داستان کوتاهي از بازي: دوسال پيش بود که هنري تون شند به اتاق 302 شمال اشفيلد اومد همه چيز زيبا و عالي به نظر مي رسيد ساختمون متوسطي بود ولي جاي خوبي براي زندگي بود و هنري هم از زندگي جديدش لذت مي برد اما فقط پنج روز پيش هنري صبح که از خواب بلند شد در عين نا باوري خودشو تو خونش زندوني مي بينه ،در خونه به وسيله قفل و زنجير و مصدود شده و هيچ راه فراري نيست....حالا او بايد چي کار کنه؟
مرحله مترو:بعد از اينکه اطاق را کاملاً گشتيد،صدايي از حمام مياد،وارد آنجا شده ،يک سوراخ ميبينيد وارد ان شده،از مترو سر در مياوريد،با شخصي به نام سينتيا روبرو ميشويد،هدف در اين مرحله به دست اوردن سکه برايه وارد شدن به مترو هستش،دوباره به اطاق بر گرديد،در پذيرايي اطاق يک کمد هستش ان را کنار بزنيد يک تفنگ به دست مياوريد،سپس صداي تلفن را ميشنويد،به اطاق خود برگرديد تلفن را بر داريد،سينديا به شما ميگويد،اگه دنبال سکه هستيد،در دستشويي موجود است،به مترو بر گرديد،در دستشويي زنانه روي دست يک مجسمه سکه را بر داريد،و وارد مترو شويد،سينديا را نجات دهيد و بقيه راه را ادامه دهيد تا مرحله به اتمام برسد
مرحله جنگل: وارد جنگل که شديد يک راه بيشتر موجود نيست راه را تا پايان ادامه دهيد تا به يک مکان بزرگ برسيد،يک خانه در وسط وجود دارد،هدف اين مرحله اينست که کليد خانه را به دست اوريد،اگه خانه را شمال فرض کنيم،به سمته در شمال غرب رفته راه را ادامه دهيد تا يک دمو ببينيد سپس به مکان اول برگرديد،شخصي را ميبينيد که جلو در ايستاده با او صحبت کنيد،او ميگويد که خيلي تشنه هستش،به خانه برگرديد و از يخچال يک شيشه شير برداريد و به جنگل بر گرديد،به او بدهيد تا بخورد سپس او به شما يک بيل ميدهد،به سمت در جنوب غرب رفته و وارد شويد،يکي مانده به آخرين در ،در سمت چپ يک درخت وجود دارد با بيل جلوي ان را بکنيد تا يک کليد به دست اوريد،روي کليد نوشته،صاحب ان در زمان سرگردان است،پس شما با اين کليد نميتوانيد بر گرديد،به خانه برگشته،کليد را داخل جعبه بزاريد،و برگرديد به مکان اصلي،حال از سوراخ سمت راست وارد خانه شويد،کليد را بر داريد و به مکان اصلي بر گرديد،از کليد به روي در بسته استفاده کنيد،و مرحله را ادامه دهيد
مرحله زندان:ابتدا وارد زيرزمين شده و از کنار اسياب کليد را بر داريد،سپس در قفل در طبقه اول را باز کنيد وارد يک فضا ي باز ميشويد،به پشت بام رفته و فلکه آب را باز کنيد،به طبقه سوم برويد،وارد اطاقي شويد که چاه دارد به داخل چاه بپريد،وارد زيرزمين ميشويد،از نردبان بالا رويد،ميدانيد که در طبقه اول شخصي در سلول خود زنداني هستش،هر طبقه داراي 10 سلول هستش،و در هر طبقه تعدادي چاه موجود هستش،شما بايد با هندلي که در طبقه 2 و 3 موجود هست،اونقدر سلول ها را بچرخونيد،تا اطاق هايي که چاه دارند بالاي سلول شخص زنداني باشند،به طبقه سوم برگرديد،وارد چاه مورد نظر شويد تا شخص زنداني آزاد شود،دري در زيرزمين وجود دارد که برايه باز شدن کد ميخواهد،اما قبل از اين شما بايد زيرزمين را روشن کنيد،به جايي که هندل ها بود برگرديد،در طبقه سوم اين نتي وجود دارد که کد مورد نظر روي ان نوشته شده،در هر طبقه يک تخت خوني موجود است،تختها را در يک رديف قرار دهيد،تا زيرزمين روشن شود،سپس کد را وارد نموده و مرحله را ادامه دهيد
مرحله فروشگاه زنجيره يي :اين مرحله معما خاصي ندارد،راه موجود را ادامه ميدهيد ،فقط طولاني هستش،انقدر به پايين ميرويد تا به يک مشروب فروشي ميرسيد،دري اونجا ميباشد،که قفل هستش،يک نت روي ميز هستش.ان را برداريد،روي ان نوشته که رييس گفته امروز رمز 4 شماره آخر شماره تلفن هستش.به خونه بر گرديد،از پنجره بيرون را نگاه کنيد،تابلوي مورد نظر را نگاه کنيد،و 4 شماره آخر را به خاطر بسپريد(اگه حال اين کار را نداريد شماره 3750 ميباشد)کد را وارد نموده و مرحله را ادامه دهيد
مرحله اپارتمان:هدف از اين مرحله به دست اوردن کليد اطاق 303 ميباشد،وارد اطاق 301 شده در آنجا يه دسته کليد هستش که اکثر اطاق ها را باز ميکنه در اطاق هاي مختلف که شما ميگرديد،يک سري کاغذ هاي قرمز پيدا ميکنيد ،که بايد آنها را به زير اطاق خودتون،اطاق 302 بندازيد،سپس به خونه بر گرديد و کاغذ هاي قرمز را بخونيد و متوجه ميشيد که کليد اطاق 303 در اطاق خودتون و بين تخت و پنجره هستش،به اپارتمان بر گرديد اطاق 303 را باز کنيد و مرحله را ادامه دهيد
مرحله بيمارستان:اين مرحله چيز خاصي ندارد،يک اطاق درش بسته هست،شما بايد در اطاق هاي مختلف جستجو کنيد تا کليد ان را پيدا کنيد،سپس در را باز کنيد آيلين را ميبينيد،و از اينجا تا آخر بازي او همراه شما خواهد بود،يک بار به خونه برگرديد و دوباره به بيمارستان تا بازي پيش رود،سپس راه را ادامه دهيد تا مرحله به پايان برسد
مرحله مترو بار دوم:در اين مرحله به خونه بر گرديد از زير در اصلي خونه يک پاکت براي شما امده ان را برداريد داخل ان يک کليد کوچک هستش،به مترو بر گرديد،و در جعبه را که روي صندلي قتار(ببخشيد نميشه درست نوشت)هستش را باز کنيد،يک سکه بزرگ به دست مياوريد حال شما بايد به خونه بر گرديد و سکه را در اشپزخانه بشوييد،به مترو بر گرديد و سکه را داخل ماشين خودکار بندازيد تا به شما يک کليد دهد،کليد براي دري است که در مرحله اول جسد کاليتا را در اونجا پيدا کرديد،وارد اطاق شويد داخل اطاق هندل ترن را بر داريد و ان را در بورد ترن استفاده کنيد،کمي عقب تر راهي براي شما باز ميشود ان را ادامه دهيد تا مرحله را به پايان برسونيد
مرحله جنگل بار دوم:خانه اي که بار اول وارد ان شديد يادتون هست الان اونجا با خاک يکسان شده و يک عروسک اونجا ميباشد که قسمتهاي مختلف بدنشو از دست داده شما بايد براش پيدا کنيد،هر قسمت بدنش داخل يک چاه ميباشد،شما بايد ابتدا از قسمت انتهايي شمال غرب يک مشعل پيدا کنيد،داخل هر چاه را بگرديد و قسمت هاي مختلف بدنشو را پيدا کنيد اين قسمتها را به عروسک بزنيد،يک راه مخفي نمايان ميشود،راه را ادامه دهيد تا مرحله به پايان برسد
مرحله زندان بار دوم،در اين مرحله در دري که بار اول کد را وارد نموده بشويد يک پيراهن پيدا ميکنيد بايد به خانه برگرديد و ان را در وان بشوييد يک نوشته نمايان ميشود،حال شما ميفهميد که در يکي از سلولهاي طبقه دوم يک شمشير موجود هستش،شمشير را پيدا کنيد و به اشپزخانه بر گرديد روح سرگردان اينجا را بکشيد و شمشير را در شکمش فرو کنيد و يک کليد به دست مياوريد،کليد براي دري هستش که در اسياب وجود دارد،در را باز کنيد و راه را ادامه دهيد تا مرحله تمام شود
مرحله فروشگاه زنجيره اي بار دوم:در ابتدا يک نتي پيدا ميکنيد که طبق ان بايد 4 کار انجام دهيد،با کبريت شمع هاي روي کيک تولد را روشن کنيد،گربه را بر داريد و به پت هاوس بر گردانيد،توپ بسکتبال را داخل سبد بيندازيد،و توپ بيليارد را به ميز بازي برگردانيد،اين کارها باعث ميشود که دري که ساعت دارد باز شود و شما بتوانيد آيلين را با خود به مشروب فروشي بياوريد،نتي که ميگيريد،روش نوشته به دليل امنيتي کد عوض شده و اينبار کد 4 رقم آخر شماره جديد هتل هستش،به خانه برگرديد،شماره قبلي را با تلفن بگيريد اپراتور شماره جديد را به شما ميگويد 4 رقم آخر ان را حفظ کنيد و روي در بزنيد،سپس راه را ادامه دهيد تا مرحله به پايان برسد
مرحله آپارتمان بار دوم:در داخل اطاق خود به جستجو بپردازيد،تا يک دمو ببينيد،يک تبر به شما داده ميشود جاي تبر را به خاطر بسپوريد به خونه بر گرديد و از تبر در همون جا استفاده کنيد،يک راه مخفي پيدا ميکنيد از جيب جسد کليد را بر داريد،بالاخره شماا ميتونيد از خونه بيرون رويد،در را با کليد باز کنيد و به داخل راهرو برويد هدف در اينجا اينست که وارد اطاق 105 شويد،اين اطاق با 6 زنجير بسته شده که شما بايد در طبقه اول به دنبال 6 جسد بگرديد و روي اينها کليک کنيد تا زنجيرها از بين برود،وارد اطاق شويد و جعبه قرمز را برداريد
مرحله آخر:جايي که با تبر کنديد را يادتون هست به انجا برويد در زير جسد يک راه وجود دارد آنجا برويد،در مکان جديدي که هستيد به داخل سوراخ بپريد،و اماده مبارزه با رييس آخر بازي باشيد،ابتدا از ان جعبه قرمز بر روي هيولا وسط استفاده کنيد،سپس نيزه هاي اطراف را بر داريد و در شکم هيولا بکنيد،وقتي هيولا نابود شد وقت مبارزه با والتر هستش،او را با تفنگ يا هر چيزي که داريد بکشيد و دمو آخر بازي را ببينيد
چگونگي گرفتن پايان هاي گوناگون بازي
- پايان اول و بهترين پايان ( Escape ) :
1) براي ديدن اين پايان قبل از مبارزه با غول آخر تمامي روح ها را در تمامي اتاقها با استفاده از شمع ضد طلسم يا گردنبند ضد طلسم از بين ببريد .
2 ) ديگري اينکه در مبارزه با غول آخر بازي کارها را سريع انجام دهيد و والتر را هم زود بکشيد تا ايلين زنده بماند .
- پايان دوم که پايان خوب است ( Mother ) :
1 ) اتاقها را پاک سازي نکنيد . ( روح ها را از بين نبريد )
2 ) بگذاريد ايلين زنده بماند .
- پايان سوم که پايان بد است ( Eileen's Death ) :
1 ) تمامي اتاق ها را از وجود روح ها پاک سازي کنيد .
2 ) بگذاريد ايلين بميرد .
- پايان چهارم که بدترين پايان است (21 Sacraments ) :
1) اتاق ها را پاک سازي نکنيد .
2) بگذاريد ايلين بميرد .
************************************************** ************************************************** *********
- متن اواز سايلنت هيل 4
=================
اين اهنگي است که اگر در ابتداي بازي در حدود 1 دقيقه صبر کنيد و دموي نمايشي سايلنت
هيل را ببينيد بخشي از آن پخش مي شود. همچنيندر وسط بازي - مثلا صحنه ي مرگ سينتيا
انرا بارها خواهيد شنيد
=========================================
اتاق فرشتگان==================================== =====
تو ساکت در انجا دراز کشده بودي
ترسهايت براي من معني نداشت
همچنانکه باد بر پنجره مي کوبيد
عشقي که هيجوقت به من ابراز نکردي
را به تو دادم
تو واقعا سزاوار نبودي
اما اکنون کاري از دستت بر نمي ايد
پس فقط در خاطرات من جايي داشته باش
اي مادر عزيزم
اين لالايي است تا تو چشمانت راببندي
هميشه اين تو بودي که من ازش تنفر داشتم
برايت گريه ام نميگريد. به که چه خوب
اين لالايي است تا تو چشمانت را ببندي
خدا حافظ
خداحافظ
پس خواب ناچيز درون من
ايا تو در غيبتت گم شده اي
در زير ميله ها شايد بر فراز ابرها پرواز مي کني
شايد تو بدون من شاد تري
پس تخم هاي زيادي در مزرعه کاشته شده اند
و که مي تواند کاملا با افتخار جوانه زند اگر من مردم
مي هيچوقت ناراحت نبودم
تو هيچوقت نخواهي شنيد که گويم متاسفم
روشنايي کجاست. شايد جايي گريه مي کند
اين لالايي است تا تو چشمانت راببندي
هميشه اين تو بودي که من ازش تنفر داشتم
برايت گريه ام نميگريد. به که چه خوب
اين لالايي است تا تو چشمانت را ببندي
اين لالايي است تا تو چشمانت راببندي
هميشه اين تو بودي که من ازش تنفر داشتم
برايت گريه ام نميگريد. به که چه خوب
اين لالايي است تا تو چشمانت را ببندي
خدا حافظ
خداحافظ
You lie silent there before me
Your tears they mean nothing to me
The wind howling at the window
The Love you never gave
I give to you
Really don't deserve it
But now there's nothing you can do
So sleep in your only memory of me
My dearest mother
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
It was always you that I despised
I don't feel enough for you to cry, oh well
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
Goodbye...
Goodbye...
So insignificant sleeping dormant deep inside of me
Are you hiding away lost
Under the sewers, maybe flying high in the clouds
Perhaps you're happy without me
So many seeds have been sown in the field
And who could sprout up so blessedly, If I had died
I would have never felt sad at all
You will not hear me say I'm sorry
Where is the light, I wonder if it's weeping somewhere
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
It was always you that I despised
I don't feel enough for you to cry, oh well
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
It was always you that I despised
I don't feel enough for you to cry, oh well
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
Goodbye...
Goodbye...
=================
اين اهنگي است که اگر در ابتداي بازي در حدود 1 دقيقه صبر کنيد و دموي نمايشي سايلنت
هيل را ببينيد بخشي از آن پخش مي شود. همچنيندر وسط بازي - مثلا صحنه ي مرگ سينتيا
انرا بارها خواهيد شنيد
=========================================
اتاق فرشتگان==================================== =====
تو ساکت در انجا دراز کشده بودي
ترسهايت براي من معني نداشت
همچنانکه باد بر پنجره مي کوبيد
عشقي که هيجوقت به من ابراز نکردي
را به تو دادم
تو واقعا سزاوار نبودي
اما اکنون کاري از دستت بر نمي ايد
پس فقط در خاطرات من جايي داشته باش
اي مادر عزيزم
اين لالايي است تا تو چشمانت راببندي
هميشه اين تو بودي که من ازش تنفر داشتم
برايت گريه ام نميگريد. به که چه خوب
اين لالايي است تا تو چشمانت را ببندي
خدا حافظ
خداحافظ
پس خواب ناچيز درون من
ايا تو در غيبتت گم شده اي
در زير ميله ها شايد بر فراز ابرها پرواز مي کني
شايد تو بدون من شاد تري
پس تخم هاي زيادي در مزرعه کاشته شده اند
و که مي تواند کاملا با افتخار جوانه زند اگر من مردم
مي هيچوقت ناراحت نبودم
تو هيچوقت نخواهي شنيد که گويم متاسفم
روشنايي کجاست. شايد جايي گريه مي کند
اين لالايي است تا تو چشمانت راببندي
هميشه اين تو بودي که من ازش تنفر داشتم
برايت گريه ام نميگريد. به که چه خوب
اين لالايي است تا تو چشمانت را ببندي
اين لالايي است تا تو چشمانت راببندي
هميشه اين تو بودي که من ازش تنفر داشتم
برايت گريه ام نميگريد. به که چه خوب
اين لالايي است تا تو چشمانت را ببندي
خدا حافظ
خداحافظ
You lie silent there before me
Your tears they mean nothing to me
The wind howling at the window
The Love you never gave
I give to you
Really don't deserve it
But now there's nothing you can do
So sleep in your only memory of me
My dearest mother
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
It was always you that I despised
I don't feel enough for you to cry, oh well
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
Goodbye...
Goodbye...
So insignificant sleeping dormant deep inside of me
Are you hiding away lost
Under the sewers, maybe flying high in the clouds
Perhaps you're happy without me
So many seeds have been sown in the field
And who could sprout up so blessedly, If I had died
I would have never felt sad at all
You will not hear me say I'm sorry
Where is the light, I wonder if it's weeping somewhere
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
It was always you that I despised
I don't feel enough for you to cry, oh well
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
It was always you that I despised
I don't feel enough for you to cry, oh well
Here's a lullaby to close your eyes goodbye
Goodbye...
Goodbye...