مرز بین کابوس و واقعیت | نقد و بررسی بازی The Evil Within

[snake]

فعلا بهترین نقد موجود از بچه های آکادمی هست و باید بهت آفرین گفت ولی هنوز مقاله خالی از اشکال نیست :

- داستان بازی خیلی پیچیده تر از اونی که نوشتی هست و میت ونستی خیلی بهتر اونو به حیطه ی نقد بکشونی. در واقع نکات مهم داستان رو اصلا بیان نکردی. فقط اومدی پیش زمینه ی داستان که حتی قبل از انتشار بازی هم مشخص بود رو گفتی در حالی که تو نقد باید لایه های بیشتری از داستان رو مورد بررسی قرار بدی. مثل دیگر دوستان تو هم نتونستی داستان رو نقد کنی و فقط اون رو توصیف کردی.

-بخش گیم پلی رو خیلی خوب شرح و بسط دادی ولی یه مشکل هست و وانم اینکه نیاز نیست بعد از هر خط نوشته یه عکس بزاری، اینطوری خواننده زده میشه.

- گرافیک رو که کلا از قلم انداختی. با 4 خط گفتی که گرافیک بازیم توسط هست ولی اصلا نگفتی چرا و چگونه متوسط هست. مخطاب باید از خوندن نقدت درک کنه که به چه دلایلی گرافیک بازی از نظرت متوسط هست. نمیشه که یکدفعه نتیجه گیری کنی و بگی متوسط هست. بعد گفتی گرافیک هنری بازی عالی هست ولی اصلا یک مثال هم براش نزدی که کجا عالی بوده. این مسئله در مورد گرافیک فنی هم که دربارش گفتی، صدق میکنه.

- صداگذاری رو خیلی خوب نوشتی و جای تبریک بهت داره. مقدمه و به خصوص نتیجه گیریت رو متفاوت نوشته و یکی از اصول اصلی رو رعایت کردی چون اکثر مخاطبا به خصوص تو نقد اول نتیجه و نمرات رو نگاه میک نن و اگه اونا خوب باشن مقاله رو می خونن.

- اما ایراد اصلی مقاله ات اینکه نوشته های رنگی هستن. تو یه نقد رسمی نوشته های باید با یک فونت و رنگ نوشته بشن. از علائم نگارشی هم خوب استفاده کردی.

در کل فعلا به نظر من بهترین مقاله رو نوشتی بین بچه ها

[Clonel Kovolsky]

نبود چنین نقد خوب و بی نقصی چند وقتی بود به شدت موج میزد!!!!خیلی کامل بود…

[mohammada]

برادرا واقعا چرا میگید رنگی نکنه ؟!!!! 
به خدا تنها نقدی بود که تا به حال خوندم فقط چون رنگی بود
رنگی بودنش باعث شد منو به خودش جلب کنه  :D
در کل من فقط داستانشو نفهمیدم
اگر کسی قشنگ فهمیده بهم داستانشو پیام خصوصی بده که اسپول هم نشه  :angel:
لطفا داستانشو بگید 2 بار بردمش اما داستانشو ناقص فهمیدم  

[Last Warrior]

نقد خیلی خوبی بود
مقدمه خوب، نوشته ای که اکثر جاهاش یکنواخت و کلیشه ای نمیشه، فضاسازی هایی که انجام دادید در بخش های مختلف خیلی خوبه و ...
مقاله ای با سطح خیلی خوب؛ فقط چند مورد بگم البته با نگاهی متفاوت :
در بخش داستان که در نظرات هم اشاره شده، نکات مثبتش رو خب من بگم: اول اینکه سعی نکردی تا لو بدی تمام داستانو که خیلی خوبه و اینکه خوب هم نوشتی و بقیشو به خود بازی کننده ها واگذار کردی، چون ممکنه کسی بازیش نکرده باشه
استفاده از رنگ هم تو نقد کمتر دیده می شه ولی خب بالاخره یه ابتکاری هست و نظرات هم سلیقه ای می شه، یکی از دوستان می پسنده و یکی نه.

یه مورد هم اینکه مقالت رو زیاد با مقالات دیگر سایت ها و ... مقایسه نکن، از این لحاظ میگم که مثلا اونا در مورد گرافیک چی نوشتن و چقد نوشتن و تو هم همونقد بنویسی، هر چی می نویسی اگه مال خودت باشه همون خوبه و کم و زیاد نوشتن یه سایت و نقد دیگه دلیل نمیشه که بقیه هم همونقد بنویسن، در یک کلام خودت باش و نظرات خودت . 
خب من دیگه نمیرم تو موشکافی نقدت تا نکات منفی رو بیرون بکشم، ولی سر مقاله بعدیت جبران می کنم !  از نظرات بقیه دوستان هم حتما استفاده کن .
و سخن پایانی هم اینکه، بیان خوبی داشتی و از نقدت خوشم اومد.
موفق باشی .

[Qeiji]

نقد نسبتا خوبی بود. (یاد خودم افتادم که واسه نقد این بازی چه دهنی ازم سرویس شد)
میدونی، از معدود افرادی هستی که تکلیفت با خودت روشنه و میدونی چی مخوای بنویسی.
مقدمه کوتاه ولی بسیار خوب بود.
استفاده از رنگ قرمز در بعضی جاها خیلی خوب بود ولی اینکار رو تو مقالات رسمی انجام نده ولی فروم زیاد مهم نیست. مشکل رنگبازیت اینه که تو میانه ی کار بخصوص بخش صداگذاری به بعد، دیگه رنگین کمان راه انداخته بودی. آخه برادر من، به فکر خودت نیستی، به فکر چشم ما باش. کور شدیم با اون رنگ آبی کمرنگ!
داستان رو که اصلا نقد نکردی. فقط خلاصه گفتی که هیچی کلا! متاسفانه اکثرا تو نقد داستان مشکل دارین.
گیم پلی خیلی خوب بود ولی نیازی نبود که آلبوم عکسای بازی و مهمات رو خالی کنی تو متنت. (داداش اومدیم خودتو ببینیم نه عکسا رو)
گرافیک رو خیلی بیشتر میشد توضیح داد. کلا باید گرافیک فنی بازی رو نابود میکردی تو نقدت با اونهمه ایرادات ریز و درشتی که بخصوص تو نسخه PC داشت! (رو چی بازی کردی اینو؟)
صدا گذاری متوسط بود. اومدی یه حرکتی بزنی ولی زدی تو جاده خاکی! ببین اگه میخوای یه چیزی رو از فضای دور از بازی بیاری و بعد به بازی بستش بدی، باید تو استفاده از کلمات خیلی دقیق باشی؛ باید بدونی میخوای چجوری توضیح بدی و حواست باشه نه زیاد کشش بدی و نه زود تمومش کنی.

همه ی پدیده ها و رویدادها را  می توان از طریق ساختمان های وسیع چشم و گوش شناسایی کرد. یعنی منشا تمام تصاویر ساخته شده داخل ذهن ما نتیجه خوب گوش دادن و ادراک بقیه حواس است؛ به عبارتی دیگر هر صدایی که به گوش ما می رسد، مغز به صورت خودکار با توجه به شناختی که از آن صدا داریم تصویری را ساخته و در نظر می گیرد. به خاطر همین موضوع است که ما می توانیم صدا های مختلف را از یکدیگر تشخیص بدهیم و مثلا بگوییم، که آن صدا خوب و گوش نواز است یا بد و گوش خراش، این صدا گرم و گیراست و آن صدا سرد و بی روح ، حالا وقتی که مغز شما در مرحله سوم بازی،صدای اره برقی را با تصویر یک غول ترسناک درک کرده است و شما هم در اثر چند بار باختن، آن مرحله را تکرار کردید مغز شما به صورت کامل با درک صدای اره برقی، یک تصویر غول ترسناک را در گوشه ای از مغز شما درست می کند و شما به خاطر می سپارید.حالا به مرحله یازدهم می روید از پشت دیوار صدای اره برقی می آید، وجود شما را ترس فرا می گیرد، آرام آرام به پشت دیوار حرکت می کنید،ولی یک دستگاه برقی را میبینید! پس فهمیدید که اصوات و صداهای مختلف چگونه می توانند با جادویشان مغز مارا فرا گیرند...  برای مثال آیا شما می دانستید که صدای دشمنان بازی را با انواع مواد خوراکی تهیه کردند؟ (در آخر همین مقاله ، ویدئو صدا گذاری دشمنان که با انواع مواد خوراکی تهیه شده است را می توانید ببینید.)

الان اونجایی که برجسته کردم رو نگاه کن. (از بس همه جا رنگی رنگیه من فقط به برجسته کردنش برای جلب توجه بسنده کردم) نگاه کردی؟ خب... الان شما بعد از نقطه "یعنی" گذاشتی که خب به این معنیه که برای جمله ت ادامه ای در نظر داری پس چرا نقطه گذاشتی؟ یا باید هیچی نمیذاشتی یا نقطه ویرگول "؛" که نشانه ی جمله ی ادامه داره!
گذشته از اون شما 5 خط درباره حس شنوایی و ادراک گوش و... زدی که به جای بهتر کردن مقاله بهش ضربه میزنه. همون جاییه که گفتم خواستی یه حرکت بزنی ولی زدی تو جاده خاکی. شما باید این مبحث رو تو خط دوم پس از "...ساخته و درنظر می گیرد." تموم میکردی و کشش نمیدادی بیخودی و میرفتی سراغ صداگذاری خود بازی. (برجستگی دوم)
مشکل بعدی در ادامه همون بخشه که میری سراغ صداگذاری خود بازی. اون چیزی که تو ذهنت بود رو به اون زیبایی که من میدونم و خودت میدونی، نتونستی بیان کنی تو متن. (واقعا میدونم منظورت چی بوده و چی رو میخواستی توصیف کنی که خیلی هم کار قشنگیه)
ببین داداش، مسئله اصلی نحوه نگارش و توصیفت و همینطور کلماتی که استفاده میکنی هستند. باید بهترین توصیف با استفاده از بهترین کلمات رو به بهترین روش بنویسی تا خواننده حال کنه!
خودت باید سختگیرترین منتقد نوشته های خودت باشی. اینطوری میبینی که بارها و بارها وقتی نوشته ات رو از اول مرور میکنی، با سختگیری بیش از حد، کلی تغییرات به وجود میاری. (یادمه سر یه بررسی که تقریبا تا وسطاش نوشته بودم، بعد از یه بار خوندن، بیشتر از 70 درصدش رو تغییر دادم. خودم خیلی تعجب کردم )

راستی فونتت به نظرم خیلی خوبه ولی انگلیسی رو خیلی بد مینویسه. از times new roman استفاده کن. خودم همیشه از اون استفاده میکنم.

خیلی خوب مینویسی. ادامه بده.
مشتاق دیدن کار بعدیتم. ;)

[It's Time]

کیفیت مقاله و متن خوب بود، به قدری که لازم نیست در مورد مشکلات نگارشیش به صورت جداگانه بنویسیم.
یک سری نکاتی داشت که محمد حسین جان به خوبی اشاره کردند بهش و دیگه لازم به گفتن نیست
و درسته، بهترین مقاله ای بود که بچه های آکادمی تا حالا ارائه دادند
خسته نباشید

[ユニーク]

به نظر اگر در حد آموزش های ابتدایی آکادمی بخوایم بحث کنیم مقالتون عالی بود و واقعا حرف نداشت  خسته نباشید.
کلا نظرم اینه که همه اومدیم اینجا تا آموزش ببینیم و چیزی یاد بگیریم  پس ایراد گرفتن  از موارد کوچیک در توان اینجانب نیست ، رنگی کردن مقاله هم اشکالی نداری  استفاده بشه ، اما زیاد استفاده کردن ازش کمی توی ذوق آدم می زنه و چشم خواننده هم آزار می ده

[John Watson]

مقاله‌ی خوبی بود. خسته نباشید می‌گم به نویسنده‌ی عزیز.
یک سری نکات رو خیلی‌خوب رعایت کرده بود ولی در یک نگاه کلی چند تا اشکال به چشمم خورد:
یه جا از مقاله نوشتی: با سبک ترسناک و تلاش برای بقا سوم شخص
تو حق حذف "ی" رو طبق اصول نداری. پس درستش می‌شه: با سبک ترسناک و تلاش برای بقای سوم شخص
یه جا از مقاله نوشتی:
شروع کابوسی بی انتها | داستان
این غلطه. نباید بین علائم با حرف قبلی فاصله‌ای باشه. درستش میشه:
شروع کابوسی بی‌انتها| داستان
جمله اول این بخش رو این‌طوری نوشتی:
حول محور اصلی بازی در مورد کارآگاهی کهنه کار به نام Sebastian Castellanos است
تو اومدی اون کلمه‌ی داستان رو همراه با جمله خوندی. در حالی که مخاطبت اون رو تیتر بخش داستانی به حساب میاره و بعد میاد پایین تا مطلب رو بخونه بعد میبینه نوشتی حول محور اصلی بازی... اصلا جمله بندیت کلا گمراه کننده و حتی غلطه. درستش:
محوریت اصلی داستان بازی، حول شخصیت سباستین می‌چرخد، کارآگاهی کهنه‌کار که....
در مقالت افعال رو این‌طوری نوشتی:
می روند    می کنند
اینا کاملا غلطه چون تو باید از نیم‌فاصله استفاده کنی. درستش:
می‌روند   می‌کنند

در مقالت جمع‌ها رو اشتباه نوشتی. مثلا نوشتی: دوربین ها
درستش: دوربین‌ها

موفق باشی :heart:

[Dark Vampire]

سلام
مقاله بشدت ضعیفه نشون میده نویسنده تقریبا هیچی از داستان بازی رو نمیدونه مثلا گفته شدهRuvikشخصت منفی داستان در صورتی که تو نقد باید نقد بشه اصلا نقد نشده!چه توضیخی درباره ی Ruvikهست؟چه توضیحی درباره ی سباستین هست؟هیچی!!!!!!!
هر چند شما قطعا با چهارتا سرچ بتونی جواب من رو بدید ولی من نیازی به پاسخ ندارم,
کسی که بازی رو تکمیل کرده باشه وقایع قبل از بازی رو هم متوجه میشه مثل ازدواج سباستین با یکی از همکاران پلیسش و زمانی که همسرش باردار میشه به طور نامعلومی ناپدید میشه,تمام اینها رو میشه از طریق روزنامه ها و دفترچه ها و نوار های صوتی که تو بازی  پیدا میشه  فهمید و این تنها فقط بخشی از توضیحات این کاراکتر هست
به طور کلی شخصیت داستان درگیر بیماری پارانوید یا همان توهم گرایی است و استرس زیادی رو هنگام و کار و زندگی تحمل میکنه و این مورد در دفترچه خاطرات سباستین دیده میشه که قبل از ورود به بیمارستان جهت سیو باید برداشته و خوانده بشه, بعضی از NPCهای درون بازی زاده ی ذهن شخصیت داستان است به طوری که شخصی رو میکشه که اصلا وجود نداشت و یا بارها و بارها کسی رو از بین میبره,نمونه ی خوب Ruvikاست,اگر زمانی رو در انزوا سر کنید استرس و ترس سباستین باعث میشه Ruvikرو برای چند دقیقه پیش خودش احساس کنه,این مورد زمانی که فکر میکنم در چپتر 8بازی در ساختمانی هتل مانند با شمع های 7شاخه هستید مشاهده شود,ساختمان پر از ارواح و خاطرات قدیمی است محیط بسیار بزرگ و دارای چند معما هست که وقت بازی باز گرفته خواهد شد اگر وقتی زیادی را در انزوا سیر کنید Ruvikبه سراغ شما میاد و این پروسه چندین بار طی خواهد شد تا شما آن محل را ترک کنید و دیگر احساس خوف و تنهایی به سباستین دست نده

[MsajadB]

سلام و درود بر Dark Vampire عزیز 
میخوام حرفی رو به نقل از آقای عرفان استادی بهتون بگم :

"در یک نقد نباید داستان بازی رو بشکافیم و حتی درمورد عواطف و رفتار شخصیت ها هم صحبت کنیم و این چیزیه که باید خود بازیکن در بازی درک و باهاش ارتباط برقرار کنه"
;)
شما اگه مقاله هایی که در IGN،Gamespot و حتی سایت های ایرانی منتشر شدن نگاهی بندازین متوجه میشین که شکافتن یک شخصیت و بازگوی کلی چارچوب یک کارکتر باعث لوث شدن برای بازیکن میشه
اگه بخوایم برای هر مقاله در بابِ نقد و بررسی کارکتر هارو بشکافیم، پس باید برای نقد بازی سایلنت هیل یک کتاب 50 صفحه ای بنویسیم  
خوشحال میشم نظرت رو درباره مقاله های بعدیم هم بدونم  :)
موفق باشی  :heart: