06-18-2016, 02:02 PM
هر سال انیمیشنهای مختلفی از سر تا سر جهان منتشر شده تا مورد استقبال خانوادهها قرار بگیرد، اما کمتر انیمیشنی پیدا میشود تا بتواند نبض بازار فروش انمیشن را در دست بگیرد. زوتوپیا که به نظر منتقدان تا به حال بهترین انیمیشن سال 2016 قلمداد میشود، در ماه اخیر منتشر شد و در مدتی کوتاه به فروش چند صد میلیاردی خودش رسید، حتی هم اکنون که شما درحال خواندن این نقد هستید، انیمیشن زوتوپیا درحال فروش خود در سرتاسر جهان است. زوتوپیا ساخته دست کمپانی دیزنی که سازنده انیمیشنهای فوقالعادهای بوده. اندک شرکتهایی پیدا میشوند که به پای این کمپانی برسند، تنها کمپانی که تا به حال به بیشتر حد از نزدیکی به این شرکت رسیده، کمپانی پیکسار است. اگر بدون اطلاعت قبلی به تماشای این انیمیشن بنشید قطعا فکر میکنید که این انیمیشن هم ساخته دسته پیکسار است، ولی این طرز فکر اشتباه است، زوتوپیا محصول کمپانی دیزنی است که نتیجهاش محصولی فوقالعاده و آمیخته از احساس، عشق و طنز میباشد. این انیمیشن به گفته منتقدان یکی از بهترین انیمیشن های سال 2016 میباشد، اگر به دنبال یک انیمیشن جذاب هستید تا ساعاتی خود و خانواده شمارا سرگرم خودش کند، آن را از دست ندهید.
اسم: زوتوپیا
کارگردان : Byron Howard, Rich Moore
نویسنده : Byron Howard ، Jared Bush
رده سنی : PG ( مناسب برای افراد بالای 13 سال)
ژانر : انیمیشن
زمان : 108 دقیقه
نقد دارای اسپویل کامل داستان انمیشن است.
خرگوشی که فراتر از حد خودش رفت
انمیشن روایت داستان یک خرگوش به نام جودی هاپس که از کودکی آرزوی پیوستن به تیم پلیس و حل معماهای سخت در سر خود دارد. جودی تصمیم میگیرد بعد مدتی از شهر قبلی خودش به زوتوپیا بیآید تا به تیم پلیس آنجا بپیوندد. زوتوپیا یک شهر آرام و پر از حیوانات دوست داشتنی است، اما همیشه اینطور نیست. بعد از ورود جودی به شهر و پیوستن آن به تیم پلیس همه حیواناتی که در آنجا کار میکنند آن را مسخره میکنند، بعد از شروع اولین روز کاری جودی با رئیس پلیس بوگو ملاقات میکند تا به تقسیم وظایف بپردازد، بوگو همه حیوانات را تک تک باهم انتخاب کرد و به ماموریت حیوانات گم شده فرستاد، تنها حیوانی که آن اتاق باقی میمانند جودی هپس است، او به رئیس پلیس بوگو میگوید: که چرا به بنده ماموریتی ندادید. سپس بوگو پاسخ میدهد که شغل جدید تو پارکبان است. جودی که با اندوه و ناراحتی درون ماشین خودش مینشیند، به سمت محل کارش میرود و به جریمه خودروهایی که در آن منطقه به صورت غیر مجاز پارک کردهاند میپردازند. بعد گذشت سه روز از کار خودش متوجه میشود که روباهی فقیر به همراه پسر بچهاش به بستی فروشی فیلی میرود تا برای بچهاش بستنی بخرد، اما پول خرید بستنی را نداشت. جودی وارد فروشگاه میشود و پول آن بستنی را حساب میکند، سپس به دست بچه آن بچه کوچک میدهد. بعد از گذشت مدتی جودی متوجه یک نکته عجیب در بالای سقف خانهای میشود که روباه و بچهاش درحال آب کردن آن بستنی هستند. سپس به دنبال آنها میرود تا سر از کارشان در بیاورد بعد از مدتی متوجه میشود که آن دو، بستنی که آب کرده اند درون قالبهای یخی میریزند تا یخ بزند سپس به میروند و به مردم شهر میفروشند. بعد از آن به سوی رئیس بوگو میرود تا این مسئله را گزارش دهد. وقتی که جودی درحال گزارش دادن است، سموری با حالت غمگین وارد اتاق میشود تا راجب به شوهر گمشدهاش از بوگو بپرسد. جودی ماجرا را از سمور میپرسد تا ببیند داستان از چه قرار است، سپس به سمور قول پیدا کردن شوهرش را میدهد.بعد از شروع اولین روز کاری خودش به سوی پلنگی که در طبقه اول ساختمان آگاهی میرود تا از آن درباره پرونده شوهر گم شده سمور تحقیق کند. سپس متوجه میشود عکسی که در پرونده وجود دارد، سمور درحال خوردن بستنی یخیهای روباه است. بعد از آن به سوی نیک میرود تا از آن درباره سمور سوال بپرسد ولی نیک از جواب دادن فرار میکند و نمیخواهد که جواب سوالهای جودی را بدهد، جودی تمامی جوابهای نیک را درباره پولی که روزانه در میآورد ضبط میکند و سپس به پرونده مالیاتی روباه نگاهی میاندازد و متوجه میشود که روباه درآمد روزانه خود را صفر دلار درج کرده. سپس از همین نکته استفاده میکند تا نیک را به سمت خود بکشد که در این ماموریت همراه جودی باشد. بعد از آن باهم به سوی باشگاه طبیعتگراها میروند تا از معلم مدیتیشن شوهر سمور بپرسد که آخرین بار سمور سوار چه ماشینی شد و به کدام سمت رفت. نیک به جودی میگوید که که اینجا جای درستی برای تو نیست. بعد از ورود جودی و نیک به باشگاه متوجه میشوند که همه حیوانات در آن بدون لباس زندگی میکنند، جودی که از ترس جلوی صورت خود را گرفته به سوی فیلی که معلم سمور بوده میرود و متوجه میشود که سمور سوار ماشینی سفید رنگ شده و سپس به راه افتاده است. جودی از رئیس باشگاه میپرسد که آیا پلاک آن ماشین را دیده؟! رئیس جواب میدهد که بله دیدهام. سپس جودی و نیک به سوی خرس تنبلی میرود که در اداره وسایل نقلیه پستانداران کار میکند. بعد از آن متوجه میشود که ماشین برای فردی به نام آقا بزرگ است که در منطقهای ممنوعه پارک شده. وقتی وارد ماشین میشوند محافظها آنها را پیش آقا بزرگ میبرند. سپس آقا برزگ تصمیم به کشتن جودی و نیک میکند که یک دفعه دختر آقا بزرگ که در شب عروسی خود بوده جودی را میبیند و به آقا بزرگ میگوید که این خرگوش امروز جون من رو نجات داد و آقا بزرگ از کشتن جودی و نیک صرف نظر میکند. سپس جودی داستان گم شدن اقای اترتون رو برای آقا بزرگ توضیح میدهد، محافظهای اقا بزرگ میگوید که اترتون خودش وحشی شده و به راننده حمله کرده. سپس از او درخواست میکند که آدرس خانه راننده را بدهد. بعد از دریافت آدرس خانه راننده به آنجا میروند و در خانه پلنگی که راننده بوده را میزنند سپس متوجه میشوند که راننده هم به صورت عجیبی وحشی شده! جودی و نیک پا به فرار پا به فرار گذاشتند و پلگ هم به دنباله آنها رفت تا آنها را نابود کند. جودی بر روی پل به پلنگ دست بند میزند تا پلنگ نتواند به آنها نزدیک شود.
خانوم سمورآبیان بعد از قبول کردن درخواستش از طرف جودی
بعد از دستبند زدن به پلنگ جودی از طریق بیسیم به رئیس پلیس خبر میدهد و رئیس پلیس با افرادش به آنجا میآید، اما خبری از پلنگ نیست. بوگو عصبی میشود و به جودی میگوید که دیگر نیازی نیست که به این پرونده برسید و خودم پیگیری میکنم. نیک به سمت بوگو میآید و از او درخواست میکند که وقت بیشتری به آنها بدهد و بوگو قبول میکند. جودی شک میکند و میرود از منشی شهردار درخواست میکند تا اجازه مشاهده دوربینهای شهر را بدهد، جودی متوجه میشود بعد از رفتن جودی و نیک برای خبر دادن به بوگو ماشینی آمده و راننده را با خودش برده است. سپس دوباره به همان محل میروند تا ببینند ماشین به کدام سمت رفته است. بعد از فهمیدن مسیر ماشین رد آن را میگیرند و به ساختمانی میرسند، وقتی وارد ساختمان میشوند متوجه میشوند تمامی حیوانات گم شده که رئیس بوگو دنبال آنها بوده در آن اتاق و در قفسهایی زندانی شدهاند. جودی به بوگو خبر میدهد و سپس شهردار که در آن ماجرا دست داشته دستگیر میشود. بعد از دستگیری شهردار کنفرانسی برگزار میشود و در آن جودی میگوید که حیوانات شکارچی دوباره درحال برگشتن به حالت وحشی خود هستند، نیک از این حرف جودی ناراحت شده و به او میگوید که فکر نمیکرد که جودی همچین حرفی به آن بزند، بعد نیک از پیش جودی رفته و دیگر با اون قطع ارتباط میکند. جودی که از خودش بسیار ناراحت بود و به شهر خودش برگشت. سپس متوجه میشود که گلی در آن شهر وجود دارد که اگر به هرنوع حیوانی برخورد کند آن را وحشی میکند. بعد از آن به سمت زوتوپیا حرکت میکند تا به رئیس پلیس بوگو بگوید که این ماده سمی دلیل وحشی شدن حیوانات شکارچی میشود. سپس به دنبال نیک میرود تا پیدایش کند و بعد از پیدا کردن نیک ماجرا را برای او تعریف میکند، بعد از آن به ایستگاه متروی شهر که تعطیل شده میروند و متوجه میشوند در یکی از قطارها اتفاقهایی درحال رخ دادن است. وارد قطار میشوند و متوجه میشوند که در قطار از همان گلهایی که باعث وحشی شدن حیوانات میشود وجود دارد، بعد از آن که حیوان از قطار خارج میشود جودی به سرعت در قطار را میبندد و اینبار برای این که به رئیس پلیس بوگو ثابت کند که اشتباه نمیکند قطار را با نیک به راه میاندازد و به سمت میدان اصلی شهر میرود. بعد از طی مسیری طولانی قطار از سر جایش بلند میشود و جودی و نیک مجبور میشوند با کیفی که در آن تفنگی وجود داشت که با آن حیوانات را وحشی میکردند از قطار به بیرون بپرند و بعد از آن قطار منفجر میشود. جودی و نیک به سمت در خروجی میروند اما با حیواناتی هیکلی رو به رو میشوند و متوجه میشوند که خانوم زنگولهپا(منشی قبلی شهردار و شهردار جدید) در آن مکان حضور دارد. جودی میگوید که خانوم شهردار شما از کجا میدونستید که من اینجا هستم؟! شهردار پاسخ میدهد جودی تو این کیف را به من بده تا برات توضیح بدم، جودی شک میکند و کیف را به او نمیدهد، زنگولهپا به محافظانش دستور میدهد که نیک و جودی را دستگیر کنند. جودی و نیک پا به فرار گذاشته و وارد گودالی میشوند، سپس زنگولهپا به بالای گودال میاید و آن تفنگ را از کیف در میآورد و به نیک شلیک میکند تا نیک وحشی شود و جودی را از بین ببرد. اما شهردار جدید بی خبر است که نیک تفنگ را با تمشک پر کرده و ماده وحشی کننده را از آن خارج کرده. بعد از آن پلیس میاید و زنگولهپا را دستگیر میکند و شهردار قبلی به سمت خودش باز میگردد. دکترها پاد زهر این بیماری را پیدا کرده و بیماران را از این خطر بزرگ نجات میدهند. شهر زوتوپیا دوباره به آرامش قبلی خودش بر میگردد. دیگر کسی جودی را دسته کم نمیگرد و نیک به اولین پلیس روباه زوتوپیا تبدیل شده است.
اقا بزرگ درحال ادرس دادن
گرافیک در این انیمیشن حرفی برای گفتن نگذاشته است. تمامی عوامل گرافیک به خوبی در این انیمیشن به کار برده شده است و نتیجه آن یک محصول عالی و بدون نقص است. اگر به لباس شخصیتها نگاهی بیاندازید متوجه میشوید که به صورت کاملا خاص طراحی شدهاند وقتی کیف بر روی دست خانوم اترتون قرار گرفته قسمتی از لباس او جمع شده که واقعا به بهترین شکل ممکن است. به همراه لباس اگر به چهره شخصیتها هم نگاهی بیاندازیم متوجه میشویم که حالتهای احساسی شخصیتها به بهترین شکل خودش طراحی و ساخته شده. شهر زوتوپیا به طور کاملا حرفهای طراحی شده و تا حد ممکن سعی کردند که آن را نزدیک به محیط زندگی انسانها قرار دهند، شهر از تمامی زوایا به بهترین شکل ممکن ساخته شدهاست. طراحی مناطق مختلف هم در این انیمیشن به بهترین شکل انجام شده، ساختمانها در انیمیشن به ساختمانهای شهر نیویورک آمریکا به شدت نزدیک است، وقتی نیک و جودی به سوی خرس تنبل در اداره وسایل نقلیه پستانداران میروند، اگر دقت کنید کاملا شبیه به ادارات ما انسانها طراحی شدهاست. اگر بخواهیم از 10 به بخش گرافیک نمره بدهیم قطعا نمره دریافتی این انیمیشن زیبا از این بخش 10 خواهد بود، به دلیل این که تمامی زوایای ترافیک را در بر گرفته و به همهی نکات به طور کامل رسیدگی شده. اگر دنبال یک انیمیشن با گرافیک بالا هستید که با خانواده خود ساعاتی را به تماشای این انیمیشن زیبا بنشیدید، زوتوپیا میتواند انیمیشن راضی کنندهای برای شما و خانواده شما نیز باشد.
طراحی چهره جودی به بهترین شکل ممکن انجام شده
شخصیت پردازی در این انیمیشن از کم و کاستیهایی برخوردار بود که متاسفانه کمی از جذابیت انیمیشن کم کردهاست. اگر بخواهیم درباره شخصیت پردازی صحبت کنیم، این انیمیشن از 10 رتبه 9 را دریافت میکند به دلیل این که بعضی از حیوانات در این بازی نپرداخته شده و اگر یک بزرگسال این انیمیشن را ببیند در بعضی از بخشهای انیمیشن متوجه کم و کاستیهایی خواهد شد. یکی از آنها وقتی پدیدار میشود که جودی و نیک به پاشگاه طبیعتگرا در انیمیشن میروند و با فیل بدون لباسی که در آنجا معلم مدیتیشن است، ملاقات میکنند، اگر خوب دقت کنید میبینید که فیل و بقیه حیواناتی که در آنجا وجود دارند علائم حیاتی ندارند. اگر دقت کرده باشید، تمامی شهر از یک نوع گونه حیوان تشکیل شدهاست، تمامی حیوانات موجود در این انیمیشن پستاندار هستند، یعنی هیچگونه پرندهای در انیمیشن وجود ندارد. اما فارق از این بحثها شخصیت پردازی کاراکترهای اصلی به بهترین نحوه خودش طراحی شده و کاملا بی نقص است. اگر بخواهیم شخصیت جودی را در چند کلمه توصیف کنیم میتوان گفت خرگوشی امیخته از احساس، عاشق کار و کنجکاو است، همینطور روباه هم میتوان در دروغ، قلبی پاک دارد. وقتی که جودی تازه به گروه پلیس وارد میشود، متوجه خواهیدشد که حیواناتی که در آنجا کار میکنند آن را جدی نمیگیرند، ناراحتی جودی به شماهم القا میشود این نشان دهنده شخصیت پردازی بینقص دیزنی است.
طراحی محیط انیمیشن فوقالعاده است
اگر چه در اوایل فروش این انیمیشن کسی فکر نمیکرد که این آمار را در مدتی کمی بدست آورد ولی هم اکنون زوتوپیا در لیست یکی از برترین انیمیشنهای سال 2016 است و هم اکنون با آمار فروش 990 میلیون دلار و طولانیترین انیمیشن اخیر دنیای هالیوود است. اگر به دنبال انیمیشنی هستید که برای ساعاتی خنده را بر روی لبهای خود و خانواده خوب بیاورد، زوتوپیا میتواند تمامی انتظارات شما را برآورده کند. زوتوپیا در بطن خود ریشهای از طنز و شوخ طبعی دارد. زوتوپیا یکی از انیمیشنهایی است که نقد نویسان میگویند به احتمال زیاد نسخه دوم این انیمیشن در سالهای اخیر منتشر شده و بار دیگر خنده را بر روی لبهای خانوادههای سرتاسر جهان میاورد. جودی و نیک با ماجراهایی که داشتهاند میتوانند به یکی از بهترین انیمیشنهای کمپانی دیزنی تبدیل شوند و در خاطرات شما باقی بمانند.
[img=0x0]http://moviemag.ir/images/pics/62/Reviews/Score/play01.png[/img]
9/10
+ طراحی فوقالعاده شهر - نبود تنوع در گونههای حیوانی
+ شخصیت پردازی بدون نقص - نبود واقعیت در برخی از بخش ها
+ خط داستانی عالی
+ شخصیت پردازی بدون نقص - نبود واقعیت در برخی از بخش ها
+ خط داستانی عالی
این هم از مقاله آخر بنده! امیدوارم از این مقاله بنده نیز راضی بوده باشید، از تمامی دوستان محترم درخواست میکنم نقد بنده رو به طور کامل بخونن و مشکلاتش رو به صورت کامل به بنده بگن چون باعث افتخار بنده هستش که مشکلات نقدام رو بگن تا من در نقد بعدی اونهارو رفع کنم.