07-29-2016, 05:58 PM
[font=Mihan-IransansBold]قسمت[/font]
[font=Mihan-IransansBold]2[/font]
[font=Mihan-Iransans]بایه متور نه چندان تمیز اومد منم که از درد داشتم میمردم گفتم سریع باش دستشو دراز کرد به زور بلندش شدم کمکم کرد سوار متور بشم خودشم نشت بعدشم با تمام سرعت به سمت بیمارستان رفتیم بهش گفتم تو کی هستی که گفت فکر کنم من باید این سوال رو بپرسم و گفت من یه انسان تو کی هستی گفتم منم یه زخمی گفت فکر نکنم زخمی باشی بیشتر به گوشت کوبیده می خوری رسیدیم بیمارستان که گفت از جات تکون یه نگاه بهش کردم خودش فهمید رفت داخل بیمارستان که بعد با چند تا پرستار رو یه تخت اومد منو گذاشتن رو تخت بعدشم گفت هی نگرا ن نباش بعدم منو بردن تو اتاق بعدم یه آمپول زدن و خوابم برد وقتی بهوش اومدم دیدم بالا سرمه گفتم اسمت چیه گفت تو بهم بگو نیل داشت می رفت بیرون که گفتم هی نیل ممنون تقریبا بعد از دو روز مرخصم کردن منم اولین کاری کردم رفتم تو پارکینگ دنبال متور نیل گشتم متورو دیدم رفتم نزدیک دیدم زیر پاهام پر از خونه رفتم نزدیک تر باورم نمی شد پا های نیل رو بریده بودن چند بار تکونش دادم که یک دفعه یکی گفت سعی الکی نکن اون زنده نمیشه رفتم عقب گفتم تو کی هستی گفت نیازی نیست تو بدونی فقط بگم اتفاقی که برای پاهات افتاد یه اشتباه کاری بود که ماهم در عوض هزینشو پرداخت کردیولی این دوستت هم یه تذکر باشه که پیگیر ماجرا نشی البت مشکل از تو بود که در یه زمان اشتباه تو یه مکان اشتباه بودی تا اومدم بگم تو نمی تونی فرار کنی سوار ماشین شد و رفت اون لحظه نمی دونستم چکار کنم که صدای...[/font]
[font=Mihan-IransansBold]2[/font]
[font=Mihan-Iransans]بایه متور نه چندان تمیز اومد منم که از درد داشتم میمردم گفتم سریع باش دستشو دراز کرد به زور بلندش شدم کمکم کرد سوار متور بشم خودشم نشت بعدشم با تمام سرعت به سمت بیمارستان رفتیم بهش گفتم تو کی هستی که گفت فکر کنم من باید این سوال رو بپرسم و گفت من یه انسان تو کی هستی گفتم منم یه زخمی گفت فکر نکنم زخمی باشی بیشتر به گوشت کوبیده می خوری رسیدیم بیمارستان که گفت از جات تکون یه نگاه بهش کردم خودش فهمید رفت داخل بیمارستان که بعد با چند تا پرستار رو یه تخت اومد منو گذاشتن رو تخت بعدشم گفت هی نگرا ن نباش بعدم منو بردن تو اتاق بعدم یه آمپول زدن و خوابم برد وقتی بهوش اومدم دیدم بالا سرمه گفتم اسمت چیه گفت تو بهم بگو نیل داشت می رفت بیرون که گفتم هی نیل ممنون تقریبا بعد از دو روز مرخصم کردن منم اولین کاری کردم رفتم تو پارکینگ دنبال متور نیل گشتم متورو دیدم رفتم نزدیک دیدم زیر پاهام پر از خونه رفتم نزدیک تر باورم نمی شد پا های نیل رو بریده بودن چند بار تکونش دادم که یک دفعه یکی گفت سعی الکی نکن اون زنده نمیشه رفتم عقب گفتم تو کی هستی گفت نیازی نیست تو بدونی فقط بگم اتفاقی که برای پاهات افتاد یه اشتباه کاری بود که ماهم در عوض هزینشو پرداخت کردیولی این دوستت هم یه تذکر باشه که پیگیر ماجرا نشی البت مشکل از تو بود که در یه زمان اشتباه تو یه مکان اشتباه بودی تا اومدم بگم تو نمی تونی فرار کنی سوار ماشین شد و رفت اون لحظه نمی دونستم چکار کنم که صدای...[/font]