شخصیت شناسی اتزیو آودیتوره ، نسخه برادری

[Sina Assassin]

به نام خدا.

این مقاله بررسی زندگی شخصیت اتزیو آودیتوره در رویداد ها و وقایع AC Brotherhood است.امیدوارم لذت ببرید.

Ezio Auditore

رویداد های اساسین کرید برادرهود دقیقا بعد از پایان داستان بازی AC II است.در پایان بازی دوم ما در نبردی رودریگو بورجیا را شکست داده و سیب و عصای عدن را از او میگیریم.اتزیو با استفاده از آن دو قطعه بهشتی، درب The Vault را باز میکند و در آنجا با مینروا، یکی از افراد اولین تمدن است.مینروا با اتزیو صحبت میکند و او را نسبت به وقایع قبل از تمدن انسان ها را توضیح میدهد و نابودی دنیا را نوید میدهد.در آخر به دزموند اشاره میکند که یکی از نوادگان اتزیو است.
اتزیو متعجب شده و از مینروا میپرسد که دزموند کیست.مینروا هم در جواب میگوید که پیام تحویل داده شده.و اتزیو را با هزاران سوال تنها میگذارد.
در این جا بهتر است که از یکی از ابهامات این بازی صحبت کنیم که پیامبر خوانده شدن اتزیو است.
مینروا به اتزیو میگوید که او پیامبر است.اما معلوم نیست منظور او چه بوده.بعد از تمام کردن بازی متوجه میشوید که منظور مینروا این بوده که اتزیو به مانند یک پل برای اخطار دادن به دزموند در باره پایان دنیا عمل میکند.

What?who is Desmond?II don't understand...Please, wait.I have so many questions

ezio auditore

بعد از این اتفاقات اتزیو از The Vault بیرون میاید و با عموی خود مواجه میشود که از اتزیو میخواهد از آنجا بیرون بیاید.اتزیو از کلیسای واتیکان بیرون آمده و در راه مجبور به کشتن سربازان بورجیا میشود.در این هنگام اتزیو به همراه عموی خود به بالای برجی در شهر رم میرود و عمویش از او میخواهد که سیب عدن را به رودخانه زیر پایش بیندازد.اما اتزیو آن را نگه میدارد و مسئولیت نگه داریش را به عمویش واگذار میکند.

Ezio in The Vault 1499

اتزیو به همراه عموی خود به سمت ویلای آودیتوره حرکت میکند.در زمان ورود آن ها توپی از برجهای شهر به سمت آنها پرتاب میشود.اتزیو گارد میگیرد ولی عمویش میخندد و میگوید که در نبود اتزیو دیوار ها را به توپ Cannon مجهز کرده اند.اتزیو وارد شهر شده و به مردم کمک میکند.با خواهر و دیگر آشنایان ملاقات میکند و شب را با کاتارینا اسفورتزا میگذراند.همچنین با نیکولو ماکیاولی مواجه میشود  و در مورد نکشتن رودریگو میگوید و نیکولو اورا ملامت میکند.

صبح زمانی که از خواب بیدار میشوند، صدای شلیک توپ میشنوند.اتزیو گمان میکند که سربازان شهر در حال تمرین هستند.اما در همان زمان گلوله توپی وارد اتاق اتزیو شده و زره الطیر را در هم میشکند.

اتزیو بیرون میرود و سعی میکند شهر را حفظ کند.از عمویش میشنود که بورجیا به شهر حمله کرده است.گلوله‌های توپ از همه طرف به سمت شهر سرازیر میشوند و اتزیو با اسبش خود را به دیوار‌ها و توپ‌ها بالای آنها میرساند و کمی برای مردم وقت میخرد که فرار کنند.

در همان زمان متوجه ورود سربازان به دیوار‌های شهر میشود.او عده ای از سربازان را میکشد و در همان زمان که آخرین سرباز را از پای در آورد، دروازه های شهر باز میشود و چزاره بورجیا به همراه همراهانش وارد میشوند.عموی اتزیو، ماریو، هم سلانه سلانه وارد شهر شده و به زمین می‌افتد.

اتزیو.من در باره تو و این گروه کوچک اساسین ها میدونم.این حمله رو به عنوان یک دعوتنامه از خانواده من بپذیر.

چزاره بورجیا 1499

در همین هنگام چزاره تفنگ کشیده و به سر ماریو شلیک میکند.اتزیو هم از سمت دیوارها که حالا به تسخیر دشمنان در آمده است، تیر خورده و به پایین میافتد.اتزیو هنوز میتواند راه برود و بجنگد.دنبال راه فرار به سمت sanctuery میرود زیرا میداند راهی برای باز پس گیری شهر نیست.در آنجا مادر و خواهر خود را خارج میکند و خود به سمت رم برای گرفتن انتقام،حرکت میکند.

اتفاقات مهم بازی که به شخصیت اتزیو مربوط میشود را ذکر میکنم.

اتزیو وارد رم شده و به کمک ماکیاولی یک گروه بزرگ از اساسین ها تشکیل میدهد.در این بین از دوستان قدیمی‌اش کمک میگیرد.لاولپه به ماکیاولی شک میبرد که خائن است و یک جاسوس دو جانبه است.چندین بار به اتزیو هشدار میدهد و در آخر خود در صدد قتل ماکیاولی تلاش میکند.که اتزیو در طی ماموریتی جاسوس اصلی را که یکی از سربازان مزدور ویلا بود، را به قتل میرساند و متوجه میشود ماکیاولی در ماجرای جاسوسی نقشی نداشته.پس سریع خود را به مخفی گاه اساسین ها میرساند و لاولپه را از کشتن ماکیاولی باز میدارد.

اتزیو رسما از خواهرش کلاودیا دعوت میکند که به اساسین ها بپیوندد.کلاودیا هم که همراه مادرشان به رم آمده بود، قبول میکند.در اینجا ماکیاولی اتزیو را نیز رسما به عنوان بزرگ اساسین ها، یعنی منتور mentour، ملقب میکند.

فرانسوی ها به ایتالیا آمده اند و رسما ایتالیا را جزئی از خاک فرانسه میدانند.آنها همسر دی آلویانو را گروگان گرفته که از دوستان اتزیو و رئیس مزدوران است.اتزیو نقشه ای میریزد و با موفقیت پانتاسیلیا، همسر آلویانو، را آزاد و ژنرال فرانسوی را به قتل میرساند.

او همچنین در اوایل بازی، ملاقات غیر منتظره ای با لئوناردو داوینچی داشت.او به اتزیو میگوید که مجبور شده برای بورجیا سلاح های مهندسی شده بسازد و از اتزیو درخواست میکند که آن ها را نابود کند.همچنین او برای اتزیو تجهیزات قبلی اش را میسازد که شامل دو هیدن بلید، یک دستکش فلزی و دارت سمی میشود.

اتزیو قبل از نابود کردن ماشین پرنده بورجیا

اتزیو کاتارینا اسفورتزا را که در جریان حمله به ویلا زندانی شده بود را آزاد میکند.در اینجا او با لوکرتزیا بورجیا، خواهر و معشوقه چزاره، مواجه میشود که در آینده مکان سیب عدن را به اتزیو لو میداد.
بعد از آن اتزیو وارد مراحل آخر کارش میشود و شاهد کشته شدن رودریگو به دست چزاره، در حالی که رودریگو سعی کرده بود چزاره را مسموم کند، بود.چزاره خواهرش را گرفته و سر او فریاد میزند که مکان سیب عدن را به او بگوید.با آمدن اتزیو، چزاره فرار میکند.لوکرتزیا مکان سیب عدن را به اتزیو لو میدهد.
طی اقدامی صحنه ای خاطره انگیز به وجود آمد، اساسین ها جمع شده و اتزیو با سیب عدن همه افراد بورجیا را شکست میدهد.در اینجا نیروهای واتیکان چزاره را دستگیر میکنند ولی چزارهع فرار میکند و ارتش عظیمی به سمت Viena میبرد تا دوباره قلمروی برای خودش ایجاد کند.

اتزیو به سراغ چزاره میرود و در یک باس فایت جالب او را شکست میدهد.در اینجا وقتی چزاره شکست میخورد، به اتزیو میگوید که هیچ انسانی قادر به شکست من نیست.اتزیو هم اورا از دیوارهای شهر به پایین پرتاب میکند تا عوامل بی جان او را بکشند.
از حمایت و اعتبار شما متشکرم.

[BadBoy4Ever]

خوشحالم که تا به این لحظه همراه سایت ما بودید.

چندی پیش اولین قسمت از شخصیت پردازی اتزیو را نوشته و وارد سایت کرده بودیم 

چه سایتیو میگی برادر ؟

[Sina Assassin]

اون اشتباه شده.شما ندید بگیر.
دوستان خوشحال میشم از نظراتتون بهره مند شم.مطالب از هیچ سایتی کپی نشده و همش نوشته خودمه.اول قرار بود در یه سایت دیگه انتشارش بدم که ندادم.

[Be the story]

کسی که اتزیو و زندگی نامش رو ندونه گیمر نیست

[BadBoy4Ever]

کسی که اتزیو و زندگی نامش رو ندونه گیمر نیست

حالا که انقد حرفه ای هستی بگو بینم : تو مرحله آخر AC II و برخورد اتزیو با ملکه، با نگاه کردن به دوربین اسم چه کسیو آورد ؟

[Lightninghero]

کسی که اتزیو و زندگی نامش رو ندونه گیمر نیست

چرت ترین حرفی که همین الان شنیدم

اگه اینطوره کسی که زندگی نامه کلود رو ندونه گیمر نیست

[B.A.T]

مقاله قشنگی بود. شخصیت پردازی قوی اتزیو و الطایر باعث شده بود تا AC تا اون حد محبوب بشه.
حیف که جفتشون مردن:(

[Be the story]

کسی که اتزیو و زندگی نامش رو ندونه گیمر نیست

حالا که انقد حرفه ای هستی بگو بینم : تو مرحله آخر AC II و برخورد اتزیو با ملکه، با نگاه کردن به دوربین اسم چه کسیو آورد ؟

من شعار دادم یعنی متوجه نشدی؟

کسی که اتزیو و زندگی نامش رو ندونه گیمر نیست

چرت ترین حرفی که همین الان شنیدم

اگه اینطوره کسی که زندگی نامه کلود رو ندونه گیمر نیست

خب من چرت گفتم؟
باشه باشه.......

[parda$]

مقاله قشنگی بود فقط عکس هارو با زیرنویس ها مج کن!
اقا اگه اینطوره هرکسی هم که زندگینامه بیگ باس رو ندونه گیمر نیست!

[BadBoy4Ever]

مقاله قشنگی بود فقط عکس هارو با زیرنویس ها مج کن!
اقا اگه اینطوره هرکسی هم که زندگینامه بیگ باس رو ندونه گیمر نیست!

کاملا میدونم 
میخوای بگم واست  :angel: