05-19-2012, 05:13 PM
همه چیز از یک بیابان خشک و سوزان آغاز می گردد. درخشش ستاره ای در آسمان و غریبه ای بی نام و نشان که در پی مسیر آن ستاره، افتان و خیزان از تپه ای بالا رفته و سپس حیرت زده در جای خود می ایستد! پیش رویش کوهستانی در دور دست قرار دارد، کوهستانی عظیم و اسرار آمیز. با تمام وجود خواهان رسیدن به آن جاست، بی هیچ دلیلی، فقط اشتیاقی وصف نشدنی برای رسیدن به کوهستان دارد، گام هایش یک به یک او را به جلو می رانند و بدین گونه سفر آغاز می شود.
استودیوی thatgamecompany به عنوان یک استودیو خلاق با بازی های متفاوت شناخته می شود. آثار قبلی این استودیو flOw و Flower هر کدام آثار متفاوت و عجیبی بودند که در عین عجیب بودن، کیفیت بالایی نیز داشتند. حال این استودیو دست به خلق یکی از منحصر به فرد ترین بازی های این نسل زده، عنوانی که در زمینه متفاوت بودن در بین سایر بازی های چند سال اخیر همتایی ندارد. Journey محصولی عجیب، از ذهن خلاق این استودیو است!
از بدو ورود به بازی و در اختیار گرفتن کنترل شخصیت اصلی متوجه می شوید عنوانی همانند Journey را پیش از این تجربه نکرده اید. هیچ HUDدر بازی وجود ندارد و تا انتها نیز به آن نیاز پیدا نخواهید کرد. در این بازی نه اسلحه ای وجود دارد، نه خط جان،نه آیتمی برای برداشتن و نه هیچ چیز دیگر. تاکید بازی فقط بر روی یک چیز است،تلاش برای رسیدن به هدف. هنگامی که برای اولین بار شروع به چرخاندن دوربین و حرکت کردن می کنید بدون شک شگفت زده خواهید شد. بیابان بازی به شکل عجیبی سوت و کور است و حس تنهایی خاصی در آن موج می زند، موسیقی اعجاب انگیزی که در طول بازی پخش می شود این تنهایی را به نقطه اوج خود رسانده و موجب می گردد که با تمام وجود به سوی کوهستان حرکت کرده و خود را از این تنهایی نجات دهید. ایده اصلی سازنده القا حس تنهایی به بازیکن بوده و باید گفت به بهترین شکل ممکن به هدف خود رسیده است.
هدف اصلی بازی رسیدن به کوهستانی بلند است که تقریبا در تمامی مراحل می توانید یک نمای دور دست از آن را ببینید. برای رسیدن به این کوهستان باید از بیابان عبور کرده، از تپه ها بالا رفته و معماهای مختلفی را حل کنید. حرکت کردن شخصیت اصلی بسیار جالب و تماشایی است و لغزیدن وی بر روی شن های بیابان، و در پی آن پراکنده شدن شن ها به اطراف با هنرمندی خاصی طراحی شده. تلاشی که او برای بالا رفتن از یک تپه شیب دار انجام می هد کاملا قابل لمس است، بعد از رسیدن به بلندی یک تپه و سپس سر خوردن و یا پرواز به سمت پایین، چنان زیبا طراحی شده که اشتیاق رسیدن به هدف نهایی را بیشتر از گذشته افزایش می دهد. البته گیم پلی بازی فقط به بالا رفتن از تپه و سرخوردن محدود نمی شود! همان گونه که ذکر شد، در هر مرحله شما باید معماهای مختلفی را حل کنید. معماهای بازی نیز در نوع خود عجیب و منحصر به فرد هستند،در ابتدا شما باید تلاش کنید به کمک یافتن آیتم هایی خاص قدرت پرواز شخصیت اصلی را افزایش داده و سپس به وسیله اشیا موجود در هر مرحله به نقطه ای بلند که پایان آن مرحله به حساب می آید، برسید. این معماها چینش جالبی داشته و برای حل برخی از آن ها باید مسیرهای طولانی را طی کرده و از مکان های صعب العبور گذر کنید. با این وجود درجه سختی این معماها عموما پایین بوده و مشکل خاصی برای شما بوجود نمی آورند.
Journey بیشتر از این که عنوانی مبتنی بر گیم پلی باشد، یک عنوان هنری و به تعبیری یک تابلوی نقاشی موزیکال است. تک تک صحنه های بازی به شکل هنرمندانه ای طراحی شده و دور نمای برخی محیط ها به حدی زیباست، که شما گاهی بازی را رها کرده و از یک بلندی به منظره پایین دست که در انتهای آن کوهستان عظیم قرار دارد، خیره خواهید شد. تابش آفتاب سوزان بر روی شن های بیابان و تشعشع نور حاصل از آن، لحظاتی را به وجود می آورد که پیش از این در هیچ عنوانی مشاهده نکرده اید. محیط های بسته از طراحی های باستانی بهره می برند که در این مکان ها حس مخوف و وهم آلودی موج می زند. در کنار این طراحی های بکر و زیبا، موسیقی بازی قرار دارد که با هنرمندی هر چه تمام تر ساخته شده. قطعات موسیقی بازی هماهنگی کاملی با تنهایی و خاموش بودن محیط داشته و با تم هایی شنیدنی این حس تنهایی را به اوج خود می رساند. در لحظات پایانی بازی تم موسیقی آن چنان شورانگیز می شود که شما با تمام وجود سعی در رسیدن به نقطه نهایی و دیدن سرنوشت قهرمان بازی دارید، و از این نظر باید لب به تحسین سازنده بازی گشود!
شاید بتوان تنها ایراد بازی را غنی نبودن گیم پلی آن دانست. معماهای بازی چندان پیچیده نیستند و چالش خاصی در گیم پلی دیده نمی شود. در برخی مراحل ریتم معماها تغییر کرده و بازی بیشتر به عناوین پلتفرمر تشابه می یابد که در آن باید با حرکات و پرش های صحیح به هدف مورد نظر برسید. علاوه بر این غولی عظیم در تعدادی از مراحل مزاحم شما می شود که البته تاثیرش به همان مزاحمت های کوتاه مدت، خلاصه می گردد! بازی بسیار کوتاه است و در عرض کمتر از 3 ساعت به پایان می رسد، البته تعدادی آیتم مخفی که در بخش های مختلف محیط پنهان شده اند بهانه خوبی برای تکرار مجدد بازی به حساب می آیند.
تمام المان های Journey عجیب هستند ولی به جرات بخش Co-Op آن را می توان عجیب ترین بخش بازی برشمرد. همکاری دو نفره ای که در این بازی وجود دارد را پیش از این به ندرت در عنوان دیگری تجربه کرده اید. در طول مراحل شما با شخصی همراه می شوید که هیچ چیزی درباره او نمی دانید و تنها راه ارتباط برقرار کردن با وی، صدای خاصی است که شخصیت بازی از خود ساطع می کند! لذت انجام بازی با یک غریبه بسیار وصف نشدنی بوده و با وجود اینکه نوع گیم پلی بازی به گونه ای است که انجام دادن آن به صورت دو نفره تفاوت چندانی با بخش تک نفره ندارد، ولی همان حس همکاری خاص بازی موجب می گردد تمایل بیشتری به انجام بازی به صورت دو نفره داشته باشید.
Journey بازی عجیبی است، عجیب تر از آن که تصور کنید. ثانیه های پایانی بازی تا مدت ها در ذهن شما باقی خواهد ماند، لحظه رسیدن به هدف، پاهایی که دیگر به سختی حرکت می کنند و امیدی که رو به خاموشی می رود، ولی این پایان ماجرا نیست. Journey را برای تحسین هنر باید بازی کنید، پس بار سفر را ببندید، کوهستانی در دور دست منتظر شماست!
استودیوی thatgamecompany به عنوان یک استودیو خلاق با بازی های متفاوت شناخته می شود. آثار قبلی این استودیو flOw و Flower هر کدام آثار متفاوت و عجیبی بودند که در عین عجیب بودن، کیفیت بالایی نیز داشتند. حال این استودیو دست به خلق یکی از منحصر به فرد ترین بازی های این نسل زده، عنوانی که در زمینه متفاوت بودن در بین سایر بازی های چند سال اخیر همتایی ندارد. Journey محصولی عجیب، از ذهن خلاق این استودیو است!
از بدو ورود به بازی و در اختیار گرفتن کنترل شخصیت اصلی متوجه می شوید عنوانی همانند Journey را پیش از این تجربه نکرده اید. هیچ HUDدر بازی وجود ندارد و تا انتها نیز به آن نیاز پیدا نخواهید کرد. در این بازی نه اسلحه ای وجود دارد، نه خط جان،نه آیتمی برای برداشتن و نه هیچ چیز دیگر. تاکید بازی فقط بر روی یک چیز است،تلاش برای رسیدن به هدف. هنگامی که برای اولین بار شروع به چرخاندن دوربین و حرکت کردن می کنید بدون شک شگفت زده خواهید شد. بیابان بازی به شکل عجیبی سوت و کور است و حس تنهایی خاصی در آن موج می زند، موسیقی اعجاب انگیزی که در طول بازی پخش می شود این تنهایی را به نقطه اوج خود رسانده و موجب می گردد که با تمام وجود به سوی کوهستان حرکت کرده و خود را از این تنهایی نجات دهید. ایده اصلی سازنده القا حس تنهایی به بازیکن بوده و باید گفت به بهترین شکل ممکن به هدف خود رسیده است.
هدف اصلی بازی رسیدن به کوهستانی بلند است که تقریبا در تمامی مراحل می توانید یک نمای دور دست از آن را ببینید. برای رسیدن به این کوهستان باید از بیابان عبور کرده، از تپه ها بالا رفته و معماهای مختلفی را حل کنید. حرکت کردن شخصیت اصلی بسیار جالب و تماشایی است و لغزیدن وی بر روی شن های بیابان، و در پی آن پراکنده شدن شن ها به اطراف با هنرمندی خاصی طراحی شده. تلاشی که او برای بالا رفتن از یک تپه شیب دار انجام می هد کاملا قابل لمس است، بعد از رسیدن به بلندی یک تپه و سپس سر خوردن و یا پرواز به سمت پایین، چنان زیبا طراحی شده که اشتیاق رسیدن به هدف نهایی را بیشتر از گذشته افزایش می دهد. البته گیم پلی بازی فقط به بالا رفتن از تپه و سرخوردن محدود نمی شود! همان گونه که ذکر شد، در هر مرحله شما باید معماهای مختلفی را حل کنید. معماهای بازی نیز در نوع خود عجیب و منحصر به فرد هستند،در ابتدا شما باید تلاش کنید به کمک یافتن آیتم هایی خاص قدرت پرواز شخصیت اصلی را افزایش داده و سپس به وسیله اشیا موجود در هر مرحله به نقطه ای بلند که پایان آن مرحله به حساب می آید، برسید. این معماها چینش جالبی داشته و برای حل برخی از آن ها باید مسیرهای طولانی را طی کرده و از مکان های صعب العبور گذر کنید. با این وجود درجه سختی این معماها عموما پایین بوده و مشکل خاصی برای شما بوجود نمی آورند.
Journey بیشتر از این که عنوانی مبتنی بر گیم پلی باشد، یک عنوان هنری و به تعبیری یک تابلوی نقاشی موزیکال است. تک تک صحنه های بازی به شکل هنرمندانه ای طراحی شده و دور نمای برخی محیط ها به حدی زیباست، که شما گاهی بازی را رها کرده و از یک بلندی به منظره پایین دست که در انتهای آن کوهستان عظیم قرار دارد، خیره خواهید شد. تابش آفتاب سوزان بر روی شن های بیابان و تشعشع نور حاصل از آن، لحظاتی را به وجود می آورد که پیش از این در هیچ عنوانی مشاهده نکرده اید. محیط های بسته از طراحی های باستانی بهره می برند که در این مکان ها حس مخوف و وهم آلودی موج می زند. در کنار این طراحی های بکر و زیبا، موسیقی بازی قرار دارد که با هنرمندی هر چه تمام تر ساخته شده. قطعات موسیقی بازی هماهنگی کاملی با تنهایی و خاموش بودن محیط داشته و با تم هایی شنیدنی این حس تنهایی را به اوج خود می رساند. در لحظات پایانی بازی تم موسیقی آن چنان شورانگیز می شود که شما با تمام وجود سعی در رسیدن به نقطه نهایی و دیدن سرنوشت قهرمان بازی دارید، و از این نظر باید لب به تحسین سازنده بازی گشود!
شاید بتوان تنها ایراد بازی را غنی نبودن گیم پلی آن دانست. معماهای بازی چندان پیچیده نیستند و چالش خاصی در گیم پلی دیده نمی شود. در برخی مراحل ریتم معماها تغییر کرده و بازی بیشتر به عناوین پلتفرمر تشابه می یابد که در آن باید با حرکات و پرش های صحیح به هدف مورد نظر برسید. علاوه بر این غولی عظیم در تعدادی از مراحل مزاحم شما می شود که البته تاثیرش به همان مزاحمت های کوتاه مدت، خلاصه می گردد! بازی بسیار کوتاه است و در عرض کمتر از 3 ساعت به پایان می رسد، البته تعدادی آیتم مخفی که در بخش های مختلف محیط پنهان شده اند بهانه خوبی برای تکرار مجدد بازی به حساب می آیند.
تمام المان های Journey عجیب هستند ولی به جرات بخش Co-Op آن را می توان عجیب ترین بخش بازی برشمرد. همکاری دو نفره ای که در این بازی وجود دارد را پیش از این به ندرت در عنوان دیگری تجربه کرده اید. در طول مراحل شما با شخصی همراه می شوید که هیچ چیزی درباره او نمی دانید و تنها راه ارتباط برقرار کردن با وی، صدای خاصی است که شخصیت بازی از خود ساطع می کند! لذت انجام بازی با یک غریبه بسیار وصف نشدنی بوده و با وجود اینکه نوع گیم پلی بازی به گونه ای است که انجام دادن آن به صورت دو نفره تفاوت چندانی با بخش تک نفره ندارد، ولی همان حس همکاری خاص بازی موجب می گردد تمایل بیشتری به انجام بازی به صورت دو نفره داشته باشید.
Journey بازی عجیبی است، عجیب تر از آن که تصور کنید. ثانیه های پایانی بازی تا مدت ها در ذهن شما باقی خواهد ماند، لحظه رسیدن به هدف، پاهایی که دیگر به سختی حرکت می کنند و امیدی که رو به خاموشی می رود، ولی این پایان ماجرا نیست. Journey را برای تحسین هنر باید بازی کنید، پس بار سفر را ببندید، کوهستانی در دور دست منتظر شماست!