03-27-2013, 03:59 PM
نام بازی: resident evil 3
سبک بازی : survival horror
سال انتشار : 1999
شرکت سازنده:capcom
ناشر : capcom
گیم پلی
گیم پلی این بازی که سوم شخص بود در زمان خودش جزو بهترین های این سبک بود سری رزیدنت اویل با سایلنت هیل همیشه رقیب هم بودند ولی اویل 3 واقعا یک قدم جلوتراز تمام بازیهای سایلنت هیل است . ترس درتمام لحظات بازی موج میزند در آن زمان کپکام به ریشه ها وفادار بود واین بازی یک شاهکار به تمام معنا درنسل پنجم کنسولهای بازی بود. جیل مانند اویل 1 در بازی حضور داشت و نقش اول بازی بود معمولا شخصیتهای زن در بازیها موفق نمیشوند یا پذیرفته نمیشوند ولی جیل ولنتاین (jill valentine) یکی از زنانی است که مورد قبول تمام گیمران قرار گرفته است. در این بازی اگر hard بازی کنید مهمات بسیار کم یافت میشود . دشمنان بازی زامبی ها و دیگر موجودات جهش یافته بودند و همچنین معما هایی هم در بازی وجود داشت که بازی را لذت بخشتر می کرد . boss fight این بازی را می توان بهترین و ترسناکترین boss fight تمام بازی های اویل دانست که نمسیس (nemesis) نام داشت که یک بازوکا به همراه داشت و وقتی صدای پای او از دور می آمد فرار تنها راه بقا بود . در چند قسمت از بازی مجبور به مبارزه با او بودید که جزو سخت ترین بخشهای بازی بود . در آخر هم اورا که با اسید تغییر شکل یافته بود را با برق از بین می بردید . در این بازی بسته به انتخابهایی که در بعضی صحنه ها میکنید در روند گیم پلی تغییر می بینید که به زیبایی بازی می افزاید.
داستان
داستان معمولا در بازیهای ساخت شرکت کپکام نقش اساسی دارد . داستان از جایی شروع میشود که جیل کی خواهد از شهر راکون فرار کند او که از اعضای گروه استارز است با چند تن از اعضای باقی مانده گروه آمبرلا که شامل کارلوس میخاییل و نیکولای می شود آشنا میشود آنها پیمان می بندند که از با همدیگر از شهر فرار کنند اما با مداخله نمسیس قطار آنها از راه منحرف می شود و میخاییل خودش را در یک صحنه فوق العاده احساسی فدا می کند در این بازی کات سین های احساسی زیاد مشاهده می شود . یکی از کات سین هایی جیل به کارلوس سیلی میزند بسیار تاثیر گزار است . در ادامه داستان جیل به وسیله نمسیس مسموم میشود و شما باید با کارلوس برای جیل دارو پیدا کنید در آخر بازی جیل با نیکولای ملاقات میکند و به اهداف شوم او پی میبرد که او تمام اعضای آمبرلا U.B.C.S یکی یکی میکشد . در یکی از خطهای داستانی بازی او در ملاقات باشما بوسیله نمسیس کشته میشود . در آخر شما پس از کشتن نمسیس, با کارلوس بوسیله هلیکوپتر از شهر فرار میکنید و شهر را با بمب منفجر میکنید تا یکی از زیباترین بازیهای نسل پنجم به پایان برسد.
گرافیک
گرافیک این بازی به لطف آقای شینجی میکامی که تهیه کنندگی این اثر را به عهده داشت یکی از زیباترین گرافیک های آن دوران بود البته نسبت به بازی های کنونی خیلی ضعیفتر است . قیافه زامبی ها هم اکثرا شبیه به هم بود و اکثرا کچل .
گرافیک محیط بازی هم بد نبود و نسبت به اویل 2 خیلی بهتر شده بود . ولی سایه ی جیل و زامبی ها فقط یک دایره زیر پایشان بود . با نور پردازی های خیلی خوبی که در این بازی بود شما ترس را حس می کردید . چهره نمسیس هم ترسناک کار شده بود و این تنها بازی در تمام سری بازی های رزیدنت اویل بود که فقط یک boss fight داشت و در سه شکل در طی بازی با شما مبارزه میکرد .
موسیقی و صدا کذاری
مسیقی این بازی هم جزو نقاط مثبت بازی بود که در سخت ترین شرایط هم گیمران را تنها نمی گذاشت . یکی از دلایل ترس در این بازی همین موسیقی آن است . صداهای شخصیتهای بازی هم خوب از کار در آمده بود و خصوصیاتشان می خورد .صدای باز وبسته شدن در ها خیلی جالب بود . صدای نمسیس هم ترسناک بود و قلب شما را به تپش می انداخت .
در کات سین های بازی هم موسیقی هایی متناسب با شرایط موجود نواخته میشد تا شما بتوانید خود را به جای شخصیت های بازی قرار دهید .
گیمپلی: 10
داستان:10
گرافیک :10
موسیقی و صداگذاری:10
کل:10
میدونم اکثر گیمران با این بازی آشنایی دارند ولی امیدوارم قدری خاطرات شما را زنده کرده باشم
سبک بازی : survival horror
سال انتشار : 1999
شرکت سازنده:capcom
ناشر : capcom
گیم پلی
گیم پلی این بازی که سوم شخص بود در زمان خودش جزو بهترین های این سبک بود سری رزیدنت اویل با سایلنت هیل همیشه رقیب هم بودند ولی اویل 3 واقعا یک قدم جلوتراز تمام بازیهای سایلنت هیل است . ترس درتمام لحظات بازی موج میزند در آن زمان کپکام به ریشه ها وفادار بود واین بازی یک شاهکار به تمام معنا درنسل پنجم کنسولهای بازی بود. جیل مانند اویل 1 در بازی حضور داشت و نقش اول بازی بود معمولا شخصیتهای زن در بازیها موفق نمیشوند یا پذیرفته نمیشوند ولی جیل ولنتاین (jill valentine) یکی از زنانی است که مورد قبول تمام گیمران قرار گرفته است. در این بازی اگر hard بازی کنید مهمات بسیار کم یافت میشود . دشمنان بازی زامبی ها و دیگر موجودات جهش یافته بودند و همچنین معما هایی هم در بازی وجود داشت که بازی را لذت بخشتر می کرد . boss fight این بازی را می توان بهترین و ترسناکترین boss fight تمام بازی های اویل دانست که نمسیس (nemesis) نام داشت که یک بازوکا به همراه داشت و وقتی صدای پای او از دور می آمد فرار تنها راه بقا بود . در چند قسمت از بازی مجبور به مبارزه با او بودید که جزو سخت ترین بخشهای بازی بود . در آخر هم اورا که با اسید تغییر شکل یافته بود را با برق از بین می بردید . در این بازی بسته به انتخابهایی که در بعضی صحنه ها میکنید در روند گیم پلی تغییر می بینید که به زیبایی بازی می افزاید.
داستان
داستان معمولا در بازیهای ساخت شرکت کپکام نقش اساسی دارد . داستان از جایی شروع میشود که جیل کی خواهد از شهر راکون فرار کند او که از اعضای گروه استارز است با چند تن از اعضای باقی مانده گروه آمبرلا که شامل کارلوس میخاییل و نیکولای می شود آشنا میشود آنها پیمان می بندند که از با همدیگر از شهر فرار کنند اما با مداخله نمسیس قطار آنها از راه منحرف می شود و میخاییل خودش را در یک صحنه فوق العاده احساسی فدا می کند در این بازی کات سین های احساسی زیاد مشاهده می شود . یکی از کات سین هایی جیل به کارلوس سیلی میزند بسیار تاثیر گزار است . در ادامه داستان جیل به وسیله نمسیس مسموم میشود و شما باید با کارلوس برای جیل دارو پیدا کنید در آخر بازی جیل با نیکولای ملاقات میکند و به اهداف شوم او پی میبرد که او تمام اعضای آمبرلا U.B.C.S یکی یکی میکشد . در یکی از خطهای داستانی بازی او در ملاقات باشما بوسیله نمسیس کشته میشود . در آخر شما پس از کشتن نمسیس, با کارلوس بوسیله هلیکوپتر از شهر فرار میکنید و شهر را با بمب منفجر میکنید تا یکی از زیباترین بازیهای نسل پنجم به پایان برسد.
گرافیک
گرافیک این بازی به لطف آقای شینجی میکامی که تهیه کنندگی این اثر را به عهده داشت یکی از زیباترین گرافیک های آن دوران بود البته نسبت به بازی های کنونی خیلی ضعیفتر است . قیافه زامبی ها هم اکثرا شبیه به هم بود و اکثرا کچل .
گرافیک محیط بازی هم بد نبود و نسبت به اویل 2 خیلی بهتر شده بود . ولی سایه ی جیل و زامبی ها فقط یک دایره زیر پایشان بود . با نور پردازی های خیلی خوبی که در این بازی بود شما ترس را حس می کردید . چهره نمسیس هم ترسناک کار شده بود و این تنها بازی در تمام سری بازی های رزیدنت اویل بود که فقط یک boss fight داشت و در سه شکل در طی بازی با شما مبارزه میکرد .
موسیقی و صدا کذاری
مسیقی این بازی هم جزو نقاط مثبت بازی بود که در سخت ترین شرایط هم گیمران را تنها نمی گذاشت . یکی از دلایل ترس در این بازی همین موسیقی آن است . صداهای شخصیتهای بازی هم خوب از کار در آمده بود و خصوصیاتشان می خورد .صدای باز وبسته شدن در ها خیلی جالب بود . صدای نمسیس هم ترسناک بود و قلب شما را به تپش می انداخت .
در کات سین های بازی هم موسیقی هایی متناسب با شرایط موجود نواخته میشد تا شما بتوانید خود را به جای شخصیت های بازی قرار دهید .
گیمپلی: 10
داستان:10
گرافیک :10
موسیقی و صداگذاری:10
کل:10
میدونم اکثر گیمران با این بازی آشنایی دارند ولی امیدوارم قدری خاطرات شما را زنده کرده باشم
I'm nuclear
I'm wild
I'm breaking up inside
A heart of broken glass
Defiled
Deep inside
The abandoning child
I'm wild
I'm breaking up inside
A heart of broken glass
Defiled
Deep inside
The abandoning child