04-06-2016, 03:57 AM
(آخرین ویرایش: 04-06-2016, 04:00 AM، توسط Last Warrior.)
سلام سجاد جان و خدا قوت بابت نوشتن مقاله
مقاله ی خوبی بود؛ از لحاظ ظاهری که تروتمیز و مرتب و از لحاظ نگارشی هم تقریبا بی اشکال . . . اون مواردی هم که مجید گفت درسته و با یکی دوبار خوندن برطرف میشه و چیز خاصی نیست البته اگه مواردش زیاد نباشه. موارد جزئی دیگه ای هم بود که با یه بار چک کردن می تونی اونها رو هم پیدا کنی.
همین ابتکار و تنوع به خرج دادن های کم و زیاد در طول مقاله و تا پایان اون یکم به مقاله طراوت میده؛ طراوتی هم در خود نوشته و هم در مدل نوشته ( اینا دو موضوع جدا هستن!)
در هر حال اینا مواردی بود که نصفه شبی و خوابآلود به ذهنم میرسید!
در کل مقالهی خوبی بود و
موفق باشی
مقاله ی خوبی بود؛ از لحاظ ظاهری که تروتمیز و مرتب و از لحاظ نگارشی هم تقریبا بی اشکال . . . اون مواردی هم که مجید گفت درسته و با یکی دوبار خوندن برطرف میشه و چیز خاصی نیست البته اگه مواردش زیاد نباشه. موارد جزئی دیگه ای هم بود که با یه بار چک کردن می تونی اونها رو هم پیدا کنی.
از لحاظ محتوایی هم نوشته اطلاعات خوبی رو در اختیار مخاطب قرار میده اما این قبیل مقالات که خیلی جنبهی علمی داره میتونه خیلی راحت به ورطهی خستهکننده و خشک بودن بیفته، برای همین باید یکم توشون خلاقیت بیشتری به خرج داد. ممکنه در متن این کار کمی سختتر باشه( که البته اونجا هم میشه باز هم ابتکاراتی به خرج داد) ولی مقدمه و موخره بهترین مکانها برای جذاب کردن یه نوشتهست. مقدمه بد نبود ولی فرض کن بعضی از دوستان اصلا با این هدستها آشنایی ندارن و یا یه فردی برای کسب اطلاعات سرچی میکنه و مقالهی شما رو میبینه و شروع به خوندن میکنه، خب، این دوستان انتظار دارن در ابتدای مقاله یه شِمای کلی از نحوهی کار این هدستها یا دنیا و فضایی که خلق میکنن دستگیرشون بشه، اما مقدمه شما از دوران انقلاب صنعتی(!) شروع میشه و به سرعت میرسه به کامپیوتر و هدست و.م، بدون اینکه اصلا دربارشون به صورت کلی اطلاعاتی بده! حالا، همون بحث خلاقیت رو میشد با فضاسازی ترکیب کرد تا خواننده کم کم متوجه کار این هدست ها بشه؛ مثلا چه جوری؟! مثلا اینجوری:
" تا بحال به این موضوع فکر کردهاید که بجای سروکله زدن با موس و کنترلر برای دیدن زوایای مختلف سرزمینی همچون اسکایریم، خود درون بازی و درقالب اژدهازاده در مناظر بینظیر آن قدم بزنید؟ کوهستانهای پوشیده از برف را در سمت راست خود ببینید و جنگلهای مهآلود و اسرارآمیز آن را درسمت چپ، و در همان حال که خیره به بند بند زیباییها هستید، ناگهان اژدهایی بالای سر شما ظاهر شود! آرزویی محال به نظر میرسد، نه؟! اما اولین قدم به سوی این افق به ظاهر دست نیافتنی برداشته شده است، آن هم به کمک دستگاهی که آینده را به چند قدمی ما میآورد؛ هدست واقعیت مجازی! . . . "
خب این یه نوشتهی فیالبداهه و یهویی بعنوان مثال و در عین حال با اغراق عمدی بود . . . نمیگم حالا حتما اول نوشته اینجوری باشه ولی یکم خلاقیت چاشنی کار بشه بد نیست، یا میشه یکم خشکتر یا بهتر بگم با رطوبت کمتر(!) هم نوشت که دیگه لازم نیست در مورد اون هم مثال زد. . . حالا بعد این شروع میشد موضوع هدست رو باز کرد و در موردش توضیحاتی داد تا خواننده بدونه با چه جور وسیلهای طرفه.همین ابتکار و تنوع به خرج دادن های کم و زیاد در طول مقاله و تا پایان اون یکم به مقاله طراوت میده؛ طراوتی هم در خود نوشته و هم در مدل نوشته ( اینا دو موضوع جدا هستن!)
در هر حال اینا مواردی بود که نصفه شبی و خوابآلود به ذهنم میرسید!
در کل مقالهی خوبی بود و
موفق باشی
![[تصویر: Last_Warrior.png]](http://s9.picofile.com/file/8281499384/Last_Warrior.png)