04-05-2016, 11:51 AM
اکنون که میخواهم این مقاله را شروع کنم، دلم میخواهد به ۲۰ سال قبل و زمانی که سونی با کنسول پلیاستیشن خود طوفانی از عناوین بینظیر و زیبا به راه انداخته بود باز گزدم. سال ۱۹۹۶ شاید برای هر شخصی خاطرات خوب و بدی را رقم زده باشد، اما مطمئنا برای جامعه بازیبازان بهترین و یا یکی از بهترین سالها است زیرا سال تولد قهرمان همیشگی کنسولهای پلیاستیشن یعنی کرش است!
در پایان قصد دارم مقداری نیز در مورد لذت بخش ترین مرحلهای که در این بازی تجربه کردهام صحبت کنم. به شخصه در کل عنوان Crash Bandicoot بیشتر از همه از مرحله Slippery Climb لذت بردم. نه اینکه بخواهم بگویم باقی مراحل این عنوان برای من لذتبخش نبود اما این مرحله برای من جایگاه خاصتری نسبت به باقی مراحل داشت. این مرحله به واقع یک تجربه لذت بخش را برای شما به همراه دارد و تا مدتها در یاد شما باقی خواهد ماند.
در این مرحله شما با چالشهای زیادی رو به رو خواهید شد و در آن همه چیز از نورپردازی، طراحی مرحله، نکات مختلف و متنوع گیمپلی و دیگر موارد به بهترین شکل کار شدهاند و شاهد رعد و برقهای بسیار زیبا و خوفناکی نیز در این بخش هستیم. از موارد دیگر در این مرحله میتوانم به صداگذاری فوقالعاده آن اشاره کنم. موسیقی که در جریان این مرحله پخش میشود بسیار با اتمسفر کلی این بخش و حال و هوای تاریک آن همخوانی دارد و شما را بیش از پیش غرق در بازی میکند.
دیگر وقت آن است که کلام پایانی را ارائه دهیم و به یک جمع بندی کلی از بازی Crash Bandicoot برسیم. عنوان Crash Bandicoot که در سال ۱۹۹۶ توسط استودیو خوشنام ناتیداگ عرضه شده است بیشک یکی از بهترین بازیهای تاریخ این صنعت محسوب میشود. سازندگان اگر کمی سیستم ذخیره سازی بازی را بهتر طراحی میکردند و معدود قسمتهایی که از عدم تنوع مراحل رنج میبرند را نیز متنوعتر میساختند، میتوانستیم از Crash Bandicoot به عنوان یک بازی بینقص و بدون عیب یاد کنیم. البته در نظر داشته باشید که این مشکلات بسیار کوچک به هیچ عنوان چیزی از لذت تجربه بازی را برای شما کم نمیکنند.
تولد یک ستاره…
نام بازی: Crash Bandicoot
سبک بازی: ماجراجویی، سکوبازی
ناشر بازی: سونی
استودیو سازنده: ناتی داگ
پلتفرم: پلیاستیشن ۱
آغاز یک داستان بی انتها!واقعا نمیدانم از کجا باید شروع کنم. داستان کرش تقریبا داستانی همانند سری کارتونهای محبوب Tom & Jerry دارد، زیرا به هر صورت اگر بخواهد پایانی نهایی داشته باشد از چند جنبه دچار مشکل خواهد شد. اولین جنبه و شاید مهمترین آن، ناراحتی طرفداران خواهد بود زیرا همیشه فرار های کرش از یک طرف و تهدیدهای دکتر کورتکس نیز از سمت دیگر برای ما طرفداران بسیار شیرین و نوستالژیک بوده و واقعا تصور آنکه یک روز داستان های کرش و دکتر کورتکس به پایان برسد سخت است. داستان بازی Crash Bandicoot از جایی آغاز میشود که Dr. Neo Cortex تصمیم به ساخت یک ربات به نام Bandicoot میگیرد اما طی یک اشتباه این ربات مخالف رفتارها و عقاید وی به عمل میآید و پس از ساخت، Bandicoot تبدیل به دردسرهای Dr. Cortex میشود. شاید برایتان جالب باشد بدانید که اسم Crash به معنای تصادف از همین جریان نشات گرفته است. حال Dr. Cortex به دنبال Crash Bandicoot میگردد زیرا میداند که این ربات میتواند زندگی و شهرت و اعتبارش را به نابودی مطلق بکشاند و به قول خودمان او را به فنا دهد! البته Crash تنها با Dr. Neo Cortex روبرو نخواهد بود و در طی داستان بازی شما شاهد چندین و چند باسفایت و دشمن های مختلف و رنگارنگ خواهید بود. به هر حال داستان Crash در کل سه گانه اول بازی که توسط ناتی داگ ساخت و توسعه یافته است را میتوان یکی از قویترین دلایل برای موفقیت این بازی دانست که در اوج سادگی و بیآلایشی به شکلی جذاب و دوستداشتنی و بامزه روایت میشود.
انواع باس فایت ها در رنگ ها و طرح های مختلف!
هیجان و چالش به معنای واقعی کلمهمیرسیم به بخشی که سخن در مورد آن زیادتر از باقی قسمتهاست یعنی گیمپلی. اول از همه میخواهم در مورد نکات مثبت بازی صحبت کنم و سپس به سراغ نکات منفی بروبم. به جرات نه تنها یکی از هیجان انگیزترین بازیهای تاریخ پلیاستیشن، بلکه لقب یکی از هیجانانگیزترین عنوانهای تاریخ دنیای بازیهای رایانهای را نیز میتوان به نام Crash Bandicoot اختصاص داد. این هیجان تا حدی پیش میرود که شاید بعد از پنج یا شش ساعت تجربه این عنوان، هنوز تمایل به ادامه بازی داشته باشید و این خستهکننده نبودن و حفظ کردن طراوت و تازگی را میتوان به عنوان یکی از بهترین نکات بازی قلمداد کرد. در وهله بعد میتوانیم به چند بخشی بودن بازی و وجود باس فایتهای مختلف اشاره کنیم. در اولین عنوان از سری Crash Bandicoot شما با باس فایتهای بعضی اوقات خندهدار، بعضی اوقات سخت و اعصاب خرد کن و بعضی اوقات جالب و سرگرم کننده روبرو خواهید شد که تنوع خوبی بازی بخشیدهاند.
از دیگر نکات میتوان به وجود محیط های مختلف و متنوع بازی اشاره کرد که البته در این بخش یک اشکال وجود دارد، و آن هم این که شما ممکن است با یک محیط تکراری در دو بخش مختلف روبرو شوید ولی باید بگویم این مسئله خیلی کم پیش میآید. درکل باید به این نکته اشاره کرد که سازندگان میتوانستند این محیط ها را با یک سری تغییرات بیشتر در بازی از حالت تکراری در بیاورند اما باز هم تاکید میکنم که این مسئله آنقدرها هم در بازی اتفاق نمیافتد و ایرادی سختگیرانه است. بعد از محیط بازی میتوانیم به سطح پیشرفت کلی گیمپلی بازی اشاره کنیم که اول بازی وقتی شما شروع به تجربه این عنوان میکنید کاملا با مراحلی در حد ابتدایی روبرو هستید و به جرات میتوان گفت بدون هیچ مشکلی مراحل اولیه بازی و حتی تا بخش دوم بازی را پشت سر خواهید گذاشت، اما متاسفانه آنقدر در اواخر بازی مراحل سخت خواهد شد که حتی اگر از دسته گیمرهای Hardcore نیز باشید شاید به مشکل بر بخورید و مطمئنا رد کردن این مراحل نیاز به تمرکز و دقت بیش از اندازه دارد.
از نکات اعصاب خرد کن بازی میتوان به بخش ذخیره بازی اشاره کرد که شما برای اینکه بخواهید بازی را تا آن جایی که پیش بردید ذخیره کنید، اول باید شانس بیاورید که سه امتیاز موجود در آن مرحله را بدست آورید و قبل از آن باید باز هم خیلی شانس بیاورید که اصلا این سه امتیاز در آن مرحله وجود داشته باشد! سپس اگر هم سه امتیاز را بدست آوردید باید از سد تله های موجود در مرحله Bouns Mode بگذرید تا بتوانید آن وقت بازی خود را ذخیره کنید، که باز هم در اواخر بازی این مراحل به سختی طاقت فرسایی خواهند رسید. ولی در کل با وجود این اشکالات نمیتوان بازی Crash Bandicoot را یک عنوان خسته کننده قلمداد کرد بلکه در عین حال میتوان از این بازی به عنوان یکی از سرگرم کننده ترین عناوین نام برد.
پیش به سوی یک هیجان واقعی!
از دیدن Crash خسته نمیشوید!اگر بخواهیم در یک کلمه محیط و طراحی بازی را توصیف کنیم میتوانیم بعد از ۲۰ سال بگوییم، هنوز هم خارقالعاده است! اول از قرارگیری دوربین بازی شروع کنیم. میتوان گفت شما در هر مرحله شاهد زاویه سوم شخص خواهید بود. در بحث طراحی بصری بازی که آخرین عنصر برای تکمیل کردن اتمسفر کلی بازی است. به جرات بعد از گذشت ۲۰ سال اگر بخواهیم بگوییم کدام بازی هنوز به عنوان یک بازی قدیمی گرافیکی قابل قبولی دارد شخصا اولین موردی را که نام خواهم برد Crash Bandicoot خواهد بود زیرا در وهله اول طراحی بسیار دقیق و منظم محیط و همچنین شخصیت های اصلی و فرعی بازی صورت گرفته تا حدی که شما اختلاف چندانی بین طراحی شخصیت های اصلی و فرعی پیدا نخواهید کرد.
در مراحل آخر بازی شما با طراحی های متفاوتی روبرو خواهید بود که بسیار با محیط شاد و رنگارنگ چند ساعت ابتدایی بازی متفاوت است و کاملا همه چیز سیاه و تاریک جلوه میکند. به شخصه سازندگان را به خاطر این عملشان تحسین میکنم و تنها ایرادی که میتوانم بگیرم همان محیطهای تکراری در برخی مراحل است که اگر سازندگان وقت بیشتری روی این مسئله میگذاشتند خیلی بهتر بود، اما این مسائل هیچ تاثیری روی تجربه کلی بازی نخواهند داشت.
نمایی از محیط بازی. زیباست، نه؟
ابتکار و خلاقیت به معنای واقعی کلمهبازی Crash Bandicoot جزو عناوینی است که سازندگان در زمینه خلاقیت چیزی برای آن کم نگذاشته اند و به همین علت هم تحسین و تمجیدهای بسیار زیادی را هم از سوی منتقدان و هم بازیبازان دریافت کردند. در طول بازی ما میتوانیم مدام شاهد انیمشین و اکشنهای مختلف باشیم. به فرض مثال، هنگام باختن شما شاهد یک عکس العمل نخواهید بود و چندین نوع اکشن ممکن است ببینید. هنگام پریدن، چرخیدن، از بین بردن دشمنان و چندین مورد دیگر، هر کدام اکشن خاص و منحصر به فرد خود را دارا هستند.
در صدا گذاری که واقعا این عنوان هیچ چیز کم ندارد و به جرات میتوان گفت یکی از بینقص ترین بخش های بازی همین مسئله صدا گذاری و موسیقی است. هنگامی که شما در یک محیط شاد و سرسبز به سر میبرید یک موسیقی بسیار شاد و دلنشین به سبک کرش برای شما نواخته میشود و همینطور زمانی که در حال انجام یک مرحله با محیط سیاه و تاریک باشید، شاهد یک موسیقی استرسزا و گاهی اوقات کمی ترسناک خواهید بود. همچنین صداگذاریهای قرار گرفته بر روی اکشن های مختلف نیز بسیار زیبا و لذت بخش هستند. مثلا زمانی که شما میخواهید یک جعبه را باز کنید، واقعا صدای شکستن جعبه به شما حس واقعی بودن این عمل را القا میکند و همین امر سبب میشود که شما از بازی خود دو چندان لذت ببرید.
خدا لعنتت کنه!!! فقط به قیافه کرش هنگام فرار توجه کنید!
چالش و هیجان را از مرحله Slippery Climb بخواهیددر پایان قصد دارم مقداری نیز در مورد لذت بخش ترین مرحلهای که در این بازی تجربه کردهام صحبت کنم. به شخصه در کل عنوان Crash Bandicoot بیشتر از همه از مرحله Slippery Climb لذت بردم. نه اینکه بخواهم بگویم باقی مراحل این عنوان برای من لذتبخش نبود اما این مرحله برای من جایگاه خاصتری نسبت به باقی مراحل داشت. این مرحله به واقع یک تجربه لذت بخش را برای شما به همراه دارد و تا مدتها در یاد شما باقی خواهد ماند.
در این مرحله شما با چالشهای زیادی رو به رو خواهید شد و در آن همه چیز از نورپردازی، طراحی مرحله، نکات مختلف و متنوع گیمپلی و دیگر موارد به بهترین شکل کار شدهاند و شاهد رعد و برقهای بسیار زیبا و خوفناکی نیز در این بخش هستیم. از موارد دیگر در این مرحله میتوانم به صداگذاری فوقالعاده آن اشاره کنم. موسیقی که در جریان این مرحله پخش میشود بسیار با اتمسفر کلی این بخش و حال و هوای تاریک آن همخوانی دارد و شما را بیش از پیش غرق در بازی میکند.
نمایی از مرحله Slippery Climb
کلام پایانیدیگر وقت آن است که کلام پایانی را ارائه دهیم و به یک جمع بندی کلی از بازی Crash Bandicoot برسیم. عنوان Crash Bandicoot که در سال ۱۹۹۶ توسط استودیو خوشنام ناتیداگ عرضه شده است بیشک یکی از بهترین بازیهای تاریخ این صنعت محسوب میشود. سازندگان اگر کمی سیستم ذخیره سازی بازی را بهتر طراحی میکردند و معدود قسمتهایی که از عدم تنوع مراحل رنج میبرند را نیز متنوعتر میساختند، میتوانستیم از Crash Bandicoot به عنوان یک بازی بینقص و بدون عیب یاد کنیم. البته در نظر داشته باشید که این مشکلات بسیار کوچک به هیچ عنوان چیزی از لذت تجربه بازی را برای شما کم نمیکنند.
[img=0x0]http://cdn4.thr.com/sites/default/files/2013/09/4_harry_potter_goblet_of_fire.jpg[/img]