راهنمای اول بازی Skyrim| تعریف و روش پیوستن به فرقه های بازی

[Zoom Hunter]

یه بار وقتی Riverwood‌ بودم وارد یه مهمانسرا شدم. با صاحبش که صحبت کردم به من گفت که برای کسب مهارت در جادوها بهتره به کالج شهر Winterhold بری. منم بعد انجام چند ماموریت همراه Lydia به سمت کالج رهسپار شدم. حالا داستان‌ها، مناطق و هیولاهایی که در راه دیدم بماند. شب هنگام بود که به نزدیکی شهر Winterhold رسیدم. چشم چمو نمیدید، برف هم میومد. خلاصه کلی اطراف اون نقطه‌ ای که توی نقشه محل شهر رو نشون میداد گشتم، شهری، کالجی  دیده نمیشد. نزدیک دریا و همش هم محیط صخره‌ای بود. یه نگاه به بالا انداختم دیدم روی یه صخره یه معبد خوشگل دیده میشه، نگو اینهمه مدت داشتم دورش میچرخیدم. بالاخره از بین صخره‌ها راهم رو پیدا کردم و خودم رو به کالج رسوندم، بعد از انجام خان اول برای ورود به کالج، پیش یکی از اساتید برای آموزش رفتیم. بعد اینهمه داستان و هیولا کشی و رد شدن از مناطق مختلف، تازه رسیده بودم اول ماجرا ! . . .
اسکایریم سرزمین اینجور ماجراهاست، این فقط موضوع یه بخش کوچکی از چهره‌ی گسترده‌ی این سرزمینه، یه صحبت کوچیک با شخصی شما رو به یه شهر دیگه میکشونه و بعد برای انجام ماموریت میرید به شهر سوم و تازه آخرش متوجه میشید که با گروه Dark Brotherhood سرشاخ شدید! فقط فکر کردن به اینهمه داستان و ماجرایی که در هر شهر و کوی و برزنی در اسکایریم میتونید باهاش برخورد کنید میتونه مغز آدم رو منفجر کنه، دیگه صحبت درباره گستردگی گیم‌پلی و اون موسیقی مدهوش کنندش و ... بماند.
راستی، شاید بگید یه شهر( البته شهر Winterhold زیاد بزرگ نیست) رو تو اسکایریم چطورنتونستی راحت پیدا کنی؟! دلیلش یه ماد فوقالعاده از سری مادهای Realvision هست که سبک نورپردازی و چرخه روز و شب بازی رو کن‌فیکون میکنه، بخصوص شب‌های بازی رو درست به یه شب واقعی تبدیل میکنه  و دیگه شما دومتری خودتون رو هم نمیتونید ببینید. بخصوص اگه منطقه برفی و طوفانی هم باشه دیگه شب از همیشه شب‌تر میشه! بخصوص اگه مشعل هم نداشته باشید. ماد فوقالعاده‌ای هستش.

---

اما بپردازیم به مقاله
مطلب خوبی بود و مفید، فکر کنم هنوز هم عده‌ای سرگرم بازی این عنوان تمام‌نشدنی هستن. ازجمله خود من که البته میخوام از اول شروعش کنم دوباره . . .
بخش ابتدایی مقاله رو محاوره‌ای و بقیه رو تقریبا ادبی نوشتی، به نظرم یه جور بنویسی بهتره.
توی این جمله:
 " بعضی ها شاید دوست داشته باشن ریز و خم این بازی رو بفهمن"
کلمه ریز و خم رو من نشنیده بودم. شاید منظورت ترکیبی از زیرو‌بم و چم‌وخم بوده.

اگه همه مطالب رو هم ( در صورتی که کمه) در یک مقاله میاوردی به نظرم بهتر بود و اگه مطالب گسترده بود در دو مقاله، تا یکم دست‌یابی بهشون راحت ‌تر باشه. در هر صورت هر جور خودت راحت‌تری. ولی اگه مطالبت رو در چند مقاله منتشر میکنی بهتره لینک مقالات قبلی مرتبط رو هم بهشون زمیمه کنی
ممنون و موفق باشی

اره این بازی اینقدر عظیمه و یه عالمه راز داره که فکر کردن بهش به قول خودت مغز ادمرو منفجر میکنه. مثلا من همیین یه هفته پیش با یه روح به نام Headless Horseman روبرو شدم که سر نداشت. دنبالش رفتم و به یه جای =ر از طلا ومهمات رسیدم. بعد اون به من یه کلمه Finality رو گفت. همونجا منو ترس گرفت. باورت میشه همونجا مردم؟!
تازه رفتم تحقیق کردم تو سایت Ign نوشته این روح بزور پیدا میشه تو شب وجاش مشخص نیست و همش در حال حرکته اما همش تو رو به یه جا میبره و همون کلمه رو میگه!
از همین میشه فهمید این بازی چقدر بزرگه.

اره من اون موقع قاطی کرده بودم کلمات تو مغزم با هم ترکیب شد.

من این مقاله رو قسمت قسمت کردم تا دسترسی اسون تر بشه 
الانم میرم لینک قسمت دوم رو تو پست میزارم

تو هم موفق باشی