12-22-2014, 04:38 PM
(12-22-2014, 04:36 PM)'Mahanking80' نوشته است: اسمش دستیار شرلوک هولمز درسته؟جان ؟
والا اسم ها رو از خودم در آوردم نمیدونم دیگه دستیار شرلوک هولمز اسمش اینه یانه [img]images/smi/s0 (74).gif[/img]
داستان یک سرباز مرده ... (قسمت هفتم اضافه شد)
|
12-22-2014, 04:38 PM
(12-22-2014, 04:36 PM)'Mahanking80' نوشته است: اسمش دستیار شرلوک هولمز درسته؟جان ؟ والا اسم ها رو از خودم در آوردم نمیدونم دیگه دستیار شرلوک هولمز اسمش اینه یانه [img]images/smi/s0 (74).gif[/img]
12-22-2014, 04:42 PM
(12-22-2014, 04:38 PM)'Dead Soldier' نوشته است:خیلی خوشحالم می بینم تو انجمن افرادی مثل شما هستن که فعالیت خوبی میکنن.امیدوارم اپدیت های جدید هر کدوم بهتر از یکدیگری باشه[img]images/smi/s0 (29).gif[/img](12-22-2014, 04:36 PM)'Mahanking80' نوشته است: اسمش دستیار شرلوک هولمز درسته؟جان ؟
12-22-2014, 09:27 PM
(آخرین ویرایش: 12-22-2014, 09:28 PM، توسط The Wolf Of Rivia.)
قسمت دوم
در راه همش نگران بودم و حس خوبی نداشتم تا اینکه به اون روستا رسیدم و با صحنه عجیبی روبه رو شدم .... Giúp đỡ ) از یکی از هم گروهی هایم که به زبان ویتنامی مسلط بود پرسیدم که چه می گوید ؟زن،مرد،کودک،پیر و جوان همه مرده بودند . در روستا چیزی به غیر از خون دیده نمی شد . تازه آن زمان بود که فهمیدم جنگ چیست !! یک صدایی شنیدم ، صدایی زنی بود که همش این کلمه را تکرار میکرد ( ویلسون ( هم گروهی ام ) گفت که کمک می خواهد . بعد از چند دقیقه آن زن را غرق در خون پیدا کردیم، زنی جوان ، بسیار زیبا و مو های بلند . مجذوب نگاه نگران او شدم . سعی کردم طوری با او رفتار کنم تا ترس و دلهوره نداشته باشد . ویلسون از او دلیل قتل عام این روستا را جویا شد ، زن جوان گفت از قدیم ما با روستا مین سا که از قبیله ما خیلی بزرگتر است مشکل داشتیم تا اینکه آن ها از این فرصت که همه تقصیر را به گردن آمریکایی ها بندازند استفاده کردند . با چشمانی پر از اشک گفت : مادر،پدر و برادرم را ببینید جسدشان آن جاست . سکوت عجیبی بین همه ما جاری شده بود که ناگهان صدایی آمد ... ادامه در قسمت سوم .
12-22-2014, 09:34 PM
وای آرین دمت گرم واقعا داستان جذب کننده و دلشوره بر انگیزی هست خیلی حال کردم خوشم اومد فقط یه انتقاد خیلی کوتاه بود و بسی زد حالی زیبایی خوردیم.
ممنون بابت داستانت منتظر ادامه ی داستان هستم.
12-22-2014, 09:36 PM
(12-22-2014, 09:34 PM)'مجید نصر' نوشته است: وای آرین دمت گرم واقعا داستان جذب کننده و دلشوره بر انگیزی هست خیلی حال کردم خوشم اومد فقط یه انتقاد خیلی کوتاه بود و بسی زد حالی زیبایی خوردیم.از عمد کوتاهش کردم تو کف قسمت بعد بمونید [img]images/smi/s0 (25).gif[/img] [img]images/smi/s0 (45).gif[/img]
12-22-2014, 09:39 PM
ادامه بده خیلی عالی نوشتی
12-22-2014, 11:56 PM
اینجور که معلومه به غیر 2 یا 3 نفر کسی مشتاق به ادامه یافتن این داستان نیست .
به نظرتون ادامش ندم دیگه ؟
12-22-2014, 11:59 PM
برا چی ادامه ندی داستان به این زیبایی و قشنگی
سری قبلی هم یه دوست عزیزی بود داستان میگفت برامون که یکدفعه معلوم نشد چی شد که دیگه ادامه نداد. اخه یعنی چی تا دو سه تا آپدیت میدید بیرون بعد میگید دیگه نمیدم. خب آدم تو کف داستان میمونه. اعصاب برای آدم نمیزارید ها.
12-23-2014, 12:00 AM
داداش ادامش بده چرا ادامه ندی داستانش باحاله من که خوشم اومد[img=18x18]images/smi/s0 (74).gif[/img]
دستتم درد نکنه به خاطر داستان منتظر اپ بعدیم[img=18x18]images/smi/s0 (74).gif[/img]
12-23-2014, 12:00 AM
(12-22-2014, 11:59 PM)'مجید نصر' نوشته است: برا چی ادامه ندی داستان به این زیبایی و قشنگی چرا عصبانی میشی عشقم ؟ اینجا هم نزارم خصوصی برا تو میفرستم . ولی خداییش استقبال کمه کلا 3 نفر مشتاق به ادامه داستانه [img]images/smi/s0 (43).gif[/img] |
|
موضوعهای مشابه… | |||||
موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین ارسال | |
زندگی گیمری: فوتبالیست های Ps2 | قسمت اول (آیتم ویدئویی) | BlazingFallGames | 0 | 1,557 |
06-15-2016, 06:25 PM آخرین ارسال: BlazingFallGames |
|
سینما+ | قسمت سیزدهم (بخش دوم) | Mohammad Reza Sahraee | 1 | 1,936 |
11-03-2015, 10:55 PM آخرین ارسال: isapor123 |
|
سینما+| قسمت سیزده (بخش اول) | Mohammad Reza Sahraee | 9 | 3,535 |
10-10-2015, 09:15 AM آخرین ارسال: hossein225 |
|
سینما+| قسمت دوازده (بخش اول) | Mohammad Reza Sahraee | 9 | 3,409 |
10-05-2015, 01:05 AM آخرین ارسال: Last Warrior |
|
سینما +| قسمت دوازده ( بخش دوم) | ユニーク | 2 | 1,866 |
09-29-2015, 08:54 AM آخرین ارسال: isapor123 |