06-15-2015, 02:57 PM
نام بازی :Prince of Persia: Warrior Within
.
.
.
.
.
داستان بازی 7 سال بعد از نسخه ی قبلی (Prince of Persia: The Sands of Time)به وقوع میپیوندد.شاهزاده پادشاه ایران شده است و کابوس های شبانه او را تنها نمیگذارند.او هر شب در خواب میبیند که از دست یک هیولا در حال فرار است ولی سرانجام گیر می افتد.
شاهزاده دستور میدهد پیشگویی را بیابند که بتواند خوابش را تعبیر کند.پیشگو به شاهزاده میگوید که هفت سال پیش Sands of Time (شن های زمان) را آزاد کرده و مورد نفرین آنها قرار گرفته است و موجودی به نام (داهاکا) در جزیره ی زمان به دنبال اوست و میخواهد او را به قتل برساند.
شاهزاده تصمیم میگیرد که به جزیره ی زمان برود تا با ملکه ی زمان صحبت کرده و از او بخواهد تا نفرین را از بین ببرد ولی پیشگو به شاهزاده میگوید که نمیتواند سرنوشتش راعوض کند با این حال شاهزاده تصمیم میگیرد به جزیره برود.
در دریا وقتی که پاهزاده داشت به طرف جزیره میرفت ملکه سربازان خود را به فرماندهی دختری به نام (شادی )به سمت شاهزاده به حرکت در می آورد.همه ی سربازان شاهزاده کشته میشوند و خودش هم با نبردی تن به تن با (شادی)شکست خورده و درون دریا می افتد.
وقتی چشمانش را باز میکند خود را در جزیره میبیند و تصمیم میگیرد علاوه بر صحبت با ملکه از شادی نیز انتقام بگیرد.
.
.
.
.
.
داستان بازی 7 سال بعد از نسخه ی قبلی (Prince of Persia: The Sands of Time)به وقوع میپیوندد.شاهزاده پادشاه ایران شده است و کابوس های شبانه او را تنها نمیگذارند.او هر شب در خواب میبیند که از دست یک هیولا در حال فرار است ولی سرانجام گیر می افتد.
شاهزاده دستور میدهد پیشگویی را بیابند که بتواند خوابش را تعبیر کند.پیشگو به شاهزاده میگوید که هفت سال پیش Sands of Time (شن های زمان) را آزاد کرده و مورد نفرین آنها قرار گرفته است و موجودی به نام (داهاکا) در جزیره ی زمان به دنبال اوست و میخواهد او را به قتل برساند.
شاهزاده تصمیم میگیرد که به جزیره ی زمان برود تا با ملکه ی زمان صحبت کرده و از او بخواهد تا نفرین را از بین ببرد ولی پیشگو به شاهزاده میگوید که نمیتواند سرنوشتش راعوض کند با این حال شاهزاده تصمیم میگیرد به جزیره برود.
در دریا وقتی که پاهزاده داشت به طرف جزیره میرفت ملکه سربازان خود را به فرماندهی دختری به نام (شادی )به سمت شاهزاده به حرکت در می آورد.همه ی سربازان شاهزاده کشته میشوند و خودش هم با نبردی تن به تن با (شادی)شکست خورده و درون دریا می افتد.
وقتی چشمانش را باز میکند خود را در جزیره میبیند و تصمیم میگیرد علاوه بر صحبت با ملکه از شادی نیز انتقام بگیرد.