امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
فقر فرهنگی! | نگاهی بنیادی به حواشی دنیای بازی‌بازان
#1
[تصویر:  8y1g_gamer.svg.png]
قاعده و قانون حکم می‌کند زمانی که مطلبی را در یک رسانه فارسی زبان به رشته تحریر در می‌آوریم، مطالب‌مان قشر به‌خصوصی از جامعه را شامل شود؛ اما سر بسته بگویم، نه من چنین نیتی دارم و نه رسالت این مطلب. در طول سال‌های اخیر با علامت‌های سوالِ بسیار زیادی در صنعت فاخته و عظیم بازی‌های ویدئویی رو به رو شده‌ایم. با منطق یا بدون منطق، واژه‌ «بازی‌های ویدئویی» جایی در چهارچوب فعلی جامعه ندارد؛ مخصوصا زمانی که حرف از جامعه ایرانی باشد. از قدیم گفته‌اند، مورچه چه باشد که کله‌پاچه‌اش کنند. دقیقا حکایت بازی‌های ویدئویی و صنعتش در رسانه‌های ایرانی است که تا هروقت نگاهی به تلوزیون می‌اندازیم و حرف از «بازی‌‌های ویدئویی» می‌شود، بدون شک و تردید بدانید که مربوط به معایب و عواقبش است. کسی هم نیست بگوید، آخر مرد مؤمن اگر فساد جامعه و بخش عظیمی از اعتیادش را در بازی‌های ویدئویی می‌بینید، باید گفت که کرم از خود درخت است و دردی از آن دوا نیست. اما دریغ از یک بار، فقط یک ‌بار در زندگی نشده یکی از راه برسد و بگوید: درد آن نوجوانی که روز تا شب در پشت سیستم زغالی‌اش نشسته چیست؟ و همین «چیست‌»‌ها است که هیچ‌گاه به آن‌ها پاسخ درستی نداده‌ایم. این مطلب صرفا برای والدین گرامی نوشته شده است. می‌خواهیم مروری بر فقر در فرهنگ «بازی‌های ویدئویی» داشته باشیم. فقری که ریشه‌های جامعه را هدف قرار داده است...
[تصویر:  0813_504632_952.jpg]

از قدیم الایام زمانی که حرف از  فقر می‌زدیم، نا خود آگاه تصوراتمان به سمت کودک پابرهنه‌ای می‌رفت که هدف زندگی‌اش به خوردن، جان کندن برای خوردن و زندگی برای زنده ماندن ختم می‌شد. اما پیش از هرچیزی بگویم که این تصورات رنگارنگ و نقاشی‌گونه‌ کودکی‌مان را همین‌جا فراموش کنید. اکنون در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که نمی‌دانند کنسول بازی چیست، اما هربار که پیش پدر خانواده حرف از کنسول می‌زنیم، ما را به چشم همان کودکی می‌بینند که روزگاری با عروسک‌های جور و با جور خودش سرگرم می‌شده. دریغ از یک بار هم‌دردی و هم‌فکری با این افراد کودک‌نما.
از پدر و مادرهای‌مان چه انتظاری داریم، زمانی که در عموم رسانه‌‌های دیداری و شنیداری کشورمان فقط و فقط حرف از عواقب این مسیر پر پیچ و خم است؟ یک بار هم نشد که جستجو در میان شبکه‌های ایرانی را شروع کنیم و وقتی حرف از «بازی‌های ویدئویی» می‌شود، بینش‌های خوب آن را مورد بررسی قرار دهیم. هرکس از راه می‌رسد اندکی شعار سر می‌دهد و دقیقا پس از شعارهای بی‌سر تهش اتک‌ وارِ بازی چی چی آف کلنزش را می‌زند. یک نیست بگوید آخر تو که آن‌قد نسبت به شبکه‌های اجتماعی  و فضاهای آن‌چنانی‌اش انتقاد می‌کنی؛ پس [font=Adobe Arabic]چرا خودت شبانه روز در مکان‌ها این چنینی سیر می‌کنی؟ جوری که گویا جان در زمین است و روح در عالم هپروت. خوشا به سعادت آن‌کسی که شبکه‌هایی همچون تلگرام و تشکیلاتش را درجایی بنا کرد که حداقلش به «تولید محتوا بر حسب نیاز کاربران» اهمیت قائل می‌شدند. خوشا به سعادت آن کسی که در خارج از این مرز و بوم، استودیوی خودش را بنا کرده؛ استودیوی مستقل اما بی‌دغدغه! حداقلش آن است که نسبت به سرویس و پروسه تولید محتوای این افراد اهمیت داده می‌شود. آهای سازندگان خارجی، کجا هستید که در ایران اخبار شبانگاهی پخش می‌کنند و در آن از سرویس‌های خارجی و نام‌آشنای دنیای مجازی دفاع می‌کنند و زمانی که حرف از وب‌سایت‌ها و سرویس‌های داخلی می‌شود، چنان قضیه را ماست‌مالی می‌کنند که آن سرش ناپیدا؛ فرد مذکور هم احتمالا تا چند سال آینده ممنوع التصویر خواهد شد. نمونه‌اش سرویس گوگل‌پلی است که هرجا و هر شبکه‌ای که می‌رویم، طرف دارد تعریف و تمجید می‌کند، اما خدا نیاورد روزی را که فردی در برنامه‌ای زنده، دم از سرویس پرطرفدار آپارات و یا موجودی‌های داخلی بزند. جناب مسئول محترم، مشکل ما این است که یک عمر متوجه نشدیم فقر فرهنگی چیست و هرکجای دنیا که رفتیم، دم از فرهنگ و هنر و ذوغ ایرانی زدیم! فقر فرهنگی یعنی آن‌که همواره فقرای جامعه را فقیر نگه داریم و وقتی به یک کافی‌شاپ باکلاس می‌رویم، برای کارکنانش ابرو برداشته و میزان قابل توجهی انعام به آن‌ها عطا می‌کنیم. فقیرها فقیر بمانند و ثروتمندان نیز ثروتمندتر شوند.چه تئوری خام و بی‌منظقی...
[/font]

[تصویر:  vjsv_maxresdefault.jpg]
از این‌ها گذشته، دلمان را به بنیادی خوش کرده‌ای که هر از گاهی یک خبر خوشحال کننده می‌دهد، غافل از این‌که بزرگ‌ترین حرکت زندگی‌مان پروژه اسکی روی یخی به‌نام «ارتش‌های فرازمینی‌» بوده است. وقتی نام از چنین عنوانی می‌آیند آن‌قدر قیافه می‌گیریم که نیل دراکمن سر پروژه‌ آنچارتد 4 به خود نگرفت. بزرگ‌ترین شاهکار ایرانی، میانگین نمراتش که حاصل 6 نقد بوده، عدد بسیار ضعیف 51 می‌شود. همین بنیاد است که بزرگ‌ترین مارکت ایرانی را تبدیل به بی‌کیفیت‌ترین مارکت موجود در تاریخ می‌کند. آری! تعجب ندارد که! وقتی به بازی‌هایی همچون «رستم در مترو»، «گوسفند دیوانه» و حتی غول بازاری‌ها، فروت کرفت هم مجوز داده می‌شود، دیگر چه انتظاری داریم؟ یکی از دیگری هم بی‌کیفیت‌تر و بچه‌گانه‌تر! اینجاست که تئوری «گیمر در ایران = بچه‌ کوچولو!» تحقق می‌یابد. حالا جالب‌ترین نکته آن است که هیچ‌گاه، هیچ‌گاه به بازی‌های خارجی موفق اجازه نشر قانونی نمی‌دهند. حکمتش چیست نمی‌دانم، اما ایرانی جماعت حق ندارد که حتی شده در یک مورد با خیال آسوده کارش را بکند. از آن‌طرف به عنوانی هم‌چون God Of War 2 مجوز داده می‌شود، آن‌هم به آن دلیل که این بازی روی پلتفرم PC پورت شده است و همین موضوع یعنی این همان God Of War 2 پلی‌استیشن نیست!شاخ در آوردید نه؟ بنیاد ملی نمی‌گذارد که بازی خدای جنگ 2 بر روی کنسول پلی‌استیشن با مجوز منتشر شود، اما این اجازه را می‌دهد که همان گیمر فلک‌زده، همین بازی را بر روی PC زغالی‌اش و به همراه چند عدد شبیه‌ساز یکی از یکی بدتر اجرا نماید. آن هم با نرخ فریم زیر 10! (وقتی می‌گویم زیر 10، یعنی هرکجا بالاترش دیده شد بیایید زیر همین مطلب بیان کنید)

[تصویر:  68e_god_of_war_1.jpg]
Games For Window'sهای لعنتی!
تا به این‌جای کار نه از جامعه شانس آورده‌ایم، نه از بنیادی که صنعت بازی‌های ویدئویی را روی انگشتانش می‌چرخاند. حاصل تمام این موضوعات می‌شود فرزندی که هیچ‌گاه علاقه برای حضور در جامعه ندارد. کافیست صبح که از خواب بیدار می‌شود، پیش خودش انتخاب کند. امروز چه کسی باشم؟ و پاسخ این سوال می‌شود دنیایی که بازی‌های ویدئویی به تک تک ما گیمران هدیه داده است. راستش بازی‌ها معلم تاریخ بهتری برایم بوده‌اند. چون هربار که تصمیم به کشف موضوعی می‌گرفتم، خود را در دل حادثه احساس می‌کردم. بازی‌ها خیلی از موضوعات را به ما آموخته‌اند، دقیقا همان موضوعاتی که جامعه‌ فعلی نمی‌تواند برایمان فراهم کند. خوبی ما این است که هر روز انتخاب می‌کنیم و هر روز یک ماجراجویی نفس‌گیر را تجربه می‌کنیم. تجربه‌ نابی که عناوینی همچون Bioshock، The Last Of US، Beyond و هزاران هزار بازی دیگر به ما می‌دهند. تجربیاتی که هیچ‌گاه در زندگی عادی بدست نخواهیم آورد. و این است فقر فرهنگی! فقری که گریبان‌گیر یک جامعه بی‌منطق شده است. جامعه‌ای که در آن من بقلی خودم را نردبانی برای پیشرفت خود می‌کنم. جامعه‌ای که همواره دم از تولید ملی میزند، اما دریغ از یک حمایت ناچیز. جامعه‌ای که در آن همچنان واژه‌ «بازی‌باز» نامفهوم و بچه‌گانه است. به حال این این تمدن باید گریست...
این داستان ادامه دارد...
 
توجه: مطمعن هستم که خیلی از اساتید حاضر در انجمن اینجانب را به‌خاطر می‌آورند. این مقاله با هدف فرهنگ‌سازی و افزایش سطح فرهنگ‌ جامعه گیمری تدارک دیده شد که اینجانب پس از مدت‌ها تصمیم به انتشارش گرفتم. مطالب بالا بدون هیچ نیتی نوشته شده و برداشت‌های کاربران از آن لزوما نشان‌گر هدف و نیت آن نیست. امیدوارم مطالعه‌ این مطلب مورد رضایت شما قرار گرفته باشد. مرسی از این‌که هستید...
پاسخ
#2
داداش مقالت فوق العاده بود خیلی عالی بود جدی لذت بردم S0 (62) S0 (62) S0 (62) S0 (62) S0 (62) S0 (62) S0 (62)
زدم تو خیابونایی که اصل نمیدونستم تش کجا بود
منم مثل تو خاطره هام تنها میگذشت تو برف و بارون...
پاسخ
#3
(08-23-2016, 12:04 AM)THE LUNATIC FRINGE نوشته است: داداش مقالت فوق العاده بود خیلی عالی بود جدی لذت بردم S0 (62) S0 (62) S0 (62) S0 (62) S0 (62) S0 (62) S0 (62)

مرسی دوست عزیز. نظر لطف شماست...
باعث افتخاره که مطالعه کردید. سعی کردم به نیت جبران یک سری چیزها و جناب استادی یک فعالیتی توی فروم کرده باشم، فقط به خاطر کاربران و شخص برادر استادی که بهشون قول داده بودم. امیدوارم راضی کننده بوده باشه S0 (74)
پاسخ
#4
خیلی قشنگ بود مَرد
یه کوچولو بگی نگی تکو.ن داد منو  S0 (2) این پستو باید اونقد شیر کرد که برسه دست اونی که خوندن این واسش ضروریه
و تبریک میگم بهت که با این ذهن باز و بدون خجالت داری صدای خیلی از گیمرامونو انعکاس میدی 
S0 (62) S0 (62) S0 (62) S0 (62)
سلام، من بچه ام :)

[تصویر:  photo_2017_02_16_22_35_10.jpg]
پاسخ
#5
مطلبتو دوست داشتم فقط به دو دلیل:
اول اینکه نیت خیر داشتی و نه پرت و پلای الکی گفتن، اساسا دردنامه‌ای شخصی بود برخاسته از یک مسئله شخصی.
دوم، به خاطر اینکه مطلب از خودت بود، از درون خودت و نه از بیرون، به این معنا که مطلب هرچقدر هم بد باشه، باز هم برای خودته و نه در خدمت چیز دیگه‌ای بیرون از تو.
اما چند نکته:
  • اساسا متن هدفش مبهم و تا حدی گنگه. اینکه چیزی رو بذاریم روی سیبل و نقد کنیم خیلی خوبه، اما اون چیز اینجا ظاهر مبهمه. جامعه؟ خانواده؟ فرهنگ؟ بنیاد؟ حتی اگر فرض کنیم همه‌ی اینها باهم باشه، باز هم معنی پیدا نمی‌کنه. چطور همه‌ی اینا، روی موضوع محوری "بازی" به هم ربط پیدا می‌کنه؟
  • فرهنگ مقوله‌ای به مراتب گسترده‌تریه و تابع خیل عظیمی از پارامترها، آوردنش تو این موضوع اون هم با چندتا آدرس ناسیونالیستی در باب فرهنگ، و زدن فرهنگ به خاطر عدم شناخت مقوله‌ی بازی، کاری هست بیهوده و ابتر. حتی اگر سیبل فرهنگ باشه باید گفت چه فرهنگی و در چه جایگاهی. اساسا فرهنگ و طبق نوشته خودت فقر فرهنگی، خیلی کلیه و به موضوع بی ربطه. شاید می‌گفتی خانواده و جامعه سواد درک بازی ندارند بهتر می‌بود، که به نظر خودمم اون بخش از جامعه که مورد بحث هست + مدیران و حتی تولیدکنندگان داخلی، اصلا بی سواد هستند، به معنای فنی دقیقش.
  • زدن این‌ور مرزی‌ها به تنهایی کافی نیست. باید آسیب شناسی می‌شد و طرفی بستن از این موضوع.
پاسخ
#6
دست روی چه مطلبی گذاشتی سجاد جان! جالبه که حرف سر این قضیه خیلی زیاده اما اگر بیش از حد بازش کنی، دقیقا همون بلایی سرت میاد که توی رسانه تلویزیون بهش اشاره کردی...
البته به نظرم مشکل ما خیلی ریشه ای تره، مسئله فقط بازی های ویدئویی نیست... این دوستانی که زمامدار صدا و سیما و رسانه های اساسی کشور هستن این روزها همه چیز رو مورد هدف قرار میدن و با یک سری منطق و اطلاعات خام و ناقص فکت صادر میکنن! 
سه چهار سال برای ارتش های فرازمینی هایپ شدیم آخر دیدیم خودنماییش فقط در زمینه گرافیک بود (که تازه اونم توی بازی اصلی خیلی پایین تر از اون چیزیه که اوایل نشون داده شد) حتی دوست ندارم بگم داستانش آبکی بود! آبکی هم براش زیاده (نمیخوام الان وطن پرستان غیور بیان "الکی" دفاع کنن! با منطق و دلیل میگم که داستان و گیم پلی بازی رسماً توی دیوار بود!)

وقتی بنیاد میاد پایرت توی اینترنت و بازار رو جمع میکنه تا خودشون به واسطه یک سری شرکت های کذایی همون بازی ها رو پایرت و بر اساس استانداردهای فرهنگیمون !! سانسورش کنن، چه انتظاری میشه داشت؟ حالا باز این مسئله بچه گانه قلمداد کردن بازی های ویدئویی نسبت به سال های گذشته بهتر شده اون هم به لطف فعالان معدودی مثل همین علی فخار. این آقای کریمی قدوسی هم که اولش فقط شعار سر داد و رسماً هیچ کار مفید یا قابل توجهی نکرده... حالا وقتی همه این ها رو کنار هم قرار بدی حتی فکر کردن بهش هم آزاردهنده میشه. 

مقاله خیلی خوبی بود و متنش دردناک ولی دلنشین بود. خسته نباشی، امیدوارم ادامه هم داشته باشه...
پاسخ
#7
وقتی بازی های برگذیده کافه بازار میشن پکیج های آماده یونیتی که بدون کوچک ترین تغییری فقط با فارسی کردن منو ازشون خروجی گرفته میشه و مردم گنگ ما هم به به و چه چه میکنن چه انتظاری داریم؟ بدون اغراق گفتم حرفمو ها. شما هر بازی سه بعدی از کافه بازار بگی من لینک پکیج آمادش رو بهت میدم.

کافه بازار از لحاظ فکری قطعا مخالف این اوضاع هست اما وقتی بازی خوب تولید  نمیشه مجبوره اونم. که حالا چرا بازی خوب تولید نمیشه؟؟ جدا از بحث حمایت نشدن و بنیاد مزخرف، مشکل بازی ساز ها هم هست که فقط به چشم کیسه پول نگاه میکنن به مردم. وقتی میبینن که میشه با یه هفته وقت گذاشتن روی یک پکیج آماده یونیتی، چند میلیون تومن در بیارن نمیرن سمت ساختن بازی خوب و زحمت کشیدن. 

خلاصه این چرخه خیلی پیچیده و بزرگه همه مقصر ان . همه
[img=0x0]http://uupload.ir/files/cv8y_photo_2016-09-08_15-12-24.jpg[/img]
پاسخ
#8
(08-23-2016, 12:46 AM)Clegane نوشته است: مطلبتو دوست داشتم فقط به دو دلیل:
اول اینکه نیت خیر داشتی و نه پرت و پلای الکی گفتن، اساسا دردنامه‌ای شخصی بود برخاسته از یک مسئله شخصی.
دوم، به خاطر اینکه مطلب از خودت بود، از درون خودت و نه از بیرون، به این معنا که مطلب هرچقدر هم بد باشه، باز هم برای خودته و نه در خدمت چیز دیگه‌ای بیرون از تو.
اما چند نکته:
  • اساسا متن هدفش مبهم و تا حدی گنگه. اینکه چیزی رو بذاریم روی سیبل و نقد کنیم خیلی خوبه، اما اون چیز اینجا ظاهر مبهمه. جامعه؟ خانواده؟ فرهنگ؟ بنیاد؟ حتی اگر فرض کنیم همه‌ی اینها باهم باشه، باز هم معنی پیدا نمی‌کنه. چطور همه‌ی اینا، روی موضوع محوری "بازی" به هم ربط پیدا می‌کنه؟
  • فرهنگ مقوله‌ای به مراتب گسترده‌تریه و تابع خیل عظیمی از پارامترها، آوردنش تو این موضوع اون هم با چندتا آدرس ناسیونالیستی در باب فرهنگ، و زدن فرهنگ به خاطر عدم شناخت مقوله‌ی بازی، کاری هست بیهوده و ابتر. حتی اگر سیبل فرهنگ باشه باید گفت چه فرهنگی و در چه جایگاهی. اساسا فرهنگ و طبق نوشته خودت فقر فرهنگی، خیلی کلیه و به موضوع بی ربطه. شاید می‌گفتی خانواده و جامعه سواد درک بازی ندارند بهتر می‌بود، که به نظر خودمم اون بخش از جامعه که مورد بحث هست + مدیران و حتی تولیدکنندگان داخلی، اصلا بی سواد هستند، به معنای فنی دقیقش.
  • زدن این‌ور مرزی‌ها به تنهایی کافی نیست. باید آسیب شناسی می‌شد و طرفی بستن از این موضوع.
سلام دوست عزیز.
واقعا باعث افتخار بنده‌ست که چنین مقاله‌ای در چنین فضایی انقدر مورد استقبال قرار می‌گیره و نشان از هم‌فکری بسیاری از اعضای حوزه‌ست.
در واقع این مطلب بیشتر شبیه به اعتراض‌نامه و یک‌جور دل‌نوشته بود که شاید لا به لای اون چند مورد انتقادی هم وجود داشت. با این حال بعید می‌دونم بشه اسم چنین مطلبی رو انتقاد گذاشت که خب مانعی نیست و هرکسی میتونه برداشت خودش رو از متن بالا داشته باشه. در رابطه با هدف مقاله هم همون‌طور که از اسمش مشخصه، من قصد داشتم یک سری موضوعات بسیـــار پیش‌ِ‌پا افتاده که حتی به حداقل‌هاش اهمیت داده نمیشه بپردازم. اولین قدم هم زندگیِ جامعه بازی‌بازان و سیاست‌های نادرست چنین فضایی بود که به سه مورد، خلاصه‌وار اشاره کردم. با این‌حال حرف‌هاتون قابل احترام و صحیحه و بنده هم سعی می‌کنم این موارد رو از مقیاس‌های پایین‌تر شروع کنم و به قولی زیرذره‌بینی‌تر نگاه کنم بهش.
اما یک موضوع دیگه. قطعا هدف بنده صرفا «زدن اینور مرزی‌ها» و اعتراض به اینکه چی هست و چی نیست نبود. یک سری حداقل‌هایی تو جامعه فعلی وجود داره که یک فرد (به اصطلاح گیمر) بهش نیازمنده! حداقل‌هایی که در خارج از این مرز و بوم حتی بهش توجه هم نمیشه و اگر به کسی بگی برای یک بازیِ دو بعدی از شصت‌جا مجوز گرفتم بهت می‌خندن! اگر بهشون بگی ما تا به حال یک بازی با حضور شخصیت‌ها مؤنث نداشتیم بهمون می‌خندن! منظور بنده این سوژه‌های خنده‌ای بود که بیرون از این‌جا حتی بهش توجه هم نمیشه و با خیال راحت ایده‌پردازی‌شون رو می‌کنن. درحالی که منِ ایرانی نصف زمان ساخت بازیم رو باید صرف گرفتن مجوز از این و اون بکنم... به هرحال مرسی از نظرتون S0 (74)

پاسخ
#9
سلام بر سجاد جان. 
خب خیلی کم پیدا میشن کسایی که بدون خجالت بیان و همچین حرف‌هایی رو بزنن. 
تشکر برای انتشار این مطلب  S0 (29) S0 (62)
پاسخ
#10
(08-23-2016, 12:50 AM)Erfan-Wh نوشته است: دست روی چه مطلبی گذاشتی سجاد جان! جالبه که حرف سر این قضیه خیلی زیاده اما اگر بیش از حد بازش کنی، دقیقا همون بلایی سرت میاد که توی رسانه تلویزیون بهش اشاره کردی...
البته به نظرم مشکل ما خیلی ریشه ای تره، مسئله فقط بازی های ویدئویی نیست... این دوستانی که زمامدار صدا و سیما و رسانه های اساسی کشور هستن این روزها همه چیز رو مورد هدف قرار میدن و با یک سری منطق و اطلاعات خام و ناقص فکت صادر میکنن! 
سه چهار سال برای ارتش های فرازمینی هایپ شدیم آخر دیدیم خودنماییش فقط در زمینه گرافیک بود (که تازه اونم توی بازی اصلی خیلی پایین تر از اون چیزیه که اوایل نشون داده شد) حتی دوست ندارم بگم داستانش آبکی بود! آبکی هم براش زیاده (نمیخوام الان وطن پرستان غیور بیان "الکی" دفاع کنن! با منطق و دلیل میگم که داستان و گیم پلی بازی رسماً توی دیوار بود!)

وقتی بنیاد میاد پایرت توی اینترنت و بازار رو جمع میکنه تا خودشون به واسطه یک سری شرکت های کذایی همون بازی ها رو پایرت و بر اساس استانداردهای فرهنگیمون !! سانسورش کنن، چه انتظاری میشه داشت؟ حالا باز این مسئله بچه گانه قلمداد کردن بازی های ویدئویی نسبت به سال های گذشته بهتر شده اون هم به لطف فعالان معدودی مثل همین علی فخار. این آقای کریمی قدوسی هم که اولش فقط شعار سر داد و رسماً هیچ کار مفید یا قابل توجهی نکرده... حالا وقتی همه این ها رو کنار هم قرار بدی حتی فکر کردن بهش هم آزاردهنده میشه. 

مقاله خیلی خوبی بود و متنش دردناک ولی دلنشین بود. خسته نباشی، امیدوارم ادامه هم داشته باشه...
سلام خدمت جناب استادی.
یه تشکر ویژه از شما و تمام کسانی که منت سر ما گذاشتن و مقاله رو مطالعه کردن بکنم. مرسی از این‌که وقت گذاشتین و از اون مهم‌تر نظر دادید در رابطه با مقاله. در هر صورت باعث خوشحالی که این تعداد از کاربران برای مطالب افرادی مثل من ارزش قائل میشن و اون رو مطالعه می‌کنن...
در خصوص حرفاتون هم کاملا موافقم جناب استادی. سعی می‌کنم برای قسمت‌های آینده (که احتمالا دو مقاله‌ی دیگه باشه) موضوعات رو از کلیشه‌هاش خارج کنم و سریع برم سر اصل مطلب. درخصوص بنیاد ملی هم خیلی حرف‌ها برای گفتن وجود داره! خصوصا زمانی که حرف از فرهنگ و مذهب ملی در بازی‌های ویدئویی می‌شه که شخصا خیلی از این حیث گله دارم. چطور ما حرف از فرهنگ و مذهب در بازی‌های ویدئویی می‌زنیم، اما از اون طرف عملا داریم قتل و خشونت و دروغ و هزار جور کلیشه دیگه رو ترویج می‌کنیم. به‌نظرم بهتره که فرهنگ رو سپهری برای جلوگیری از پیشرفت این صنعت نکنیم! حقیقت اینه که بنیاد ملی و هزارجای دیگه، به اینکه شما روزتا شب بیای بهش وصل بشی و فرت و فرت مجوز بگیری نیاز داره. شخصا فکر می‌کنم تمام این موضوعات در جهت افزایش درآمد صورت می‌گیره و اگر قصد و نیت واقعا پیشرفت این صنعت باشه، قطعا چنین چیزی دست‌نیافتنیه با این شرایط. طرف تو اون زمانی که باید ایده‌ش رو پرورش بده، فکر و وقتش سر مجوز و بازبینی و محدودیت‌ها تلف میشه... سعی می‌کنم تو قسمت بعدی یک موضوع جذاب‌تر رو انتخاب کنم که مربوط به همین حیطه از جامعه‌ست...
مرسی از اینکه مطالعه کردید S0 (74)
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان