یکی از عنوان هایی که توسط Bandai Namco Games در دست ساخت بود عنوان Dark Souls می باشد که یک عنوان در سبک RPG و نقش آفرینی است.و به بهانه انتخاب شدن به عنوان بهترین بازی سال نقدی از این بازی را شاهد هستید.
نام : Dark Souls 2
سازنده : Bandai Namco Games
ناشر : From Sofrware
سبک : RPG ، اکشن ، سوم شخص
تاریخ انتشار : ۱۱ مارس ۲۰۱۴
پلتفرم ها : PC / PS3 / Xbox 360
داستان بازی یک داستان احساسی است که حول یک روح نفرین شده که به دنبال درمانی برای نفرینش است می گردد . در حالی که داستان هیچ ربطی به بازی قبلی ندارد ، آن ها در دنیا های یکسان اتفاق افتاده اند . داستان بازی در ِDrangleic اتفاق می افتد ، پر از ارواحی که به شخصیت اصلی در رسیدن به هدف خود کمک می کنند .درحالی که داستان بازی خط باریکی را دنبال می کند ، شخصیت های زیادی در دنیای بازی وجود دارند که بدنبال همان هدفی هساند که شخصیت اصلی نیز بدنبال آن است . پس از رفتن به Drangleic ، ما با نگهداران آتش مواجه می شویم که اطلاعات مبهمی در باره نفرین ما به ما می دهند ، سپس بازیکن به Majula میرود و در آنجا با کشیشی مواجه می شود که بازیکن را مجبور به جمع کردن ارواحی برای نجات یافتن خود بازیکن می کند که شامل ۴ رو اعظم می شوند . بازی همچون آثار حرفه ای سینمایی مانند Game Of Thrones و یا سه گانه The Lord Of The Rings آغاز می شود ، با گرافیکی خیره کننده ، Cut scene های سریع ، منطره ای تاریک ، مه اسرار آمیز و صداگذاری کلاسیک . گرافیک این بازی از بازی قبلی بسیار بهتر می باشد ، مثل این که پس از یک تلوزیون قدیمی به یک تلوزیون بسیار عالی نگاه که هیچ کس قدرت خرید آن را ندارد نگاه کنید . همانطور که گفته شد ، Cut scene ها کوتاه هستند و روز های منتظر ماندن برای لود شدن بازی دیگر به اتمام رسیده اند . محیط بازی شگفت آور است ، بسیار بزرگ و با جزئیات خارق العاده . قسمت های کم نور با دقت بسیار ساخته شده اند ، هر قدمی که شما ور میدارید بیش تر به درون نادانسته ها و تاریکی ها فرو می روید . موسیقی بازی گتاهی اوقات ترسناک و گاهی اوقات وحشت آور است ، تصور کنید در راهی تاریک قدم می گذارید و همزمان به صدای جیغ و داد دیگران گوش می دهید . همچون بازی قبلی ، شما باید بازیکن خود را از همان اول از هیچ بسازید که بزودی در جنگلی تاریک و سیاه می افتد و دشمنان از هر طرف به سمت او هجوم می آورند . مثل زندگی واقعی شما سرگردان میشوید و می ترسید . چندین تلاش لازم است تا تنها بفهمید که موضوع از چه قرار است . برخلاف دیگر عناوین ، Dark souls II عنوانی خام است ، وسیله ای از همان ابتدا در اختیار شما قرار نخواهد گرفت پس پیشگیری از هرگونه درگیری و یا حمله با دست خالی تنها انتخابی سات که شما دارید . خوشبختانه این شرایط برای مدت زیادی دوام نمی آورند اما من همچنان پیشنهاد می کنم که از جنگیدن پیشگیری کنید .هچنان که شروع به اعمال تغییراتی بر روی شخصیت خود می پردازید متوجه این می شوید که کلاس ها در گیم پلی بسیارچنگی و خشن قرار گرفته اند که تمرکزآنها بر روی قدرت و سایر توانایی های جنگی است . طرفداران سحر و جادو باید خوشحال زیرا که کلاس های جادو هم بازگشته اند ، البته متاسفانه از تعداد جادو ها کاسته شده که آنها را ضعیف تر و خسته کننده تر می کند ، پس از هر سحر به درستی استفاده کنید ، توجه داشته باشید که شما هری پاتر نیستید . بر خلاف دیگر عناوین ، از وجود کلاس های بدرد نخور جلوگیری شده است ، کسانی که با بازی آشنایی ندارند از کلاس تن به تن (melee) استفاده خواهند کرد . حالا که درباره کلاس ها صحبت شد ، خوب است این را نیز اضافه کنیم که یکی از بهترین تغییرات در کلاس ها این است که شما در هر زمان که بخواهید می توانید آن ها را از طریق وسایل و آیتم های مورد استفاده تغییر دهید . پس اگر به هر دلیلی از کلاس اولیه خود خوشتان نمی آید ، می توانید آن را از راه جابجا کردن وسایل خود تغییر دهید . کلاس های کاراکتری خصوصیات اولیه شخصیت شما را مشخص می کنند ، اما شما هرچقدر که ارواح را جمع کنید ، می توانیدهر جیز که بخواهید را بدون توجه به کلاس انتخاب شده تقویت کنید ، این نوع تغییرات بر روی کاراکتر هرگز تغییر نکرده است پس می توان هزاران شخصیت منحصر به فرد بوجود آورد . هنور بر روی آن که آیا شما سلاح های خود را پیدا کرده اید و یا آنها را خریداری کرده اید ، تاکید زیادی وجود دارد ، که بر روی سرعت حرکت ، میزان ضربه وارد کردن و … تغیراتی اعمال می کنند . سلاح های متفاوت ، نتایج متفاوتی را در حمله به دنبال خواهند داشت . پس همیشه سعی کنید که برای دشمنان مختلف و شرایط خاص ، سلاح های متفاوت به همراه داشته باشید ، بعدا برای این از من تشکر خواهید کرد .یکی از تحسین بر انگیز ترین خصوصیت های این بازی این است که دست شما را نمی بندد ، هرگز این کار را نکرده و هرگز نخواهد این کار را انجام داد ، در عوض ، خشن است ، شما را به سرزمین ناشناخته ها هدایت می کند از اینکه شما نا امیدانه ، گم شده و تقریبا بدون هیچ سر نخی ، سرگردانید لذت می برد ، من بطور مساوی هم این بازی را دوست داشتم و هم از آن تنفر داشته ام . کفش یا هر چیز دیگری که دم دستم بود را به طرف صفحه نمایشگر پرتاب می کردم . من نفرین کردم ، فریاد زدم و حتی برخی اوقات تقریبا اشک ریختم . مردم . هنوز به اندازه کافی عدد تولید نشده که تعداد دفعاتی که مردم را شرح دهد ، بعد از مدتی نسبت به مردن ها و درد بی حس شدم . در واقع شما به زودی متوجه خواهید شد که مردن وسیله ای برای یادگیری است . هر بار مردن صرف نظر از چگونه مردن شما ، هر چقدر هم که احمقانه مرده باشید یک تجربه یادگیری را برای شما فراهم می کند . وقتی که من از صخره ای به پایین می افتادم و یا از روی پلی به درون آب می افتادم ، مجازات و ترس از مردن به قدری زیاد بود که دفعات بعد هوشیارتر می شدم و سعی بر آن داشتم که به هر قیمتی که شده از مردن جلوگیری کنم . توانایی نمردن در این بازی دستاورد شگفت انگیزی است که به مرور زمان به آن خواهید رسید ، مانند معجزه ای است که هر روز شاهد آن باشید . همچنان که سفر خود را ادامه می دهید ، حقیقتی تلخ اما ئاقعی را کشف می کنید … شما گند می زنید . این کاملا نرمال است و چیزی است که باید با آن بسازید و آن را درک کنید . این بازی یکی از معدود بازی هایی است که شما در آن متوجه میزان پیشرفت خود در بازی میشوید و می فهمید که تا چه اندازه از آغاز بازی قوی تر شده اید ، این اتفاق در چند سات اول ، حتی تا ده ساعت اول ، نمی افتد اما اگر شما جا نزنید و خسته نشوید نشاه های کوچکی را احساس می کنید ، مانند اتکای کمتر بر روی تقویت کردن شخصیت ، level up شدن و وسایل خود . در حالی که اعمالتان گاهی اوقات می توانند تکراری شوند ، شما متوجه می شوید که انجام دادن آن ها بسیار راحت تر می شود ، درست است که هنوز هم می میرید ( هرگز نمی توانید از دست مرگ فرار کنید ) اگه به کارهایتان توجه کنید ، می فهمید که بیشتر در جنگ با دشمنان قوی تان یا Boss Battle ها بیشتر دوام می آورید . شما واقعا باید توجه کنید که چکار می کنید و نباید تنها سرسری بازی کنید . Dark Souls II در قلب خود یک بازی ماجراجویی عالی است و در آن هیچ شکی نیست . یکی از نقات قوت بازی گشت و گذار در دنیای بازی است . حتی اگر هرگز بازی را به اتمام نرساندید حتما دنیا و محیط اطراف را بگردید . ای دنیا یکی از عوملی است که از بازی یک بازی واقعی می سازد. Drangelic بسیار بزرگ است و تعداد زیادی محل مختلف برای جستجو کردن دارد . در یک لحظه شما در کنار یک سرزمین ساحلی فاسد و در حال سقوط هستید و لحظه ای دیگر شما در بین باتلاقی ضخیم در حال مقاومت هستید ، می افتید ، تلو تلو می خورید و دعا می کنید که این شرایط تمام شود . در حالی که تمام کاری که می توانید انجام دهید آن است که بنشینید و با تعجب به دنیای بزرگ خیره شوید و به راحتی در یک ثانیه ، به هر مکانی که بخواهید Fast Travel کنید . یکی از انتقاداتی که من از بازی دارم این است که حالت نقشه آن را به گونه ای می سازد که بازی یکپارچگی خود را از دست می دهد گویا تعدادی از مناطق جداگانه است ، نه یک سرزمین واحد . در هر صورت این یک ضعف خیلی کوچک و بی ارزش است و هرگز نمی تواند از ارزش بسیار زیاد بازی بکاهد . در طول ماجراجویی تان شما با راز های مختلفی آشنا می شوید و یا به شرایطی بسیار سخت دچار می شوید که نه تنها شما را بازیکن بهتری می کنند ، بلکه بر لبان شما خنده را نیز می نشاند . شما تکنیک های جنگی جدید و این که چگونه هوشیار تر با موقعیت ها مقابله کنید را می آموزید.مقدار زمانی که می توانید صرف جمع کردن وسایل و آیتم ها کنید بسیار زیاد است ، گرچه من به شما این کار را پیشنهاد می کنم اما باید بدانید که این کار دلهره آور و بسیار اعتیاد آور است ، همچون اعتیاد های دیگر بار آخری وجود نخواهد داشت . نکته جالب دیگر در مورد بازی این است که هرگز شما را رها نمی کند و نمی گذارد که لحظه ای آسایش داشته باشید ، هیچ چیزی به نام استراحت وجود ندارد همچنین جایی برای فرار به آن وجود دارد ، اگرچه آتش های زیبایی وجود دارند که به عنوان نقطه ذخیره استفاده می شوند که به شما اجازه می دهند ، سلامت از دست رفته خود را بازیابید ، خود را تقویت کنید و وسایل و ابزار شکسته و یا آسیب دیده خود را تعمیر کنید و به یاد آورید که چرا دوست دارید در این بازی خود را زجر دهید . همچنان که در کنار آتش استراحت می کنید ، آگاه باشید ، زیرا نه تنها استراحت کردن پیش آتش ، نه تنها بازگشت دوباره شما به آن محیط را تضمین می کند ، بلکه تمام دشمنانتان در آن منطقه را نیز زنده می کند . تصمیم این که آیا از این مناطق و آتش ها استفاده کنید ، بسیار سخت است و باید در شرایط مخصوص مورد بررسی قرار گیرد ، این عمل قسمت عمده ای از استراتژی شما را تشکیل خواهد داد . شما می توانید از یک مکان خاص به وفور بگذرید و ارواح جمع کنید و یا تاکتیک های جنگی دشمنانتان را بشناسید و خود را قوی تر کنید و یا اینکه مستقیم و بدون توقف به راه خود به سوی آتش بعدی ادامه دهید . یکی از نکات دست نخورده بازی مبارزه است ، که بسیار شبیه نسخه قبلی بازی است . همچون خود بازی ، در مبارزات نیز باید صبور باشید ، باید به همه جزئیات توجه کنید و اطلاعات داده شده از دشمن را در نطر بگیرید و همیشه آماده باشید . گرچه می توانید از سحر و جادو هم استفاده کنید اما سحر و جادو هرگز نمی تواند جای هیجان نبرد تن به تن را پر کند . هر مبارزه خاص است و می تواند به اندازه یک پازل چندصد تکه ای سخت باشد ، دشمنان خستگی ناپذیرند و مرگ تنها استراحتی است که شما می توانید داشته باشید ، دشمنان شما قوی اند از شوالیه های مومیای شده گرفته تا لاک پشت های غول آسای زره پوش تا ترول (Troll) هایی که سرعت و اعصاب شما را به آزمایش می گذارند . حالا که قسمت تک نفره یا Single Player بازی را پشت سر گذاشته ایم ، وقت آن است که سری به بخش آنلاین نیز بزنیم . اول از همه انتظار داشته باشید که احساسی را که Haley Joel Osment در ابتدای فیلم The Sixth Sense داشت را داشته باشید ، زیرا اطراف شما پر از اجساد بازیکنان دیگر است . در واقع چیز خاصی راجه به این که ارواح دیگر را نیز کنار آتش ها ببینید وجود دارد ، تقریبا یک حس اجتماعی بودن به شما دست می دهد زیرا همه ما با هم در این دریای نا امیدی رنج و عذاب می کشیم . در اصل شما می توانید یک روح خوب و دوست باشید و به دیگران در نبرد های سختشان کمک کنید . البته ، مانند سایر چیز ها در این بازی ، مالتی پلیر هم مشکلات و سختی های خودش را دارد . حالت مالتی پلیر به بازیکن ها این اجازه را می دهد که نه تنها به فضای شما بلکه به دنیای شما هم نفوذ کنند و اگر شما در حالت و فرم انسانی خود باشید ، آن ها می توانند شما را بکشند . گرچه این اتفاق همیشه رخ نمی دهد اما گاهی اوقات رخ می دهد . اگر دوست ندارید که دست به یک کشتار دست جمعی آنلاین بزنید ، پس تنها و بهترین کاری که می توانید بکنید این است که به یک پیمان و گروه آنلاین داخل بازی ( که بهتر است گسترده شده باشد ) بپیوندید . شما می توانید کسی که دست به قتل شما زده را به ادمین ها معرفی کنید . سپس نام آنها در کتاب گناهکاران (Book Of Guilty) وارد می شود و از آن پس ، دیگر بازیکنان نیز می توانند به دنبال آن اشخاص باشند یا از دست آن ها فرار کنند . صادقانه بگویم ، بهترین قسمت بخش مالتی پلیر بازی این است که می توانید با بازیکنان دیگر شوخی کنید . بیایید آن ها را زجر دهیم بجای این که در نبرد ها کمکشان کنیم .در کل Dark Souls II بهترین بازی ای است که تا به حال آن را بازی کرده ام . تا به حال انقدر به حماقت خود نخندیده بودم ، با بی حالی فریاد نکشیده بودم ، بخاطر دشمنان بزرگ ، سهمگین و ترسناکی که در تاریکی شب ناگهان به من حمله ور می شوند به هوا نپریده بودم . باید کسانی را که سال ها برای ساخت این بازی زحمت کشیده اند را تشویق کرد ، همچین بازی جالبی که شما را وادار به استفاده از مغزتان و مجبور به بچالش کشیدن خودتان بکند ، هرگز به شما فرصت آسایش ندهد و شما را تشویق کند بدون آن که لوس شوید بسیار نایاب است . این بازی پر از ماجرا ، دشمنان خارق العاده و محیطی وسیع برای شما که در آن به ماجراجویی بپردازید است . با بیش از ۶۰ ساعت گیم پلی و ساعاتی بسیار بیشتر برای حالت مالتی پلیر و جست و جو های شما در محیط بازی . در طول این ۱۰۰ ساعت من نه حتی برای یک ثانیه خسته شدم و نه حواسم به جای دیگری پرت شد . تا به حال به این اندازه از نا امید بودن لذت نبرده بودم . واقعا نا عادلانه است اگر من این بازی را به هر کسی که می شناسم پیشنهاد نکنم .نکات مثبت : گیم پلی ای خوب و روان ، محیطی وسیع ،
نکات منفی : گرافیک زیاد راضی کننده نبود ،
۹/۱۰
هر کار کردم عکس هاش منظم نشد هر کی بلد است بگه/[img]images/smi/s0 (25).gif[/img]