرناکه .
  •  من اینو دوست دارم . یه ماچ میخوای ؟
  • اون جوکر بود . تو اینجا در امان نیستی . هیچ کس نیست.
  • 9 تا جون ، یادت هست؟
بعد بتمن محل تیر رو انالیز میکنه و میفهمه که تیر از یه برج نزدیک به اونجا شلیک شده و به اون برج میره و اونجا Harley Quinn ، زن جوکر رو میبینه :
  • بیاتو B – man !
محافظان هارلی ، بتمن رو تهدید میکنن که اگه نظاره اون بره گروگانارو میکش ن:
  • فکر کنم کاری رو که میگن باید بکنی.این رقت انگیزه که روی فناوری جدیدم جای گلوله باشه.تو چطور فکر میکنی کله خفاشی؟ دوسش داری؟ چی دارم میگم . البته که دوست داری . کی دوشت نداره ؟ خوب به هر حال من یه معامله دارم . اقای J (جوکر) الان واقعا نمیتونه ملاقات داشته باشه. اون خودشو حس نمیکنه ... خوب ، درواقع اون زودتر بود ، ولی این چیزی نبود که من میخوایستم. اون خوب کار نمیکنه و اون دکتر احمق که فرستادمش کمکی نکرد.من باهوش تر از این bozos دیدم.من دارم فرار میکنم پسرا ، اگه اون تلاش کرد کار بامزه ای بکنه : بکشنینش !
بتمن یه بمب دودزا میندازه و اونا رو دونه دونه از پا درمیاره و به بالای برج میره و جوکر از تو تلوزیون میگه :
  • خوب ببین کی اینجاست . من تورو ، چند وقت میشه؟ ندیدم . بزار ببینم ، یه تیمارستان بود ، یه سری هیولا ، و اوه ، درسته ، تومنو ول کردی که بمیرم. چطور بیاد نمیاری ، اما کی اهمیت میده ؟ تو فقط باید درباره ی بمب ها نگران باشی . عجله کن . ساعت داره تیک تیک میکنه .
بتمن از پنجره میپره بیرون و برج منفجر میشه و بتمن تصمیم میگیره با استفاده از سیگنال رادیویی جای جوکر رو پیدا کنه و وقتی به اونجا میرسه  دکتر  stacy Braker رو میبینه:
  • میتونی وایسی ؟
  • یه لحظه بهم فرصت بده.این مردم چشونه ؟ اون زن دیوونه فکر میکنه من میتونم جوکر رو خوب کنم.
  • جوکر چشه ؟
  • یه چیزی تو خونشه ، یه جور زهر . داره میکشتش . اون یه نفر به نام Titan رو مقصر میدونه .
  • TITAN ؟
  • آره ، تو میدونی اون داره راجع به چی حرف میزنه ؟ اون داره درباره ی آخرین خنده اش ادامه میده.
مجسمه هارلی کوئین :
  • ا ، اء ، دکتر ! فکر نمیکنی اون اطلاعات محرمانه است ؟
  • چه اطفاقی داره میوفته ؟ اون از کجا میدونه ما داشتیم چی میگفتیم؟
  • اون درو خوب ممنوع الورود کنین پسرا . ما نمیخوایم این حشره موزی فرار کنه ، میخوایم ؟
  • به هرحال اونا نمیتونن بیان تو.ما در امانیم،درسته؟
  • بتمن :اینجا صبر کن دکتر .
  • چه غلطی داری میکنی ؟
  • من باید از اینجا برم بیرون.یه نفر باید جوکرو متوقّف کنه. همینجا بمون تو در امان خواهی بود.
  • مطمئنّی ؟
  • اگه دیدی کسی داره میاد تو قایم شو . من بر میگردم .
بالاخره بتمن میرسه پیش جوکر و هارلی کوئین گریه کنان میگه:
  • چرا ، چرا ، چرا ، چرا ، چرا ؟؟!! (با خشم زیاد رو به بتمن) تو !
  • از سر راهم برو کنار کوئین.
  • ما رو تنها بذار B-Man  ... فقط منو با اون تنها بذار.
  • گفتم تکون بخور!
  • همش تقصیر توئه ! تو سالها اونو تعقیب کردی ، تو اونو به تفاله تبدیل کردی ، و واسه چی ؟ چرا انقدر خود خواهی؟؟؟؟!!؟!
ناگهان جوکر از پشت میپره رو بتمن و مسمومش میکنه :
http://img.ir/MrP.jpg
  • سورپرایز ! تو از یه جوکر خنده دار ساختگی پیر گول خوردی ، بتمن .
  • خراب شدی !
بعد میریم سراغ کت وومن ، اون رفته دنبال  دوستش Ivy :
  • سلام؟ ایوی ؟ اینجایی ؟
  • تو نباید میومدی اینجا !
  • اوه ، بیخیال تو که نمیخوای برای همیشه برای اون اتفاق با من قهر باشی ، میخوای؟
  • تو همشونو کشتی !
  • اونا فقط چندتا گل بودن ، ایوی ، من چند تادیگه برات میخرم . من یه جا رو میشناسم که ...
ایوی اونو میندازه چند تا طبقه پایینتر  و کت وومن بعد از کشتن نیرو های گیاهی ایوی وقتی میرسه بالا :
  • ببین قرمزی ، من فقط به کمکت نیاز دارم .
  • هرگز !
و اونو از پاش آویزون میکنه:
  • نه دوباره !
  • تو یکم قوت قلب پیدا کردی ، سلینا .
برمیگردیم پیش بتمن :
  • برگرد اینجا ، هارلی !
  • ولی من میخوام بدونم اون کیه ، عزیزم .
  • کسی که تو فکر میکنی نیست ، عزیز من . چرا سرگرمی رو از بین ببریم؟
  • بتمن : همش دروغ بود تو هیچیت نیست.
  • خوبه که اینو میگی ، ولی ، تو از همه ی مردم باید بدونی ... من خیلیم چیزیم هست . برای مثال خون منو بگیر . آرزو میکنم یکی این کارو بکنه ... این زهر داره منو میکشه !
  • چرا باید اهمیت بدم؟
  • چون الان یه تیکه ی کوچیک از من توی تو هم هست ، خفاشی .
  • اوه بیخیال . نگو این چیزی نیست که همیشه میخواستی. ببین ، وقتمون داره تموم میشه ، من به کمکت نیاز دارم. نزدیک بود که معالجه شم : خیلی نزدیک بود ولی اون ازم گرفته شد.
  • پس هردومون میمیریم . من باهاش مشکلی ندارم .
  • واقعا؟ تصور کن ، آخرین نفستو میکشی ،  درحالی که میدونی گاتهام هم داره همین کارو میکنه.
  • درباره ی چی حرف میزنی؟
  • اوه ، بهت نگفتم ؟ من هفته ها رو تو اتاق های اضطراری  دور تا دور شهر گذروندم  در حالی که روی خونم کار میشد.
  • پس Porotocol 10  اینه . گاتهام رو مسموم کنی . من بیشتر از این انتظار داشتم.
  • Porotocol 10 ؟ هیچ وقت نشنیدمش . محکم بشین! من در دسترس خواهم بود !
جوکر بتمن رو از پنجره میندازه بیرون در حالی که یه موبایل به سینش وصله وتصویر جوکر میگه:
  • کسی یکم پایین حس میشه؟
  • چی میخوای؟
  • اوه خفاشی ، اخماتو واکن . اون نمیکشتت . Oops .
  • علاج کجاست ؟ کی دارتش ؟
  • دوست قلب یخ زدمون mister Freeze درستش کرد . ولی اون خودشو ازم مخفی کرد.
  • پیداش میکنم .
درحالیکه جوکر داشت صحبت میکرد ، بتمن گوشی رو میشکنه و یه چیپست از اونو  به لباسش وارد میکنه و به دنبال سرد ترین نقطه شهر میره که همون موزه شهره ، وقتی وارد اونجا میشه یکی از افسر های پلیس رو نجات میده:
  • الان در امانی .
  • خدارو شکر !
  • می خوای تشکّر کردنتو نگه داری واسه بعد از اینکه به سوالاتم جواب بدی. کی هستی ؟
  • افسر جونز از G.C.P.D . ببخشید مرد. من یه پليس پاسبانم .Gordon  ما رو به اینجا فرستاد. من از بخش 13 ام هستم ، عضوی از تیم ضربت . از اول اینجام .
  • اگه گوردن تو رو فرستاده بنابراین کد رو میدونی ؟
  • آره ، آره ! اون گفت .. اوه مرد ، چی بودش ؟
  • کد ! حالا !
  • کد Sarah هستش.اون گفت بهت بگم کد Sarah هستش .
  • تو در امانی افسر !
  • جونز بتمن . الویس جونز.
  • گوردن همش میگفت میخواد تیمت رو بفرسته تو .
  • اون میخواست بدونه اینجا چه خبره.فکر کنم حالا فهمیدیم. ده تا از ما اینجا بودیم.احتمالا هنوز هستش.
  • من به گوردن گفتم که فرستادن شما به اینجا خطر ناکه.همین جا بمون . اگه بقیه تیمت زنده باشن پیداشون میکنم .
بعد وقتی که بتمن به گودال گلادیاتور(Gladiator Pit) میرسه یه افسر رو میبینه که ازش کمک میخواد ولی ناگهان پنگوئن با تفنگی که سر چطرش هست ، اونو از پشت میکشه. بتمن تصمیم میگیره که بهش حمله کنه ولی:
  • اگه من جای تو بودم این کارو نمی کردم. بهش نشون بده ما چی داریم .
 
  • خوب بتمن ، تو به خاطر پلیس پاسبونا اینجایی ؟ مرد یخی ؟ یا من ؟
 
  • من فقط به خاطر فریز و گروگانا اینجام . ولی حالا ... من تو رو هم میگیرم .
  • اوه ... تو ترسناک نیستی ؟
  • خواهی فهمید .
  • واقعا ؟ گوش کن ، من کسی هستم که تو باید بهش بگی ، گرد اورنده . اگه کسی چیزی رو بخواد ، من دوست دارم که فکر کنم .. دارمش . و اگه نداشته باشمش ، به دست میارمش .  so here is the think. پشت اینجا ، یه قفسه که اسم تو روش نوشته شده آوردم ، که فقط منتظر توئه که پرش کنی . و از خوش شانسی من ، تو اینجایی ، دقیقا جایی که من میخوام باشی  . خوب ، چی فکر میکنی ؟ پسر خوبی میشی و آروم میای بالا ؟
  • تو بیشتر از این اینجا دستور نمیدی  ، Cobblepot .
  • من فکر میکردم اینو بگی . دور و ورتو نگاه کن . این گروه سهمگین از بیمار های روانی دارن به من میپیوندند ،اما متاسفانه برای اونا من فقط بهترینا رو میدم . و امروز ، بهترین یعنی هر کسی که بتونه تورو بکشه . یالا پسرا وقت ابتکاره !
بتمن همه ی اونا رو شکست میده و بعد میره به تالار بعدی و دوباره پنگوئن با صلاحی که مال  مستر فریزه دست بتمنو با یخ به دیوار میچسبونه :
  • جایی وایسا که بتونم ببینمت ، بتمن . تو مبارزه ای رو که مرد برفی  پیر انجام داد رو باور نمیکنی . هنوزم ، من چیزی رو که میخواستم به دست آوردم. این تمام چیزیه که اتفاق افتاده .
دوربین یکی از پلیسا که داره از دست پنگوئن فرار میکنه رو نشون میده که پنگوئن اونو میخونه :
  • وقتی اینجا کارت تموم شد ، تنهایی بیا پیشم تا دوباره حالتو بگیرم .
بتمن مرد رو نجات میده :
  • تو باید اینجا در امان باشی.
  • مم-ممنونم.
  • تو از بخش 13 ام هستی ؟ بقیه تیمت کجان ؟
  • دو نفر دیگه از بچه ها تو این اتاقن . پنگوئن اونا رو یخوند . بعد اومد سراغ من . من دوییدم و ... خوب  فکر کنم تو دیدی چه اتفاقی افتاد .
  • من اونا رو نجات میدم و تو اینجا وایسا و سعی کن گرم شی.
بتمن دو نفر دیگه رو نجات میده و میره تو اتاق بقل و چند نفر دیگه از پلیسا رو نجات میده و با یکی از اونا صحبت میکنه:
  • من دیدم که اتاق رو پاک کردی . کار ترسناکی بود ، مرد ! اسمم تامه ، تام میلر.
  • تو عضوی از گروه ضربت گوردنی. من پوشه تو رو دیدم.
  • دیدی ؟ منظورم اینه که ، بله قربان . کابلپات این اتاقو به استحکامات نظامي خودش تبدیل کرده . یکی ما رو ارزیابی کرده. من و پسرا رو گرفتن و آوردن اینجا و کوبیدنمون.
  • شما الان در امانید . فقط دوتا دیگه از شما حساب نشدن.
  • فکر کنم کابلپات تو iceberg Loungr باشه.
بتمن به اون یکی اتاق جایی که مستر فریز هستش میره که ناگهان یکی از نیروهای پنگوئن بتمنو میگیره و به بتمن میگه توی امریکایی رو تیکه تیکه میکنم.بعد چند نفر دیگه هم میان که بتمن همشون رو شکست میده و میرسه پیش فریز:
  • درمان جوکر کجاست ؟
  • من کابلپات رو میخوام. لباسم پیش اونه . صلاح هام . به خاطر کاری که با من کرد کارشو تموم میکنم.
  • پنگوئن مال منه . تو باید رو اون دارو تمرکز کنی اگر نه مردم بیگناه میمیرن.
  • تو نمیفهمی . من کارمو بدون اون نمیتونم کامل کنم . من باید اونو داشته باشم. همه چیز به اون بستگی داره . همه چیز .
  • پنگوئن داره با تفنگ یخی تو از خودش دفاع میکنه . چطوری اونو شکست بدم؟
  • من احمق به نظر میرسم؟چرا باید اینو بهت بگم ؟
  • چون اگه نتونم شکست بدمش ، نمیتونم بهت کمک کنم لباستو بدست بیاری . دربارش فکر کن ، ویکتور . تو خوب به نطر نمیرسی . اگه تو اونو به دست نیاری چه اتفاقی برای Nora    میوفته ؟
  • زن منو به این مربوط نکن ، بتمن . نزار این این موقعیت تورو احمق کنه. ما دوست نیستسم.
بتمن یکی از اون چیزایی که به فریز قدرت میده رو از بدنش جدا میکنه :
  • امروز روزی نیست که منو تحت فشار بزاری ، ویکتور .
 
  • بس کن . یه چیپ لغو کننده امنیتی تو لباس من هست که هر کسی با اون میتونه با اون برعلیه من ازش استفاده کنه.
  • چطور علیه تو کار میکنه ؟
  • چرا خودت نمیری چیپ لغو کننده رو به دست بیاری و یه راهی پیدا کنی که متوقّفش کنی.
  • باعث افتخار بود ، ویکتور . راجع به اون دارو فکر کن . من لباستو برمیگردونم.
بتمن برمیگرده به اتاق قبلی و همون پلیسه هم میاد پیشش :
  • پس این همون لباس مشهوره .
  • متاسفانه.
  • داری چیکار میکنی؟
  • وقتی من از اینجا رفتم ده دقیقه صبر کن و بعد اینو بده به فریز. اون خطرناک نیست .
  • مشکلی نیست ، بتمن .
بعد اون چیپ رو جدا میکنه و میره سراغ پنگوئن و با اون صلاح پنگوئن رو از کار میندازه :
  • کارت تمومه ، کابلپات .
  • نه ! متاسفم ! لطفا به من آسیب نرسون.
  • نمیتونم اینو ضمانت کنم .
  • منم همینطور .
اون زمین زیر پای بتمنو منفجر میکنه و اونو میندازه پایین و بهش میگه :
Part 2 :

- من سعی کردم کمکت کنم ، بتمن. من این موقعیت رو بهت دادم که اینو تموم کنی ، ولی او نه . تو . میخواستی یه مرد بزگ بشی. خوب حدث بزن چی شده . از این بالا ، تو خیلی کوچیک به نظر میرسی .خیلی نا امید به نظر نیا ، من اون پایین یه کم سورپرایز دارم .
پنگوئن با ریموتی که تو دستش بود ، به یه آدم که نه یه غول بیابونی شک الکتریکی وارد میکنه و اونو دیوونه میکنه و شروع به حمله به بتمن میکنه :
- Solomon Grundy . یه روز دو شنبه به دنیا اومدم . نام گذاری شده سه شنبه . ازدواج کرده در چهار شنبه .
- پنگوئن : من اونو اون پایین پیدا کردم وقتی که اینجا رو خریدم . مقتدر به نظر میاد !
گراندی به بتمن حمله میکنه و بتمن تو یه مبارزه نسبتا سخت اونو مقلوب میکنه . و بعد مستر پنگوئنو میگیره و میربرتش پیش مستر فریز :
- کابلپات کجاست ؟
- ببین کی اینجاست . آقای فر..
مستر فریز دست پنگوئنو له میکنه ولی بتمن بهش میگه که بس کنه :
- البته . تو افسوس کاری رو که کردی رو میخوری ، مستر کابلپات.
فریز ، پنگوئنو میندازه تو یه قفسه و اونو اونجا محبوس میکنه . بتمن از فریز دارو رو میخواد ولی فریز بهش میگه :
- یکی اینجا نیست .
- چی ؟
- احتمالا باید به زحمت بیوفتم . ساختن یه پادزهر که درد مریضی رو کم کنه آسون بود . بدبختانه دارو داره به سرعت تنزل میکنه. اون به یه عنصر ثابت کننده نیاز داره ، یه جور انزیم ترمیم کننده ، بدون اون ، میتونه میزبان رو از پا دربیاره .
- من اینوقبلا دیدم.
- پیدا کردن یه آنزیم مناسب تنها مشکل نیست . باید ساز گار بشه ، توسط DNA یه انسان تضمین بشه .این دهه ها طول میکشه : زمان به نظر میرسه تو اینو نداری .
- اگه بگم مردی رو میشناسم که قرن هاست که این آنزیم رو داره چطور ؟
- کدوم مرد ؟
- اسمش Ras al Ghul هست .
- واسم بیارش . من فقط به یه نمونه از خونش نیاز دارم .این تنها امیدته .
- Ras al Ghul مرده .
- پس تو مجازات میشی .
- نه دقیقا . من به کسی نیاز دارم که بدنش کجاست ... بعد من میتونم برم بیدارش کنم .
در این هنگام یکی از Assassin های راش الگول که تو یه قفسه زندانی شده شیشه قفسه رو میشکونه طوری که شونه ش زخمی میشه و رو به بتمن و فریز میگه :
- کفر گو ها . شما سزلوار صحبت کردن با راش الگول بزرگ نیستید .
و بعد از اونجا فرار میکنه و فریز بهش میگه :
- تو یه احمقی بتمن . تو گذاشتی تنها امیدت فرار کنه .
- نه ویکتور . اگه راش الگول تو آرخام سیتی باشه ، من الان یه نفرو دارم که منو به سمتش بکشونه.
بتمن با استفاده از رد خون دختره اونو دنبال میکنه که روی سقف یکی از خونه ها به اون حمله میکنه و بتمن یه ردیاب بهش وصل میکنه و وانمود میکنه که ازش شکست خورده و اسسین به بتمن میگه :
- تو فقط به خاطر این به زندگیت ادامه میدی چون راش الگول بزرگ این اجازه رو داده.
وقتی اون داشت اینو به بتمن میگفت ، سر و کلهی چند تا دیگه از اسسین ها پیدا میشه و در این هنگام Robin ظاهر میشه اسسین به بتمن میگه :
- بهش بگو عقب وایسه .
- من میتونم بگیرمش .
- وایسا عقب .
- دنبال ما نیا.
و فرار میکنه ، بتمن به رابین میگه :
- من به کمکت نیاز نداشتم.
- جدا ؟ از اونجایی که من بودم اینجوری به نظر نمیرسید .
- من اونو تحت کنترل داشتم . چرا آلفرد تو رو فرستاد ؟
- اون نگرانت بود .
- اینو بگیر ، انالیزش کنید و بیمارستانا و اتاق های اضتراری رو بگردین .هر کسی با این خون تا 24 ساعت دیگه میمیره .
- این خونه کیه ؟ اوه .. مال توئه ، اینطور نیست ؟ من اینو به بیمارستانا میبرم و برمیگردم . تو اینجا به کمک من نیاز داری .
- من از پسش برمیام. تو رو تو گاتهام نیاز دارن . چیزا ممکنه بدتر شه . خیلی بدتر .
- و فکر میکنی ؟ اگه استرنج واقعا بدونه کی هستی ، اگه به همه بگه چه اتفاقی میوفته ؟ تو چطور ...
- به من اعتماد کن . یه راهی پیدا میکنم .
- اگه به من نیاز داشتی ، میدونی کجام .
- میدونم . حالا برو !
بتمن به دنبال ردیاب به یه ساختمون میرسه و Fiona Wilson که لباس دکتری پوشیده رو نجات میده :
- ممنون.
- تو تو آرخام سیتی چیکار میکنی ؟
- من تو آرخام سیتیم ؟ من اینجا چه غلطی میکنم ؟ من تو بیمارستان گرفته شدم و وترد اینجا شدم. اونا به من دارو خوراندند و این بالا تو این ساختمون بیدار شدم .
- آدمایی که اینجا هستن دکتر ها رو میدزدن تا جوکر رو درما کنن . به نظر میرسه بد شانس بودی .
- اون داره میمیره درسته ؟
- اینطور به نظر میرسه .
- اشتباحه که در مورد اون احساس بدی داشته باشی ؟ حالا چیکار کنیم ؟
- توباید اینجا بمونی . اگه خارج از دید بمونی در امان خواهی بود . من برمیگردم .
بتمن در راه رسیدن راش الگول به یه در بسته میخوره و به نظرش میرسه که اسسین ها باید از یه زاه دیگه ای برای وارد شدن به داخل استفاده کنن و با استفاده از ربات های واندر سیتی اونو پیدا میکنه و خودش رو به ساختمون راش میرسونه و جلوی در از هوش میره . ناگهان دروازه باز میشه و نور سفید بزرگی دیده میشه و پدر و مادر بتمن بین نور ها دیده میشن :
- مارسا وین (مادر بتمن) : بروس ، صدامو میشنوی ، اینطور نیست ؟ تو باید تو روشنایی قدم بزاری . من و پدرت منتظرت هستیم . خیلی دلمون برات تنگ شده . تو باید انجامش بدی . ما به تو نیاز داریم که انجامش بدی ، بروس ، بروس ؟
صدای مادر بروس به صدای Oracle تبدیل میشه :
- بروس ! بروس ! صدامو میشنوی ؟ علائم حیاتیت دارن از کار میوفتن . تو باید همین حالا چیزی رو که میخوای رو بدست بیاری .
در راه بتمن دوباره به زانو دزمیاد که دوباره اسسین ها اونو محاصره میکنن :
- تو باید به اختار من گوش میکردی. این پایین هیچ دوستی نیست که نجاتت بده .
- وایسین !
تالیا میاد و با پشت دست میخابونه تو صورت بتمن :
- سلام ، Talia .
- چجوری ما رو پیدا کردی ؟
- من گارد شخصیتو تشخیص دادم . فقط با .... دنبال کردنش اتفاق افتاد .
- خانم ... اون به من حقه زد .
- گمشو ، بعدا باهات حساب میکنم . تو نباید خودتو از دیدن من محروم میکردی ، بروس . بعد از اون شب تو Metropolls ، فقط باید بهم زنگ میزدی .
- من به خاطر تو اینجا نیستم . راش کجاست ؟ اگه دوباره مرده باید بیدارش کنی .
- فقط یه جانشین واقعی میتونه در مقام راش الگول بزرگ باشه. پدرم همیشه میخواست ما دوتا باهم باشیم ، تا لشکرش رو ***** کنیم . فقط فرض کن ، تو ... من ... یه جهان بهتر .
وقتی تالیا صورت بروسو میبینه با تعجّب میگه :
http://img.ir/LrP.jpg
- - صورتت ؟ چه اتفاقی افتاده ؟
- من اینجام تا مقامم رو سمت تو بدست بیارم .
- تو میخوای یه اسسین بشی ؟ چرا من باید اعماد کنم که قلبت رو عوض کردی ؟( احساساتتو تغییر دادی ؟ )
- تو صورتمو دیدی . به نظرت انتخابی دارم ؟
- تو آماده ای که Demon Trials رو به دست بیاری ؟ تو باید نشون بدی که یه زندگی رو میگیری تا جهان رو نجات بدی .
- من آماده ام .
- پس بریم .
اون یه راه مفخی رو باز میکنه و وقتی به در میرسن :
- ماجراجویی تو از این در شروع میشه .
- بیا شرع کنیم .
- مطمئنی ، بروس ؟ فقط یه مرد تونسته این امتحان سخت براي اثبات بيگناهی رو پشت سر بزاره .
- داری بهم میگی این کارونکنم ؟
- البته که نه ، من فقط .. فقط میخوام رو راست باشم . وقتی خون شیطان قدرت رو به دست بگیره ، تو به خود واقعیت تبدیل میشی .
- مثل همیشه.
بتمن میره و خون شیطان رو مینوشه و بعد از پشت سر گذاشتن مرحله ها صفحه سفید میشه و به همون اتاق برمیگرده و از پله ها بالا میره و به در اصلی میرسه که تالیا اونجا وایستاده :
- تو انجامش دادی .
- به نظر متعجب میرسی .
- البته که نه . من همیشه بهت یقین داشتم.
- راش کجاست ؟ من باید همین الان ببینمش . وقتم داره تموم میشه . آخرین رقابتت پشت این در منتظرته . من دعا میکنم که روح ها مهربون باشن.
در باز میشه و راش در حالی که یه حاله سبز اونو فرا گرفته دیده میشه :
http://img.ir/NrP.jpg
- راش الگول .
- بابا .
- خوش اومدی ، بازپرس. وقت آخرین رقابتته . منو بکش . و منو جای Head of the Demon قرار بده . این سرنوشت توئه .
- من هیچ وقت کسی رو نمی کشم . حتی تو .
- چی ؟ تو به من دروغ گفتی !
- من یه نمونه از خون پدرت رو نیاز داشتم . این تنها راه بود .
- بزار بهت کمک کنم . از شمشیرم استفاده کن .
- نه !
- و این آخرین جوابته ؟
اون خودشو توی یه استخر مواد شیمیایی میندازه که باعث میشه قدرت زیادی بهش بده و یه حاله صورتی اونو فرا میگیره :
- حالا فقط یکی از ما میتونه زنده بمونه .
- خواهیم دید.
بتمن طی یک مبارزه سخت راش رو شکست میده و راش با یه خنجر تالیا ، دختر خودشو گروگان میگیره :
- چیکار میکنی؟
- به من گوش کن ، کارآگاه . و خوب گوش گن . تو منو میکشی . تو League of Assassin رو ***** میکنی . چون اگه به ما نپیوندی ، من تها کسی که عاشقش بودی رو میکشم .
- این جزو نقشه نبود .
بتمن با یه Reverse Batarang راش رو نشونه میگیره و از پشت اونو مورد اصابت قرار میده و تالیا رو نجات میده . بعد راش رو به دیوار میچسبونه و نمونه خونشو میگیره :
- کار آگاه ( با لکنت ) تو باید منو میکشتی .
- بلی ، باید اینکارو میکرد . کدوم مردی دختر خودشو قربانی میکنه ؟ و تو ! تو به من دروغ گفتی . من فکر کردم تو منو دوست باری ، بروس . من فکر میکردم تو به جهاد ما میپیوندی .
- تالیا ...
- هیچی نگو . شما مستحق همدیگه اید .
- تو پیر شدی ، راش . واقعا چه اتفاقی داره اینجا میوفته ؟
- من از Lazarus Pit بار ها استفاده کردم . من 600 سال زندگی کردم . ذهن و بدنم بیشتر از این نمیکشن . هر وقت که وارد گودال میشم از چزی که بیرون میاد وحشت دارم .
- Lazarus Pit ذهنتو فاسد کرده . درباره ش فکر کن . اگه گودالت به دست نا اهل بیوفته ، تو قدرت اینو نخواهی اشت که قرن ها ویرانی رو متوقّف کنی . این شانس خلاصته ، راش الگول . جهادتو متوقّف کن وگرنه من به خاطر تو برمیگردم .
در راه بتمن Mayor Quincy Sharp رو میگیره و بالی یه ساختمون برعکس نگهش میداره و :
- نه ! خواهش میکنم . نه .
- من میخوام همه چیز رو دربارهی استرنج و ربط تو به همهی این چیزها رو بدونم .
- همه چیزو بهت میگم . استرنج تو تیمارستان برگشت پیشم . اون به من گفت که دوستانی داره : دوستان قدرتمند .کسایی که باعث شدند چیز ها اتفاق بیوفته .تنها راهی که داشتم این بود که یه چشم کور برای فعالیت های اون داشته باشم ، و روی عملیات خودم کار کنم . اون گفت دوستاش متقاعدش کردند که من پیروز میشم .
- اونا کین ؟
- من هیچی نمیدونم. من هیچ وقت اونا رو ندیدم .اونا بابت همه چیز پول میدادند . از نظر مالی هیچ مشکلی نداشتند . تنها کاری که من باید میکردم این بود که آرخام سیتی رو آماده کنم و استرنج رو عهده دار کنم : این حس خیلی خوبی داشت . طبقه پایین گاتهام باید خر حمالی میکردند . این باعث ميراي (اري) من بود .
- استرنج هر کسی که برعلیهش بود رو حذف میکرد و به آرخام سیتی میفرستاد . از ميراي (اري) خودت لذت ببر .
بتمن به G.C.P.D بر میگرده و نمونه خونو به فریز میده :
- تاثیر گذار بود ، بتمن . من شک داشتم که برگردی .
- من یه مرد از جهانم هستم ، ویکتور . تو حالا باید این بفهمی .فریز با خون پادزهر رو آماده میکنهو یکیشو میزاره تو گاوصندوق و به بتمن میگه :
- - فرمول کامله . زنجیر فرآیند به نظر موفقیت آمیز میرسه . حالت چطوره ؟ خوب به نظر نمیرسی .
- بدش به من .
- میترسم نتونماینکارو بکنم بتمن . تو آخرین دستورتو به من دادی .
و بعد شیشه پادزهر رو میشکونه:
- الان وقت مذاکره نیست .
- من فکر میکنم هست . همسر من دست دلقکه . اونو برگردون پیش من .
- تو نمیخوای این کارو بکنی ، فریز .
- اوه ، من اعتقاد دارم که این کارو میکنم . نورا رو برگردون پیش من ، وگرنه میمیری !
بتمن به سختی فریز رو مقلوب میکنه و شیشه لباس فریزو میشکنه که سرش گیج میره و به جای فریز ، جوکر رو میبینه . فریز که ناتوان شده رو زمین افتاده و بتمن با استفاده از لباس ش در گاوصندوق رو باز میکنه و وقتی تو گاوضندوق رو نگاه میکنه میبینه که پاد زهر دزدیده شده. و به فریز میگه که هارلی کوئین اونو ورداشتتش :
- منتظر چی هستی ؟ برو پسش بگیر . دلقک باید تقاس کاری که با ما کرد رو بده .
- انقدرم آسون نیست . جوکر Still Mill رو زندانی کرده. داخل شدن به اونجا آسون نیست .
- فکر کنم بتونم کمکت کنم . من رو یه سیستم پروژه ای جدید کار میکنم . شاید اینا بتونن کمکت کنن .
- بهت قول میدم ، ویکتور ، نورا رو یدا میکنم .
بتمن تو راه Viki (همون گزارشگر اوّل بازی ) رو که وسط اسنایپرا گیر افتاده نجات میده :
- الان باید اینجا در امان باشی . اینجا باش و دور از دید باش .
- میتونم یه محاسبه انحصاری باهات داشته باشم ؟ در باره ی گاتهام صورتت افتاده ؟
- نه ! اینجا بمون و ساکت باش.
- صدای جوکر از بیسیم : حالا ، هیچ راهی برای صحبت کردن با گزارشگر نیست ، خفاشی .
- چی میخوای ؟
- داری با کی حرف میزنی ؟
- صدای جوکر از بیسیم : حالا ببین چیکار کردی ؟ زن بیچاره گیج شده . بدجور تعجب کرده ، فکر کنم . منظورم اینه که ، اون فقط یه تصادف ناگوار بود.
- که تو باعثش بودی .
- صدای جوکر از بیسیم : چطور جرعت میکنی ! من هیچ وقت خیلی ... اوه چی ؟ بلی ، باشه ، من بودم . من فقط یکم وقت نیاز داشتم که مطمئن شم هارلی داروی لذیذم رو برام بیاره ، اگه پسر خوبی باشی ، من یکم برات نگه میدارم . دوست داشتنی نیست ، میدونم ، ولی ، حالا من آخرین امید تو هستم ، اینطور نیست ؟

Prat 3 :
بتمن به محل جوکر میره و تو راه رسیدن به جوکر ناگهان دکتر  stacy Braker که قبلا نجات داده بودینش با یه میله میزنه تو سر بتمن  :
  • اوه خدای من . تویی ! متاسفم .
  • اشکالی نداره . در امانی .
  • او خوش شانسی ! من میتونستم با اون چیز بکشمت .
  • متمعن باش ، دکتر . وقتی یه نفر منو با یه لوله میتابونه ، فرست معذرت خواهی رو به دست نمیاره، چه اتفاقی داره میوفته؟
  • من کاری که گفتی رو انجام دادم . من خارج از دید بودم و یه چشمم رو کارایی که میکردن بود . اونا یه چیزایی رو تو کف اتاق کناری گذاشتن . نفهمیدم چی بودن .
  • مثل اینکه جوکر می خواد با راه های زیر زمینی متوقّفم کنه.
  • کار میکنه ؟
  • به نظر نگران میرسم ؟
  • نگران ؟ نه . مریض ؟ خیلی . افتضاح به نظر میرسی .
  • نگران من نباش . برگرد جایی که قایم شده بودی .
  • من میرم که با معدن دست و پنجه نرم کنم .
بتمن به جوکر میرسه :
 
  • کجاست ؟
  • ادب قیمتی نداره ، بتمن . یه خواهش میکنم بی مورد نیست . منظورم اینه که ... اگه میخواستی معالجه بشی ، فقط باید ازم میخواستی . به نظر میاد باید یکم ادب بهت درس بدم
  • چیزی وجود نداره که تو بهم درس بدی ، جوکر .
  • اوه ، بی خیال . همیشه یه چیزی وایه باد گرفتن هست . بیا با " 101 بار دهنتو سرویس کردن " شروع کنیم . فقط تو ومن ، بتمن . بهترین ضربتو بزن .
بعد از اینکه بتمن چند تا مشت به جوکر می زنه جوکر به التماس میوفته :
  • خواهش میکنم ... وایسا . من نمیتونم بیشتر از این ادامه بدم . تو بردی ! تو منو شکست دادی . وایسا  ، گفتم من ؟ منظورم من ... و این بچه ها بود !
بعد از اینکه جوکر اینو میگه ، یه سری دشمن میان که وکر همه شونو شکست میده ،  میره سراغ جوکر :
  • منتظر چی هستی ؟
که ناگهان ساختمون خراب میشه و یه تیکه گنده میوفته رو بتمن و جوکر با یه چاقو میاد سراغ بتمن :
  • حرف آخری داری ؟ یه جک چطوره ؟
که ناگهان تالیا پیداش میشه و رو به جوکر میگه :
  • تالیا : با یه معامله چطوری ؟ بذار اون بره . منو به جای اون بگیر .
  • جوکر : من اینجا جوک ها رو  می گم .
  • بتمن : تالیا ، داری چیکار میکنی ؟
  • تالیا : من نماینده راش الگول بزرگ هستم . سر شیطان ، رئیس لیگ اسسین ها .
  • جوکر : خوب تو قهرمان .
  • تالیا : بتمنو آزاد کن و ما راز فساد رو بهت میگیم .
  • ا بتمن : ین کارو نکن ، تالیا . دیگه نمیشه اونو متوقّف کرد .
  • جوکر : چی ؟ منظورت اینه که اون راست میگه .
  • تالیا : فناناپذیری ؟ معامله میکنی ؟
  • بتمن : نه .
  • جوکر : اوه خفه شو ! بعد از شما ، عزیزم .
  • تالیا : ما این شانس رو بهت دادیم ، بتمن . حالا از قلبت پیروی کن .
وقتی تالیا به قلبش اشاره میکنه ، میشه همون ردیابی رو که بتمن به یه اسسین وصل کرده بود ، روی سینه تالیا دید . و بعد تالیا با جوکر میره ، که اینجا دوباره میریم پیش کت وومن که هنوز پیش آیوی هستش و آویزونه :
  • بس نیست آیوی ؟ من بهت گفتم، اون چیز با گل ها اشتباح من نبود . تو میدونی ، من میدونم .
  • تو باید بهشون آب میدادی . تو گفتی بهشون آب میدادی . حالا فقط یکی از اونا مونده که دست استرینج هستش ، که توی گنبدش مهر و مومش کرده .
  • خوب اگه اینتور باشه ، فکر کنم ما میتونیم یه معامله داشته باشیم . من باید به گنبد برم و تو تنها دختری هستی که میتونه کمک کنه . اگه تو منو به اونجا برسونی ، منم گیاهتو واست میارم . معامله کنیم ؟
  • من باید بکشمت . باشه !
  • ماچم نمیکنی ؟ در واقع نا امید شدم .
  • برو بیرون ! حالا !
کت وومن با گذشتن از تونل ها و گارد ها بالاخره در اتاق گاو صندوق رو باز میکنه و کیف ها رو میبینینه و وقتی که درشو باز میکنه تا توشو ببینه ، صدای استرینج پخش میشه :
  • به نظر میرسه مزاحممون رو ترسوندیم . یهدرس بهش بدین . اوه امشب همش داره بهتر و بهتر میشه ، بتمن به زودی میمیره و من تو رو هم خواهم داشت ، خانم کایلی .
بعد از اینکه کت وومن چند نفر رو شکست میده کیف ها رو برمیداره و صدای استرینج رو میشنوه که میگه میخواد پروتوکال 10 رو اجرا کنه و وقتی کمی جلو تر میره تصویر  بتمن رو از یکی از مانیتور ها میبینه که زیر آوار گیر کرده وبا خودش میگه :
  • تو میتونی انجامش بدی .فقط به سمت در برو و اونو ترک کن ، خیلی آسونه .
  • تو هیچ وقت خودتو نمیبخشی ، سلینا .بتمن رو نجات بده و از اینجا برو .
  • اه به نظر نمیرسه مرده باشه . اون بتمنه ، درسته ؟
حال شما این انتخاب رو دارید که چیکار کنید ، اگر به سمت در خرج برید ، بازی تموم میشه و تیتراژ پایان بازی پخش میشه و صدای ویکی ویل پخش میشه که گزارش نابودی گاتهام رو میده ولی ناگهان بازی مثل یک فیلم بر میگرده به همون اتاق گاوصندوق . و اگه به کمک بتمن برید ، کت وومن چمدون ها رو رها میکنه و یه راست میره پیش بتمن و تو راه دعا میکنه که بتمن زنده مونده باشه و وقتی بهش میرسه میبینه که زنده س و نجاتش میده :
  • خوب ، ما اینجا چی داریم ؟ فکر کردم که میتونی از کمکم استفاده کنی .
  • درسته ، فکر کنم یکی  رو اونجا با ناخونم ورقه کردم.(I think I chipped a nail back there) (همون جمله ای که قبلا تو سالنی که بتمن اونو نجات داده بود بهش گفته بود )
  • تو با توي فکر فرو رفتن مریض میشی . من از تیکه ها استفاده میکنم . فکر کنم الان هر دو تامون میدونیم پروتوکال 10 چیه ، درسته ؟ اگه میخوای متوقّفش کنی باید عجله کنی .
پاسخ


پیام‌های داخل این موضوع
داستان کامل بتمن آرخام سیتی : Arkham City - توسط blackfire - 06-22-2013, 10:31 AM

موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دانلود داستان کامل بتمن آرخام سیتی : Batman Arkham City blackfire 6 5,043 03-18-2021, 02:16 AM
آخرین ارسال: Arya.2004

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان