سلام عیلکم، برادران گیمر،شنیدم دارین بهترین روزای عمرتون رو همراه ناظمین و معلمای گلتون سپری میکنین! بله ما هم با یه تاخیر مشت برگشتیم تا مشتی بر دهان کفار بزنیم.با توجه به فرا رسیدن ماه محرم احتمالا این آخرین مصاحبه تو این چند هفته است و قسمت بعد،پس از عزاداری ها دوباره آغاز میشه.راستش ما هم پس از اون اتفاقات مصاحبه 4 و آب خنک خوری، از زندان آزاد شدیم. (جا داره از سرباز وظیفه "خنجری" که در قسمت قبل جانشون رو برای آزاد کردن خواهر لارا از دست دادن هم تشکر کنم) بعد نکته دیگه اینکه قراره این قسمت مصاحبه رو یجورایی بشکل داستانی بنویسیم که یه تنوعی بشه و کلا قراره از ریشه ها دورش کنیم!
توجه: خداوکیلی اونچنان اسپویل های سنگین توش نیست که کلا داستان براتون لو بده پس با احتیاط بخونین چیزی نیست باو!
تقدیم به کوروش سیامکی عزیز و Amir PC بزرگوار،دو یار زحمت کش سایت که جونشون رو در این راه دادن
نام: الی (چون فامیل نداره بهش میگن بنت لا احد)
شهرت: الی خطر
نقش: حضور در بازی TLOU
کارگردان "بدبوی": صدا،دوربین، احسنت!
نویسنده: سلام بر شما،در خدمت خانم الی هستیم.
الی: سلامی چو زامبی و دیو * من هستم در ایران خیلی قریب
سام علیک
نویسنده: خوبین خانم الی؟
الی: چاکرم،جناب دهن مارو سرویسیدی از بس تاخیر زدی،تو خجالت نمیکشی؟!
نویسنده: بله دیگه گفتیم یاد GTA V رو زنده کنیم واسه بچه ها
الی: پس رسما کِرم داری!
نویسنده: بی تربیت، شنیده بودم بد دهنی،یعنی کلا میگن روی TREVOR هم سفید کردی!
الی: من مثل شما بچه بالا شهری ها نیستم که،تو سختی بزرگ شدم، میفهمی؟
نویسنده: صحیح،حالا بفرمایید که این ماجراش چیه اسم بازیتون،آخه میمردین خلاصه تر میکردین؟ آخه من والا کسی رو نمیبینم که به شما نگه tlou!
الی: والا دیگه گش*دی شما به ما ربطی نداره.
نویسنده: بچه جان زشته، تو تازه 14 سالته! ما همسن تو بودیم نمیدونستیم اسپم چیه!
الی: الان بچه جانو با عمـت بودی دیگه؟
نویسنده: بدبوی بیا جمش کن باو.خیر سرت مهمون دعوت کردی؟! این داره همش فحش میده که!
کارگردان "بدبوی": احسنت،آرامش خودتو حفظ کن،پخش زندست!
نویسنده: ای بابا، خیلی خب دختر جان شنیدم دوست داشتی در آینده فضا نورد بشی؟!
الی: والا منو مثل اینکه با کاراکترای GTA اشتباه گرفتین،بخدا تا حالا نکشیدم که برم فضا!
نویسنده: وای خدای من شیـت،یعنی کلا این بچه مغزش منحرفه!
الی: تو بازم به من گفتی بچه؟!
نویسنده: میخوای چکار بکنی مثلا؟!
[ وعععع الی دست نویسنده را گاز میگیرد ]
قـرچچچ
نویسنده: مـــــامـــــان !!!
چند ساعت بعد...
بلندگو: دینگ دینگ دینگ ؛ آقای دکتر اسپم زاده به اتاق عمل،آقای دکتر اسپم زاده به اتاق عمل!نویسنده: من کجام؟! ... بدبوی...منو کجا می برید؟
کارگردان "بدبوی": آقای دکتر، امیدی به زنده موندنش هست؟
دکتر: بشکل عجیبی بدنش نسبت به ویروس مقاوم بوده، این یه مورد نادره! البته برای امید بیشترش باید او رو پیش استاد اعظم عیسی پور ببرید وگرنه شاید ویروس عمل کرد...
کارگردان "بدبوی": داداش بهتری الان؟ زنگ زدم بچه های فروم بیان پیشت...
نویسنده: فقط به من بگو این دختره کدوم قبرستونی؟
کارگردان "بدبوی": فرستادیمش پیش last of amir سرگرمش کنه تا دوباره خرابکاری نکنه! فقط داداش امروز قراره یه سفر بفرستیمت جنوب پیش استاد اعظم تا سم این زامبی رو بکشه بیرون از تنت!
نویسنده: آقا مصاحبه من چی میشه؟
کارگردان "بدبوی": احسنت خیالت راحت! یکی رو جور میکنم!
<در جنوب>
نویسنده: عیسی پور به امید تو می آیم.
مغازه دار: اسپم را خاصیت فراوان است،درمان ویروس میکند و انگـل!نویسنده: عارضم،عیسی پور را ندیدید؟
مغازه دار: ساعتی پیش اینجا بود!
(چند کوچه بعد)
طبیب: اسپم دوای درد مدیران است!
نویسنده: اسپم و این همه خواص؟! شما عیسی پور را ندیدید؟
طبیب: عیسی پور به گرمابه رفت!
(در گرمابه)
مدیر گرمابه: به دنبال شیخ الاسپم میگردی؟
نویسنده: شما می دانی؟
مدیر گرمابه: چند لحظه پیش اینجا بود! مشکلت ویروس کلیکر است؟! تحفه ای برای تو گذاشت!
<در استدیو مصاحبه>
کارگردان "بدبوی": صدا،دوربین،احسنت..
کوروش سیامکی: سلام، نویسنده مردمی هستم و به عنوان مجری جدید برنامه در خدمتتونم تا ادامه برنامه رو با شما و خانم الی به خوبی خوشی بگذرونیم.خب الی خانم مثل اینکه زدید دست همکار مارو شکوندین؟!
الی: صد بار گفته بودم منو بچه صدا نکنین!
کوروش سیامکی: خب شنیدم ادعا داری بهترین شخصیت خانمی، داری میگی که از خاله لارای ما هم بهتری؟!
الی: برو بابا فن مایکرو
کوروش سیامکی: من هی میگم این فن سونی ها همش مغلته میکنن شما بگین نه! خب از کمپانی دروغین تون بگو ببینم، چرا به خودشون زحمت ندادن یه چراغ قوه دیگه طراحی کنن واسه آنچارتد 4؟! چون چراغ قوه نیتن همون چراغ قوه جوئله!
<در پشت صحنه>
Last of amir: هی بدبوی این چرا به ناتـی داگ توهین میکنه؟! میرم براشا!
کارگردان "بدبوی": احسنت، آقا یکم صبر کن الان مجری خودمونم میاد!<در استدیو مصاحبه>
الی: آقا اینا هنوز حقوق ما رو تسویه نکردن، دیگه انتظار داری واست چراغ قوه جدید هم درست کنن!
کوروش سیامکی: بعد شما کلا خماری تو بازی، دیده شده چندین بار در جریان بازی شما خمیازه کشیدید؟!الی: آقا وقتی مثل معتادا از صب تا شب میشینین پای بازی ما،انتظار نداری ما هم خسته نشیم؟! آقا به ما رحم نمی کنی به اون کنسول رحم کن!
کوروش سیامکی: آقا این کلیکر چیه؟! این زامبی هایی که تو بازین، میگن آقای نویسنده هم بهش دچار شده بعد از گاز گرفتن شما!
الی: اینا یه موجودات رو مخ هستن که خدا نکنه باهاشون رو به رو بشین! اگه دیدین سریع فرار کنید! کلشون عین قارچه!
کوروش سیامکی: دیده شده شما بمیرین هم تیرتون تموم نمیشه برخلاف برادر جوئل!
الی: آره من رمز تیر نامحدود رو از gta: sa کش رفته بودم!
<در پشت صحنه>
نویسنده: سلام آقایون، چاکر همتون من صحیح و سالم برگشتم، شیخ الاسپم (عیزا پور) داروشو واسم تجویز کرد و کلا حل شدم، توی راه هم مسعود(be the story ) رو دیدم یه پکیچ کامل مافیا رو بهم هدیه داد! خب بریم واسه ضبط !
کارگردان "بدبوی": دیر رسیدی باو میخواستیم تاخیر بزنیم واسه برنامه اعتراض کردن مجبور شدیم کوروش مردمی رو بزاریم واسه مجری گری!نویسنده: آقا مگه مغز خر خوردین! مردمی فن اصیل و (منطقی) مایکرویه،الان میگیره این الی رو میکوبه و فاجعه "16 دشمن برتر بتمن" اینبار واسه من رخ میده! یعنی کلا پروفایل من به شیـت میره!
کارگردان "بدبوی": آقا جوش نزن تا الان سوتیه بدی نداده!
Last of amir: آقا بگذریم، بدبوی یدیقه بیا اون گوشه کارت دارم!
کارگردان "بدبوی": جانم؟!
Last of amir: آقا بین خودمون بمونه، من با این دختره دیروز بودم راستشو بخوای ازش خوشم اومده اگه شده یجوری هماهنگ کن با خانواده بریم خواستگاری!
کارگردان "بدبوی": آقا تو خام شدی دیوونه! طرف آنفولانزای زامبی داره، چطور میخوای باهاش زیر یک سقف زندگی کنی؟!
Last of amir: آقا من حاضرم براش تگم رو بدم، دل منو نشکن هماهنگ کن یکم با هم صحبت کنیم و بیشتر آشنا بشیم!
کارگردان "بدبوی": باشه، الان برنامه تموم میشه بهش میگم.
<در استدیو مصاحبه>
کوروش سیامکی: خب به پایان این برنامه رسیدیم.خدانگهدار
<در پشت صحنه>
کوروش سیامکی: آقا خدایی حال کردی چطوری مجری گری کردم!
نویسنده: آقای مردمی من یکی رسما باید پروفایلمو تا یه هفته ببندم! آخه چرا فن بازی میکنی اون وسط!کارگردان "بدبوی": خانم الی، بنده یه عرضی داشتم، این آقای Last of amir بنده خدا یه چیزی میخوان بهتون بگن روشون نمیشه، اگه میشه برین یه گوشه حرفاتونو بزنین و بیاین!
الی: فقط سری که حوصله تن لش هیچکدومتونو ندارم!
نویسنده: آقا این دوتا رو کجا فرستادی،بخدا دختره روانیه میزنه ناقص میکنتشا!
کارگردان "بدبوی": منم گفتم بهش ولی رفته ازش خواستگاری کنه!
نویسنده:
کوروش سیامکی:
(صدای جیغ الی بلند شد)
نویسنده: یا خدا بدبخت شدیم!
کوروش سیامکی: آقا سریع برین ببینین چی شدش حتما زدش بچه مردمو ناقص کرد!
(در اتاق دیگر)
نویسنده: یا حضرت شیخ الاسپم چرا کله ی امیر شبیه گل کلم شده!!
الی: آقا بخدا تقصیر من نیست، داشتیم حرف میزدیم عطسه زدم ریخت رو سرتش اینطوری شد.کارگردان "بدبوی": آقا این کلیکر شده، یا فرار کنید یا بمیرد!
کوروش سیامکی: الــفرار!!
.
.
.
این داستان به احتمال زیاد ادامه ندارد..!
خب دوستان این هم از مصاحبه 5 که کلا از ریشه هاش دور شد! لازم بذکر است فقط همین قسمت رو بشکل داستانی در آوردم تا تنوع بشه از قسمت بعدی بیشتر روی خود مصاحبه مانور میدیم! خودم هم میدونم جنبه طنز توی این قسمت فوق العاده کمتر بود نسبت به قسمت های گذشته به بزرگی خودتون ببخشید چون من هیچ وقت tlou رو بازی نکرده بودم!
و مثل همیشه از بدبوی و محسن عزیز هم تشکر میکنم چون کلا ایده های این قسمت بر عهده اونا بود!
بخاطر تاخیر هایی هم که زدیم شرمنده، وقتم فوق العاده کم بود!
و راستی داشت یه چیزی یادم میرفت: میخوام از این تریبون استفاده کنم و یک اعلامیه ی عمومی منتشر کنم.
اینم دوست عزیزم ممد هاردلاین در خدمت شما لطفا مورد عنایتش قرار بدید لطفا چون گفته بودم به شکل جدیدی حالشو میگیر
تعداد کلمات : 1319
نویسنده: مهدی اسلام زاده
برای قسمت بعد هم کاراکتر های فوق العاده ای آماده کردم که بهش میگن نبرد خدایان گیم:
. VASS – FARCRY 3
. DR.FREEMAN – HALF LIFE 2 1
. BIG BOSS - MGS