07-08-2014, 08:36 PM
(آخرین ویرایش: 07-09-2014, 01:33 AM، توسط shadows.boss.)
نبرد من
ناقوس جنگ به صدا در می آید؛ بوی باروت در سراسر جهان پراکنده می شود! خورشید در حال غروب است. ایده ای جدید طلوع می کند. ایده ای از جنس پیشرفت اما با چاشنی کشتار. ایده ای جاه طلبانه! ایده ای افسانه ای و افسانه ای از جنس نازیسم!
آیا تا کنون تصور کرده اید که اگر پیروز جنگ جهانی دوم هیتلر و متحدانش بودند چه می شد؟ آیا تصور کرده اید که اگر سازمان هواشناسی آلمان، وضعیت آب و هوا را درست پیش بینی می کرد و موجب کشته شدن سربازان نازی در سرمای طاقت فرسای روسیه نمی شد، چه اتفاقی می افتاد؟
زیاد به سلول های خاکستری خود فشار نیاورید. ولفنشتاین: نظم نوین به تک تک سوالات پاسخ می دهد. به شما خواهد گفت که اگر نازی ها پیروز جنگ شده بودند چه اتفاقی رخ می داد و جهان ساخته ی دست نازی ها چه شکل و شمایلی داشت.
آیا تا کنون تصور کرده اید که اگر پیروز جنگ جهانی دوم هیتلر و متحدانش بودند چه می شد؟ آیا تصور کرده اید که اگر سازمان هواشناسی آلمان، وضعیت آب و هوا را درست پیش بینی می کرد و موجب کشته شدن سربازان نازی در سرمای طاقت فرسای روسیه نمی شد، چه اتفاقی می افتاد؟
زیاد به سلول های خاکستری خود فشار نیاورید. ولفنشتاین: نظم نوین به تک تک سوالات پاسخ می دهد. به شما خواهد گفت که اگر نازی ها پیروز جنگ شده بودند چه اتفاقی رخ می داد و جهان ساخته ی دست نازی ها چه شکل و شمایلی داشت.
نام: Wolfenstein: The New Order
سازنده: MachineGames
ناشر: Bethesda Softworks
سبک: اول شخص شوتر(FPS)
پلتفرم ها: PS3 ، PS4، XBOX 360، XBOX ONE و PC
تاریخ انتشار: 20 می سال2014
wolfenstein: The new order نهمین قسمت از سری بازی های wolfenstein است که توسط شرکت MachineGames، با بهره گیری از موتور اختصاصی id Tech 5 در سبک اول شخص شوترساخته شد. این بازی توسط شرکت Bethesda Softworks به مقصد پلتفرم های PS3 ، PS4، XBOX 360، XBOX ONE و PC ساخته شد و در 20 می سال 2014 منتشر شد.
ساخت بازی از اوایل سال 2010 در حالی شروع شد که ولفنشاتین:نظم نوین شباهت بسیار زیادی به نسخه های پیشین خود دارد با این تفاوت که تیم سازنده توجه ویژه ای به طراحی مبارزات و عناصر تاریخی بازی داشته است. ولفنشاین: نظم نوین پس از انتشار بازی توانست موفقیت های بسیاری بدست آورد و تحسین منتقدان را به خاطر مبارزات جذاب و روایتی زیبا برانگیزد.
بازی در دهه ی 1960 در حالی جریان دارد که نازی ها در جنگ جهانی دوم پیروز شده اند؛ در این هنگام William "B.J." Blazkowicz تلاش می کند با متوقف کردن نازی ها، از مسلط شدن آن ها بر تمام نقاط دنیا جلوگیری کند. ویلیام وظیفه دارد تا یک ضد حمله بر علیه نازی ها ترتیب دهد و پس از آن نازی ها را در معضلات ناشی از پیروزی شان گرفتار سازد.
ساخت بازی از اوایل سال 2010 در حالی شروع شد که ولفنشاتین:نظم نوین شباهت بسیار زیادی به نسخه های پیشین خود دارد با این تفاوت که تیم سازنده توجه ویژه ای به طراحی مبارزات و عناصر تاریخی بازی داشته است. ولفنشاین: نظم نوین پس از انتشار بازی توانست موفقیت های بسیاری بدست آورد و تحسین منتقدان را به خاطر مبارزات جذاب و روایتی زیبا برانگیزد.
بازی در دهه ی 1960 در حالی جریان دارد که نازی ها در جنگ جهانی دوم پیروز شده اند؛ در این هنگام William "B.J." Blazkowicz تلاش می کند با متوقف کردن نازی ها، از مسلط شدن آن ها بر تمام نقاط دنیا جلوگیری کند. ویلیام وظیفه دارد تا یک ضد حمله بر علیه نازی ها ترتیب دهد و پس از آن نازی ها را در معضلات ناشی از پیروزی شان گرفتار سازد.
روایتی دیگر
داستان بازی ابتدا به سال 1946 باز می گردد و بازگوی اتفاقاتی در این دوره ی زمانی است؛ سپس با یک پرش 14 ساله به دهه ی 1960 میلادی پا میگذارد که شخصیت اصلی داستان با تنش ها و اتفاقات بعضا دردناکی روبرو می شود. اینک قسمتی از داستان را روایت می کنیم:
نازی ها فنآوری های پیشرفته ی خود را توسعه داده اند تا از آن برای مقابله با متحدین استفاده کنند. در جولای 1946 طی جنگ نیروهای ایالات متحده و نازی های آلمانی، عامل نیروی ویژه ی ایالات متحده آمریکا، کاپیتان William Blazkowicz به همراه خلبان با تجربه Fergus Reid و سرباز سوم Probst Wyatt در حملات گسترده ی متحدین به استحکامات نازی ها، حضور داشتند که توسط ژنرال ویلهم اشتراسه دستگیر شدند. هر سه ی آن ها به یک مرکز تحقیقاتی (آزمایشگاه انسانی) منتقل شدند؛ جایی که ژنرال ویلهم ، ویلیام را مجبور کرد تا از میان خلبان فرگوس رید و سرباز پرابست وایات یکی را از مرگ نجات دهد؛ هر نفر که انتخاب نمی شد در کوره های انسان سوزی، سوزانده می شد.
ویلیام و همراهانش موفق شدند از آزمایشگاه فرار کنند اما جراحت های شدید که به سر ویلیام وارد شده بود باعث شد تا وی بی هوش شود. او به یک پناهگاه در لهستان برده شد؛ جایی که او می توانست قوای از دست رفته ی خود را در یک محیط سرسبز بازیابی کند و برای مقابله با نازی ها آماده شود. سرپرستار Anya Oliwa و پدر و مادرش تا آن جا که امکان داشت از ویلیام مراقبت می کردند. ویلیام در آنجا مشاهده کرد که پدر و مادر آنیا با چه عشق و علاقه ای از بیماران و آسیب دیدگان بدون اجازه ی مقامات نازی، مراقبت می کنند. در حالی که ویلیام می پنداشت که دیگر هیچ عشق و علاقه ای در قلب مردم رنج دیده وجود ندارد. ویلیام مدتی بعد به علت جراحات سنگین و خونریزی شدید به کما رفت تا بار دیگر در آستانه ی مرگ قرار گیرد.
در سال 1960، چهارده سال پس از ورود ویلیام به لهستان؛ نازی ها به منظقه ای که ویلیام در آنجا بود حمله کردند و همه افرادی که در پناه گاه بودند را از دم تیغ گذراندند. خانواده ی آنیا که قصد مقاوت در برابر آن ها را داشت اما به طرز وحشیانه ای کشته شدند و خون چندین انسان بی گناه نیز بر روی چمن زار های سرسبز لهستان ریخته شد. ویلیام که تازه از کما خارج شده بود ناگهان با کشتار وحشیانه و بی رحمانه ی نازی ها مواجه شد؛ بهمراه آنیا فرار کرد. ویلیام و آنیا به سمت مزرعه ی پدر بزرگ آنیا رفتند. جایی که آن ها اطلاع مطلع می شوند که آلمان نازی، ایالات متحده را در سال 1948 وادار به تسلیم کرده و متعاقب آن اعضای جنبش مقاومت نیز اسیر شدند.
و ...
نازی ها فنآوری های پیشرفته ی خود را توسعه داده اند تا از آن برای مقابله با متحدین استفاده کنند. در جولای 1946 طی جنگ نیروهای ایالات متحده و نازی های آلمانی، عامل نیروی ویژه ی ایالات متحده آمریکا، کاپیتان William Blazkowicz به همراه خلبان با تجربه Fergus Reid و سرباز سوم Probst Wyatt در حملات گسترده ی متحدین به استحکامات نازی ها، حضور داشتند که توسط ژنرال ویلهم اشتراسه دستگیر شدند. هر سه ی آن ها به یک مرکز تحقیقاتی (آزمایشگاه انسانی) منتقل شدند؛ جایی که ژنرال ویلهم ، ویلیام را مجبور کرد تا از میان خلبان فرگوس رید و سرباز پرابست وایات یکی را از مرگ نجات دهد؛ هر نفر که انتخاب نمی شد در کوره های انسان سوزی، سوزانده می شد.
ویلیام و همراهانش موفق شدند از آزمایشگاه فرار کنند اما جراحت های شدید که به سر ویلیام وارد شده بود باعث شد تا وی بی هوش شود. او به یک پناهگاه در لهستان برده شد؛ جایی که او می توانست قوای از دست رفته ی خود را در یک محیط سرسبز بازیابی کند و برای مقابله با نازی ها آماده شود. سرپرستار Anya Oliwa و پدر و مادرش تا آن جا که امکان داشت از ویلیام مراقبت می کردند. ویلیام در آنجا مشاهده کرد که پدر و مادر آنیا با چه عشق و علاقه ای از بیماران و آسیب دیدگان بدون اجازه ی مقامات نازی، مراقبت می کنند. در حالی که ویلیام می پنداشت که دیگر هیچ عشق و علاقه ای در قلب مردم رنج دیده وجود ندارد. ویلیام مدتی بعد به علت جراحات سنگین و خونریزی شدید به کما رفت تا بار دیگر در آستانه ی مرگ قرار گیرد.
در سال 1960، چهارده سال پس از ورود ویلیام به لهستان؛ نازی ها به منظقه ای که ویلیام در آنجا بود حمله کردند و همه افرادی که در پناه گاه بودند را از دم تیغ گذراندند. خانواده ی آنیا که قصد مقاوت در برابر آن ها را داشت اما به طرز وحشیانه ای کشته شدند و خون چندین انسان بی گناه نیز بر روی چمن زار های سرسبز لهستان ریخته شد. ویلیام که تازه از کما خارج شده بود ناگهان با کشتار وحشیانه و بی رحمانه ی نازی ها مواجه شد؛ بهمراه آنیا فرار کرد. ویلیام و آنیا به سمت مزرعه ی پدر بزرگ آنیا رفتند. جایی که آن ها اطلاع مطلع می شوند که آلمان نازی، ایالات متحده را در سال 1948 وادار به تسلیم کرده و متعاقب آن اعضای جنبش مقاومت نیز اسیر شدند.
و ...
تن به ده
Wolfenstein: The New Order در سبک اول شخص شوتر(FPS) ساخته شده است و به صورت کاملا حرفه ای با ژانر اکشن- تاریخی مخلوط شده است. در طی مراحل بازی با جلو رفتن در بخش داستانی، دشمنان نیز پیشرفت می کنند و لحظه به لحظه مبارزات دشوار تر و سنگین تر می شوند؛ تا آنجا که ضربان قلب بازی کننده اوج گیرد و خطر سکته ی قلبی او را تهدید کند. هوش مصنوعی دشمنان نوسان های زیادی دارد بطوریکه گاهی اوقات آن ها با رفتار ها و عکس العمل های مسخره ی خود، شما را متعجب می سازند و ممکن است شک کنید که بازی را روی درجه ی آسان قرار داده اید.
سازندگان با بهرگیری از سیستم بازیابی نیرو، قدرت و نیرو را به چند بخش جداگانه تقسیم کرده اند؛ بعنوان مثال هنگامی که جان بازی کننده کاهش می یابد، او می بایست از کیسه ی بازیابی نیرو، به منظور بازیابی نیروی از دست رفته ی خود استفاده کند.
بازی کننده مجبور است گاهی از حملات پر سر و صدا و گاه از حملات مخفیانه و آرام استفاده کند. گاهی برای عبور از موانع باید پرش های بلندی داشته باشد و گاهی به قلب آب زند و شنا کند. بازی کننده باید با توجه به شرایط از سلاح گرم و یا سرد استفاده کند که این نکته گیمپلی بازی را جذاب تر و متنوع تر می سازد. در برخی از مراحل ، بازی کننده میبایست برای کشتن و شکست دادن دشمنان خود برای آن ها کمین کند و منتظر بماند و یا بطور مستقیم با آن ها رو در رو شود که منجر به نبردی سهمگین و طاقت فرسا می شود که هیجان بازی را دو چندان می کند.
در طول نبرد هایی که در بازی رخ می دهد، بازی کننده می تواند با استفاده از منابع طبیعی پناه بگیرد و از آسیب دشمنان مصون بماند. در طول نبرد هایی که به وقوع می پیوندند، بازی کننده باید همواره هوشیار باشد تا از گزند دشمنان در امان بماند. چنانچه در طی مراحل بازی به انبار سلاح ها دسترسی پیدا کردید، می توانید تعداد زیادی سلاح را ربوده و از آن ها استفاده کنید؛ برخی از سلاح ها هستند که قطعا بازی کننده آن ها را در طول بازی شناسایی می کند؛ این سلاح ها قدرت تخریب پذیری دوبرابر را نسبت به سلاح های دیگر دارند و گزینه ی مناسبی برای مبارزات می باشند. از دیگر نکات جالب این بازی این است که میتوان سلاح ها را به روش های مختلف تقویت کرد؛ به عنوان مثال می توان یه راکت را به یک تفنگ متصل کرد و سلاح مرگباری ایجاد نمود و از آن در مقابل دشمنان خون خوار نازی، استفاده کرد. در این بازی می توان سلاح دشمنان را ربود و یا از سلاح هایی که در گوشه ای رها شده اند استفاده کرد؛ به طور کلی برای انتخاب سلاح گزینه های مختلفی وجود دارد که با توجه به سلیقه ی بازی کننده انتخاب می شوند.
جهان نازی
id Software تولید کننده و توسعه دهنده اصلی موتور id Tech 5 است. موتور id Tech 5 یک ویژگی بارز دارد که آن را منحصربه فرد می کند و آن هم نوعی Mega Texture پیشرفته به نام Virtual Texturing است که می تواند بافت هایی را تا حجم۲۰ GB هم پوشش دهد. به بیان ساده تر این موتور می تواند یک دنیای دینامیک و قابل تغییر را در یک بازی برای شما محیا کند.
ویژگی های جاه طلبانه ی id Tech 5 سبب شده تا گرافیک بازی علارغم مشکلاتی که در بارگزاری بافت ها ویا کیفیت آن ها دارد، در سطح بسیار بالایی قرار بگیرد. طراحی هنری زیبای بازی که توانسته به خوبی در کنار محیط های پر جزئیات و سینماتیک های جذاب خودنمایی کند یکی دیگر از دلایل قابل ستایش بودن گرافیک بازی ولفنشاین است. یکی از مهمترین علت های بالا بودن سطح گرافیک بازی، نورپردازی کاملا حرفه ای آن است؛ نورپردازی در هنگام شب در بازی بسیار عالی و بدون نقص کار شده است اما در برخی از مراحل بازی که در روز رخ می دهد شاهد نورپردازی ضعیفی هستیم که می توان از آن به دلیل ناچیز بدون، چشم پوشی کرد.
آوای هیتلر
موسیقی بازی ولفنشاتین: نظم نوین به خوبی نمایان گر جهان و شرایط زندگی در عصر نازی ها است. موسیقی این بازی به خوبی می تواند شنونده را در حال و هوای جهان نازی ها فرو برد؛ گویی شنونده شخصا نظاره گر وقایع و رخدادهای آن دوران است. موسیقی این بازی به خوبی حس حماسی را به مخاطب القا می کند و تمایلات جاه طلبانه ی او را بر می انگیزد. بطور کلی 8 قطعه موسیقی اصلی در بازی گنجانده شده است که برخی از آنان در خود کشور آلمان ضبظ شده اند تا بیشترین شباهت را به فرهنگ و احساسات نازی ها داشته باشد.
موسیقی بازی برای تیم سازنده از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است؛ آن ها تمام تلاش خود را کرده اند تا موسیقی بازی بسیار جذاب و متناسب با موضوع بازی تولید شود. تا آنجا که آهنگساز بازی میک گوردون برای بالا بردن سطح کیفی آهنگ ها با آهنگسازان برجسته ی سوئدی با نام های فردریک توردندال و ریچارد دیوین همکاری های گسترده ای داشته است.
کیفیت صدا نیز از استاندارد های بسیار بالایی برخوردار است. بخصوص صداگزاری شخصیت اصلی بازی یعنی ویلیام که می توان گفت بخوبی نمایانگر خصوصیات و شخصیت درونی وی می باشد. صداهایی که در بازی شنیده می شود مانند صدای تیر اندازی ، عوض کردن خشاب و یا صداهای محیط بسیار جذاب و واقعی هستند و می تواند بازی کننده را در حال و هوای جنگ قرار دهد.
موسیقی بازی ولفنشاتین: نظم نوین به خوبی نمایان گر جهان و شرایط زندگی در عصر نازی ها است. موسیقی این بازی به خوبی می تواند شنونده را در حال و هوای جهان نازی ها فرو برد؛ گویی شنونده شخصا نظاره گر وقایع و رخدادهای آن دوران است. موسیقی این بازی به خوبی حس حماسی را به مخاطب القا می کند و تمایلات جاه طلبانه ی او را بر می انگیزد. بطور کلی 8 قطعه موسیقی اصلی در بازی گنجانده شده است که برخی از آنان در خود کشور آلمان ضبظ شده اند تا بیشترین شباهت را به فرهنگ و احساسات نازی ها داشته باشد.
موسیقی بازی برای تیم سازنده از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است؛ آن ها تمام تلاش خود را کرده اند تا موسیقی بازی بسیار جذاب و متناسب با موضوع بازی تولید شود. تا آنجا که آهنگساز بازی میک گوردون برای بالا بردن سطح کیفی آهنگ ها با آهنگسازان برجسته ی سوئدی با نام های فردریک توردندال و ریچارد دیوین همکاری های گسترده ای داشته است.
کیفیت صدا نیز از استاندارد های بسیار بالایی برخوردار است. بخصوص صداگزاری شخصیت اصلی بازی یعنی ویلیام که می توان گفت بخوبی نمایانگر خصوصیات و شخصیت درونی وی می باشد. صداهایی که در بازی شنیده می شود مانند صدای تیر اندازی ، عوض کردن خشاب و یا صداهای محیط بسیار جذاب و واقعی هستند و می تواند بازی کننده را در حال و هوای جنگ قرار دهد.
سخن آخر
ولفنشتاین: نظم نوین علارغم برخی نکات ریز و ابهامات ناچیز در بخش داستانی، مشکلاتی قابل چشم پوشی در بارگزاری افکت های گرافیکی و مشکلاتی در هوش مصنوعی، بی شک یکی از شاهکار های صنعت بازی های ویدیویی به حساب می آید. آمار فروش و سود این بازی خود به خوبی گواه این حرف است. ولفنشتاین:نظم نوین در کمتر از یک هفته پس از انتشار خود توانست پس از titanfall رتبه ی دوم پرفروش ترین بازی های بریتانیا را در سال 2014 کسب کند؛ بطور کلی این بازی توانست حدود یک چهارم فروش بازی های بریتانیا و 36% از سود حاصل را به خود اختصاص دهد؛ این بازی در هفته ی اول انتشار همواره در بین پنج بازی پر فروش ایالات متحده آمریکا نیز قرار داشت.
ولفنشتاین: نظم نوین علارغم برخی نکات ریز و ابهامات ناچیز در بخش داستانی، مشکلاتی قابل چشم پوشی در بارگزاری افکت های گرافیکی و مشکلاتی در هوش مصنوعی، بی شک یکی از شاهکار های صنعت بازی های ویدیویی به حساب می آید. آمار فروش و سود این بازی خود به خوبی گواه این حرف است. ولفنشتاین:نظم نوین در کمتر از یک هفته پس از انتشار خود توانست پس از titanfall رتبه ی دوم پرفروش ترین بازی های بریتانیا را در سال 2014 کسب کند؛ بطور کلی این بازی توانست حدود یک چهارم فروش بازی های بریتانیا و 36% از سود حاصل را به خود اختصاص دهد؛ این بازی در هفته ی اول انتشار همواره در بین پنج بازی پر فروش ایالات متحده آمریکا نیز قرار داشت.
نکات مثبت: تجسم دنیای نازی ها به بهترین شکل ممکن، گرافیک چشم نواز، نورپردازی حرفه ای، موسیقی بی نظیر
نکات منفی: تاخیر در بارگزاری بافت ها، ابهام در بخش داستانی
داستان: 9
گیم پلی: 8
گرافیک: 9
موسیقی: 10
نمره نهایی: 9
داستان: 9
گیم پلی: 8
گرافیک: 9
موسیقی: 10
نمره نهایی: 9
نبرد من: نام کتابی است که آدولف هیتلر در طی سال هایی که در زندان به سر می برد، نوشته است.
تن به ده: به معنی یک نفر در مقابل ده نفر است.