04-11-2020, 02:57 PM
The Legend of Zelda: Ocarina of Time
باور دارم بازی "The Legend of Zelda: Ocarina of Time" یکی از خلاقانهترین بازیهای تاریخ بوده است. این بازی حجم بسیار کمی دارد و همین حالا هم میتوانید با شبیهساز نینتندو روی اندروید آن را تجربه کنید. توجه کنید که اولین قسمت سری زلدا به عنوان دومین بازی اپنورلد تاریخ و اولین بازی جدی در سبک اپنورلد به حساب میآید. پس سری زلدا تاریخساز بوده است و الگوی بسیاری از بازیهای بعد از خودش بوده است اما بهترین قسمت این سری Ocarina of Time بوده است که این بازی گنجینهای از خلاقیتهاست و در سال 1998 تمام منتقدان را شگفتزده کرد. یکی از ایراداتی که به این بازی میگیرند مدت زمان بسیار زیاد گیمپلی آن است. ایراد؟ بله. چون با وجود اینکه نقشهی بازی و محلهای بازی زیاد نبودند اما هزار تا اتفاق در همین مکانها رخ میداد و گیمر بارها باید به مکانهای قبلی برگردد تا ببیند اتفاق تازهای افتاده است یا نه. برای همین از این بازی به عنوان یکی از گیجکنندهترین بازیهای تاریخ یاد میشود. خیلی اذیت میکرد! بازی حالت ماجراجویی-معمایی داشت و به خاطر پیچیدگی آن گیمر باید فسفر زیادی میسوزاند! مشکل اصلی آنجا بود که نمیدانستی باید به کجا بروی! این بازی تنها بازی در تاریخ است که متای 99 درصد گرفته است! ولی به راستی چرا؟
اول از همه باید به داستان ابرشاهکار بازی و پایان بسیار زیبایش اشاره کنم که بدون شک از بهترین داستانهای تاریخ بازیهای ویدیویی است و نظیر آن در هیچکدام از قسمتهای دیگر این سری دیده نشده است. دوم به دلیل گیمپلی شاهکار و صد البته خلاقانه آن است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. امکانات گیمپلی این بازی را در نظر بگیرید: شمشیر، زره، فلوت، انواع بمبها، تیر و کمان، دو شاخه!، ماهی گیری، اسب سواری، شنا، پرواز با مرغ! (شاید بگویید مرغ که نمیتواند پرواز کند! اما وقتی این بازی خلاقانه را تجربه کنید میفهمید گاهی مرغ هم میتواند پرواز کند. آنجاست که به هنر واقعی پی میبرید) و ...
از نظر گرافیک هم بازی اکارینای زمان در زمان منتشر شدنش بهترین گرافیک را در کنسول نینتندو داشته است. تصاویر رنگارنگ فوقالعاده دوستداشتنی که البته بعدأ نسخه ریمیک بازی نیز ساخته شد و بازی از نظر گرافیک بهبود پیدا کرد (بنده فقط همان نسخه اصلی را بازی کردهام).
یکی از اصلیترین دلایلی که این بازی را باید تحسین کرد موسیقی ابرشاهکار این بازی هست و به جرأت میگویم از بهترین موسیقیهای متن تاریخ بازیهاست. تا حدی که موسیقی تیراژ پایانی دوم (End Credits 2) بهترین موسیقی هست که بنده در تمام عمرم شنیدم. موسیقی Gerudo Valley نیز در این قسمت شنیده میشود و شاید بهترین موسیقی باشد که کوجی کوندو این کامپوزر افسانهای تا به حال ساخته است (تقریبأ در تمام نظرسنجیها از او به عنوان بهترین و تأثیرگذارترین کامپوزر موسیقی متن بازیهای ویدیویی در تاریخ نام برده شده است). اینها در حالیست که موسیقیهای منحصر به فرد Song of Storms و Song of Time در این بازی شنیده میشوند.
یکی از ویژگیهای بسیار جالب این بازی، تحول تدریجی آن است، بازی هرچه جلوتر میرود زیباتر میشود. این بازی بخشهای بسیار خاطرهانگیزی دارد مثل بخش ماهیگیری آن که واقعأ بینظیر بود یا جایی که "لینک" (شخصیت اصلی داستان) باید به صورت مخفیانه وارد قصر شود تا پرنسس زلدا را نجات دهد اما نگهبانهای قصر نباید متوجه حضور او شوند (سبک مخفیکاری). خلاقیت بازی دارد موج میزند. یا آنجاهایی که یک مرغ را میگرفتید و از ارتفاع خیلی زیاد میپریدید مثل این بود که از یک هلیکوپتر بپرید پایین و چتر نجاتتان را باز کنید. "افسانه زلدا - اوکارینای زمان" واقعأ بازی ارزشمندی بود که البته بعدها قدرش را هم دانستند. یکی از ویژگیهای مثبت این بازی این است که در بسیاری از مواقع حس خیلی خوب و لذت فراموشنشدنی به گیمر انتقال میدهد.
اول از همه باید به داستان ابرشاهکار بازی و پایان بسیار زیبایش اشاره کنم که بدون شک از بهترین داستانهای تاریخ بازیهای ویدیویی است و نظیر آن در هیچکدام از قسمتهای دیگر این سری دیده نشده است. دوم به دلیل گیمپلی شاهکار و صد البته خلاقانه آن است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. امکانات گیمپلی این بازی را در نظر بگیرید: شمشیر، زره، فلوت، انواع بمبها، تیر و کمان، دو شاخه!، ماهی گیری، اسب سواری، شنا، پرواز با مرغ! (شاید بگویید مرغ که نمیتواند پرواز کند! اما وقتی این بازی خلاقانه را تجربه کنید میفهمید گاهی مرغ هم میتواند پرواز کند. آنجاست که به هنر واقعی پی میبرید) و ...
از نظر گرافیک هم بازی اکارینای زمان در زمان منتشر شدنش بهترین گرافیک را در کنسول نینتندو داشته است. تصاویر رنگارنگ فوقالعاده دوستداشتنی که البته بعدأ نسخه ریمیک بازی نیز ساخته شد و بازی از نظر گرافیک بهبود پیدا کرد (بنده فقط همان نسخه اصلی را بازی کردهام).
یکی از اصلیترین دلایلی که این بازی را باید تحسین کرد موسیقی ابرشاهکار این بازی هست و به جرأت میگویم از بهترین موسیقیهای متن تاریخ بازیهاست. تا حدی که موسیقی تیراژ پایانی دوم (End Credits 2) بهترین موسیقی هست که بنده در تمام عمرم شنیدم. موسیقی Gerudo Valley نیز در این قسمت شنیده میشود و شاید بهترین موسیقی باشد که کوجی کوندو این کامپوزر افسانهای تا به حال ساخته است (تقریبأ در تمام نظرسنجیها از او به عنوان بهترین و تأثیرگذارترین کامپوزر موسیقی متن بازیهای ویدیویی در تاریخ نام برده شده است). اینها در حالیست که موسیقیهای منحصر به فرد Song of Storms و Song of Time در این بازی شنیده میشوند.
یکی از ویژگیهای بسیار جالب این بازی، تحول تدریجی آن است، بازی هرچه جلوتر میرود زیباتر میشود. این بازی بخشهای بسیار خاطرهانگیزی دارد مثل بخش ماهیگیری آن که واقعأ بینظیر بود یا جایی که "لینک" (شخصیت اصلی داستان) باید به صورت مخفیانه وارد قصر شود تا پرنسس زلدا را نجات دهد اما نگهبانهای قصر نباید متوجه حضور او شوند (سبک مخفیکاری). خلاقیت بازی دارد موج میزند. یا آنجاهایی که یک مرغ را میگرفتید و از ارتفاع خیلی زیاد میپریدید مثل این بود که از یک هلیکوپتر بپرید پایین و چتر نجاتتان را باز کنید. "افسانه زلدا - اوکارینای زمان" واقعأ بازی ارزشمندی بود که البته بعدها قدرش را هم دانستند. یکی از ویژگیهای مثبت این بازی این است که در بسیاری از مواقع حس خیلی خوب و لذت فراموشنشدنی به گیمر انتقال میدهد.