11-27-2014, 10:09 PM
(آخرین ویرایش: 11-27-2014, 10:20 PM، توسط Zoom Hunter.)
به نام خدا
ایا عذاب هایش پایان می پذیرد. ایا خدایان بخاطر گناهانی که او انجام داده حاضر میشوند او را ببخشند. کدام انسانی حاضر میشود زن و بچه ی خود را به تیغ بکشد. کریتوس روح اسپارتا تو بخاطر گناهانی که انجام داده همیشه در عذاب خوای ماند.ایا راهی وجود دارد که از این کابوس ها رها شود.جوابش بله, مرگ هست.
سازنده : Santa Monica Studio
ناشر : Sony Computer Entertainment
سبک : Action/Advanture/Hack & Slash
پلتفرم : PS3
درجه سنی : M
سال انتشار:2013
سال انتشار:2013
مجموعهی خدای جنگ از آن بلاکباسترهایی است که تاکنون شکستی در کارنامهاش نداشته است و هر شماره بر روی هر کنسولی هم که عرضه شده, مرزهای هنری و فنی آن کنسول را جا به جا کرده است.اما این نسخه از بازی در اخرین روز های نسل هفتم منتشر شد.عده ای بعد ازز شاهکار نسخه ی3دوست داشتند تغییرات اساسی ببینند,بعضی انتظار داشتند گرافیک بالایی داشته باشد و بعضی ها هم با عرضه خدای جنگ در این نسل موافق نبودند و سونی را به سواستفاده از این بازی متهم کردند
ما نکتهای که در این بین مهم است, تجربهی متفاوت هرکدام در بازی کردن “عروج” خواهد بود. آنهایی که توقع تغییرات بزرگی را در “عروج” میکشیدند, مطمئنا لذت کمتری نسبت به آنهایی که به بُعد دیگری از تجربهی نسخهی سوم راضی بودند, خواهند برد. به شخصه جز گروهی بودم که انتظار زیادی از “عروج” نداشتم. عرضهی یک خدای جنگ, آن هم در آخرین روزهای نسل هفتم, غنیمتی است با ارزش که نباید به این سادگیها دست کم گرفته شود. با استناد به بسیاری از عناوین دیگر, میدانستم که سازندگان هیچگاه قصد ساخت یک عنوان انقلابی و متفاوت را ندارند. بلکه میخواهند “عروج” را دستمایهی پیادهسازی ایدههای جدید خود و همچنین پرورش ایدههای قدیمی خود کنند و به همین دلیل بود که به عرضهی “عروج” خوشبین بودم و از تجربهی بازی لذت بردم و به دنبال گرفتن اشکالهای بیسر و ته نبودم. البته در این سناریو, مسئلهی دیگری هم مهم است و آن سوء استفاده سازندگان از انتظار بازیکنندههاست. بیشک اگر سازندگان تصمیم بگیرند با عرضهی یک عنوان ضعیف از توقع پایین بازیکنندهها سوء استفاده کنند, مچشان توسط افراد باهوش گرفته خواهد شد. برای همین است که باید بگویم, که سانتامونیکا به جز زمان نسبتا کوتاه بازی که در ادامه در موردش صحبت خواهیم کرد, هیچ کم کاری قابل ذکری در “عروج” نکرده است.
بخش داستان:
ده سال قبل از انتقام کریتوس از اریس, ماجرایی ترسناک و سختی کریتوس را به سوی خود میکشد. چند روزی از فریب اریس و قتل همسر و دختر کریتوس به دستان خودش نگذشته است که او از بندگی خدای جنگ سر باز میزند و در خانهی قدیمی خود که امروز چیزی جز خرابهای نیست, رنج میکشد. فکر و خیالهای باطل یک لحظه هم او را رها نمیکنند. گویی که روحاش به زنجیر کشده شده است. کریتوس از کردهی خود پشیمان است, در حالی که دیگر پشیمانی کمکی به او نخواهد کرد. کریتوس ناراحت و البته عصبانی با کمک “اورکوس” (Orkos) متوجه میشود که فیوریها (Furies), فرشتگان عذاب و مجازات در راه هستند تا او را در صورت نپذیرفتن بندگی اریس در زندان لعنت شدهی “هکاتانکریز” (Hecatonchires) به زنجیر بکشند. شکستن پیمان خونی با خدایان گناه بزرگی است و پاک کردن آن هم به این سادگیها نخواهد بود. از همین سو کریتوس با اراده قدم در اولین سفر پر مخاطرهی خود برای رهایی از بند بندگی اریس میگذارد. اما در این بین, اریس هم نقشهی شومی برای خدایان المپ کشیده است; نقشهای که یکی از سه کلید محقق شدن آن کریتوس است. بنابراین او از خواهران فیوری در اولین هدف میخواهد که روح اسپارتا را زنده دستگیر کنند. اما کریتوس برای فرار از این درد و رنج باید حقیقت را جستجو کند; باید آزادی را بیابد و باید خود را پس از کشتن فیوریها به نقطهی صفر و شروع برساند.
ده سال قبل از انتقام کریتوس از اریس, ماجرایی ترسناک و سختی کریتوس را به سوی خود میکشد. چند روزی از فریب اریس و قتل همسر و دختر کریتوس به دستان خودش نگذشته است که او از بندگی خدای جنگ سر باز میزند و در خانهی قدیمی خود که امروز چیزی جز خرابهای نیست, رنج میکشد. فکر و خیالهای باطل یک لحظه هم او را رها نمیکنند. گویی که روحاش به زنجیر کشده شده است. کریتوس از کردهی خود پشیمان است, در حالی که دیگر پشیمانی کمکی به او نخواهد کرد. کریتوس ناراحت و البته عصبانی با کمک “اورکوس” (Orkos) متوجه میشود که فیوریها (Furies), فرشتگان عذاب و مجازات در راه هستند تا او را در صورت نپذیرفتن بندگی اریس در زندان لعنت شدهی “هکاتانکریز” (Hecatonchires) به زنجیر بکشند. شکستن پیمان خونی با خدایان گناه بزرگی است و پاک کردن آن هم به این سادگیها نخواهد بود. از همین سو کریتوس با اراده قدم در اولین سفر پر مخاطرهی خود برای رهایی از بند بندگی اریس میگذارد. اما در این بین, اریس هم نقشهی شومی برای خدایان المپ کشیده است; نقشهای که یکی از سه کلید محقق شدن آن کریتوس است. بنابراین او از خواهران فیوری در اولین هدف میخواهد که روح اسپارتا را زنده دستگیر کنند. اما کریتوس برای فرار از این درد و رنج باید حقیقت را جستجو کند; باید آزادی را بیابد و باید خود را پس از کشتن فیوریها به نقطهی صفر و شروع برساند.
بخش گیم پلی:همه میدانیم که مهمترین عنصری که مجموعهی خدای جنگ را به این درجه از محبوبیت رسانده است, گیمپلی و رقص شمشیرهای آتشین کریتوس بوده است. شمشیرهای کوچکی که وقتی در دستان روح اسپارتا و در مقابل هیولاهای عظیم اساطیری یونان قرار میگیرند; وقتی تعویضها و زومهای شدید دوربین با آن همراه میشوند; وقتی خشم بینهایت کریتوس سر ریز میکند و وقتی حرکات سریع او تن دشمنان را به لرزه در میآورد, چقدر آدرنالین در رگهای ما به جریان میافتد. اینها چیزهایی هستند که معجون دلنشین درگیریهای خدای جنگ را تشکیل میدهند و اکنون در “عروج” هیچکدام جایی نرفتهاند و هنوز این شما هستید که باید کریتوس را در هیجانانگیزترین لحظات زندگیاش کنترل کنید.بگذارید از همین ابتدا شروع کنم. از همان جایی که کریتوس به زنجیر کشیده شده و پس از فرارش تن غولپیکر “هکاتانکریز” را به لرزه در میآورد. اگر تمامی نسخههای مجموعهی حدای جنگ را تجربه کرده باشید, حتما با من همعقیدهاید که تمام لحظات بازی کنار و سکانس افتتاحیهی آنها هم کنار! افتتاحیههایی سریع, متفاوت و جذابی که از همان ابتدا شما را حذب دنیای بازی میکند. بعد از “هایدرا” در نخستین خدای جنگ, مجسمهی هیلوس در دومین خدای جنگ و نبرد با پوسایدن بر روی بدن گایا در خدای جنگ ۳, نوبت به “عروج”, کریتوس, مگارا و “هکاتانکریز”رسیده است که به عنوان نقش اولهای سکانس ابتدایی “خدای جنگ: عروج” هنرنمایی کنند. بازی مثل گذشته, شما را در همان ۴۵ دقیقهی ابتدایی در خودش غرق میکند. نبرد با مگارا, نماهای سینمایی و تکانهای شدید زمین مبارزه در هنگام مبارزه با دستان هیولاشدهی “هکاتانکریز”, که قصد دارد دخل کریتوس را قبل از فرار بیاورد, لحظات فوقالعادهای را رقم میزنند. در حقیقت, داستان گیمپلی “عروج” در همین ۴۵ دقیقهی ابتدایی آغاز میشود و فریاد میزند که دوباره با یک خدای جنگ دیگر طرف هستید.اما در این بین به چیز دیگری هم پی میبرید و آن چیزی نیست جز ایجاد تغیراتی در سیستم اکشن آشنای بازی. حالا کریتوس این توانایی را ندارد تا هرموقع که دلش خواست, شمشیرهایش را با تمام قدرت همراه با چندضربهای گوناگون به سمت دشمنان پرتاب کند. سیستم اکشن “عروج” دارای نواری است به نام خشم. هرچه از ضربات دشمنان فرار کنید و آنها را مورد حمله قرار دهید, این نوار پر میشود. در این هنگام شمشیرهای کریتوس به طور اتوماتیک قدرتی بیشتر از قبل پیدا میکنند و بازیکننده هم به تعدادی چندضرب اضافی دست پیدا میکند.در نسخههای گذشته مجموعه, بازیکننده در کنار سلاح Blades of Chaos سه اسلحهی دیگر هم در طول بازی بدست میآورد. سلاحهایی که هرکدام لیستی از چندضربهای مختص به خود را داشتند. اما در “عروج” سلاحهای اصلی شما از ابتدا تا پایان همان Blades of Chaos است, اما با این تفاوت که در طول بازی میتوانید قدرتهای متفاوتی را با تیغهای آشوب خود, همراه کنید. به طوری که کریتوس قادر است, شمشیرهای خود را با قدرتهای متفاوت و البته چندضربهای مختلفی بدست بگیرد. اولین قدرت, قدرت آتش اریس است که در حقیقت همان تیغهای آشوب کریتوس با همان چندضربهای آشنایش است; دومین قدرت, قدرت یخ پوسایدن است که دشمنان را منجمد میکند; توانایی بعدی, قدرت الکتریستهی زئوس است که به دشمنان شوک الکتریکی وارد میکند و در نهایت قدرت روح هادس که مردگان را در هنگام اجرای ضربات به میدان مبارزه احضار میکند.
بخش گرافیک:نسخهی سوم خدای جنگ از لحاظ گرافیکی در یک کلام شگفتانگیز بود. عنوانی که به زیبایی قدرت PS3 در نمایش آن حجم از جلوههای گرافیکی را به تصویر میکشید و دهان بسیاری را باز کرد! اما حالا که دیگر به جزییات گرافیکی سرسامآور بر روی کنسول PS3 عادت کردهایم و از سویی دیگر با نیمنگاهی به عناوین نسل بعد شاهد پیشرفت گرافیکی بالای بازیها هستیم, مطمئنا گرافیک زیبای “عروج” شما را تا آن حد تحت تاثیر قرار نخواهد داد اما با این حال “عروج” آنقدر زیبا هست که دهان به تحسین آن باز کنید. “عروج” در زمینهی گرافیک تکنیکی تغییر چندانی نسبت به خدای جنگ ۳ نکرده است. اما بازی از لحاظ طراحی هنری شخصیتها, دشمنان و محیطها تغییرات قابل قبولی داشته است. در “عروج” خبری از آن اتمسفر تاریک و ناامیدانهی نسخهی سوم نیست; از آنجایی که هنوز سالها تا به لرزه درآمدن تخت پادشاهی خدایان المپ باقیمانده است, بازی حال و هوایی مشابه نسخهی اول دارد و این میتوانید برای بسیاری یادآور خاطرات آن روزها و کنسول PS2 باشد.همانطور که گفته شد, طراحی هنری بازی بینقص است, هنوز با دیدن محیطهای جالب و در عین حال حماسی بازی غرق در دنیای یونان باستان میشوید. این در حالی است که هرکدام از شخصیتها و محیطها هم هویت خاص خود را دارند و داستانی دور و دراز در پسزمینهی هرکدام خوابیده است.
بخش صداگزاری:
در این بین از صداگذاری و موسیقی اکستری فوقالعادهی بازی هم نمیتوان گذشت. علاوه بر صداپیشگی شخصیتها که هیچ کم و کسری ندارند, سانتامونیکا توجهی بسیاری هم به جزییات صداگذاری محیطی کرده که برای مثال میتوان به افکتهای صوتی شمشیرهای کریتوس و جادوهایش اشاره کرد. از سویی دیگر, قطعاتی که برای موسیقی متن “عروج” نوشته شدهاند, با قدرت در کنار برترین قطعات این مجموعه قرار میگیرند. موسیقیهای زیبایی که با حال و هوای هرکدام از لحظات و درگیریها بسط خوردهاند و بدون شک باید هنر Tyler bates را در این زمینه ستود.
در این بین از صداگذاری و موسیقی اکستری فوقالعادهی بازی هم نمیتوان گذشت. علاوه بر صداپیشگی شخصیتها که هیچ کم و کسری ندارند, سانتامونیکا توجهی بسیاری هم به جزییات صداگذاری محیطی کرده که برای مثال میتوان به افکتهای صوتی شمشیرهای کریتوس و جادوهایش اشاره کرد. از سویی دیگر, قطعاتی که برای موسیقی متن “عروج” نوشته شدهاند, با قدرت در کنار برترین قطعات این مجموعه قرار میگیرند. موسیقیهای زیبایی که با حال و هوای هرکدام از لحظات و درگیریها بسط خوردهاند و بدون شک باید هنر Tyler bates را در این زمینه ستود.
کلام اخر:
قبل از عرضهی بازی انتظار تغییراتی به وسعت نسخهی سوم را در “عروج” نداشتم و برای همین بود که از تجربهی بازی بسیار لذت بردم. البته این بدین معنا نیست که بازی در مقایسه با نسخههای قبلی, یک شکست محض است و برای لذت بردن از آن باید انتظار خود را بسیار پایین بیاورید. در حقیقت “عروج” سعی کرده تا بُعد دیگری از ایدههای خدای جنگ ۳ را به نمایش بگذارد و از سویی دیگر سانتامونیکا “عروج” را دستمایهی امتحان ایدههای جدید خود هم کرده است. بعد از مدتها یک تغییر اساسی در سیستم اکشن بازی به وجود آمده; سیستمی که عمق بالایی به نبردها بخشیده و تجربهی متفاوتی از اکشن نسخههای قبل را به همراه آورده است. این در حالی است که “عروج” در زمینهی طراحی مرحله هم در بسیاری از اوقات, قسمتهای قبلی را پشت سر میگذارد و این مسئله به علاوهی ریتم سریع بازی, شما را مدتها در قالب کریتوس نگاه خواهد داشت. مطمئنا “عروج” نقطهی شروعی است برای آغاز تغییراتی انقلابی در این مجموعه و به احتمال فراوان در نسخهی چهارم شاهد فوران آتشفشان ایدههای جدید استودیوی سانتامونیکا خواهیم بود.
نکات مثبت و منفی:
مثبت:داستان عالی/شخصیت بخش عالی/صداگزاری عالی/غول های جدید/هوش مصنوعی عالی و...
منفی:گیم پلی تکراری/در بخش گرافیک چیز زیادی به چشم نمی خورد.
نمرات:
داستان:10/10
گیم پلی:10/9.5
گرافیک:10/8.5
صداگزاری:10/10
نمره کل:9.5
قبل از عرضهی بازی انتظار تغییراتی به وسعت نسخهی سوم را در “عروج” نداشتم و برای همین بود که از تجربهی بازی بسیار لذت بردم. البته این بدین معنا نیست که بازی در مقایسه با نسخههای قبلی, یک شکست محض است و برای لذت بردن از آن باید انتظار خود را بسیار پایین بیاورید. در حقیقت “عروج” سعی کرده تا بُعد دیگری از ایدههای خدای جنگ ۳ را به نمایش بگذارد و از سویی دیگر سانتامونیکا “عروج” را دستمایهی امتحان ایدههای جدید خود هم کرده است. بعد از مدتها یک تغییر اساسی در سیستم اکشن بازی به وجود آمده; سیستمی که عمق بالایی به نبردها بخشیده و تجربهی متفاوتی از اکشن نسخههای قبل را به همراه آورده است. این در حالی است که “عروج” در زمینهی طراحی مرحله هم در بسیاری از اوقات, قسمتهای قبلی را پشت سر میگذارد و این مسئله به علاوهی ریتم سریع بازی, شما را مدتها در قالب کریتوس نگاه خواهد داشت. مطمئنا “عروج” نقطهی شروعی است برای آغاز تغییراتی انقلابی در این مجموعه و به احتمال فراوان در نسخهی چهارم شاهد فوران آتشفشان ایدههای جدید استودیوی سانتامونیکا خواهیم بود.
نکات مثبت و منفی:
مثبت:داستان عالی/شخصیت بخش عالی/صداگزاری عالی/غول های جدید/هوش مصنوعی عالی و...
منفی:گیم پلی تکراری/در بخش گرافیک چیز زیادی به چشم نمی خورد.
نمرات:
داستان:10/10
گیم پلی:10/9.5
گرافیک:10/8.5
صداگزاری:10/10
نمره کل:9.5
اگه بد بودش به بزرگی خودتون ببخشید.