لاک پشتها در گاتهام |نقد و بررسی کراس اور بتمن و لاک پشت های نینجا

[Funny Man]

به نام خدا 

در تاریخ کمیک بوک ما بارها شاهد کراس اور میان شخصیتها بودهایم،در بعضی از مواقع این کراس اور میان دو شخصیت در یک یونیورس بوده است مانند:اسپایدرمن و ددپول،و بعضی از مواقع هم میان دو شخصیت که در یونیورسهای جدا وجود دارند مانند:پانیشر و بتمن.کراس اورها همیشه باعث به وجود اوردن اتفاقات جالبی میشوند،و برای شرکتهای سازنده صرفه اقتصادی بسیار خوبی نیز دارند.گاهی این کراس اورها میان دو شخصیت با اخلاقیات کاملا یکسان است به طور مثال اسپایدرمن و جانی استورم،گاهی هم این کراس اور میان دوشخصیت کاملا متفاوت اتفاق میافتد به عنوان مثال پانیشر و اسپایدرمن،دو شخصیت کاملا متفاوت دارند یکی مخالف کشتن است و دیگری تمام سعی خود را برای کشتن دشمننانش میکند.
کراس اوری هم که ما میان لاک پشت های نینجا و بتمن شاهد بودیم تقریبا میان دو شخصیت متفاوت بود.یک دسته نوجوان بذلهگو و یک مرد زخم خورده و جدی،ترکیبی که به خوبی هم جواب داد.

از این بخش مقاله دارای اسپویلرهای داستانی میباشد

داستان این کمیک در سطح نسبتا خوبی قرار دارد،داستان محتوای خوبی دارد و به موقع اوج میگیرد و در اخر به خوبی فرود میاید.البته باید این را هم در نظر گرفت که این کمیک برای نوجوانان است و نباید انتظار یک داستان دارک و بزرگسالانه داشته باشیم.

داستان از جایی شروع میشود که ما میبینیم نینجاهای فوت(foot clan)به یک مرکز تحقیقاتی حمله کردهاند و سعی در دزدیدن یک ژنراتور دارند.در همان لحظه لاکپشتها هم به انها حمله میکنند و سعی میکنند جلوی انها را بگیرند.اما در این امر موفق نمیشوند و فوت موفق به دزدیدن ژنراتور میشود. 

بعد متوجه میشویم که تمامی اینها گفتههای یک شاهد عینی به بتمن بوده است.در پلان بعدی بتمن در bat cave حضور دارد و الفرد به او میگوید شاید این کار league of assasin بوده است؟اما بروس وین(بتمن)میگوید که این کار شخص دیگری است و این گروه بسیار سازمان یافتهتر است.در صفحات بعدی دوباره پیش لاکپشتها بر میگردیم و متوجه میشویم که انها با کیلرکراک درگیر شده اند.بعد از یک درگیری حسابی انها او را از فاضلابشان بیرون میاندازند. 

بتمن هم با فریب دادن فوت متوجه میشود که ان موجودات جهشیافته لاک پشت هستند و همچنین نینجاهای اسرار زیادی دارند و رییس انها هم اصلا از فاش شدن این اسرار خوشش نمیاید.لاکپشتها هم بعد از اینکه مورد حمله قرار میگیرند متوجه میشوند که دیگر فاضلابشان امن نیست و گاتهام مانند شهر خودشان فاضلابهای امنی ندارد. پس از انجا بیرون میایند و ناگهان با بت موبیل مواجه میشوند،اولین تقابل انها با شوالیه تاریکی در اینجا صورت میگیرد. 

 در شماره دوم ما میبینم که لاک پشتها با بتمن درگیر شده اند.البته به دلیل سطح رزمی بالاتری که بتمن دارد لاک پشتها شکست سختی میخورند و رافائل(لاک پشتی که نقاب قرمز دارد)سلاح خود را که سای نام دارد از دست میدهد.استاد اسپلینتر که وضعیت را اینگونه میبیند به کمک پسرانش میشتابد،او به بتمن میگوید که پیدا کردن کسی با این مهارتها در هنرهای رزمی بسیار کم است و به او میگوید که انها باز هم ملاقات خواهند داشت. پس از ان او به همراه پسرانش میرود. 

بعد از این مبارزه سخت نوجوانان داستان ما در میابند که شخصی که با او مبارزه کردهاند بتمن نام دارد و او نیز با مجرمین میجنگد.اما لئو(نقاب ابی)به نکته دیگری نیز پی برده است،بتمن به انها ضربههای مرگبار نمیزده است و در واقع داشته انها را تست میکرده است.در جایی دیگر نیز بروس وین با کمک لوسیوس اسلحه راف را امتحان میکنند و متوجه میشود که اسلحه از دنیای دیگری است.او میگوید جنس اهنی که از ان ساخته شده است با اهن این دنیا تفاوت دارد ولی دارد جنس خود را به اهن این دنیا تبدیل میکند و به بروس میگوید که هرچیزی که از دنیای دیگری وارد به این دنیا شود به حالت اول خود برمیگردد و این اصلا خبر خوبی برای قهرمانان قصه ما واستاد پیرشان نیست. اما استاد اسپلینتر هم بیکار ننشسته بود،او بروس را تا مخفیگاهش دنبال کرده بود و متوجه این قضیه شده بود. 

در همین موقع ما متوجه میشویم که شردر دارد با پنگوئن معامله میکند و میخواد از او یک موتور تشدید کنند بخرد.اما شردر به او نارو زده و بدون پرداخت پول از او موتور را میگیرد،هنگامی که سعی در کشتن پنگوئن میکند پنگوئن به او میگوید که او میتواند به او پول و اسلحه بدهد و همچنین کارهای او را،راه بیاندازد.شردر که این سخنان را میشنود به او اجازه زنده بودن میدهد. 

در شماره سوم ما متوجه میشویم که در اصل این krang بوده است که لاکپشتها و شردر را به گاتهام منتقل کرده است.استاد اسپلینتر از بتمن تقاضای کمک میکندتا بتوانند جلوی شردر را بگیرند و همچنین بتوانند جلوی او را بگیرند تا در نبودشان شهر را از ان خود نکند.بتمن هم که به مخفیگاه شردر پی برده است قبول میکند که به انها کمک کند.

در همین حال شردر در حال ریختن برنامه شوم دیگری است،او میخواهد که به هردو شهر حکومت کند.در همان لحظه او مورد حمله قرار میگیرد و متوجه میشود که بتمن و لاکپشتها در انجا هستند.پس از یک درگیری سخت و زخمی کردن راف او دروازه را منفجر میکند و با یک هلیکوپتر از انجا فرار میکند.درون هلیکوپتر هم کسی نیست جز راسالغول که میخواهد با شردر شراکت کند.

در شماره 4 ما شاهد یک صحنه بسیار جالب هستیم.راف که از بودن در مخفیگاه بتمن خسته شده است،میگوید که میخواهد دنبال یک کار واقعی برود نه اینکه در انجا بنشیند و مسخره بازی های انها را ببیند.بروس سعی میکند برای او دلیل بیاورد ولی او به بروس میگوید او فقط یک بچه پولدار احمق است که لباس میپوشد و این کارها را میکند چون در نظرش جالب است.پس از گفتن این حرفها او از انجا بیرون میاید و میرود تا یک تصفیه حساب شخصی را شروع کند.اما بتمن به سراغ او رفته و بعد از مدتی او را قانع میکند تا بیاید و چیزی را به او نشان بدهد. 

راف که متوجه شده بود بتمن برای این کار دلیل خاصی دارد و فقط یک بچه پولدار از خود راضی نیست متوجه اشتباه خود میشود.در همین حال شردر و راسالغول در یک تئاتر یک دروازه دیگر باز میکنند که ناگهان کیسی جونز از ان بیرون میاید.او با انها درگیر میشود و به شدت زخمی میشود.لاکپشتها هم که در قرار گاه متوجه باز شدن یک دروازه دیگر شده اند سریع خود را به انجا میرسانند و کیسی را در حالی پیدا میکنند که دیگر توان هیچ کاری را ندارد. 

شماره 5 که میتوان گفت داستان در ان اوج میگیرد در حالی شروع میشود که رابین لاکپشتها را در غار میبیند و با انها درگیر میشود.بروس سر میرسد و به او میگوید که انها دشمنانش نیستند و خود او خواسته که انها انجا باشند.پس از ان متوجه میشوند که در تیمارستان ارکام مشکلی پیش امده و باید سریع به انجا بروند.کیسی هم که توانسته بود از قبل لوازم ایجاد دروازه را پیدا کند به کمک بروس یک دروازه درست میکند و میخواهند از انجا بروند که ناگهان متوجه میشوند بتمن در دردسر بزرگی افتاده است.لاک پشتها هم علیرغم اینکه ژن هایشان دارد از بین میرود و کیسی هم به انها هشدار میدهد به کمک بتمن میشتابند. 

انها متوجه میشوند که شردر و راس الغول تمام ساکنین تیمارستان را به حیوان تبدیل کردهاند.پس از ازاد کردن بتمن و نبردی سخت با اعضای حیوان شده تیمارستان و همچنین شکست دادن شردر و راسالغول انها موفق میشوند که اوضاع را ارام کنند. در همین حین هم اپریل یک دروازه دیگر درست میکند و لاکپشتها پس از یک وداع به خانه خود بازمیگردند. 

داستان این کراس اور یک داستان نسبتا خوب است ولی میتوانست پیچیدگی های بیشتری داشته باشد و همچنین پایان بهتری داشته باشد.همانطور که خواندید داستان این کمیک با یک پایان کلیشهای که به ان همه تا اخر عمر در خوشی زندگی کردند هم میگویند.

از بحث داستان که دور شویم به بحث دیالوگ هایی میرسیم که در طول داستان گفته شد.باید بگویم دیالوگ ها در سطح خوبی قرار دارند.به عنوان یک کمیک که دارای درجه سنی نوجوانان است ما دیالوگ های خوبی را مشاهده میکنیم.داستان همچنین فقدان طنز هم ندارد و بارها شما را به خنده میاندازد. 

طراحی کمیک هم واقعا جالب کار شده است.بیشترین حسی که به من این طراحی ها القا کردند این بود که مانند یک انیمیشن بودند.در تمام طول مدتی که داشتم کمیک را میخواندم این حس را داشتم که دارم یک انیمیشن را تماشا میکنم و این اصلا نکته بدی نیست.البته از طراحی هایی هم که برای ساکنان حیوان شده تیمارستان شده بود نیز نباید بگذریم،هر کدام به چیزی که بیشتر به شخصیتشان نزدیک بود تبدیل شده بودند.به عنوان مثال جوکر مانند یک مار خطرناک است و به سرعت میتواند ضربه ای مهلک وارد کند یا bane مانند یک فیل قوی است پس به فیل تبدیل شده بود. 

در اخر باید بگویم این کمیک یک کراس اور خوب میان چند شخصیت بسیار محبوب است،و حداقل یک بار ارزش خواندن را دارد.البته داستان کمیک میتوانست خیلی بهتر از اینها باشد ولی در کل حق مطلب را ادا میکند. 

نمره نهایی:8

[B.A.T]

از آقای حاجیزاده بسیار متشکرم... خیلی حرکت خوبیه که دست به نقد کردن کامیک‌های ابرقهرمانی بزنیم. این کامیک رو من متاسفانه هنوز نخوندم ولی خلاصه‌ای رو ازش میدونم...
خیلی عالی بود... لذت بردم   امیدوارم این حرکت گسترش بیشتری پیدا بکنه

[Funny Man]

از آقای حاجیزاده بسیار متشکرم... خیلی حرکت خوبیه که دست به نقد کردن کامیک‌های ابرقهرمانی بزنیم. این کامیک رو من متاسفانه هنوز نخوندم ولی خلاصه‌ای رو ازش میدونم...
خیلی عالی بود... لذت بردم   امیدوارم این حرکت گتسرش بیشتری پیدا بکنه

خواهش میکنم 
بله سعی میکنم نقدهای بیشتری هم قرار بدم 
فعلا منتظرم داستان پانیشر تا شماره5 بیادش بعد یه نقد از اون هم میریم

[You Never Win]

خسته نباشی برادر علیرضای عزیز!
مقاله نسبت به قبلی هات پیشرفت فوق العاده زیادی داشته! خوشبختانه شروع به انجام یک کار جدید کردی! یعنی نقد کمیک! خیلی کار خوبی رو شروع کردی و امیدوارم این کار هم بیشتر مورد توجه قرار بگیره!
یکی از ایرادات مقاله که بنده به چشمم اومد استفاده نکردن از نیم فاصله هست! نیم فاصله باعث زیبا شدن و بهتر شدن مقاله می شه که امیدوارم رعایت کنی در کارهای بعدیت!
یکی دیگه از ایراد ها رعایت نکردن فاصله بین علامتها و متن هست! وقتی یه متن رو می نویسی، باید علامت رو به کلمه قبل از اون بچسبونی و برای کلمه بعد از فاصله استفاده کنی! مثلا نحوه صحیح نوشتن:
ماسک، نقاب، پنهان کردن چهره واقعی خود پشت یک شی بیجان؛ واقعاً برای چیست؟
و نحوه اشتباه:
ماسک،نقاب،پنهان کردن چهره واقعی خود پشت یک شی بیجان؛واقعاً برای چیست؟
بازم خسته نباشی بابت مقاله بسیار زیبات!

[Ali Danger]

یکی از بهترین کراس اور های دنیای کمیک. من که لذت بردم خیلی!
منم اگه تونستم یه کمیک هایی رو شروع به نقد میکنم.
خیلی خوب بود علیرضا! حال کردم.

[Funny Man]

یکی از بهترین کراس اور های دنیای کمیک. من که لذت بردم خیلی!
منم اگه تونستم یه کمیک هایی رو شروع به نقد میکنم.
خیلی خوب بود علیرضا! حال کردم.

بله کراس اور خوبی بود ولی داستانش بهتر از اینا میتونست باشه 
حتما شروع کن 
خواهش دادا

[Maziyar Hemmati]

سلام بر خدمت دوست عزیزمون 
برای امروز این 4ــــرمین مقاله ای بود که خوندم   تاحالا نقد و بررسی کامیک‌ نخونده بودم ولی واقعا خوشحالم که باهاش اشنا شدم 
بازم ممنون درباره علائم نگارشی حرفی نمیزنم چون خود دوستان میان و نظر میدن 

[Funny Man]

سلام بر خدمت دوست عزیزمون 
برای امروز این 4ــــرمین مقاله ای بود که خوندم   تاحالا نقد و بررسی کامیک‌ نخونده بودم ولی واقعا خوشحالم که باهاش اشنا شدم 
بازم ممنون درباره علائم نگارشی حرفی نمیزنم چون خود دوستان میان و نظر میدن 

سلام بر شما 
برادر چه حوصله ای داری من نهایت در روز 1 مقاله رو کامل بخونم اونم اگه حسش باشه 
بله کمیک بوک دنیای بزرگیه