آلیس در سرزمین عجایب را به یاد دارید؟
حال بیایید به جای آن موجودات بامزه و خنده دار، انواع موجودات پلید و شیطانی را جایگزین کنید. به این مکان سایلنت هیل می گویند. شهری توریستی که قبلا در آن انواع مراسم مذهبی برگزار می شد ولی اکنون به دلیل سکوت سنگینی، نابود شده و به محلی برای اسکان انواع موجودات ترسناک تبدیل شده است. به دلیل مه نمی توانید اطراف خود را ببینید و در نتیجه در برابر موجودات خوفناک نمی توانید از خود محافظت کنید و حقیقت تلخ این است که این موجودات زاده تخیل خودتان است؛ به عبارتی دیگر خود شما آن ها را به وجود آورده اید. کمی صبر کنید، هنوز هم این مکان به جهنم تبدیل نشده است! جهنم واقعی وقتی شروع می شود که سکوت این شهر با صدای یک آژیر دلخراش، شکسته می شود. آن موقع همه ی گناهانی که سال ها در درون خود حبس کرده اید تبدیل به چاقویی نوک تیز می شوند و از داخل شما را نابود می کنند. با این اوصاف دیگر آلیس جرئت نمی کند در سرزمین عجایب بماند...
[font=B Koodak]این بازی که در سبک ترس و بقا است توسط[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font]کیچیرو تویاما[font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]خلق شده است[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]و[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]توسط شرکت[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font]کونامی[font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]منتشر شده است. نسخه اول سایلنت هیل در سال 1999 منتشر شد [/font][font=B Koodak]که رنگ و بویی تازه به سبک وحشت هدیه کرد. طراحی و ساخت نسخه اول تا چهارم این بازی را[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font]تیم سایلنت[font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]بر عهده داشتند[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]که با بهره گیری از عناصر جدید[font=B Koodak]، توانستند اثری مرموز و فراموش نشدنی را خلق کنند[/font][/font][font=Tahoma, sans-serif].[/font]
خالق یک جهنم | معرفی کیچیرو تویاما
[font=B Koodak]یک طراح خلاق و با استعداد ژاپنی که اوج شهرت او به دلیل ساخت سری بازی های سایلنت هیل است. در آن زمان سبک وحشت به دلیل بازی های بی ربط و اصول ناشناخته بود و تعداد کمی خواهان داشت. کیچیرو تویاما، معتقد بود که باید در سبک ترس و وحشت روحی تازه دمیده شود و همچنین برای القای ترس به بازیکن از عناصر تازه و جدیدی استفاده شود. پس برای اولین بار، وی عقاید مذهبی را با سبک ترسی نوین و جدید داخل یک مخلوط کن گذاشت و نتیجه ای تازه خلق شد، که بعد سال ها هنوز هم از زیبایی این بازی یاد می شود.[/font]
[font=B Koodak]
[/font]
[/font]
[font=B Koodak] به این سبب، سبکی جدید به نام Religion-Horror و همچنین بازی جدیدی که در آن آیین های مذهبی با داستانی پیچیده، معما های عجیب و صداگذاری فوق العاده رعب آور ترکیب شده بود به وجود آمد. به راستی، کیچیرو یکی از ناجی های سبک ترس می باشد و در سال 1999 با ساخت سری بازی های سایلنت هیل توانست خدمت های زیادی به این سبک بکند.
[/font]
[/font]
به سایلنت هیل خوش آمدید | داستان
[font=B Koodak]در ابتدای بازی هری و[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]دختر کوچکش، شریل برای تعطیلات عازم[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]سفر به شهر سایلنت هیل می باشند. هری در حال رانندگی است که صدای یک موتور، توجه اش را جلب می کند و از او سبقت میگیرد. مدتی بعد، هری همان موتور را می بیند ولی اینبار به صورت معمول نیست؛ بلکه موتور بدون سرنشین است و روی زمین افتاده است! (به نظر می رسد او تصادف کرده است) در همان لحظه[font=B Koodak]، ناگهان دختری در جاده قرار می گیرد و هری به خاطر اینکه به آن دختر صدمه نزند به مسیر خود انحراف می دهد. در اثر لغزنده بودن جاده، ماشین واژگون شده[/font][/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]و هری بیهوش می شود. پس از مدتی، او به هوش می آید. نگاهی به کنارش می اندازد، ولی دخترش را نمی بیند پس از ماشین بیرون می آید و[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak] نگاهی به اطراف خود می اندازد. تنها چیزی که مشاهده می کند، مه ای غلیظ است که با هوایی سرد و سوزناک ترکیب شده است. کمی جلوتر می رود، متوجه ردپایی بر روی زمین می شود و ردپا را دنبال می کند. در میان مه، دخترش را به سختی پیدا کرده و به سمت او می رود، ولی شریل فرار[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]می[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]کند و وارد مکانی سرد و تاریک می شود. هری همچنان به راه خود[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]ادامه می دهد، ولی هوا رو به تاریکی است. گلوله های برف بر روی جامه ی سیاه و تاریک آسمان، جلوه ای غمگین و سرد به محیط می[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]دهد و هری را بیشتر نگران می کند. او کبریتی را[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak] روشن می کند تا راه خود را بهتر ببیند و به جست و جوی دخترش ادامه می دهد. بر روی زمین و دیوار، لکه های خون نمایان می شود. سکوت مرگباری بر فضا ساکن شده ولی صدای آژیری عجیب سکوت را می شکند. ناگهان موجوداتی عجیب، به سمت هری می آیند و او را می کشند.مدتی بعد، هری در یک کافی شاپ به هوش می آید. هری با یک زن مشکوک به نام سیبل که یک پلیس است، آشنا شده و بعد از گپ زدنی کوتاه، سیبل تفنگی را در اختیار هری قرار می دهد. هری وسایل مورد نیاز برای این ماجراجویی را در کافی شاپ بر می دارد و به این شهر[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]عجیب قدم می گذارد[/font][font=Tahoma, sans-serif].[/font]
شهری که بیش از اندازه آرام است...
سکوتی که در عوض مهیا کردن آرامش، هری را در معرض انواع خطر ها قرار می دهد...
داستان بازی، از همان ابتدا مرموز روایت شده و خوبی سری سایلنت هیل این است که داستان پیچیده اش، پتانسیل تشنه تر کردن بازیکن را برای فهمیدن بقیه موضوع دارا می باشد و نکته ی دیگر که برای فهمیدن و درک کامل داستان بسیار مهم است، آشنا شدن با دنیای سایلنت هیل و بقیه عناصر مانند ضمیر ناخودآگاه و ... است. همه ی این عناصر مانند تکه های پازلی هستند، که اگر در کنار هم قرار گیرند می توان به درک کاملی از پیچیدگی داستان رسید. این بازی، دارای یک داستان قوی است ولی بسیاری از سئوال هایی که در ذهن ما نقش می بندند، حتی تا آخر بازی هم جوابی برای آنها پیدا نخواهیم کرد و می توان این مورد را یکی از نقص های بخش داستانی بازی نام برد. [font=B Koodak]سایلنت هیل یک شهر توریستی در آمریکا است که تقریبا می شود گفت دیگر کسی در آنجا زندگی نمی کند و به یک مکان سرد و تاریک تبدیل شده است. سالیانی پیش، سایلنت هیل مکانی جذاب برای گردشگران بوده است اما الان تاریخچه ای تاریک پیدا کرده است. برای مثال در سال هایی که جنگ داخلی اتفاق افتاد انسان های زیادی در این شهر اعـ*ـدام شدند. همانطور که گفته شد چون سایلنت هیل یک شهر توریستی بود گردشگر های زیادی را به سمت خود جذب کرد که همراه با آنها، آیین ها و خرافاتی به سایلنت هیل آمد. یکی از آن خرافات اعتقاد به حکومت شیطان در زمین بود.[/font]
تکه پازل های گمشده | معرفی شخصیت های بازی
[font=Tahoma, sans-serif]-Harry Mason[/font]
[font=B Koodak]یک نویسنده جوان و همچنین یک پدر وظیفه شناس و دوست داشتنی است. او دست و پاچلفتی است ولی شجاعت مورد نیاز[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]از خودگذشتگی برای دخترش[/font] [font=B Koodak]را دارد. وی، همسرش جودی را از دست داده بنابراین دخترش، برای او مهم ترین شخص در زندگی است و حاضر است برای رفاه شریل، هر کاری را بکند. وی از قاتلان، آدم ربایان و[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]کودکان معتاد می ترسد. هری کتابی تحت عنوان[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif]"The Criminal's Mask"[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]نوشته است[/font][font=Tahoma, sans-serif].[/font]
[font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font]
[font=Tahoma, sans-serif] [/font]
[font=Tahoma, sans-serif]-Cheryl Mason[/font]
[font=Tahoma, sans-serif]
[/font]
[/font]
[font=B Koodak]یک دختر 7 ساله که رنگ آمیزی، جزو بهترین سرگرمی های او است. شریل، بیشتر وقت خود را در سایلنت هیل به رنگ آمیزی کتابی که هری در پنجمین سالگرد تولدش به او داده بود، می گذراند. هری به دلیل کار خود نمی تواند زمان زیادی را با او بگذراند ولی نزدیک ترین شخص به او پدرش است. شریل حیواناتی مانند اسب، گربه و ماهی را دوست دارد و غذای مورد علاقه او تاس کباب گاو است![/font]
[font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font]
[font=Tahoma, sans-serif] [/font]
[font=Tahoma, sans-serif]-Cybil Bennet[/font]
[font=Tahoma, sans-serif]
[/font]
[/font]
[font=B Koodak]یک پلیس زن با اراده است [/font][font=B Koodak]که از[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font]برامس[font=Tahoma, sans-serif] ([/font][font=B Koodak]شهر همسایه سایلنت هیل) برای بررسی های مورد نیاز،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]به سایلنت هیل آمده و ناخواسته وارد دنیایی عجیب و غریب شده است. وی همان ابتدای بازی [/font][font=B Koodak]با هری میسون آشنا شده و برای پیدا کردن دخترش تلاش می کند. او در کودکی،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]شاهد[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]قتل پدر و مادرش توسط مردی ناشناس بوده است و این اتفاقات تاثیر بزرگی بر روی زندگی و شغل او[/font] [font=Tahoma, sans-serif]([/font][font=B Koodak]یک پلیس زن سرسخت!) داشته است[/font][font=Tahoma, sans-serif].[/font]
[font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font]
[font=Tahoma, sans-serif] [/font]
[font=Tahoma, sans-serif]-Lisa Garland[/font]
[font=Tahoma, sans-serif]
[/font]
[/font]
[font=B Koodak]او در شهر سایلنت هیل متولد و بزرگ شده است. لیزا،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]دوران کودکی خود را در مدرسه[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif]Midwich[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]گذرانده و چون پرستاری یک سنت بزرگ در خانواده اش بود،[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]او هم یک پرستار شد و کار خود را در بیمارستان[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif]Alchemilla[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]آغاز کرد. لیزا بعدها[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]معتاد به[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif]PTV[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]شد[/font][font=Tahoma, sans-serif].[/font][font=Tahoma, sans-serif] ( [/font][font=Tahoma, sans-serif]PTV[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]که از گیاه کلودیای سفید گرفته می شود یک داروی اعتیادآور است که دکتر مایکل کافمن آن را سفارش می دهد و به آن رسیدگی می کند که در ادامه مقاله این گیاه معرفی خواهد شد.) یکی از وظایف لیزا[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]مراقبت از یک بیمار،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]به نام[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif]Alessa Gillespie[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]بود که بدنش سوخته بود و از زخم های بدن او چرک و خون می ریخت و نیاز به پانسمان مکرر داشت از این رو قصد ترک بیمارستان را داشت ولی[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]کافمن،[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]او را تهدید به قطع داروی[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif]PTV[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]کرد و[/font] [font=B Koodak]لیزا مجبور به ماندن در بیمارستان شد[/font][font=Tahoma, sans-serif].[/font]
[font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font]
[font=Tahoma, sans-serif] [/font]
[font=Tahoma, sans-serif]-Alessa Gilesspie[/font]
[font=Tahoma, sans-serif]
[/font]
[/font]
[font=B Koodak]او روحیه کاملا غم انگیزی دارد که سرچشمه آن، خاطرات گذشته وی هستند. آلسا از مهربانی والدین خود محروم است و مورد آزار همکلاسی هایش قرار گرفته است. او در اتاقش مجموعه ای از پروانه ها دارد و دو عروسک دارد که نام یکی از آنها Scarlett است و معمولا با آنها می خوابد. آلسا، کارت بازی و همچنین داستان های آلیس در سرزمین عجایب، جادوگر شهر اوز، سیندرلا و دنیای گمشده را دوست دارد. او از سگ های بزرگ، حشرات، کرم ها، مارها، آتش سوزی و حتی از برخی بزرگسالان می ترسد! بسیاری از موجودات عجیب و غریب سایلنت هیل، از تظاهرات ذهنی او می باشد. آلسا توانست به مدت 7 سال رنج و درد که برای او مانند یک شکنجه بود، را تحمل کند. [/font]
[font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font]
[font=Tahoma, sans-serif] [/font]
[font=Tahoma, sans-serif]-Dahlia Gillespie[/font]
[font=Tahoma, sans-serif]
[/font]
[/font]
[font=B Koodak]او لباس های تشریفاتی می پوشد و موهایش را آرایش می کند و همیشه پا برهنه است[/font][font=Tahoma, sans-serif].[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=Tahoma, sans-serif][font=B Koodak]دالیا[/font][/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]از طریق سحر و جادو،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]کسب و کار می کند. او مراسم مخفی زیادی را برپا می کرد که یکی از این مراسم [/font][font=B Koodak]منجر به آتش سوزی خانه شد و آلسا در آن خانه به دام افتاد و[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]در[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]آتش سوخت[/font][font=Tahoma, sans-serif].[/font]
سفید اما مخدر | کلودیای سفید چیست؟
[font=B Koodak]کلودیای سفید،[/font] [font=B Koodak]یک نوع گیاه بومی است که غالبا در کنار دریاهای سایلنت هیل یافت می شود و به دلیل خاصیت مخدر و توهم زایی که دارد [/font][font=B Koodak]او را با نام[/font] [font=B Koodak]گیاه توهم زا هم می شناسند[/font]. [font=B Koodak]این گیاه در شهر سایلنت هیل،[/font] [font=B Koodak]کاربرد بسیاری داشته است. دالیا از دانه های کلودیای سفید برای انواع مجالس مخفی خود استفاده می کرد و همچنین دکتر کافمن برای رسیدن به[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak] هدف های خود از این گیاه استفاده می کرد[/font]. [font=B Koodak]برای مثال کافمن توانست لیزا را ماندگار کند و او را مجبور به ماندن در بیمارستان کرد.[/font]
[font=B Koodak]
[/font]
[/font]
[font=B Koodak] در بعضی از قسمت های بازی (مخصوصا قسمت های داخل بیمارستان)، به دلیل کاربرد فراوانی که کلودیای سفید داشته است مطالب زیادی درباره آن دیده می شود.
[/font]
[/font]
فرو رفته در زیر مه | گیم پلی
[font=B Koodak]هدف بازیکن در این بازی،[/font] [font=B Koodak]هدایت هری میسون برای جست و جوی دخترش است. گیم پلی بازی از 3 رکن اصلی تشکیل شده است[/font][font=Tahoma, sans-serif]:[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]مبارزه با انواع موجودات عجیب و غریب[/font][font=Tahoma, sans-serif]،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]کشف محیط و اشیا پنهان شده[/font][font=Tahoma, sans-serif]،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]حل معماها و پازل های سخت و جذاب است. محیط بازی به دلیل وجود مه،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]ترس را دوبرابر کرده [/font][font=B Koodak]به طوری که باید همیشه منتظر بیرون آمدن موجودات عجیب و غریب از میان مه باشید[/font][font=Tahoma, sans-serif]![/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]در[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]مواقعی که با[/font] [font=B Koodak]هیولا ها مواجه می شوید،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]می توانید برای حفظ سلامتی خود از تفنگ(البته با مهمات کم و محدود) استفاده کنید[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]ولی[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]خبری از نشانه گیری نیست و[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]باید با دشمنان خود،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]صمیمی باشید![/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]یعنی باید[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]کاملا نزدیک شوید تا بتوانید به آنها ضربه دقیقی بزنید[/font][font=Tahoma, sans-serif].[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]هری دارای یک رادیو است [/font][font=B Koodak]که در صورت نزدیک شدن دشمن به شما هشدار می دهد و[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]یک چراغ قوه،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]که با آن می توانید در محیط بازی به کاوش بپردازید.[/font]
[font=B Koodak]
[/font]
[/font]
[font=B Koodak]در بازی 3 نمای مختلف وجود دارد؛[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]به عبارتی دیگر 3 دوربین مختلف قرار دارد [/font][font=B Koodak]که هر کدام با توجه به مکانی که هری در آن[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]قرار دارد فعال می شوند. [/font][font=B Koodak]با این کار[/font][font='Times New Roman', serif] [/font][font=B Koodak]در گیم پلی بازی،[/font][font=Tahoma, sans-serif] [/font][font=B Koodak]حسی سینمایی دمیده می شود ولی متاسفانه این برای بازیکن آزاردهنده است[/font][font=Tahoma, sans-serif]![/font]
صدایی همچون سکوت | گرافیک و صداگذاری
[font=B Koodak]سایلنت هیل در سال انتشار، دارای بهترین گرافیک و موسیقی بود. البته موسیقی بازی در امروزه هم جذابیت خاص خودش را دارد! موسیقی های بی نظیر یامائوکا تا آخر بازی شمارا یاری می کند و بدون شک یکی از جنبه های به یادماندنی این بازی همین موسیقی رعب آوری است که در دریای وحشت و تنهایی شما را غرق می کند. نکته دیگر در کنار موسیقی، صداگذاری بازی است. صداهایی که روی شخصیت ها گذاشته شده کاملا متناسب و خوب است اما عالی نیست! گاهی اوقات صدای شخصیت ها کسل کننده خواهد شد به صورتی که انگار صداپیشگان بازی، خطوطی از یک داستان را خیلی معمولی و بدون حس می خوانند که کمی به بازی جلوه خسته کننده می دهد. البته در آن زمان این نوع صداگذاری خوب بوده است پس نمی توان این مورد را یک نقص در قسمت صداگذاری بازی دانست.[/font]
[font=B Koodak]
[/font]
[/font]
[font=B Koodak] نکته بعدی گرافیک است که خودتان اگر با بازی هایی که در سال 1999 منتشر شده اند مقایسه کنید کاملا متوجه این موضوع خواهید شد که سایلنت هیل در قسمت گرافیک واقعا عالی عمل کرده است. یکی از نکات جالب این است که به دلیل وجود مه، خطای دید های جالبی در بازی درست می شود. برای مثال شما ممکن است یک پوستر یا ماشین که در پشت مه خود را پنهان کرده است را به صورت یک هیولا ببینید! جزییات مکان های مختلف مانند مدرسه، کلیسا و ... به خوبی کار شده ولی هیولاهای بازی جزییات خاصی ندارند! به صورت کلی می توان گفت سایلنت هیل با گرافیک عالی (با توجه به زمان خود) و یک موسیقی جذاب، توانسته است به اثری فراموش نشدنی تبدیل شود.
[/font]
[/font]
حقیقتی تلخ درباره یک یتیم بی خانه...
[font=B Koodak]تیم سایلنت، شاهکاری فراموش نشدنی را ساختند که به جرئت می توان گفت در زمان انتشار خود بهترین بازی در سبک وحشت بوده است. بعد ها خود شرکت کونامی تیم سایلنت را منحل نمود و سایلنت هیل را به شرکت های غربی واگذار کرد. از آن زمان بود که سایلنت هیل دیگر، سایلنت هیل گذشته نبود و نیاز به تغییر های اساسی داشت. بدون شک، اوضاع سایلنت هیل اصلا خوب نمی باشد. درست مانند یتیمی که برای پیدا کردن یک تکیه گاه و سرپناه به هر خانه ای می رود، ولی هیچگاه خانواده اصلی خود را نمی یابد. این واقعا یک حقیقت تلخ است، یک بازی که روزی در سبک خودش بهترین بود حال کم کم دارد از یاد و خاطره ها می رود. به امید روزی که این یتیم بی خانه، دوباره برای خود تکیه گاه و خانه ای پیدا کند...
[/font]
[/font]