02-22-2016, 09:19 PM
[font=tahoma]زمانی که قصد کنیم تا در مورد بازی Firewatch صحبت کنیم قطعا باز هم به همان بحث همیشگی “تعریف یک بازی رایانهای” میرسیم و این که آیا فلان عنوان، بازی رایانهای است یا رمان تعاملی یا … احتمالا اکنون که مشغول خواندن این مطلب هستید تریلرهایی را از بازی Firewatch مشاهده کردهاید و شاید حتی قبل از خواندن نقد و بررسی بازی تصمیم خود را گرفتهاید که آیا Firewatch به اندازه کافی برای شما بازی هست یا خیر و یا بهتر بگویم آیا Firewatch با تعریفی که شما از یک بازی دارید مطابق است یا خیر؟ اجازه دهید این مسئله را به اطلاع شما برسانم که تیم نویسندگان بازی همان کسانی هستند که داستان سری The Walking Dead استودیو Telltale را نوشتهاند و اگر شما به هر شکل با سری بازی (یا هر نامی که شما به جای بازی بر روی آن می گذارید) مذکور ارتباط خوبی بر قرار کردهاید مطمئنا همان حس مثبت را با انجام Firewatch نیز به دست خواهید آورد زیرا بازی شما را شدیدا به خود وابسته و در زمانهایی نیز شما را از لحاظ احساسی بسیار پریشان خواهد کرد.[/font]
[font=tahoma]شما در Firewatch در نقش هنری بازی میکنید، یک آدم معمولی که در شرایط واقعی زندگی میکند. نه خبری از آخرالزمان پر از زامبی است و نه جهان تحت تاثیر جنگ و سیاست در حال فروپاشی است. همسر هنری بیمار است. آن قدر بیمار که حتی ازدواج آنها نیز در خطر است و در واکنش به این موضوع، هنری شغل آتشبانی را در جنگل ملی Wyoming میپذیرد. اما فراموش نکنید، هنری شما هستید. استایل آشنای دیالوگها دوباره بازگشته است و از همان شروع بازی شما در نقش هنری باید انواع و اقسام تصمیمات را اتخاذ کنید. همان طور که گفتم همسر شما در بازی بیمار است. با وی چه کار خواهید کرد؟ آیا برای ازدواج خود مبارزه میکنید؟ آیا وی را ترک میکنید؟ پایه و اساس بازی سرمایهگذاری شخصی و احساسی شماست و درست مثل دنیای واقعی، هر چه بیشتر سرمایهگذاری کنید بیشتر سود خواهید داشت.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma]Firewatch… نگاهی به دوردستها[/font]
[font=tahoma]زمانی که شما در جنگل ملی Shoshone مشغول کار هستید تنها ارتباطی که با انسانها دارید از طریق صدای دوستانه رئیس بددهنتان دالیا است. او در یک برج نگهبانی دیگر است و با هم از طریق امواج رادیویی در تماس هستید. سازندگان بازی در استودیو Campo Santo کاری کردهاند تا شما به راحتی در بازی غرق شوید و این به دلیل ارتباط تنگاتنگ مابین داستان و دیالوگها و تصمیمات است. معمولا بین گزینه هایی که برای انتخاب در دیالوگ ها دارید برخی کمی ساختگی و مصنوعی به نظر میرسند ولی اغلب یک گزینه هست که با شخصیت شما و دیدگاه و جهانبینی کلی شما مطابقت بیشتری دارد. گاهی باید ورژن بی احساس خود شوید و گاهی ورزن خندهدار و مسخره خود. اما مهم این جاست که نهایتا به مانند زندگی، این خود واقعی شما هستید.[/font]
[font=tahoma]شغل شما به عنوان آتشبان این است که مراقب ایجاد آتش و آتشسوزی های احتمالی باشید و همچنین هر گونه فعالیت مشکوک را گزارش دهید. جدول زمانی بازی توسط روزها مشخص میشود و از همان روز اول هم، کار و فعالیت برای انجام دادن وجود دارد و شما کمکم متوجه میشوید که اوضاع کمی ترسناکتر از آن چیزی است که از یک جنگل ملی آرام انتظار میرود. به عنوان مثال ۲ دختر گم میشوند اما شما تا پایان دنیا و زمین به جستجوی آنها نمیروید! چون این یک بازی واقع گرایانه است. مردم واقعی این موضوع را به مقامات اطلاع میدهند. سرانجام اوضاع شروع میکند به از کنترل خارج شدن. شخصی مخفیانه به برج دیدهبانی شما وارد می شود ولی بر خلاف دیگر بازیها در اینجا بازی شما وارد فاز “خودت قهرمانانه برو سراغ آدم بده!” نمیشود. خیر، شما باید به رئیس خود اطلاع دهید و او نیز گزارش این مورد را به مقامات ارجاع میدهد. در طول بازی بارها میشود که به یک حالت شک و تردید میروید و نمیدانید که باید به چه کسی اعتماد کنید. این بخش ها حالتی کاملا تعلیقآمیز دارد زیرا در کل بازی شما تنها و تنها با یک نفر صحبت میکنید.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma]فعالیتهای مختلفی در بازی[/font]
[font=tahoma] برای انجام دادن دارید[/font]
[font=tahoma]قدم زدن و گشت و گذار در جنگل گاهی باعث میشد قلبم تندتند بزند. لحظات زیادی بود که واقعا احساس میکردم یک صحنه ترسناک در انتظارم است و یا همین الان است که یک نفر از پشت درختان و بوته ها بیرون بپرد. قطعا اگر شما هم به قدم زدن و گشت و گذار در جنگل بپردازید چنین حسی گریبان شما را نیز خواهد گرفت و نه می دانید که قرار است چه اتفاقی بیافتد و نه این که آیا کسی در تعقیب شماست یا خیر. هر لحظه انگار که منتظر رخ دادن اتفاقی هولناک هستید و با استرس در جنگلی ساکت و خاموش قدم میزنید.[/font]
[font=tahoma]این حس تعلیق زمانی قویتر می شود که بدانید موسیقیهای بازی نیز فوق العاده هستند و کاملا به تقویت این حس کمک می کنند. موسیقی هایی که در تمامی قسمت های بازی وجود دارند هر کدام کاملا مناسب و مطابق با فضا و اتمسفر کلی بازی هستند و به مانند دیگر قسمت های این بازی، سازندگان موسیقی بازی نیز کار خود را به نحو احسن انجام دادهاند. بدون شک اگر موسیقیهای بازی به درستی بر جو و دنیای بازی منطبق نبودند این عنوان نمیتوانست تاثیری را که اکنون بر روی بازیباز میگذارد داشته باشد.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma]دنیا و اتفاقات بازی کاملا مانند زندگی واقعیست. گمان نکنید که این دستهای نیتن دریک است و این هم نقشه گنج…[/font]
[font=tahoma]باید به این نکته اشاره کنم که من در بازی مطمئن نبودم که آیا انتخاب دیالوگهای مختلف بر روی آینده من در بازی تاثیر خواهند گذاشت با خیر و این بزرگترین تفاوت بین The Walking Dead و Firewatch است. انتخابها رنگهای متفاوتی ندارند و هیچ صفحه ای هم در بازی وجود ندارد که مثلا به شما توضیح دهد کدام انتخاب عواقبی دارد و یا در مورد آن ها اطلاعاتی ارائه دهد که البته این مورد به مانند زندگی واقعی است. درست مثل دنیای واقعی ممکن است پس از اتفاق افتادن یک موضوع با خود فکر کنید که شاید انتخابی که چند ساعت قبل داشتهاید و یا حرفی که زدهاید باعث شده است تا اتفاق کنونی رخ دهد ولی نمیتوانید مطمئن باشید.[/font]
[font=tahoma]شاید بتوان گفت این یک نوآوری در سیستم انتخاب و دیالوگها است اما به هر حال مثل یک شمشیر دو لبه عمل میکند. در یکی از مطالبی که در وبسایت سازنده بازی یعنی Campo Santo در مورد Firewatch منتشر شده آمده است: “… شما در یک محیط ناشناخته جستجو و اکتشاف میکنید، با سوالاتی مواجه میشوید، تصمیم های مختلف و شخصی میگیرید که میتوانند تنها رابطه معنیداری که در طول بازی دارید را بهبود بخشند و یا نابود کنند.” اما شما به هیچ وجه نمیتوانید مطمئن شوید که آیا تصمیمات شما واقعا در ادامه بازی تاثیرگذارند یا خیر.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma]برو تو لاکت[/font]… بی ادب! از قدیم گفتن سرت تو لاک خودت باشه!
[font=tahoma]ممکن است در بازی تصمیماتی بگیرید که اثر منفی فوری و بلافاصله در بازی داشته باشند ولی بسیاری از آنها عواقب کمی دارند. یک بار در بازی من شدیدا دالیا را ناراحت و عصبانی کردم به طوری که وی ارتباط رادیویی خود را قطع کرد و من منتظر بودم تا پس از این موضوع و قطع ارتباط من با او، اتفاق خاصی رخ دهد ولی در طول آن مدت موضوع قابل ذکری برای من پیش نیامد. به طور کلی و با توجه به تجربه بازی و کلیت سیستم انتخاب و تصمیم و … در بازی، اعتقاد دارم که سازندگان در این بخش میتوانستند کار بیشتری انجام دهند. البته شاید دلیل این موضوع آن است که عناوینی مثل Walking Dead که نوشته داستاننویسان همین بازی است ما را بدعادت کردهاند و انتظار داریم کوچکترین تصمیمی دارای عاقبت و پاداش و جزا باشد.[/font]
[font=tahoma]البته نکته مثبتی که در اینباره وجود دارد این است که حتی اگر نهایتا تصمیمات شما در سرانجام بازی تاثیر بسزایی نداشته باشند، ولی سازندگان با روشی هوشمندانه کاری کردهاند که حتی گرفتن همین تصمیمات نیز برای بازیباز حس مهم بودن و تاثیرگذار بودن دارند و با همین روند وی را تا انتها به دنبال خود میکشد آن هم به شکلی جذاب و پر هیجان. چیزی که واضح است این است که وقتی بازیبازان مختلف بازی را به پایان برسانند قطعا در مورد مفهوم و فلسفه کلی داستان و این که چگونه همه چیز در کنار هم قرار گرفتهاند بحثهای زیادی را میتوانند با هم انجام دهند و میشود ساعتها در این مورد صحبت کرد. این نشانه یک داستان خوب و جذاب و تاثیرگذار است و در این بخش سازندگان کار خود را بسیار عالی انجام دادهاند.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma]نورپردازی بازی بسیار زیبا و قرارگیری سایهها کاملا دقیق است[/font]
[font=tahoma]در زمینه جلوههای بصری نیز Firewatch بسیار زیبا، چشمنواز و دوستداشتنی به نظر میرسد. اشعههای نور به زیبایی از بین شاخههای درختان عبور میکنند و تلالو و انعکاس آنها و حتی جهت انتشار نور در محیط هم کاملا صحیح است و با دقت انجام شده است. گیاهان و علفها بسیار طبیعی به نظر میرسند و سایهها به شکلی کاملا صحیح قرار میگیرند. فریمریت بازی تقریبا به طور کامل ثابت است. البته کامپیوتر متوسط من بر روی تنظیمات اولترا از پس گرفتن ۶۰ فریم بر ثانیه بر نمیآمد ولی به راحتی توانستم با ۴۵ فریم بر ثانیه بازی را انجام دهم. با چند ترفند در تنظیمات بازی میتوان بازی را کاملا بر روی ۶۰ فریم بر ثانیه ثابت انجام داد بدون این که جزییات زیبا و دوستداشتنی گرافیکی بازی را از دست بدهیم. تنها زمانهایی که ممکن است فریمریت بازی پایینتر از ۶۰ بیاید موقعی است که بازی در حال لود کردن یک بخش از نقشه است.[/font]
[font=tahoma]به واقع نمیتوان اعتراضات زیادی را نسبت به بازی Firewatch انجام داد و ایرادات زیادی از آن گرفت. دیالوگها منطقی و مرتبط هستند و صداگذاری بی نظیر شخصیتها نیز حالتی کاملا طبیعی به گفتگوها و صحبتهای بازی داده است. بازی تقریبا از هر لحاظ بسیار زیباست و بدون مشکل و بسیار روان و نرم نیز اجرا میشود و از منظر فنی هم مشکلی ندارد. قابل درک است اگر کسی سیستم انتخاب و جزا در بازی را نپسندد زیرا میشد که در این بخش کار بهتری انجام شود ولی برای این که این مسئله را متوجه شوید باید بازی را انجام دهید و البته که حیف است Firewatch را انجام ندهید.[/font]
[font=tahoma][/font]
[font=tahoma]دنیای بازی در زیبایی، بینظیر و بسیار خاص است. نگاهی به افق کافیست…[/font]
[font=tahoma]نتیجه گیری:[/font]
[font=tahoma]باید اعتراف کنم Firewatch عنوانی بود که از ابتدا تا انتها مرا شیفته خود کرد. دیالوگها و صداگذاری شخصیتها کاملا باورپذیر و منطقی است و در بازی حسی مثل این داشتم که در حال گرفتن تصمیماتی هستم که دقیقا در دنیای واقعی هم همانها را انتخاب خواهم کرد. ای کاش سازندگان بازی در استودیو Campo Santo انشعابات و عواقب بیشتری را به برخی تصمیمها و دیالوگهای بازی اضافه می کردند اما واقعا این موضوع هیچ تاثیری در کاهش حس علاقه و تاثیر عاطفی که بازی روی من داشت، نگذاشت. پایان بازی نقطه بحث و گفتگو برای بسیاری از بازیبازان خواهد بود و این مسئله کاملا به چشمانداز مفهومی بازی و جهانبینی و فلسفه ذهنی بازیباز مربوط میشود. اما یک نکته واقعا واضح و مبرهن است و آن هم این که Firewatch عنوانی است که باید آن را بازی و تجربه کنید.[/font]
[font=tahoma] [/font]