بی شک سری های ASSASSIN'S CREED از آن دسته بازی های پرطرفدار که مورد توجه منتقدان قرار گرفت می باشد. برای اولین بار Ubisoft از نسخه اول در سال 2006 و در نمایشگاه E3 رو نمایی کرد. سرانجام اولین سری از این بازی در سال 2007 عرضه شد و توانست نظر اکثر منتقدین و بازیبازان را جلب کند. داستان زیبا، گرافیک قوی، گیم پلی جذاب و موسیقی حماسی از خصوصیات این بازی به شمار می روند. مطمئنا این بازی از خاطر هیچ گیمری بیرون نمی رود و همه آن را به یاد خواهند داشت. یوبی سافت (Ubisoft) پس از مشاهده موفقیت های فراوان، تصمیم بر ساخت نسخه ی دوم گرفت؛ نسخه دوم نیز فروش بسیار بالایی را به همراه داشت. در این سری شخصیت اصلی بازی تغییر کرده بود. اینبار کاراکتر اصلی حشاش جوانی به نام Ezio Auditore Di Firenze است که در رنسانس در ایتالیا زندگی می کند. او از نوادگان الطیر می باشد و شباهت هایی نیز به او دارد. در ادامه با نقد و بررسی AssAssin's Creed II با ما همراه باشید ...
بازی دقیقا پس از انتهای ASSASSIN'S CREED I شروع می شود. دزموند مایلز در آزمایشگاه آبسترگو (Abstergo) زندانی است که ناگهان، Lucy Stillman (لوسی از آن افرادی است که از آبسترگو برای حشاشین جاسوسی می کند) برای نجات دزموند وارد آزمایشگاه می شود. او دزموند را از آزمایشگاه بیرون می آورد و با ماموران امنیتی درگیر می شوند؛ پس از این درگیری ها، لوسی و دزموند به جایی می روند که دستگاه انیموس (Animus) در آن جا قرار دارد. دزموند وارد دستگاه می شود. ناگهان دزموند لحظه متولد شدن یکی از اجدادش به نام Ezio Auditore Di Firenze را می بیند. جووانی آدیتوره (پدر اتزیو که یکی از حشاشین هاست) جلو آمده و اتزیو را در آغوش می گیرد؛ جووانی بسیار خوش حال بود و به اتزیو می گوید: تو در آینده یکی از حشاش های بزرگ خواهی شد. پس از این اتفاقات، دزموند از انیموس بیرون می آید و لوسی از آن خاطره کپی برداری می کند. آن ها با مشکلاتی از آبسترگو فرار کرده تا به نزد دوستان لوسی برسند. دزموند و لوسی مخفیگاه شان و ربکا (دوستان لوسی) را پیدا کرده و با کمک یک دیگر دستگاه انیموس را می سازند؛ دزموند وارد انیموس شده و به خاطرات اتزیو در سن هفده سالگی در فلورانس می رود؛ اتزیو در حال بحث کردن با فردی به نام Vieri Di Pazzi است و در همین هنگام ویری تکه سنگی را برداشته و بر سر اتزیو می زند؛ سر اتزیو می شکند و دعوایی رخ می دهد؛ یاران اتزیو و یاران ویری با هم درگیر می شوند و به قصد کشت همدیگر را می زنند. اتزیو و همیارانش، ویری و افرادش را شکست می دهند. ویری ترسیده و شکست را می پذیرد و فرار می کند. در همان لحظه، دریکو برادر بزرگ تر اتزیو، پیش او می آید و می گوید تو را باید نزد پزشک ببریم تا مداوا شوی. پس از معالجه فدریکو به اتزیو می گوید که باید به خانه برگردیم ولی اتزیو قبول نمی کند و شب را در خانه دختری به نام کریستینا وسپوچی می ماند؛ صبح می شود و اتزیو به خانه بر می گردد. جووانی اورا به خاطر اینکه به حرف برادر بزرگ ترش گوش نداد، سر زنش می کند. در آخرجووانی به اتزیو ماموریتی می دهد تا نامه ای را به دست شخصی خاص برساند. البته قبل از این ماموریت، کار های دیگری انجام می دهد برای مثال: برای برادر کوچک ترش پتروچیو پرهایی جمع آوری می کند، برای مادرش جعبه ای را به سمت دفتر کار فرد مشخصی می برد، پسری را که به خواهرش کلاودیا خیانت کرده است را شیرفهم می کند و نامه را می رساند؛ پس از انجام ماموریت خود، به خانه بر می گردد ولی خبری شوکه کننده به دستش می رسد! پدرش و دو برادرش زندانی شده اند؛ او پیش پدرش که بالای یک برج زندانی شده بود می رود؛ جووانی پدر اتزیو به وی می گوید که مدارکی را برای فردی به نام Uberto Alberti ببرد تا بی گناهی پدرش و دو برادرش ثابت شود. اتزیو به سرعت خودش را به اوبرتو می رساند و مدارک را به او می دهد ولی اوبرتو خیانت کرده و پدر اتزو و دو برادر او را به دلیلی نا جوان مردانه و نا عادلانه اعدام می کند. اتزیو هیچ کاری نمی تواند برای آن ها انجام دهد؛ وی پس از مدتی موفق می شود که اوبرتو را به قتل برساند. او پس از این همه اتفاق تصمیم می گیرد مادر و خواهرش را به قصرشان در Monteriggioni ببرد. دایی اتزیو (ماریو آودیتوره) به کمک آن ها می آید؛ ماریو، اتزیو را به زیر زمین قصر می برد و مجسمه های حشاش های پیشین را به اتزیو نشان می دهد. مجسمه الطیر هم بین آن هاست و همچنین اتزیو متوجه می شود که پدرش نیز یک حشاش بوده است؛ ماریو نوع مبارزه و جنگیدن را به اتزیو آموزش می دهد. وی پس از یاد گرفتن فنون مبارزه، ویری را به قتل می رساند. اتزیو با گذشت زمان قوی تر شده و افراد بیشتری که در کشته شدن خانواده اش نقش داشتند را پیدا می کند و نابود می سازد. بیش تر آن افراد را تمپلار ها تشکیل می دادند. در این بین دزموند از انیموس بیرون آمده و مهارت هایی که از اتزیو یاد گرفته است را امتحان می کند. انیموس بر روی دزموند تاثیراتی گذاشته است. دزموند خواب هایی درباره الطیر می بیند و وقتی بیدار می شود بار دیگر وارد انیموس می شود؛ اتزیو اینبار موفق می شود عامل اصلی مرگ خانواده اش را پیدا کند. این فرد یک تمپلار به نام Rodrigo Borgia است. اتزیو با کمک همیاران و دوستانش لباس یک سرباز را می پوشد و به دنبال بهترین فرصت برای کشتن رودریگو می گردد تا Apple Of Eden (شئ بسیار قدرت مند) را از او بگیرد. اتزیو موفق می شود Apple Of Eden را از رودریگو بگیرد ولی خود رودریگو فرار می کند؛ در این بین انیموس مشکلاتی پیدا می کند و به چندین سال جلو تر و در سال 1499 می رود. رودریگو خود را پاپ الکساندر ششم معرفی کرده است؛ اتزیو به واتیکان می رود تا او را از بین ببرد و عصایش را بگیرد. وی با آن عصا می تواند وارد Prophet شود. اتزیو عصا را گرفته ولی او را نمی کشد زیرا اتزیو خیلی از افراد را به قتل رسانده است و مرگ رودریگو دیگر خانواده اتزیو را بر نمی گرداند. بعد از این ماجرا، اتزیو وارد دری مخفی می شود و با زنی به نام مینروا صحبت می کند؛ مینروا وجود فیزیکی ندارد و چیزی مانند فرشته است. او به اتزیو درباره ی نابود شدن دنیا می گوید؛ او همچنین می گوید این واقعه ناگوار قرار است پیش بیاید و دزموند دنیا را نجات می دهد دزموند همان لحظه از انیموس بیرون می آید و می بیند ماموران آبسترگو آنان را پیدا کرده اند؛ آن ها از دست ماموران فرار می کنند. در آخر بازی، همچنان به دنبال راه نجات زمین می گردند ...
در AssAssin's Creed II شاهد داستانی پیچیده و جذابی هستیم؛ تیم نویسندگان داستان بسیار کار خود را خوب انجام داده اند و داستان فوق العاده ای را می توانیم مشاهده کنیم. همچنین نویسندگان توانسته اند تمام نکات ریز از لحاظ فرهنگی ، عاطفی و اجتماعی را با محتوای بالا در بخش داستان بگنجانند. نقش زنان در بازی بسیار پر رنگ تر شده است؛ شخصیت پردازی نیز در بازی خوب کار شده است. با گذشت زمان در بازی می توانید پخته تر شدن اتزیو را مشاهده کنید برای مثال او در سن هفده سالگی جوانی شوخ بود و به دنبال دردسر می گشت ولی با گذشت زمان او یک آدم جدی و پخته تری شد و این موضوع را بازیباز به خوبی احساس می کرد. شخصیت پردازی تمام افراد نزدیک، یاران اتزیو و دزموند نیز به خوبی کارشده است.
![[تصویر: 66984387095272653620.jpg]](http://*****/images/66984387095272653620.jpg)
گرافیک
AssAssin's Creed II از لحاظ گرافیکی و تکنیکی خیلی با نسخه اول فرق دارد. Ubisoft برای ساخت این عنوان بزرگ، از موتور گرافیکی Anvil استفاده کرد که خیلی بهتر و کار آمد تر از Scimitar نسخه اول است؛ این موتور قدرت پردازش و ساخت محیط های بسیار بزرگ با جزئیات و محتوای بالا را به همراه دارد؛ موتور Anvil کاملا برای یک عنوان جهان آزاد (OPEN WORLD) مناسب است. روستا های بین شهری در بازی وجود دارد که سبب می شود وقتی گیمر می خواهد از شهری به شهر دیگر برود، آن محیط برایش خسته کننده نباشد. فرهنگ و رفتار مردم بسیار بهتر از قبل نشان داده شده است. طراحی شهر های بازی خیلی خوب کار شده است و با هم دیگر متفاوت اند و خصوصیت های انحصاری دارند؛ تمام مغازه ها،کلیساها و بناهای دیدنی و زیبا در شهر ها وجود دارد. رنگ آمیزی در بازی نقش مهمی دارد و AC2 بسیار در این امر خوب عمل کرده است برای مثال شهری وجود دارد که معمولا بارانی و سرسبز است، شهر های دیگری در بازی وجود دارند که هوای آن ها گرم و آفتابیست و جاهایی در بازی هستند که هوای مه آلود را دارا هستند. رنگ آمیزی کاملا نوع هوای یک منطقه در بازی را نشان می دهند که یک نکته مثبت بازی است. بازی شب های بسیار زیبایی دارد؛ از خانه ها بالا رفتن، اسب سواری و ... همه ی این ها در زیر نور مهتاب واقعا لذت بخش است. در بازی با کمترین افت فریم ها مواجه می شویم ولی در مکان های شلوغ افت فریم وجود دارد. طراحی کاراکتر ها از همه لحاظ خوب است ولی چهره آن ها (به غیر از اتزیو) کمی مصنوعی هستند؛ بر روی طراحی دزموند و اتزیو بسیار کار کرده اند اما جزئیات به کار رفته در طراحی آن ها، مانند سری قبلی نمی باشد؛ کاراکتر های بازی، در هنگام صحبت کردن واکنش های طبیعی و بسیاری از خود نشان می دهند؛ گاهی خوش حال و خندان هستند و گاهی ناراحت و عصبی اما موقع صحبت کردن، حرکات دهان و صدا، همخوانی و هماهنگی ندارند. طراحی لباس اتزیو بسیار زیبا و فوق العاده می باشد؛ لباس ها پر از جزئیات ریز و درشت هستند؛ تمام افراد خاص و دوستان اتزیو، دارای لباسی منحصر به فرد هستند. سلاح های بازی به خوبی طراحی شده اند. خورشید و ماه زیبا و لذت بخش هستند ولی مشکلی که در این سری وجود دارد، آب و رود های موجود در بازی می باشد؛ رود ها بسیار مصنوعی هستند برای مثال: هنگامی که برای شنا کردن به داخل آب می روید، موج های مصنوعی ایجاد می شود که همین امر موجب نارضایتی بازیباز می شود. سایه پردازی مشکل دیگر این بازی است؛ طراحی سایه پردازی ها واقعا بد است سایه انسان ها و اجسام یکی از نکات منفی به شمار می رود. وقتی که در حال اسب سواری هستید شنل اتزیو به صورت خیلی بد روی هوا می ماند؛ با این مشکل بازیباز از اسب سواری زده می شود و پیاده روی را به اسب سواری ترجیح می دهد.
![[تصویر: 13786170504344030239.jpg]](http://*****/images/13786170504344030239.jpg)
گیم پلی
گیم پلی بازی بسیار وسیع و قوی کار شده است. در این سری نیز مانند قبل با یک بازی جهان آزاد (OPEN WORLD) طرف هستیم؛ در بازی چیزی به نام درجه آسان و سختی وجود ندارد؛ ابتدای بازی آسان و با گذشت زمان سخت تر می شود. قابلیت ها و توانایی های اتزیو شگفت انگیز است. روش های مبارزه اتزیو تغییرات بسیاری کرده است؛ سلاح های اتزیو تنوع بسیار با خصوصیت های مختلفی دارد. اتزیو در این نسخه دو عدد Hidden Blade دارا است که کاربرد های فراوانی دارد؛ او با Hidden Blade های خود می تواند همانند شمشیر به دشمنان ضربات سنگینی را وارد کند، دو دشمن را به صورت هم زمان نابود سازد و حتی به عنوان یک سپر و وسیله ای برای محافظت از خود استفاده کند. ضربات نهایی در این سری نیز واقعا لذت بخش است برای مثال: فرو کردن هر دو عدد Hidden Blade در چشمان دشمن. سلاح هایی چون Hidden Blade ، شمشیر، تبر، نیزه و چاقو برای پرت کردن به سوی دشمن وجود دارند و اتزیو می تواند از آن ها بهره مند و استفاده کند. اتزیو یک سلاح دیگر نیز دارد؛ یک وسیله ی مخصوص که آن را در دستکش خود قرار می دهد و می تواند به وسیله ی آن، به دشمنان شلیک کند. در این نسخه می توانید به مغازه های مخصوص رفته و برای اتزیو انواع اسلحه، زره برای افزایش مقاومت در برابر دشمنان و لباس های زیبایی را خریداری کنید. لحظات اکشن و مبارزه در این سری، تفاوت بسیاری با گذشته کرده است؛ کارکتر اصلی می تواند بدون هیچ سلاحی با دشمنان به مبارزه بپردازد. بازیباز این توان را دارد که با مسخره کردن دشمنان، آن ها را تحریک کند تا به اتزیو حمله کنند. حرکات پارکور در این سری پیش رفت های خوبی داشته است و اتزیو می تواند با سرعت عمل بیش تر و دقیق تر از دیوار خانه ها، ساختمان ها و برج ها بالا بروید و سربازانی را که از آن بالا از شهر نگهبانی می کنند را به صورت خیلی بی سر و صدا به قتل برسانید. شنا کردن در بازی خوب است تمام حرکات دست ها و پاها به خوبی کارشده است ولی آب موجود در رود ها جالب نیست. هنگامی که سربازان به شما مشکوک می شوند، می توانید سکه هایی را بر روی زمین بریزید؛ در این زمان افراد نیازمند جمع می شوند تا سکه ها را جمع کنند و هرج و مرجی که به وجود می آید، فرصت فرار را در دستان شما قرار می دهد. پول چیزی است که شما در بازی به آن نیاز پیدا می کنید؛ شما با ماموریت هایی که انجام می دهید پول می گیرید؛ در بالای ساختمان ها و در گوشه و کنار شهر ها، صندقچه هایی وجود دارند که اگر آن ها را پیدا کنید پول به دست می آورید؛ تمامی مراحل فرعی و اصلی، شما را در پول گرفتن کمک می کنند. این پول بعضی جاها بسیار لازم است برای مثال: شما در یک مبارزه صدمه ی جدی می بینید و برای به دست آوردن سلامتی دوباره خود، باید به پزشک مراجعه کنید؛ می توان با این پول لباس، زره، ابزار جنگی مانند شمشیر و تبر را خریداری کرد که به جنگیدن در مبارزه کمک می کند. در بازی سیستمی وجود دارد که میزان تحت تعقیب بودنتان را نشان می دهد و می توان با کندن آگهی هایی که عکس اتزیو به عنوان تحت تعقیب روی آن هست را بکنید و یا می توانید به افرادی پول بدهید تا از شما تعریف کنند. اتزیو می تواند درزدان و خلافکارانی را استخدام کند تا همراه اتزیو باشند و دشمنان وی را نابود سازند. اتزیو با پنهان شدن در بین مردم، می تواند از دید دشمنان پنهان شود. هوش مصنوعی بازی نسبت به سری گذشته بهتر شده است؛ وقتی شخصی را جلو مردم به قتل می رسانید مردم از شما ترسیده، عقب می روند و فرار می کنند. سربازان از روش های جدید تری برای مبارزه استفاده می کنند و هوش آن ها بهتر از سری گذشته شده است. طراحی مراحل زیبا اما با کمی نقص همراه است؛ بیش تر ماموریت هایی که بر عهده دارید، این است که باید فردی خاص را به قتل برسانید. ماموریت های فرعی نیز در بازی وجود دارد. تکراری شدن مراحل یکی از آن نقص و مشکلات است؛ برای مثال در چند مراحل باید اشخاصی را در مکان های مختلف به قتل برسانید و چند مراحل دیگر که باید زندانی ها را آزاد کنید البته مراحل فرعی کمی از این مشکلات را پوشانده است؛ مراحل فرعی بسیار زیاد است و از انجام آن ها خیلی لذت بخش است. اسب سواری بسیار زیبا است ولی همان طور که گفتیم، شنل اتزیو به صورت بدی روی هوا می ماند؛ دوربین بازی کمی دورتر از کاراکتر بازی شده است که اذیت کننده است. گاهی اوقات سربازان کارهای عجیبی انجام می دهند! برای مثال: همدیگر را می زنند؛ در بعضی از مواقع دشمن را بسیار زیاد با شمشیر و دیگر سلاح های خود می زنید ولی نابود نمی شود! همیاران شما هوش مصنوعی ضعیفی را همراه خود دارند و آن جور که باید شما را همراهی نمی کنند؛ غیر از مشکل همراهی نکردن، مشکل دیگر این است که شما چند دزد را استخدام می کنید ولی آن دزد ها نمی توانند از دیوار بالا بروند!
![[تصویر: 54948243810595772030.jpg]](http://*****/images/54948243810595772030.jpg)
موسیقی و صداگذاری
موسیقی این سری را همانند نسخه قبل Jesper Kyd ساخته است. بهترین فرد برای ساخت موسیقی AssAssin's Creed II جسپر کید است؛
جسپر کید در AssAssin's Creed I واقعا خوب کار کرد و در این سری هم موسیقی زیبایی به گیمران تحویل داد؛ موسیقی بازی یکی از بخش های اصلی به شمار می رود و سبب راضی بودن گیمر هم می شود. موسیقی بسیار زیبا و حماسی کار شده است؛ بخش موسیقی از دقت نیز برخوردار است برای مثال وقتی در حال مبارزه ای سخت با دشمنان هستید ریتم موسیقی تند می شود و حس بهتری را به شما منتقل می کند و یا هنگامی که تنهایی در زیر نور مهتاب در حال قدم زدن هستید، موسیقی ریتم آرام به خود می گیرد. جسپر کید بخش موسیقی را به یکی از نقاط قوت تبدیل کرده است و این نشان می دهد که Ubisoft بهترین را انتخاب کرده است. صداگذاری تمامی کاراکتر ها به خوبی کار شده و دیالوگ ها هم خوب است ولی مشکلی در این بخش وجود دارد؛ دیالوگ ها با حرکات لب ها هم خوانی و هماهنگی لازم را ندارد. صدای اتزو در سن هفده سالگی، حالتی نازک را به همراه دارد ولی با گذشت زمان و بزرگ تر شدن او، شاهد صدای دورگه آن خواهیم بود. صدای راه رفتن، صدای پای اسب، حرف زدن مردم با یک دیگر، همین طور صدای برخورد ابزار جنگی به یک دیگر مانند شمشیر و ... بسیار دقیق و خوب کار شده اند.![[تصویر: 80458684543683884668.jpg]](http://*****/images/80458684543683884668.jpg)
سخن آخر
پس از عرضه Prince Of Persia و موفقیت های بسیاری که کسب کرد دیگر کسی فکر نمی کرد که بازی بهتر از آن منتشر شود ولی همه چیز بر عکس شد؛ AssAssin's Creed I با انتشار خود توانست بسیاری از گیمران و منتقدین را جذب خود کند و توانست آن طور که باید خود را نشان دهد. AC2 نیز یکی از بهترین و جذاب ترین بازی زمان خودش است؛ با وجود نقص ها و مشکلاتی که در گرافیک وجود داشت باز هم توانست موفقیت های سری قبل را تکرار کند. امید وارم از نقد و بررسی AssAssin's Creed II لذت کافی را برده باشید.
نکات مثبت: داستان خوب، پیشرفت های گیم پلی، موسیقی زیبا،مراحل فرعی لذت بخش
نکات منفی: افت فریم در محیط های شلوغ، سایه پردازی ضعیف، طراحی مراحل تکراری،![[تصویر: 60209248689269764130.png]](http://*****/images/60209248689269764130.png)
نام بازی: AssAssin's Creed II
توسعه دهنده: Ubisoft Montreal
ناشر: Ubisoft
پلتفرم: PS3 / Xbox360 / PC
سبک: اکشن / ماجراجویی / جهان آزاد / مخفی کاری
![[تصویر: 40170991322326983266.jpg]](http://*****/images/40170991322326983266.jpg)
داستان + شروع بازیتوسعه دهنده: Ubisoft Montreal
ناشر: Ubisoft
پلتفرم: PS3 / Xbox360 / PC
سبک: اکشن / ماجراجویی / جهان آزاد / مخفی کاری
بازی دقیقا پس از انتهای ASSASSIN'S CREED I شروع می شود. دزموند مایلز در آزمایشگاه آبسترگو (Abstergo) زندانی است که ناگهان، Lucy Stillman (لوسی از آن افرادی است که از آبسترگو برای حشاشین جاسوسی می کند) برای نجات دزموند وارد آزمایشگاه می شود. او دزموند را از آزمایشگاه بیرون می آورد و با ماموران امنیتی درگیر می شوند؛ پس از این درگیری ها، لوسی و دزموند به جایی می روند که دستگاه انیموس (Animus) در آن جا قرار دارد. دزموند وارد دستگاه می شود. ناگهان دزموند لحظه متولد شدن یکی از اجدادش به نام Ezio Auditore Di Firenze را می بیند. جووانی آدیتوره (پدر اتزیو که یکی از حشاشین هاست) جلو آمده و اتزیو را در آغوش می گیرد؛ جووانی بسیار خوش حال بود و به اتزیو می گوید: تو در آینده یکی از حشاش های بزرگ خواهی شد. پس از این اتفاقات، دزموند از انیموس بیرون می آید و لوسی از آن خاطره کپی برداری می کند. آن ها با مشکلاتی از آبسترگو فرار کرده تا به نزد دوستان لوسی برسند. دزموند و لوسی مخفیگاه شان و ربکا (دوستان لوسی) را پیدا کرده و با کمک یک دیگر دستگاه انیموس را می سازند؛ دزموند وارد انیموس شده و به خاطرات اتزیو در سن هفده سالگی در فلورانس می رود؛ اتزیو در حال بحث کردن با فردی به نام Vieri Di Pazzi است و در همین هنگام ویری تکه سنگی را برداشته و بر سر اتزیو می زند؛ سر اتزیو می شکند و دعوایی رخ می دهد؛ یاران اتزیو و یاران ویری با هم درگیر می شوند و به قصد کشت همدیگر را می زنند. اتزیو و همیارانش، ویری و افرادش را شکست می دهند. ویری ترسیده و شکست را می پذیرد و فرار می کند. در همان لحظه، دریکو برادر بزرگ تر اتزیو، پیش او می آید و می گوید تو را باید نزد پزشک ببریم تا مداوا شوی. پس از معالجه فدریکو به اتزیو می گوید که باید به خانه برگردیم ولی اتزیو قبول نمی کند و شب را در خانه دختری به نام کریستینا وسپوچی می ماند؛ صبح می شود و اتزیو به خانه بر می گردد. جووانی اورا به خاطر اینکه به حرف برادر بزرگ ترش گوش نداد، سر زنش می کند. در آخرجووانی به اتزیو ماموریتی می دهد تا نامه ای را به دست شخصی خاص برساند. البته قبل از این ماموریت، کار های دیگری انجام می دهد برای مثال: برای برادر کوچک ترش پتروچیو پرهایی جمع آوری می کند، برای مادرش جعبه ای را به سمت دفتر کار فرد مشخصی می برد، پسری را که به خواهرش کلاودیا خیانت کرده است را شیرفهم می کند و نامه را می رساند؛ پس از انجام ماموریت خود، به خانه بر می گردد ولی خبری شوکه کننده به دستش می رسد! پدرش و دو برادرش زندانی شده اند؛ او پیش پدرش که بالای یک برج زندانی شده بود می رود؛ جووانی پدر اتزیو به وی می گوید که مدارکی را برای فردی به نام Uberto Alberti ببرد تا بی گناهی پدرش و دو برادرش ثابت شود. اتزیو به سرعت خودش را به اوبرتو می رساند و مدارک را به او می دهد ولی اوبرتو خیانت کرده و پدر اتزو و دو برادر او را به دلیلی نا جوان مردانه و نا عادلانه اعدام می کند. اتزیو هیچ کاری نمی تواند برای آن ها انجام دهد؛ وی پس از مدتی موفق می شود که اوبرتو را به قتل برساند. او پس از این همه اتفاق تصمیم می گیرد مادر و خواهرش را به قصرشان در Monteriggioni ببرد. دایی اتزیو (ماریو آودیتوره) به کمک آن ها می آید؛ ماریو، اتزیو را به زیر زمین قصر می برد و مجسمه های حشاش های پیشین را به اتزیو نشان می دهد. مجسمه الطیر هم بین آن هاست و همچنین اتزیو متوجه می شود که پدرش نیز یک حشاش بوده است؛ ماریو نوع مبارزه و جنگیدن را به اتزیو آموزش می دهد. وی پس از یاد گرفتن فنون مبارزه، ویری را به قتل می رساند. اتزیو با گذشت زمان قوی تر شده و افراد بیشتری که در کشته شدن خانواده اش نقش داشتند را پیدا می کند و نابود می سازد. بیش تر آن افراد را تمپلار ها تشکیل می دادند. در این بین دزموند از انیموس بیرون آمده و مهارت هایی که از اتزیو یاد گرفته است را امتحان می کند. انیموس بر روی دزموند تاثیراتی گذاشته است. دزموند خواب هایی درباره الطیر می بیند و وقتی بیدار می شود بار دیگر وارد انیموس می شود؛ اتزیو اینبار موفق می شود عامل اصلی مرگ خانواده اش را پیدا کند. این فرد یک تمپلار به نام Rodrigo Borgia است. اتزیو با کمک همیاران و دوستانش لباس یک سرباز را می پوشد و به دنبال بهترین فرصت برای کشتن رودریگو می گردد تا Apple Of Eden (شئ بسیار قدرت مند) را از او بگیرد. اتزیو موفق می شود Apple Of Eden را از رودریگو بگیرد ولی خود رودریگو فرار می کند؛ در این بین انیموس مشکلاتی پیدا می کند و به چندین سال جلو تر و در سال 1499 می رود. رودریگو خود را پاپ الکساندر ششم معرفی کرده است؛ اتزیو به واتیکان می رود تا او را از بین ببرد و عصایش را بگیرد. وی با آن عصا می تواند وارد Prophet شود. اتزیو عصا را گرفته ولی او را نمی کشد زیرا اتزیو خیلی از افراد را به قتل رسانده است و مرگ رودریگو دیگر خانواده اتزیو را بر نمی گرداند. بعد از این ماجرا، اتزیو وارد دری مخفی می شود و با زنی به نام مینروا صحبت می کند؛ مینروا وجود فیزیکی ندارد و چیزی مانند فرشته است. او به اتزیو درباره ی نابود شدن دنیا می گوید؛ او همچنین می گوید این واقعه ناگوار قرار است پیش بیاید و دزموند دنیا را نجات می دهد دزموند همان لحظه از انیموس بیرون می آید و می بیند ماموران آبسترگو آنان را پیدا کرده اند؛ آن ها از دست ماموران فرار می کنند. در آخر بازی، همچنان به دنبال راه نجات زمین می گردند ...
در AssAssin's Creed II شاهد داستانی پیچیده و جذابی هستیم؛ تیم نویسندگان داستان بسیار کار خود را خوب انجام داده اند و داستان فوق العاده ای را می توانیم مشاهده کنیم. همچنین نویسندگان توانسته اند تمام نکات ریز از لحاظ فرهنگی ، عاطفی و اجتماعی را با محتوای بالا در بخش داستان بگنجانند. نقش زنان در بازی بسیار پر رنگ تر شده است؛ شخصیت پردازی نیز در بازی خوب کار شده است. با گذشت زمان در بازی می توانید پخته تر شدن اتزیو را مشاهده کنید برای مثال او در سن هفده سالگی جوانی شوخ بود و به دنبال دردسر می گشت ولی با گذشت زمان او یک آدم جدی و پخته تری شد و این موضوع را بازیباز به خوبی احساس می کرد. شخصیت پردازی تمام افراد نزدیک، یاران اتزیو و دزموند نیز به خوبی کارشده است.
AssAssin's Creed II از لحاظ گرافیکی و تکنیکی خیلی با نسخه اول فرق دارد. Ubisoft برای ساخت این عنوان بزرگ، از موتور گرافیکی Anvil استفاده کرد که خیلی بهتر و کار آمد تر از Scimitar نسخه اول است؛ این موتور قدرت پردازش و ساخت محیط های بسیار بزرگ با جزئیات و محتوای بالا را به همراه دارد؛ موتور Anvil کاملا برای یک عنوان جهان آزاد (OPEN WORLD) مناسب است. روستا های بین شهری در بازی وجود دارد که سبب می شود وقتی گیمر می خواهد از شهری به شهر دیگر برود، آن محیط برایش خسته کننده نباشد. فرهنگ و رفتار مردم بسیار بهتر از قبل نشان داده شده است. طراحی شهر های بازی خیلی خوب کار شده است و با هم دیگر متفاوت اند و خصوصیت های انحصاری دارند؛ تمام مغازه ها،کلیساها و بناهای دیدنی و زیبا در شهر ها وجود دارد. رنگ آمیزی در بازی نقش مهمی دارد و AC2 بسیار در این امر خوب عمل کرده است برای مثال شهری وجود دارد که معمولا بارانی و سرسبز است، شهر های دیگری در بازی وجود دارند که هوای آن ها گرم و آفتابیست و جاهایی در بازی هستند که هوای مه آلود را دارا هستند. رنگ آمیزی کاملا نوع هوای یک منطقه در بازی را نشان می دهند که یک نکته مثبت بازی است. بازی شب های بسیار زیبایی دارد؛ از خانه ها بالا رفتن، اسب سواری و ... همه ی این ها در زیر نور مهتاب واقعا لذت بخش است. در بازی با کمترین افت فریم ها مواجه می شویم ولی در مکان های شلوغ افت فریم وجود دارد. طراحی کاراکتر ها از همه لحاظ خوب است ولی چهره آن ها (به غیر از اتزیو) کمی مصنوعی هستند؛ بر روی طراحی دزموند و اتزیو بسیار کار کرده اند اما جزئیات به کار رفته در طراحی آن ها، مانند سری قبلی نمی باشد؛ کاراکتر های بازی، در هنگام صحبت کردن واکنش های طبیعی و بسیاری از خود نشان می دهند؛ گاهی خوش حال و خندان هستند و گاهی ناراحت و عصبی اما موقع صحبت کردن، حرکات دهان و صدا، همخوانی و هماهنگی ندارند. طراحی لباس اتزیو بسیار زیبا و فوق العاده می باشد؛ لباس ها پر از جزئیات ریز و درشت هستند؛ تمام افراد خاص و دوستان اتزیو، دارای لباسی منحصر به فرد هستند. سلاح های بازی به خوبی طراحی شده اند. خورشید و ماه زیبا و لذت بخش هستند ولی مشکلی که در این سری وجود دارد، آب و رود های موجود در بازی می باشد؛ رود ها بسیار مصنوعی هستند برای مثال: هنگامی که برای شنا کردن به داخل آب می روید، موج های مصنوعی ایجاد می شود که همین امر موجب نارضایتی بازیباز می شود. سایه پردازی مشکل دیگر این بازی است؛ طراحی سایه پردازی ها واقعا بد است سایه انسان ها و اجسام یکی از نکات منفی به شمار می رود. وقتی که در حال اسب سواری هستید شنل اتزیو به صورت خیلی بد روی هوا می ماند؛ با این مشکل بازیباز از اسب سواری زده می شود و پیاده روی را به اسب سواری ترجیح می دهد.
گیم پلی بازی بسیار وسیع و قوی کار شده است. در این سری نیز مانند قبل با یک بازی جهان آزاد (OPEN WORLD) طرف هستیم؛ در بازی چیزی به نام درجه آسان و سختی وجود ندارد؛ ابتدای بازی آسان و با گذشت زمان سخت تر می شود. قابلیت ها و توانایی های اتزیو شگفت انگیز است. روش های مبارزه اتزیو تغییرات بسیاری کرده است؛ سلاح های اتزیو تنوع بسیار با خصوصیت های مختلفی دارد. اتزیو در این نسخه دو عدد Hidden Blade دارا است که کاربرد های فراوانی دارد؛ او با Hidden Blade های خود می تواند همانند شمشیر به دشمنان ضربات سنگینی را وارد کند، دو دشمن را به صورت هم زمان نابود سازد و حتی به عنوان یک سپر و وسیله ای برای محافظت از خود استفاده کند. ضربات نهایی در این سری نیز واقعا لذت بخش است برای مثال: فرو کردن هر دو عدد Hidden Blade در چشمان دشمن. سلاح هایی چون Hidden Blade ، شمشیر، تبر، نیزه و چاقو برای پرت کردن به سوی دشمن وجود دارند و اتزیو می تواند از آن ها بهره مند و استفاده کند. اتزیو یک سلاح دیگر نیز دارد؛ یک وسیله ی مخصوص که آن را در دستکش خود قرار می دهد و می تواند به وسیله ی آن، به دشمنان شلیک کند. در این نسخه می توانید به مغازه های مخصوص رفته و برای اتزیو انواع اسلحه، زره برای افزایش مقاومت در برابر دشمنان و لباس های زیبایی را خریداری کنید. لحظات اکشن و مبارزه در این سری، تفاوت بسیاری با گذشته کرده است؛ کارکتر اصلی می تواند بدون هیچ سلاحی با دشمنان به مبارزه بپردازد. بازیباز این توان را دارد که با مسخره کردن دشمنان، آن ها را تحریک کند تا به اتزیو حمله کنند. حرکات پارکور در این سری پیش رفت های خوبی داشته است و اتزیو می تواند با سرعت عمل بیش تر و دقیق تر از دیوار خانه ها، ساختمان ها و برج ها بالا بروید و سربازانی را که از آن بالا از شهر نگهبانی می کنند را به صورت خیلی بی سر و صدا به قتل برسانید. شنا کردن در بازی خوب است تمام حرکات دست ها و پاها به خوبی کارشده است ولی آب موجود در رود ها جالب نیست. هنگامی که سربازان به شما مشکوک می شوند، می توانید سکه هایی را بر روی زمین بریزید؛ در این زمان افراد نیازمند جمع می شوند تا سکه ها را جمع کنند و هرج و مرجی که به وجود می آید، فرصت فرار را در دستان شما قرار می دهد. پول چیزی است که شما در بازی به آن نیاز پیدا می کنید؛ شما با ماموریت هایی که انجام می دهید پول می گیرید؛ در بالای ساختمان ها و در گوشه و کنار شهر ها، صندقچه هایی وجود دارند که اگر آن ها را پیدا کنید پول به دست می آورید؛ تمامی مراحل فرعی و اصلی، شما را در پول گرفتن کمک می کنند. این پول بعضی جاها بسیار لازم است برای مثال: شما در یک مبارزه صدمه ی جدی می بینید و برای به دست آوردن سلامتی دوباره خود، باید به پزشک مراجعه کنید؛ می توان با این پول لباس، زره، ابزار جنگی مانند شمشیر و تبر را خریداری کرد که به جنگیدن در مبارزه کمک می کند. در بازی سیستمی وجود دارد که میزان تحت تعقیب بودنتان را نشان می دهد و می توان با کندن آگهی هایی که عکس اتزیو به عنوان تحت تعقیب روی آن هست را بکنید و یا می توانید به افرادی پول بدهید تا از شما تعریف کنند. اتزیو می تواند درزدان و خلافکارانی را استخدام کند تا همراه اتزیو باشند و دشمنان وی را نابود سازند. اتزیو با پنهان شدن در بین مردم، می تواند از دید دشمنان پنهان شود. هوش مصنوعی بازی نسبت به سری گذشته بهتر شده است؛ وقتی شخصی را جلو مردم به قتل می رسانید مردم از شما ترسیده، عقب می روند و فرار می کنند. سربازان از روش های جدید تری برای مبارزه استفاده می کنند و هوش آن ها بهتر از سری گذشته شده است. طراحی مراحل زیبا اما با کمی نقص همراه است؛ بیش تر ماموریت هایی که بر عهده دارید، این است که باید فردی خاص را به قتل برسانید. ماموریت های فرعی نیز در بازی وجود دارد. تکراری شدن مراحل یکی از آن نقص و مشکلات است؛ برای مثال در چند مراحل باید اشخاصی را در مکان های مختلف به قتل برسانید و چند مراحل دیگر که باید زندانی ها را آزاد کنید البته مراحل فرعی کمی از این مشکلات را پوشانده است؛ مراحل فرعی بسیار زیاد است و از انجام آن ها خیلی لذت بخش است. اسب سواری بسیار زیبا است ولی همان طور که گفتیم، شنل اتزیو به صورت بدی روی هوا می ماند؛ دوربین بازی کمی دورتر از کاراکتر بازی شده است که اذیت کننده است. گاهی اوقات سربازان کارهای عجیبی انجام می دهند! برای مثال: همدیگر را می زنند؛ در بعضی از مواقع دشمن را بسیار زیاد با شمشیر و دیگر سلاح های خود می زنید ولی نابود نمی شود! همیاران شما هوش مصنوعی ضعیفی را همراه خود دارند و آن جور که باید شما را همراهی نمی کنند؛ غیر از مشکل همراهی نکردن، مشکل دیگر این است که شما چند دزد را استخدام می کنید ولی آن دزد ها نمی توانند از دیوار بالا بروند!
موسیقی این سری را همانند نسخه قبل Jesper Kyd ساخته است. بهترین فرد برای ساخت موسیقی AssAssin's Creed II جسپر کید است؛
جسپر کید در AssAssin's Creed I واقعا خوب کار کرد و در این سری هم موسیقی زیبایی به گیمران تحویل داد؛ موسیقی بازی یکی از بخش های اصلی به شمار می رود و سبب راضی بودن گیمر هم می شود. موسیقی بسیار زیبا و حماسی کار شده است؛ بخش موسیقی از دقت نیز برخوردار است برای مثال وقتی در حال مبارزه ای سخت با دشمنان هستید ریتم موسیقی تند می شود و حس بهتری را به شما منتقل می کند و یا هنگامی که تنهایی در زیر نور مهتاب در حال قدم زدن هستید، موسیقی ریتم آرام به خود می گیرد. جسپر کید بخش موسیقی را به یکی از نقاط قوت تبدیل کرده است و این نشان می دهد که Ubisoft بهترین را انتخاب کرده است. صداگذاری تمامی کاراکتر ها به خوبی کار شده و دیالوگ ها هم خوب است ولی مشکلی در این بخش وجود دارد؛ دیالوگ ها با حرکات لب ها هم خوانی و هماهنگی لازم را ندارد. صدای اتزو در سن هفده سالگی، حالتی نازک را به همراه دارد ولی با گذشت زمان و بزرگ تر شدن او، شاهد صدای دورگه آن خواهیم بود. صدای راه رفتن، صدای پای اسب، حرف زدن مردم با یک دیگر، همین طور صدای برخورد ابزار جنگی به یک دیگر مانند شمشیر و ... بسیار دقیق و خوب کار شده اند.
پس از عرضه Prince Of Persia و موفقیت های بسیاری که کسب کرد دیگر کسی فکر نمی کرد که بازی بهتر از آن منتشر شود ولی همه چیز بر عکس شد؛ AssAssin's Creed I با انتشار خود توانست بسیاری از گیمران و منتقدین را جذب خود کند و توانست آن طور که باید خود را نشان دهد. AC2 نیز یکی از بهترین و جذاب ترین بازی زمان خودش است؛ با وجود نقص ها و مشکلاتی که در گرافیک وجود داشت باز هم توانست موفقیت های سری قبل را تکرار کند. امید وارم از نقد و بررسی AssAssin's Creed II لذت کافی را برده باشید.
نکات مثبت: داستان خوب، پیشرفت های گیم پلی، موسیقی زیبا،مراحل فرعی لذت بخش
نکات منفی: افت فریم در محیط های شلوغ، سایه پردازی ضعیف، طراحی مراحل تکراری،
نمرات!
داستان: 10/9
گرافیک: 10/8.5
گیم پلی: 10/9
موسیقی و صداگذاری: 10/9
نمره نهایی: 10/9
داستان: 10/9
گرافیک: 10/8.5
گیم پلی: 10/9
موسیقی و صداگذاری: 10/9
نمره نهایی: 10/9
![[تصویر: 56sc_the_north_remembers_by_ertacaltinoz...-_copy.jpg]](http://uupload.ir/files/56sc_the_north_remembers_by_ertacaltinoz-da1cmqg_-_copy.jpg)