11-20-2014, 09:05 PM
(آخرین ویرایش: 11-20-2014, 10:55 PM، توسط handsomewolf666.)
_ آغازی احساسی بر خلاف دنیایی بی رحم(!)
اکنون سال 2277 است. آمریکا به ویرانه ای تبدیل شده است ! تقریبا 200 سال از حمله اتمی چین به آمریکا میگذرد. آنهایی که نجات پیدا کرده اند به پناهگاهایی که اصطلاحا به آنها Vault میگن پناه برده اند. اشخاصی که در پناهگاه ها به دنیا آمده اند دریغ از آن که بداند پشت دیوار های ضخیم پناهگاه چه میگذرد،به زندگی کسالت وار خود ادامه میدهند.شروع بازی بر خلاف داستان تیره و تاریک آن،احساسی و دور از انتظار است.شما شاهد تولد نوزادی هستید که در آینده به کنترل او خواهید پرداخت.انتخاب اسم،جنسیت،مهارت... از همان ابتدا به دست شما داده میشود تا خودتان شخصیت مورد نظر رو خلق کنید،بر خلاف عناوینی که مجبور به هدایت زاده ذهن دیگران هستید. به این که ساخت کرکتر چه جذابیتی در این بازی داره در ادامه جواب خواهم داد.
بعد چند سال شما به مدرسه میروید(در اعماق تاریکی ها مدرسه پابرجاست!).در همان ابتدا درگیری میان شما و چند نفر از ارازل مدرسه صورت میگیرد،بر سر همان دخترک که اکنون بزرگ شده است.سپس مدرسه آغاز میشود و گویا قرار است امتحانی برگزار شود،امتحانی که سوال هایی دور از انتظار دارد(!)اگر کودکی که ترسیده باشد بیابید با او چه میکنید؟ به شخصه جوابم این بود: او را بغل میکنم و میگم همه چیز درست میشه...
از خواب بلند میشوید.گویا اتفاقی افتاده است؟ پدر پناهگاه را ترک کرده است(!) سپس شما پیش سرپرست پناهگاه(پدر همان دخترک) میروید... قصد خروج از پناهگاه را دارید،به دنبال پدر.به زودی در پناهگاه آشوب به پا میشود.مامورین پناهگاه به دنبال شما هستند و از طرفی حشرات غول آسا به داخل پناهگاه هجوم می آورند. در ادامه به شما این انتخاب داده میشود که سرپرست پناهگاه را بکشید یا نه.به هر حال چه بکشید و چه نه، دخترک به شما کمک میکند که از پناهگاه خارج شوید و سپس در میابید که چه دنیای شومی پشت دیوار های ضخیم پناهگاه در انتظار شما بوده است(!)
قبلا گفته بودم که ساخت کرکتر چه جذابیتی دارد؟ در عناوینی از این قبیل چه ساخت کرکتر به عهده شما باشد و چه نه شما به هر حال در راستای اهدافی که سازنده ها خواستن قرار میگیرید(چه اهداف کلی باشن یا جزعی). ولی در این بازی خیر.بعد از این که پای شما به دنیای وحشی و راز آلود بازی وا میشود به جز یک استثنا دیگر قانون وجود ندارد و آن استثنا(خطر اسپویل) زنده ماندن پدر تا قبل از کشته شدنش به دست داستان بیرحم است.جذابیت ساخت کرکتر در این بازی این است که شما در طول بازی خودتان هستید(!).کسی یا عاملی شما را مجبور به انجام کاری نمیکند و اختیار باشماست که آن عمل را انجام دهید یا خیر.مثلا در نجات شخص Doc.Red شما میتوانید این شخص را از زندان تحت نظر غول های سبز رنگ نجات دهید.اینکه شما این ریسک رو بپذیرید و به آنجا بروید فقط یک انتخاب جزعی است(!) در طول ماموریت کلی انتخاب دیگر وجود دارد مانند: از Doc.Red برای نجات جانش پول بگیرید یا خیر. یا شما حتی میتوانید او را بکشید و حتی میتوانید زرنگی کنید و هم موقع آزاد کردنش و هم بعد از آزاد کردنش از وی مقداری پول بگیرید(!)
در این دنیای بیرحم شما تک و تنها به ماجراجویی خود میپندارید.دنیایی که هیچ محدودیتی ندارد و هیچ کاری در آن غیر ممکن نیست(!). در واقع جهان Fallout خود به تنهایی وسعتی غیر قابل وصف را دارد. این وسعت فقط مربوط به وسعت عرضی نمیشه(!) بازی دارای راز و رموزی هست که برای همگان جذابیت دارد.در هر لحظه این امکان وجود دارد که چیز جدیدی کشف کنید،با موجودی جدید برخورد کنید و...حتی در شهر Megaton بمبی اتمی وجود دارد و هنگامی که بر سر اهالی فرود آمده بوده کار نکرده و در زمین فرو رفته(!) حال وظیفه شما این است که مهارت مربوط به مواد منفجره خود را ارتقا دهید و ان بمب را خنثی کنید و سپس مردم شهر بسیار خوشحال و عاشق شما میشوند(!)
هر عملی عکس و العملی دارد. این جمله بشدت با بازی و حقایق آن رابطه مستقیم دارد و میتوان گفت هر کاری انجام دهید دودش به چشم خودتان میرود.برای مثال شما میتوانید با اعضای شهر Rivert City دشمنی کنید در اینجا شما نه تنها کلی ماموریت جذاب مربوط به این شهر را از دست میدهید،بلکه از امکانات آن شهر هم باز میمونید(!) مثلا ممکن است بعضی از اسلحه ها و آیتم های موجود در بازی فقط در این شهر یافت شوند و شما با دشمنی با این شهر فقط ضربه منفی به خودتان وارد میکنید و برای همین در عنوان زکر کردم که هیچ محدودیتی وجود ندارد.
دنیای گسترده و بیرحم بازی
_ جهشی بزرگ
نسخه اول بازی Fallout در سال 1997 منتشر شد.یک عنوان RPG که با زاویه دید ازومتریک دنبال میشد.گیم پلی بازی به صورت نوبتی بود و به قدری جذاب بود که شمارا ساعت ها درگیر خود میکرد.بعد از آن دو نسخه دیگر منتشر شد که Fallout Tactics: Brotherhood of Steel آخرین آن ها بود.
[font=arial]و سپس بعد از 10 سال عنوانی جدید منتشر شد. بله Fallout 3 . بازی از سبک نوبتی و زاویه دوربین ازومتریک خود خارج شده بود و حال به یک گیم جهان باز با دوربین متغیر(سوم شخص.اول شخص)تبدیل شده بود. این قدم بزرگ یک تحول عظیم در سری fallout ایجاد کرد و ترفداران این عنوان بعد از ده سال دوباره [/font]به فروشگاه ها رفتن و این بازی مهیج رو خریداری کردند. بازی بشدت مورد توجه منتقدین و ترفداران قرار گرفت.سایت metacritic برای این بازی نمره 91 را منتشر کرد. این بازی نظر بخش عمده ای از دوستداران سبک RPG رو به خود جلب کرد و به اسطوره ای در سبک نقش آفرینی تبدیل شد.
_کلام آخر
بازی fallout از آن دسته عناوینی است که تا تجربش نکنید نمیتوانید به زیبایی های آن پی ببرید.شاید اگر بخواهیم از تمام رمز و رموز این بازی پرده برداری کنیم در یک متن نمیگنجد. چهار سال بر روی این عنوان کار شده است و در طول این جهار سال سازنده تمام سعی خودش رو کرده است که این بازی را از نظر داستان و گیم پلی به بهترین شکل به عمل بیاورد و این بازی به خوبی نشان میدهد که گرافیک جایگزینی برای گیم پلی نیست و دلیل اصلی تولید یک گیم،گیم پلی و داستان آن است که تا حد توان انسان را سرگرم کند و fallout 3 تمام این خواسته ها را در کنار گرافیک هنری زیبا،به عمل آورده است.
اکنون سال 2277 است. آمریکا به ویرانه ای تبدیل شده است ! تقریبا 200 سال از حمله اتمی چین به آمریکا میگذرد. آنهایی که نجات پیدا کرده اند به پناهگاهایی که اصطلاحا به آنها Vault میگن پناه برده اند. اشخاصی که در پناهگاه ها به دنیا آمده اند دریغ از آن که بداند پشت دیوار های ضخیم پناهگاه چه میگذرد،به زندگی کسالت وار خود ادامه میدهند.شروع بازی بر خلاف داستان تیره و تاریک آن،احساسی و دور از انتظار است.شما شاهد تولد نوزادی هستید که در آینده به کنترل او خواهید پرداخت.انتخاب اسم،جنسیت،مهارت... از همان ابتدا به دست شما داده میشود تا خودتان شخصیت مورد نظر رو خلق کنید،بر خلاف عناوینی که مجبور به هدایت زاده ذهن دیگران هستید. به این که ساخت کرکتر چه جذابیتی در این بازی داره در ادامه جواب خواهم داد.
این است پناهگاه Vault.در این میان شماره 101 نصیب شما میشود
از این به بعد شما شاهد رشد تدریجی ماجراجوی داستان میشود. از بازی های کودکانه آغاز میشود،سعی در پیدا کردن پدر میکنید،چیزی که در هیچ گیم دیگه ای نظیرش رو ندیدیم. بزرگتر میشود،پدر جشن تولدی برای او در نظر گرفته است،در مراسم جشن شما قادرید که در اتاق قدم بزنید و با مهمان ها صحبت کنید.در این میان دختری کوچک را میابید،وقتی شروع به صحبت کردن با او میکنید، رابطه ای احساسی میان آنها به چشم می آید،رابطه ای که تا 19 سالگی ادامه دارد.پدر شما را فرامیخواند(؟)گویا خبری است. پدر به همراه یکی از همکارانش شما را همراه خود به مکانی میبرد،از خود میپرسید چه چیزی در انتظار من است؟هدیه تولد؟ وقتی به آن مکان میرسید پدر به شما اسلحه ای به عنوان هدیه تولد میدهد.یک BB Gun (!).بله درست است،یک اسلحه(!) به زودی شروع به تمرین میکنید و سپس پدر اسلحه رو از شما میگیرد و...بعد چند سال شما به مدرسه میروید(در اعماق تاریکی ها مدرسه پابرجاست!).در همان ابتدا درگیری میان شما و چند نفر از ارازل مدرسه صورت میگیرد،بر سر همان دخترک که اکنون بزرگ شده است.سپس مدرسه آغاز میشود و گویا قرار است امتحانی برگزار شود،امتحانی که سوال هایی دور از انتظار دارد(!)اگر کودکی که ترسیده باشد بیابید با او چه میکنید؟ به شخصه جوابم این بود: او را بغل میکنم و میگم همه چیز درست میشه...
از خواب بلند میشوید.گویا اتفاقی افتاده است؟ پدر پناهگاه را ترک کرده است(!) سپس شما پیش سرپرست پناهگاه(پدر همان دخترک) میروید... قصد خروج از پناهگاه را دارید،به دنبال پدر.به زودی در پناهگاه آشوب به پا میشود.مامورین پناهگاه به دنبال شما هستند و از طرفی حشرات غول آسا به داخل پناهگاه هجوم می آورند. در ادامه به شما این انتخاب داده میشود که سرپرست پناهگاه را بکشید یا نه.به هر حال چه بکشید و چه نه، دخترک به شما کمک میکند که از پناهگاه خارج شوید و سپس در میابید که چه دنیای شومی پشت دیوار های ضخیم پناهگاه در انتظار شما بوده است(!)
بزودی تمام خوشی ها تمام میشود(!)
_ انتخاب با شماست،هیچ قانونی وجود ندارد(!)قبلا گفته بودم که ساخت کرکتر چه جذابیتی دارد؟ در عناوینی از این قبیل چه ساخت کرکتر به عهده شما باشد و چه نه شما به هر حال در راستای اهدافی که سازنده ها خواستن قرار میگیرید(چه اهداف کلی باشن یا جزعی). ولی در این بازی خیر.بعد از این که پای شما به دنیای وحشی و راز آلود بازی وا میشود به جز یک استثنا دیگر قانون وجود ندارد و آن استثنا(خطر اسپویل) زنده ماندن پدر تا قبل از کشته شدنش به دست داستان بیرحم است.جذابیت ساخت کرکتر در این بازی این است که شما در طول بازی خودتان هستید(!).کسی یا عاملی شما را مجبور به انجام کاری نمیکند و اختیار باشماست که آن عمل را انجام دهید یا خیر.مثلا در نجات شخص Doc.Red شما میتوانید این شخص را از زندان تحت نظر غول های سبز رنگ نجات دهید.اینکه شما این ریسک رو بپذیرید و به آنجا بروید فقط یک انتخاب جزعی است(!) در طول ماموریت کلی انتخاب دیگر وجود دارد مانند: از Doc.Red برای نجات جانش پول بگیرید یا خیر. یا شما حتی میتوانید او را بکشید و حتی میتوانید زرنگی کنید و هم موقع آزاد کردنش و هم بعد از آزاد کردنش از وی مقداری پول بگیرید(!)
تمام این انتخاب ها نیز جزعی هستند و انتخاب هایی بزرگ تر هم وجود دارد(!)مثلا در تمام بخش های مختلف W DC (واشنگتن دی سی) حکومت ها مختلفی حکم رانی میکنند که Rivert City به عنوان بزرگترین آنها به حساب می آید و شما این انتخاب را دارید که با آنها دوستی کنید و کمکشون کنید و یا به دشمن خونین آنها تبدیل شوید.و از این قبیل انتخاب ها در بازی بسیارند و انتخاب های شما بعضا بر داستان تاثیر مستقیم دارند.در کار های خود اندیشه کنید(!)
Doc.Red در زندان مخوف.خدا میداند رسیدن به این سلول زندان چقدر مشکل است(!)
تصویر هنری از Rivert City .زمانی که یک کشتی،امن ترین جا برای بقا است(!)
_ هیچ محدودیتی وجود ندارد(!)در این دنیای بیرحم شما تک و تنها به ماجراجویی خود میپندارید.دنیایی که هیچ محدودیتی ندارد و هیچ کاری در آن غیر ممکن نیست(!). در واقع جهان Fallout خود به تنهایی وسعتی غیر قابل وصف را دارد. این وسعت فقط مربوط به وسعت عرضی نمیشه(!) بازی دارای راز و رموزی هست که برای همگان جذابیت دارد.در هر لحظه این امکان وجود دارد که چیز جدیدی کشف کنید،با موجودی جدید برخورد کنید و...حتی در شهر Megaton بمبی اتمی وجود دارد و هنگامی که بر سر اهالی فرود آمده بوده کار نکرده و در زمین فرو رفته(!) حال وظیفه شما این است که مهارت مربوط به مواد منفجره خود را ارتقا دهید و ان بمب را خنثی کنید و سپس مردم شهر بسیار خوشحال و عاشق شما میشوند(!)
هر عملی عکس و العملی دارد. این جمله بشدت با بازی و حقایق آن رابطه مستقیم دارد و میتوان گفت هر کاری انجام دهید دودش به چشم خودتان میرود.برای مثال شما میتوانید با اعضای شهر Rivert City دشمنی کنید در اینجا شما نه تنها کلی ماموریت جذاب مربوط به این شهر را از دست میدهید،بلکه از امکانات آن شهر هم باز میمونید(!) مثلا ممکن است بعضی از اسلحه ها و آیتم های موجود در بازی فقط در این شهر یافت شوند و شما با دشمنی با این شهر فقط ضربه منفی به خودتان وارد میکنید و برای همین در عنوان زکر کردم که هیچ محدودیتی وجود ندارد.
دنیای گسترده و بیرحم بازی
نسخه اول بازی Fallout در سال 1997 منتشر شد.یک عنوان RPG که با زاویه دید ازومتریک دنبال میشد.گیم پلی بازی به صورت نوبتی بود و به قدری جذاب بود که شمارا ساعت ها درگیر خود میکرد.بعد از آن دو نسخه دیگر منتشر شد که Fallout Tactics: Brotherhood of Steel آخرین آن ها بود.
[font=arial]و سپس بعد از 10 سال عنوانی جدید منتشر شد. بله Fallout 3 . بازی از سبک نوبتی و زاویه دوربین ازومتریک خود خارج شده بود و حال به یک گیم جهان باز با دوربین متغیر(سوم شخص.اول شخص)تبدیل شده بود. این قدم بزرگ یک تحول عظیم در سری fallout ایجاد کرد و ترفداران این عنوان بعد از ده سال دوباره [/font]به فروشگاه ها رفتن و این بازی مهیج رو خریداری کردند. بازی بشدت مورد توجه منتقدین و ترفداران قرار گرفت.سایت metacritic برای این بازی نمره 91 را منتشر کرد. این بازی نظر بخش عمده ای از دوستداران سبک RPG رو به خود جلب کرد و به اسطوره ای در سبک نقش آفرینی تبدیل شد.
_کلام آخر
بازی fallout از آن دسته عناوینی است که تا تجربش نکنید نمیتوانید به زیبایی های آن پی ببرید.شاید اگر بخواهیم از تمام رمز و رموز این بازی پرده برداری کنیم در یک متن نمیگنجد. چهار سال بر روی این عنوان کار شده است و در طول این جهار سال سازنده تمام سعی خودش رو کرده است که این بازی را از نظر داستان و گیم پلی به بهترین شکل به عمل بیاورد و این بازی به خوبی نشان میدهد که گرافیک جایگزینی برای گیم پلی نیست و دلیل اصلی تولید یک گیم،گیم پلی و داستان آن است که تا حد توان انسان را سرگرم کند و fallout 3 تمام این خواسته ها را در کنار گرافیک هنری زیبا،به عمل آورده است.
این مطلب نظر شخص من بوده است
War Never Ends Quietly