امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سه مرد در لوس سانتوس / نقد و بررسی بازی Grand Theft Auto V
#1
 بسم الله الرحمن الرحیم
بالاخره پس از 5 سال انتظار ها به پایان رسید و نسخه ی جدید عنوان پر طرف دار GTA منتشر شد. به راستی که چه قدر برای هواداران انتظار سخت است آن هم به مدت 5 سال بله 5 سال شاید اولین باری باشد که می شنوید برای ساخت یک بازی این همه زمان تلاش شده است و ساخت آن این قدر طول کشیده است. GTA V سرانجام در تاریخ 17 سپتامبر سال 2013 منتشر شد. همانند نسخه های قبلی این نسخه هم توسط استودیوی موفق راک استار نورث (Rockstar North) ساخته شده است و آن ها می خواهند تا چیزی بهتر از شماره ی قبلی این سری یعنی GTA IV تحویل بازی کنندگان بدهند. البته به غیر از کیفیت GTA IV سازندگان می خواهند این بازی به محبوبیت GTA SAN ANDREAS هم برسد که تقریبا در هردوی این دو موضوع موفق بوده اند. ناشر بازی هم مثل تمامی عناوین این سری کمپانی مطرح و صاحب نام راک استار (Rockstar) می باشد. این بازی با استفاده از موتورRAGE (Rockstar Advanced Game Engine) که این روز ها اکثر بازی های راک استار با استفاده از آن ساخته می شوند، ساخته شده است. هم چنین برای آَسان شدن ساخت بازی از میان افزار Euphoria هم استفاده شده است که باعث هر چه بهتر شدن بازی شده است. یکی از افرادی که تقریبا در تمامی شاهکار های راک استار حضور دارد جناب آقای دن هاوزر (Dan Houser) می باشد که در این بازی هم ایشان حضور داشته اند و به همگان ثابت کردند که راک استار بهترین بازی های جهان باز را با بهترین داستان ها می سازد. از ابتدا شایعاتی مبنی بر این که این بازی برای کامپیوتر های شخصی (PC) منتشر خواهد شد یا نه وجود داشت و هر چند وقت یک بار تصویر هایی از نسخه ی PC این عنوان منتشر می شد و اطلاعاتی راجع به نسخه ی PC این عنوان به بیرون درز می کرد تا این که چند روز پیش این بازی رسما برای PC تأیید شد و جمعیت کثیری از گیمر های دنیا و مخصوصا گیمر های ایرانی را به وجد آورد. حال باید منتظر ماند و دید که این بازی برای نسل بعد هم عرضه می شود یا خیر؛ ولی به احتمال زیاد این بازی برای نسل بعد هم منتشر خواهد شد زیرا در نسخه ی XBOX 360 این عنوان کد های مخفی PC  و PS4 کشف شده است. اکنون این بازی برای PC تأیید شده است ولی حرفی از نسخه ی نسل بعدی آن زده نشده است. یکی از مواردی که باعث شد به کمپانی راک استار ضرر بزرگی وارد شود، لیک شدن زود تر از موعد این بازی بود که بسیاری از گیمر ها نتوانستند جلوی خود را بگیرند و نسخه ی لیک شده ی این عنوان را بازی کردند ولی راک استار از مشتریان و دوست داران GTA V درخواست کرد که تا هنگام انتشار رسمی این بازی صبر کنند. البته اکثر هواداران به درخواست راک استار احترام گذاشتند و نسخه ی  اصلی GTA V را بازی کردند البته اگر کسی نسخه ی لیک شده ی این بازی را قبل از انتشار آن بازی می کرد، دستگاهش بن می شد پس دلیل بعضی از گیمر ها برای بازی نکردن زود تر از موعد این عنوان همین خطر بن شدن بوده است. سرانجام پس از این همه شایعه و حواشی عنوان GTA V برای دو کنسول نسل هفتمی XBOX 360 و PS3 رسما منتشر شد و نسخه ی PC  هم تأیید شد. البته کسانی که قصد دارند این بازی را با کامپیوتر های شخصی خود انجام دهند باید تا سال 2014 صبر کنند (این اتفاق برای نسخه های قبلی این سری هم افتاده است. )؛ شاید نسخه ی نسل بعدی و  نسخه ی PC آن هم زمان ساخته شوند، شاید هم پورت کردن این بازی برای رایانه های شخصی این قدر طول بکشد. در ادامه به بررسی نکات مثبت و نکات منفی نسخه ی PS3 این بازی می پردازیم.

[تصویر:  300px-CoverArt-GTAV.png]
شناسنامه ی بازی
نام بازی: Grand Theft Auto V
استودیوی سازنده: Rockstar North
ناشر: Rockstar Games
توزیع کننده: Take – Two Interactive
سبک بازی: اکشن ماجراجویی – جهان باز – تیر اندازی سوم شخص
تاریخ انتشار: 17 سپتامبر 2013
پلتفرم (ها): XBOX 360 – PS3
مد بازی: تک نفره – چند نفره ی آنلاین (Single Player – Online Multi Player)
شهر بازی: لوس سانتوس (Los Santos)
شخصیت های اصلی: مایکل دا سانته – فرانکلین کلینتون -  ترور فیلیپس (Michael De Santa – Franklin Clinton – Trevor Phillips )
تهیه کننده (ها): Lesile Benzies – Imran Sarvar
طراح (ها):  Lesile Benzies – Imran Sarvar
کارگردان: Adam Fowler
برنامه نویس (ها): Alex Hadjadj
هنرمند (ها): Aaron Garbut
نویسنده (ها): Dan Houser - Rupert Humphries - Micheal Unsworth
آهنگ ساز (ها): The Alchemist - Oh No - Edgar Froese - Woody Jackson
سری: Grand Theft Auto
انجین: RAGE (Rockstar Advanced Game Engine) – Euphoria – Bullet Physics
نحوه ی عرضه ی بازی: به صورت فیزیکی (یک دیسک بلوری برای PS3 – دو دیسک دی وی دی 9 برای XBOX 360)
[تصویر:  185px-Michael.Franklin.Trevor-GTAV.jpg]
  دوباره بانک زنی – داستان
داستان بازی دارای پیشرفت های بسیاری نسبت به نسخه ی قبلی بوده است و در کنار ویژگی های مثبت دیگر بازی توانسته است جای خود را پیدا کند و دنیای بازی را هر چه واقعی تر کند. داستان این سری همواره در حال پیشرفت بوده است و پس از Grand Theft Auto III شاهد پیشرفت های چشم گیری در زمینه ی داستان بوده ایم که از جمله ی آن ها می توان به تکامل شخصیت پردازی این سری اشاره کرد که به تدریج پیشرفت کرده است تا به این  سطح  از شخصیت پردازی که می بینید، رسیده است. به عنوان مثال نیکو بلیک (Niko Blick) را در GTA IV به یاد بیاورید که چه قدر کم حرف بود و یا این که اصلا شاهد دیالوگ های طنز از جانب وی نبودیم؛ همین موارد باعث می شد که گیمر نتواند به خوبی با این شخصیت ارتباط بر قرار کند و خود را جای او بگذارد تا بازی هم واقع گرایانه تر شود. اما در این نسخه شاهد شخصیت های عمیق تری می باشیم که به شما کمک می کنند تا بیش تر در بازی غرق شوید، مثلا هر یک از آن ها دارای یک گذشته ی قابل قبول، رفتار های طبیعی و... می باشند که این موضوع هم یکی از موارد مثبت بازی است.  در ادامه سعی می کنیم تا نحوه ی ورود هر یک از شخصیت های بازی را به شما ارائه دهیم. البته به دلیل این که یکی از شخصیت های بازی به نام ترور، نسبت به  دو شخصیت دیگر (مایکل (Michael)، فرانکلین (Franklin)) دیر تر به داستان بازی ملحق شده است، مجبوریم کمی از داستان بازی را برای شما خوانندگان عزیز فاش کنیم. (خطر اسپویل شدن داستان) 
[تصویر:  180px-Preparation-GTAV.jpg]
در ابتدا به بررسی زندگی گذشته، خانواده، خصوصیات رفتاری و... سه شخصیت بازی می پردازیم تا شما با این شخصیت ها آشنا شوید تا در هنگام توضیح داستان بازی پیش زمینه ی فکری راجع به آن ها داشته باشید. البته اگر دوست ندارید که با شخصیت های بازی آشنا شوید و می خواهید خود به شناختن آن ها بپردازید، این قسمت را مطالعه نفرمایید. البته سعی می کنیم تا این قسمت هم حاوی اسپویل نباشد تا داستان بازی برای کسانی که آن را انجام نداده اند، فاش نشود و همین طور باعث از بین رفتن انگیزه ی شما برای خرید این شاهکار نشود.
[تصویر:  230px-MichaelDeSanta-GTA5.png]
مایکل دا سانته  (Michael De Santa): این شخصیت یکی از شخصیت های اصلی این بازی می باشد و در بازی به او مایکی (Mikey) هم می گویند. او فردی بازنشسته است که بر اثر اتفاقاتی به دنیای کار بازگشته است و به قول یکی از دوستان صمیمی و خلاف کارش دوباره به بازی بازگشته است. وی یک شهر وند آمریکایی است که در حقیقت نقش مغز متفکر را در گروه خشنشان بر عهده دارد و هم چنین سعی می کند تا به فرانکلین زندگی در دنیای خطرناک GTA را یاد بدهد (به اضافه ی کار های خلاف). او بر خلاف دیگر شخصیت ها ازدواج کرده است ولی روابط زیاد خوبی با اعضای خانواده اش ندارد که از جمله ی آن ها می توان به پسر او اشاره کرد که که به گفته ی مایکل تمام وقتش را با بازی های کامپیوتری پر می کند و این باعث می شود تا با مایکل روابط دوستانه ای نداشته باشد؛ البته در همان ابتدای بازی او می گوید وقتی که هم سن و سال پسرش بوده است، دو بار به دلیل جرایم مختلف به زندان رفته است. او بر خلاف ظاهرش که بسیار آرام جلوه می کند بسیار خشن و بی رحم است و برای پول هر کاری را انجام می دهد. او مقداری بد دهن است و با شخصیت دیگر بازی یعنی ترور فیلیپس (Trevor Phillips) از گذشته های دور دوست بوده است و همراه با یکدیگر به دزدی از بانک ها می پرداخته است. رابطه ی او با دوست قدیمی اش، ترور، بسیار صمیمی بوده است و به نوعی بهترین دوست های یک دیگر بوده اند. او پس از یکی از سرقت هایش که در آن تیر خورد؛ دزدی را کنار گذاشت و تصمیم گرفت همراه با خانواده اش زندگی کند و شهر وند درست کاری شود البته او هنوز هم از پول هایی که در دزدی هایش به دست آورده است برای گذران زندگی اش استفاده می کند که این موضوع باعث می شود هنوز هم در لیست شهر وندان پیرو قانون قرار نگیرد. او حرفه ای ترین نفر در گروه خشن سه نفره شان می باشد و به طور کلی هم نزد تمامی خلاف کاران وجه ی خاصی دارد و همواره از او به عنوان بانک زنی زبر دست یاد می شود. شما می توانید با انجام بازی آینده وی را رقم بزنید و او را به رستگاری برسانید و یا کاری کنید که به کار های خلافش ادامه بدهد. او در دهه ی 1960 به دنیا آمده است. مهارت او به مانند قهرمان یکی از فرانچایز های بزرگ دیگر راک استار (Rock Star) یعنی مکس پین (Max Payne) تیر اندازی به صورت اسلو موشن (Slow Motion) یا صحنه ی آهسته است که به بالا رفتن هیجان بازی و همین طور به نابود کردن دشمنان کمک بسزایی می کند. اعضای خانواده ی او عبارتند از آرماندا دا سانتا – جیمی دا سانتا – تریسی دا سانتا  (Tracey De Santa – Jimmy De Santa – Armanda De Santa). که به ترتیب همسر – پسر و دختر او می باشند. البته این افراد را نمی توان یک خانواده ی معمولی نامید زیرا به گفته ی مایکل پسر او یک فرد تنبل است و با پدرش آن گونه که باید رفتار نمی کند. هم چنین دخترش هم با او روابط خوبی ندارد و در حقیقت اصلا با او کاری ندارد و هم چنین او با برادر بزرگ ترش هم بسیار تند می باشد (البته این رفتار متقابل است). همسر وی هم به مانند فرزندانش با مایکل رفتار مناسبی ندارد و مایکل هم با او کاری ندارد.این بی اهمیتی تا حدی است که به مایکل خیانت می کند. حال تصور کنید اگر شما به جای این مرد بی چاره بودید چه می کردید؛ البته مایکل همواره سعی دارد تا روابط خوبی با افراد خانواده اش داشته باشد ولی اصلا در این کار موفق نیست. او پس از 9 سال دوری از کار های خلاف دوباره بازگشته است و می خواهد تمامی رقیبان خود در دزدی و بانک زنی را از بین ببرد.  او در بازگشتش به دنیای خلاف کاری در ابتدا از یک طلا فروشی سرقت می کند. این ها اطلاعات اولیه در مورد این شخصیت بود.
[تصویر:  230px-FranklinClinton-GTA5.png]
فرانکلین کلینتون (Franklin Clinton): او هم یکی از شخصیت های اصلی این بازی است که با نام فرانک (Frank) هم شناخته می شود و در واقع طی اتفاقاتی به این ماجرا پیوسته است که در ادامه توضیح داده خواهد شد. او فردی می باشد که در سال 1988 و در یکی از محله های معمولی لوس سانتوس به دنیا آمده است و از بچگی در کنار باند های خلاف کار رشد کرده است.  کار هر روز او که در حقیقت شغل او هم می باشد، این می باشد که او برای صاحب یک نمایشگاه اتومبیل با نام سیمون یاتارین (Simeon Yatarian)،  کار می کند و کسانی را که پول ماشین های گران قیمت را به رئیسش نداده اند را به نوعی ادب می کند؛ البته نه با دعوا و درگیری بلکه با دزدیدن ماشینی که آن فرد از رئیس نمایشگاه ماشین خریده است. طی همین اتفاقات (توضیح داده نمی شود تا داستان بازی فاش نشود.) هم با مایکل آشنا شده است و ماجرا های بازی برایش اتفاق افتاده است. او با عمه ی از خود راضی اش یعنی دنیز (Denise) زندگی می کند ولی بعدا از پیش او می رود و در جای دیگری به تنهایی زندگی می کند. بهترین دوست او که لامار دیویس (Lamar Davis) نام دارد هم با او در همان نمایشگاه ماشین کار می کند. فرانکلین از افرادی می باشد که در پایین شهر لوس سانتوس زندگی می کند و به قول معروف به دوستانش مخصوصا لامار (Lamar) بسیار معرفت نشان می دهد و هر کاری برایش می کند. همان طور که از شهری که فرانکلین در آن زندگی می کند هم معلوم است او یک فرد آمریکایی است. او پس از آشنایی با مایکل با پسر او دوست می شود و حتی جان خود را هم برای او به خطر می اندازد تا او را نجات دهد؛ از آن پس پسر مایکل یعنی جیمی دا سانتا (Jimmy De Santa) فرانکلین را به عنوان برادر قسم خورده ی خود می شناسد و از او خواهش می کند تا مراقب پدرش هم باشد تا زیاد به کار های خلاف باز نگردد و صد البته جانش هم به خطر نیافتد. او همیشه به دنبال پول های بزرگ بوده و هست ولی به دلیل محل زندگی اش فرصتی برایش فراهم نمی شود تا خودش را نشان بدهد. او یک سگ استثنائی هم به اسم چاپ (Chop) دارد که همانند یک انسان به دستورات فرانکلین عمل می کند. این سگ را هم دوست خوب فرانکلین یعنی لامار به او هدیه داده است که می تواند به دنبال کردن دشمنان فرانکلین، زخمی کردن آن ها و خیلی کار های دیگر بپردازد که توانایی انجام این کار ها توسط یک سگ بسیار عالی می باشد. مایکل که نمی تواند به خوبی با فرزندانش و مخصوصا پسرش ارتباط بر قرار کند سعی می کند تا فرانکلین را همانند فرزندش بزرگ کند وهمه ی کار هایی را که بلد است به او آموزش دهد. فرانکلین با ترور (Trevor) رابطه ی خیلی خوبی ندارد زیرا که ترور از رفتار مهربانانه ی مایکل با او ناراحت است. فرانکلین در زمان هایی که مایکل و ترور با یک دیگر دعوا می کنند و یا در زمان هایی که سر یک موضوع با هم اختلاف دارند و به جر و بحث می پردازند، سعی می کند تا آن ها را آرام کند و از دعوای آن ها جلو گیری کند زیرا که می داند اگر هر یک از آن ها عصبی شوند، دیگر قابل کنترل نیستند و ممکن است هر کار احمقانه ای از آن ها سر بزند. این شخصیت همواره دم از اخلاق مداری می زند و فکر می ند که خیلی ایده آل گرا است اما در بازی کار هایی می کند که برخلاف این خصوصیت اخلاقی می باشد. در تمامی تریلر ها و تصاویر بازی این گونه به نظر می رسد که مایکل شخصیت مهم تری نسبت به ترور و فرانکلین باشد ولی باید بدانید که فرانکلین نقش مهم تری در داستان بازی دارد و سرنوشت دو نفر دیگر را هم او راقم خواهد زد که شما با انجام دادن بازی و به اتمام رساندن آن متوجه این موضوع خواهید شد. پس خود را برای بازی کردن با شخصیتی سیاه پوست و یادآوری خاطرات CJ آماده کنید.
[تصویر:  230px-TrevorPhilips-GTA5.png]
ترور فیلیپس (Trevor Phillips): او هم یکی دیگر از شخصیت های اصلی این بازی است و شاید بین بعضی از گیمر ها بسیار محبوب باشد و شاید هم در میان برخی از گیمر ها شخصیتی منفور باشد. این شخصیت بسیار خشن می باشد و این مسئله از همان دفعات اولی که این شخصیت را می بینید هم پیداست. زیرا در همان مرحله ی اولی که این شخصیت را در دست دارید او در یکی از کات سنس (Cut - Scene) ها کف کفشش را نشان می دهد و یک ماده ی قرمز رنگ را از آن به سختی می کند و سپس به کسی که با او صحبت می کرد می گوید که این تکه ای از مغز یک نفر است! بارز ترین خصوصیت او در طول بازی همین خشونت بی حد و حصر اوست که باعث می شود تا بسیاری از دشمنان شما به طرز وحشت ناکی با خاک یک سان شوند. او آخرین شخصیت قابل بازی است که شما او را مشاهده می کنید و تقریبا پس از این که 20 درصد از بازی را انجام دادید می توانید به بازی کردن با او بپردازید. از خانواده ی او خبری در دسترس نیست و فقط می دانیم که از دوستان صمیمی و قدیمی مایکل دا سانته (Michael De Sante) می باشد. البته مادر او هم زنده است ولی نقش زیادی در بازی ندارد. ترور پس از این که متوجه می شود مایکل در گذشته دروغ بزرگی به او گفته است و هم اکنون هم در شهر لوس سانتوس زندگی می کند بسیار عصبانی می شود و به یک از افرادش دستور می دهد تا به لوس سانتوس برود و به جست و جوی مایکل بپردازد. او با استفاده از همین خشمی که به دلیل دروغ گویی مایکل او را فرا گرفته است، تعداد زیادی از دشمنانش را نابود می کند که از جمله ی آن ها می توان به فردی اشاره کرد که ترور و دستیارش ران (Ron) ابتدا خواستند او را در دریاچه ای غرق کنند و پس از این که او از این حاثه جان سالم به در برد او را با یک تیر به دنیای مردگان فرستادند. از رفتار و اخلاقیات او که بگذریم می رسیم به جایگاه اجتماعی و شغل او. او هم اکنون در شمال لوس سانتوس زندگی می کند و در واقع به انجام شرارت هایی هم می پردازد که در این راه افرادش (نوچه) هم به او کمک می کنند. در بازی او را با نام های تونی و عمو تی (Tony – Uncle T ) هم شناخته می شود. تاریخ تولد او هم به طور دقیق مشخص نشده است ولی به احتمال زیاد ممکن است بعد از سال 1960 باشد. او یک فرد کانادایی از یک خانواده ی کانادایی می باشد. اگر به تریلر های قبل از عرضه ی بازی توجه کرده باشید و یا در هنگام بازی کردن دقت بالایی داشته باشید می توانید متوجه خال کوبی روی گردن ترور بشوید که این عبارت (این جا را ببرید = Cut Here) را خال کوبی کرده است که از این موضوع هم می توان به عمق دیوانگی وی پی برد. او استعداد ویژه ای در خلبانی دارد که در بازی مطمئنا از این مهارت او استفاده ی زیادی خواهید برد. هم چنین قابلیت ویژه ی او هم حالت دیوانگی می باشد که در آن به هیچ کس و هیچ چیزی رحم نمی کند و اگر انسانی واقعی بود باید در این لحظات از او دور می شدید. هم چنین بخش اعظمی از بار طنز بازی هم بر عهده ی این شخصیت می باشد. شاید او را سنگ دل ترین و بی رحم ترین فرد در بین شخصیت های این بازی فرض کنید اما او بر خلاف کار های خشنی که انجام می دهد قلبی مهربان دارد و به قول معروف پشت این ظاهر خشن قلبی از طلا وجود دارد. اما او بر خلاف ذاتش به انجام کار هایی می پردازد که به دلیل انجام مکرر آن ها برایش عادی شده است که از جمله ی آن ها می توان به نابود کردن خانه ی یک خانواده ی روستایی با استفاده از بنزین اشاره کرد. این ها اطلاعات اولیه راجع به این شخصیت بود.
[تصویر:  180px-Artwork-TheHunt-GTAV.jpg]
حال که با شخصیت های اصلی بازی آشنا شدید به بررسی داستان اصلی بازی می پردازیم. در ابتدا باید بدانید که هیچ یک از شخصیت ها در اول بازی هم دیگر را نمی شناسند و هر کدام به صورت اتفاقی با یک دیگر برخورد می کنند و یک گروه را تشکیل می دهند. البته این موضوع در مورد مایکل و فرانکلین، و ترور و فرانکلین صدق می کند زیرا تا به حال با یک دیگر ملاقات نکرده اند و شناختی از یک دیگر ندارند اما مایکل و ترور از قدیم دوستانی صمیمی بوده اند و همراه با یک دیگر از بانک ها سرقت می کردند. به داستان بازی بپردازیم. همان طور که از توضیحات شخصیت فرانکلین هم مشخص است شغل او به نوعی زورگیری از افراد مختلف است که وقتی برای پس گرفتن یک ماشین گران قیمت از پسر مایکل جیمی (Jimmy De Santa) به خانه ی مایکل می رود و ماشین را می دزدد با مایکل روبرو می شود که می خواهد او را به خاطر دزدیدن آن ماشین بکشد. ولی فرانکلین برای مایکل توضیح می دهد که برای چه آن ماشین را دزدیده است و مایکل هم دلیل او را می پذیرد ولی او را مجبور می کند تا به نمایشگاه ماشین رئیسش، سیمون یاتارین (Simeon Yatarian)، رفته و با همان ماشینی که از خانه ی مایکل دزدیده است به نمایشگاه سیمون آسیب بزند. پس از آن مایکل به رئیس فرانکلین درسی می دهد که دیگر با او کاری نداشته باشد و تقریبا او را با در ماشین یک سان می کند. فرانکلین دیگر نمی تواند نزد سیمون برگردد و اکنون بی کار است. او پیش مایکل می رود و مایکل که از او خوشش می آمد هم با آغوش باز از او پذیرائی می کند اما اتفاقی می افتد که خوشی آن ها را بر هم می زند؛ جیمی، پسر مایکل، با پدرش تماس می گیرد و به او می گوید که در خطر است و هم چنین چند نفر هم قایق او را دزدیده اند. مایکل و فرانکلین به همراه یک دیگر به دنبال کامیونی می روند که قایق مایکل بر روی آن است البته به ضمیمه ی پسر مایکل یعنی جیمی! آن ها به کامیون نزدیک می شوند و فرانکلین در حالی که مایکل در حال رانندگی کردن است روی کامیون می پرد و پس از به درک واصل کردن چند نفر به دنبال جیمی می گردد. پس از این که جیمی به روی ماشین مایکل می افتد و نجات می یابد. فرانکلین هم به سختی به ماشین باز می گردد. پس از این اتفاقات جر و بحثی میان مایکل و پسرش صورت می گیرد و مایکل از دزدیده شدن قایقش بسیار ناراحت است ولی پسرش هم به جای شرمنده شدن قصد دارد تا به مایل ثابت کند که ارزش آن قایق در مقایسه با جان خودش، کم تر بوده است. فرانکلین که ادعای اخلاق مداری دارد، سعی می کند تا آن دو را آرام کند و به جیمی می گوید که پدرش جان او را نجات داده است ولی جیمی می گوید که فرانکلین جان او را نجات داده است. پس از این حرف ها فرانکلین و جیمی با هم دوست می شوند. پس از این اتفاقات یک شب که فرانکلین برای دیدن مایکل به خانه ی او می رود مردی را می بیند که وحشت زده از خانه ی آن ها فرار می کند پس از آن مایکل و همسرش از خانه بیرون می آیند و مایکل با فرانکلین به دنبال آن مرد می روند. در بین راه فرانکلین متوجه می شود که آن فرد همان مربی تنیس همسر مایکل می باشد که باعث شده است همسر مایکل به او خیانت کند. سپس آن ها همان مربی تنیس، کایل چیویس (kyle Chavis)، را که دنبالش بودند در یک خانه در یک جاده ی خلوت پیدا می کنند؛ این خانه در سطحی بالا تر از سطح زمین قرار داشت و پایه هایی داشت که آن خانه را نگه می داشتند؛ مایکل هم که خیلی عصبانی بود با استفاده از اتومبیلی که در اختیار داشت پایه های خانه را نابود کرد و به طور کلی خانه را با خاک یک سان کرد اما پس از آن متوجه شدند که آن خانه متعلق به آن مربی تنیس نبوده و  او فقط در آن جا مخفی شده بوده است. در حقیقت، آن خانه جزو املاک یک قاچاقچی مکزیکی بزرگ به نام مارتین مادرازو (Martin Madrazo) می باشد. او و افرادش به خانه ی مایکل می آیند  و از مایکل درخواست غرامت می کنند. از این به بعد مایکل مجبور می شود به کار های خلاف باز گردد. پس از مدتی و هم چنین پس از فراهم کردن زمینه های دزدی، مایکل پس از 9 سال دوباره به کار سابقش باز می گردد و به سرقت یک طلا فروشی می پردازد و فرانکلین هم در این کار همراه اوست. پس از انجام این سرقت تا مدتی خبری از مایکل و فرانکلین نیست تا این که ترور، شخصیت دیگر بازی، متوجه دروغی که مایکل سال ها پیش به او گفته است می شود و به دنبال او می گردد. بیش از این در مورد داستان بازی توضیحی نمی دهیم زیرا تا همین جا هم نزدیک به یک پنجم داستان بازی فاش شده است که اگر مجبور نبودیم این قسمت را هم در این مقاله قرار نمی دادیم ولی به این دلیل که شخصیت ترور از این جا به داستان بازی اضافه می شود مجبور شدیم تا این کار را انجام دهیم. داستان بازی به غیر از برخی موارد جزئی قابل قبول می باشد و برای یک بازی جهان باز (Open World) دارای جزئیات داستانی خوبی می باشد. البته از موارد جزئی که برخی مواقع باعث تعجب می شوند هم نباید گذشت کرد زیرا در بعضی مواقع واقع عذاب آور هستند مثلا فرانکلین که ادعای اخلاق مداری و معرفت دارد (البته به غیر از این مورد در پایان بازی هم او فردی بی احساس است که در ازای محبت های دیگران قصد دارد آن ها را بکشد.) او با توجه به این قضیه نباید از زندگی شخصی یک بازیگر معروف فیلم برداری کند ولی او به درخواست یکی از دوستانش به راحتی این کار را انجام می دهد. هم چنین ایستر اگ (Easter Egg) های زیادی هم در دنیای بزرگ این بازی وجود دارند که یکی پس از دیگری توسط بازی کنندگان کشف می شوند که از جمله ی آن ها می توان به وجود آدم فضایی، پا گنده، روح و غیره اشاره کرد که باعث می شوند تا انگیزه ی گیمر ها برای گشت و گذار در شهر بزرگ بازی افزایش یابد. البته در کنار همه  ی این مسائل ضعف های جزئی در داستان بازی وجود دارد که از جمله ی آن ها می توان به این نکته اشاره کرد که ترور تا قبل از دیدن مایکل از دست او بسیار عصبانی بود ولی بعد از این که او را دید یک دفعه با او گرم گرفت و شدند همان دوستان صمیمی قدیمی.
[تصویر:  300px-ChasedVehicle2-GTAV.jpg]
زندگی واقعی در دنیای مجازی – گیم پلی
واقعا آیا روزی فکرش را می کردید که بتوانید در یک بازی ویدیویی به کار های روز مره ی خود بپردازید و بتوانید حق انتخاب وسیعی در رابطه با رفتار های خود در مقابل مردم داشته باشید. شاید اکنون به یاد بازی سیمز (Sims) بیافتید اما باید به شما بگویم که اشتباه کردید این بازی فقط و فقط بازی GTA V می باشد. نسخه ی به یاد ماندنی این بازی که برای اکثر ما ایرانی ها هم خاطرات زیادی را به همراه دارد یعنی بازی GTA: San Andreas توانسته است زندگی اجتماعی را برای گیمر ها بیش تر از سیمز 2 (Sims 2) شبیه سازی کند و این موضوع از میزان محبوبیت این دو بازی هم پیداست. تقریبا هر کاری در این بازی قابل انجام است که از جمله ی آن ها به ملاقات با دوستان و بیرون رفتن به همراه آن ها اشاره کرد. در این بازی شما پس از انجام تعدادی از مراحل می توانید با سه شخصیت اصلی یعنی مایکل، فرانکلین و ترور به بازی بپردازید ولی در بعضی مواقع هم می توانید کنترل اشخاص دیگری را بر عهده بگیرید که از جمله ی آن ها می توان به کنترل چاپ (Chop)، سگ فرانکلین، اشاره کرد که در یکی از مراحل می توانید با استفاده از او دنبال یکی از دشمنان خود بگردید. اولین چیزی که در گیم پلی هر بازی حائز اهمیت می باشد رابط کاربری و HUD (Head – Up Display) های بازی می باشد که در نگاه اول و در زمانی که برای اولین بار بازی را انجام می دهید بسیار موثر است؛ زیرا اگر با کیفیت نباشند شما را از بازی زده می کند. در اکثر مواقع شما یک دایره را در سمت راست و پایین صحنه و یک مستطیل در گوشه ی سمت چپ بازی مشاهده می کنید. مستطیلی که در سمت چپ صحنه نمایش داده می شود نقشه بازی را نشان می دهد و نوار های رنگی هم که در زیر آن قرار دارند نشان گر میزان سلامتی، قدرت شخصیت ها و غیره می باشند. دایره ای هم که در سمت چپ تصویر قرار دارد شخصیت های بازی را نشان می دهد و شما با استفاده از آن می توانید تصویری از شخصیت های بازی را مشاهده کنید و هم چنین می توانید قابلیت های آن ها را هم مشاهده نمایید. البته مهم ترین کاری که با استفاده از آن می توان انجام داد سوییچ کردن شخصیت هاست. اگر دقت کرده باشید این دایره به چهار قسمت تقسیم شده است که یکی از آن ها خالی است و شما می توانید کسی را برای کار هایتان استخدام کنید که این فرد در سرقت ها به شما کمک می کند. هر یک از شخصیت های بازی هم دارای قدرت های خاصی می باشند و به ترتیب ترور، مایکل و فرانکلین دارای قدرت های حالت عصبی، آهسته کردن صحنه در هنگام تیر اندازی و آهسته شدن صحنه در هنگام رانندگی می باشند؛ این قدرت ها پس از استفاده خالی می شوند و شما برای استفاده ی دوباره از آن ها باید صبر کنید تا آن ها دوباره شارژ شوند. یکی از مواردی که باعث می شود این بازی کمی از حالت واقع گرایانه بودن خارج شود تعداد سلاح هایی می باشد که هر شخصیت می تواند آن ها را حمل کند. زیرا هر شخصیت می تواند نزدیک به 12 سلاح یا آیتم را باخود حمل کند که این موضوع در بازی Red Dead Redemption هم وجود داشت و تنها بازی که یکی از استودیو های راک استار آن را ساخت و از نظر حمل اسلحه ها واقع گرایانه بود، مکس پین 3 بود که شما تنها می توانستید دو سلاح سبک و کمری و یک سلاح بزرگ و سنگین با خود حمل کنید و در زمانی که از سلاح های دیگر استفاده می کردید بقیه ی سلاح ها را هم می توانستید ببینید. از این ضعف ها که بگذریم می رسیم به تنوع اسلحه ها. اگر هر بازی را انجام داده اید و احساس می کنید که آن بازی سلاح های بسیاری دارد؛ به شما پیش نهاد می کنم GTA V را امتحان کنید زیرا در این بازی تنوع اسلحه ها از هر بازی دیگری بیش تر می باشد. قابلیت های مختلف مانند استقامت و غیره هم با انجام دادن کار های مخصوصی نظیر ورزش کردن افزایش می یابند. در بازی همانند نسخه ی گذشته شما یک تلفن همراه هم دارید که با توجه زمان بازی که سال 2013 می باشد دارای قابلیت های نسبتا به درد بخوری می باشد. یکی از نکات جالب توجه در مورد تلفن همراه شما در بازی نام آن می باشد که در واقع سازندگان به دو کمپانی بزرگ که در صنعت تلفن های همراه کار می کنند یعنی اپل (Apple) و آندروید (Android) طعنه ای زده اند زیرا با توجه به نام این تلفن همراه که iFruit می باشد می توان تشخیص داد که i اول آن در واقع قصد تمسخر محصولات اپل را دارد که در ابتدای اکثر آن ها حرف i وجود دارد؛ کلمه ی Fruit که به معنای میوه می باشد هم قصد مسخره کردن ورژن های مختلف سیستم عامل آندروید را دارد. شخصی سازی هم به این بازی برگشته است و شما می توانید کاری کنید که همه چیز شخصیتتان در بازی با دیگران تفاوت داشته باشد. این شخصی سازی ها از لباس های شخصیت و اسلحه ها شروع می شوند و در جایی که فکرش را هم نمی کنید تمام می شوند. یکی از مواردی که همواره باعث واقع گرایانه تر شدن این بازی می شود؛ شهر بزرگ آن می باشد که در این نسخه از قبل هم بزرگ تر شده است و می توان اندازه ی آن را با شهر های بزرگ و واقعی دنیا نظیر لندن مقایسه کرد. مینی گیم های مختلفی هم در بازی گنجانده شده است که گاهی اوقات به عنوان سرگرمی جذاب هستند. هم چنین مراکز تفریحی هم در این نسخه به مانند نسخه های گذشته وجود دارند. اگر دوست دارید توانایی و استاقامت شخصیتتان افزایش یابد و هم چنین خوش تیپ هم باشد می توانید به انجام ورزش های مختلف بپردازید. ورزش هایی که آن ها را در بازی می توان انجام داد ورزش هایی مانند گلف، شنا، تنیس، غواصی، دوچرخه سواری و... می باشند که هر کدام از آن ها به اندازه ی بازی هایی که سبک آن ها ورزشی می باشد لذت بخش و زیبا می باشند. شاید خیلی از گیمر ها این بازی را با کد های تقلب (Cheat Code) معروف آن بشناسند و اکثر این معروفیت هم به دلیل رمز های GTA: San Andreas بوده است. شاید برای خیلی ها مشکل بود تا دکمه های کنترلر کنسول ها را با سرعت و پشت سر هم بفشارند تا یک تغییر کوچک در بازی اعمال شود. اما این موضوع در بازی GTA IV حل شد و شما می توانستید با استفاده از تلفن همراه شخصیت اصلی بازی و گرفتن شماره هایی مخصوص رمز ها را فعال کنید؛ یکی از مزایای این سیستم این بود که تمامی رمز های شما در حافظه ی دستگاه سیو می شد و دفعه ی بعدی که قصد فعال کردن کد تقلبی را داشتید می توانستید به سرعت آن ها را فعال کنید. اما راک استار نورث این سیستم را در این بازی حذف کرده است و همان سیستم کلاسیک را در بازی قرار داده است که شاید برای بعضی از افراد بی حوصله کمی خسته کننده باشد. البته سازندگان جریمه ای را برای استفاده از این کد های تقلب تعیین کرده اند. کسانی که از این کد های تقلب در بازی استفاده کنند تا زمانی که این کد ها فعال باشند دیگر نمی توانند اچیومنت (Achivement) یا تروفی (Trophy) دریافت کنند. این بازی بیش تر ضعف های GTA IV  را بر طرف کرده است و هم چنین با اضافه کردن قسمت های جدید به بازی این بازی را به شاهکاری بی همتا تبدیل کرده است. اکثر ایرانیان و مخصوصا کسانی که داستان این بازی را نمی دانند در این بازی فقط در شهر گشت و گذار می کنند و به مراحل بازی و یا قسمت های دیگر بازی توجهی ندارند؛ نمی خواهیم به آن ها توهین کنیم زیرا هر کس سلیقه ای دارد و شاید از قسمت دیگری از دنیای بزرگ GTA خوشش بیاید. البته همین گشت و گذار در شهر بازی هم بسیار لذت بخش است و گاهی اوقات باعث می شود تا اطلاعات جالبی را از شهر بازی به دست بیاورید. برای گشت و گذار در شهر و به طور کلی حمل و نقل راه های زیادی قرار داده شده است که لذت بخش ترین و پر کاربرد ترین آن ها ماشین سواری است. این قسمت یکی از بهترین قسمت های این سری می باشد که حتی برای گیمر های غیر حرفه ای و حتی کسانی را که دنیای گیم را فقط در فوتبال خلاصه می کنند هم جذاب است و رکورد زدن در این بخش یکی از لذت بخش ترین قسمت های این بازی می باشد. در این بازی یکی از مواردی که باعث شده است جذابیت این بخش افزایش یابد تغییر زاویه ی دوبین در زمان های مخصوص است البته این تغییر زاویه دوربین اختیاری است و در صورتی که به همان زاویه ی دوربین معمولی علاقه داشته باشید می توانید به همان صورت رانندگی کنید؛ اما استفاده از جلوه های سینمایی بازی در هنگام رانندگی در شهر و مخصوصا در زمانی که از دست پلیس های سمج فرار می کنید بسیار زیبا و لذت بخش است. و می رسیم به یکی دیگر از بخش های هیجان انگیز GTA یعنی موتور سواری! موتور سواری این نسخه هم نسبت به نسخه های قبلی بهبود یافته است و شما به دقت بیش تری در هنگام موتور سواری احتیاج دارید تا بتوانید جان سالم به در ببرید؛ مسابقات رانندگی و موتور سواری که از کار های جالب و هیجان انگیز این سری و تقریبا اکثر عناوین جهان باز (Open - World) می باشند هم آمده اند تا دست فرمان شما را در شرایط بحرانی محک بزنند. البته اگر شما با شخصیت فرانکلین به بازی بپردازید رانندگی در شرایط حساس برای شما آسان تر خواهد بود زیرا که قدرت این شخصیت آهسته کردن زمان در هنگام رانندگی است. مکانیک های تیر اندازی بازی هم شباهت زیادی به مکس پین 3 (Max Payne 3) پیدا کرده است و از حالت خشکی و بی روحی در آمده است. سیستم کاور گیری هم که برای افراد غیر حرفه ای و یا محافظه کار بسیار محبوب می باشد، در این بازی وجود دارد و در مواقع حساس و نفس گیر مبارزه خیلی به کار می آید. مبارزات تن به تن بازی خیلی جذاب کار نشده است ولی به دلیل این که زیاد در بازی به کار نمی آیند نسبتا قابل قبول می باشند. یکی از بخش های جالبی که در این نسخه اضافه شده است توانایی انجام حرکات پارکور (شهر نوردی یا Parkour) است که در مواقع فرار از دست پلیس ها و یا گشت و گذار در شهر به کار می آید. سرقت های بازی هم بسیار هیجان انگیز می باشند و از تنوع قابل قبولی هم برخوردار می باشند و در این کار هم شما دارای حق انتخاب می باشید و می توانید انتخاب کنید که سرقت ها را با حالت اکشن به انجام برسانید و یا این که از راه های مخفی کاری دزدی ها را انجام بدهید. برنامه ریزی در سرقت ها هم از موارد مهمی می باشد که اگر یک اشتباه کوچک را در این رابطه مرتکب شوید تمامی نقشه هایتان برای سرقت نقش بر آب خواهد شد. در کل باید بگویم که گیم پلی بازی هم در کنار دیگر بخش های بازی از هیجان بالایی برخوردار می باشد و می توان گفت که یکی از بهترین گیم پلی های تاریخ را دارا است.
[تصویر:  300px-EchoLake-GTAV.jpg]
لوس سانتوس را تماشا کنید – گرافیک
گرافیک این بازی با توجه به دستگاه هایی که آن را اجرا می کنند واقعا عالی می باشند و سازندگان استفاده ی کاملی را در این شرایط آخر نسلی از کنسول های نسل هفتمی کرده اند. این بازی با استفاده از انجین RAGE (Rockstar Advanced Game Engine) ساخته شده است و میان افزار (Euphoria) هم در این بازی به کار رفته شده است. سازندگان برای فیزیک بازی هم از نرم افزار دیگری با نام Bullet Phisycs استفاده کرده اند. در اولین نمایش های بازی گرافیک آن بهتر از گرافیک نسخه ی اصلی بود ولی در نمایش های آخر کیفیت آن به طرز محسوسی کاهش یافت که از جمله ی تفاوت های آن با نمایش های اولیه می توان به کم تر شدن جزئیات اشاره کرد. سازندگان پس از این اتفاقات به علاقه مندان گفتند که نگران نباشند زیرا اگر جزئیات را بیش تر از این در نسخه ی اصلی قرار می دادند امکان داشت که پردازنده های کنسول های نسل هفتمی شما از شدت فشار ذوب شوند! و یا این که جزئیات بازی اصلا لود نشوند. مهم ترین نکته ای که با توجه به وسعت شهر کمی نگران کننده به نظر می رسد مناظر بازی از فاصله های دور می باشد که علی رغم وسعت بیش از حد شهر بازی در حد مطلوبی می باشند. کیفیت بافت ها (Texture) بازی هم در تمام لحظات عالی می باشد وفقط در زمانی که آن ها را از فاصله ی خیلی نزدیک مشاهده می کنید کمی بی کیفیت به نظر می آیند. اکثر أشیاء هم از جزئیات قابل قبولی برخوردار می باشند و مشخص است که بر روی هر کدام از آن ها مدت زیادی وقت گذاشته شده است. طراحی صورت های شخصیت ها هم بسیار خوب و دقیق می باشند و می توانند احساسات را در لحظات حساس و تأثیر گذار به خوبی منتقل کنند. علاوه بر طراحی صورت ها، طراحی قسمت های مختلف بدن شخصیت های بازی هم پر جزئیات و دقیق می باشند و می توانید به راحتی ماهیچه های بدن آن ها را مشاهده کنید. در تمامی بازی های جهان باز (Open - World) کیفیت NPC ها (سیاه لشکر ها) از اهمیت بالایی برخوردار می باشند و اگر تنوع لازم را نداشته باشند موجب خستگی و دل زدگی گیمر ها از انجام دادن بازی می شود؛ ولی در این بازی هر چه قدر هم که در شهر به گشت و گذار بپردازید احتمال این که با مردم تکراری رو به رو شوید بسیار پایین می باشد. فقط یک مشکل در گرافیک بازی دیده می شود که آن هم غیر طبیعی بودن برخی افکت ها مانند آتش اسلحه ها می باشد. ولی افکت های دیگر گرافیکی مانند آب، دود و غیره دارای کیفیت نسبتا بالایی می باشند. باگ های گرافیکی یکی از مشکلات همیشگی GTA می باشد که اگر دقت بالایی را در هنگام بازی کردن نداشته باشید زیاد دیده نمی شوند. کیفیت میان پرده ها (Cut - Scene) بازی هم تفاوت زیادی با لحظات In – Game بازی ندارند و بسیار طبیعی می باشند. افت فریم که در بسیاری از بازی های امروزی هم مشاهده می شود در این بازی جایی ندارد و اصلا مشاهده نمی شود. نور پردازی هم به خوبی انجام شده است و به همین دلیل هم تماشای شهر مخصوصا در شب بسیار لذت بخش  می باشد ولی در روز هم نور پردازی بسیار زیبا می باشد. سایه زنی ها هم بسیار زیبا و طبیعی کار شده اند و اکثر اجسام از سایه های طبیعی برخوردار می باشند. سایه زنی های بازی هم اصلا غیر طبیعی نمی باشند و ما شاهد سایه زنی های لبه دار و بی کیفیت نمی باشیم. انیمیشن های مختلف بازی هم که مربوط به حرکات شخصیت ها و حیوانات می شود هم با توجه به استفاده از Euphoria در بازی بسیار خوب و طبیعی می باشند. به طور کلی گرافیک بازی در این زمان و جنجال های دنیای گیم بر سر کنسول های نسل بعدی و سخت افزار آن ها، بسیار خوب و با کیفیت می باشد.
[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcSDGWXZLwOeHg2Irm8lFN6...bVw7Bqv_BS]
صدای شلیک می آید – موسیقی و صداگذاری
موسیقی های بازی در تمامی لحظات به خوبی کار شده اند و با شرایط بازی هم خوانی دارند و مثلا در زمانی که شما در حال یک مبارزه سنگین با چند نفر می باشید موسیقی بازی هم هیجان را افزایش خواهد داد ولی زمانی که بازی بیش تر قصد روایت داستان را دارد و یا در صحنات احساسی موسیقی بازی هم به شما کمک می کند تا در عمق داستان بازی فرو بروید. صدا گذاری شخصیت های فرعی و یا مردم شهر لوس سانتوس هم بسیار زنده می باشد و کم تر پیش می آید که ببینیم مردم حرف های تکراری می زنند. برای این که متوجه بشوید استودیو ی سازنده ی این بازی چه قدر به مبحث صدا گذاری اهمیت داده است فقط کافی است بدانید که آن ها برای صدا گذاری خلاف کاران و گانگستر های داخل بازی از صدای خلاف کاران و گانگستر های واقعی استفاده کرده اند. موسیقی های پس زمینه ی بازی هم به خوبی کار شده اند و می توان با کمک آن ها بیش تر با بازی ارتباط بر قرار کرد. شما می توانید در هنگا رانندگی به رادیو ی ماشین ها هم گوش کنید که دارای 20 کانال می باشد. وقتی که دو شیء با یک دیگر برخورد می کنند و یا گلوله به جسمی شیشه ای برخورد می کند صدای قابل قبولی را می شنویم که به بالا رفتن هیجان بازی کمک بسزایی می کند. صدا گذاری شخصیت های اصلی بازی یعنی مایکل – فرانکلین و ترور هم به ترتیب بر عهده ی آقایان Steven Ogg – Shawn Fonteno – Ned Luke  می باشد که باید به آن ها احسنت گفت زیرا کار خود را به نحو احسن انجام داده اند. پس از بخش موسیقی و صدا گذاری بازی ایرادی نمی توان گرفت.
[تصویر:  300px-MichaelUnhappy-GTAV.jpg]
کلام آخر
در پایان باید بگویم که بازی Grand Theft Auto V از بهترین بازی های سال 2013 است و واقعا لایق دریافت عنوان بهترین بازی سال می باشد. این بازی با کسب نمره ی متای 97 از سوی وب سایت Metacritic برای هر دو نسخه ی PS3 و Xbox 360 توانسته است بالا ترین نمره ی متای سال را به دست آورد و به احتمال زیاد هم بازی سال خواهد شد. این بازی به غیر از چند مورد جزئی در داستان نقطه ی ضعف دیگری ندارد و اگر یکی از کنسول های نسل هفتمی را در خانه دارید پیش نهاد می کنم حتما این بازی را امتحان کنید. البته هنوز هم مشخص نیست که این بازی برای کامپیوتر های شخصی (PC) منتشر می شود یا نه ولی به احتمال زیاد این اتفاق خواهد افتاد.
نکات قوت: زنده بودن شهر بازی – تنوع بالای اسلحه ها – شخصیت پردازی قوی – داستان پر جزئیات – گرافیک قابل قبول با توجه به پلتفرم های بازی – کنترلر مناسب – اضافه شدن قابلیت پارکور – جذاب تر شدن رانندگی در بازی – بر طرف کردن ضعف های نسخه ی قبل و غیره.
نکات ضعف: اشکالات جزئی در داستان – باگ های اندک گرافیکی.
نمرات بازی
داستان: 99 از 100
گیم پلی: 100 از100
گرافیک: 100 از 100
موسیقی و صداگذاری: 100 از100
نمره کل:75/99 از 100
این نقد و بررسی با توجه به نسخه ی PS3 این بازی انجام شده است.
منبع
پاسخ
#2
خیلی کامل بود آفرین عالی عالی[img]images/smi/s0 (74).gif[/img][img]images/smi/s0 (62).gif[/img][img]images/smi/s0 (62).gif[/img]
پاسخ
#3
خیلی عالی بود ... واقعا حال کردم [img]images/smi/s0 (62).gif[/img][img]images/smi/s0 (62).gif[/img][img]images/smi/s0 (62).gif[/img][img]images/smi/s0 (74).gif[/img][img]images/smi/s0 (74).gif[/img][img]images/smi/s0 (74).gif[/img] اذر حتما تگ میگیری
[تصویر:  716478_20130820_screen004.jpg]
 
پاسخ
#4
ای زرنگ نقدتو از سایت  میهن گیم پاک کردی گذاشتی اینجا    ای ای ای   افرین نقد توپی بود   یاد نقد های بسته شده خودم افتادم
پاسخ
#5
مرسی نقد خوبی بود! [img]images/smi/s0 (24).gif[/img][img]images/smi/s0 (74).gif[/img]
فقط بعضی جاها خیلی داستان و وقایع رو لو دادید (نقدتون حاوی Spoil بود!) و بعضی جا ها هم خیلی کم تر توضیح دادید؛ مثل داستان! و بیش تر نقد رو به شخصیت پردازی اختصاص دادید!
خسته نباشید! [img]images/smi/s0 (24).gif[/img][img]images/smi/s0 (74).gif[/img]
[تصویر:  h9pacwys58r03u326n3a.png]
پاسخ
#6
نقد خوبی بود ممنون [img]images/smi/s0 (74).gif[/img]
شما که نمره ها رو همه 100 دادی اون رو هم 100 میدادی [img]images/smi/s0 (25).gif[/img]
فقط یه  نکته : اینکه اندازه عکس ها یکم مناسب نبود. و تیتر ها رو هم سعی کن از بقیه نقد بزرگ تر بنویسید[img]images/smi/s0 (24).gif[/img]
 
 
پاسخ


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نقد و بررسی بازی مافیا officialamir 1 1,989 05-10-2023, 04:01 PM
آخرین ارسال: برنا زرین
  بررسی بازی The Quarry : فیلم خوب، بازی معمولی علی امینی 0 1,100 06-14-2022, 03:46 PM
آخرین ارسال: علی امینی
  بررسی بازی Lego Star Wars: The Skywalker Saga ساسان گیمر 0 1,122 04-18-2022, 11:40 AM
آخرین ارسال: ساسان گیمر
  زنگ ورزش | نقد و بررسی FIFA 14 White Fang 23 8,556 02-28-2022, 03:36 PM
آخرین ارسال: alireza663
  نقد و بررسی گوشی سامسونگ a51 pishrotech 0 1,275 10-20-2021, 07:48 PM
آخرین ارسال: pishrotech

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان