01-14-2014, 11:50 PM
(آخرین ویرایش: 01-14-2014, 11:53 PM، توسط John Watson.)
نام نویسنده: محمد حسین جعفریان به نام خدا نقدی دیگر بر اپیزود اول The Wolf among USThe Wolf among Us روزی روزگاری در سرزمین قصه ها|نقد و بررسی اپیزود اول بازی
با توجه به داستان زیبا و جالب این بازی پیشنهاد میکنم اگر اپیزود اول این بازی یعنی "ایمان"(Faith) رو تجربه نکردید از خواندن این مقاله پرهیز کنید. چرا که ممکن است جذابیت داستان برایتان کم شود.نقد و بررسی این بازی با توجه به نسخه xbox 360 انجام شده است.
سازنده:
Telltale Gamesپلتفرم:
Xbox 360-PS3-PC-MAC-IOS
نام های 5 اپیزود بازی The Wolf among us به ترتیب عبارت است از:
اپیزود اول: Faith (ایمان) - اپیزود دوم: Smoke & Mirrors (سیگار و آینه ها)
اپیزود سوم: A Crooked Mile (راه نادرست) - اپیزود چهارم: In Sheep's Clothing(در لباس
گوسفندان) - اپیزود پنجم: Cry Wolf ( فریاد گرگ)
شرکت Telltale Games را میتوان از تولید کنندگان خلاق بازی های ویدیویی دانست. این شرکت از همان ابتدا در کارنامه خود بازی هایی عالی و خاص داشته است و همواره سیر بازی هایش رو به جلو و پیشرفت گیم پلی و داستان بوده است. این موضوع آنقدر ملموس است که شما در فصل دوم بازی The Walking dead ، داستانی درگیر کننده تر و گیم پلی ای جدید و جذابتر را میبینید. گیم پلی ای که اولین بار در بازی The wolf among us دیده شد و باعث ایجاد درگیری و احساس بیشتر در بازی میشود. از بخش های در نظر گرفته شده برای مراحل گرفته تا دکمه زنی هایی که میتواند احساس شخصیت بازی را به شما منتقل کند.و از تلتیل گیمزی که ما میشناسیم قطعا بازی ای به بزرگی "گرگی در میان ما" بر می آید. فقط برای پیروزی بر این مرد چه دکمه ها را که تند تند نزدیم! از A سبز رنگ دسته گرفته تا...
بعد از بازی کردن اپیزود اول خیلی ها مثل من این احساس را داشتند که با شاهکاری دیگر روبرو هستند. شاهکاری کاملا متفاوت با بازی های دیگر این شرکت. داستانی از جنس تخیل و سرزمین قصه ها...
اگر بخواهیم با رعایت انصاف در رابطه با The Wolf Among Us سخن بگوییم، باید گفت این بازی در داستان آنقدر عالی است که ساعت ها جای صحبت دارد که به موقع راجع به آن صحبت میکنیم. پس ابتدا به دیگر جنبه های بازی میپردازیم.
گیم پلی بازی:
یکی از مهمترین جنبه های گیم پلی در بازی های Telltale سیستم انتخاب های بازی است که اتفاقا در این بازی به طرز فوق العاده ای رشد کرده است. هر چه قدر که شما دستتان در انتخاب ها بازتر باشد قطعا میتوانید تصمیماتی نزدیکتر به عقیده های خود بگیرید و بیشتر و بیشتر خود را در جای شخصیت بازی تصور کنید که این دقیقا هدف Telltale Games بوده و هست. و اگر شما از کسانی هستید که همچون من به این بخش بسیار اهمیت میدهید، باید به شما نوید بازی ای فوق العاده بدهم: چرا که انقدر انتخاب ها به جا و بر اساس عقاید شما هستند که ممکن است کاری را انجام دهید و دقایقی بعد عذاب وجدان بگیرید اما هنوز هم بر این باور باشید که تصمیمتان در آن موقعیت درست بوده است و این همان چیزی است که این بازی را زیبا میکند.
در بخش سیستم مبارزات که همان طور که گفتم بسیار بهتر از فصل اول بازی مردگان متحرک شده است و شما میتوانید با استرس ها و ترس ها و درد های شخصیت بازی همدردی کنید. دکمه زنی ها در این بخش بسیار عالی و به جاست و با پایبند بودن به اصول روایت داستانی تل تیل توانسته این بخش را هم بسیار جذاب کند. گرافیک:
با این که خیلی ها میگویند بازی های تل تیل از گرافیکی کمیکی و پایین برخوردارند، باید گفت که این موضوع واقعا برای The Wolf Among Us صادق نیست و این بازی با رعایت گرافیک کمیکی انقدر در طراحی شخصیت ها و صورت و تمام اجزای بدن دقت داشته است که از نظر شما تمام حرکات شخصیت ها حتی حرکات لب آن ها در هنگام صحبت کردن طبیعی به نظر میرسد و این هم نقطه دیگر قوت این بازی است. این موضوع حتی در طراحی محیط و اشیا نیز صادق است.در بخش صدا گذاری هم این بازی بسیار موفق عمل کرده است: به صورتی که شما در هر لحظه در بازی که هر احساسی پیدا کنید سریعا موسیقی ای را میشنوید که دقیقا به درد همان لحظه میخورد: از ترس گرفته تا هیجان...
حالا به مهم ترین بخش بازی یعنی داستان آن میرسیم:
این بازی در واقع یک سری جدید از بازی های Telltale بر اساس کمیک های Fables است که با نویسندگی Bill Willingham ساخته شده است. میتوان گفت که ایپزود اول این بازی با نام Faith قصد شناساندن شهری به نام FableTown را به شما دارد. شهری که در آن موجوداتی که از جایی رانده شده اند زندگی میکنند. موجوداتی که خود را Fable مینامند. بسیاری از آن ها خود را به شکل انسان در آورده اند اما هنوز در برخی مواقع چهره تاریک آن ها رو میشود. ( مانند شخصیت اصلی بازی بیگبی که در هنگام عصبانیت چشمان گرگ مانند پیدا میکند و دست هایش پنجول در می آورد.) البته در این شهر هنوز هم هستند افرادی که با چهره حقیقیشان در این شهر زندگی میکنند.( مانند خوکی که با بیگبی زندگی میکند)
در حقیقت همان طور که گفتیم شما باید در اپیزود اول با این شهر و افرادش و چهره هایشان که تغییر میکند و رفتار متفاوت آن ها و این که حیوانات در این شهر حرف میزنند آشنا شوید و البته از همه مهمتر در میان تمام این ها داستان گرگی که در میان مردم این شهر زندگی میکند و به دنبال قاتلی وحشتناک میگردد را هم درک کنید و با آن گرگ که کلانتر است زندگی کنید و تصمیم بگیرید و ...
قرار است شما همه چیز این دنیا را بپذیرید و برای داستانی فوق العاده آماده شوید و کلانتری به نام بیگبی باشید. کلانتری که خیلی سیگار میکشد و عصبانیتش وحشتناک است.
البته تمام این وظایف به خوبی توسط اپیزود اول انجام شده است.در همان ابتدا شما متوجه این موضوع میشوید که مردم شهر دل خوشی از بیگبی ندارند: گویا در گذشته ( زمان گرگ بودنش) خیلی ها را آزار داده است. اما در حقیقت شخصیت بد داستان یک قاتل سریالی است که طرز کشتن مردم توسط او بسیار وحشیانه است و شما همکارتان میخواهید آن جنایتکار را بیابید.اما در ادامه اتفاقاتی می افتد که هیچ بازیکنی فکرش را نمی کند و این هنر فوق العاده تل تیل است که همه چیز را برای شما ممکن میکند.
در حقیقت ماجرا این گونه آغاز میشود که بیگبی به خانه خود رفته و خوابیده است که ناگهان همکارش اسنو در را میزند و او را به پایین میبرد و بیگبی با سر دختری که امروز او را از دست مردی نجات داده بود مواجه میشود و او پیگیر ماجرا میشود...
البته در کنار داستان اصلی بخش های فرعی ای همچون خواسته های لاکپشتی به نام مستر تاود هم در نوع خود داستانی فرعی به حساب می آید اما ناگهان بازیکن احساس میکند ماجرا این لاکپشت خیلی پیچیده تر از این هاست...یکی از بخش های جالب بازی این صحنه است که شما داستان هایی که از کودکی می شنیده اید را در کتابی میبینید... سفید برفی و ...
میشود از نقاط قوت دیگر این بازی به طراحی قوی کاراکتر همه شخصیت ها اشاره کرد: به طوری که شما با این که از یک سری از کاراکتر ها فقط دیالوگ های کمی میبینید اما تقریبا شخصیت آن ها برای شما قابل درک خواهد بود.در کل میتوان گفت که این بازی تلفیقی از داستان گویی زیبای تل تیل با پایبند بودن به اصالت بازی های این شرکت است که با گرافیکی بهتر و سیستم های ارتقا یافته بازیکن را درگیر دنیایی میکند که تا به حال به این زیبایی در یک بازی تصور نشده است. دنیایی که در آن صحبت یک حیوان عادی است. دنیایی که در آن به عنوان یک گرگ زندگی میکنیم...
با توجه به داستان زیبا و جالب این بازی پیشنهاد میکنم اگر اپیزود اول این بازی یعنی "ایمان"(Faith) رو تجربه نکردید از خواندن این مقاله پرهیز کنید. چرا که ممکن است جذابیت داستان برایتان کم شود.نقد و بررسی این بازی با توجه به نسخه xbox 360 انجام شده است.
سازنده:
Telltale Gamesپلتفرم:
Xbox 360-PS3-PC-MAC-IOS
نام های 5 اپیزود بازی The Wolf among us به ترتیب عبارت است از:
اپیزود اول: Faith (ایمان) - اپیزود دوم: Smoke & Mirrors (سیگار و آینه ها)
اپیزود سوم: A Crooked Mile (راه نادرست) - اپیزود چهارم: In Sheep's Clothing(در لباس
گوسفندان) - اپیزود پنجم: Cry Wolf ( فریاد گرگ)
شرکت Telltale Games را میتوان از تولید کنندگان خلاق بازی های ویدیویی دانست. این شرکت از همان ابتدا در کارنامه خود بازی هایی عالی و خاص داشته است و همواره سیر بازی هایش رو به جلو و پیشرفت گیم پلی و داستان بوده است. این موضوع آنقدر ملموس است که شما در فصل دوم بازی The Walking dead ، داستانی درگیر کننده تر و گیم پلی ای جدید و جذابتر را میبینید. گیم پلی ای که اولین بار در بازی The wolf among us دیده شد و باعث ایجاد درگیری و احساس بیشتر در بازی میشود. از بخش های در نظر گرفته شده برای مراحل گرفته تا دکمه زنی هایی که میتواند احساس شخصیت بازی را به شما منتقل کند.و از تلتیل گیمزی که ما میشناسیم قطعا بازی ای به بزرگی "گرگی در میان ما" بر می آید. فقط برای پیروزی بر این مرد چه دکمه ها را که تند تند نزدیم! از A سبز رنگ دسته گرفته تا...
بعد از بازی کردن اپیزود اول خیلی ها مثل من این احساس را داشتند که با شاهکاری دیگر روبرو هستند. شاهکاری کاملا متفاوت با بازی های دیگر این شرکت. داستانی از جنس تخیل و سرزمین قصه ها...
اگر بخواهیم با رعایت انصاف در رابطه با The Wolf Among Us سخن بگوییم، باید گفت این بازی در داستان آنقدر عالی است که ساعت ها جای صحبت دارد که به موقع راجع به آن صحبت میکنیم. پس ابتدا به دیگر جنبه های بازی میپردازیم.
گیم پلی بازی:
یکی از مهمترین جنبه های گیم پلی در بازی های Telltale سیستم انتخاب های بازی است که اتفاقا در این بازی به طرز فوق العاده ای رشد کرده است. هر چه قدر که شما دستتان در انتخاب ها بازتر باشد قطعا میتوانید تصمیماتی نزدیکتر به عقیده های خود بگیرید و بیشتر و بیشتر خود را در جای شخصیت بازی تصور کنید که این دقیقا هدف Telltale Games بوده و هست. و اگر شما از کسانی هستید که همچون من به این بخش بسیار اهمیت میدهید، باید به شما نوید بازی ای فوق العاده بدهم: چرا که انقدر انتخاب ها به جا و بر اساس عقاید شما هستند که ممکن است کاری را انجام دهید و دقایقی بعد عذاب وجدان بگیرید اما هنوز هم بر این باور باشید که تصمیمتان در آن موقعیت درست بوده است و این همان چیزی است که این بازی را زیبا میکند.
در بخش سیستم مبارزات که همان طور که گفتم بسیار بهتر از فصل اول بازی مردگان متحرک شده است و شما میتوانید با استرس ها و ترس ها و درد های شخصیت بازی همدردی کنید. دکمه زنی ها در این بخش بسیار عالی و به جاست و با پایبند بودن به اصول روایت داستانی تل تیل توانسته این بخش را هم بسیار جذاب کند. گرافیک:
با این که خیلی ها میگویند بازی های تل تیل از گرافیکی کمیکی و پایین برخوردارند، باید گفت که این موضوع واقعا برای The Wolf Among Us صادق نیست و این بازی با رعایت گرافیک کمیکی انقدر در طراحی شخصیت ها و صورت و تمام اجزای بدن دقت داشته است که از نظر شما تمام حرکات شخصیت ها حتی حرکات لب آن ها در هنگام صحبت کردن طبیعی به نظر میرسد و این هم نقطه دیگر قوت این بازی است. این موضوع حتی در طراحی محیط و اشیا نیز صادق است.در بخش صدا گذاری هم این بازی بسیار موفق عمل کرده است: به صورتی که شما در هر لحظه در بازی که هر احساسی پیدا کنید سریعا موسیقی ای را میشنوید که دقیقا به درد همان لحظه میخورد: از ترس گرفته تا هیجان...
حالا به مهم ترین بخش بازی یعنی داستان آن میرسیم:
این بازی در واقع یک سری جدید از بازی های Telltale بر اساس کمیک های Fables است که با نویسندگی Bill Willingham ساخته شده است. میتوان گفت که ایپزود اول این بازی با نام Faith قصد شناساندن شهری به نام FableTown را به شما دارد. شهری که در آن موجوداتی که از جایی رانده شده اند زندگی میکنند. موجوداتی که خود را Fable مینامند. بسیاری از آن ها خود را به شکل انسان در آورده اند اما هنوز در برخی مواقع چهره تاریک آن ها رو میشود. ( مانند شخصیت اصلی بازی بیگبی که در هنگام عصبانیت چشمان گرگ مانند پیدا میکند و دست هایش پنجول در می آورد.) البته در این شهر هنوز هم هستند افرادی که با چهره حقیقیشان در این شهر زندگی میکنند.( مانند خوکی که با بیگبی زندگی میکند)
در حقیقت همان طور که گفتیم شما باید در اپیزود اول با این شهر و افرادش و چهره هایشان که تغییر میکند و رفتار متفاوت آن ها و این که حیوانات در این شهر حرف میزنند آشنا شوید و البته از همه مهمتر در میان تمام این ها داستان گرگی که در میان مردم این شهر زندگی میکند و به دنبال قاتلی وحشتناک میگردد را هم درک کنید و با آن گرگ که کلانتر است زندگی کنید و تصمیم بگیرید و ...
قرار است شما همه چیز این دنیا را بپذیرید و برای داستانی فوق العاده آماده شوید و کلانتری به نام بیگبی باشید. کلانتری که خیلی سیگار میکشد و عصبانیتش وحشتناک است.
البته تمام این وظایف به خوبی توسط اپیزود اول انجام شده است.در همان ابتدا شما متوجه این موضوع میشوید که مردم شهر دل خوشی از بیگبی ندارند: گویا در گذشته ( زمان گرگ بودنش) خیلی ها را آزار داده است. اما در حقیقت شخصیت بد داستان یک قاتل سریالی است که طرز کشتن مردم توسط او بسیار وحشیانه است و شما همکارتان میخواهید آن جنایتکار را بیابید.اما در ادامه اتفاقاتی می افتد که هیچ بازیکنی فکرش را نمی کند و این هنر فوق العاده تل تیل است که همه چیز را برای شما ممکن میکند.
در حقیقت ماجرا این گونه آغاز میشود که بیگبی به خانه خود رفته و خوابیده است که ناگهان همکارش اسنو در را میزند و او را به پایین میبرد و بیگبی با سر دختری که امروز او را از دست مردی نجات داده بود مواجه میشود و او پیگیر ماجرا میشود...
البته در کنار داستان اصلی بخش های فرعی ای همچون خواسته های لاکپشتی به نام مستر تاود هم در نوع خود داستانی فرعی به حساب می آید اما ناگهان بازیکن احساس میکند ماجرا این لاکپشت خیلی پیچیده تر از این هاست...یکی از بخش های جالب بازی این صحنه است که شما داستان هایی که از کودکی می شنیده اید را در کتابی میبینید... سفید برفی و ...
میشود از نقاط قوت دیگر این بازی به طراحی قوی کاراکتر همه شخصیت ها اشاره کرد: به طوری که شما با این که از یک سری از کاراکتر ها فقط دیالوگ های کمی میبینید اما تقریبا شخصیت آن ها برای شما قابل درک خواهد بود.در کل میتوان گفت که این بازی تلفیقی از داستان گویی زیبای تل تیل با پایبند بودن به اصالت بازی های این شرکت است که با گرافیکی بهتر و سیستم های ارتقا یافته بازیکن را درگیر دنیایی میکند که تا به حال به این زیبایی در یک بازی تصور نشده است. دنیایی که در آن صحبت یک حیوان عادی است. دنیایی که در آن به عنوان یک گرگ زندگی میکنیم...
یاد اون روزگاری که نه رو اسماشون خط خورده بود و نه رنگ اسماشون انقدر کم رنگ بود به خیر...